eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.7هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
105 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 مادران و دوستان عزیزی که لطف دارند و سوالات و نظرات خودشون را با بنده مطرح میکنند، متاسفانه به خاطر مشغله های روزمره کاری و مادری، و بعضا تعدد سوالات در یک روز، گاهی با تأخیر پاسخگو هستم، از همه ی دوستان پوزش میطلبم، اما به ترتیب، به تک تک دوستان نهایتا ظرف مدت دو تا چهار روز در حد دانشم پاسخ میدم. از لطف و محبت همه ی عزیزان سپاسگزارم. 🙏🙏🙏 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا✨ 💐سلام، وقت همگی بخیر💐 ✅ بعضی اوقات که میبینم بچه ها بدقلقی میکنند یا یکدفعه لجبازی و کشمکش زیاد شده، اول از همه رفتارها و شرایط روحی خودم را مرور میکنم. گاهی بدون اینکه متوجه باشیم از صبح تا شب انقدر بکن نکن گفتیم که حد نداره. بیا، برو، بشین، پاشو، بخور، نخور، بگذار سر جاش، جیغ نزن، گریه نکن، لباستو بپوش، ساکت باش و ... . ✅ من یک دوره کوتاه زمانی که پسر اولم حدودا دو ساله بود، یاداشت میکردم که از صبح تا شب چند بار از جملات دستوری استفاده کردم. بعد تلاش کردم به تدریج تعداد را کم کنم و فقط در مواقع ضروری مثلا زمانهایی که خطری بچه را تهدید میکنه از جملات دستوری استفاده کنم. ✅ گاهی هم در مواردی که بچه ها دستور میدیم که اصلا اهمیت خاصی ندارند، فقط با دستور دادن حق انتخاب و فرصت تجربه را از بچه ها میگیریم. بعد متوجه نیستیم که چرا بچه لجباز شده، چرا همش میگه اونی که من میگم و... و متاسفانه حتی گاهی عصبانیت و ناراحتی و فشارهای روحی خودمون را با دستور دادن به بچه ها تخلیه میکنیم.😔☹️ ✅ من با خودم قرار گذاشتم هر وقت میخوام دستور بدم، ثانیه ای تأمل کنم، ببینم آیا اگر چیزی نگم خطری فرزندم را تهدید میکنه یا خیر؟ آسیبی به خودش یا حتی وسایل خونه میرسه یا خیر؟ اگر خطری نداره پس صبور باشم تا فرزندم خودش تجربه کنه. گاهی میبینم برای چیزهایی بکن و نکن گفتیم که واقعا بی اهمیت و خنده دار هستند.🤔 🌺 کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ برای مثال دیروز بعد از تشک بازی گفتم حالا با کمک هم تشک و بالشت ها را میبریم توی اتاق، پسرم سه تا بالشت را روی هم گذاشت گفت من این سه تا را میارم، خواستم بگم نمیتونی یکی یکی بیار، با همون یک ثانیه تأمل گفتم نهایتا این هست که نمیتونه خودش متوجه میشه، ولی همه را با هم برد و من واقعا خوشحال شدم که چیزی نگفته بودم. ✅ بعد از نقاشی دیدم در ماژیک ها را جابجا بسته، خواستم بگم در ماژیک ها را درست ببند، باز جلوی خودم را گرفتم. امروز دیدم درستشون کرده، پرسیدم مامان من دیروز دیدم در ماژیک ها جابجا شده بود دلیل خاصی داشت؟ گفت: به نظرم اونجوری قشنگ تر بود ولی الان درستشون کردم چون اشتباه میکردم کدوم رنگ را میخوام. ✅ بعد از خمیربازی دیدم یک تکه بزرگ خمیر زده روی یک نقاشی چسبانده به دیوار، باز هیچی نگفتم، یکساعت بعد دیدم خمیربازی را جدا کرد و‌ گفت مامان میخواستم نقاشیم قشنگ تر بشه ولی الان خواستم خمیربازی را بردارم خمیربازی نقاشی را هم خراب کرد. ✅ دیدم که دستش را با ماژیک خط خطی کرده، باز هم چیزی نگفتم، بعد خودش وقتی رفته بود دستش را برای خوردن غذا بشوره، گفت مامان کاش دستم را خط خطی نکرده بودم خیلی سخت پاک میشه چه کار کنم؟! ✅ با حذف دستورها و بکن نکن هایی که اهمیت خاصی ندارند، هم به بچه ها فرصت تجربه و کشف را میدیم، هم اینکه در مواردی که واقعا تذکر و یا دستور لازم هست بچه ها بیشتر حرف شنوی خواهند داشت. 🌺 کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا✨ 🌈سلام، وقت همگی بخیر و‌ شادی🌈 میلاد حضرت صاحب الزمان امام مهدی(عج) مبارک باد.🌼🌸🌺 🌺 معمولا برای اعیاد مذهبی، با همکاری پسر بزرگم یک کیک خونگی 🎂 می پزیم، یک ریسه درست میکنیم و یک جشن کوچک🎊 میگیریم. 🌺 برای نیمه شعبان خواستم مثل همیشه نباشه. دیشب هم در مورد اینکه دوشنبه میلاد امام مهدی (عج) بهش گفتم. بعد چند تا بادکنک🎈🎈🎈 باد کردیم و بچه ها حسابی بازی کردند. بعد از بازی، پول عیدی که پدربزرگش بهش داده بودند را به خودش دادم و گفتم این پول عیدی خودت هست( چون امسال غیر از منزل پدربزرگهای بچه ها جایی نرفتیم) ، گفتم میتونی برای خودت چیزی بخری و یا اینکه برای چند تا بچه ی دیگر هم به خاطر میلاد امام زمان(عج) هدیه 🎁 بگیری و اونها را خوشحال کنی، حضرت مهدی(عج) خیلی مهربان هستند و مهربانی کردن را دوست دارند، با این کار ایشون را هم خوشحال میکنی.😍😍 🌺گفت: هم برای خودم اسباب بازی بخرم هم برای بچه های دیگه😉😍 گفتم: این پول خیلی زیاد نیست، فکر نکنم بشه چند تا اسباب بازی بخریم، گفت آخه من دوست دارم برای بچه هایی که باباهاشون پول ندارند اسباب بازی بخرم. خلاصه تصمیم نهایی این شد که بادکنک 🎈و شکلات 🍬بگیریم و به تعداد بچه های بیشتری بدیم.👌 🌺 کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🌺 امروز سه تایی 🧕👦👶 با هم رفتیم، تعدادی بادکنک 🎈🎈 و شکلات🍬🍬 گرفتیم. 🌺 بعد از خرید بهش گفتم: مقدار خیلی کمی از پول عیدی مونده، ولی میتونی پولت را نگهداری و با عیدی بعدی برای خودت اسباب بازی هم بخری، چون ذوق بسته بندی را داشت، گفت من اسباب بازی نمیخوام سریعتر بریم خونه بسته بندی کنیم، زودتر بدیم به بچه ها. 😉😍 🌺 من هم توی مسیر چندین مرتبه بهش گفتم: از اینکه پسر مهربانی دارم که با پول عیدی خودش به مناسبت میلاد امام مهدی(عج) برای بچه ها بادکنک🎈 و شکلات🍬 خریده، خیلی خوشحالم و مطمئن هستم که امام زمان(عج) هم از این کار تو راضی هستند. در خانه هم با کمک هم بادکنکها و شکلات ها را بسته بندی کردیم و در هر بسته دو تا بادکنک🎈🎈 و دو تا شکلات🍬🍬 گذاشتیم، و جالب اینکه چهل تا بسته درست شد😍. پسرم بیصبرانه منتظر هست که پدرش بیان و باهم بروند توی محله و خیابان به بچه ها عیدی بدند.👌👏 پ.ن: چون چند نفر از دوستان سوال داشتند که امروز چه برنامه ای برای بچه ها به مناسبت نیمه شعبان دارم، من سعی کردم سریعتر بنویسم. 🌺 کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️به نام خدا⭐️ 🌹 پسرم 👦 که متوجه شد بیدار هستم، اومد گفت: مامان نماز میخونی؟ منم میخوام بیام زیر چادرت. 🧕: خوب بیا عزیزم 👦: مگه نماز نخوندی؟ 🧕: چرا خوندم پسرم، امشب چون تولد حضرت مهدی(عج) هست میخوام بیدار بمونم، دعا بخونم.🤲 👦: خوب حالا میشه اول قصه ی مزرعه کشاورز مهربون را برای من بگی؟ 🧕: چشم ... 👦: حالا قصه ی سعید را بگو 🧕: چشم... 👦: حالا قصه ی مدرسه جنگل سرسبز، خیلی دوستش دارم، بگو بگو 🧕: چشم 👦: حالا قصه ی الاغ بی عقل 🧕: چشم ... و... 🧕: تو نمیخوای بری بخوابی؟ 👦: نه میخوام همین جا زیر چادر تو بخوابم. مامان من دیگه هر شب موقع خواب میام زیر چادر نماز تو😊 🧕:چرا؟😳😳😳 👦: چون همیشه فقط یک یا دو تا قصه میگفتی، ولی امشب هرچی قصه خواستم گفتی.😉😊 🌼 و من در ذهنم مرور میکنم که با خودم قرار گذاشتم، که زیر چادر نمازم امن ترین و آرامترین مکان برای شما 👦👶 باشد. 🌼 امام خمینی (ره) به نوه ی خود که از شیطنت فرزندش گله می‌کرد، گفتند: « من حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت حسین می‌بری، با ثواب تمام عباداتم عوض کنم » ثواب عبادات چنین شخصیتی !!!! مگر کم چیزیست؟؟؟!!!!! 😳🤔 🌼 خدایا شکرت 🤲 به خاطر نعمت مادر بودن. پسر عزیزم از تو هم متشکرم که بر ثواب احیای شب نیمه شعبان مادر افزودی، ثواب قصه گفتن برای تو، نوازش تو و محبت کردن به تو، عیدی امشبم بود. یادم باشد که با غفلت، کم طاقتی و بی حوصلگی خودم را از فیض این همه ثواب بی بهره نکنم. 🤲 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا✨ 🌸سلام، مجددا عید همگی مبارک🌸 ✅ یک نکته برای خودم خیلی جالب بود و شاید نوشتنش اینجا هم خالی از فایده نباشه. دیروز که با بچه ها برای خرید بادکنک🎈و شکلات🍬 رفتیم، سر خیابان با تصویر بالایی عکس 👆👆 مواجه شدیم. پسر بزرگم جلو رفت و برعکس دفعات قبل که میگفت مامان برای من فرفره میخری؟ این بار گفت مامان من فرفره نمیخوام😳😳، چون خودم دیگه فرفره می سازم 💪برای همه هم میتونم فرفره بسازم💪، اصلا میشه به این آقا بگی من فرفره بسازم بیاریم بدیم این آقا بفروشه؟؟؟😳😳( فکر کنم تحت تأثیر خاله ستاره عروسک ساز بود😉😄، ). قبلا هم چندین بار تو خونه فرفره ساخته بودیم، ولی مثل اینکه دفعه قبل که تعداد زیاد ساختیم و به بچه های فامیل هدیه داد، تأثیرش بیشتر بود.👌👌 ✅ با خودم فکر کردم، چقدر خوبه که من به عنوان یک مادر بتونم از کودکی، ذهن فرزندم را از مصرف کننده بودن به سمت تولیدکننده بودن سوق بدم👌👌، و از این به بعد به دنبال ایده هایی برای گسترش این موضوع هستم، البته متناسب با سن، توانایی و علایق فرزندانم. 🌺 کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا✨ 💐سلام، وقت همگی بخیر💐 حمایت زیادی😉 ❇️ خیلی پیش میاد که پدر و مادر با حمایت اضافی، مانع رشد صحیح، استقلال و تربیت درست فرزند می شوند. مثالهاش خیلی خیلی زیاده، همه ی ما زیاد تجربه کردیم. اونجایی که بچه میتونه با دست خودش غذا بخوره من مادر اصرار دارم با قاشق🥄 بکنم دهنش که به اصطلاح کثیف کاری نشه، اونجایی که میتونه کفشش 👟👟را بپوشه ولی مثلا پنج دقیقه طول میکشه ما اصرار داریم چند ثانیه ای خودمون براش انجام