eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.8هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
99 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال، ممنونم 🙏🙏💐💐 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال از بازی دوقلوهای ۱۸ ماهه😍😍، ممنونم 🙏🙏💐💐 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
نظر لطف یکی از مادران عزیز، یک جمله از پیامشون خیلی برام با اهمیت هست با شما هم به اشتراک گذاشتم. اینکه چقدر رفتار والدین در شکل گیری رفتار و شخصیت کودک تاثیر گذاره. اینکه اول خودمون را تربیت کنیم، فرزندانمون درست تربیت میشن. https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا 🌷سلام، وقت همگی بخیر 🌷 ✅ در مطالب و ها به اشاره کردم و گفتم خیلی از مواقع توصیف مسئله حتی به تنهایی راهگشا هست. ✅ از توصیف مسئله حتی در روابط والد فرزندی هم زیاد استفاده کنید. خیلی وقتها به جای عصبانیت فقط مسئله و مشکل را توصیف کنید. خیلی مواقع که بچه ها خواسته هایی دارند که فراهم کردنش در لحظه ممکن نیست، به جای خستم کردی، دیوونم کردی، بسه دیگه، ولم کن و... که کودکان زیر هفت سال اصلا درک درستی از این مفاهیم هم ندارند، کافیه فقط مسئله را به زبان ساده توصیف کنیم. مثلا: 🧕: خوب بچه ها بیاین بازی کنیم،چه بازی؟ پسر بزرگ: دکتربازی کوچیکه: تیباک( همون کتاب😉) بخونیم 👦:دکتر بازی، 👶: نه تیباک 👦: من میگم دکتر بازی 👶: من میگم تیباک 👦: اول دکتر بازی 👶: اول تیباک 😔😔😔 توصیف مسئله، با آرامش کامل😉 🧕: من یک مامانم که اومده با بچه هاش بازی کنه، یک پسرش دکتر بازی دوست داره یکیشون کتاب خوندن، حالا بنظرتون چکار کنه؟ 👦: اول دکتر بازی 👶: اول تیباک 🧕: خوب هر دو تا پسرم دوست دارند اول نظر خودشون اجرا بشه، این چطوری ممکنه؟ 👦: نه نمیشه، یک فکری دارم : مثلا شما دکتری داری توی مطبت برای پسر کوچیکت کتاب میخونی، من مریضم میام پیشت، به مریض میگی بشین تا این کتاب را تمام کنم بعد تورا معاینه کنم. ✅ بعد کلا رفتیم وارد فضای بازی وانمودی خانم دکتری شدیم که بچش را هم با خودش میاره مطب و مابین مریضها برای بچش کتاب میخونه.👌👌 ✅ توصیف مسئله باعث میشه کودکان موقعیتها را بهتر درک کنند، بیشتر تفکر و تامل کنند، و ذهنشون فعال بشه که الان برای حل این مسئله چه کاری میشه انجام داد. ✅ توصیف مسئله وقتی با درک احساس همراه باشه، خیلی از مشکلات والد فرزندی را میشه کنترل کرد. 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا 🔘 پیغمبر اکرم(ص) با اصحابشان از جایی رد می شدند، با کودکانی مواجه شدند که بازی می کردند. پیغمبر(ص) نگاهی به کودکان کردند و فرمودند: «بدا به حال کودکان آخرالزمان از دست پدر و مادرهایشان» اصحابی که حضور داشتند از پیغمبر سئوال کردند: یا رسول الله پدرانشان مشرک اند؟ پیغمبر فرمودند: «نه بلکه پدران مؤمن و مسلمان دارند.» پیغمبر(ص) فرمودند: به خاطر اینکه پدر و مادرها به فکر دنیای بچه هایشان هستند اما به فکر آخرت بچه ها نیستند. به فکر تأمین آتیه برای اولادشان هستند، اما به فکر تربیت صحیح و ادب این بچه و دین او نیستند». بعد پیغمبر فرمودند:« من بری هستم از این گونه مردم و آنان هم از من بری هستند، من از آنان بیزارم و آنان هم از من بیزارند» جامع الاخبار، باب فی الاولاد. 🔘 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا 🔘شیخ مرتضی انصاری یکی از افتخارهای عالم تشیع است. از نظر علم و عمل خیلی بالا بود.ایشان از علما و مراجع برجسته قرن سيزدهم بود. كتاب‌هاي درسي «مكاسب»‌ و «رسائل» كه در حوزه‌هاي علميه تدريس مي‌شود، از تأليفات ايشان است. وي زاهد و عابدي بي‌مانند بود و از نظر علم و جنبه‌هاي معنوي، يگانه عصر به حساب مي‌آمد. 