بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#جواد_حيدری
استخوانبشکسته را سیلیزدن دیگر چرا؟
این چنین رفتار با مادر برِ دختر چرا؟
دست بانویی که عادت بهر احسان کرده بود
با غلاف کین شکستن در بر همسر چرا؟
آن که شمشیرش امان از دشمن کافر گرفت
گرید اکنون در کنار قبر پیغمبر چرا؟
کاش میشد قسمت محسن که لب را وا کند
تا بگوید لطمه بر یک غنچهی پرپر چرا؟
آن که درمان تمام دردها نامش بود
پیش چشم کودکان افتاده در بستر چرا؟
آن رشیده بانویی که قامت مردانه داشت
همچو نخل خشک باشد بر زمین مضطر چرا؟
شب به شب باید برایش فضه آرد پیرهن
ای خدا خون می چکد از پهلوی کوثر چرا؟
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#مثنوی
یک پرستوی مهاجر از قفس با افتخار
پر کشید و باز هم ایرانمان شد داغدار
یاورِ مستضعفینِ خون جگر از دست رفت
بهترین فرماندۂ صلحِ بشر از دست رفت
مردی از نسل مسلمان، مثل سلمان مقتدر
رهبرِ بومهدی و زکزاکی و شیخُ النّمِر
با یتیمان مهربان و گرم و خوش رفتار بود
در دلِ میدان «أشدّاءُ عَلی الکفّار» بود
با شجاعت بی شکایت سال ها اندیشه کرد
با جهادش خون ِ صهیونیسم را در شیشه کرد
آن غروری که نشان از آیۂ «والفجر» داشت
حافظِ جان ولایت بود و قطعاً اجر داشت
یار و عمّارِ «ولی»! هرگز نبود از حزبِ باد
پای قران و تمام ِ آرمان ها ایستاد
داغِ سنگینی ست امّا پشت غم، خم میشود
دشمنش با #انتقام_سخت آدم میشود
کور خواندند و دلِ ما غرق در آرامش است
چون که دستاوردِ هر ریزش؛ هزاران رویش است
با دعایش هست محکم جبهۂ پیکارمان
غیرتی بود و أبالفضلی منش سردارمان
حفظِ ناموس علی(ع)شد بر دو دستش واگذار
ردّ پایش مانده دورِ زینبیه یادگار
لاذقیه، حُمص، رقّه وامدارش میشود
بوکمال و خان طومان بیقرارش میشود
داغِ سنگینی به خود دیده ست! گریه میکند
حشدُ شعبی چند روزی هست گریه میکند
رفت و من حس میکنم در سینه آهِ قدس را
اشک های حسرت آلودِ سپاهِ قدس را
لعنت و نفرین بر آن پهبادهایِ بی جهت
شد برای او شهادت آخرین مأموریت
شد مهیّا محتوایِ مرثیه خوانیِ ما
غرق ِ خون شد پیکرِ قاسم-سلیمانیِ ما
داشت در دل برحسین بن علی(ع)عشقی عمیق
وای از آن دست و از آن انگشترِ سرخِ عقیق
روی خاک افتاد و از غم خورد قلبمان ترَک
بر نگینش ذکر شد «یا لَیتنا کنّا معَک»
خورد ضربه بیهوا؛ مثلِ علمدارِ حسین(ع)
رفت تکّه تکّه و «بی سر» به دیدارِ حسین(ع)
رفت و دارد بعد از اینها غربتِ محزون تری...
فاطمیّه و محرّم هایِ بیت رهبری!
#مرضیه_عاطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#قصیده
هر چند اجرِ کارِ تو غیر از شهادت نیست
اما ز داغت جانِ ما را صبر و طاقت نیست
تلخ است اگر چه درد هجرانت به کام دل
می دانم اما سینه ات را تابِ ذلت نیست
رفتی طنینِ گامهایت در جهان باقیست
در سینه ات عشقی بجز عشق ولایت نیست
دشمن نمیفهمد ولی میداند از این پس
در چشم او تا روز محشر خواب راحت نیست
آسوده باش ای شیرمرد عشق و آزادی
هر قطره خونت جز نماد عزم و وحدت نیست
دستت پر است از خاطرات کربلا ای وای
در قلب ما دست بریده بی حکایت نیست
بعد از تو یارانت کنار رهبرت هستند
کور است آنکه در دلش نورِ بصیرت نیست
بی شک که راهت امتدادِ راهِ عاشوراست
راهی که پایانش بجز خون و شهادت نیست
لعنت به امریکا و اسرائیل و عمالش
کز ظلمشان جایی در این عالم فراغت نیست
چون مالک اشتر اطاعت از علی کردی
دست تو بر دست ولی جز دست بیعت نیست
حقا ز نقشِ بی بدیل و ماندگارِ تو
در منطقه دیگر بساطِ ظلم و قدرت نیست
آن صادق الوعدی که بر چیده بساط کفر
بر حق ستیزان جهان گو درسِ عبرت نیست؟
هر قطره خون قاسم ما بذر پیروزی است
دشمن بداند تا شکست آنقدر فرصت نیست
دیدیم اشک زینبت را در عزای تو
شکر خدا بر گردنش بند اسارت نیست
در پیشگاهِ حضرتِ حق روسفیدی تو
پس انتظارِ ما ز تو غیر از شفاعت نیست
وصف تو بود این شعر، سردارِ سلیمانی!
البته وصف پهلوانی چون تو راحت نیست
#هستی_محرابی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#انتقام_سخت
#مثنوی
دید استکبار دیشب قدرت سِجّیل را
سرنگون کرده سپاه ما سپاه فیل را
خواب و رویای سپاه کفر را بر هم زدیم
بیخ گوش دشمنان یک سیلی محکم زدیم
گوشهای از قدرت بی حّد ما شد جلوه گر
یادِ تهرانی مقدم زنده شد بارِ دگر
"ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ" این همان خشم خداست
ملت ما اهل سازش نیست اهل کربلاست
وای اگر دشمن بخواهد باز هم جولان دهد
بی گمان این بار جور دیگری تاوان دهد
رهبرم لب تر کند راهی میدان می شوم
در دل میدان شبیه تیغ بُرّان می شوم
لشکر اسلام باز از فتح خیبر آمده
آه...دوران "بزن در رو" دگر سر آمده
دید استکبار دیشب قدرت سجیل را
موشک بعدی نشان رفته ست اسرائیل را
#احسان_نرگسی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حاج_قاسم_سلیمانی
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#حضرت_زهرا_س_شهادت
لحظهٔ وصف جوانمردی و ایثار شده
بخت از روز ازل با وطنم یار شده
باز هم حرف وفاداریِ بسیار شده
وقت یادآوری غیرتِ سرشار شده
شعله ور شد تب عشق و جنم و جرأت ما
مانده در ذهن خیابان شرف و عزت ما
شهر را زوزهٔ یک عده یزیدی پُر کرد
هتک حرمت شد با نقشهٔ چندین نامرد
یاعلی(ع) گفته و هر چند شکستیم از درد
ایستادیم چه محکم وسطِ فصلی سرد
تا زمینگیر شد آن فتنه و آشوبِ عظیم
با بصیرت نُهِ دی خورد رقم در تقویم
تا که فهمید غیوریم و کماکان بیدار
نیست در مکتب ما سازش ِ با استکبار
سنگی انداخت و ترسید و بنا کرد فرار
دشمنی کرد و غلط کرد و شدیداً شد خوار
نهراسیده از این قائله ها میهنِ ما
عددی نیست به والله قسم دشمن ما
خاک ما رهبری از وارث حیدر دارد
إذن فرماندهی از ساقی کوثر دارد
خیلِ سربازِ فدایی؛ علی اکبر دارد
همت و باکری و مالک اشتر دارد
مالکِ اشترمان نیمه شبی در بغداد
خواب بودیم که افتاد به خاک و جان داد
بیقراریم! از این غم به خدا بیماریم
هر شب جمعه کلافه، نگران بیداریم...
یاد آن دستِ قلم سینه زنان میباریم
خاطرات بدی از سیزده دی داریم
بی علمدار شدیم و خبری از او نیست
علم افتاد زمین ساعتِ تلخ یک و بیست
رفت و هر آنچه که میخواست گرفت از دنیا
رفت و برگشت أباالفضلی و إربا إربا
رهبرم گریه کنان خواند نمازی زیبا
کشت ما را غم ِ «لانعلمُ إلا خیرا»...
زنده شد داغ شهادت، دلمان شد بیتاب
غبطه خوردیم به حالش که خریدش ارباب
روضهٔ حضرت زهرا(س) به لبش بود مدام
داشت از مادر سادات همین پُست و مقام
عاقبت شد نفَسَش در وسطِ شعله تمام
سوخت در آتش و با گریه به او داد سلام
یاد آن لحظه که «در» سوخت و بر سر افتاد
جان سپرد از غم ِ آن لحظه که مادر افتاد
میرود روضه پس از «در» به کنارِ بستر
مادری میکشد آه از سرِ شب تا به سحر
میشود از ورم گوشهٔ ابرو مضطر
خیره مانده ست به دیوار و ندارد باور-
-که زمین خورد و زمانِ ستمی دیگر شد
لگدی آمد و شش ماهه گلش پرپر شد
وای از نیمه شب و بغضِ یتیمانِ علی(ع)
اشکِ آهسته و دلشورهٔ پنهانِ علی(ع)
بر لب آمد به خداوند قسم جانِ علی(ع)
زخم ها شد سبب حال پریشانِ علی(ع)
غسل میداد و همین دید کبودی ها را
اشک میریخت و میگفت عزیزم زهرا(س)!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
به مناسبت سالروز شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی
بانگ تشویش را که سر دادند
بام ها یک به یک خبر دادند
زهر را دست خونجگر دادند
فیض عشاق را سحر دادند
خبر آمد..،قد "ولی" تا شد
تن سردار ارباً اربا شد
از رکاب تو تا نگین افتاد
در دلم هُرمی آتشین افتاد
بر جبین سپاه چین افتاد
گرچه دست تو بر زمین افتاد
با همین حال "بازِ طیّاری"
به اباالفضل که علمداری
شیر آوردگاه..،یالت سوخت
تربت ِکربلایِ شالت سوخت
چشم های علی خصالت سوخت
اوّل فاطمیّه بالت سوخت
غیرت مادری نشان دادی
مثل زهرا در آتش افتادی
پای دادی رکاب حفظ شود
مشک دادی که آب حفظ شود
جان سپردی حجاب حفظ شود
تا که این انقلاب حفظ شود
رفتنات بانی تداوم ماست
خونِ تو مُهرِ "گامِ دُوُّم" ماست
پر گشودن عجیب فرجامی است
این شهادت نماد خوشنامی است
بانیِ پختگی هر خامی است
علّتِ انسجام اسلامی است
از یمن تا دمشق سربازیم
سوی دَّجالِ کفر می تازیم
باده ی ما قوام می خواهد
لب ما شُربِ جام می خواهد
زخم ما التیام می خواهد
رهبرم انتقام می خواهد
مستِ از باده ایم..،سیّد علی
همه آماده ایم سیّد علی
زنگ ما زنگ استقامت بود
مشق ما شاهراه عزت بود
کاغذش برگه ی وصیّت بود
آب،بابای ما "شهادت" بود
بهر مُردن همیشه تکمیلیم
ما شهادت طلبترین ایلیم
چشمهساریم..،رود می گیریم
از بلندی فرود می گیریم
خواب را از سعود می گیریم
انتقام از یهود می گیریم
شک نداریم اینکه صددرصد
کاخ هاشان حسینیه گردد
ما از این بعد ماجرا داریم
ذوالفقار جهاد را داریم
قصد کشتار اشقیا داریم
در "تلاویو" نقشه ها داریم...
سر درِ آن..،بزرگ..،می خوانی:
شهرِ سردار دِل؛سلیمانی
ظلمتِ در اتاقِ تو سخت است
آه!سردار!!! داغ تو سخت است
یاد این اتفاق تو سخت است
گرچه داغ فراق تو سخت است
شُکر..،دستی به زلف تو نرسید
خنجری روی حنجرت ندوید
بی حیایی تو را که پیر نکرد
خنجر قاتل تو دیر نکرد
نیزه ای در پر تو گیر نکرد
بر تن درهمت حصیر نکرد
مادر خویش را صدا نزدی
خودمانیم دست و پا نزدی
شاعر: #بردیا_محمدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#غزل
آرزوی موج چیزی نیست جز فانی شدن
هست این فانی شدن،آغاز عرفانی شدن
موج،کی یک جا نشستن را تحمل می کند؟
عشق اقیانوسِ آرام است طوفانی شدن
پیله را بشکن اگر رویای تو پروانگی ست
آزمون سخت یوسف چیست؟زندانی شدن
هیچ کس مثل شهیدان مدافع حس نکرد
حال اسماعیل را هنگام قربانی شدن
همتی مردانه میخواهد میان شعله ها
خواب ابراهیم را دیدن،گلستانی شدن
در وصیت نامه ی پروانه ها آورده اند
مرگ یعنی صاحب یک عمر طولانی شدن
قسمت قاسم همیشه چند قسمت بودن است
عشق یعنی این چنین غرق پریشانی شدن
ما کجا و آرزوی مرگ سرخی مثل او
ما کجا و تاری از موی سلیمانی شدن
میزبان وقتی حسین بن علی شد واجب است
این چنین آماده ی رفتن به مهمانی شدن
#احمدعلوی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
تا گِرا دادند و در وجدان و ایمان جا زدند
پای قتلِ قطعیِ سردارمان امضا زدند
عده ای پست نفوذي؛ با تبسم در نقاب
بر تمام زحمتش ناجور پشت پا زدند
خانهٔ ایرانمان را داد دستِ امنیت
تیشه را نامردها بر مرهم ِ غم ها زدند
مردِ رو در رو شدن با او نبودند عاقبت
تیرشان را بزدلان از آن سرِ دنیا زدند
شد مواجه بیهوا با کینهٔ پهبادها
آتشی بر پیکرِ عشق عزیزِ ما زدند
زیر نور ماه دستش شد جدا از پیکرش
حضرت عباس(ع) را هم سخت بی پروا زدند
رفت و از داغش ستونِ خیمهٔ دلها شکست
پس گریز روضه هایش را به تاسوعا زدند
ساعت از یک رد شد و رزق شهادت را گرفت
در همین ساعت دقیقاً حاج قاسم را زدند!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
یک عمر شهید بود و دل باخته بود
بردشمن و نفس خویشتن تاخته بود
از پیکر سوخته، نبودش باکی
او سوخته ای بود که خودساخته بود
شاعر: #علی_انسانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حاج_قاسم_سلیمانی
#مرد_میدان
#غزل
تا گِرا دادند و در وجدان و ایمان جا زدند
پای قتلِ قطعیِ سردارمان امضا زدند
عده ای پست نفوذي؛ با تبسم در نقاب
بر تمام زحمتش ناجور پشت پا زدند
خانهٔ ایرانمان را داد دستِ امنیت
تیشه را نامردها بر مرهم ِ غم ها زدند
مردِ رو در رو شدن با او نبودند عاقبت
تیرشان را بزدلان از آن سرِ دنیا زدند
شد مواجه بیهوا با کینهٔ پهبادها
آتشی بر پیکرِ عشق عزیزِ ما زدند
زیر نور ماه دستش شد جدا از پیکرش
حضرت عباس(ع) را هم سخت بی پروا زدند
رفت و از داغش ستونِ خیمهٔ دلها شکست
پس گریز روضه هایش را به تاسوعا زدند
ساعت از یک رد شد و رزق شهادت را گرفت
در همین ساعت دقیقاً حاج قاسم را زدند!
#مرضیه_عاطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
🌷آن شب جمعه ساعت یک و بیست...
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
جغد آمد قرارمان را برد
سردی دی به انجماد رسید
شهر خشکش زد و زمین پژمرد
مانده بودیم غرق بهت خبر
کاش تکذیب می رسید از راه
اشکها بیصدا که باریدند
شعله زد در جگر غمی جانکاه
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
گویی افتاد بر زمان آتش
غلیانی شگرف در دل بود
چون غم خاص قصهی آرش
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
وقت اسطورههای فردا شد
مرد میدان عاشقی پر زد
راز افسانه ها هویدا شد
رد دیوی پلید پیدا بود
گل سرخی شکفته پرپر شد
گرچه ققنوسمان در آتش رفت
وقت ققنوس های دیگر شد
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
دست و انگشتری به خاک افتاد
روضه کربلا زبانه کشید
در دل کشور حسینآباد
داغ،کم کم مسیر خشم گرفت
راه فریاد مرگ بر دشمن
راه ایستاده ایم تا آخر
راه جانم فدای تو میهن
داغ، کم کم مسیر خشم گرفت
بچهها یکشبه بزرگ شدند
عده ای این وسط مضطربِ
خندههاشان کنار گرگ شدند
گرده از زخم نارفیق پر است
بگذریم از کنارشان به سکوت
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
آدمیت دوید سمت سقوط
نالههامان اگرچه بسیارند
داغ سردار اگرچه بی حد است
با شهادت دوباره زنده شدیم
قلبمان داده با ولایت دست
نام تو با شهید معرکه شد
میتپد در تمام حنجرهها
خون مظلوم آورد به خروش
قلب دنیای خواب غمزده را
هر شب جمعه ساعت یک و بیست
وقت صبّار بودن است و شکور
زود میآیی کنار ما سردار
که زیادند مژدههای ظهور
شاعر: #زهرا_آراسته_نیا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
شبِِ دلگیر پر مخاطره بود
آسمان بغض بی امانی داشت
گوییا در تبلور مهتاب
شام غم قصد روضه خوانی داشت
نیمه شب بود آرزویش را
لابلای قنوت نجوا کرد
یاد کل مدافعان حرم
شبنم اشک خود هویدا کرد
لرزه افکند بر شیاطین با
رجز حیدری و فاطمی اش
دشمن از سایه اش هراسان بود
چه رسد از جدال قاسمی اش
لرزه انداخت بر تن عدوان
یل و اسطوره ی شجاعت بود
با تمام رشادتش سردار
در پی جرعه ی شهادت بود
شوق رفتن میان چشمش بود
ذکر زینب به روی لبهایش
اشهدش را که خواند هدیه گرفت
گل سرخی ز دست مولایش
گوییا در وداع آخر او
شهدا آمدند استقبال
قتلگاهش گریز روضه ی سخت
در هیاهوی شیب یک گودال
بین آن هجمه های آتش و دود
دست سردار تا ز تن افتاد
یاد سقای تشنه لب آنجا
در کنار برادرش جان داد
خودمانیم لحظه ی اخر
نزْدِ خواهر که دست و پا نزده
تن او نیزه زار دشت نشد
مادر خویش را صدا نزده
خودمانیم لحظه ی آخر
خم نشد از غم کسی پشتش
یا به یغما نرفت اموالش
مانده انگشترش به انگشتش
او علمدار رهبرش بودو
پشت رهبر خمید از غم او
انقلابی به پاشد از سردار
بعد از آن ماجرای ماتم او
شاعر: #مجید_مراد_زاده
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*