eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5796472555418160088.mp3
161.5K
۹ دو گلیم از تبار حیدر و مصطفی هدیه ی مادر هستیم به شه کربلا گل باغ رسول این دو گل کن قبول یا حسین جان۲ ما دو فرزند زینبیم و عبد اللهیم جانفدایان راه دین و ثار اللهیم آمدیم کربلا تا کنیم جان فدا یا حسین جان۲ تا که نزد زهرا ما بشویم روسپید این دو گل را ز بهر یاری ات پرورید ما به تاب و تبیم دو گل زینبیم یا حسین جان۲ ما دو فرزند نور دیده ی فاطمه بر لب ما بود نام حسین زمزمه روح صبر و ثبات بنما التفات یا حسین جان۲ هر دو تا آمده که جان فدایت کنیم همچو عباس تو از تو حمایت کنیم هر دو با غیرتیم هر دو با همتیم یا حسین جان۲ ای گل فاطمه بر ما سعادت بود روزی ما کنار تو شهادت بود شده ایم بی شکیب که تو هستی غریب یا حسین جان۲ بده بر ما اجازه تا به میدان رویم بهر یاری تو به عهد و پیمان رویم گل زهرا نشان می شوی قد کمان یا حسین جان۲ ایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾••
کانال مداحی محرم ایتا👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ مناجات با امام زمان علیه السلام در شب چهارم محرم 🔻 سعید نسیمی نگار فاطمه زین غصه زار و غمگینم که در کنار منی و تو را نمی بینم گذشت عمرم و غیر از گناه چیزی نیست میان نامه اعمال هر چه می بینم نداشت رنگ خدا زندگی دنیایم نماند باطن ‌‌پاکی به ظاهر دینم شب دعا شده یابن الحسن دعایم کن مرا نجات ده از نفس و از شیاطینم بگیر دست مرا و اجازه ده چون حر کنار سفره توبه دوباره بنشینم گناهکارم و آلوده سیدی العفو که بر در تو الهی فقیر و مسکینم مرا ببخش خدایا به آبروی حسین که اوست باب نجات و من از محبینم به سینه عشق حسین است و در دم مرگم به دستگیری ارباب خویش خوشبینم
✅ مناجات با امام زمان ارواحنا فداه در شب چهارم محرم 🔻سعید نسیمی خدا کند که دمی غافل از شما نشوم تمام عمر ز دامانتان جدا نشوم به حال خویش رهایم نکن که من بی تو ز دام غفلت و نفس و گنه رها نشوم عجب بلای عظیمیست غیبتت آقا که راحت از گنه تنزل البلا نشوم بگیر دست مرا و خودت دعایم کن اسیر معصیت تحبس الدعا نشوم طبیب عشق دلم از گناه بیمار است تو گر نظر نکنی درد من دوا نشوم دوباره شد شب جمعه گدایتان آمد بدون اذن تو من وارد دعا نشوم به حق فاطمه برگرد یا اباصالح که بیشتر به فراق تو مبتلا نشوم مرا ببر به حرم همرهت که می ترسم دگر بمیرم و راهی کربلا نشوم امید ماست فقط گریه بر عزای حسین که مهر توبه بجز اشک روضه ها نشود
بسم الله الرحمن الرحیم رفت هرچند که عمرم همه بر باد حسین عوض‌اش بیشتر از عمر به ما داد حسین من نبودم کسی و او به حسابم آورد حق بده داد زنم خانه‌ات آباد حسین قبل از آنیکه شبِ قبر دهانم بندند نَفسی تا بزنم یکسره فریاد حسین چند وقتی است که خواب حرمت می‌بینم می‌روم باز دمِ پنجره فولاد حسین مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن نامتان از لبِ ما شُکر نیافتاد حسین تا مرا دید برای تو سیه پوشیدم مادرم گفت که آقا " اوون آباد حسین" مادرم * چشم ندارد حرمت را بیند مادرت در عوضش چشمِ دلش داد حسین دخترت تا که لبِ زخمی بابا را دید آنقدر زد به لبش از نفس اُفتاد حسین * خیلی مادرم و مادرامونو دعا کنید (حسن لطفی ۴۰۰/۰۵/۲۰)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرّ از امام حسین(ع)اجازه گرفت تا برود و با لشکر عمرسعد صحبت کند،حضرت به او اجازه داد،حرّ با صدای بلند گفت: "ای مردم کوفه!مادرتان عزایتان را ببیند و در مرگتان اشک بریزد،چون حسین را دعوت کردید و او را تنها گذاشتید.از هر سویی او را محاصره کردید و نگذاشتید به جای دیگری که برای خود و اهل بیتش امن باشد برود. او همچون اسیری شد که هیچ اختیاری از خود ندارد.آب فرات را که یهودی و نصاری و مجوسی از آن می نوشند و سگ و خوک در آن آب تنی میکنند،به روی او،زن و کودکانش و همراهانش بستید. اکنون از شدت تشنگی به حالت بی هوشی در آمده اند،حق محمد را درباره ذریه اش چه بد به جا آوردید،خدا در روز قیامت که روز تشنگی است به شما آب ندهد". چون سخن حرّ به این جا رسید عده ای از پیاده نظام عمرسعد به او حمله کرده و تیر بارانش کردند،حرّ با دیدن تیرها در حالی که رو به طرف دشمن داشت آهسته آهسته برگشت و به حضور امام رسید. 📚مقتل مقرم،ص۲۹۱ 📚ابن اثیر،ج۴،ص۲۷ پس از شهادت حبیب،حرّبن یزید ریاحی و زهیربن قین،به عنوان پشتیبانی از حرّ به میدان کارزار رفتند.درگیری هر کدام وقتی شدت می یافت و سخت می شد،دیگری به کمک او آمده و نجاتش می داد.ساعتی بدین منوال گذشت. اسب حرّ از ناحیه گوش لب مجروح شد و خون از سر رویش می ریخت.حرّ شعری را زمزمه می کرد. حصین به یزیدبن سفیان گفت:این همان حرّی است که دوست داشتم او را بکشم.به سوی او رفت و خواستار مبارزه شد،طولی نکشید که حرّ او را به هلاکت رساند.ایوب بن مشرح خیوانی تیری به اسب حرّ زد و موجب رم کردن آن شد. اسب نزدیک بود حرّ را پرت کند که او خودش از روی زین اسب با چالاکی به پایین پرید.او همچون شیری بود که شمشیر به دست گرفته است.حرّ بدون اسب و به صورت پیاده نبرد را ادامه داد و بیش از چهل نفر از سپاه عمرسعد را کشت.آن گاه سپاهیان ابن سعد حمله ای به او کردند و توانستند او را به شهادت برسانند. یاران امام حسین(ع)او را نزد شهدای دیگر آوردند و بر زمین نهادند.امام فرمود: "این شهدا همچون شهدای پیامبران و خاندان آنها هستند". بعد رو به جانب حرّ کرد_که هنوز رمقی در بدن داشت_و در حالی که خون های روی صورتش را پاک می کرد،فرمود: [أنت الحرّ کما سمتک امّک و انت الحرّ فی الدنیا و الآخرة_تو همان گونه که مادرت نامیده حرّ و آزاده هستی،تو هم در دنیا و هم در آخرت آزاده ای]. یکی از اصحاب امام حسین(ع) و شاید امام سجاد(ع) و بنابر نقلی خود امام در رثای حرّ شعری به این شرح سرود: [لنعم الحرّ حرّ بنی ریاح_صبور عند مشتبک الرماح_و نعم الحر إذا فادی حسیناً_و جاد بنفسه عند الصباح]. 📚مقتل مقرم،ص۳۰۲_۳۰۳ 📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۲ 📚البدایه،ج۸،ص۱۸۳ 📚تاریخ طبری،ج۸،ص۲۴۸_۲۵۰ 📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۱۸ 📚تظلم الزهرا،ص۱۱۸ 📚مقتل عوالم،ص۵۸ 📚روضة الواعظین،ص۱۶۰
اگر بر آستان خوانی مرا خاک درت گردم و گر از در برانی خاک پای لشگرت کردم به درگاهت غبار آسا نشستم بر نمی خیزم و گر بفشانی ام چون گَرد بر گِِرد سرت گردم علی شیر خدا باب تو شیر خود به قاتل داد تو ای دلبندِ او مپسند نومید از درت گردم دل و جانم ز تاب شرم هم چون شمع می سوزد بده پروانه تا پروانه وش خاکسترت گردم ببین از کرده خود سر به زیرم سر بلندم کن مرا رخصت بده تا پیش مرگ اکبرت گردم اگر باشد به دستم اختیاری بعد سر دادن سرم گیرم به دست و باز بر گرد سرت گردم به صد تعظیم نام فاطمه آرم به لب یعنی که خواهم رستگار از فیض نام مادرت گردم