🔘 به مادر شیخ مرتضی انصاری می گفتند: بارک الله چه فرزندی تحویل جامعه دادی، او به درجات عالی علم و تقوا رسیده است. آفرین به تو و شیرت که توانستی شیخ انصاری را تحویل جامعه بدهی، مادر جواب داد: من توقع بیشتر از این، از فرزندم داشتم. برای اینکه در دو سالی که او را شیر دادم، هیچ وقت بدون وضو نبودم. نصفه شب بچه ام گریه می کرد و شیر می خواست، بلند می شدم وضو می گرفتم و بعد بچه ام را شیر می دادم حتی در شبهای سرد زمستان. 🔘 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🏴 شهادت بانوی دو عالم، حضرت زهرای مرضیه (س) بر همه مسلمانان تسلیت باد. 🔘 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
۷۲ 🔘 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا سلام، وقت همگی بخیر تجربه های روزانه ۷۲ 🔘 امشب رفته بودیم مغازه لوازم شوینده و بهداشتی، پوشک بخریم. یک قسمت از مغازه هم تم تولد و ظروف یکبار مصرف و ... بود. 🔘 یک سری شمع به اصطلاح یلدایی هم داشت. پسر بچه ای تقریبا همسن پسر من، که مادرش مشغول خرید تم یلدا بود، ریسه یلدا، بادکنک یلدا و...، یک شمع هندوانه ای برداشت و گفت مامان اینم بردارم؟ مادرش گفت: اره پسر من هم گفت: مامان یک شمع هندوانه ای برای من میخری؟ گفتم: نه گفت: چرا؟ گفتم میریم تو ماشین راجع بهش صحبت می کنیم. 🔘وقتی اومدیم تو ماشین، گفت مامان برام میگی؟ گفتم: بله یکم راجع به شب یلدا براش حرف زدم، اینکه به بهانه ی بلندترین شب سال خانواده ها دور هم جمع می شدند و...، و هیچ نیازی به استفاده از بادکنک و شمع و... با طرح و نقش خاص نیست. بهش گفتم که میفهمم که اون شمع قشنگ بود و تو دوست داشتی که اونو داشته باشی ولی این زیبایی تبلیغ هست برای اینکه ما چیزی را که واقعا نیاز نداریم بخریم. 🔘 بعدش رفتیم یک فروشگاه دیگه برای خرید مواد غذایی و...، اونجا چیزهایی را که احتیاج داشتیم طبق لیست خریدیم، و به خودش گفتم توی لیست نوشتم خوراکی برای مدرسه ی تو ، چند تا خوراکی برای تغذیه مدرسه انتخاب کن. در راه برگشت بهش گفتم ببین مامان الان خرید ما چند برابر پول اون شمع شد، اما همه اینها را ما نیاز داریم و واقعا استفاده می کنیم. از قبل در خانه قبل از اینکه بیایم فروشگاه لیست نوشته بودیم ولی اون شمع را فقط به خاطر ظاهر زیباش میخواستیم بدون اینکه واقعا لازم داشته باشیم. 🔘🔘چند تا نکته از این تجربه: ۱- در برخورد با همچین مواردی ارزشهای خودتون را در نظر بگیرید، مثلا شاید من در حالت عادی یک شمع قشنگ بخرم، ولی وقتی می بینم با خرید همچین شمعی ممکنه حتی به اندازه سر سوزنی در تجمل گرایی ها و اسرافهای بدعت گذاری شده در شب یلدا سهیم باشم هرگز چنین کاری نخواهم کرد. ارزشهای خودم را زیرپا نمیگذارم و سعی میکنم به بهترین شکل ممکن این ارزشها را به فرزندم هم منتقل کنم. اما مسلما ارزشهای افراد متفاوت هست. ممکن هست یک نفر بگه من واقعا دلم با این کارها شاد میشه و...، پس من اصلا چیزی را نفی نکردم، ارزش خودم را بیان کردم. ۲- خوب اگر بچه حرف ما را قبول نکرد چکار کنیم؟ اگر لج کرد، گریه و جیغ و زاری و...؟؟؟؟ کودک زمانی گریه و زاری میکند که با این روش به هدف خودش رسیده باشه و بدونه که گریه سلاحی است برای رسیدن به خواسته ها، اگر کودک بدونه که وقتی پدر یا مادر میگن نه، دیگه با گریه و زاری هم حرفشون عوض نمیشه غالبا گریه نمیکنه، اما رفتار والدین باید با قاطعیت، آرامش و مهربانی باشه. مسئله مهمتر رابطه والدفرزندی هست، یعنی اگر ما بکن نکن های الکی و زیادی به فرزندمون داشته باشیم: نریز، بردار، بخور، نخور، دست نزن، نمیتونی و... اونجایی هم که لازم هست کودک حرف والد را قبول نمیکنه. اما اگر تعداد بکن نکن های که به کودک گفته میشه حداقل ممکن باشه، رابطه والد فرزندی صحیحی برقرار باشه، وقت بازی اختصاصی و گفتگوهای والدفرزندی برقرار باشند، نه رابطه ای بر اساس ترس و تهدید و تنبیه و...