eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🕊﷽🕊 🏴 🏁 🏴 ع 🏁 🚩.. ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
4_5818869770484713128.mp3
7.09M
روضه حضرت علی اکبر میرزا محمدی 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
▪️دودمه شب هشتم محرم 1⃣ ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ای علیِ اکبرم، ای علیِ اکبرم اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ای علیِ اکبرم، ای علیِ اکبرم 2⃣ ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم پسرم ای پسرم، پسرم ای پسرم اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم پسرم ای پسرم، پسرم ای پسرم 3⃣ می زنم من دست بر هم می زنی تو دست و پا حیدر کرب و بلا، حیدر کرب و بلا خاک عالم بر سر این روزگار بی وفا حیدر کرب و بلا، حیدر کرب و بلا 4⃣ ای عصای پیری من بین خون غلطیده ای می‌کشی من را علی، می‌کشی من را علی کاش می‌مردم نمی‌دیدم ز هم پاشیده ای می‌کشی من را علی، می‌کشی من را علی 👇 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
20230725_114219-AudioConverter.mp3
1.86M
▪️نوحه شب هشتم محرم آه و واویلا صد آه و واویلا... آه و واویلا صد آه و واویلا اِرباً اِربا شد ، پیکرت بابا غرق خون گشتی ای لالهٔ پرپر یوسف لیلا ، ای علی اکبر آه و واویلا صد آه و واویلا... در برت بابا ببین که بِنشَستم ای همه هستم ، دل به تو بستم از جفای این قبیلهٔ بی دین ماهِ رخسار تو شده خونین آه و واویلا صد آه و واویلا... ای اذان گوی کرببلا اکبر غرق در خون ای ، شبه پیغمبر دیده بگشا ای صفای هر گلشن خونجگر بابا ، کف زنان دشمن آه و واویلا صد آه و واویلا... 👇 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
77828_1400525193040_1071982.mp3
1.17M
▪️نوحه شب هشتم محرم راه برو، جان پدر، به پیش چشمان ترم تاکه کمی، اکبرمن، قد رشیدت نگرم جان منی، جان منی یوسف کنعان منی وای علی، وای علی، وای علی، وای علی... زینب من، بیا علی، ز زیر قرآن گذران به جای مادر علی، بوسه برویش بنشان شبه پیمبر علی ثانی حیدرم علی وای علی، وای علی، وای علی، وای علی... خدا ببین، که از کفم، تازه جوانم برود عصای پیری پدر، روح وروانم برود او رود ومن زقفا اشک بریزم ای خدا وای علی، وای علی، وای علی، وای علی... یا ابتا، یا ابتا، رسید بر گوش حسین دوان دوان، شدعازم،کمک به آن نور دوعین دیر رسیده در برش رفته ز دنیا پسرش وای علی، وای علی، وای علی، وای علی... وای خدا، من چکنم، با تن صد چاک پسر روم چسان، به خیمه ها، دهم چگونه این خبر رفته توان، زپای من وای علی و وای من وای علی، وای علی، وای علی، وای علی... ✍اسماعیل تقوایی 👇 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
Saeid Yadollahi - Javanane Banihashem (320).mp3
7.82M
▪️نوحه قدیمی شب هشتم محرم جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید بگوئید مادرش لیلا بیاید تماشای قد اکبر نماید جوانان بنی هاشم بیایید... علی را بر در خیمه رسانید... بگویید عمه اش زینب بیاید علی را بر در خیمه رساند خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم جوانان بنی هاشم بیایید... علی را بر در خیمه رسانید... علی جان چراغ شام تارم فراقت برده آرام و قرارم نچیدم حجلگاه شادی تو ندیدم من شب دامادی تو جوانان بنی هاشم بیایید... علی را بر در خیمه رسانید... امیدم بود تو در هنگام پیری عصای پیری مادر بگیری به امیدی علی اکبر بیاید در غم بر رخ لیلا گشاید جوانان بنی هاشم بیایید... علی را بر در خیمه رسانید... منو یاد قد شمشادی تو منو ناکامی و ناشادی تو منو یاد لب خشکیده ی تو منو سوز دل تب دیده ی تو منو اون زخمهای بی حسابت منو اون پیکر در خون خضابت. جوانان بنی هاشم بیایید... علی را بر در خیمه رسانید... ✍ سید حسین عمادی سرخی 👇
