eitaa logo
کانون مداحان
27.8هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
23.5هزار ویدیو
220 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
ای گل گلزار آل مصطفی قاسم ای پور امام مجتبی ای جوانان را تو میر و مقتدا نور چشمان حسین خون خدا ای جوان کربلایی حسین روح تقوا ای فدایی حسین نام تو قاسم یتیم مجتبی همدم و هم سنگر خون خدا فاطمه سیرت تویی احمد جمال حیدری خصلت حسن جاه و جلال آیه ی و الشمس، نقش روی تو آیه ی واللیل تار موی تو تا ابد نسل جوان را رهبری از حسین فاطمه دل می بری تو کریمی چون گل زهرا حسن شیعه پروانه تو شمع انجمن جود و ایثار و کرامت بنده ات مردی و مردانگی شرمنده ات شد حسین خورشید و تو ماه عمو کربلا بودی تو همراه عمو از عمویت عاشقی آموختی پای درس مکتب او سوختی از همه خوبان عالم برتری بر حسین بن علی چون اکبری در شب عاشور دیدی که عمو با همه اصحاب گرم گفتگو هرکه را می‌داد جایش را نشان جایگاه جنت و رضوان شان سوختی از آن همه دلواپسی غربت فرزند زهرا، بی کسی شد دلت خون از نگاهت بر عمو چشم تو بر آن بهشتی عطر و بو ناگهان با گریه گفتی یا عمو با شما دارم عموجان گفتگو صبح فردا جای قاسم چون بود پیکرم آیا به موج خون بود شد حسین گریان و گفتا این چنین ای که هستی تو مرا یار و معین قاسمم بهر شما چون است اجل بی محابا عرض کردی چون عسل بار دیگر گفت ای دُرِّ یتیم کشته گردی با بلایی بس عظیم روز عاشورا شدی در شور و شین از برای شاه مظلومان حسین اذن میدان خواستی از شاه دین داد اجازه بر تو آن نور مبین همقدم با شاه مظلومان شدی شادمان تو راهی میدان شدی کربلا شد عرصه ی جولان تو دشمن قرآن و دین حیران تو سیزده ساله ولی شیر یلی ارث بردی این شجاعت از علی حمله کرده بر عدویت تاختی چند تن را بر زمین انداختی نانجیبی ناگهان سویت شتافت تیغ آن نامرد فرقت را شکافت تو زدی با ناله عَمّو را صدا یوسف زهرا عمو سویم بیا او سراسیمه کنار تو رسید در کنار پیکرت قدش خمید دید پامال سم اسبان شدی رهسپر دیگر سوی جانان شدی گفت مولا قاسم گلگون بدن خون نمودی درجنان قلب حسن از چه بر روی زمین پا می کشی قاسمم بس کن عمو را می کشی ای گل نجمه نظر کن بر (رضا) دستگیری کن ز او روز جزا با نگاهی درد او درمان نما در کنار سفره ات مهمان نما *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
و در شهر غریب، از وطن می‌گویم از عشق و مُساوات، سخن می‌گویم آموختم از مادرشان این دَم را در ماه حسین، از حسن می‌گویم شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دلا لبریز از بغض جمل شد شعار دشمنش خیرالعمل شد تموم دشت دوره ش کرده بودن تنش از زخم، کندوی عسل شد شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بعدِ تو این حرمِ مرثیه‌خوان را چه‌کنم یا تنی مانده به شن‌های روان را چه‌کنم می‌وزد آهِ من و خش خش تو می‌آید اینهمه دور و برم  برگِ‌خزان را چه‌کنم نجمه دنبال تو و چشمِ تو دنبال من است آه این را چه‌کنم  وای که آن را چه‌کنم نو جوانیِ حسن ، حیف یتیمت دیدند پیش زهرا بدنی بی ضربان را چه‌کنم از عموجانِ تو تنها به لبت  جان  مانده بعد فریادِ عموجانِ تو جان را چه‌کنم تو نگفتی که جوانمرده عمویی دارم این زمین خورده ترین مرد جهان را چه‌کنم فکرم این بود عصا می‌شود اکبر که نشد بعدِ تو بعد علی قدِ کمان را چه‌کنم نامنظم زدنِ قلب مرا می‌بینی نامنظم شدنت برده توان را ، چه‌کنم پیش این قوم نگفتم که نقابت نگشا زخم چشمت چه‌کنم زخمِ زبان را چه‌کنم اینهمه نعل...در اینجای کم و...عمق زیاد گیرم این سینه شود خوب  دهان را چه‌کنم *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
پاشو به پای بی رمق من توان بده دور و برم ز هلهله غوغا شده عمو ای دست خط کوفی من خط خطی شدی با چند نیره پای تو امضا شده عمو انگار باز هم حسن از کوچه امده مثل قباله ای کمرت تا شده عمو دیدم که چند طایفه از روت رد شدند دیدم که روی جسم تو دعوا شده عمو چیزی نگو شکاف لبت باز میشود سنگی بزرگ در دهنت جا شده عمو سینه به سینه هم ببرم باز مشکل است قدّت برابر قد سقا شده عمو خونت تمام دور و برم را گرفته است انگار شیشه عسلت وا شده عمو *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
باز افتاده دلم یاد یتيم مجتبی قاسم شیرین کلام آن نوجوان کربلا آن که باشد هديه ی ذات خدای ذوالمنن هستی و جان حسین آیینه ی حسن حسن آن که باشد بر امام مجتبی نور دو عین نوه ی حضرت حیدر، گل بستان حسين آن که باشد خلق و خویش چون کریم اهلبیت درس عشق آموخته اندر حریم اهل بیت پای درس مكتب آن عمه ی دلسوخته درس ایثار و وفاداری از او آموخته در شجاعت باشد او همچون علمدار حسین روز عاشورا بود یار وفادار حسین هرچه گویم در مديح نو گل زهرا کم است نوجوان باشد ولی او مقتدای عالم است قلب و چشم شیعه از مهر و ولايش منجلی است یاور و همسنگر مولا حسین بن علی است در جمال و در کمالش او چنان پیغمبر است در جلال و جاه و عزت قاسم همچون حیدر است نوجوان اما همه مردان عالم بنده اش تا به محشر عشق و ایثار و وفا شرمنده اش نور می بخشد به عالم چهره ی زیبای او زینت بيت ولايت قامت والای او در شب وصل همه یاران و اصحاب عمو دید قاسم عاشقان را با عمو در گفتگو جایگاه هر کسی را می دهد عَمّو نشان زین سخن یاران و اصحاب عمو شد شادمان ناگهان با گریه گفتا قاسم شیرین زبان بهر من ای یوسف زهرا نما امشب عیان ظهر فردا ای عموجان حال قاسم چون شود گر نگویی بر یتیم مجتبی دلخون شود گفت: مولا قاسمم گو چون بود مرگ و اجل قاسم عشق آفرین گفتا که احلى من عسل گفت: عمو ای که تویی قاسم کریم ابن کریم می شوی تو کشته فردا با بلایی بس عظيم روز عاشورا بیامد محضر خون خدا اذن میدان خواست از آن خامس آل عبا گفتم عَمّو قاسمم تو هستی و جان منی همچو اکبر همچو اصغر روح و ریحان منی گریه کرد و از عمویش اذن میدان را گرفت داد بر قاسم اجازت راه جولان را گرفت گفت لشکر من گل باغ ولایت قاسمم نجل پیغمبر منم از نسل آل هاشمم دین فروشان کوفیان بی حیا زهرای ایم در صف جنگ و شهادت در وفا مولای ایم من گل باغ ولایم شیرمرد کربلا من عزیز فاطمه هستم یتیم مجتبی مظهر حی ودود و وارث پیغمبرم در شجاعت در رشادت ذوالفقار حیدرم خون زهرا جوشد از هر رگ رگ اعضای من قهرمان جنگ هایی چون جمل بابای من نوجوان اما منم عبد خدای مهربان انتقام جد خود گیرم ز جمع دشمنان آمدم تا جان فدای عترت و قرآن کنم آمدم میدان که جان در راه دین قربان کنم آمدم تا دشت خون گلزار علیین کنم جان خود قربانی قرآن و راه دین کنم رفت قاسم سوی دشمن با هزاران آرزو تا دهد با خون خود بر دین و قرآن آبرو با دلیری و رشادت کار دشمن زار کرد جنگ شایانی نمود و دشمنان را خوار کرد با شجاعت کرد یاری عموی بی معین ریخت چون برگ خزان از لشکر پست لعین ناگهان دشمن به تیغ پر شرر فرقش شکست اوفتاد از صدر زین قاسم ولی در خون نشست زد صدا عَمّو بیا قاسم فتاده از نفس جان بابایم حسن عَمّو به فریادم برس همچو تیر آمد کنار قاسم گلگون بدن بر زمین پا می کشید آن گلبن باغ حسن گفت از چه قاسمم تو بر زمین پا می کشی بس کن ای نور دو دیده تو عمو را می کشی از تو ای جان برادر قاسمم شرمنده ام تو دهی در پیش رویم جان ولی من زنده ام می روی سوی جنان و همدم بابا شوی همنشین مرتضی و احمد و زهرا شوی تو برایم قاسم من چون علی اکبری می روی اما دل من را تو با خود می بری دیگر از این زندگی بعد از تو من سیرم عمو قاسم غلتان به خونم بی تو می میرم عمو خون شده قلب (رضا) از این مصیبت قاسمم می دهم بر او به اذن حق من عزت قاسمم با وجود هر بدی امشب ثناگوی من است شامل او از کرم لطف خطا شوی من است دستگیری می کنم از او به محشر در جزا تا ببخشد خاطر تو هر گناهش را خدا *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ___ ای قاب ماه روی حسن در برابرم با چشم خون گرفته ببین دیدهٔ ترم عمری به زیر سایهٔ من قد کشیده ای من چون ‌پدر تو را و تو هم چون برادرم این پا کشیدنت به زمین می کشد مرا سوزانده آه غربت تو ‌پای تا سرم «احلی من العسل» چه «بلای عظیم» شد تکثیر گشته ای پسرم! مثل اکبرم ای بی زره! عجب زرهی گشته پیکرت! هر حلقه داد می زند ای وای مادرم صد تیغ تشنه از لب خشک تو آب خورد ای لالهٔ شکستهٔ در خون شناورم سخت است که جواب ندارم برای تو امروز روز غربت و بی یار و یاورم بسته دخیل اشک ضریح تن تو را چشمان مادر نگران تو در حرم 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ___ این گلِ تر ز چه باغی‌ست که لب خشکیده‌ست؟ نو شکفته‌ست و به هر غنچه لبش خندیده‌ست روبرو همچو دو مصراع، دو ابرویش بین شاه بیت است و حق از شعر حسن بگزیده‌ست دید چون مشتری‌اش ماه شب چاردهم «سیزده بار زمین دور قدش گردیده‌ست» عازم بزم وصال است، و حسن نیست دریغ! تا که در حُسن ببیند چه بساطی چیده‌ست سیزده آیه فقط سورۀ عمرش دارد نام اخلاص بر این سوره، وفا بخشیده‌ست حسرتِ پاش به چشمان رکاب است هنوز این نهالی‌ست که بر سرو، قدش بالیده‌ست سینه شد مجمر و اسپند، ز دل، مادر ریخت تا «قیامت قد» خود دید کفن پوشیده‌ست گفت شرمنده احسان عمویم همه عمر او که پیش از پسر خویش مرا بوسیده‌ست تن چاکش به حرم برد عمو، عمه بگفت: خشک آن دست که این لالۀ تر را چیده‌ست 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
خون غزل می ریخت از بیت بیت رزم او ضرب المثل می ریخت با دست خود خورشید در کهکشان دامنش ماه و زحل می ریخت سرمه نکش بر چشم کِی زرگری روی طلا رنگ بدل می ریخت؟! اشک عمو وقتی آرام قاسم را گرفتش در بغل،می ریخت وقت اذان عشق از منبر حلقوم او "خیر العمل" می ریخت مثل حسن شیر است مردانگی از چهره ی این شیر یل می ریخت از مصحف رزمش آیه به آیه سوره ی "فتح جمل" می ریخت خون عدوی پست از پنجه ی این شیرزاده در جدل می ریخت آنقدر سر انداخت از خستگی حتی عرق های اجل می ریخت تیری به بالش خورد سنگ عدو بر کنج ابروی هلالش خورد چون ابر باریده انگار در این دشت قاسم پهن گردیده کفتارها دیدند نعش عقابی که پرش را نیزه ای چیده زیر سر سم هاست روی زمین قاسم اگر اینگونه چسبیده این گل پر از خار است از بس میان سینه ی او تیغ روئیده از چند جا تا شد طومار او را دست دشمن سخت پیچیده سرنیزه شد سیراب از چشمه ی خونی که در حلقوم جوشیده باید عبا آورد مثل علی اکبر تن او نیز پاشیده وای از دل نجمه تقطیع قاسم را به دست نیزه ها دیده *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ___ هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است شبِ ششم شده یعنی مُحَرم حسن است هزار شکر که زهرا خرید ما را باز که جمعِ ما همه در جنس دَرهَمِ حسن است بد است پیشِ کریمان که بیش و کم خواهیم که کار و بارِ دو عالم از عالم حسن است قسم به گریه کنانش که زود می‌بینیم قرارِ ما همه صحنِ معظمِ حسن است چه غم که قفل زیاد است از قضا و قَدَر کلیدِ رفعِ بلا ذکرِ اعظمِ حسن است چقدر فاطمه می‌خواهدش کسی را که کنارِ داغِ حسینش غمش غمِ حسن است فقط نه مرحم انبوهِ زخمهای حسین که اشکِ چشمِ عزادار مرحم حسن است همینکه روضه‌ی "لایومک" را حسن فرمود دمیده‌اند شروعِ عزا دَمِ حسن است نه اینکه اول ماه صفر نه آخر آن محرم و صفر ما، مُحَرَمِ حسن است فقط نه کوچه و دیوار و آتش و سم بود تمامِ کرببلا مقتلِ غمِ حسن است 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ___ نیست از پرچم سرخت علمی بالاتر نیست از کرببلا هیچ کجا زیباتر کعبه مشتاق طواف است به شش گوشه ی تو کعبه والاست-وَ شش گوشهء تو والا تر در کنار تو برای دل ما هم جا هست به خداوند قسم نیست ز تو آقاتر ای مسلمان شده ات راهب نصرانی ها ای مسیح سرت از روح خدا عیسی تر آتش سینهء سوزان کسی نیست هنوز از شرار نفس زینب تو کبری تر دست تقدیر تو را غربت بی همتا کرد و نشد ظهر دهم از تو کسی تنها تر و بعید است ببیند به خودش چشم فرات از هلال کمر تو کمری را تا تر چشم خوب است که از داغ تو دریا باشد من که می خواهمش از داغ شما دریاتر جان از آن تازه جوانی که ز خونش بنوشت مرگ در کام من از شهد عسل احلی تر رفت در حسرت خاک قدمش چشم رکاب آمد از سرو اذان گوی حرم رعنا تر 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار ___ از ازل در جام ِ جانش داشت عشقِ لم یزل قاسم بن المجتبی(ع)، فرمان پذیرِ بی بدل متن بازوبند او تلفیقی از ایثار و عشق شد رجزهایِ گوهربارش خودِ خیرالعمل در مرامش حفظِ ناموس ارجحیّت داشت و شد برای اهل عالم، غیرتش ضرب المثل سمبلِ از جان گذشتن بود و با اذن عمو گفت بسم الله را و شد هماوردش اجل با غضب ابرو گره میکرد و میچرخاند چشم مثلِ بابایش حسن(ع) در صحنۂ جنگ جمل سیزده ساله ست اما در مسیرِ رزم او سخت جان دادند؛ بی تیر و سپر شیرانِ یَل یکّه می تازید و افتادند فوراً یک به یک آن حرامی های باقی مانده از لات و هُبل بسکه با شیرینیِ طعم شهادت شد عجین از لبِ شمشیر او میریخت در میدان، عسل بد نظر خورد و تنش شد نیزه باران و نماند؛ محض ِ لبهای عمو یک جایِ سالم لااقل رفت اما کاشکی می ماند تا جای پدر... چشم هایِ عمه زینب(س) را بگیرد رویِ تل! 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*