، اونجایی که واقعا لازم هست کودک حرف والدین را می پذیره. پس یک نکته خیلی مهم این هست که کوپن های والدگری خودمون را الکی باطل نکنیم. 👌👌 ۳- جایگزین داشتن، وقتی به فرزندمون نه میگیم براش جایگزین داشته باشیم. این جایگزین میتونه یک گفتگوی خوب باشه، یک بازی باشه، یک آغوش باشه یا یک خرید دیگر برحسب نیاز. ۷۲ 🔘 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 🔘 پسر بزرگم میخواست ریسه عزاداری درست کنه، بساط کاردستی را آوردیم. تکه های کاغذ و فوم سیاه هرچی بود درآورد، پسر کوچیکه هم هرچی تکه های کاغذ و مقوای رنگی داشتیم خالی کرد و پخش کرد. کمی سعی کرد قیچی کنه نتونست چندتاشو با دست تکه تکه کرد. بعد رفت سراغ قلعه بازی که چند دقیقه قبلش جمع شده بود دوباره خالیش کرد☹️. بعد پسر بزرگه دستش را با قیچی برید😢. بعد پسر کوچیکه لیوان آبی که برای آبرنگ آورده بودیم خالی کرد روی فرش.😔 خلاصه تا یک ریسه درست بشه کل سالن بهم ریخت و یک دست خونی شد و...، بند کردن و زدن به دیوار هم ماند برای فردا صبح.😏 🔘 اما نیمه پر لیوان خیلی ارزشمندتر هست، از علاقه پسرم به درست کردن ریسه عزاداری و کسب مهارت و تجربه که بگذریم، تا بچه ها مشغول بودند من هم چند تا قصه از زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) براشون تعریف کردم. دعا برای همسایه ها، بخشیدن لباس عروسی، داستان تسبیحات حضرت زهرا، محبت و علاقه و احترام به پدر، بخشیدن غذای افطاری. 🔘 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آیت‌الله حائری شیرازی🔹 ◼️ شیوه های مبارزه حضرت فاطمه زهرا(س) @haerishirazi
👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال، ممنونم 🙏🙏💐💐 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال، ممنونم 🙏🙏💐💐 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال، ممنونم 🙏🙏💐💐 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۷۳ 🔵 طبق معمول سعی میکنم تجربه هایی را بنویسم که مشابهش در سوالات مادران بیشتر تکرار میشه. این هفته تعداد بالایی از سوالات در مورد جمع آوری اسباب بازیها بود. 🔵 زیر هفت سال اجباری برای نظم و جمع آوری اسباب بازیها نداریم. انشاالله در مورد دلایلش سرفرصت مفصل مینویسم. اما خوب پس چه کار کنیم؟ ۱) از طریق بازی( که قبلا زیاد مثال زدیم) ۲) با همکاری و هدایت مادر یا پدر ۳) کم کردن تعداد اسباب بازیها 🔵 امشب پسر بزرگه مشغول قلعه سازی بود، برادرش میخواست باهاش بازی کنه، ولی اون دوست نداشت برادرش در کارش دخالت کنه. داشت کار به جاهای باریک می کشید که من گفتم: همیشه این جور مواقع به داداش چی میدادی؟ گفت: آها فهمیدم جایگزین😉 رفت یک اسباب بازی دیگه آورد پخش کرد پسر کوچیکه دو دقیقه با اسباب بازی جدید مشغول می شد، دوباره میرفت سراغ داداشش.☹️ دوباره پسر بزرگم میرفت یک جایگزین دیگه می آورد پخش میکرد.☹️ اصلا چرا همه اسباب بازیهای ما ساختنی و چندین تکه ای هستند؟؟؟!!!☹️ کی گفته اسباب بازیهای ساختنی مفیدند!!!!😂😂😂 👦: مامان این چرا امشب هیچ جایگزینی را قبول نمیکنه؟؟؟؟😩 همش میخواد کار منو خراب کنه.😫 🔵 دیر وقت بود و ساعت خاموشی خونه، دیگه فرصت و حوصله ی راه انداختن بازی برای جمع کردن اسباب بازیها نبود. خوب با همکاری هم سالن را جمع میکنیم. این همکاری در اصل هدایت هست. ۷۳ 🔘 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/mada
🔵 کودکان زیر هفت سال این قدرت ذهنی را ندارند که یک فضای بهم ریخته را جمع کنند‌. به زبان ساده بگم نمیتونند تصمیم بگیرند که به چه ترتیبی و چطور وسایل را جمع کنند. 🔵 شاید براتون پیش اومده باشه، مثلا مادر در حال ظرف شستن یا جارو کشیدن هست، کودک میاد میگه مامان میشه من ظرف بشورم یا میشه من جارو بکشم؟ مامان میگه نه، تو اگر میخوای کمک کنی اول برو اسباب بازیهات را جمع کن. ولی این اتفاق نمیفته نه اینکه نخواد تواناییش را نداره، کودک نگاهی به انبوه وسایل پخش شده می‌کنه و نمیتونه تصمیم بگیره که به چه ترتیبی وسایل را جمع کنه، این هست که کلا صرفنظر میکنه و مادر فکر میکنه که کودکش بی نظمه، شلخته است و...، و انقدر این برچسبها را برای کودکش به کار میبره: خیلی بی نظمی، شلخته. که کودک در نقش بی نظمی و شلختگی فرو میره و بعد از هفت سال هم به سمت منظم شدن سوق پیدا نمیکنه. 🔵 پس بر همین اساس من کنار فرزندم قرار گرفتم. خوب اون کیف سفید را بیاریم قطعات ماشینها را بریزیم داخلش، این قطعه و این و .... کارتن را بیاریم خانه سازی های چوبی را بریزیم داخلش ... حالا بریم سراغ بلوکهای خانه سازی و.... حالا سطل را بیاریم، قطعات قلعه سازی را بریزیم داخلش و... 🔵 در حقیقت هدایت بعلاوه کمک خیلی محدود را، والد انجام میده و اصل کار را خود کودک👌👌 ۷۳ 🔘 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
دوستان ممنون میشم در صورت امکان این پیام را کامل مطالعه بفرمایید👇👇👇👇 سلام وقت همگی بخیر 🔴🔴🔴 مادران و دوستان محترم و عزیز، که بنده حقیر را قابل می دونند و سوالاتشان را ارسال می کنند، من وظیفه خودم میدونم به تمام سوألات با دقت و در حد توانم پاسخگو باشم، اما تعداد سوالات بسیار بسیار زیاد هست و وقت من هم متاسفانه محدود، اغلب پاسخگویی به سوالات شما چند روزی طول میکشه. پیشاپیش پوزش میطلبم و از صبوری شما متشکرم.🙏🙏🙏🙏🙏 🔴🔴🔴🔴 علاوه بر این هفته آتی درگیر اسباب کشی هستم و قطعا چند روزی پاسخگویی به سوالات برای من ممکن نیست. از این بابت پوزش میطلبم. 🔴🔴🔴 دوستان عزیزی که از ابتدا با مطالب کانال همراه نبودند، در صورت امکان قبل از ارسال سؤال، مطالب کانال را تا حد امکان مطالعه کنند. لیست مطالب نیز در بالای کانال سنجاق شده است. 🙏🙏🙏 ❌❌❌ ❌❌ دوستان عزیز، گاهی بعضی از دوستان، یکی دو روز بعد از ارسال سوالاتشون، پیامی جدید از قبیل : «چرا جواب نمیدید؟ لطفا جواب بدید! سوال من جواب نداشت؟ و...😉» اضافه می کنند. متاسفانه این کار باعث می شود که مجددا به بالای لیست پیامهای شخصی من منتقل شوند و چون من سوالات را به ترتیب پاسخ می دهم، بدون اینکه من متوجه بشوم، نوبت خود را از دست می دهند و به تعویق می اندازند. لطفا صبور باشید.متشکرم. 🙏🙏🙏 🔵🔵🔵🔵 عزیزان که سوالات خودشون را ارسال می کنند، اگر لطف کنند در صورت امکان سوالات را به صورت متنی ارسال کنند ممنون میشم. گوش دادن به همه صوتها برای من واقعا ممکن نیست. گاهی مجموع صوتهای ارسال شده در یک روز به حدود ۲-۳ ساعت میرسه😳( فقط گوش دادن به صوت سوالات، بدون احتساب زمان پاسخگویی)، به همین دلیل خواهشمندم در صورت امکان سوال خود را به صورت متن ارسال بفرمایید تا روند پاسخگویی هم تسریع یابد. متشکرم 🙏🙏🙏🙏 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا 🔘مرحوم آیت الله شیخ فضل الله نوری را در زمان مشروطه به دار آویختند. این مجتهد عادل انقلابی علیه مشروطه آن زمان قد علم کرد. با اینکه اول مشروطه خواه بود و مشروطه را سر کار آورد، دید آنچه میخواست نشد و مخالفت کرد. بالاخره دولت به وسیله عده ای مردم نفهم و عده ای وابسته، شیخ فضل الله را گرفتند و زندان کردند. شیخ یک پسر داشت. این پسر تلاش می کرد برای اینکه پدرش را اعدام کنند، می گفت: باید پدر مرا اعدام کنید. یکی از بزرگان گفته بود که من برای ملاقات مرحوم نوری به زندان رفتم. به مرحوم شیخ گفتم: این پسر تو، قانون وراثتش باید خیلی عالی باشد. پسر شما باید خیلی مقام و‌ رتبه عالی داشته باشد. چطور این قدر پست شده که دارد علیه شما سعایت می کند؟ حتی راضی است که شما اعدام شوید. 🔘 مرحوم شیخ فضل الله فرمودند: بله، خودم هم می دانستم. همین ترس را داشتم و آنچه می ترسیدم به سرم آمد. بعد فرموده بود که این بچه در نجف متولد شد. مادرش مریض بود و مادر شیر نداشت. مجبور شدیم یک دایه برای او گرفتیم. او ناشناس بود. کوتاهی کردیم و یک ناشناس این بچه را شیر می داد. مدتی این بچه را شیر داد تا یک وقت متوجه شدیم که این زن آلوده است. علاوه بر این ناصبی است، یعنی دشمن امیرالمومنین و اهل بیت. مرحوم شیخ فضل الله گفته بود همان جا زنگ خطر برای من زده شد. میترسیدم و الان به سرم آمد. اتفاقا این پسر کارش به اینجا رسید که پدرش را اعدام کردند. مردم نفهم پای دار این مجتهد عادل انقلابی کف زدند و از جمله افرادی که پای دار کف میزد این پسر بود. این پسر، پسری هم تحویل جامعه داد که کیانوری، رئیس حزب توده بود. 🔘 این ماجرا به ما چه می گوید؟ می گوید روحیات پدر اثر می کند، قانون وراثت است. ولی از این مهم تر روحیات مادر است که روی شیر اثر می گذارد. مادر حسود بچه حسود تحویل جامعه می دهد و مادر باعاطفه بچه باعاطفه تحویل جامعه می دهد. 🔘 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🔘 برعکس این ماجرا: شیخ مفید شبی خواب دید که فاطمه زهرا (س) دست حسن و حسین(ع) در دستش است، آمد و گفت: « یا شیخ، علمهما الفقه». گفت ، شیخ به این دو بچه تعلیم فقه بکن. سواد یادشان بده. شیخ مفید از خواب بیدار شد و تعجب کرد: فاطمه زهرا(س) و حسن و حسین پیش من آمدند و علمهما الفقه یعنی چه؟ 🔘در جلسه درس نشسته بود، یک وقت دید زنی عفیفه دست دو پسرش را در دست دارد. آمد و گفت: « یا شیخ علمهما الفقه» . این دو بچه سیدمرتضی و سیدرضی بودند. شیخ مفید این دو تا بچه را پرورش داد، خیلی عالی هم پرورش داد و به آنجا رسیدند که یکی شد سیدمرتضی که افتخار شیعه است و یکی شد سید رضی که آن هم افتخار شیعه است. 🔘 روزی شیخ مفید مقداری سهم امام را به این دو تا بچه داد و گفت که به مادرتان بدهید (برای اینکه بچه یتیم بودند)؛صرف شما بکند. این پول را پیش مادر آوردند. مادر پول را قبول نکرد و پول را برگرداند. گفت سلام مرا به شیخ برسانید و‌ بگویید پدر این دو بچه مغازه ای گذاشته است و اجاره مغازه را می‌گیرم و ماهیانه خرج می کنیم احتیاج آنچنانی نداریم و با قناعت روزگار می‌گذرانیم اگر بخواهیم این پول را بگیریم و این ماه بیشتر خرج کنیم ماه دیگر می ترسم از آن حال قناعت بیرون بیاییم را قبول نکرد. 🔘 این مادر و این شیرش، این مادر و این تقوایش، این مادر و این روحش کسی مثل سید رضی را تحویل جامعه داد. مثل سید مرتضی را تحویل جامعه داد. گفتند اگر صد هزار دینار بدهید دین شیعه رسمیت پیدا می‌کند. سید مرتضی همه اموالش را برای شیعه فروخت. برای رسمیت حکومت شیعه ( که بشود سر آن در همه جا بی واهمه تبلیغ کرد) شد هشتاد هزار دینار، بیست هزار دینار کم داشت که دین شیعه رسمیت پیدا کند کسی کمک نکرد، هستی خود را داد و نتوانست آیین شیعه را رسمی کند یعنی خانه اش را فروخت، اسبش را فروخت، کتابخانه را فروخت، همه زندگی اش را فروخت و روی دین شیعه گذاشت و بعد هم افتخاراتی عجیب برای شیعه آفرید. 🔘 و سید رضی همان کسی است که نهج البلاغه را جمع آوری کرده است. جمع آورنده نهج البلاغه را آن قناعت و عفت مادر به اینجا رساند که وقتی مقداری پول به امانت پیش این سید رضی بود و زنش درد زاییدن گرفت، چراغ نداشتند. یک چراغ بود ، گفت مقداری از این پول برداریم و چراغ تهیه کنیم. یک چراغ برای زنها و یکی برای مطالعه خودم. به سراغ پول رفت ولی برنداشت گفت امانت است نمی شود، خیانت در امانت کنم؟ دفعه دوم رفت سراغ پول و برنداشت. دفعه سوم رفت سراغ پول و برنداشت. 🔘 فردا صبح به جلسه درس آمد. حاکم وقت فهمیده بود که خدا به او بچه داد، یک طبق درهم و دینار به جلسه درس فرستاد به عنوان هدیه و چشم روشنی بچه، گفت من لازم ندارم آن را برگردانید. حاکم بار دیگر طبق را برگرداند و گفت به قابله بدهید. سیدرضی گفت: ما قابله ی بیگانه نداریم، همه از خود هستند و پولی قبول نمی کنند بار سوم طبق را آوردند و گفتند به طلبه ها بدهید. سید رضی گفت: آقایان هر که میخواد بردارد اما این پول شبهه‌ ناک است. پول حاکم ظالم است. نه سید رضی پول را برداشت و نه شاگردانش. 🔘 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال، ممنونم 🙏🙏💐💐 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال، ممنونم 🙏🙏💐💐 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐 وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿١۷﴾ فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ﴿۱۸﴾ قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا ﴿۱۹﴾ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لأهَبَ لَکِ غُلامًا زَکِیًّا ﴿۲۰﴾ قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿۲۱﴾ قَالَ کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَکَانَ أَمْرًا مَقْضِیًّا ﴿٢۲﴾ فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿٢۳﴾ فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا ﴿٢۴﴾ فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿٢۵﴾ وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿٢۶﴾ فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا ﴿٢۷﴾ ❇️ و یاد کن ای محمد در قرآن قصه مریم بنت عمران بن ماثان را که او پیوسته در مسجد قدس به عبادت مشغول بودی و وقت عذر به خانه خاله خود رفته و بعد از پاکی به مسجد باز می گشت. زمانی در خانه خاله به غسل محتاج شد و طلب موضعی کرد که از اهل خانه اش دور باشد تا در آنجا غسل کند. چون به گوشه رفت و منفرد شد از اهل خود در جایی که جانب شرقی بود. یعنی به طرف آفتاب برآمدن از بیت المقدس یا از سرای خاله و قوم خود.(۱۷). ❇️ پس فرا گرفت از پیش ایشان پرده ها. یعنی از پیش نظر اهل خود پرده ای ببست تا مانع دیدن ایشان شود و بعد از آنکه غسل کرد و جامه پوشید، فرستادیم به سوی او روح خود را. یعنی جبرئیل که دین الهی به وحی آوردن او به انبیاء زنده شد همچنانکه بدن به روح حیات یافته ، پس مصور شد برای مریم آدمی تمام الخلقه ، یعنی به صورت آدمی با خلقت تمام خود را به مریم نمود.(۱۸). ❇️ مریم گفت: به درستی که من‌ پناه میگیرم به خدای بسیار بخش از بدی که تو خواهی به من رسانی، پس اگر پرهیزگاری از نزد من بیرون رو. مراد آن است که اگر تو به صفت تقوا و ورع آراسته ای از نزد من دور شو و گرد من مگرد و یا اگر متورّعی و متقّی من از تو پرهیز می کنم و پناه به خدا میبرم، چه جای آن است که چنین نباشد.(۱۹). ❇️ جبرئیل چون اضطراب او بدید گفت: جز این نیست که من فرستاده آفریدگار توام تا ببخشم تو را به امر او پسری پاکیزه از اَدناس عصیان و کوشا در افعال خیر و پرهیزگار و پارسا .(۲۰). ❇️ مریم از روی تعجب له او گفت: چگونه بُود مرا پسری و حال آنکه نسوده است مرا آدمی. مس در عرف شرع کنایه است از نکاح صحیح، یعنی هیچکس به طریق نکاح شرعی با من مباشرت نکرده و زناکار و جوینده فجور و درگذرنده از حد شرع به سبب زنا نبوده ام ، پس چگونه مرا فرزندی باشد؟!(۲۱). ❇️گفت جبرئیل امر چنان است که تو گفتی که هیچکس به نکاح تو را مس نکرده و اما پروردگارت فرموده که این کار که دادن ولد است، بی پدر بر من آسان است و هیچ دشواری ندارد. و ایجاد ولد بدون والد به جهت آن است که تا به آن بیان کنیم و آشکار سازیم بر تو، قدرت خود را و آن را علامتی برای مردمان بگردانیم که به تدبّر در آن کمال قدرت ما دریابند و او را سبب بخشش برای آنان بگردانیم که بدو گروند و راه یابند بدو و آفریدن او بی پدر امری حکم کرده شده و مقرر گشته و نوشته در لوح محفوظ است و هرچه حکم الهی به وقوع آن تعلق گیرد، البته واقع شود. پس ای مریم منقاد و مطیع امر ما باش. چون این مباحثه و مناظره در میان مریم و جبرئیل واقع شد، مریم رضا به قضا داده، خاموش شد. پس جبرئیل به نزدیک وی آمد در گریبان او یا آستین یا دهان او بادی دمید و آن باد به جوف وی درآمد.(۲۲). ❇️ پس بار گرفت به عیسی (ع). از امام‌محمدباقر (ع) است که گریبانِ جبّه مریم را بدست فروگرفت و باد در آن دمید و در همان ساعت ولد در رحم او به حدّ کمال رسید، همچنانکه بچه ای که نه ماهه شده باشد در رحم مادر. پس از موضع غسل خود بیرون آمد و به جهت گرانی حمل، پا را بر زمین می کشید. خاله او چون در او نگاه کرد و آن حال بدید، بسیار پریشان گشت. مریم به جهت حیا و شرمندگی از خاله و زکریا از آن منزل بیرون رفت. پس به گوشه ای رفت و منزوی شد به جایی دور از شهرِ ایلیا .(۲۳). 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
❇️ پس درد زادن او را به سوی تنه درختِ خرما خشک شده برد، و چون مریم در پای درخت قرار گرفت و از سر دلتنگی و شرمساری از قوم و شنیدن سخنان نالایق از ایشان به جهت کراهت از حکم خدای تعالی، گفتی: ایکاش من مُردمی پیش از این حالت و بودمی چیزی حقیر و گذاشته و فراموش شده که هیچکس نام نبردی و مرا نشناختی و اکنون که مردم بیت المقدس مرا شناسم و دانند که دختر امام ایشان و در کفالت زکریا بوده ام و هنوز بکارت من زایل نشده و شوهر نکرده ام از خجالت این حال چه کنم و چه چاره سازم؟ چون جبرئیل این سخن شنید و جزع و فزع او مشاهده کرد(۲۴)، ❇️ پس آواز داد مریم را از زیر قدم او یا فرشته دیگر از زیر درخت او را بخواند و نزد اکثر مفسران عیسی (ع) از شکم مادر ندا کرد که اندوهگین نباش و تمنای مرگ مکن و غم مخور و از سخنان بی ادبانه مردم دغدغه و اندیشه به خاطر خود راه مده، بدرستی که گردانید آفریدگار تو در زیر قدم تو جوی آبی که از آن بیاشامی و بدان طهارت کنی.(۲۵). ❇️ و ای مریم به سوی خود تنه خرما خشک شده را میل ده و بجنبان تا فرو ریزد و یا به قرائتی یعنی تا بیندازد آن درخت بر تو خرمای تازه (۲۶). ❇️ پس بخور از خرمای تر و بیاشام از آب و روشن ساز چشم را. یعنی خاطر خود را خوش دار به فرزند و سبز شدن درخت و خرمای تازه دادن او که مناسب حال تو است . آورده اند که چون مریم به کلمه طیبه ی "و هزِّی الیکِ" مخاطب گشت، گفت: بارخدایا پیش از این که تندرست بودم و رنجور نبودم روزی به من میرساندی حال آنکه خودم می بایست سعی می کردم ولی اکنون که به درد مخاض گرفتارم مرا میفرمایی که درخت بجنبان تا خرما بیفتد، این چه ممکن است؟ خطاب رسید به وی که پیش از این مجرد بودی و بالکلیه متوجه ما بودی ولی اکنون گوشه ی دلت به عیسی تعلق پیدا کرده. القصه، حق تعالی جمعی از ملائکه را فرستاده تا گرد مریم درآمدند و چون عیسی (ع) متولد شد او را فرا گرفتند و بشستند به آن چشمه آب و در حریر بهشت پیچیده، در کنار مریم نهادند و به وی ندا رسید که ای مریم نذر کن که امروز روزه صمت بداری، پس اگر ببینی از آدمیان کسی را و از تو پرسند که این فرزند از کجاست، پس بگوی بدرستی که من نذر کرده ام برای خدا روزه بگیرم و گویند روزه ایشان ترک طعام و کلام بوده و این روزه را روزه صمت گویند و این در شرع ما منسوخ است. پس سخن نخواهم گفت امروز با هیچ آدمی، بلکه با ملائکه سخن می گویم و با حق تعالی مناجات می کنم. آورده اند که چون اهل مسجد مریم را در محراب ندیدند به تفحصِ او مشغول شده از هرجا و هرکسی می جستند تا کسی نشان داد که او را در بیت النجم دیده و قوم او بدانجا رفتند و مریم چون ایشان را بدید عیسی (ع) را برداشت و متوجه ایشان شد و عیسی (ع) در راه با مادر به سخن درآمد و گفت: ای مادر من بنده خدا و رسول اویم، از قوم خود اندیشه مکن و در سخن کردن مرا به ایشان واگذار . (۲۷). --- برگرفته از تفسیر خلاصه منهج الصادقین، به تحقیق علامه حسن حسن زاده آملی، جلد۳، تفسیر سوره مریم. 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
♦️♦️♦️♦️ سلام شب همگی بخیر متاسفانه چند روز اخیر موفق به پاسخگویی به هیچ‌ سوالی نشدم و احتمالا این شرایط تا پایان هفته نیز ادامه خواهد داشت. از همه عزیزانی که سوالاتشون بی پاسخ مانده عذر میخوام و امیدوارم در اولین فرصت شرایط مناسب فراهم بشه. حلال بفرمایید و التماس دعا🙏🙏
✨به نام خدا✨ سلام، وقت همگی بخیر 🍂 چهارشنبه گذشته در یک کارگاه پاییزی مربی ۱۰ تا پسر بچه ۶_۷ ساله بودم.طی دو بار برگزاری این کارگاه پاییزی تجربیاتی داشتم که به نظرم برای کانال هم مفید خواهد بود، انشاالله. هفته قبل از سه ساله تا هفت ساله توی گروهم داشتم به همین خاطر تفاوتهاشون را بیشتر به حساب اختلاف سنیشون میگذاشتم. اما هفته دوم هر ده نفر ۶_۷ سال بودند. به خاطر شرایط اسباب کشی الان دارم این تجربه را مینویسم.😉 🍁 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak 🍁 موسسه فرهنگی تربیتی ازهار https://eitaa.com/azharkid
🍁 قبل از برنامه تصورم از گروهم ده تا پسر با تواناییهای مشابه یا نزدیک به تواناییهای پسر بزرگم خودم بود. 🍁فعالیتهامون که شروع شد کم کم تفاوت ها را حس میکردم. این چرا اینجوری حرف میزنه!!! حرف زدنش از سنش خیلی عقبه، اما همون بچه خیلی بهتر از بقیه یک درخت پاییزی را نقاشی کرد.👌 🍁 یکی از بچه ها حاضر نبود بیاد در فعالیتها شرکت کنه، همون اول مادرش به من گفتند میگه برگردیم خونه، نمیخوام اینجا باشم، صداش زدم گفتم برنامه میخواد شروع بشه، دوست داری بیای؟ گفت نه گفتم باشه خاله هرجور راحتی، هر وقت خواستی بیا من خوشحال میشم. چند دقیقه بعد مادرش گفتند میگه یعنی نقشه گنج من را نگه داشتند؟ اومد و همین پسر حین بازیها، یک استخوان فک یک حیوان را پیدا کرد. صدا زد خاله بیا ببین چی پیدا کردم؟!!!! چقدر این پسر با دقت نگاه کرده، چون روی برگهای همرنگ اصلا مشخص نبود. چند مورد دیگر هم دقت نظرش را متوجه شدم. 🍁 همه بچه ها ذوق زده دورش جمع شدند، من به این نتیجه رسیدند که استخوان دهان دایناسور 🦖🦕 هست. آیا میگیم نه بابا دایناسور که وجود نداره؟ نه اصلا اجازه میدیم بچه ها با تخیلاتشون ذهن خودشون را رشد بدند. 🍁 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak 🍁 موسسه فرهنگی تربیتی ازهار https://eitaa.com/azharkid