20230725_173132-AudioConverter.mp3
933.4K
▪️نوحه شب هشتم محرم عجب گلی روزگار ز دست لیلا گرفت که تا قیامت گلاب ز چشم لیلا گرفت تازه جوانم علی روح و روانم علی... گلش مشبک شده از دم تیغ و سَنان گلش به خون غوطه ور، شدست چون ارغوان گلش به دشت بلا شدست در خون تپان قرار و صبر و شکیب ز جمله دلها گرفت تازه جوانم علی روح و روانم علی... گلش ز تاب عطش یقین که پژمرده بود آب ندادش فلک یقین که افسرده بود مادر افسرده اش ز داغش آزرده بود دشت بلا در بغل آن قد رعنا گرفت تازه جوانم علی روح و روانم علی... گفت نبی و علی غنچه لب باز کن از دل پرحسرتت زمزمه آغاز کن درد جوان مرگیت بر پدر آغاز کن شور و فغان حرم تا به ثریا گرفت تازه جوانم علی روح و روانم علی... ای گل خوش رایحه، مایه درمان من ماتم هجران تو سوخت دل و جان من تا به فلک می رود ناله و افغان من مادر زارت مکان به کوه و صحرا گرفت تازه جوانم علی روح و روانم علی... 👇 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ باردوم رفت میدان ‌گفت: بابا! دیگه بذار برم‌ ، ابی عبدالله یه جور دیگه نگاش کرد، مقتل میگه : "فنَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ"دیگه نا امید شد، علی رفت میدان ... نوشتند: نزدیک هشتاد نفر رو ‌توی ‌نبرد دوم به درک ‌واصل کرد... دیگه خسته شد، تشنگی فشار آورد.. ▪️ابی عبدالله هنوز داره نگاه ‌میکنه علی وسط میدانِ، یه مرتبه نانجیبی با شمشیر فرق سر علی رو زد ... همین رو بدون برا روضه علی اکبر همه ی دشمن به حسین  خندیدن همه هلهله کردن ..تا فرق سرش زخمی شد خودش رو ‌انداخت رو‌ گردن اسب، وقتی سوار زخمی میشه خودش رو ‌میندازه رو‌ گردن اسب، اسب متوجه میشه سوار زخمیِ برمیگرده عقب... ▪️نوشتند: خون سرش روی ‌چشمای اسب رو‌گرفت، تو ‌اون ‌گرد و خاک ‌اسب دیگه جایی رو ندید، به جای اینکه بیاد عقب، رفت وسط لشکر دشمن، ابی عبدالله داره از دور میبینه، نگاه کرد دید وسط میدون شلوغ شد، همه دور یه نفر حلقه زدن، شمشیرا بالامیره .. وسط این شلوغیا یه مرتبه  شنید یه صدایی میگه بابا .."ابتا .."حسین... ابی عبدالله اومد، سوار اسبشِ، اومد رسید میدان بالا سر علی .. ▪️مقتل میگه: میخواد بگه از اسب پایین اومد باید بگه : “فَنَزَلَ مِنَ الفَرَس”اما هیچ‌جا ننوشتند ... نوشتند تا رسید کنار بدن “فَسَقَطَ مِنَ الفَرَس”از اسب افتاد زمین .. .دوسه قدم اومد پاشه دید زانوهاش رمق نداره، لشکر نگاه کردن دیدن حسین رو زانوهاش داره راه میره ..حسین ..* پاشو عصای، دست بابا پاشو علیِ ارباً اربا تنت چه دَرهمه واویلا پاشو یه فکری کن برا من رسیده عمه بین دشمن ببین به گریه هام میخندن خدا میدونه دارم میمیرم بعد تو دیگه از تموم دنیا سیرم برای بابات نمونده چاره تن جدا جدا تو رو عبا میذاره ▪️رسید بالا سر علی با تحیر نگاه کرد" فقطّعوه بسیوفهم ارباً ارباً"....😭 ▪️ابی عبدالله کنار هر شهیدی رفت باهاش دوسه جمله حرف زد اما کنار علی اکبر نوشتند هی گفت: بابا با من حرف بزن ...😭 نرو آخه هنوز جَوونی درسته غرق خاک و خونی ولی بگو پیشم می مونی ▪️تارسید کنار علی اکبر نگاه کرد دید یه نیزه به پهلوش زدن .. چه وضعی داره زخم پهلوت چقدر کبوده دست و بازوت شکسته فرق سر تا ابروت دوباره زخمِ پهلو و سینه کنارتم ولی دلم رفته مدینه ▪️اینجا یه زخم ‌پهلو ‌دید هرکاری کرد نتونست علی رو ‌جمع کنه، بغل کنه ،این بدن رو کنار هم قرارداد خودش رو ‌انداخت رو این بدن ... گــــــــریز👇 ▪️یه بار دیگ هم این کارو ‌کرد، کجا؟ مدینه وقتی باباش گفت یتیمای فاطمه بیان ... مدینه هم‌خودش رو انداخت روی بدن مادر .... حسین .. 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت علی اکبر(ع) شب هشتم محرم(2) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. ♦️بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است ♦️وسط خیمه ی ما روضه مهیا شده است ♦️دست دشمن چه قَدَر نیزه و تیغ و تیر است ♦️هر کدامش به طریقی به تنت جا شده است ♦️پیرمردی که عصایش به سرت می کوبید ♦️به هوای سر تو از سر جا پا شده است ♦️ساربان هم که طمع کرده به تو خاتم من ♦️ناگهان در وسط معرکه پیدا شده است ♦️هفتمین دفعه که من یا ولدی می گویم ♦️چشم اگر باز کنی قدّ منم تا شده است ♦️از پراکندگی پیکر تو معلوم است ♦️بند بند تو ز سر تا نوک پا وا شده است ♦️مادرت کو که ببیند پسران خود را ♦️همه ی دشت پر از اکبر لیلا شده است ⬅️شب هشتم ماه محرم دلها رو روانه کنیم کربلا کنار شش گوشه ابا عبدالله پایین پای امام حسین دست توسل بزنیم به درگاه جوان امام حسین گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم [دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم] علی جانم نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم دنبال علی راه افتاد از شیخ جعفر شوشتری نقل شده حسین به احتضار افتاد گفتن مانند محتضر چشمای حسین تو حدقه دور می خورد خدایا تو شاهد باش بر این قوم کسی رو به میدان می فرستم اشبه الناس خلقا و خلقا برسول الله هر وقت مشتاق می شدیم به چهره پیغمبر نگاه کنیم نگاه به چهره علی اکبر می کردیم برای بعضیا تانی می کرد اجازه نمی داد اما تا علی آمد اجازه داد چه غوغایی شد تو خیمه لحظه وداع علی خواهرا عمه ها همه دور علی رو گرفتن طبق برخی نقل ها آمد فرمود علی رو رها کنید علی من غرق در ذات خدا است علی اکبر امام حسین وارد میدان شد مردم! :انا علی ابن الحسین بن علی مثل جدش امیرالمومنین به هر طرف لشگر که حمله می کرد لشگر و به هم می زد همه از جلوی علی فرار می کردن آرایش جنگی دشمن به هم می خورد اما یه وقت حسین یه ناله ای شنید یا ابتاه علیک منی السلام بابا دیگه نگران تشنگی و لبای خشک من نباش این رسول خدا با کاسه بهشتی آمده گفتن برا بعضیا با عجله میومد اما از مقتل شیخ حر عاملی نقل می کنن تا نزدیک بدن علی شد گفتن سقط من الفرس از روی اسب به زمین افتاد آرام آرام روی زانو خودشو رسوند به علی فجلس علی التراب یه نگاهی به بدن علی کرد اما عجب بدنی آخه نوشتن تا او ملعون ضربه رو زد علی خودشو انداخت روی اسب اسب گویا آموزش دیده بود باید علی رو برمی گرداند به خیمه اما خون جلوی چشما اسب رو گرفت مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط لشکر دشمن. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. انشاالله داغ جوان نبینی دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. یکی با شمشیر میزنه...یکی با نیزه میزنه یکی با سنگ میزنه... بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره. روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر علی رو به دامن گرفته..دلش آرام نشد هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها..صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم حسین آرام جانم..حسین روح و روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا