eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه 1 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن... 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم 🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم قربون غریبیش برم... مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده... روضه ی جانسوزی داره... دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه... آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین... 🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو عموی غریبم حسین... 🔸کآستینم را ز دست عمّه‌ام زینب کشیدم ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت... خیلی مواظبشون بود... مخصوصا عبدالله اش رو ... صدا زد خواهرم... زینبم ... مواظب عبدالله ام باش... خواهرم مواظب یادگار برادرم باش... زینب جان این نانجیبها رحم ندارن... دیدی قاسمم شهید کردن... علی اکبرم قطعه قطعه کردن... ‌روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن... خواهرم اینا رحم ندارن... زینب ‌مواظب یادگار حسنم باش... دستهاش رو گذاشت توی دست عمه... 🔸دست او در دست های عمّه بود 🔸گوش او پر از صدای عمّه بود اما... 🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد 🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد دستش به دست عمه جانش زینبه... بالای تل زینبیه... یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است... دور تا دور عمو رو گرفتن... شمشیرها بالا میره پایین میاد... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه 🔸دست او از دست عمّه شد جدا 🔸می دوید و بر لبش واویلتا هی صدا میزد ای وای... آقای غریبم حسین... 🔸می دوید و گاه می افتاد او 🔸از جگر فریاد می زد ای عمو (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي) به خدا از عموم جدا نمیشم. ‌تا رسید کنار ابی عبدلله دید یه نانجیبی هم شمشیر به دست... داره نزدیک میشه... خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین... نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی... نانجیب شمشیر بلند کرد ... یاصاحب الزمان... عبدالله دست رو جلو آورد ... ‌مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد... ‌‌دیدن دست به پوست آویزان شد... صدای ناله اش بلند شد... يَا عَمَّاهُ (روضة الواعظين ص ٢٠٨) عموجان حسین به ‌دادم برس... خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه... لحظات آخره... عبدالله اش رو در آغوش گرفت... به سینه چسباند... داره نجوا میکنه. .. اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود... یاصاحب الزمان.... نانجیب تیر از کمان رها کرد... (فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ) سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن... یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن... دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... 🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد 🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی ‌پر خویش 🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد 🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش الا لعنت الله علی القوم الظالمین فایل صوتی👇
متن روضه 1 🔸دید زینب چون به دشت کربلا 🔸گشته بی یاور حسینش از جفا تا خانم زینب کبری سلام الله علیها دید برادر تنها مونده... صدای غربتش بلنده... حسینش دیگه یاری نداره... بچه هاش رو اماده کرد... 🔸کرد بهر یاری آن ممتحن 🔸هر دوطفل خویش را در بر کفن صدا زد... عزیزانم... ببینید آقاتون حسین غریب و تنها شده... دیگه یاری نداره... عزیزانم... من شما رو برا مثل یه همچین روزی تربیت کردم... برید جانتون رو فدای آقاتون کنید... قربان معرفتت بی بی جانم.. زینب... 🔸بوسه زد از مهربانی رویشان 🔸زد گلاب و شانه بر گیسویشان خدا میدونه خیلی سخته برای یه مادر... میدونی بالاترین لذت دنیا چیه... بالاترین لذت دنیا اینه که خدا بهت فرزندی بده... مقابل چشمات قد بکشه... بزرگ بشه... جوون بشه... جلوت راه بره... به قد و بالاش نگاه کنی... اگه جوون داری بهتر میفهمی چی ميگم... اما خدا نکنه کسی داغ جوونش رو ببینه... الهی جوون مرده تو مجلسمون نباشه... خدایا خیلی سخته برای زینب... صدا زد... عزیزان من... برید از آقاتون ابی عبدالله اذن میدان بگیرید... بچه ها اومدن کنار ابی عبدالله... آقا جان اذن میدان بده... هر کاری میکنن ابی عبدالله قبول نمیکنه... اصرار کردن... آقا... ما طاقت نداریم زنده باشیم عطش بچه ها رو ببینیم... طاقت نداریم اسارت اهل حرم رو ببینیم... طاقت نداریم تازیانه خوردن مادرمون رو ببینیم... ما طاقت نداریم صدای غربت شما رو بشنویم... آقا بزار جانمون رو فدات کنیم حسین 🔸مکن نا مهربانی ای برادر حالا حرف دل زینب... 🔸مکن نا مهربانی ای برادر 🔸مسوزان این چنین تو قلب خواهر خودم و بچه هام فدای تو حسین... 🔸پسرهای مرا از خود مرنجان 🔸غلام اکبرند و عبد اصغر انقدر اصرار کردن بلاخره... هر طوری بود اقا اجازه داد... گلهای زینب رفتن میدان... جنگ نمایانی کردند... خیلی از این نانجیب ها رو به درک واصل کردند... اما... امان از اون لحظه ای که صداشون به ناله بلند شد... یا حسین... آقا به دادمون برس... ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند... کنار بدن پاره پاره گلهای زینب... اومد بچه ها رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... وقتی آقا زاده ها نگاه کردند... دیدند ابی عبدالله اومده بالاسرشون... آماده ای بگم یا نه... اما ساعتی بعد... گودی قتلگاه... وقتی ابی عبدالله چشم ها رو باز کرد... ببینه... والشمر جالس علی صدره... شمر رو سینه اش نشسته...😭 از سویدای دلت صدا بزن یا حسین 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست الا لعنت الله علی القوم الظالمین فایل صوتی👇
خداوند متعال اسم ما رو جزء عزاداران واقعی ثبت و ضبط بگرداند به حرمت صلوات بر محمد و آل محمد -
4_326505307922497594.pdf
664.3K
اشعار شب اول محرم الحرام - روضه ی حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام☝️☝️ Pdf
سلام وخیرمقدم به همه عزیزان مداح خیلی خوش آمدین دوستان مداح را هم دعوت کنید همکاری کنید همه استفاده کنن انشاءالله بتونم‌مطالب کامل یازده شب محرم‌رابارگذاری کنم سخت هست ازتلگرام مطلب آوردن به اینا ببخشین اگر مطلب کانال کامل نبود بنده نهایت سعی ام رامی کنم توجه☝️☝️
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم): 🔘🔘۸۴۸🔘🔘 ☑️بنداول محرم اومد بی قرارم این روزا محرم اومد واسه شاه سر جدا محرم اومد می پوشم رخت عزا شروع شد بازم اقا روضه های تو شروع شد بازم مجلس عزای تو شروع شد بازم بخشش و عطای تو شروع شد بازم۲ این روزا قلبم پره ماتمه دیده هام از غمه تو پر نمه رخت عزاتو میپوشم اقا به اذن مادره تو فاطمه«س» السلام علی ساکن کرببلا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بنددوم سیاه پوشیدن /همه ی سینه زنات سیاه پوشیدن/عاشقای کربلات سیاه پوشیدن/واسه ی ماه عزات سیاه پوشیدن سیاه پوشیدن لباسِ مشکیم /خیلی میاد به تنم لباسِ مشکیم/با شال رو گردنم لباس مشکیم/میشه آخر کفنم لباسِ مشکیم لباس مشکیم «۲»لباسِ مشکیم دوباره طبل و کُتل و علم کتیبه های شعر محتشم بساط چایی های بین راه گریه برای شاه محترم السلام علی ساکن کرببلا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بندسوم بزار امسالم واسه تو کاری کنم بزار امسالم اشکامو جاری کنم بزار امسالم ابرو داری کنم بزار امسالم«۲» بزار امسالم بزنم اقا صدات بزارامسالم نوکری کنم برات بزار امسالم که باشم تو روضه هات بزار امسالم«۲» روضه می خونه خواهرت حسین کنارجسم بی سرت حسین بالب تشنه سر بریدنت برات بمیره مادرت حسین السلام علی ساکن کرببلا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بندچهارم مقتل نوشته مقتل با عصا می زدنت نوشته مقتل بی هوا می زدنت نوشته مقتل همه جا می زدنت نوشته مقتل«۲» ببخشن سادات شمر بی حیا و پست ببخشن سادات روسینت با پا نشست ببخشن سادات گیسوتو گرفت به دست ..... ببخشن سادات«۲» افتاده بودی تو حرومیا میزدنت لشکری بی هوا یه عده ای با سنگ و چوب و نی یه عده ای با نیزه و عصا السلام علی ساکن کرببلا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•