#حضرت_زینب علیها سلام
#اربعین_حسینی علیه السلام
🍁🍁🍁🏴🍁🍁🍁
هجران بهانه ايست براي وصال ها
بهتر شده ست از بركات تو حال ها
از ياد رفته است جراحات بال ها
با عمه راحت است تمام خيال ها
عمه نگو كه فاطمه ي كربلا بگو
عمه نگو حسين بگو مرتضي بگو
بابا سلام عمه رسيده بلند شو
باری پیمبرانه کشیده بلند شو
از احترام قدِّ خميده بلند شو
با گردن بريده بريده بلند شو
عمه اگر شكسته شده قد كمان شده
چون ميهمان مجلس نامحرمان شده
دائم پيِ گذشتن ِ از جان خويش بود
مأمور حفظ جان امامان خويش بود
زينب وليك حيدر ميدان خويش بود
گرم طواف قاري قرآن خويش بود
صد كربلا پس از تو بلا ديده ايم ما
صد فاجعه به شام بلا ديده ايم ما
با آه خويش كرب و بلا را مهار كرد
خيلي براي پرچم اسلام كار كرد
ما را خودش به ناقه ي عريان سوار كرد
بايد به عمه هر دو جهان افتخار كرد
عمه چه عمه اي همه مديون عمه ايم
ما زنده ايم اگر همه ممنون عمه ايم
سخت است فقط بال زدن پر نداشتن
خواهر شدن به شرط برادر نداشتن
حيدر شدن به قيمت لشگر نداشتن
كوچه به كوچه رفتن و معجر نداشتن
كوفه براي او تب و تابي درست كرد
با آستين پاره حجابي درست كرد
يادم نميرود كه به هنگام رفتنت
كردي نوازشم پدرانه به دامنت
آتش گرفت صورتم از بوسه دادنت
هِي بوسه ميزدم به لب و دور گردنت
رفتي و بعد خسته و بي حال ديدمت
رفتي و بعد از آن تهِ گودال ديدمت
وقتي كه نيزه در گلويت كرد واي واي
با پاي خويش پشت و رويت كرد واي واي
با خاك گرم رو به رويت كرد واي واي
از پشت پنجه بين مويت كرد واي واي
آن لحظه اي كه دور و بر ِ تو سپاه بود
چشمت درست رو به روي خيمه گاه بود
خيلي دلت شكست علي اكبرت كه رفت
خيلي دلم شكست علي اصغرت كه رفت
نزديك بود عمه بميرد سرت كه رفت
انگشت تو بريده شد انگشترت كه رفت
با سنگ و نيزه بين تو و خيمه سد شدند
ده اسبِ تازه نعل به نعل از تو رد شدند
اي واي از اسير شدن كو به كو شدن
از خجلت و غريب شدن سرخ رو شدن
با مردم محله چنين رو به رو شدن
اين است آخر عاقبت بي عمو شدن
دلواپسي ِ دختر زهرا ز حد گذشت
خيلي به عمه ام سر بازار بد گذشت
پس داده اند پيرهن پاره پاره را
رخت مرا لباس تو را گاهواره را
آورده است عمه سر شيرخواره را
گوشش نكرده است كسي گوشواره را
ما از غم فراق گرفتار تر شديم
وقتي رقيه رفت عزادار تر شديم
#علي اكبر لطيفيان
#حضرت_زینب علیها سلام
#اربعین_حسینی علیه السلام
🥀🥀🏴🥀🥀🏴🥀🥀
آنکه با دست خودش پرچم ماتم را داد
بر سرِ سفره یِ خود روزیِ عالم را داد
اوّل ماه عزا اشک دو چشمـم را دید
به غلام حـرمش شال مـحـرّم را داد
سوختــم در عطشِ سوختن لبهایش...
وسط سینه زنی شاه خودش دم را داد
چه کریمانه به دادِ همه یِ دشت رسید
ساربان آمـد و انگـشتر خاتـم را داد
پیرهن داد... زِره داد... عبا داد... آخر....
سرِ خود داد و به ما روضه یِ دَرهم را داد
اربعین است ببین رو به غلامش کرده
نوکر بی سر وُ پا را به حرم آورده
بدتر از بد منم و خوب تویی تا صحنَت...
حق مرا هم با دعای مادرم آورده
زینب آمد به زیارت ... نَه شکایت امّا...
