eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ قدم قدم بایه علم انشاله اربعین میام سمت حرم قدم قدم بایه علم انشاله اربعین میام سمت حرم با مدد شاه کرم انشاله اربعین میام سمت حرم میباره اشک چشمام نم نم رو دوشم کوله باری از غم میبینم هر کی و این روزها داره اماده میشه کم کم سختی راحت میشه تواین راه منتظر مونده بودم چند بار راهی میشم با یک سربند لبیک یا اباعبداله حال من احسن الاحوال زیارت الفضل الاحوال کوری دشمنان باشکوه تر میشه هر ساله باذکر یا حسین میجوشت عمریه عاشق شش گوشه میگیرم توی رویا هر شب زریه تو رو در آغوشم چقدر منو میده عزاب اخه بابام کجا و مجلس شراب بی طاقتم نمونده تاب کنیز به کی میگن بده به من جواب من از این شامی ها بیزارم می خندن به لباس پاره بیا تا بچه هاشون ببینن چه بابای دارم بابا حسین غریب دور از وطن بابا حسین ... بابا حسین میدونی بابای چند روزه گریه کردم چشمام میسوزه از بس که روی خاک صحرا راه رفتم کف پام میسوزه میدیدی من و از روی نیزه بین ان همه چشم حرزه یاد ان کوچه ها هنوزم تن من می لرزه از چی برات کنم گله از دست سنگین سنان و حرمله به گم برات از قافله مارو اسیر کردن میان سلسله قدم قدم بایه علم انشاله اربعین میام سمت حرم 👇👇👇👇
ساربان یکی از روضه های عصر عاشورا و شام غریبان. 🥀🥀▪️🥀🥀▪️🥀🥀 در این روضه به داستان بریدن انگشت امام حسین علیه السلام اشاره می شود که ساربان به طمع انگشتر و با عجله دست امام را قطع می کند. البته گاهی آمدن نام ساربان در روضه ها اشاره به ساربانی است که کاروان اسرا را به کوفه حرکت می دهد. حسین بن حمدان خصیبی(م ۳۳۴) در کتاب الهدایة الکبری گزارشی را نقل می­کند که شخصی هنگام طواف در حالی که دو دست در بدن نداشت به تضرع و زاری می پرداخت، از او علت را جویا شدند، گفت زمانی که امام حسین(ع) راهی عراق شد من به عنوان شتربان و ساربان در خدمت کاروان بودم و چشمم به کمربند امام افتاد از آنجا که این کمربند قیمتی بود مترصد فرصت بودم تا آنرا به دست آورم، پس از شهادت امام حسین(ع) در دل شب اقدام به بازکردن کمربند نمودم که امام با دست راست کمربند را گرفت و من با شمشیر شکست ای که آنجا بود دست راستش را قطع نمودم و حضرت با دست چپ مانع شدند که دست چپ را هم قطع نمودم وی ادامه میدهد که هودجی به زمین آمد که پیامبر(ص)، حضرت علی(ع)، امام حسن(ع)، ملائکه و حضرت زهرا(س)در آن قرار داشتند. امام حسین(ع) در حالی که سر بریدهاش روی گردن او قرار گرفت با مادرش فاطمه(س) سخن گفت و از من به مادرش و پیامبر(ص) شکایت کرد، پیامبر(ص) جلوی من آمد و مرا مورد عتاب قرار داد و نفرین کرد و همان جا دستان من قطع شد. بعضی نام وی را بریده بن وائل گفته اند.از آنجا که ناقل اصیل این قصه خصیبی بوده و وی در منابع رجالی تضعیف شده است. لذا نمی توان این داستان پذیرفت، اما کسی که انگشت امام را به طمع انگشتری برید، بجدل بن سلیم کلبی بود. به نظر می رسید این دو داستان در افواه عمومی با هم خلط شده باشد. روضه خوان در این مجلس داستان قطع انگشت امام حسین(ع) را به ساربان نسبت می دهد، ساربان از تاریکی شب شام غریبان استفاده کرده و اقدام به این کار می کند، از این روی این روضه بیشتر در شام غریبان خوانده می شود، اگر چه این روضه از روضه های معروف و عامه پسندی است که در مواقع مختلف به آن اشاره می شود.البته گاهی نام ساربان در روضه های دیگری نیز برده می شود که منظور ساربان قطع کننده انگشت نیست، بلکه در این روضه ها منظور ساربانی است که اسرا را به سوی کوفه و شام می برد.مانند «مران یکدم ساربان اشتر ناقه زینب رفته اندر گل» یا «ساربان آهسته ران جان گم کرده ام»
اشعار🥀🌿🥀 متاب امشب این گونه‌ ای نور ماهبر این جسم مجروح و عریان شاهفلک شمع خود را تو خاموش کنجهان را در این غم سیه پوش کنبپوشان تو امشب رخ ماه رامگر ساربان گم کند راه رامبادا که از بهر انگشتریبه غم‌ها فزاید غم دیگری 🔰 بحرانی، هاشم، مدینةالمعاجز، موسسه المعارف الإسلامیه، قم، ۱۴۱۳ق. جمعی از نویسندگان، مع الرکب الحسینی، تحسین، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش. خصیبی، حسین بن حمدان،الهدایة الکبری، البلاغ، بیروت،۱۴۱۹ ق. زندی بروجردی، کشتی نجات کربلا، انتشارات یاسین، تهران، ۱۳۶۴ش. سید ابن طاووس، سید علی، اللهوف فی قتلی الطفوف، دارالأسوة لطباعة و النشر، تهران، ۱۴۱۷ق. طریحی، فخرالدین، المنتخب فی جمیع مراثی، موسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۲۲ق. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، دارالإحیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا.
فراق تو درد است و درمان ندارد چرا قصه ی هجر پایان ندارد تو جان جهانی تو صاحب زمانی بدون تو جسم جهان جان ندارد بیا ای که در سال های ظهورت پر است از بهار و زمستان ندارد خودت را مگیر از دل بیقرارم که بودن بدون تو امکان ندارد 💔
💫🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼 🍃🍂🌼🍃🍂 🍂🌼🍂 🌼🍂 🍃 🌼🍂🍂السلام عليك يا مهدى الامم (عجل الله تعالى فرجه الشريف) یادگار حضرت زهرا، نمی آیی چرا؟ ای وصی حضرت مولا، نمی آیی چرا؟ کار هر روز شما گریه برای زینب است منتقم، ای منجی دلها،نمی آیی چرا؟ پیروانت را تمسخر یا که طعنه می زنند کوری چشمان این بدها،نمی آیی چرا؟ نام تو دیوانه ام کرده ، ندیده عاشقم آروزی این دلِ شیدا، نمی آیی چرا؟ مثل اجدادت غریبی،وارث اهل کساء کشتی امّید این دریا ،نمی آیی چرا؟ ماه من ،دارد جوانی گدایت می رود مهربانا،حضرت بابا، نمی آیی چرا؟ مادرم هر روز بر سجاده میخواند تورا التیام غصه و غمها، نمی آیی چرا؟ یکه و تنهایی و، رانده شده از شهرها پادشاه عرصه ی دنیا، نمی آیی چرا؟ بازهم در غیبتت دارد محرم می رسد روضه خوان مقتل سقا،نمی آیی چرا؟ قامت زینب خمیده در کنار قتلگاه تازیانه خورده از اعدا ،نمی آیی چرا؟ دختری بین اسارات در بیابان گم شده می زند هردم صدا، بابا ،نمی آیی چرا؟ مادری هم دلخوش گهواره ی خالی شده راس اصغر دیده بر نِی ها،نمی آیی چرا؟ اربا اربا شد قدِ زیبا جوانِ آن حرم جَدّتان بر خاکِ آن صحرا،نمی آیی چرا؟ مهدیا، مولا، قسم بر خیمه های سوخته روضه خوانِ عصرِ عاشورا،نمی آیی چرا؟ 🌼🍂🍂اللهم عجل لوليك الفرج 🍃 🌼🍂 🍂🌼🍂 🍃🍂🌼🍃🍂 💫🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
💫🍃🌾 سلام اے همه هَستیَم، تمام دلم سلام اے ڪه به نامت،سرشته آب و گلم سلام حضرت دلبر، بیا و رحمے ڪن به پاسخے بنوازے تو قلب مشتعلم.. امام خوب زمانم هر ڪجا هستید با هزاران عشق و ارادت سلام السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ 💫🍃صبحت بخیر حضرت آرامش دلم 🤲✨🍃الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج
🔷🎤روضه پنج تن 🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪 *روضه بخونم برات،كانون توجه،تو خونه ی زهرا،زینبه،راه می رن تو خونه،همه نگاه به زینب می كنن،آخه پرستار زینبه،*یه حرفی بزنم،نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز كنم،باید ناله ات بلندبشه،قربون این زینب برم،كه از چهار ساله گی پرستار شده،بگم،اما بمیرم براش،پرستار هركی شد باالاخره رفت،از هر كی پرستاری كرد،داغش به دلش موند،فقط امام سجاد زنده موند،اما هركی رو زینب پرستاری كرد،تنهاش گذاشت ورفت،از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده،من یكی یكی جلو می رم،سه چهار ساله بود با مادر پرستاری رو یاد گرفت،می دونی پرستاری رو كی یاد گرفت،وقتی پیغمبر تو بستر اُفتاد،می دید مادرش هی دور باباش می چرخه،پرستاری می كنه،اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند،یادش موند،تو اوج مصیبت پیغمبر،مادرش یه لبخند زد،بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت،بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود،دخترم گریه نكن،فراق بین منو تو خیلی طول نمی كشه،بعد از نود و پنج روز فهمید این خنده چی بوده،یه بار از مادر پرستاری كرد،از هرپرستاری من یه خاطره بگم،دلشو داری؟دخترم بیا بشین باهات حرف دارم،عجب پرستاریه،دخترم این بقچه رو باز كن،این كفن اول مال منه،می دی بابات علی منو كفن كنه،ببین چه خاطره هایی،آه امون ازدل زینب كفن دوم مال بابات علیه،می دی داداش حسنت بابا تو كفن كنه،كفن سوم،مال داداشت مجتبی است،باید بدی حسین،یه دفعه دید این بقچه داره جمع می شه،یه پیراهن و رو دست گرفته،آخ كربلا،كربلا، کربلااینم یه خاطره، *از یه پرستاریه دیگه برات خاطره بگم،مادره شم رفت،چند سال طول كشید از باباش پرستاری كرد،یه خاطره ام از بابا بگم،اون شب همه جمع بودن،صدا زد بچه های زهرا بمونن،بقیه برن،زینب یه طرف،اُم كلثوم یه طرف،حسین یه طرف امام حسن یه طرف،زینب یادش نمی ره،داداش عباس اُمد بره از اتاق بیرون،بابا صداش زد،بابا تو بمون پسرم،صدا زد بابا من كه بچه ی زهرا نیستم،بذار برم،خجالتم نده،زینب این خاطره رو یادش می ره مگه،خودش با چشم خودش دید،دست حسین و تو دست عباس گذاشت علی،یه روزی می آد،حسینم و كربلا تنها می ذارن، آی حسین.. *من نمی دونم هر خاطره ای رو برا زینب ورق می زنی،یه سرش كربلا و حسینه،باباشم رفت، حالا شده پرستار برادراش، داداش بزرگتر هم رفت،با جگر پاره رفت،با بدن سوراخ سوراخ شده رفت،اما خدا رو شكر تو این یكی زینب خیلی ندید چه جوری رفت،اما همه اینها كنار،من می خوام یه پرستاری رو امشب بگم،خیلی ها رو كنار گذاشتم، ،دونه دونه جاهایی كه زینب پرستاری كرده،تنهایی وایستاده،اما من همه رو حذف می كنم،یه پرستاری دیگه ام كرد،اونم آخرش رفت،*اما این یكی ، یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد،اگه مادرش و پرستاری كرد،باباش بود،داداشاش بودن،اگه باباشو پرستاری كرد،دو تا داداشاش بودن،اگه گفتی كجا میخوام برم،یه جایی كه بی برو برگرد،جواب بدن،اگه داداشاش و پرستاری کرد هر كدوم به یه نوعی زینب و آروم كردن،اما امان از خرابه ی شام،برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت،چرا؟هر جایی رقیه رو زدن ،خودشو انداخت رو این دختر،آی،آخه تو امانت حسینمی،شب آخرچیكار كرد،وای وای بگم كجا پرستاری كرد،بگم كجا،اون جایی كه دید دارن با چوب خیزران می زنن،هی جلو چشای رقیه رو گرفت،این بچه چیزی نبینه،اما امون ازوقتی که سر بریده رو بغل گرفت،آخه این لبا چرا پاره است،نالتوآزادکن صدابزن یاحسین.... خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است اگر خونی شده لب های خشكت گمانم جای چوب خیزران است حالا دستاتو بیار بالا كدوم سفره بهتر از سفره عزای بی بی،چه اسمی بهتر از نام حسین،دست تو بیار بالا،به زهرا و بچه های زهرا،به حسین زهراده مرتبه یاالله
📅 امروزچهارشنبه ☀️ 10 شهریور ماه 1400 شمسی 🌙 23 محرم 1443 قمری ❄️ 01 سپتامبر 2021 میلادی ☀️ 🔸 تظاهرات خونين مردم مشهد بر ضد طاغوت به مناسبت چهلم شهداي وقايع پيشين اين شهر (1357ش) 🔸 آغاز جنگ جهاني دوم (1318 ش) 🔸 تشكيل كميته استفاده از نيروي اتم در ايران (1344 ش) 🔸 روز تجلیل از اسراء و مفقودان 🌙 🔸 سالروز تخریب حرمین عسکریین علیهما السلام (1427ق) 🔸 رحلت حكيم بزرگوار حاج "ملامحمد نراقي" عالم بزرگ شيعه (1297 ق) ❄️ 🔸 آغاز جنگ جهاني دوم با حمله نيروهای آلمان نازی به لهستان (1939م) 🔸 كودتاي سوسياليستي در ليبي به فرماندهي "معمَّر قذافي" و روز ملی لیبی (1969م)