#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
کنار نام عمویت صدا بزن پدرت را
نفس بکش؛ برسان تا مدینه نامهبرت را
به سورهی مَدَنی دست برد پنجهی کوفی
گرفت آیه به آیه؛ بُرید موی سرت را
نوشت کاتبِ سرنیزه با مرکّب خونت
به روی مصحف من روضههای معتبرت را
شبیه شیشهی عطری؛ که سنگ خورده شکسته
خدا کند نبَرد باد، تا حرم خبرت را
چرا کشیده شدی آیهی مُقَطَعهی من؟!
اگر چه لشکرِ قاری ربوده بیشترت را
کشید شیرهی جان تو را تبارِ تبردار
و بعد، اسب، لگدمال کرد برگ و برت را
تو مثلِ حمزهای و قاتل از عشیرهی هند است
نشست و خورد تمام عصارهی جگرت را
کبوترم!؛ قفست باز شد برو به سلامت
اگر چه سنگپرانان شکستهاند پرت را
شاعر: #رضا_قاسمی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#مربع_ترکیب
آنکه در پنجه های او اجل است
سیزده تا قصیده و غزل است
سفره دار کریم این محل است
صفتی از صفات لم یزل است
آمده در کنار ثارالله
وحده لا اله الا الله
کاشکی با براده ی آهن
نگذارد لبش دهن به دهن
تا نیفتد به دامن دشمن...
بغلش کرد حسین، شکل حسن
بغلش کرده همچنان پسرش
داغ اکبر هنوز بر جگرش
زرهی کرده برتن از کفنش
به به از هیبت جمل شکنش
در شگفتم زجنگ تن به تنش
قل هوالله، قل هو الحسنش
به رکاب علی نگین، قاسم
نوهء فاطمه است این قاسم
گرچه در لشکری عذاب افتاد
گل در اندیشه گلاب افتاد
وای! از چهره اش نقاب افتاد
نفسش دیگر از شتاب افتاد
تا سراغش کمی عطش آمد
خودِ زهرا حوالی اش آمد
قمر من، پر از قمر شده ای
پاره پاره تر از جگر شده ای
طعمه چنگ صد نفر شده ای
چه کشیدی؟کشیده تر شده ای
مژه و پلک تو پریده چرا
اسب بر ابرویت دویده چرا
ای فدای تو و توسل تو
سخت و پیچیده شد تکامل تو
کنده شد برگ و ریشه گل تو
بر نگشته کمی ز کاکل تو
آه من! تا نجف کشیده شدی
اینطرف آنطرف کشیده شدی
می کشانم، پر تو می افتد
می نشینم، سر تو می افتد
می روم، پیکر تو می افتد
بوسه نه، حنجر تو می افتد
سخت تر از غمت، بلایی نیست
روی دوشم دگر عبایی نیست
#رضا_دین_پرور
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
عسل از خون لبانت شده جاری قاسم
جای سالم به تن از زخم نداری قاسم
گل خشکی شده بودی ز سر بی آبی
ز تو بگرفت عدو عطر بهاری قاسم
سیزده ساله بدی و قد تو کوچک بود
ز چه اکنون قد افراشته داری قاسم؟
با زمین جسم تو ای وای که هم سطح شده
تن مدفون شده در گرد و غباری قاسم
پدرت سوخت ز زهر و تو هم از اوج عطش
دست و پا می زنی و غرق شراری قاسم
می کشی پا به زمین چون پسر ابراهیم
تا که یک چشمه بجوشد ز شیاری قاسم
دگر از زندگی و عمر تو نومیدم من
زخم شمشیر به جسمت شده کاری قاسم
کاش زینب نگذارد که ببیند نجمه
کند از کینه سرت نیزه سواری قاسم
مجتبی صمدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
تا نیزهای غریب عنان مرا گرفت
پهلوی من نشست و نشان مرا گرفت
میرفت تا که فاش؛ پدر خوانمت عمو!
سُمّ فرس رسید و دهان مرا گرفت
گویند بو کشیدن گل؛ مرگ مؤمن است
بوی خوش دهان تو جان مرا گرفت
من سینه ام دُکان محبّتفروشی است
آهنفروش از چه دُکان مرا گرفت
دشمن که چشم دیدن ابروی من نداشت
سنگی رها نمود و کمان مرا گرفت
از پیرهای زخمی جنگ جمل رسید
هرچه رسید و عمر جوان مرا گرفت
لکنت نداشت من که زبانم ز کودکی
مومِ عسل چگونه زبان مرا گرفت؟
چون کندوی عسل بدنم رخنه رخنه است
این نیشهای نیزه توان مرا گرفت
پر شد ز خاک سُمّ فرس چشم زخم من
ریگ روان، همه جریان مرا گرفت
محمد سهرابی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
همسفربهشتي
چـرانشسته خون به روي انورتو
چـراچنين بخون نشسته پيكرتو
ببين شكسته دلم عموجان
به خون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2)
صداي توعقده زجان من گشايد
چـرازسينـه ات صـدا دگرنيايد
ببين شكسته دلم عموجان
به خون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2
فداي ديدگان بسته ات شوم من
فداي سينة شكسته ات شوم من
ببين شكسته دلم عموجان
به خون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2)
دلم زداغ توشـده زغصـه لبـريـز
به خيمه نجمه منتظرنشسته برخيز
ببين شكسته دلم عموجان
به خون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2)
زيـادمـن نرفتـه ذكـر يـارب تو
همره خون عسل چكيده ازلب تو
ببين شكسته دلم عموجان
به خون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2)
به زيرسمّ اسب ها چه ديده اي تو
چقدر روي خاك پـاكشيـده اي تو
ببين شكسته دلم عموجان
به خون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2)
بخاك وخون كشيده شداگرچه بالت
همسفـر بهشتيـم جنـان حـلالت
ببين شكسته دلم عموجان
به خون نشسته دلم عموجان
#سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
سیزده جام عسل
لالۀ سرخ چمن ازچه توپرپر شده ای
دردل گلشن توحید معطّر شده ای
باغ لبریز زعطربدن توشده است
درکجا زیر سُم اسب توپرپر شده ای
گل که دیده است کفن پوش شودفصل بهار؟
چیده درفصل بهاران تو به خنجرشده ای
دشت دریا شده و ازاثر موج ستم
مثل یک کشتی بشکسته شناور شده ای
عضوعضوبدنت رنگ شهادت دارد
مرغ بسمل شده ای ، لالۀ احمر شده ای
همچو دریای دوچشمم که پُرازخوناب است
به روی خاک فتادی وزخون تر شده ای
جای خون نور ز هر زخم تنت می ریزد
ماه بودی وچنین مهر منّور شده ای
بس که مشتاق شهادت شده بودی ،پیداست
که تودر معرفت وعشق توانگر شده ای
سیزده جام عسل ریخته درکام تودوست
ای که سیراب زسرچشمۀ کوثر شده ای
ای«وفایی»به دلت شوق زیارت جاری است
به هوای حرمش مثل کبو تر شده ای
#سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شب ششم محرم/
حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
ماه شب چارده
گشته پامال عموجان زچه این سان بدنت
پاره پاره شده از ضربت شمشیرتنت
تاکنار بدن تو به شتاب آمده ام
شده همرنگ دل غرقه بخونم بدنت
بدرقه کرد تورااشک ونگاهم که نبود
زرهی برتنت ای گل به جزاز پیرهنت
ازغم وداغ تو خون ریخته از چشم ترم
مثل لاله شده پرخون زچه جام دهنت
باز کن لب سخنی ازلب خاموش بگو
مانده درذائقه ی من عسلی از سخنت
رُخت ای ماه شب چارده ازخون ترشد
رفتی وماند فروغ رجز شب شکنت
گرچه حاجت به کفن نیست شهیدان رالیک
شده پیراهن خونین تن تو کفنت
درکنار تن صدچاک تو فریاد زنم
یادگار حسنم ،سوختم از سوختنت
به چه حالی ببرم سوی حرم جسم تورا
منتظر مانده به ره مادر غرق محنت
داغ برداغ دلم آمده گر می گریم
تازه شد داغ علی باغم پرپر شدنت
سوخت گرچه دل محزون «وفایی» امّا
صدهزاران دل عاشق شده بیت الحزنت
#سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای گل گلزار آل مصطفی
قاسم ای پور امام مجتبی
ای جوانان را تو میر و مقتدا
نور چشمان حسین خون خدا
ای جوان کربلایی حسین
روح تقوا ای فدایی حسین
نام تو قاسم یتیم مجتبی
همدم و هم سنگر خون خدا
فاطمه سیرت تویی احمد جمال
حیدری خصلت حسن جاه و جلال
آیه ی و الشمس، نقش روی تو
آیه ی واللیل تار موی تو
تا ابد نسل جوان را رهبری
از حسین فاطمه دل می بری
تو کریمی چون گل زهرا حسن
شیعه پروانه تو شمع انجمن
جود و ایثار و کرامت بنده ات
مردی و مردانگی شرمنده ات
شد حسین خورشید و تو ماه عمو
کربلا بودی تو همراه عمو
از عمویت عاشقی آموختی
پای درس مکتب او سوختی
از همه خوبان عالم برتری
بر حسین بن علی چون اکبری
در شب عاشور دیدی که عمو
با همه اصحاب گرم گفتگو
هرکه را میداد جایش را نشان
جایگاه جنت و رضوان شان
سوختی از آن همه دلواپسی
غربت فرزند زهرا، بی کسی
شد دلت خون از نگاهت بر عمو
چشم تو بر آن بهشتی عطر و بو
ناگهان با گریه گفتی یا عمو
با شما دارم عموجان گفتگو
صبح فردا جای قاسم چون بود
پیکرم آیا به موج خون بود
شد حسین گریان و گفتا این چنین
ای که هستی تو مرا یار و معین
قاسمم بهر شما چون است اجل
بی محابا عرض کردی چون عسل
بار دیگر گفت ای دُرِّ یتیم
کشته گردی با بلایی بس عظیم
روز عاشورا شدی در شور و شین
از برای شاه مظلومان حسین
اذن میدان خواستی از شاه دین
داد اجازه بر تو آن نور مبین
همقدم با شاه مظلومان شدی
شادمان تو راهی میدان شدی
کربلا شد عرصه ی جولان تو
دشمن قرآن و دین حیران تو
سیزده ساله ولی شیر یلی
ارث بردی این شجاعت از علی
حمله کرده بر عدویت تاختی
چند تن را بر زمین انداختی
نانجیبی ناگهان سویت شتافت
تیغ آن نامرد فرقت را شکافت
تو زدی با ناله عَمّو را صدا
یوسف زهرا عمو سویم بیا
او سراسیمه کنار تو رسید
در کنار پیکرت قدش خمید
دید پامال سم اسبان شدی
رهسپر دیگر سوی جانان شدی
گفت مولا قاسم گلگون بدن
خون نمودی درجنان قلب حسن
از چه بر روی زمین پا می کشی
قاسمم بس کن عمو را می کشی
ای گل نجمه نظر کن بر (رضا)
دستگیری کن ز او روز جزا
با نگاهی درد او درمان نما
در کنار سفره ات مهمان نما
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#شب_پنجم و #شب_ششم
در شهر غریب، از وطن میگویم
از عشق و مُساوات، سخن میگویم
آموختم از مادرشان این دَم را
در ماه حسین، از حسن میگویم
شاعر: #رضا_قاسمی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
دلا لبریز از بغض جمل شد
شعار دشمنش خیرالعمل شد
تموم دشت دوره ش کرده بودن
تنش از زخم، کندوی عسل شد
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بعدِ تو این حرمِ مرثیهخوان را چهکنم
یا تنی مانده به شنهای روان را چهکنم
میوزد آهِ من و خش خش تو میآید
اینهمه دور و برم برگِخزان را چهکنم
نجمه دنبال تو و چشمِ تو دنبال من است
آه این را چهکنم وای که آن را چهکنم
نو جوانیِ حسن ، حیف یتیمت دیدند
پیش زهرا بدنی بی ضربان را چهکنم
از عموجانِ تو تنها به لبت جان مانده
بعد فریادِ عموجانِ تو جان را چهکنم
تو نگفتی که جوانمرده عمویی دارم
این زمین خورده ترین مرد جهان را چهکنم
فکرم این بود عصا میشود اکبر که نشد
بعدِ تو بعد علی قدِ کمان را چهکنم
نامنظم زدنِ قلب مرا میبینی
نامنظم شدنت برده توان را ، چهکنم
پیش این قوم نگفتم که نقابت نگشا
زخم چشمت چهکنم زخمِ زبان را چهکنم
اینهمه نعل...در اینجای کم و...عمق زیاد
گیرم این سینه شود خوب دهان را چهکنم
#شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن
#حسن_لطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
پاشو به پای بی رمق من توان بده
دور و برم ز هلهله غوغا شده عمو
ای دست خط کوفی من خط خطی شدی
با چند نیره پای تو امضا شده عمو
انگار باز هم حسن از کوچه امده
مثل قباله ای کمرت تا شده عمو
دیدم که چند طایفه از روت رد شدند
دیدم که روی جسم تو دعوا شده عمو
چیزی نگو شکاف لبت باز میشود
سنگی بزرگ در دهنت جا شده عمو
سینه به سینه هم ببرم باز مشکل است
قدّت برابر قد سقا شده عمو
خونت تمام دور و برم را گرفته است
انگار شیشه عسلت وا شده عمو
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*