گفت ظالم چه به روز پیکرم آورده
سرِ من مثل سرِ تو سرِ بازار شکست
مردِ جنگی به غنیمت معجرم آورده
روضه یِ آب وعطش ازنَفس انداخت رباب
حرمله با خود علیِ اصغرم آورده
سرِبازار به اشکِ حرمی خندیدنـد
دخترت ناله که زد دورِ هَمی خندیدند
مجلس عیش به پا کرده و سرمست شدند
کَعبِ نِی خورد لبِ کعبه که می خندیدند
دخترت آه کشید و همگی رقصیدند
یادِ افتادن مـشک و عَلـَمی خـندیدند
نان خشکی طرف قافله ات شد پرتاب
وَ شکستند غـرورِ حـرمی خندیدنـد
آمده بود یهودی که کنـیزی بخرد
داد دردانه عدو را قسمی خندیدند...
گفت آتش به دلِ امِّ ابیها نزنید
تازیانه به تن غنچه یِ مولا نزنید
جابه جا کرده مرا روی دودستش عبّاس
می روم راه ... به پهلو و پَرم پا نزنید
داستانی شده این گیسوی خاکیِ سرم
چنگ بر موی سرِ دختر زهرا نزنید
قاتلم زخم زبان خولی و حرمله هاست
این همه طعنه به تنهایی طاها نزنید
می رسد منتقم خون اباعبــدالله
همه باشید به دنبال فرج... جا نزنید
#حسین ایمانی
#اربعین_حسینی علیه السلام
#جامانده
🌱🌱🏴🌱🌱🏴🌱🌱
تا خانهی تو هست چرا در به در شدن
کم لطفی است سائل دست دگر شدن
وقتی کریمها سر سفره نشستهاند
دیگر چرا معطل چندین نفر شدن
پروانه وقف کرده پرش را به پای شمع
پس راضیام به حالت بیبال و پر شدن
ما را خریدهای, خودمانیم, واقعا
کاری نکردهایم بهجز درد سر شدن
جاروکشت نگشتم و دنبال جَلوَتم
اوج تقرب است همین رفتگر شدن
این دیده تاب دیدن خورشید را نداشت
شد قسمتم گدا و "غلام قمر" شدن
جا ماندم اربعین و فقط گریه میکنم
بر طالعم نوشته شده خونجگر شدن
حق میدهم جزع کنی و محتضر شوی
سخت است بین هلهلهها بیپسر شدن
#رضا قربانی
@behtarinarbab.mp3
6.68M
🍂▪️#گذشت سالی و
چشمم ندید کربوبلا را ..
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀#شورجانسوز_اربعین
🏴#یه_اربعینه_داداش
▪️✨▪️#سبک ام_مصایب زینب سلام الله علیها
یه اربعینه داداش
بی توسفر کردم من
روزامو سرکردم من
چشامو ترکردم من
یه اربعینه داداش
ببین که خواهر اومد
باحال مضطر اومد
بی بال و بی پر اومد
امان از دل زینب (س)
چه خون شد دله زینب (س)
یه اربعینه داداش
سنگ رو سرم پاشیدن
به اشک من خندیدن
دورو برم رقصیدن
یه اربعینه داداش
همسفر من شمربود
تو گذر من شمر بود
دور و بر من شمر بود
یه اربعینه داداش
کابوس من گوداله
قتگاه و جنجاله
ربودن خلخاله
امون از دل زینب س
چه خون شد دله زینب (س)
یه اربعینه داداش
ردّ دقایق کردم
بی صدا هق هق کردم
هزاردفه دق کردم
یه اربعینه داداش
هزاردفه من مُردم
تا اسم تو می بردم
لگد باسیلی خوردم
یه اربعینه داداش
شام بلا رو دیدم
تشت طلا رو دیدم
رو نیزه ها رو دیدم
امان از دل زینب (س)
چه خون شد دله زینب (س)
یه اربعینه داداش
هرکسی که مارو دید
به اشک ما می خندید
جلوی ما می رقصید
امان ازدل زینب (س)
یادم نمیره داداش
که دیدم از روی تل
شد بدنه تو مُختل
میون خاک مقتل
یادم نمی ره داداش
قیامتی بر پا شد
تو قتگاه غوغا شد
تنت به زیر پا شد
یادم نمی ره داداش
خنجر رو حنجر دیدم
تن تو بی سر دیدم
پاشیده پیکر دیدم
امان از دل زینب س
چه خون شد دله زینب (س)
#کاری_مشترک_ازشعرای_اهل_بیت_ع
#رضانصابی
#مجیدمرادزاده
#به نفس حاج حسین احمدی
@rozevanoheayammoharramsoghandi
در ایام خرابه نشینی اسیران کربلا، یکبار صیادی در حالی که بچه آهویی را صید کرده بود از آن حدود میگذشت. کودکان و یتیمان خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم چون بچه آهو را دیدند، آن را تقاضا کردند. پس امام زینالعابدین علیهالسلام صیاد را صدا زد و فرمود:
«ای صیاد! بچه آهو را مدتی در این خرابه رها کن تا این کودکان یتیم و مصیبت دیده اندکی سرگرم و شادمان شوند.» صیاد گفت: «من این آهو را به عنوان هدیه برای خالد فرزند یزید میبرم تا در قبال آن جایزه بگیرم.» امام علیهالسلام فرمود: «آهو را به من بده تا من به تو جایزه بدهم.» صیاد نگاهی به خاکنشینان خرابهی شام نمود و نظری به چهرهی پریشان امام زین العابدین علیهالسلام انداخت و گفت: «چگونه به من جایزه میدهید با اینکه حال و روز شما معلوم است.» امام علیه السلام فرمود: «ای صیاد نزدیک بیا و دامن خود را بگشا» و آن گاه با دست اعجاز خاکهای خرابه را در دامن صیاد ریخت و او در کمال تعجب و بهت زدگی مشاهده کرد که خاکها و ریگها مبدل به طلا و جواهرات درخشان میشوند. پس خود را به قدمهای آن حضرت انداخت و بوسه داد و گفت: «ای بزرگ مرد! شما کیستید و این اسیران چه کسانی هستند؟! شما که این همه نزد خداوند متعال احترام و جلالت دارید و خاک را با نظری کیمیا مینمایید، در این خرابه چه میکنید؟!» امام علیه السلام فرمود: «من حجت خداوند بر روی زمینم و اینان ذریه ی رسول خدا و از خاندان پیامبر اکرم می باشند.» صیاد با ناله و شیون گفت: «چرا در خرابه جا گرفته اید؟» امام علیهالسلام فرمود: «ما خاندان پیغمبر، رضایت خداوند را بر رضایت خویش مقدم داشتهایم.» .
📚
تذکرة الشهداء، کاشانی.
کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ؛ چاپ دوم 1381 .
هردم که یادمهدی دردل خطورکرده
جان راپُر ازنشاط وحس غرورکرده
بارقه ی امیدی درروح مان دمیدو
دل راپر ازنسیم عطر حضورکرده
یوسف عزیزمصرومهدی عزیزدلها
هرکس که شدمُحبش دل غرق نورکرده
برماببخش یارب باقیِ غیبتش را
هرچندبنده ات درحقش قصورکرده
کی میشودخدایایوسف رسدبه کنعان
یعقوب درفراقش دودیده کورکرده
کی میشودزمغرب خورشیدعشق آید
کی میشودبگویندمهدی ظهور کرده
کی میشودبگویندیابن الحسن رسیده
دل را پر از امیدو شادی وشور کرده
کی میشودزهرکس گیرم سراغ مهدی
گویدکه پیش پایت زین جاعبور کرده
یارب به ماتوفهم مهدی شناسی آموز
غفلت ز روی مولا ما را جسور کرده
یکدم نشدکه مولا غافل بماند از ما
مارادعای خیرش ازفتنه دور کرده
آقای مادلش ازاعمال ماگرفته است
پرونده های مارا هر دم مرور کرده
ای کاش دررکابش ماهم شهیدگردیم
پرونده های ما را عصیان قطور کرده
تا یاد کربلا و ذکر حسین می شد
بزم عزای ما را یکباره جور کرده
کی میشودبخوانداوروضه ی حسین را
دل میل روضه های تشت وتنور کرده
.
#حضرت_زینب
#اربعین
هجران بهانه ايست براي وصال ها
بهتر شده ست از بركات تو حال ها
از ياد رفته است جراحات بال ها
با عمه راحت است تمام خيال ها
عمه نگو كه فاطمه ي كربلا بگو
عمه نگو حسين بگو مرتضي بگو
بابا سلام عمه رسيده بلند شو
باری پیمبرانه کشیده بلند شو
از احترام قدِّ خميده بلند شو
با گردن بريده بريده بلند شو
عمه اگر شكسته شده قد كمان شده
چون ميهمان مجلس نامحرمان شده
دائم پيِ گذشتن ِ از جان خويش بود
مأمور حفظ جان امامان خويش بود
زينب وليك حيدر ميدان خويش بود
گرم طواف قاري قرآن خويش بود
صد كربلا پس از تو بلا ديده ايم ما
صد فاجعه به شام بلا ديده ايم ما
با آه خويش كرب و بلا را مهار كرد
خيلي براي پرچم اسلام كار كرد
ما را خودش به ناقه ي عريان سوار كرد
بايد به عمه هر دو جهان افتخار كرد
عمه چه عمه اي همه مديون عمه ايم
ما زنده ايم اگر همه ممنون عمه ايم
سخت است فقط بال زدن پر نداشتن
خواهر شدن به شرط برادر نداشتن
حيدر شدن به قيمت لشگر نداشتن
كوچه به كوچه رفتن و معجر نداشتن
كوفه براي او تب و تابي درست كرد
با آستين پاره حجابي درست كرد
يادم نميرود كه به هنگام رفتنت
كردي نوازشم پدرانه به دامنت
آتش گرفت صورتم از بوسه دادنت
هِي بوسه ميزدم به لب و دور گردنت
رفتي و بعد خسته و بي حال ديدمت
رفتي و بعد از آن تهِ گودال ديدمت
وقتي كه نيزه در گلويت كرد واي واي
با پاي خويش پشت و رويت كرد واي واي
با خاك گرم رو به رويت كرد واي واي
از پشت پنجه بين مويت كرد واي واي
آن لحظه اي كه دور و بر ِ تو سپاه بود
چشمت درست رو به روي خيمه گاه بود
خيلي دلت شكست علي اكبرت كه رفت
خيلي دلم شكست علي اصغرت كه رفت
نزديك بود عمه بميرد سرت كه رفت
انگشت تو بريده شد انگشترت كه رفت
با سنگ و نيزه بين تو و خيمه سد شدند
ده اسبِ تازه نعل به نعل از تو رد شدند
اي واي از اسير شدن كو به كو شدن
از خجلت و غريب شدن سرخ رو شدن
با مردم محله چنين رو به رو شدن
اين است آخر عاقبت بي عمو شدن
دلواپسي ِ دختر زهرا ز حد گذشت
خيلي به عمه ام سر بازار بد گذشت
پس داده اند پيرهن پاره پاره را
رخت مرا لباس تو را گاهواره را
آورده است عمه سر شيرخواره را
گوشش نكرده است كسي گوشواره را
ما از غم فراق گرفتار تر شديم
وقتي رقيه رفت عزادار تر شديم
علي اكبر لطيفيان
#راس_الحسین_علیه_السلام
4_5922741656162929705.mp3
1.91M
#_اربعین
قسمتم نشد آخر باشم بینِ زائرها
چشمای ترِ من ارباب از دوری شد دریا
دلم گرفته برای حرم
برای حال و هوای حرم
نشد با گریه صدات بزنم
میونِ صحن و سرای حرم
چهل روز
همه عزادارِ غمِ تو بیقرارِ تبِ ماتمِ تو
عالمی داره عالمِ تو جان ارباب
اربعین بی تابم ۳ / از غمِ اربابم ۳
زینبت رسیده حالا با قدی که خم شد
یادِ این گودال نیروی زانوی من کم شد
رسیدم از سفرم میبینی
شکسته بال و پرم میبینی
شهیدِ تشنه ی مادرِ من
زخمیِ چشمِ ترم میبینی
چهل روز
سایه ی سرم شد سرِ تو سرِجدااز پیکرِ تو
بمیره برات خواهرِ تو واویلا
یاد تو دلگیرم ۳ / از غمت میمیرم ۳
اربعین بی تابم ۳ ...
رو مزارت اگه با گریه چشمام ُ میبندم
از نبودِ سه ساله میدونی خیلی شرمندم
میشه برات گله هامُ بگم
یکی دوتا غمِ شامُ بگم
ببخش ولی اگه میشه فقط
روضه ی مجلس عامُ بگم
چهل روز
میشه که برادر ندارم دیگه علی اکبر ندارم
هنوز این و باور ندارم / واویلا
نگاهم بارونه ۳ / دلِ من پُر خونه ۳
اربعین بی تابم ۳ ...
حبیب نیازی