eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.8هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
99 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
👆خدایا همیشه به دریای بیکران لطفت امیدوارم. بی حساب بخشیدن را هم از «روزی های بی حساب» من قرار بده. 🤲 از همگی التماس دعا🤲 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆طفلی که برای یک نماز صبح هم طاقت دوری از مادر را ندارد. خدایا کمکم کن من هم طاقت دوری از تو را نداشته باشم🤲 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی از طرف یکی از مادران عزیز کانال، محفل انس با قرآن در ماه مبارک رمضان 👏👏 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا ✨ 🌺سلام وقت شما بخیر🌺 🌙طاعات و عبادات همگی قبول باشه انشاالله🤲 👆شبیه استفاده از پوست مرکبات یا سیب زمینی و تفاله هویج که قبلا نوشته بودم، استفاده از پوست خیار🥒🥒، بچه ها هم میان وعده خوردند هم بازی کردند. پسر بزرگتر علاقه داشت اعداد را با پوست خیار بنویسه، پسر کوچکتر هم پوست ها را با دندان خرد می کرد و می ر یخت😂😂. برای کلیه ی سنین هم بی خطر هست.👌همینطور هم دست ورزی هست و هم تحریک حس لامسه بچه ها.👌 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆همین طور درست کردن اشکال مختلف با پوست خیار🥒🥒 ✅ نکته ی جالبش این هست که چون قابلیت تصحیح یا کم و زیاد کردن داره، بچه ها میتونند آزاد و رها جلو‌ برند. مثلا پسرم اول گفت داره خانه 🏠 درست میکنه بعد تبدیلش کرد به موشک🚀. یا اول داشت تراکتور🚜 درست می کرد بعد تبدیلش کرد به درشکه و بعد دوچرخه سوار 🚲 ✅ یک بازی دیگر هم که با هم انجام دادیم این بود که یک تصویر را با پوست خیار می ساخت و من باید می گفتم چی ساخته یا بالعکس😍 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا 🌘 سلام، شب همگی بخیر🌒 ⭐️ تجربه های روزانه (۷) 🔴 از ظهر بساط تشک بازی بچه ها در سالن پهن بود. حدود ساعت ۵ عصر تبدیلش کردم به تونل بازی🚇 با بالشت ها و گل میزها و نیم ساعتی خودم هم وارد شدم و با ایجاد هیجان بچه ها حسابی بازی کردند. 🔴 ساعت ۶ از شبکه قرآن پخش تلاوت جز دوم قرآن را گذاشتم و من نشستم برای خواندن قرآن، در اصل برای پخش صوت قرآن در خانه و دیدن و شنیدن بچه ها هست. من سعی میکنم سحر قرآن بخونم. پسر بزرگم هم رفت دو تا کتاب رنگ آمیزی برای خودش و داداشش، آورد و مشغول شدند. ولی دو سه دقیقه ای بیشتر در آرامش نگذشت و کشمکش بر سر مدادرنگی ها شروع شد. رنگ قرمز دست پسر کوچک بود و پسر بزرگ هم رنگ قرمز را لازم داشت. مداد قرمز را از دست داداشش کشید و ادامه ماجرا ...😔 🔴 یک طرف این جنجال یک فرزند بیست ماهه هست که ممکنه هر عمل خطرناکی را ناخواسته انجام بده، مثل فرو بردن مداد در چشم برادرش، پس نمیشه وارد نشد و بگم خودشون باید با هم مسئله را حل کنند. مثلا اگر هر دو فرزند، سه یا چهار سال به بالا بودند من وارد نمیشدم ولی برای فرزند بیست ماهه قضیه فرق میکنه. اما برای هر کدام به تناسب سنشون برخورد میکنم. پسر کوچکتر را با پرت کردن حواسش به عکسهای کتابی که در دستش بود و در آوردن صدای ماشینهایی که در کتاب بود، آرام کردم. اما به پسر بزرگم گفتم مامان به نظرت چه راهی وجود داره که بتونی به آرامی مداد قرمز را از داداشت بگیری؟ اول گفت: من نمیدونم دوباره گفتم: ولی به نظرم اگر یکم بیشتر فکر کنی میتونی یک راه حل خوب به من پیشنهاد بدی، گفت: فهمیدم مداد صورتی را برداشت داد دست داداشش گفت: ببین این هم قرمز کمرنگ هست😂 وقتی داداشش صورتی را گرفت طبیعتا مداد قرمز را انداخت. منم گفتم: پس من الان فهمیدم وقتی میخوایم چیزی را از دست داداش کوچولو بگیریم اول باید یک چیز دیگه بدیم دستش، درسته؟؟😉 گفت: آره و دوباره آرامش برگشت.😍😍 (۷) 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا ✨ 🌺سلام وقت شما بخیر🌺 ✅ من از همه مطالبی که تا الان در کانال نوشتم، مطالب مربوط به و را بیشتر از همه دوست دارم. به نظرم مشارکت و مسئولیت کلید ارتباط مؤثر و عمیق بین فرزند و والدین و یکی از مهمترین عوامل افزایش اعتماد به نفس بچه ها هست. ✅ برای فرزند اول همه چیز خیلی راحت تر پیش میرفت، به تناسب سن و تواناییش او را مشارکت میدادم، کارهایی را که براش مناسب نبود در زمان خوابش یا وقتی در کنار پدرش بود انجام میدادم و ... ✅ اما برای فرزند دوم، قضیه فرق میکنه، به خصوص از وقتی با داداش همبازی شده و میخواد همه جا کنار داداشش باشه. میزان خوابش هم که از داداش بزرگتر کمتره.😳😳😳 وقتی داداش میخواد کفش واکس 👞👞 بزنه، کفشهای 👟👟خودشون را بشوره، سیب زمینی 🥔🥔 🔪خلال کنه و کارهای دیگر ✅ دو تا راه برای من وجود داره: 1⃣ مسئولیت‌ها و کارهایی که پسر بزرگم انجام میده را وقتی بچه ها با هم مشغول بازی هستند خودم انجام بدم، که هم پسر بزرگم ناراحت میشه، هم اینکه ممکنه حس مسئولیت پذیری و علاقه به مشارکت در پسر اولم که چند سال براش برنامه ریزی کردم و زحمت کشیدم از بین بره.☹️ 2⃣ راه دوم اینکه، بگذارم پسر کوچک هم در کنار برادرش باشه، که در این صورت در اغلب موارد خودم هم باید حضور داشته باشم و اوضاع را کنترل کنم و مراقب پسر کوچکتر باشم. ادامه دارد ... https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ شاید در ظاهر کار من بیشتر و سخت تر شده، مثلا وقتی نشسته کنار داداش تا کفش بابا را واکس بزنند، علاوه بر اینکه باید در تمام مدت کنارشون حضور داشته باشم، کاملا حواسم باشه که دست کثیفش را سمت دهنش نبره، مدیریت جنجال‌های احتمالی و در ادامه تعویض لباس و شستشوی دست و صورت و... هم اضافه میشه. ✅ گاهی اوقات به خودم میگم خودت انجام بدی راحت تر نیستی؟؟؟!!!! چرا خودت را این همه دردسر میدی؟؟؟😳😳 👌👌ولی من که طعم شیرین مشارکت دادن و مسئولیت دادن به فرزند اول را چشیدم، میدونم از این صبر کردن چند ماهه چه نتایج خوبی خواهم گرفت، ضمن اینکه تواناییهای فرزند دومم چون برادرش را به عنوان الگو میبینه نسبت به فرزند اول رشد سریعتری داره. هیچ چیز با ارزشی بدون زحمت بدست نمیاد. 👌👌 ⭐️⭐️⭐️ولی یک نکته خیلی خیلی مهم : شاید در ظاهر و در نگاه اول این طور برداشت بشه که مشارکت دادن بچه ها برای این هست که در آینده کمک حال مادر و پدر باشند، یا اینکه بار همه ی کارهای خانه بر دوش یک نفر نباشه و یا مثلا بچه ها قدر زحمات والدین را بیشتر بدانند و... 👆👌همه ی اینها درست، اما باطن موضوع چیز دیگه ای هست👇👇 اگر قرار هست من فرزندی تربیت کنم که برای امام زمان(عج)، دین و کشورش مفید باشه، فرزند من باید متعهد باشه، باید قوی باشه، باید تحمل سختی را داشته باشه، باید مسئولیت پذیر باشه، باید اعتماد به نفسش بسیار بالا باشه، پس وقتی چنین ارزشهایی داشته باشم تحمل سختی این روزها هم راحت میشه.😊 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ کانال یک مادر دغدغه مند که برای رفع عادتهای غلط بچه ها از قصه های جذاب و کاربردی که خودش مینویسه استفاده میکنه👌👌 ✴️ کلی ایده کاربردی و جالب برای انجام کارهای روزمره ی خانه با بچه ها دارن👏👏 ❇️ یاد میگیرید چطور بچه ها را در کارها مشارکت بدید و نحوه ی مسئولیت دادن به بچه ها👦🧒👧👶 ✴️ کلی گفتگوی جالب و آموزنده ی مادر فرزندی و بازیهای جالب خانگی👏👏 ❇️ راهکارهای کاربردی برای رابطه مطلوب فرزندان😍 ✴️ خلاصه اینکه کلی ایده دارن برای اینکه چطور با آرامش و بدون داد و فریاد، مادری کنید و از مادری کردن لذت ببرید.🤔🤔😉 ✅ لینک کانال مادرانه های مشترک 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1773142080C9fca473b8a
🔴 استقلال شخصی و اعتماد به نفس منشاء بروز استعدادهای درونی است. این خوی پسندیده صاحبش را بین مردم عزیز و محبوب می‌کند و به آدمی جمال و زیبایی اجتماعی می بخشد. برعکس سربار دیگران شدن و طفیلی بودن، باعث خفه کردن قابلیت های باطنی است و آدمی را بین مردم منفور و ننگین می نماید. پدران و مادران وظیفه‌شناس مکلفند فرزند را آنچنان مستقل و با اراده بار آورند که بتواند با عزت نفس و آبرومندی به زندگی خویش ادامه دهد و این طرز تربیت، یکی از حقوق اسلامی کودکان است. 🔴 بعضی از پدران و مادران کودک را به قدر کافی آزاد نمی‌گذارند و به او فرصت ابتکار و فعالیت‌های شخصی نمی‌دهند. همواره مزاحم فرزند خود هستند و بی‌جهت در تمامی کارهای کودکانه او از مداخله می کنند و با این روش ناپسند،حس استقلال و اعتماد به نفس را در وی می کشند و مانع تعالی و تکامل روانی می شوند. آنان این دشمنی را در لباس دوستی و محبت نسبت به فرزند خود مرتکب می شوند و او را ندانسته و بدبخت و تیره روز میکنند. 🔴 لازم است که پدر و مادر به تناسب تکامل کودک، به طفل آزادی بدهند و او را به اختیار خودش بگذارند که در ضمن زمان بازی کردن، دویدن، حس ابتکار و عشق استقلال فردی را در خود احیا کند و با اعتماد به نفس بار آید، ولی کمال مراقبت را مبذول دارند که آزادی از حد لازم تجاوز نکند و طفل از قدرت های خود سوء استفاده ننماید. 👈برگرفته از کتاب دو جلدی «کودک از نظر وراثت و تربیت» اثر مرحوم آیت الله محمدتقی فلسفی(ره) 🌺 کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا 🌘 سلام، شب همگی بخیر🌒 ⭐️ تجربه های روزانه (۸) ❇️ خانم همسایه که شب اول ماه رمضان براشون افطاری برده بویم، مقداری پونه کوهی🌱🌱🌱 در سینی گذاشته بودند و برامون آوردند. از پاک کردن پونه ها به عنوان فرصتی برای بودن و تعامل با بچه ها استفاده کردم.👌 ❇️ پسر بزرگم میتونست درست پاک کنه، پسر کوچک فقط تکه تکه میکرد. ❇️ اول راجع به مهربانی خانم همسایه صحبت کردیم. بعد راجع به شکل و بوی پونه، که کمی شبیه نعنا هست. اینکه پونه را در چه غذاهایی میریزیم.( همه ی گفتگوها هم در غالب سوال و جواب هست، مثلا پونه را بو کن ببین بوی پونه شبیه کدام سبزی هست؟ شکلش چی؟) بعد من از اینترنت سرچ کردم و راجع به خواص پونه به طور ساده و قابل فهم برای سن پسر بزرگم حرف زدیم. ❇️ بعد رفتم تو فاز خاطره گویی، اینکه در بچگی در فصل بهار وقتی میرفتیم به طبیعت، کنار جوی های آب و چشمه ها پر از پونه بود و ما پونه میچیدیم. و حالا این سوال که خوب چه کسی رفته کنار جوی آب، سبزی کاشته؟ 🤔و نتیجتا اینکه پونه گیاهی خودرو هست. و حالا اینکه فرق گیاه خودرو و غیرخودرو چی هست و... 👌👌و نهایتا صحبت از قدرت و عظمت و مهربانی خداوند و شکرگذاری ما به خاطر این همه نعمت🤲 🤲 ✅✅ برای همراهی و همدلی و تعامل با فرزندانمون از همین فرصتها و روزمرگی های به ظاهر ساده و معمولی هم، میشه بهترین استفاده ها را داشت. 👌👌 (۸) 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا 🌘 سلام، شب همگی بخیر🌒 ⭐️ تجربه های روزانه (۹) 🌀 نزدیک ظهر در تدارک غذای افطاری بودم، پسر بزرگم پرسید مامان چی میخوای درست کنی؟ 🤔 یکی از غذاهای مورد علاقش بود خیلی خوشحال شد،گفت میشه زنگ بزنم بگم مامان جون و باباجون و خاله هم بیان؟ خواستم بگم نه، من خیلی خسته هستم مثل بیشتر روزها از چهار صبح بیدارم( چون پسر کوچکم شبها دوازده میخوابه و چهار بیدار میشه و مشغول بازی میشه تا ظهر که شاید یک ساعتی بخوابه)، پدرت شب دیر میان، داداشت نمیگذاره من کارها را انجام بدم، خونه نامرتب و کثیف هست، ملحفه تشک ها را دیروز شستم، حالا همه رختخوابها و ملحفه های اتو نشده کف اتاق ریخته و ....، 🌀 دیدم حالا که این بچه انقدر مهربان هست و همینطور داره اجازه میگیره، بهتره ناامیدش نکنم، 👌 خواستم بگم به شرط اینکه کمک کنی خونه را مرتب کنیم یا بگم پس برو اتاقت را مرتب کن تا زنگ بزنم، دیدم اشتباهه.🤔 🌀 گفتم منم خیلی دوست دارم دعوتشون کنیم. تازه افطاری دادن هم خیلی ثواب داره ولی باید کارهام را بنویسم ببینم امروز به همه کارها میرسم یا نه، مگرنه برای یک روز دیگه که از قبل برنامه ریزی کرده باشم دعوتشون میکنم. گفت مثلا چه کارهایی ؟؟ گفتم خونه نامرتب هست، لازمه جارو بکشیم، گردگیری کنیم غذا درست کنم ملحفه ها را اتو کنم و بکشیم روی تشک ها و بالشت ها و بگذاریم داخل کمد و... 🌀گفت: خوب نگران نباش مامان، منم کمک میکنم همه را باهم انجام میدیم😊 پیش خودم گفتم: آها این درسته👌👌 🌀یکساعت مانده به افطار، بچه ها مشغول بازی بودند و من به سرعت مشغول کارها، دوباره کشمکش های همیشگی و دعوا☹️😟، پسر بزرگم با عصبانیت رفت داخل اتاق و در را با گفتن جمله همیشگی «من دیگه داداش نمیخوام»، محکم بست. پسر کوچیکه هم اومد سراغ من که بغل بغل، آرام که شد از اپن آشپزخانه بالا میرفت، تا میگذاشتمش پایین سریع میرفت روی اپن و من هم وقت نداشتم کنارش بایستم و مواظبش باشم. 🌀خواستم برم بهش بگم شما که خودت مهمون دعوت میکنی اونم سر ظهر، خوب با داداشت بازی کن تا من کارها را انجام بدم😠😠 بگم این بود کمک کردنت؟؟؟؟؟😤 دو دقیقه نمیتونید بدون دعوا باهم بازی کنید؟؟؟؟؟😡😡 من باشم دیگه به حرف تو گوش نکنم😠 اصلا الان زنگ میزنم میگم مامان جون اینا نیان اینجا🤨 ولی هیچ کدام از این حرفها راه حل مشکل من نبود، اینها همه فقط تخلیه ی خشم من بر سر پسرم بودند.😔😔 🌀جملات مختلف را در ذهنم مرور میکردم، چی بگم که بدون قشقرق و آسیب به روح فرزندم به هدفم برسم. رفتم در اتاق، اول در زدم و اجازه گرفتم، انگار که نه انگار من هم متوجه دعواشون شدم. بهش گفتم: پسر بزرگم، میخوام یک مسئولیت به تو بدم؟ با شنیدن کلمه مسئولیت قیافش عوض شد و خوشحال شد😃، گفت چی؟چه مسئولیتی؟ گفتم: میخوام داداشت را با بازی مشغول کنی تا من بتونم ظرفها را بشورم و سفره افطار را آماده کنم. مطمئنم تو از پس این مسئولیت برمیای💪💪 🌀هنوز دمق بود گفت: باید فکرکنم🤔🤔 گفتم: چقدر خوب که اول فکر میکنی بعد تصمیم میگیری😍😍 چند دقیقه همونجا نشستم، میگفت هنوز فکر کردنم تمام نشده☹️ منم میگفتم: هیچ اشکالی نداره. بالاخره گفت باشه قبوله😛😛 گفتم: عالیه👏👏 من میدونستم تو خیلی مسئولیت پذیر هستی، همیشه هم تلاش میکنی مسئولیتها را خوب انجام بدی، ممنونم🙏🙏 سریع اومد سمت داداشش، دستش را گرفت گفت: داداشی بیا بریم بازی، چه بازی دوست داری؟؟😍😍😍 پ.ن: مطالبی که با عنوان تجربه های روزانه در کانال قرار میدم، قبلا به طور کلی بیان شدند، فقط به جهت خواسته ی آن دسته از عزیزانی که تمایل داشتند بیشتر مثال بزنم تا مطالب کاربردی تر باشند‌، مجددا مطرح می شوند. (۹) 🌺 کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆تجربه ی یکی از مادران عزیز کانال و نظر لطفشون (۱)👏👏 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆تجربه ی یکی از مادران عزیز کانال و نظر لطفشون (۲)👏👏 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆تجربه ی یکی از مادران عزیز کانال و نظر لطفشون (۳)👏👏 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🌸 فصل بهار یک فرصت بی نظیر برای درک عظمت و قدرت خداوند و درک منشاء و شناخت پدیده های طبیعی مثل چگونگی تبدیل شکوفه به میوه های کال و بعد میوه های رسیده و ... 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🌸 در خیلی از پیاده رو ها، کوچه باغی ها یا پارکها( البته من خودم به خاطر شرایط کرونا بچه ها را پارک نمیبرم)، پر از درختهای مثمر هست، در مورد هر درخت کلی میشه گفتگو کرد با بچه ها: شکل برگها، شکوفه ها، رنگ میوه کال، اینکه بعدا چه رنگی میشه، این درخت در چه فصلی میوه میده، تفاوت طعم و مزه میوه ها،اندازه درخت ها و... گفتگوها هم اگر به صورت پرسش و پاسخ باشه ذهن بچه ها را بیشتر درگیر میکنه،مثلا فکر میکنی این شکوفه چه میوه ای هست؟ این یکی وقتی برسه چه رنگی میشه؟ و ... 🌸 درسته که خودمون حیاط نداریم، باغ نداریم، ولی این فرصت بزرگ را از دست نمیدیم.😉👌 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا ✨ 🌺سلام وقت همگی بخیر و‌ شادی🌺 طاعات و‌ عبادات قبول حق 🤲 🍎 گاهی وقتی بچه ها یک نوع غذا، میوه یا تنقلات را یکی دو بار نمیخورند، کلا میگیم پس حتما دوست نداره و دیگه بهش نمیدیم. در صورتیکه گاهی طول میکشه تا ذائقشون با مزه و طعم جدید عادت کنه. 🍎 یکی از چیزهایی که به عنوان میان وعده به بچه ها میدم نخودچی و کشمش و مویز هست. پسر کوچکم چند بار اول که گذاشتم جلوش یکم باهاش بازی کرد بعد هم همه را خالی می کرد روی زمین، ولی اصلا نمیخورد. یکبار ماشینش را شستم و خشک کردم و شروع کردم ریختن نخودچی کشمش ها در ماشین، خوب اون هم کار من را تقلید کرد. از اون به بعد من فقط ظرف نخودچی کشمش را کنار ماشینش میگذاشتم، خودش تا میدید، میامد شروع میکرد، بعد از چندبار بازی گاهی چند تا از نخودچی کشمش ها را هم در دهانش می گذاشت، به تدریج بیشتر شد تا الان که شاید نصفش را حین بازی بخوره. 😄😍 🍎 گاهی هم به جای ماشین، بطری آب معدنی کوچک یا بطری قرص خالی یا جعبه کوچک میگذارم، ولی خوب به ماشین بیشتر علاقه داره، انتخاب نوع بازی به سلیقه و روحیات فرزند و وسایل در دسترس بستگی داره.👌 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
حکایتی از باب هفتم گلستان سعدی « در تأثیر تربیت» به مناسب اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی : 👌پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت این فرزند توست، تربیتش همچنان«۱» کن که یکی از فرزندان خویش. گفت: فرمانبردارم سالی چند بر او سعی کرد«۲» و به جایی نرسید، و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند.«۳» مَلِک، دانشمند را مؤاخذت«۴» کرد و معاتبت«۵» فرمود که وعده خلاف کردی«۶» و وفا بجا نیاوردی. گفت: بر رأی خداوند روی زمین پوشیده نماند«۷» که تربیت یکسان است و طبایع«۸» مختلف گرچه سیم و زر ز سنگ آید همی«۹» در همه سنگی نباشد زرّ و سیم بر همه عالم«۱۰» همی تابد سهیل«۱۱» جائی انبان«۱۲» می کند جائی ادیم «۱۳» ۱:آنچنان ۲: چند سال در آموزش او تلاش کرد ۳: در دانش،و علم بلاغت کامل و سرآمد شدند ۴:بازخواست ۵:سرزنش ۶:به عهد خود وفا نکردی ۷:بر خرد پروردگار روی زمین یعنی پادشاه پوشیده نیست که ... ۸:سرشت ها ۹: اگرچه نقره و طلا از سنگ بدست می آید ۱۰: سراسر جهان ۱۱:ستاره ای که در آخر فصل گرما طلوع میکند ۱۲:کیسه چرمی ۱۳: پوست خوشبوی سرخ رنگ که با تابش ستاره سهیل رنگ می گیرد 🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼 شعری از بوستان سعدی در اهمیت مهربانی و‌ عطوفت پدر و مادر به فرزند : پسر را نکو دار و راحت رسان / که چشمش نماند به دست کسان هر آنکس که فرزند را غم نخورد / دگر کس غمش خورد و بدنام کرد نگه‌دار از آمیزگار بدش / که بدبخت و بی‌ره کند چون خودش 🌺 کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 🌘 سلام، شب همگی بخیر🌒 ⭐️ تجربه های روزانه (۱۰) ✴️ امروز صبح پدرم که فهمیده بودند، پدر بچه ها دو روز آخر هفته را هم تا آخر شب سر کار هستند، به منزل ما آمدند تا هم بچه ها را ببینند و هم پیشنهاد دادند تا کمی بچه‌ها را ببریم بیرون. ✴️ وقتی خواستم بچه ها را آماده کنم به نظرم رسید که هوا دیگه خیلی گرم شده و بهتره که بچه ها لباس آستین کوتاه بپوشند. از کمد برای بچه ها دو تا بلوز آستین کوتاه نو در آوردم، چون طبیعتا لباسهای پارسال اندازشون نبود. پسر بزرگم کلی ذوق کرد از اینکه میخواد لباس نو‌ بپوشه و بیشتر از اینکه لباس خودش و داداشش دقیقا یک جور هست. ✴️ پسر کوچکتر را خودم آماده کردم و پسر بزرگم خودش داشت آماده میشد، در حال جوراب پوشیدن بود که یک دفعه پسر کوچکم بلوز نو داداشش را برداشت که بهش بده. خوب نحوه برداشتن لباس توسط یک کودک بیست ماهه هم که مشخصه، بلوز را مچاله کرد. پسر بزرگم داد کشید که: نکن، چروکش میکنی و همزمان با دست زد توی صورت داداشش😳☹️. با شروع گریه ی داداشش😭😭، دوید و‌ رفت توی اتاق😠 ✴️ من که کاملا شگفت زده و گیج شده بودم که واقعا چرا همچین کاری کرد😳😳، معمولا کشمکش و جنجالهایی سر اسباب بازی یا مدادرنگی و... و یا بهم ریختن بازیش توسط داداشش داریم ولی اینکه اینطور مستقیم داداشش را بزنه من تا به حال ندیده بودم. در لحظه باید تصمیم میگرفتم که با پسری که درد داره و اشک میریزه چه کنم؟ با پسری که برادرش را زده چه برخوردی کنم؟ و حالا با پدرم هم مواجه بودم که میگفتن این بچه زدن را از کی یاد گرفته؟؟؟؟ این که زدن بلد نبود!!!! مگه شما میزنیدش که زدن یاد گرفته؟؟؟😳😳 مگه ما تو خانوادمون از این چیزا داشتیم؟؟!!!! بچه ی من که اهل این کارها نبود، برو بهش بگو باباجون ناراحت شد دیگه نمیبرتت بیرون و ... ✴️ میتونم بگم که کمی مستأصل شده بودم الان باید چه کار کنم. از پسر کوچک شروع کردم که بغلش کردم بوسش کردم نازش کردم، گفتم صورتت درد میکنه؟ اوخ شدی؟ مامان میدونه که صورتت خیلی درد گرفته، اونم به زبان خودش برام توضیح میداد، بعد حواسش را با پرنده ای که اومده بود پشت پنجره غذا بخوره پرت کردم و پدرم بغلش کردند من رفتم سراغ پسر بزرگتر.( اضافی غذای خودش و یا غذاهایی که ریخت و پاش میکنه را میریزم پشت پنجره، کبوترها،جوجه ها و قمری ها میان میخورن، سرگرمی خوبی هم برای بچه ها توی آپارتمان هست) ✴️ رفتم داخل اتاق اول نشستم بهش گفتم بیا تو بغلم، بغلش کردم یکم نوازشش کردم، بوسش کردم بعد با آرامش کامل بهش گفتم فکر میکنی وقتی داداش را زدی چی شد؟ گفت : دردش گرفت گفتم: درسته خیلی خیلی دردش گرفت. چون هم تو محکم زدی هم اینکه تو‌ سه سال بزرگتری و قوی تر هستی گفت: آره خیلی دردش گرفت گفتم خوب دوست داری بهم بگی چرا این کار را کردی؟ گفت: من کار بدی کردم ولی خوب لباسم را چروک کرد، منم عصبانی شدم.( جالبه که تا حالا ندیده بودم روی چروک بودن یا صاف بودن لباس حساس باشه😳😳) گفتم: من میفهمم که صاف بودن لباست برای تو مهم بوده و دوست نداشتی لباست چروک بشه، ولی خوب به نظرت کار درستی هست که هر وقت اتفاقی افتاد که ما دوست نداشتیم عصبانی بشیم و کار بدی انجام بدیم؟ گفت: نه گفتم من مطمئنم میتونستی راه حل دیگه ای پیدا کنی، مثلا اگر میدیدی لباست خیلی چروک شده به من بگی اتوش کنم. مثل اینکه کمی عجله کردی، و بازم بوسش کردم و بعد از اتاق اومدم بیرون ✴️ پدرم گفتند؛ میخواستی بهش بگی برو از داداشت و بابا جون معذرت خواهی کن مگرنه باباجون الان میره خونشون و دیگه بیرون نمیریم☹️☹️ گفتم: معذرت خواهی که با تهدید و به خاطر بیرون رفتن باشه ارزشی نداره. ✴️ خودش بعد از من اومد بیرون اول رفت داداشش را بوس کرد و معذرت خواهی کرد و بعد هم از پدرم. ✅✅ و من بعد از نوشتن این تجربه دوست دارم نیمه پر لیوان رفتار امروز پسرم را ببینم اینکه وقتی پسر کوچکم خوابید و من بهش گفتم خیلی خسته هستم و من هم میخوابم، خیلی ساکت و آرام بازی کرد تا من بیدار بشم. یا اینکه چند ساعت با داداشش بازی می کرد تا من بتونم افطار را آماده کنم و کارهای خونه را انجام بدم و حین بازی چند بار به من گفت حواسم به داداشم هست. و من از این خوشحال بودم که رفتاری نکردم که یک اشتباه کودکانه کوچک، به یک خشم بزرگ، و یا کینه و نفرت تبدیل بشه. قطعا امکانش هست که چنین اتفاقاتی باز هم به وجود بیاد، اما نوع واکنش ما والدین تعیین میکنه که این نوع برخورد در ذهن فرزند من تثبیت و تشدید بشه و یا اینکه در حد یک رفتار گذرای کودکانه باقی بمونه و کم کم از بین بره. (۱۰) 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🌺به نام خدا🌺 سلام، شب همگی بخیر طاعات قبول 🤲 ✅ یکی از عواملی که باعث میشه بچه ها توانایی بازی انفرادی و یا مشغول کردن خودشون را نداشته باشند و در بازی کردن وابسته باشند، این هست که از اول نمیگذاریم آزادانه بازی کنند، شاید زیاد شنیدید که نباید روش کار با اسباب بازی را به بچه ها یاد بدیم و بگذاریم خودشون کشف کنند، این آزادی در کشف، علاوه بر محسنات بسیاری که داره روی استقلال در بازی کردن بچه ها هم خیلی تاثیر داره، وقتی یک اسباب بازی را جلوی یک کودک نوپا میگذاریم و از ابتدا براش توضیح میدیم که باید چه کار کنه، مثلا چندین بار خودمون درستش را انجام میدیم، میگیم عزیزم نگاه کن اینطوریه. یا مثلا یک چیزی را اشتباه میگذاره من مادر میگم اشتباهه باید بگذاری اینجا، در واقع این حس را به فرزندم القا میکنم که حتما مامان باید کنارم باشه اگر مامان نباشه من نمیتونم.اونوقت نتیجه این میشه که فرزند من با افزایش سنش به جای اینکه مستقل تر بشه وابسته تر میشه، چون احساس نیاز میکنه که حتما باید پدر یا مادر در کنارش باشند تا بتونه درست بازی کنه، ضمن اینکه فرصت خلق بازیهای جدید را هم از فرزندمون میگیریم. ادامه دارد ... پ.ن: بازی پسر کوچک👆👆 با بازی صفحه جایگذاری اشکال و چکش، که البته برای بالای دو سال هست، ولی برای فرزند دوم به بعد رده سنی اسباب بازی گاهی رعایت نمیشه😉😂😂. هر طور دلش بخواد اشکال را میگذاره درست یا غلط، من هم چیزی نمیگم، که البته هر بار نسبت به دفعه ی قبل تعداد جایگذاریهای درست افزایش پیدا میکنه. https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ و چون مثلا برای هر اسباب بازی فقط یک نوع بازی را بلد میشه، مدت زمان کمتری هم با اون اسباب بازی مشغول میشه. ✅ اصلا هم نگران اینکه اشتباه یاد بگیرند یا نکنه از همسن و سالانشون عقب بمانند نباشید، مطمئن باشید علاوه بر اینکه نحوه بازی درست با هر اسباب بازی را پیدا میکنند علاوه بر اون دهها بازی دیگه هم خلق میکنند. ✅ یک نکته دیگه هم اینکه وقتی بچه ها را به کارکرد از پیش تعیین شده اسباب بازی محدود نکنیم، رده بندی سنی اسباب بازی هم کم اهمیت میشه، یعنی حتی یک فرزند پنج شش ساله یا حتی بزرگتر میتونه از اسباب بازیهای زیر یکسالش یا حتی جغجغه هاش استفاده های دیگری هم داشته باشه و اصلا جمله هایی از قبیل این اسباب بازی برای بچگیم بوده من دیگه الام نمیتونم باهاش بازی کنم، این برای نی نی ها هست و... به ندرت شنیده میشه.👌👌 ✅ برای مثال بلوکهای خانه سازی درشت👆👆، شاید الان پسر بزرگ من دیگه کارکرد ساخت و ساز نداشته باشند، ولی بازیهای متنوع دیگری باهاشون انجام میدیم. به عنوان نمونه بازی شیرینی فروشی قطعات را میچینیم و مشخص میکنیم مثلا بزرگ زرد شیرینی خامه ای، کوچک سفید دونات و... من به عنوان مشتری میرم قنادی و سفارش میدم از هر نمونه چندتا میخوام، باید طوری در قوطی شیرینی بچینه که جای خالی در قوطی نباشه، بعد هم مراحل وزن کردن و پول گرفتن و ... https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا 🌘 سلام، شب همگی بخیر🌒 ⭐️ تجربه های روزانه(۱۱) 🔴حوالی عصر پسر بزرگم از من خواست بهش خمیربازی و کاغذ کیک فنجانی و شمع بدم تا با خمیر بازیها کیک درست کنه و تولد بگیره🎂( از بازیهایی که خیلی علاقه داره) 🔴 من بهش گفتم که اگر بخواد این بازی را انجام بده، من خیلی کار دارم و نمی تونم داداشش را بغل کنم یا مشغول کنم که سمت بازی نیاد و بازیش را بهم نریزه!! پرسید: چرا؟ گفتم: چون زمان خواب داداشش را با اون گذروندم، و الان درگیر کارهای خودم و درست کردن افطاری هستم برام مقدور نیست، گفت: خوب من این بازی را خیلی دوست دارم گفتم: خوب میتونی مراقبت از داداش را خودت به عهده بگیری گفت: اره این خوبه👌 🔴 وسایل را بهش دادم. و بهش گفتم ببین باید مراقب باشی داداش خمیربازی و کاغذها را نخوره، و روی فرش هم نچسبونه( باید کامل توصیف کنیم که منظورمون از مراقبت چی هست، وقتی من به فرزند ۵ ساله میگم مراقب داداشت باش، برداشت اون از این جمله با مقصود من فرق میکنه، پس باید دقیقا براش توصیف کنم که مراقب داداش باش در این شرایط یعنی چی!) 🔴 بازی پسرم شروع شد و من هم در آشپزخانه بودم، چندبار صدا زد مامان بیا ببرش، نمیذاره بازی کنم!! مامان مامان 🔴من هم گفتم خودت راهش را پیداکن، من الان برام مقدور نیست بیام ببرمش اگر تا گفت مامان بیا ببرش، من برم پسر کوچک را بغل کنم، دیگه دنبال راه حل برای تعامل با داداشش نمیگرده و فقط به دنبال بیرون راندن داداشش هست. ببینید در هر شرایطی نمیشه این کار را انجام داد، و خیلی به شناخت مادر از فرزندان بستگی داره، من در اون شرایط میدونم که خمیربازی خانگی و خوراکی هست اگر پسر کوچکم کمی هم به دهن ببره خطر جانی نداره، و کاملا هم از دور مراقب بودم، فقط قصدم این هست که پسر بزرگم را هم با برخی شرایط روبرو کنم تا قدرت تعامل با برادرش افزایش پیدا کنه.. 🔴 چند بارکه صدا زد و پاسخ مثبت نشنید گفت خودم راهش را پیدا کردم. بعد فهمیدم که برای داداش هم یک زیردستی گذاشته، یک تکه خمیر بهش داده و داره براش توضیح میده که چطوری باید کیک درست کنی.👌👌 اواخر بازی من هم رفتم کنارشون براشون شمع ها را روشن کردم و تولد گرفتیم.🎂🎂 (۱۱) 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆میخواستم آشپزخانه را تی بکشم و نگران این بودم که پسر کوچکم یک دفعه بیاد سمت آشپزخانه و لیز بخوره، فرش آشپزخانه را بردم کف سالن و یک تونل در فرش ایجاد کردم به بچه ها گفتم برید تونل بازی، تا چند دقیقه ای که حسابی مشغول شده بودند من آشپزخانه را تی کشیدم و خشک کردم. در هر شرایطی باید بازی خلق کرد.😂😂😂 (۱۱) 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak