غزل اول جلسه ای شب هفتم
حضرت علی اصغر (ع)
عجب حال خوشی در روضه ها هست
به قدر وسعت عالم صفا هست
در این شهر سیه رو بین روضه
نفس تنگی نمیگیری هوا هست
به دور هم جمعند عاشقان و
به قدر وُسع عشق است و وفا هست
حرم را در حسینیه ببینید
به هر جا روضه باشد کربلا هست
سگ کهف حریم کربلا شو
فنای جای دگر اینجا بقا هست
اگر داری مریض لا علاجی
بیا روضه بیا دارالشّفا هست
به این خانه بیا تا که ببینی
سر این سُفره شاه است و گدا هست
خضاب دیگران رنگی ندارد
در این وادی زخون آری حنا هست
اگر با گوش دل، دل داده باشی
صدای گریهء یک آشنا هست
هزار و چار صد سال است مهدی(عج)
عزادار غمِ خون خدا هست
روایت از امام صادق(ع) آمد
که گریه بهر جدّم کیمیا هست
خدا این اشک را از ما نگیرد
که هر چه خیر از حال بُکا هست
بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم
برای تشنه ای که سر جدا هست
به لطف مادرش زهرا همیشه
میان روضه ها آب و غذا هست
اگر چه آب مهر مادرش بود
ولی شرح غمش پُر ماجرا هست
به منّت بهر طفلش آب خواهد
ز قومی که تماما اشقیا هست
پدر فریاد زد رحمی به طفلم
اگر یک مرد در بین شما هست ...
بگیرد طفل من سیراب سازد
اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست
به جای آب تیر آمد چه تیری
که بهر صید زخمش بی دوا هست
چه تیری اُستخوان حلق بشکست
چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟
علی را تا نبیند مادر او
چه جایی بهتر از زیر عبا هست
به حیرانی بابا خنده کردند
بگو آیا که یک ذره حیا هست
الهی مادرش اصلا نبیند
سرِ ششماهه در طشت طلا هست
مجتبی صمدی شهاب محرم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب هفتم
حضرت علی اصغر (ع)
عجب حال خوشی در روضه ها هست
به قدر وسعت عالم صفا هست
در این شهر سیه رو بین روضه
نفس تنگی نمیگیری هوا هست
به دور هم جمعند عاشقان و
به قدر وُسع عشق است و وفا هست
حرم را در حسینیه ببینید
به هر جا روضه باشد کربلا هست
سگ کهف حریم کربلا شو
فنای جای دگر اینجا بقا هست
اگر داری مریض لا علاجی
بیا روضه بیا دارالشّفا هست
به این خانه بیا تا که ببینی
سر این سُفره شاه است و گدا هست
خضاب دیگران رنگی ندارد
در این وادی زخون آری حنا هست
اگر با گوش دل، دل داده باشی
صدای گریهء یک آشنا هست
هزار و چار صد سال است مهدی(عج)
عزادار غمِ خون خدا هست
روایت از امام صادق(ع) آمد
که گریه بهر جدّم کیمیا هست
خدا این اشک را از ما نگیرد
که هر چه خیر از حال بُکا هست
بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم
برای تشنه ای که سر جدا هست
به لطف مادرش زهرا همیشه
میان روضه ها آب و غذا هست
اگر چه آب مهر مادرش بود
ولی شرح غمش پُر ماجرا هست
به منّت بهر طفلش آب خواهد
ز قومی که تماما اشقیا هست
پدر فریاد زد رحمی به طفلم
اگر یک مرد در بین شما هست ...
بگیرد طفل من سیراب سازد
اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست
به جای آب تیر آمد چه تیری
که بهر صید زخمش بی دوا هست
چه تیری اُستخوان حلق بشکست
چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟
علی را تا نبیند مادر او
چه جایی بهتر از زیر عبا هست
به حیرانی بابا خنده کردند
بگو آیا که یک ذره حیا هست
الهی مادرش اصلا نبیند
سرِ ششماهه در طشت طلا هست
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل مصیبت حضرت علی اصغر علیه السلام
پسری که پدرش بُرد به میدان اورا
کرد بر دست چو مه پاره نمایان اورا
مانده بودند که این نور هدایتگر چیست
چونکه دیدند دَمی پارهء قرآن اورا
کیست این طفل که خود آیتِ کُبریِ خداست
کرده سجده به دَرَش خیل بزرگان اورا
سرش امّا ز عطش بر سر شانه خَم بود
کاش آبی بدهد یک تن از آنان اورا
هر دری زد پدرش تا که به آبی برسد
بُرد زین رو وسط معرکه سُلطان اورا
کار شَه وای به منّت کِشی از قوم رسید
کاش لاقل برسد آب ز باران اورا
تا که گفت آب همه لشکریان خندیدند
گویی اصلا نشمردند مسلمان او را
وسط خُطبهء شه بود که یک تیر پرید
تیرِ وحشیِ سه سر بُرد به پایان اورا
تیرِ چرخیده شده بین گلو جا خوش کرد
خِیرش این بود فقط داد سه دندان اورا
با سه شعبه عَصبِ گردنش از کار اُفتاد
کُند شد دم به دم آن حالت لرزان اورا
مادرش در بر خیمه چِقَدَر دلخوش بود
که به طفلش پدرش هست نگهبان اورا
دو قدم سمت حرم رفت دوباره برگشت
همه دیدند گرفتار و پریشان اورا
بُرد در پشت حرم تا که نهانش سازد
تا که شاید کند از معرکه پنهان اورا
ولی انگار قرار است به نیزه برود
نیزه پیداش کند شام غریبان اورا
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#امام_حسین_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#مدح
#اول_مجلسی
#شب_هشتم_محرم
به دل دوباره هوای حسین را دارم
هوایِ کربُبَلایِ حسین را دارم
چه غم که پشتِ سرم در تمام سختی ها
تمام عمر ، دعایِ حسین را دارم
نگاهِ رحمت و لطفش خداپرستم کرد
حسین خواست خدای حسین را دارم
حرارتِ دل نوکر، عطایِ فاطمه است
به سینه، داغ عزای حسین را دارم
گدایِ رحمت و لطف قدیم الاحسانم
هزار شکر عطایِ حسین را دارم
رضای غیر نخواهم که ترک روضه کنم
میان روضه ، رضایِ حسین را دارم
چه حاجت است به تسنیم و سلسبیل و بهشت
منی که مزه ی چایِ حسین را دارم
خدا کند وسط روضه پر کشم سویش
عجیب شوقِ لقای حسین را دارم
چقدر در شب هشتم میان سینه، غمِ
گرفتگیِ صدای حسین را دارم ..
به دل مصیبت آن پیکری که چیده شده
میانِ سطح عبای حسین را دارم
#محمد_جواد_شیرازی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب هشتم
حضرت علی اکبر علیه السلام
هر کَس به کربلا نرود میکند ضرر
شاید نداشته ز معانی حق خبر
صدها کلام حضرت صادق چنین بُود
دوری مکن ز فیض فراعقل این سفر
این راه پُر نشیب رسد تا خودِ خدا
عرش خداست خانهء خورشید وآن قمر
ارباب اگر اراده کند بنده می شوی
ظلمت کنار میرود و میشوی سحر
پا پس نکش اگر به حرم راه دادنت
با سر برو ، نمان که نیفتی تو در خطر
آنقدر گریه کن که تورا هم دهند راه
پا بر زمین بکوب در این خانه پشتِ در
کربُ بلاست خانهء اَمنی که صاحبش
آن کِشتی نجات خدا هست بر بشر
به مادرش بگو که تو را دعوتت کند
باشد دعای فاطمه والله مُعتبر
امّا اگر شدی شب جمعه تو زائرش
روضه نخوان کنار پدر از غمِ پسر
بابا کنار نعش علی خورد بر زمین
جانش به روی لب شد و اُفتاد مُحتضر
گفت ای عزیز من تو چرا تکّه تکّه ای
شد پاره پاره از غم تو از پدر جگر
باید که جسم پرپر تو در عبا نهم
گویی که ضربه خورده ای از هر که در گُذر
این لخته خون اگر بگذارد ببوسمت
گر چه نمانده از لب پُر خون تو اثر
برخیز عمّه را ببر از بین این سپاه
تا کم کنند بر قد و بر قامتش نظر
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
مربع ترکیب مصیبت علی اکبر علیه السلام
الله اکبر اکبر از بابا جدا شد
وقتی جدا شد خیمه بر غم مبتلا شد
قلب حرم را کَند مثل کَهرُبا شد
دنبال او بابا به لب غرق نوا شد
انگار کُلّ خیمه با او رفت میدان
مثل غزال از خیمه راهی شد خرامان
مُستغرق ذات خدا بود و الهی
چون دید بابا هست و درد بی پناهی
چون ماه روشن زد به اعماق سیاهی
بابا به دنبالش کشید از سینه آهی
یعنی تمام حاصل عمرم تو هستی
آهسته تر اینگونه قلبم را شکستی
وقتی به میدان زد صلای محشر آمد
انگار حیدر با رُخِ پیغمبر آمد
در حملهء اوّل سپه از پا در آمد
از بسکه سر زد حوصله دیگر سرآمد
لشکر سخن از حملهء یک شیر می گفت
عبّاس دنبال علی تکبیر می گفت
شد ساعتی و تشنه گی بر او اثر کرد
بابای خود را از لب خُشکش خبر کرد
هم او به بابا هم پدر بر او نظر کرد
با شهد لب درمان آن سوزِ جگر کرد
لب بر لبش بگذاشت تا او جان بگیرد
کم مانده بود اکبر که از خجلت بمیرد
با آنکه آبِ پاک مهر مادرش بود
لبهای بابا خشک تر از اکبرش بود
نوشیدن از دست پیمبر باورش بود
این بار رفت و این وداع آخرش بود
اکبر که همنام امیرالمؤمنین بود
بر قتل او صد ابن مُلجم در کمین بود
دیدند یکباره فضا تغییر کرده
دشمن برای کُشتنش تدبیر کرده
این روضه شاه کربلا را پیر کرده
تیری میان حلق اکبر گیر کرده
نامردی آمد نیزه ای بر پهلویش زد
نامرد دیگر ضربه بین اَبرویش زد
فریاد او از پیکر بابا توان بُرد
فریاد بابا را به اوج آسمان بُرد
خون، دیدِ چشمان *عُقابش از میان بُرد
اسبش علی را در میان دشمنان بُرد
دیگر علی بین حرامی گیر اُفتاد
جسمش اسیر لشکر شمشیر اُفتاد
هرکَس رسید از راه بی لحظه شُماری
بر پیکر سرو حرم زد یادگاری
جشن علے کُشتن بپا کردند آری
از پا حسین اُفتاد با این زخم کاری
اُمیّد دیرینهء بابا مُنجلے شد
آقا در اینجا صاحب صدها علے شد
*عقاب: نام اسب حضرت علی اکبر(ع)
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل مصیبت شب عاشورا
بنشین برادرانه دوباره کنار من
پایان بده به گریهء بی اختیار من
از رنگ و روی زرد خودم مُلتفت شدم
فصل خزان رسیده به فصل بهار من
امشب بیا و مجلس ختم مرا بگیر
بالا سرم بمان که نمانده قرار من
دارم شبیه مادرمان میشوم کمان
مگذار این فراق شود شود کوله بار من
امشب اگر به صبح رسد میشود شروع
تلخیِ روزگار تو و روزگار من
فردا اگر که زخمیِ گودال بینمت
آغاز میشود همهء اضطرار من
فردا اگر گلوی تو با نیزه وا شود
آتش رود به عرش ز داد و هوار من
من بوسه میزنم به گلویت بعید نیست
حلقوم پاره پاره بیاید به کار من
رخصت بده که موی تو کوتاهتر کنم
تا که به پنجه ها نرسد شاخسار من
منکه هنوز سیلیِ مُحکم نخورده ام
از گریه پُر ورم شده شده چشمان تار من
همسایه ام که سایهء من را ندیده است
فردا چگونه شمر شود هم قطار من ؟
زَجر و سنان و اَخنس و خولی و حرمله
مُشتی شرابخوار بگردد حصار من
شمشیر و تیر و نیزه کِشد انتظار تو
بازار و سنگ کوفه کِشد انتظار من
قرآن بخوان اگر به سرِ نیزه جا شدی
تا جان بگیرد این نفسِ ذوالفقار من
حتّی اگر که پَرت شوم با لگد حسین
می ایستم که کم نشود اقتدار من
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای روز عاشورا
عاشق شدن غریبیِ ایّام بودن است
حیرانی و بدون سرانجام بودن است
مقصود کعبه کرب و بلا رفتن است و بس
این حجّ واقعی و در اِحرام بودن است
بوسه اگر که لب ، نزند بر ضریح یار
معنی دور بودن و ناکام بودن است
پُخته شدن ز سوز جگر میشود نصیب
چشم بدون اشک همان خام بودن است
*خاموش شد چراغ ، نرو که مسیر حق
با یار خویش ماندن و همگام بودن است
دنیا طلب اگر که شدی *اِبن حُرِ شوی
کاین مرزِ خاص بودنت از عام بودن است
اینجا برای دیده شدن نوکری نکن
جلوه گری به وادی گمنام بودن است
در این مسیر چون *حُججی ها قدم بنه
که راه وصل غرق در آلام بودن است
واقف مگر نبود به احکام ذبح ، شمر
این ادّعایِ خادم اسلام بودن است!؟
از پشت سر برید و به او آب هم نداد
این روضه داغ سینه ، در اِبهام بودن است
با قتل صبر و زجر کُشی شد جدا سرش
این شرح مرغ بِسملِ در دام بودن است
* اشاره به خاموش کردن چراغ به فرمان امام در شب عاشورا
* عبیدالله ابن حرّ جعفی که دعوت امام را نپذیرفت
* شهید حججی مدافع حرم
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل مصیبت قتلگاه عاشورا
بر شاه تشنه نیزه و شمشیرها زدند
چون ماجرای کوچه به او بی هوا زدند
آنانکه در مدینه نبودند آمدند
مُحکم به روی پهلوی او ضرب پا زدند
سر دستهء اراذل کوفه اشاره کرد
یکباره با اشاره ء آن بی حیا زدند
تشویق می شدند کسانی که میزدند
او را میان هلهله با مرحبا زدند
بودند نان خور پدر و جدّ او ولی
این صید را طایفه ای آشنا زدند
جز سنگ و تیر و نیزه و تیغ این درنده ها
با هرزه گی به معرکه با ناسزا زدند
در پیش چشم خواهر او بین قتلگاه
بر جای جای پیکر او هر کجا زدند
عبّاس تا که بود که جرأت نداشتند
شه را جدا زچشم یلِ با وفا زدند
با پا به روی سینهء زخمش پریده و
با قهقهه چقدر به او بی اِبا زدند
بازی شان گرفت که تا خنده ای کنند
با پنجه بر محاسن خون خدا زدند
تا ضربهء دوازدهم هِی ادامه داد
بی وقفه ضربه تا که سرش شد جدا زدند
بر روی خاک با شکم افتاده بود چون
دیوانه وار گَردن او از قفا زدند
زینب رسیده بود که خاکی بسر کند
با پشت دست خواهر او را چرا زدند !
یک عدّه پیرمردِ سیه دل رسیده و
با نیّت ثواب به او با عصا زدند
مجتبی صمدی شهاب محرم
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب تاسوعا
امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست
اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست
تو پیر گریهء مایی مرا دعائی کن
که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست
بهار بودن من دیده های نمناک است
به روضه ها که ببارم دگر خزانی نیست
چقدر دوری از تو ز گریه دورم کرد
برای وسعت این رزق جُز تو بانی نیست
شباهت من و تو این لباس مِشکی شد
وگرنه بهر رسیدن به تو توانی نیست
گذشت هم رمضان و گذشت هم عرفه
هنوز غرق گناهم غمم نهانی نیست
به دستهای عمویت بگیر دست مرا
که بهتر از تو مرا چاره و اَمانی نیست
بیا به روضهء دستِ قَلم سراسیمه
بیا و روضه بخوان جز تو روضه خوانی نیست
بیا بگو که علمدار بر زمین اُفتاد
ز چشم پاره بگو قدرت بیانی نیست
بگو چه شد که ز پهلو سرش به نیزه نشست
که بعد از آن به تن اهل خیمه جانی نیست
مگر چه بوده عمودی که بر سرش آمد
که بهر ساقیِ طفلان لب و دهانی نیست
ز علقمه که می آمد حسین شَک کردند
صدا زدند که بابای ما کمانے نیست
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل مصیبت حضرت عبّاس(ع)
رفتی و رفت دگر سایهء تو از سرمن
بی تو پاشید زِ هم هیمنهء لشکر من
همه از قَدّ رشید تو سخن میگفتند
شده ای از چه کنون مثل علی اصغر من
با زمین خوردن تو شاه زمینگیر شده
این قد و قامت درهم نشود باور من
روبھان آمده بالای سرت می رقصند
غُرّشے کن که بترسند ز شیر نَرِ من
دستھايت که دلِ معرکه بر خاک اُفتاد
همه گفتند دگر خاک شده بر سر من
کاش میشد که نقابے بزنی بر چھره
چشم خوردی که شدی مُحتضری در برِمن
تیر ، هَم مردُمکِ چشم تورا پاشیده
هم که انداخته از پا و کمر پیکر من
خونِ پیشانے تو پاک شده قبل از من
گوئیا دست کشیده به سرت مادر من
بی تو سردار به بَد دردسرےاُفتادم
می شود ختم به بد غائله ای آخر من
بی نگهبانے زن های حرم از یک سو
تشنگیِ حرمم دردسرِ دیگر من
نَبرم خیمه تورا روے سرت میریزند
ببرم خیمه تو را جان بدهد دختر من
زده صدھا گرهء کور غمت بر کارم
بی تو بر باد رود مقنعهء خواهر من
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
غزل اول جلسه ای شب عاشورا
دل که عاشق بشود واله و سر گردان است
چشم هم در پِیِ این عشق فقط گریان است
راه تسکین فراق و غم و محنت اشک است
دل که خشکید فقط چارهء آن باران است
حلقهء روضهء ارباب بُوَد عرش خدا
هر چه فیض است در این دایرهء امکان است
شاه و رعیت درِ این خانه همه مُحترمند
نوکر این حرم عشق خودش سلطان است
این سخن را سرِ بازار محبّت بزنید
هر کَسی شد سگِ دربار حسین انسان است
کربلا یک کلمه هست ولی در معنا
شرح آن باطن آیات همه قرآن است
شرح بی تابی زینب شب عاشورا چیست
که از این مصرعِ غم بر لب عالم جان است
باید امشب به سر و سینه زنان دَم بدهیم
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ولی افسوس قرار است ببیند زینب
صبح فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است
بدنش هیچ چه سازد که ببیند به درخت
سر بُبریدهء یار است که آویزان است
لطمه اینجاست روا، هر که غروب فردا
موی زینب بِکِشد پست تر از حیوان است
مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*