بدیم. اون وقتی که میتونه خودش حمام کنه 🛁، مادر میگه نه کثیف میمونی. وقتی تا بچه شروع به دویدن میکند 🏃‍♂ میگیم ندو میخوری زمین و هزاران مثال دیگه که همگی زیاد تجربه کردیم. غافل از اینکه چند سال بعد خود ما والدین، از تنبل بودن، وابسته بودن، ترسو بودن، نداشتن اعتماد به نفس همون بچه شاکی هستیم. ❇️ مثالهایی از این دست را زیاد شنیدید یا تجربه کردید. ولی امشب میخوام یک تجربه شخصی از حمایت زیادی را بنویسم که برای من درس خیلی خیلی بزرگی بود.😉🙂 ادامه دارد ... 🌺 کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
❇️ اولین باری که همسرم میخواستند پسر اولم را ببرند آرایشگاه، من گفتم اگر روی صندلی نشینه چی؟ اگر نگذاره پیش بند ببندید چی؟( آخه برای غذا خوردن هم نمیذاشت پیش بند ببندم براش)، اگر نتونید کنترلش کنید! شیر بخواد چی؟ پس منم میام.😳 ❇️ برای اولین بار در عمرم رفتم آرایشگاه مردانه🤭. روی صندلی آرایشگاه ننشست، پیش بند نبست، تا حد خفگی هم جیغ زد😫 و گریه 😭 کرد. توی بغل پدرش نشسته بود من هم دستهاش را گرفته بودم تا موهاش را کوتاه کنند. ❇️ برای دفعه بعد رفتیم سراغ جایزه، آقای آرایشگر یک هدیه خیلی خوب🎁 بهش داد باز هم فایده نداشت☹️😢. ❇️ بعد رفتیم سراغ کار فرهنگی، کتاب رفتن به آرایشگاه 📘را خریدم، روزی چندبار میخوندم، و پسرم هم با ذوق میپرسید من را کی میبرید آرایشگاه؟ 😊😊ولی در عمل باز هم نتیجه نمی‌گرفتیم.🤨😔 ❇️ یادم هست یکبار از شدت جیغ و گریه ی پسرم، مغازه دارهای اطراف آرایشگاه همه جمع شده بودن ببینند چه خبره؟!😳😳 بچه ای که حتی با آزمایش خون 💉 یا سرم زدن مشکلی نداشت، برای کوتاه کردن مو خودشو میکشت😳😳🤔 ❇️ آرایشگاهی بردیم که مخصوص کودکان بود با صندلی های ماشینی تازه بدتر هم شد و اصلا حاضر نشد حتی یک لحظه توی اون صندلی ها بشینه و نتونستیم موهاش را هم کوتاه کنیم. جالبه که توی خونه هم نمیذاشت موهاش را کوتاه کنیم و میگفت حتما باید برم آرایشگاه😳😳 ادامه دارد ... 🌺 کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
❇️ مرحله بعدی شبیه سازی😀 بود. یعنی ما تقریبا هر روز بازی آرایشگاه رفتن را داشتیم، با وسایل واقعی✂️. اتفاقا این بازی را خیلی خیلی دوست داشت.اما خودش میگفت شما موهام را کوتاه نکنید. حتما منو ببرید آرایشگاه ولی باز هم به محض ورود به آرایشگاه همه چیز تغییر میکرد. 😔😔 ❇️ حتی به اینکه توی آرایشگاه تبلت یا گوشی📱 بدیم دستش، کارتن ببینه هم راضی شدم( اولین و آخرین باری که گوشی بهش دادم) ولی باز هم فایده ای نداشت.🙁 ❇️ تا زمان بارداری دوم من، همین مسئله را داشتیم. به خاطر شرایط بارداری، من همراهشون نرفتم و پدر و پسر برای اولین بار تنها رفتند، در کمال ناباوری پسرم برای اولین بار روی صندلی آرایشگاه نشسته بود 😳، برای اولین بار پیش بند بسته بود و ساکت و بدون حرکت تا پایان اصلاح موهاش نشسته بود😳😳. پدرش ازش پرسیده بودند چی شد امروز اصلا گریه نکردی؟ گفته بود چون امروز گریه نداشت😳، اگر گریه داشت مامانم هم میامد.😳😳🤭 🌺 کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak