امیرالمؤمنین(ع) - مناجات شب قدر کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی هی بگویم بعَلیّ بعلیٍّ بعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی... کسی آن سوی حسینیّه نشسته است هنوز همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی- باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید بحسین بن علیٍ بحسین بن علی #مهدی_جهاندار #امیرالمومنین_امام_علی_ع_مناجات ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان

امیرالمؤمنین(ع) - شهادت تیغ آمد از محراب حیدر را جدا کرد این رکعت خونینِ آخر را جدا کرد این زهر مهلک در دلش بغض علی داشت مانند خنجر آمد و سر را جدا کرد باید عذابش بیشتر باشد ز عالم از یک پدر هر کس که دختر را جدا کرد جانی ندارد ظرف شیری را بگیرد مردی که روزی درب خیبر را جدا کرد مرگ علی و فاطمه در پشت در بود میخ آمد از هم روح و پیکر را جدا کرد آنشب گریز کوفه هم کرب وبلا بود آنجا که شمر از پیکرش سر را جدا کرد خنجر پشیمان شد که تا آخر نبرید این لعنتی با دست حنجر را جدا کرد از قاتلش هم سنگ دل تر ، نیزه دار است با نیزه از خواهر ، برادر را جدا کرد #مجید_احدزاده #امیرالمومنین_امام_علی_ع_شهادت ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان

امیرالمؤمنین(ع) - شهادت بغض بابا وسط سفره ی افطار شکست هی فرو خورد و فرو خورد و به هر بارشکست حفظ ظاهر بخدا سخت تر از هر کاری ست چهره ی پیر پدر پای همین کار شکست اشک می ریخت بیاد همه ی خاطره هاش هق هقش زیر همین بارش رگبار شکست استخوانی به گلو داشت ، ز داغ زهرا بین چشمان ترش پیکر یک خار شکست دخترش مستمع روضه ی مسکوتش شد روضه خوان پای همین روضه اش انگار شکست زیر لب گفت که فریاد از آن شهری که دل من را وسط کوچه و بازار شکست همسرم یک تنه شد حامی مظلومی من وای از آن لحظه که بازوی طرفدار شکست بدترین خلقِ خدا آمد و زد یک سیلی آه ، از شدت ضربه در و دیوار شکست داشت همراه خودش فاطمه بار شیشه سنگ پرتاب شد و آخرش آن بار شکست روضه ی فاطمه آمد به میان کوه ، خمید زیر این بار ، قد حیدر کرار شکست #رضا_قاسمی #امیرالمومنین_امام_علی_ع_شهادت ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان

امام زمان(عج) - مناجات شب قدر ای مقصد تمام دعاهای ما بیا تنها دلیل دیده ی دریای ما بیا جز تو کسی مراد شب قدر ما که نیست ای آرزوی هر شب احیای ما بیا قرآن به سر گرفته ای و گریه میکنی هرشب برای محشر و دنیای ما بیا امروزهایمان همگی بی تو رفته اند ای غایب همیشه! به فردای ما بیا ما هجر دیده ایم به فریادمان برس ما زخم خورده ایم مداوای ما! بیا این چشم ها که لایق دیدار نیستند یک شب ز روی لطف به رویای ما بیا امشب اگر که زائر ایوان طلا شدی روضه بخوان به صحن نجف جای ما بیا #محمد_بيابانی #امام_زمان_عج_مناجات ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان

مناجات با خدا - شب قدر میان بندگانت بدتر از من نیست... تنها من! تو دستم را گرفتی و اسیر دستِ دنیا... من گنهکارم؛ به تاثیرِ دعاهایم امیدی نیست گمانم فاصله افتاده از درگاهِ تو، تا من تو در دستانِ پینه بسته، در اشک یتیمان و به دنبالِ تو میگردم چرا عمریست اینجا من؟! چه برکت دادی و شد سفره ام رنگین و رنگین تر ندانستم اگر چه حرمتِ نان و نمک را من به جایِ آبرو ریزی همیشه آبرو دادی فقط شرمنده ام کردی! نمیدانم که آیا من- تو را آنگونه که باید عبادت کرده ام یا نه! مبادا بندگی کرده ست جنّ و إنس، إلّا من پُر از خوف و رجایم، کار دستم داده عصیانم چه محتاجم به غفرانِ تو بیش از پیش ترها من شبِ قدر است و بیمارِ گناهم؛ گوشۂ چشمی تویی «نِعمَ الطّبیب» و سخت محتاجِ مداوا من إلهي لاتؤدّبني... نبینم خشم و قهرت را عذابم کن ولی یک لحظه سرسنگین نشو با من! #مرضیه_عاطفی_سمنان #مناجات_با_خدا ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان

یا امیرالمومنین این خبر را برسانید به عُشاق «نجف» بوی سجاده ی خونین کسی می آیـد ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداح

میرسد آوای تیغى پشت مسجدهای شهر قـاتل مولایمان ، شمشیـر صيقل می‌دهد ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران

کانون مداحان وشاعران ،خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی استان اصفهان: چهار رباعی در سوگ مولا علی (ع) ...... ارکان فلک در تب و در تاب افتاد تصویر زمان شکست و از قاب افتاد خورشید سحرگهان به تیغ ظلمت با چهره ی غرقِ خون به محراب افتاد در عرش فلک لاله ی حق را دارد آئینه ی دل اشک فلق را دارد خورشید فتاده بر زمین می بینید سجّاده ز خون رنگ شفق را دارد زنجیر فلک گسسته می گردد باز آئینه ی شکسته می گردد باز افتاد به روی هم دو پلک خورشید چشمان سپیده بسته می گردد باز چشمان شفق چو قلب ما خون گرید آلاله شبیه چشم ها خون گرید چندی ست که در میان اشک و اندوه سجّاده ز داغ مرتضی خون گرید ---------- محمود تاری

ﮐﻼﻍ ﻭ ﻃﻮﻃﯽ ﻫﺮﺩﻭ ﺯﺷﺖ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ ﻃﻮﻃﯽ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﮐﻼﻍ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻃﻮﻃﯽ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮐﻼﻍ ﺁﺯﺍﺩ ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ،ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﺮﮔﺰ ما ندانیم به خدا اعتماد کن🌹🙏 خدايا در اين شب عزيز براي دوستان خوبم سلامت ،عاقبت بخيري،وروزي حلال نصيبشان كن وغم واندوه را از دلشان پاك كن از همه شما التماس دعاي فراوان دارم 🌹🙏 يا علي

سلام شماهم بالباس مشکی دعـــــوت شده اید

شب نوزدهم ماه مبارک رمضان (بالحن محاوره ای ) تو شب نوزدهم ماه رمضون شبی که قدره برای همه مون شبی که زمزمه ی دعا میاد بوی بخشش از سوی خدا میاد شبی که بازه درِ عفو خدا شبی که همه میگن خدا خدا شبی که مومنا قرآن میخونن قدرِ این شب خدا رو میدونن شبی که عرش خدا تو دَس رَسه صدای بنده ، به حق خوب می رسه شبی که گناه تو اون راه نداره بنده ، غیر ناله و آه نداره شبی که رحمت حق فراوونه شب بخششه ، بشر خوب می دونه خلاصه تو شبی که شب خداست شب رحمت عظیم کبریاست تو این شب یه فردِ نامرد شَقی ضربه ای از سر کین زد به علی( ع) فرق نازنین حیدرُ شکست شمشیرش تا ابروی مولا نشست غرق در خون شده صورت علی در حال عبادت ربّ جَلی گفت ( فُزتُ ربِّ کعبه) ای خدا که شدم راحت از این دار فنا عُمریه بُغضِ گلو گیرم شده رفتار این خلق ، زنجیرم شده اَلغَرض بعدِ دو شب غوغایی شد بهترین مرد زمین ، خدایی شد شیعه ها یتیم و بی پدر شدند یتیمای کوفه خونجگر شدند تشییعِ شبونه کردند علی رُ دفن مخفیونه کردند ولی رُ مثل فاطمه غریب و خسته بود دل اون از کوفیا شکسته بود غربت علیّ و زهرا نمونه است حتی شهادتشون عاشقونه است مثل هم ظلم و ستم کشیده اند بلا و رنج و مصیبت دیده اند یا علی ( قریب ) بینوا منم عاشق نجف و کربلا منم دستم و دامن تو آقا جونم عُمریه برا حسینت می خونم ملتمس دعا . رضا کریمی( قریب)

معنای آرزو کم کم چراغ عمرعلی می شود خموش گه می رسد به هوش وگهی میرود زهوش دردانه های فاطمه غرق شرر شدند پروانه های شمع وجود پدر شدند یک لحظه دیدگان خودش را علی گشود می دید زینبین و حسن با حسین بود عطری زیاس بود ولی یاس او نبود یعنی کنار بسترش عباس اونبود زد باغبان صدا که گل یاس من بیا گریه مکن امید دل عباس من بیا یک لحظه درکنار من وبسترم نشین این لحظه های آخر من دربرم نشین دارم وصیتی به تو ای نور دیده ام رزمنده ای شجاع تو را پروریده ام درکربلا تو اسوه ی ایثار می شوی بهر حسین من تو علمدار می شوی معنای آرزو و اصول الکرم تویی سقا تویی امید تمام حرم تویی وقتی که پا به آب شریعه گذاشتی با آن که سینه وجگر تشنه داشتی سوز لب برادر خود را مبر ز یاد بی او منوش آب در آن عرصه ی جهاد چشمان خود نهاد بهم گفت چشم چشم با گریه زیر لب همه دم گفت چشم چشم می گفت با نگاه که جانم فدای او من زنده ام که جان بسپارم برای او او سرور من است منم بنده ی حسین خدمتگزار و خادم شرمنده ی حسین در روز سرنوشت «وفایی» به نینوا داغش کمر شکست زخورشید کربلا #جاج_سید_هاشم_وفایی