#امام_علی #مدح_امام_علی
شاعر به سرش زد غزلی داشته باشد
تاکید به عشقی ازلی داشته باشد
این شعر که با نام علی می شود آغاز
ابیاتِ به طعمِ عسلی داشته باشد
تردید نداریم که در عَرش، خدا نیز
چون حیدرِ کرار، یَلی داشته باشد!
هرچند اذان مدح خدا میکند اما
با ذکرِ تو "خَیرِ العَملی" داشته باشد
در آتشِ دوزخ نرود پای کسی که
یک ذره به دل حُبِّ علی داشته باشد!!
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_علی #مدح_امام_علی
شد در وسط خطبه لبِ خشک تو تر دوش
همّام تو میرفت در این فاصله بر دوش
سرگشته ی عشقت شده گویی، خبر آمد
خورشید در آورده سر از کوه و کمر دوش
گیسوی تو قدریست که در گردش ایام
کس پی به بلنداش نبرده ست مگر دوش
ای نخله ی توحیدِ خلیل از تو ثمر خیز!
سبز است در این بادیه از بارِ تبر دوش
ای صالحِ اعجاز! تکانَد پی تیغت
باری شتر معرکه از محملِ شر دوش
در سیر مقامات تو این بس که نرفته ست
پیغمبر ما را احدی مثل تو بر دوش
رفتی به جهاز شتران ای که تو را هست
همشانه ی جبریل به هر کوی و گذر دوش
ای یکشبه مهمان چهل جا، شده حیران
از حال تو هرکس که گرفته ست خبر دوش
تو صورتِ والای قیامی و قعودی
این تیر حقیر است چه در پا و چه در دوش
ای کوه تحمل! به نود زخم تو سوگند
یکبار نلرزیده تو را گاهِ خطر دوش
با کیسه ی نان شاه به غیر از تو ندیدیم
این بار گران است گران است به هر دوش
یا جای علم بوده و یا کیسه ی اطعام
از زخم پذیرفته اثر روی اثر دوش
زیر علم صبر تو عمریست دمادم
میسوزد و میسوزد مانند جگر دوش
چون مور کشم بار غمت را و محال است
از بردن این بار کند صرف نظر دوش
ای دار و ندارِ دل تمار، در این راه
از دار ندارد همه ی عمر حذر دوش
🔸شاعر:
#مسعود_یوسف_پور
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_علی #مدح_امام_علی
ای حاجتِ قدیمی دنیا! روا شدی
دنیای عرش بودی و دنیای ما شدی
دنیای بی تو ارزش خالق شدن نداشت
حُسنِ دلیلِ خلق، برای خدا شدی
تو رازِ سر به مُهرِ خداوندِ کعبهای
دیوارِ خانه باز شد و برملا شدی
با تو سکوتِ عُزلتِ پیغمبری شکست
شأنِ نزولِ قاری غارِ حرا شدی
گفتیم ابوتراب و نوشتیم اباالحسین
از بین خاکها پدرِ کربلا شدی
بالابلندِ وادی کوتاهقامتان!
ای قلهای که نونِ میان لَنا شدی
اوج غریبی است که در این همه زمان
با مردمِ زمانهی خود آشنا شدی
حیعلیالصلوةِ فُراداترین قیام!
آخر میان جهلِ جماعت قضا شدی
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_علی #مدح_امام_علی
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را
منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را
تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد
خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را
نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را
چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟!
مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او
به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک را بردن
کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را
خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد
به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را
به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم
سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را
اگر ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم
که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را
علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی
که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟!
برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است
تقبل کن ز لطف از ما همین اشعار لالی را
🔸شاعر:
#عاصی_خراسانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_علی #مدح_امام_علی
هوهوی تو تا دشت را لبریز می کرد !
شمشیر تو اِعلان رستاخیز می کرد !
تو ! آن سلحشوری که هر دَم تیغ خود را
با گردنِ گردن فرازان تیز می کرد !
وقتی به میدان می زدی هر مَرد جنگی
از پنجه ی شیراَفکنت پرهیز می کرد !
«مَرحَب» اگر از زور و بازویت خبر داشت
خود را هزاران بار حَلق آویز می کرد !
ابرو که در هم می کشیدی ذوالفقارت
بر پهنه ی آفاق جَست و خیز می کرد !
جولان بازوهای تو در صحنه ی جَنگ
مرگ سپاه فتنه را تجویز می کرد !
هر مادری شب های طفلان خودش را
با قصّه ی رَزم تو سِحرآمیز می کرد !
اُسطوره ای هستی ! که در تلخی ایام
تاریخ را شیرین و شورانگیز می کرد !
🔸شاعر:
#سید_روح_الله_باقری
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_علی #مدح_امام_علی
باید که تو را عالیِ اعلا بنویسم
در شعر و غزل یکسره زیبا بنویسم
باید بزنم نام تو را بوسه ای از عشق
در هر دو جهان سیّد و مولا بنویسم
از عطرِ نگاهِ تو خدا معجزه ای ساخت
اینکه به ولای تو تولّا بنویسم
باید که تو را از همه ی مردمِ دنیا
غمخوارِ دلِ حضرتِ طاها(ص)بنویسم
شد عطرِ نسیمِ تو پراکنده به عالم
از نازِ نفس های تو زهرا(س)بنویسم
حیدر شده ای تا که تو را با قلمِ نور_
بر پیکره ی عرشِ معلی بنویسم
هر جا که بوَد نامِ تو ما قبله نداریم
من روی تو را قبله ی دنیا بنویسم
تو برکه ی عشقی و جهان تشنه ی جامت
از جامِ غدیرِ تو گوارا بنویسم
ایوانِ طلای تو مرا باغِ بهشت است
در عشق گمم کردی و پیدا بنویسم
در محضرِ والای شما نذرِ من این است
تا هست مرا عمر ز مولا بنویسم
من عشقِ علی(ع)را به دو عالم نفروشم
بر لوحِ دلم عاشق و شیدا بنویسم!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_علی #مدح_امام_علی
کمانِ ابرویِ دلبر، شکار می خواهد
ذبیح می طلبد؛ جان نثار می خواهد
مجال عرضه ی بی دست و پایی ما نیست
شراب عشق علی کُهنه کار می خواهد
رسیده سائل و از او نگین طَلب کرده
رسیده میثم تمار و دار می خواهد
علی معلم تدریس «قاب قوسین» است
فقیرِ کاهلی از او "انار" می خواهد!؟...
شکوهِ پرچمِ ایوان طلای او از باد
نوای هوهوی بی اختیار می خواهد
چه ظلم ها که بر او روزگار آورده
چه صبرها که از او روزگار می خواهد
علی کسی ست که "مرحب" مقابلش از ترس
به تنگ آمده، راه فرار می خواهد
نخواست دشمن او والی ولایت را
نخواست آن چه که پروردگار می خواهد
علیست نام خدا در شناسنامه ی عشق
مرا ببخش! دلم گَه گُدار می خواهد -
- که جای کعبه به صحن نجف کنم سجده
جنون بندگی ام، سنگسار می خواهد
قسم به لوح و قلم هر بلند بالایی
ز خاک پای علی اعتبار می خواهد
شبیهِ کاه رسیده اُحد مقابل او
برای کوه شدن، اقتدار می خواهد
چهار فصل دلم را خدا به لطف علی
بهار خواسته است و بهار می خواهد
خیال خال علی خواب مَخمَلی را بُرد
که این معادله، شب زنده دار می خواهد
به کوه کندن فرهاد غبطه خواهم خورد
که شهد عشق علی پشتکار می خواهد
فقیر و خسته و درمانده و پریشانم
چه عاشقانه مرا زلف یار می خواهد
تمام هستی خود را که باختم، گفتم:
چه چیز دیگری از من قمار می خواهد؟! ...
اگر که پاسخ من را به تیغ هم بدهد
ببوسم آن چه لب "ذوالفقار" می خواهد
چه عیب اگر که به انگور دست ما نرسید
امیر، عاشق خود را خمار می خواهد
ادامه دادن این شعر کار شاعر نیست
حِسان و حِمیَری و شهریار می خواهد
شبیه حضرت آدم همیشه عاشق او
کنار صحن و سرایش مزار می خواهد
دعای آخر عشاق او فقط فرج است
ظهور صاحب مان، انتظار می خواهد ...
🔸شاعر:
#علی_اصغر_یزدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_علی #مدح_امام_علی
هیچ کس مثل علی یار پیمبر نشود
شاه شیرین دهن و ساقی کوثر نشود
چون علی صاحب عنوان برادر نشود
روی دست نبی و دوش نبی بر نشود
جز علی کیست که بر شهرِ نبی در باشد
مثل آئینه در آئین پیمبر باشد
او فقط لایق آن است که حیدر بشود
اسدالله شود فاتح خیبر بشود
علیِ عالیِ اعلای پیمبر بشود
ز عنایات خدا محشرِ محشر بشود
منکرش را تو بگو دست ز شک بردارد
نگذارد ز غمش کعبه ترک بر دارد
چون خدا خواسته سرّ ازلی اش بشود
در پسِ پرده ی معراج علی اش بشود
وَ علی باشد و آن گاه ولی اش بشود
وارث آن همه اوصاف جلی اش بشود
کیست در خمّ خدا باده ی سرمد جز او
کیست آن کس بشود یار محمّد جز او
راز خلقت همه در سرّ مگوی لب اوست
و خدا مست لب و لهجه ی یک "یا رب" اوست
مست شیرینی حلوای نماز شب اوست
و علی مست خدا بود و خدا مشرب اوست
پادشاهی ست گدای در او گردیدن
همه ی عمر اگر قنبر او گردیدن
شعرِ در شأن تو را حضرت باران گوید
وحی باید برسد تا که نمایان گوید
جبرئیل آید و در وصف تو "انسان" گوید
آیه آیه سخن از لولو و مرجان گوید
اسداللهی و عالم شده از روی تو مست
شب شده یکسره از هِق هِقِ هوهوی تو مست
🔸شاعر:
#علی_کفشگر
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
در ولادت حضرت علی (ع)
اَلا که آشکار شد طلوع طلعت قدم
شهنشه وجود زد عَلَم ز عرصهء عدم
خدم طفیل هستی اش ولی مجرد از خدم
طلوع کرد نیّری که آفتاب صبحدم
به کسب نور سایدش مدام جبهه بر قدم
چو خواست غیب ممتنع که رشهود دم زند
ز اختفا به نور خود در اعتلا عَلَم زند
ز صنع قاف قدرتش به کاف و نون رقم زند
هنوز پیش از آن که دم ز لوح و از قلم زند
دل علیش لوح شد لسان احمدش قلم
چو آن خدای کعبه را به رکن دل مقام شد
طواف کعبه نقض شد عمل دگر تمام شد
نواهی خواص بین اوامر عوام شد
بلی زیارت حرم به اهل دل حرام شد
از آن که گشت رکن دل مقام صاحب کرم
من ار به قبله رو کنم، نظر به سوی او کنم
اقامه صلوه را به گفتگوی او کنم
گر از وطن سفر کنم، سفر به سوی او کنم
ز حج بیت بگذرم، طواف کوی او کنم
کز احترام مولدش، حرم شده است محترم
اَلا که رحمت آیتی ز رحمت علی بود
همه کتاب انبیا، حکایت علی بود
بهشت و هر چه اندر او عنایت علی بود
اجل نعمت خدا، ولایت علی بود
در این ولا بگو نعم، که هست اعظم نعم
شهی که از لسان او خدا کند خطاب را
به حکم او به پا کند قیامت و حساب را
به حب و بغض او دهد، ثواب را، عقاب را
منزه است از آنکه من بخوانم آن جناب را
خدیو دولت عرب، امیر کشور عجم
ببخشد از تبسمی وجود ممکنات را
ستاند از تکلّمی قرار کائنات را
ز لطف و قهر می دهد حیات را ممات را
اگر زحال ماسوی بگیرد التفات را
به یک اشاره می زند بساط کون را بهم
چون ذات پاک حق بُوَد منزه از تصوّرا
خطا بُوَد که اندر او کسی کند تفکرا
نبایدش ببیندش تعقّلا تبصّرا
عقول را ذوات را در او بُوَد تحیّرا
ز معرفت نمی توان زدن در این مقام دم
منزّهی که عقل کل نبرد پی به ذات وی
دگر عقول ناقصان بر او کند احاطه کی
کسی به غیر ذات او به ذات او نبرده پی
چو او به قدرت از عدم بقا دهد به کل شئ
عدم چگونه پی برد به ذات صانع قِدَم
مقلّدان بی بصر ز شیخ و شاب تن به تن
گرفته اند خالقی ز خلق وهم خویشتن
برند عالی و دنی تمام سجده بر وثن
من آن نیَم که جهلشان شود محیط عقل من
مراست عقل و مشعری به قدر خویش لاجرم
خدای وهم خویش را نه راکعم نه ساجدم
محاط فهم خویش را نه عابدم نه حامدم
در این عقیده و گمان نه مفتی ام نه زاهدم
خدای، ظاهر از علی به باطن است، شاهدم
که من صمد ندیده ام، به جز عیان از این صنم
چو شاه ما نمود رخ شدیم جمله مات او
مجلّی ذوات شدتجلّی صفات او
فرو شدند عاقلان در افتکار ذات او
نبوده راه معرفت به ذات بحت بات او
عقول شد به روشنی غریق لُجهء ظُلَم
وجود عقل چون بُوَد ترشّحی ز جود او
چگونه عقل می کند احاطه بر وجود او
در این مقام طیر دل هبوط شد صعود او
نیافت غیب او کسی چرا که در شهود او
هجوم حیرت و وله زیاد گشت و علم کم
زبان کجاست تا کنم حکایت دهان او
به نکته ای رسیده ام که لالم از بیان او
نیافت چون دلم نشان ز لعل بی نشان او
حکایت دهان او بگویم از زبان او
که از مقال او کنم بیان حال او رقم
شهی که از علو شان، ثنای او خدا کند
دگر مدیح ذات او چگونه ماسوا کند
نمی توان به وصف او چو عقل دیده وا کند
سزد که او به نطق خود ثنای خود ادا کند
از آنکه سر ذات او، ز غیر اوست مکتتم
بهشت را بهشته ام، بهشت من علی بود
علیست آنکه از رخش بهشت منجلی بود
به غیر دیده داشتن، نشان احولی بود
کسیست عاشق ولی، که ناظر ولی بود
به دست دیگران دهد کلید گلشن ارم
به زندگی از آن خوشم که زندگیست داد او
بدان امید جان دهم که جان دهم به یاد او
به عیش و طیش و نیک و بد خوشم در انقیاد او
اَلا، مراد عاشقان همه بُوَد مراد او
چه در تعب چه در طرب چه در نعم په در نقم
طبیب اگر دوا دهد در آن دوا شفا بُوَد
حبیب اگر جفا کند در آن جفا وفا بُود
فا مجو ز عاشقی که شاکی از جفا بُوَد
اَلا، سلوک صوفیان به عالم صفا بُوَد
مساوی است نزدشان وجود صحّت و سقم
تو ای علی مرتضی، که نفس پاک احمدی
چو نفس پاک احمدی، ظهور ذات سرمدی
ز هر علل منزهی، ز هر خلل مجردی
به ظاهر محمدی، تو باطن محمدی
نبی به جسم ظاهرت، خطاب کرده ابن عم
وجود را، فقود را، تو خالقی، تو داوری
جمال را، جلال را، تو مظهری تو مظهری
تو نقطه ای، تو مرکزی، تو صادری، تو مصدری
تو باطنی، تو ظاهری، تو اولی تو آخری
و مِنکَ یَنجَحُ الطَّلب و فیکَ یَنتَهِی الهِمَم
تو آن تجلی حقی، که هستی است طور تو
مشارق جهان بود مطالع ظهور تو
دل فواد چون کند تغافل از حضور تو
که هر طرف عیان بود تجلیات نور تو
ز پرده های مختلف، به اقتضای بیش و کم.
فواد کرمانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_علی #مدح_امام_علی
مثل طفلش، دوست میدارد گدا را اینچنین
غیر آغوشش گدا دارد کجا را اینچنین؟
عده ای خیره به ایوانند و ما در حسرتش
غیر را آنگونه حیران کرد، ما را اینچنین
کاش بفرستد برایم سرمه از خاک درش
چشم دارم آری آری اعتنا را اینچنین
تیغ ابرو کشت ما را و نگاهش زنده کرد
جمع بسته صولتش خوف و رجا را اینچنین
با قسم بر خاک پایش حاجتم را خواستم
تا سر کوی اثر بردم دعا را اینچنین
دعوی مردانگی جز از علی لاف است و بس
ما که فهمیدیم حکم «لافتی..» را اینچنین
کشتهی تیغش ذلیل است و چه کس تفسیر کرد،
جز جناب ذوالفقارش «من تشا» را اینچنین؟
آدم اویم که حتی در زمین گندم نخورد
دوست میدارد نگار من خدا را اینچنین
🔸شاعر:
#مرضیه_نعیم_امینی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#مدح و میلادیه امیرالمومنین(جدید)
آمده آنکس که نامش دلرباست
زادگاهش کعبه و بیت خداست
آمده آنکس که محبوب خداست
در مسیر بندگی بی انتهاست
آمد آن جانان که عشق عالم است
او فقط جان رسول خاتم است
آمده شاهی که از عالم سَر است
از ملائک ، انبیاء او برتر است
آمد آنکس که امامِ بر حق است
بر همه عالم ، ولیِّ مُطلق است
آمد آن مولا که اسمش حیدر است
آمد آن آقا که شیرِ خیبر است
آمده آنکس که کُفو فاطمه است
دل به یُمن مَقدمش بی واهمه است
او فقط یار و انیس مادر است
شَان او تنها برای کوثر است
آمد آنکس که نبی را نائب است
هردلی را با ولایش صاحب است
آمده یار و معین بی کسان
دلبر و دلداده ی صاحب دلان
آمده آن کس که حق با او بُود
دائما ذکرش به لب یاهو بُود
چون علی باحق وحق هم با علی است
ذکر یارب یارب من یا علی است
کن مُنور بزم ما ای آفتاب
کن دعای خسته دلها مستجاب
باده ی نابی بده همچون گلاب
تا که مست تو شویم ای بوتراب
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_علی #مدح_امام_علی
بر ممات گرگ خویان شیر بیرون آمده
از نیامِ ذات حق شمشیر بیرون آمده
کعبه را خانه تکانی کرد دست کردگار
مژده بادا آیه تطهیر بیرون آمده
آدمیّت را ولی الله معنا می کند
نور حق را بهترین تصویر بیرون آمده
هر چه می خواهی میانِ چشم جذاب علیست
هرچه در هستی ست را تفسیر بیرون آمده
آیه ها را خواند چون چل سالهٔ غار حرا
مومنون را دستگیر و میر بیرون آمده
برق چشمانش أشِّداءُ عَلَی الکُفار شد
گر چه بهر عاشقان اکسیر بیرون آمده
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*