پس فراوان گریه کنیدواندک بخندیدچراکه ننگ اين عمل گريبان شما را گرفت و لكه آن براى هميشه به دامن شما نشست كه هرگز نمى توانيد آن را پاك كنيد.
چگونه مى توانيد اين لكه ننگ را پاك كنيد؟
كشتن فرزند خاتم پيامبران، معدن رسالت و آن كس كه سرور جوانان اهل بهشت است و پناهگاه حريم شما و پناه حزب و گروه شما شيعيان و قرارگاه آرامش شما، بهبودى بخش زخم هايتان، پناهگاه شما در گرفتاريها، رهبر شما به هنگام نبرد، حجت بزرگ براى شما و چراغ روشن راههايتان آيا كشتن او را ساده شمرديد؟
آگاه باشيد كه بد توشه اى را براى خود از پيش فرستاده ايد و بار سنگين بدى را براى روز رستاخيزتان بر دوش گرفته ايد.
نابود شويد نابود!
واژگون باد پرچم تان واژگون!
تلاشهايتان تباه، دستهايتان بريده و كالايتان در بازار اين جهان گرفتار خسارت باد؛ شما به خشم خدا گرفتار گشته و خوارى و بيچارگى بر شما حتمى شد!
واى بر شما! آيا مى دانيد چه جگرى را از محمد(ص) شكافتيد؟
و چه پيمانى را گسستيد؟
و چه حرمسراى ارزشمندى از رسول خدا(ص) را آشكار كرديد پرده نشينان حريم محمّدى را بر كوچه و بازار نشان داديد؟
و چه حرمتى را از او هتك كرديد؟
و چه خونى را از او بر زمين ريختيد؟
به راستى كار زشت و وحشتناكى انجام داده ايد، كه نزديك است بخاطر اين كار، آسمانها از هم متلاشى گردد و زمين شكافته شود و كوهها به شدت فرو ريزد!
كار شما، زشت، بسيار خطرناك، تيره و تار، وخامت بار و نادرست و زشتى آن به گستردگى زمين و آسمان بود. آيا اگر از آسمان خون ببارد تعجب مى كنيد؟
بدانيد كه عذاب آخرت براى شما خواركننده تر است و جنايتكاران هرگز يارى نمى شوند.
مهلت خداوند شما را مغرور نسازد، چرا كه خداوند كارى شتابزده نمى كند و به موقع ستمگران را مجازات مى كند و انتقام خون مظلوم هرگز از او فوت نمى شود، به يقين پروردگار در كمين ما و شماست.
اگر پيامبر(ص) از شما بپرسد، اين چه كارى بود كه كرديد با آنكه شما امت پيامبر آخر الزمان بوديد و بر ديگر امتها شرافت داشتيد، چه پاسخ خواهيد داد؟
شما چه كرديد با اهل بيت و فرزندان و عزيزان من، جمعى را به اسارت برديد و گروهى را به خون آغشته كرديد، تا الی آخره!
در این هنگام امام سجاد(ع) خطاب به زینب کبری(س) فرمود :
📋《يَا عَمَّةِ! اسْكُتِي فَفِي الْبَاقِي مِنَ الْمَاضِي اعْتِبَارٌ وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ الْبُكَاءَ وَ الْحَنِینَ لَا یَرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ》
♦️اى عمّه! خاموش باش، باقى ماندگان باید از گذشتگان عبرت گیرند!
و تو بحمدالله درس ناخوانده دانائى و نیاموخته خردمند و دیگر اینکه گریه و ناله رفتگان را باز نمىگرداند.
پس آن بانوى بزرگوار ساکت شد و از مرکب فرود آمد و چادرى زدند، او زنان را فرود آورده و داخل چادر شد.
حِذْيَم می گوید :
مردم را ديدم كه حيرت زده اند و از اندوه و پشيمانى، دست به دندان مى گزند.
و به كنارم نگريستم، پيرمردى را ديدم كه اشك مى ريزد و محاسنش با قطرات اشكش تر شده بود.
در همان حال دستان خود را به آسمان بلند كرد و گفت:
📋《بِأَبي وَ أُمّي كُهُولُكُمْ خَيْرُ الْكُهُولِ، وَ نِساؤُكُمْ خَيْرُالنِّساءِ، وَ شَبابُكُمْ خَيْرُالشَّبابِ، وَ نَسْلُكُمْ نَسْلٌ كَريمٌ، وَ فَضْلُكُمْ فَضْلٌ عَظيمٌ》
♦️پدر و مادرم فداى شما باد!
پيرانتان بهترين پيران، زنانتان بهترين زنان و جوانانتان بهترين جوانانند. دودمان شما كريم و بزرگوار و فضل و منزلت شما بزرگ و عظيم پاست.(۲)
در این هنگام، به دستور عبیدالله کاروان اسراء را وارد دارالعماره کوفه کردند.
مجلس مهیای ورود اسراست.
زینب کبری(س) در حالی که زنان اهل بیت(ع) و زنان بعضی از اصحاب و خدمتکاران و کنیزان دور زینب کبری(س) حلقه زده بودند، وارد مجلس عبیدالله بن زیاد شد.
ابن زیاد توقع داشت بعد از این حادثه که به خیال خودش اینها را خرد کرده و تمام نیروهایش را گرفته است، دیگر باید اینها تسلیم شده باشند، فکر می کرد اکنون وقت خواهش و التماس است.
شیخ مفید نقل می کند که؛
📋《وَ أُدْخِلَ عِيَالُ الْحُسَيْنِ(ع) عَلَى ابْنِ زِيَادٍ فَدَخَلَتْ زَيْنَبُ أُخْتُ الْحُسَيْنِ(ع) فِي جُمْلَتِهِمْ مُتَنَكِّرَةً وَ عَلَيْهَا أَرْذَلُ ثِيَابِهَا فَمَضَتْ حَتَّى جَلَسَتْ نَاحِيَةً مِنَ الْقَصْرِ وَ حَفَّتْ بِهَا إِمَاؤُهَا》
♦️هنگامی که اهل بیت امام حسین(ع) وارد کاخ ابن زیاد شدند، حضرت زینب(س) در حالی که پوشش و لباسهای کهنه و معمولی بر تن داشت بی اعتنا به ابن زیاد وارد کاخ شد.
به گوشه ای از کاخ رفته وکنیزان حضرت(س) دور تا دور حضرت(س) قرار داشتند.
در این هنگام عبیدالله پرسید :
📋《مَنْ هَذِهِ الَّتِي انْحَازَتْ نَاحِيَةً وَ مَعَهَا نِسَاؤُهَا ؟》
♦️این زن چه کسی است که از سایر اسراء جدا شده و دور تا دور او را کنیزانش فراگرفته است؟
کسی به او جواب نداد
سوالش راتکرارکردوبازهم کسی جواب نداددفعه سوم یا چهارم یکی از زنها گفت :
📋《هَذِهِ زَيْنَبُ بِنْتُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)!》
♦️این زینب دختر فاطمه(س) دختر رسول اکرم(ص) است.
بعد از این که ابن زیاد، حضرت زینب(س) را شناخت، چنین گفت :
📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَحَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ وَ أَكْذَبَ أُحْدُوثَتَكُمْ》
♦️شکر خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت و افسانه شما را دروغ نمود.
پس زینب کبری(س) در مقابل این زخم زبان چنین پاسخ داد :
📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِيراً وَ إِنَّمَا يَفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ يَكْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ》
♦️ستایش خدای راست که ما را به وجود پیامبرش گرامی داشت و ما را از پلیدی پاک ساخت، به درستی که فاسق رسوا می شود و فاجر دروغ می گوید و او غیر از ماست و ستایش مخصوص خداست.(۳)
به نقل از لهوف، ابن زیاد به اینجا که رسید، گفت :
《كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟》
♦️رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟
زینب کبری(س) جواب داد :
📋《مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا! هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ يَكُونُ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ هَبَلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ!》
♦️من جز خير و زيبايى چيزى نديدم، اينان افرادى بودند كه خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، از اين رو داوطلبانه به خوابگاههاى خود شتافتند، به زودى خداوند بين آنان و تو را جمع كند، تا تو را به محاكمه بكشد، اكنون بنگر در آن دادگاه و محاكمه، چه كسى پيروز و چه كسى درمانده است؟
مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه!
در این هنگام؛ ابن زياد از سخنان زينب کبری(س) خشمگين شد به گونه اى كه گويى تصميم بر کشتن حضرت(س) گرفت.
در این هنگام؛ عمرو بن حريث كه در مجلس حاضر بود به ابن زياد گفت :
اين زنى بيش نيست، زن را نبايد به گفتارش مجازات كرد!
ابن زياد به زينب(س) گفت :
📋《لَقَدْ شَفَى اللَّهُ قَلْبِي مِنْ طَاغِيَتِكِ الْحُسَيْنِ وَ الْعُصَاةِ الْمَرَدَةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكِ》
خداوند دل مرا با كشتن حسين گردنكش تو و افراد قانون شكن فاميلت، شفا بخشيد.
زينب(س) فرمود :
📋《لَعَمْرِي لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلِي وَ قَطَعْتَ فَرْعِي وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلِي فَإِنْ كَانَ هَذَا شَفَاكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ》
♦️به جانم سوگند! بزرگ فاميل مرا كشتى، و شاخه هاى مرا بريدى و ريشه مرا كندى، اگر شفاى دلت در اين است، باشد.
و در ادامه فرمود :
ولی من تعجّب مى كنم از كسى كه با قتل امامانش، دلش را شفا مى بخشد، و مى داند كه فرداى قيامت، آنها از او انتقام مى گيرند.(۴)
در این هنگام رو کرد به امام سجاد(ع) و گفت :
📋《مَنْ أَنْتَ؟》
♦️تو کیستی؟
📋《أَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع)》
♦️من علی بن حسینم!
📋《أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)؟》
♦️ آیا خداوند در کربلا علی پسر حسین را نکشت؟
📋《قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ》
♦️من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند.
📋《بَلِ اللَّهُ قَتَلَهُ》
♦️بلکه او را خدا کشت.
📋《اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها》
♦️خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند.
در این هنگام ابن زیاد خشمگین شد و گفت :
آیا تو جرات حاضرجوابی در مقابل گفتار مرا داری؟
در این هنگام، دستور داد :
📋《اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ》
♦️او را ببرید و گردنش را بزنید.
در اين هنگام حضرت زينب(س) خود را سپر امام سجّاد(ع) قرار داد و خطاب به ابن زياد، فرياد زد :
📋《يَا ابْنَ زِيَادٍ! حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا》
♦️اى پسر زياد! آن همه از خون ما ريختى براى تو بس است.
پس دست بر گردن امام سجاد(ع) انداخت و فرمود :
📋《وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ》
♦️اگر قصد كشتن او را دارى، مرا نيز با او بكش.
ابن زياد در اين هنگام از كشتن امام سجّاد(ع) صرف نظر كرد.
و گفت : او را رها كنيد، به گمانم همان بيمارى و رنجورى او را بكشد.(۵)
به نقل از لهوف آمده است که؛
در اين هنگام امام سجّاد(ع) به زينب(س) رو كرد و فرمود :
📋《اسْكُتِي يَا عَمَّةِ حَتَّى أُكَلِّمَهُ》
♦️آرام باش عمه جان تا من سخن بگویم!
سپس رو کرد به ابن زیاد و فرمود :
📋《أَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِي يَا ابْنَ زِيَادٍ؟
أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنَا عَادَةٌ وَ كَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ》
♦️اى پسر زياد!
آيا مرا از مرگ مى ترسانى، مگر نمى دانى كه كشته شدن براى ما يك كار عادى است، و شهادت مايه سربلندى ما مى باشد.
پس ابن زیادبادیدن این همه صلابت وعزت عقب نشینی کرد و آنگاه دستور داد، امام سجّاد(ع) و همراهانش را به خانه اى كه در كنار مسجد اعظم كوفه بود بردند و در آنجا زندانى نمودند.
زينب(س) براى اينكه مبادا بانوانى به ملاقات آنها بيايند و همين ملاقات موجب يك نوع شماتت و تحقير خاندان عصمت گردد فرمود :
هيچ زن عرب نژاد حقّ ملاقات با ما را ندارد، جز كنيزان كه آنها نيز مانند ما اسيرى ديده اند.(۶)
امام رضا(ع) می فرماید :
📋《إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ اَلْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ اَلنِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ اُنْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثِقْلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اَللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا إِنَّ يَوْمَ اَلْحُسَيْنِ(ع) أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلاَءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا اَلْكَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ إِلَى يَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَلْيَبْكِ اَلْبَاكُونَ فَإِنَّ اَلْبُكَاءَ يَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ》
♦️محرم ماهى بود كه اهل جاهليت نبرد را در آن حرام مىدانستند و خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را هتك كردند و ذرارى و زنان ما را اسير كردند و آتش به خيمههاى ما زدند و آنچه در آن بود چپاول كردند و در امر ما رعايتى از رسول خدا(ص) نكردند.
روز شهادت حسين(ع) چشم ما را ريش كرد و اشك ما را روان ساخت و عزيز ما را در زمين كربلا خوار كرد و گرفتارى و بلا به ما دچار ساخت، تا روز قيامت بر مانند حسين(ع) بايد گريست، زیرا که اين گريه گناهان بزرگ را بريزد.(۷)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
زينب آمد کوفه را يكباره ويران كرد و رفت
اهل عالم را از كار خويش حيران كرد و رفت
از زمين كربلا تا كوفه و شام بلا
هركجا بنهاد پا، فتح نمايان كرد و رفت
با لسان مرتضي از ماجراي نينوا
خطبه اي جانسوز اندر كوفه عنوان كرد و رفت
با كلام جانفزا اثبات دين حق نمود
عالمي را دوستدار اهل ايمان كرد و رفت
فاش مي گويم كه آن بانوي عظماي دلير
از بيان خويش دشمن را هراسان كرد و رفت
بر فراز ني چو آن قرآن ناطق را بديد
با عمل آن بي قرين تفسير قرآن كرد و رفت
در ديار شام برپا كرد از نو انقلاب
سنگر اهل ستم را سست بنيان كرد و رفت
خطبه اي غرّا بيان فرمود در كاخ يزيد
كاخ استبداد را از ريشه ويران كرد و رفت
زين خطب اتمام حجّت كرد بر كافردلان
غاصبين را مستحقّ نار و نيران كرد ورفت
از كلام حق پسندش شد حقيقت آشكار
اهل حقّ را شامل الطاف يزدان كرد و رفت
شام غرق عيش و عشرت بود در وقت ورود
وقت رفتن شام را شام غريبان كرد و رفت
دخت شه را بعد مردن در خرابه جاي داد
گنج را در گوشه ويرانه پنهان كرد و رفت
زآتش دل بر مزار دختر سلطان دين
در وداع آخرين شمعي فروزان كرد و رفت
👤سروی
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۵
۲)الاحتجاج طبرسی، ج۲، صص۳۰۵ - ۳۰۳
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۱۱۶- ۱۱۵
۴)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰
۵)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶
۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰
۷)اقبال الأعمال ابن طاووس، ج۲، ص۵۴۴
#چندجایی که اسم حضرت زینب آمده
#روضه حضرت#زینب سلام الله علیها
《اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زِینَبُ الکُبرَی(س)، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا مَن ظَهَرَت مَحَبَّتُهَا لِلحُسَینِ(ع) المَظلُومِ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔷🔹
✅در نهضت کربلا، در مقاتل در چند موقِف اسم حضرت زینب(ع) آمده است :
1⃣شب عاشورا :
امام سجاد(ع) فرمود :
وقتی امام حسین(ع) ماجرای شهادت خویش و اسارت اهل بیتش را در شب عاشورا به حضرت زینب(س) فرمود :
حضرت زینب(س) از شدت حزن و اندوه و ماتم؛
📋《لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا》
♦️صورت را خراشید و دست به گریبان برد و چاک زد و سپس بی هوش بر زمین افتاد.
امام حسین(ع) برخاست و آب بر روی صورت خواهر پاشید و فرمود :
📋《يَا أُخْتَاهْ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ》
♦️خواهرم! پرهیز کاری پیشه کن و با آن شکیبائی ای که خدا بهره ات سازد، بردباری کن.(۱)
2⃣پس از شهادت حضرت علی اکبر(ع) :
در مقاتل آمده است که حضرت زینب(س) بعد از مطلع شدن از شهادت حضرت علی اکبر(ع) از خمیه گاه بیرون آمد و نُدبه کنان خود را به نعش بی جان پسر برادر رساند.
وقتی زینب کبری(س) با بدن قطعه قطعه شده حضرت علی اکبر(ع) مواجه شد؛
📋《فَأَكَبَّتْ عَلَيْهِ》
♦️خود را بر روی بدن بی جان علی اکبر(ع) انداخت.
در این حین از آنجایی که امام حسین(ع) توسط دشمنان محاصره شده بودند، و در مقابل نگاه های آنها قرار گرفته بودند.
امام حسین(ع)؛
📋《فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ》
♦️نعش علی اکبر(ع) را رها کرد و دست خواهر را گرفت و به سمت خیمه گاه، نزد زنان خیام برگرداند.(۲)
3⃣هنگام شهادت حضرت علی اصغر(ع) :
طبق گزارش مقاتل وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا استنصار میکرد.
📋《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ فَتَقَدَّمَ إِلَى الْخَيْمَةِ》
♦️نداى استغاثه امام(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست.
امام حسین(ع) به سمت خیمهها پیش افتاد و به حضرت زینب(س) فرمود :
📋《نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ》
♦️خواهرم! فرزند خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم.
حضرت زینب(س) طفل شیرخوار را نزد امام حسین(ع) آورد، و به آغوش پدر داد.(۳)
4⃣قبل از شهادت عبدالله بن حسن(ع) :
طبق بیان مقاتل وقتی امام حسین(ع) در قتلگاه افتاده بود، حضرت عبدالله(ع) در کنار زینب کبری(س) بود، ولی وقتی صحنه دلخراش عموی خود را دید؛
📋《فَأَبَى وَ امْتَنَعَ عَلَيْهَا امْتِنَاعاً شَدِيداً وَ قَالَ :
وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي!》
♦️از ماندن نزد عمه امتناع کرد و از دست حضرت زینب(س) فرار کرد و خود را به امام(ع) در گودال قتلگاه رساند، در حالی که می گفت : به خدا قسم از عمویم جدا نخواهم شد.(۴)
5⃣هنگام وداع امام حسین(ع) :
هنگامی که امام حسین(ع) در روز عاشوراء قصد وداع کرد، به اهل حرم فرمود :
📋《یَا اُخْتَاهُ! یَا اُمَّ کُلْثُومِِ! وَاَنْتِ یَا زَینَبُ وَ اَنْتِ یَا رُقَیّةُ وَ اَنـْتِ یا فاطِمَةُ، وَ اَنْتِ یا رُبابُ، اُنْظُرْنَ اِذا اَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشْقَقْنَ عَلَی جَیبَاً وَلا تَخْمَشْنَ عَلَی وَجْهَاً وَلا تَقُلْنَ عَلَی هَجْراً》
♦️ای خواهرم! ای ام کلثوم! و تو ای زینب، و تو ای رقیّه، و تو ای فاطمه، و تو ای رباب، زمانی که من به قتل رسیدم، در مرگم گریبان چاک نزنید و روی نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید.(۵)
سپس حضرت(ع) فرمود :
📋《يَا سُكَيْنَةُ، يَا فَاطِمَةُ، يَا زَيْنَبُ، يَا أُمَّ كُلْثُومٍ، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَامُ!》
♦️ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام کلثوم، خداحافظ شما!(۶)
6⃣آخرین لحظات حیات امام حسین(ع) در قتلگاه :
طبق گزارشات وقتی عمرسعد به گودال قتلگاه نزدیک شد و حضرت زینب(س) در این لحظه به عمر سعد خطاب کرد :
📋《یَابنَ سَعدِِ! اَیُقتَلُ اَبُوعَبدِاللهِ وَ اَنتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟》
♦️ای فرزند سعد! آیا اباعبدالله کشته میشود و تو تماشا میکنی؟!(۷)
7⃣هنگام شهادت امام حسین(ع) :
وقتی در عصر عاشورا دید دشمن امام حسین(ع) را محاصره کرده و بدن صد پاره ی امام(ع) در قتلگاه افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به پیامبر اکرم(ص) عرضه داشت :
📋《وامُحَمّداه! صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ》
♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است.(۸)
8⃣هنگام هجوم به خیمهها :
شمر بعد از به شهادت رساندن امام حسین(ع) وارد خیمه شد و وقتی با امام سجاد(ع) رو به رو می شود، قصد کشتن امام سجاد(ع) را کرد، که در این هنگام حضرت زینب(س) خود را روی امام(ع) انداخت
فرمود:والله لا یقتل حتی اقتل
به خداقسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم.
که حضرت(س) به این وسیله آن پلید را از قصدش منصرف کرد.(۹)
9⃣مجلس عبیدالله در کوفه :
شیخ مفید نقل می کند که؛
📋《وَ أُدْخِلَ عِيَالُ الْحُسَيْنِ(ع) عَلَى ابْنِ زِيَادٍ فَدَخَلَتْ زَيْنَبُ أُخْتُ الْحُسَيْنِ(ع) فِي جُمْلَتِهِمْ مُتَنَكِّرَةً》
♦️اهل بیت امام حسین(ع) وارد کاخ ابن زیاد شدند، حضرت زینب(س) در بین آنها با بی اعتنایی به ابن زیاد وارد کاخ شد و به گوشه ای از کاخ رفته وکنیزان حضرت(س) دور تا دور حضرت(س) قرار داشتند.
در این هنگام عبیدالله پرسید :
📋《مَنْ هَذِهِ الَّتِي انْحَازَتْ نَاحِيَةً وَ مَعَهَا نِسَاؤُهَا؟》
♦️این زن چه کسی است که از سایر اسراء جدا شده و دور تا دور او را کنیزانش فراگرفته است؟
کسی به او جواب نداد.
سؤالش را تکرار کرد و باز هم کسی جواب نداد.
دفعه سوم یا چهارم یکی از زنها گفت :
📋《هَذِهِ زَيْنَبُ بِنْتُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)!》
♦️این زینب دختر فاطمه(س) دختر رسول اکرم(ص) است.(۱۰)
بعد از این که ابن زیاد، حضرت زینب(س) را شناخت، چنین گفت :
📋《كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟》
♦️رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟
زینب کبری(س) جواب داد :
📋《مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلَاً!》
♦️من جز خير و زيبايى چيزى نديدم.(۱۱)
🔟مجلس یزید در شام :
وقتی کاروان اسرای کربلا وارد کاخ یزید شد، مجلسی رسمی متشکل از بزرگان شام و نمایندگان ادیان در کاخ تشکیل شد.
و در این هنگام، به دستور یزید، اسراء را وارد مجلس کردند در حالی که چشم ها، همه به اسراء می نگریستند.
در این حین حضرت زینب(س) خطاب به یزید لعین فرمود :
📋《یَابنَ الطُلَقَاء! اَ مِنَ العَدلِ يَابن الطُّلقاءِ تَخديرُكَ حَرائِرِك وَ اماءَكَ وَسُوقُك بَناتِ رَسُولِ اللهِ(ص) سَبايَا؟
قَد هَتكْتَ سُتورَهَنَّ وَ ابْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْداءُ مِن بَلَدٍ الى بَلَدٍ وَ يَسْتَشرِفْهُنَّ اهْلُ المناهِلِ وَالمعاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القريبُ والبعيد!》
♦️آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پردهها قرار دادهاى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كردهاى، پردههاى حرمت آنان را دريده، چهرههايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى مي گردانى، آنگونه كه مردم شهرها و آبادىها و قلعهها و بيابانها به آنان مي نگرند و دور و نزديك، چهره آنان را تماشا می كنند؟(۱۲)
1⃣1⃣در مدینه :
بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(ع) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت :
📋《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ وَ هِیَ مَعَ ذَلِکَ لَا تَجِفُّ لَهَا عَبْرَةٌ وَ لَا تَفْتُرُ مِنَ الْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ کُلَّمَا نَظَرَتْ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ تَجَدَّدَ حُزْنُهَا وَ زَادَ وَجْدُهَا》
♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(ع) را براى تو آورده ام.
زینب(س) پیوسته گریه مى کرد و اشک و آهش تمامى نداشت.
و هر بار که به برادر زاده اش على بن الحسین(ع) مى نگریست، اندوهش تازه و غمش افزوده مى شد.(۱۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
سِرّ نی در نینوا می مانْد اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیّتِ لب تشنگان
در کویر تفته جای می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ
در گلوی چشم ما می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بی سوار و بی لگام
در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشتِ کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
👤احمد زاده
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴
۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۶
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۰
۵)اللهوف ابن طاووس، ص۸۲
۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۷)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۲
۸)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۳
۹)المنتظم ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱
۱۰)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۱۱۵ - ۱۱۶
۱۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰
۱۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴
۱۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۷
#روضه حضرت زینب سلام الله علیها
#چندجایی که اسم حضرت زینب آمده است
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شور ساده
#حضرت زینب سلام الله علیها
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سیّدتی یا زینب یا زینب یا زینب...
آینه ی شجاعت و هیبت حیدر زینب،آیه ای از حقیقت ِ سوره ی کوثر زینب
ای همه ی هستی ِ تو عشق اباعبدالله،بوده ای تا آخر عُمر گریه کن ِ ثارالله
آرزوی ما همینه بشیم فدایی ِ تو،سینه زن و رزمنده ی کرببلایی ِ تو
با نابودی ِ مکتب ِ آل سعود ملعون،میاییم به سوی مرقدِت با اشکای چشامون
روضه به یادت میخونیم با ناله و چشم تر،به یاد داغ قتلگاه یاد ِ امام بی سر
غم دلِت برا حسین ولی عجب غمیه،من بمیرم چه ها دیدی رو تلّ زینبیه
با ناله های فاطمه چه محشری به پا بود،سر ِ برادرت حسین به روی نیزه ها بود
@rozevanoheayammoharramsoghandi
🍀🌸🌹🖤
▪️آنکه دراوج عطش رنج و بلا دیده منم
▪️کوفه و شام غم و کرب وبلا دیده منم
▪️یادگار عطش و مشک بود چشم ترم
▪️یاد لبهاى ترک خورده بسوزد جگرم
▪️ پاره پاره. بدن پاک برادر دیدم
▪️وقت دفن بدنش جاى همه نالیدم
▪️ قد کشیده بدن قاسم رعنا دیدم
▪️سر او را به روى نیزه اعدا دیدم
▪️ دیده ام زیر سم اسب تن بابا را
▪️جمع کردم به حصیرى بدن بابا را
▪️ من چهل سال به یاد پدرم ناله زدم
▪️دیده تر،روزوشب اندرسحرم ناله زدم
▪️ منکه سجادم و از سلسله فاطمه ام
▪️شاهد سجده بى دست مه علقمه ام
💚امام سجاد علیه السلام::
💚سه چیز سبب نجات مؤمن است:
☑️۱ـ بازداشتن زبان از غیبت مردم،
☑️۲ـ مشغول کردن خودش به آنچه
☑️که براى آخرت و دنیایش سود دهد،
☑️۳ـ و گریستن طولانى بر گناهش.
🏴سالروز شهادت جانگداز
🏴سیدالساجدین،
🏴امام کاروان اسرای کربلا
🏴نگین آرامش قلب اهل حرم
🏴یعقوب کربلا، ابن الارباب
🏴بزرگ مرد مناجات
🏴حضرت سجاد(ع)
🏴را به امام زمان(عج) وهمه
🏴عاشقانش تسلیت عرض میکنیم
💔ان شاالله که در طومار عشاق
💔اباعبدالله،نام یک به یک شما
💔نوشته شده باشد و از عنایات
💔حضرتش در دنیا زیارت و در
💔آخرت موردشفاعتش قراربگیرید
#واحد
#حضرت زینب سلام الله علیها
🥀▪️🥀▪️🥀▪️
آیه ی کوثر،حقیقت حیدر،به شرف و صبر و کمالی
در عزّت و در شهامت و غیرت گرفته ای از حق مدالی
ذکر هر لب،تجلّی ِ یا رب،ای یاور مکتب،مدد یا زینب
هر دم گوییم،همه به تاب و تب،آبروی مذهب،مدد یا زینب
یا زینب مدد یا زینب مدد یا زینب مدد یا زینب...
از ازل ماها،به شور و به عشق ِ،شهید عاشورا،دل دادیم
ما سینه زنها،با دم یا زهرا،آماده ی رزم و جهادیم
کِی میشه با،رجز ِ یا زینب،بگیره دلامون،نور ِ سعادت
در زُمره ی ،مدافعان ِ تو،ما هم برسیم به،فیض شهادت
یا زینب مدد یا زینب مدد یا زینب مدد یا زینب...
@rozevanoheayammoharramsoghandi