🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
____
#حضرت_علی_اکبر
دریای عالم بود ، اما رود می رفت
مقصودِ عقبا ، خود سوی معبود می رفت
پای پدر لرزید دنبال قدمهاش
از جان شاهِ عشق هر چه بود می رفت
اول ، شناساندند او را موسپیدان
قبل از رجز ، پیغمبر مشهود می رفت
باید عمودِ خیمه می لرزید دیگر
وقتی که از خرگاه ، تار و پود می رفت
برگشت تا روی پدر جان را ببوسد
برگشت آزرده ، ولی خشنود می رفت
بی شک که اشک ذوالجناح اینجا در آمد
مرکب که سوی خصم خون آلود می رفت
بردند پیکر را غنیمت نیزه ها هم
تا شام بر نی ، سفره دارِ جود می رفت
مسمارها در ماتم او سرخ گشتند
چون مادرش صدیقه خیلی زود می رفت
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
____
#حضرت_علی_اکبر
وابسته است بر پسر از هر نظر ، پدر
سیری ندارد از روی او ، تا سحر ، پدر
خوشحال میشود که پسرقدکشد چو سرو
خوشحال می شود که بگوید ، پدر ، پدر
وابسته می شود ، به پسر مادرش ولی
وابسته می شود به پسر ، بیشتر ، پدر
بـر چهـراش نـظـر ، نَـظَر َ آیِـس ٌ عَـلَیـه
افتاده بود پشت سرش در به در ، پدر
تا بوده رسم بوده پدر آرزویش است
حاضر شود پسر که شود محتضر پدر
افتاده روی خـاک _ پـاییـن پـا ، پسـر
افتـاده روی خـاک _ بـالای سـر ، پـدر
خواهر گرفت دست پدر را به خیمه برد
گم کرده بود ، راه ِ حرم را دگر ، پدر
در پیش چشم های پدر دست و پا زده
گم کرده دست و پای خودش را اگر پدر
پشتش به داغ علقمه در هم شکسته شد
چون خورده بود تازه ترک ، از کمر ، پدر
می چینمت اگر چه مرتب روی عبا
بعد از تو آه ، یا وَلَدی ، بَعدَکَ العَفـٰا
🔸شاعر:
#روح_الله_قناعتیان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
____
#حضرت_علی_اکبر
کیست آن نور که اینگونه تماشا دارد
رشحات رخِ او نُزهَتِ طاها دارد
آیه آیه خبر از شاخه ی طوبیٰ دارد
والضُّــحای نِگهش این همه معنا دارد
باید از عرش برایش نفحاتی برسد
به تماشای رخ او صلواتی برسد
آیه ی روی نبی بود و مکرّر گشته
به صفای حرمِ عشق منوّر گشته
در شجاعت چو علی محشر ِ محشر گشته
از رخِ فاطمه گل کرد و معطّر گشته
من که باشم که از آن خطّ ِ نگارین گویم
از لبِ لعل همان شکّر شیرین گویم
از حرم آمده بیرون و خرامان در خود
به کجا می رود این خرم و خندان در خود
وقت میدان شدنش اینهمه تابان در خود
همه را کرده هراسان و پریشان در خود
شورِ شیرینی احساس تو دیدن دارد
هر چه هم ناز کنی باز خریدن دارد
آمده هم چو علی تیغ مرتب بزند
و بیاشوبد و بر پیکره ی شب بزند
ذوالفقاری شود و تیغ لبالب بزند
مثلِ خیبر سری از آن همه مَرْحَب بزند
کربلا بوده و تکرار علی در اکبر
همه دیدند شده یکسره حیدر اکبر
کربلا فرصت تکرار علی بود در او
مثل یک آینه دیدار علی بود دراو
زور بازوی شرر بار علی بود در او
پنجه ی حیدرِ کرارِ علی بود در او
مرتضی دیده در آن هیمنه تکرارش را
تا تماشا بکند فاطمه پیکارش را
آوخ آن لحظه که آن مصحف ایمان افتاد
پاره پاره ورق تازه ی قرآن افتاد
آن طرف تر به فغان عمه پریشان افتاد
حضرت فاطمه در عرش هراسان افتاد
آمدند از همه سو راه بگیرند از او
انتقام اسدالله بگیرند از او..
هر که دارد ز علی کینه بیاید بزند
هر که یکبار زده،تیغ مجدد بزند
با دل سنگ خودش آید و ممتد بزند
و نگوید که جوان است،مشدّد بزند
سالها قصه ی تلخی ست که در دل مانده ست
کینه از خیبر و بدر است که بر دل مانده ست
آه ای برگِ گلِ تازه ی قرآن در خون
ارباً اربا شده ی سوره ی رحمان در خون
آیه آیه همه ی لؤلؤ و مرجان در خون
می کشاند ز غمت عمه سر و جان در خون
لب گشا و ز خدا بارقه ی نور بخواه
ساقی آمد به برت باده ی انگور بخواه....
🔸شاعر:
#علی_کفشگر
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
صدای وای وای عالمینه
تموم دشت غرق شور و شینه
عبا برداشت مولا...چند ساله
که تابوتت سر دوش حسینه
الهی نشکنه مردِ ستیزی
نشینه رو دلی داغ عزیزی
برای دلخوشی زینبش بود
عبا آورد...یعنی مونده چیزی
یه عده تا که اسمش رو شنیدن
برای کشتنش با سر دویدن
جلو چشم کتاب الله ناطق
رسول اکرمو سر میبریدن
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
#غزال
اکبر علیاکبر
خَلقاً و خُلقاً مثل پیغمبر علیاکبر
پس میشود نازل
بعد از رسولالله قرآن بر علیاکبر
مثل علی در جنگ
بوده برابر با دوصد لشکر علیاکبر
ساقی عمو باشد
پس میشود در کربلا ساغر علیاکبر
آغوش ارباب است
مثل صدف پس میشود گوهر علیاکبر
آه از زمانی که
جسمش شده چندین علیاصغر علیاکبر
والا علیاکبر
کرده میان معرکه غوغا علیاکبر
لشکر هراسان شد
میزد قدم با قامت رعنا علیاکبر
وقت رجزخوانی
گفتند؛ حیدر رفته منبر یا علیاکبر؟
آغوش بابایش
ساحل که باشد میشود دریا علیاکبر
تا نیزهای آمد
پهلو گرفت، افتاد از بالا علیاکبر
شد ارباارباً پس
افتاد در سرتاسر صحرا علیاکبر
افتاد علیاکبر
بر روی زانوی پدر جان داد علیاکبر
ارباب میگوید؛
بعد از تو اُف بر کار دنیا باد علیاکبر
من بیتو میمیرم
شد قاتلم اینداغ دشمنشاد علیاکبر
ممسوسِ فیاللهی
ای در فنون دلبری استاد علی اکبر
دستان گلچینی
چیده تو را ایشاخهی شمشاد، علیاکبر!
هرگز نخواهم برد
تا زندهام داغ تو را از یاد علیاکبر
باران علیاکبر
بر تشنگان دریای بیپایان علیاکبر
جان میگرفت ارباب
وقتی به او میگفت؛ "باباجان" علیاکبر
پاشیده شد از هم
چون دانهی تسبیح در میدان علیاکبر
آنقدر از او کم شد
تا اینکه شد در یک عبا پنهان علیاکبر
آرام خوابیده
در پیش چشم عمهها بیجان علیاکبر
غیر از هزار اکبر
بعد از اذان باقی نماند ازآن علیاکبر
شعر از گروه #یاقوت_سرخ
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گل بهشت حسین
گلی که درچمن حُسن امتحان می داد
خبر زرویش گل های ارغوان می داد
تجلیات نبی را به چهره اش دیدند
فروغ وجلوه زنورش به کهکشان می داد
کلام وحی به روی لبش چوگل می کرد
ملاحت سخنش جلوه بربیان می داد
درآبشار صدایش نسیم زمزمه بود
صدای او به دل ناتوان ،توان می داد
جوانیش به جوانان حدیث عشق آموخت
مرام او ره توحید را نشان می داد
به نغمه ی اولسنا علی الحق ازلب خود
به باغ صدق وصفا رنگ جاودان می داد
به دشت کرب وبلا تا گذاشت پا این گل
تمام دشت بلا نکهت جنان می داد
دوباره روح دگر برنماز ودین بخشید
به صبحگاه شهادت چو او اذان می داد
میان عرصه ی عشق وشرف چنان کوشید
که درس غیرت ومردی به عاشقان می داد
صدای یا ابتای گل بهشت حسین
خبرز فاجعه غم به باغبان می داد
طنین گرم وداعش شرر به دل می زد
صداو نغمه ی او عرش را تکان می داد
گلی که جای لبان حسین برلب داشت
فتاده بود به روی زمین وجان می داد
زمان دوباره بهم ریخت چون حسین آمد
زمین عنان دلش را به آسمان می داد
کنار آن گل صدبرگ پرپرافتاده
مگر که اشک به چشمان او امان می داد
جمال حق به جمال پسرچو رخ بنهاد
هماره بوسه برآن لعل خونفشان می داد
اگر که زینب او ازحرم نیامده بود
گمان کنم که «وفایی» حسین جان می داد
#سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تو گل بستانسرای آل احمد اکبری
خلقا و خلقا شبیه جد خود پیغمبری
نور چشم ام ليلا و حسین بن علی
بر تو نازد حیدر و فاطمه و سوم ولی
ای که هستی چون على مشكل گشای عالمين
کن نظر بر حال ما مولا علی ابن الحسین
درد ما با یک نگاهت می شود مولا دوا
آرزوی ما بود صحن و سرای کربلا
شیعه سوزد تاصف محشر به یاد کربلا
ياد شش گوشه مزار و قبر تو پایین پا
در وداع توهمه اهل حرم گریان شدند
بر سر و سینه زنان در رفتنت نالان شدند
در زمین کربلا درد عطش چاره شده
پیکر پاکت ز جور دشمنان پاره شده
دل بسوزد کربلا شد اربا اربا پيكرت
باب مظلوم و غریب تو نشسته در برت
ای که هستی بر علی و فاطمه نور دو عین
سوزد و گرید کنار پیکر چاکت حسین
اشک می ریزد حسین اندر کنار پیکرت
سوزد و گرید به خيمه غم رسیده خواهرت
توشدی اول شهید وکشته ی شمشیر و تیر
در کنار پیکر چاکت حسین گردیده پیر
جان عالم به فدای پیکر صد چاک تو
پیکر در موج خون، غلتان به روی خاک تو
با دلی سوزان شدی تو سوی میدان رهسپار
تا که جانت را کنی در کربلا قربان يار
اهلبیت از سوز غم جان های شان بر لب شده
بین خیمه دل پریشان غمت زينب شده
آمده بر سر زنان اندر کنار پيكرت
دید با گریه حسین چون جان گرفته در برت
من«رضا» هستم غلام شاه مظلومان حسین
شكر لله گشته از جمله محبان حسین
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_علی_اکبر_ع
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای گل گلزار دین، نور جلی
یا علی ابن الحسين بن علی
تو ز نسل مصطفایی یا علی
نجل پاک مرتضایی یا علی
مادرت ليلا عروس فاطمه است
دستگیر ما به روز واهمه است
بر حسین هدیه ز خلاق مبين
افتخار سید و سالار دین
يا علی جان ماه رویت هاشمی است
خصلت و خوی نکویت فاطمی است
بر علی و فاطمه نور دو عین
بر تو می نازد گل عالم حسین
گلبن عترت علی اکبری
از حسین فاطمه دل می بری
خلقا و خلقا چنان پیغمبری
همچو بابا جرعه نوش کوثری
اشبه الناس رسول الله تویی
جان فدای راه ثار الله تویی
عمه ات ایوب عالم زينب است
شیر روز و شب به ذکر يا رب است
پای درس مکتب دین سوختی
از عمو درس وفا آموختی
بر جوانان مقتدایی یا علی
شیر دشت کربلایی یا علی
در شجاعت همچو جدت حیدری
بر جوانان تا به محشر رهبری
شمع جمع عالمينی يا علی
زينت قبر حسینی یا علی
باور و همسنگر خون خدا
کربلا با خون تو شد کربلا
اعتبار کربلا از خون توست
دین حق پاینده و مرهون توست
شیعه تا محشر على مديون توست
حضرت صاحب زمان محزون توست
بر بنی هاشم تویی اول شهید
گشته ای در نزد زهرا روسپید
روز عاشورا به دشت کربلا
آمدی در محضر خون خدا
بهر یاری حسین برخاستی
از پدر تو اذن میدان خواستی
داد اجازه تا روی میدان عشق
تا دهی در موج خون جولان عشق
از ولای مرتضی آکنده ای
بين لشکر چون مه رخشنده ای
پیش رفتى سوی میدان بلا
محو رخسارت شه کرب و بلا
گفت: عدو اینک پیمبر آمده
ثانی عباس حیدر آمده
تاختی مرکب به سوی دشمنان
تو زدی بر قلب دشمن بی امان
این سخن گفتی به آوای جلی
شیر دشت کربلا هستم، علی
من گلی از گلشن پیغمبرم
من ز طفلی جرعه نوش کوثرم
من مهی در آسمان حیدرم
من حسین بن علی را یاورم
هاشمی ام، فاطمی ام، حیدری
آمدم با ذوالفقار حیدری
با عدوی دین تو در آمیختی
حمله کردی خون دشمن ریختی
ناگهان دشمن به سوی تو شتافت
فرق پاکت را به تیغ کین شکافت
سرنگون گشتی تو از بالای زین
پیکر پاک تو شد نقش زمين
با عدوی دین تو در آمیختی
حمله کردی خون دشمن ریختی
ناگهان دشمن به سوی تو شتافت
فرق پاکت را به تیغ کین شکافت
سرنگون گشتی تو از بالای زین
پیکر پاک تو شد نقش زمين
اوفتادی یا علی بر روی خاک
از ستم شد پیکر تو چاک چاک
ناگهان با گریه شاه عالمين
بر سر بالین تو آمد حسین
با قد خم گشته آمد در برت
در بغل بگرفت پاره پيكرت
این چنین می گفت حسین با تو سخن
بار دیگر با پدر حرفی بزن
یا علی جان داغ تو پیرم نمود
سوز هجر تو زمینگیرم نمود
می روی جانان من سوى جنان
می شوی مهمان یار مهربان
این «رضا» عبد و غلام اکبر است
ریزه خوار سفره ی پیغمبر است
حاجتش را می کنم امشب روا
می دهم بر او برات کربلا
مهر و حب تو ورا ره توشه است
جنت او مرقد شش گوشه است
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_علی_اکبر_ع
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای که هستی پور لیلا و حسین
مدح توگویم علی بن الحسین
پور شاه دین علی اکبری
خلقا و خلقا چنان پیغمبری
خصلت و خوی تو باشد هاشمی
در سخاوت در کرامت فاطمی
در شجاعت ذوالفقار حیدری
از حسین بن علی دل می بری
ام لیلا را تویی نور دو عین
بر تو می نازد صف محشر حسین
نام تو غوغای محشر می کند
دست هایت کار حیدر میکند
عالم هستی بود در مشت تو
جود می بارد ز هر انگشت تو
اشبه الناس رسول خاتمی
از کرامت دستگیر عالمی
عالم و آدم بود پابست تو
مشکل پیچیده وا با دست تو
یک نگاهت کار عیسی میکند
هر گره از کار ما وا می کند
چون حسین کار خدایی می کنی
هر دلی را کربلایی می کنی
روز محشر تو قیامت می کنی
از گنهکاران شفاعت می کنی
شیعه را با مهر خود ره توشه ای
زینت آن مرقد شش گوشه ای
شیرمردی چون اباالفضل رشید
از بنی هاشم تویی اول شهید
ما کجا و مهر و حبت یا علی
شیعه دارد از تو عزت یا علی
گشته ام از لطف تو مهمان تو
ریزه خوار سفره ی احسان تو
یا علی اکبر منم بر تو پناه
بر من مسکین زِ رحمت کن نگاه
دست های خالی ام سوی شماست
حاجتم با یک نگاه تو رواست
باز بنما لطف خود را شاملم
کن نگاهی از کرامت بر دلم
زین همه لطف و عطا شرمنده ام
با ولای تو علی جان زندهام
آرزویم دیدن کرب و بلاست
گریه با یاد تو در پایین پاست
کار تو بر شیعیان لطف و عطاست
با رضای تو خدا از ما رضاست
بر شما مهمان شدم با اشک و آه
از کرامت بر (رضا) بنما نگاه
ای همه هستی شاه کربلا
دستگیرم باش در روز جزا
#حضرت_علی_اکبر_ع
#رضا_یعقوبیان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
مثل آهی که نهاد از مصدرش بیرون کشید
نیزه را بابا ز حلق اکبرش بیرون کشید
دشنهای،نای اذانگویِ حرم را باز کرد...
چندتا اَشهَد ز عُمق حنجرش بیرون کشید
فرض کن شمشیر با فَرقِ جوانی لج کند...
تیغ را باید چگونه از سرش بیرون کشید!
آنقَدَر پا خورد..،جلد مصحفش پاشیده شد
برگه برگه میتوان از دفترش بیرون کشید
با عبایی که حسین آورد در آن ازدحام...
چندعضوی را فقط از پیکرش بیرون کشید
زخم پهلوی پسر را دید..،داغش تازه شد...
میخ را با چه عذابی مادرش بیرون کشید
هر دری زد تا علی "بابا" بگوید که..،نشد
لخته ی خون را اگرچه آخرش بیرون کشید
▪️
▪️
روی نعش شاهزاده داشت جان می داد..،آه...
شاه را از این مصیبت خواهرش بیرون کشید
شاعر: #بردیا_محمدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مثل آهی که نهاد از مصدرش بیرون کشید
نیزه را بابا ز حلق اکبرش بیرون کشید
دشنهای،نای اذانگویِ حرم را باز کرد...
چندتا اَشهَد ز عُمق حنجرش بیرون کشید
فرض کن شمشیر با فَرقِ جوانی لج کند...
تیغ را باید چگونه از سرش بیرون کشید!
آنقَدَر پا خورد..،جلد مصحفش پاشیده شد
برگه برگه میتوان از دفترش بیرون کشید
با عبایی که حسین آورد در آن ازدحام...
چندعضوی را فقط از پیکرش بیرون کشید
زخم پهلوی پسر را دید..،داغش تازه شد...
میخ را با چه عذابی مادرش بیرون کشید
هر دری زد تا علی "بابا" بگوید که..،نشد
لخته ی خون را اگرچه آخرش بیرون کشید
روی نعش شاهزاده داشت جان می داد..،آه...
شاه را از این مصیبت خواهرش بیرون کشید
#بردیا_محمدی
#یشعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#غزل
چشم من گرچه شده تار حواسم به تو هست
دستپاچه شدم این بار حواسم به تو هست
هر طرف پرت شد اعضات و دل من هر جاست
پیش تو نیستم انگار حواسم به تو هست
جگرم پاره شد از وا شدن زخم لبت
نفست را تو نگهدار، حواسم به تو هست
جان نکن جان نکنم، آه نکش پا نکشم
گر شدم پیر و گرفتار حواسم به تو هست
گرچه صد تیر به روی بدنت ریخته است
روی این دشت پر از خار حواسم به تو هست
چارگوشه شده از چند جهت صحن تنت
جگرم سوخت به ناچار، حواسم به تو هست
صد و ده تا شده ای جلب توجه بکنی
می زنم دور و برت زار، حواسم به تو هست
نیزه ها دور سر تو همه سرگردانند
تو خودت پاشو و بشمار، حواسم به تو هست
عمه ات بی خبر آمد ز حرم فکری کن
گرچه کارم شده دشوار حواسم به تو هست
چون پریشانی موی تو پریشان شده ام
عمه و معجر و اصرار... حواسم به تو هست
دست بردم به عبا تا بروی سمت حرم
وسط خندهء اشرار حواسم به تو هست
#رضا_دین_پرور
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همه ی بال و پرم
گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جای جگرم
ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند
گر ببینند که افتاده ای از پا پسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شده ای
علی اکبر، علی اصغر شده ای در نظرم
خبرش پخش شده پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده ریخته ای دور و برم
من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشته اند از پدرم
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم
با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم
دارد از سمت حرم عمه ی تو میآید
ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم
شعر از گروه #یا_مظلوم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#شب_هشتم
هرکس که عمر خویش را با عشق سر کرد
از اول عمرش هوای درد سر کرد
من به کسی از گریه ام چیزی نگفتم
یک شهر را چشمان سُرخم با خبر کرد
حتماً سرم را می گذارم زیر پایش
از کوچه ی ما هم اگر روزی گذر کرد
هرچه که من کمتر برایش کار کردم
مزد مرا هر روز اما بیشتر کرد
اینبار هم دیر آمدم روضه ولیکن
مثل همیشه چشم من را زود تر کرد
اینجا ادای گریه را هم می پذیرند
هرکس نشد مهموم در روضه ضرر کرد
هر چند ما را عشق او دیوانه کرده
مهر علیّ اکبرش دیوانه تر کرد
**
جان داد وقتی باغبان خسته فهمید
یک لشگر از روی گل باغش گذر کرد
با اکبر او نیزه کاری کرد مثلِ
کاری که با پهلوی زهرا میخ در کرد
می ریخت بیرون از دهانش لخته ی خون
حال پسر حال پدر را محتضر کرد
"اولادنا اکبادنا" یعنی پدر را
مقراض اهل کوفه تقطیع جگر کرد
بالای جسم اکبر خود داد می زد
زینب که آمد کار او را سخت تر کرد
پیش جوانش داشت جان می داد اما
محض حجاب خواهرش صرف نظر کردد
شعر از گروه #یا_مظلوم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
میوه ی عمر پدر، شعله نزن بر جگرم
پا نکش روی زمین، درد نکش ای پسرم
مثل قرآنِ بهم ریخته، درهم شده ای
آه ای خیر کثیرم چقدر کم شده ای
به برم بودی و این قافله پیغمبر داشت
پدرت حال خوشی داشت، علی اکبر داشت
خواستم بار دگر تا که بگویی چیزی
لخته ی خون به روی دامن من می ریزی؟!
تنم افتاده کنارت، مددی می گویم
ولدی یا ولدی یا ولدی می گویم
ارباً اربا شدنت، داد جزایم را... حیف
خُرد کردند سر پیری عصایم را حیف
سوختم تا که غریبی مرا حس بکنی
نیست انصاف ببینم که تو خس خس بکنی
چه شد اینگونه بهم ریختنت؟! حرف بزن
یوسفم، پس چه شده پیرهنت؟! حرف بزن
نگذار این همه غم در دلم آکنده شود
أشهدُ أنّ عَلی گو پدرت زنده شود
هر چه کردم به خدا جمع نشد، جمع نشد
بدنت بین عبا جمع نشد، جمع نشد
مثل یک دشت پر از لاله و گلگون شده ای
بس که نیزه به تنت خورده، دگرگون شده ای
سینه ات، سوخته انگار به چشمم آمد
ماجرای نوک مسمار به چشمم آمد
عمه ات آمده از خیمه برایش برخیز
دست بر معجر خود برده، به پایش برخیز
بر دلم آتش این داغ مدام است مدام
بعد تو صحبت لبخند حرام است حرام
"ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی"
رفتی و خون به دل مضطر لیلا کردی
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
گویا که نگینِ روی انگشترم افتاد
وقتی به روی خاک، علی اکبرم افتاد
با ضربه ی نیزه، وسط معرکه دیدم
از پشت فرس، جلوه ی پیغمبرم افتاد
هم میوه ی دل بود مرا، هم پر پرواز
هم میوه ی دل چیده شد و هم پرم افتاد
دیدم که شده خُرد عصایم سر پیری
در هر قدمی تا بدنش پیکرم افتاد
بر صورت خونیِ علی بر سر زانو
با حالت حیرت زده، چشم ترم افتاد
آن قدر که با کینه بر او تیغ کشیدند
هر گوشه ای از دشت، گل پرپرم افتاد
شد گریه ی من باعث خندیدن دشمن
عمامه، کنار بدنش از سرم افتاد
دلشوره ی جان دادنم از خس خس اکبر
بر سینه ی پر عاطفه ی خواهرم افتاد
مبهوط شدم تا که چه سازم بدنش را
با اذن خداوند، عبا در برم افتاد
در خیمه بنی فاطمه با گریه به لیلا
گفتند که پیغمبر اهل حرم افتاد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
(خواهرم خوب نگا کن پسرم افتاده)
پاره پاره جگرم ، دور و برم افتاده
خواهرم خوب نگا کن که به من می خندند
چونکه این میوه ی عمر از شجرم افتاده
به زمین خورده ام و سخت بود برخیزم
مرغ بی بال و پرم ، بال و پرم افتاده
آسمانم شده لبریز ستاره چه کنم؟
چه کنم در دل لشکر ، قمرم افتاده؟
خواهرم خوب ببین زندگی ام پاشیده
هر طرف قسمتی از این ثمرم افتاده
حنجر پاک اذان گوی مرا گرگ درید
خون پیراهنش از چشم ترم افتاده
لب هر نیزه دهد بوی گلاب و عجب است
گذر این همه ، بر مشک ترم افتاده
□□
پسرم خوب نگا کن که نگاه دشمن
به قدو قامت ناموس حرم افتاده
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم
حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم
شکر خدا که قلب اهل خیمه آرام است
وقتی که هم عباس دارم هم علی دارم
شکر خدا که پرچمم در دست عباس است
از دست او افتاد اگر پرچم، علی دارم
آری عصای دست دارم، قامتم روزی
از داغ عباسم اگر شد خم علی دارم
با خویش میگفتم اگر روزی نباشم هم
زنها نمیمانند بیمحرم، علی دارم
دور و برم کمکم شد از اصحاب هم خالی
اما دلم خوش بود میگفتم علی دارم
میخواستم عالم پر از نام علی باشد
حالا به روی خاک یک عالم علی دارم
شاعر: #سیدمحمدمهدی_شفیعی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
سجاده های ِ عرش پر از یا مُجیر شد
عِطر ِ اذان ِ صبح و شبت یَستشیر شد
از آفتاب صورت تو ، روز ، رو گرفت
شب رفت لای گیسوی تو گوشهگیر شد
شانه زدی به گیسو و مجنون نفس برید
زلفـی به باد ، دادی و لیـلا اسـیر شد
با نغـمه ی ِ اذان تـو داوود ِ کربـلا
خیـلی نماز ِ اهـل ِ حـرم دلپذیر شد
**
حاجت گرفت هرکه رسید از کریمیات
شد پیکـر تـو مُـثله و خـیـر کثیـر شد
« صٰاحَ الحُسین ، وٰا وَلدٰا سَبعَ مرة » آه
اینجا پـدر بـه داغ پسـر گوشه گیر شـد
راضی نشـو مـرا که شَـبث مسخره کند
پاشو که شمر ، دور و برم مثل شیر شد
هرگز نشـد کنار پـدر ، پای تو دراز
بابا بلنـد شو ، بـبرم خیمـه دیر شد
در جَمع ِ پیکرش به عبا ، ناگزیر بود
یک ساعت دگر ، پدرش در حصیر بود
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
گذاشت بین عبایش تمام اعضا را
گرفت از دل صحرا عزیز لیلا را
به احتیاط عبا را بلند کرد ولی
گذاشت روی زمین جسم اربااربا را
نشست پهلوی اکبر بلند آه کشید
چنان که دید در آتش دوباره زهرا را
اذان کرب و بلا را هجاهجا کردند
بریده اند دَم لا اله الّا را
اگر که عمه در آن کشمکش نمی آمد
قرار بود که تشییع کنند بابا را
سوال مبهم مقتل شده است اینکه چرا
گذاشت بین عبا آن بلند بالا را
شاعر: #علی_کاوند
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
آینه دار شکوه است علی جانِ حسین
همچنان سلسله کوه است علی جانِ حسین
آمده مثل ابالفضل پناهش بشود
یک تنه آمده تا اینکه سپاهش بشود
زلف بر شانه به سیمای نبی می آید
به اُحد می رود و جای نبی می آید
صفت سرو بر این قد رسا کم باشد
قامتش جلوه ای از عرش معظم باشد
لشکرِ ابروی او تیغ زنان می آید
دشمن از کثرت کشته به فغان می آید
میرود تا که «ولی» زنده بماند بی شک
«اشهَدُ اَنَّ علی» زنده بماند بی شک
تیر از چله ی ابروی کجش می بارد
برق چشمش اثر صاعقه ها را دارد
میمنه میسره را ساده بهم می ریزد
دسته دسته جلویش دست قلم می ریزد
دست در قبضه شمشیر شبیه علی است
پدرش گفت که این شیر شبیه علی است
لشکری پیش قدمهاش زمین می افتد
چقدر سر جلوی پاش زمین می افتد
کوفه را کشت رجز خواندن بی مانندش
همه گفتند علی آمده یا فرزندش
جبرییل آمده فضل علی اکبر می خواند
به جوانمردی او آیه مکرر می خواند
می رود میمنه تا میسره را مثل علی
زرهش پشت ندارد بخدا مثل علی
چین می افتد به صف لشکر اگر تیغ کشد
شامْ مرگی برسد اکبر اگر تیغ کشد
از عطش حیف نمانده ست رمق در جانش
دستش از خستگی افتاد چو مادر جانش
اسب او خواست به خیمه برود،عکسش شد
خواست از حادثه ها دور شود، عکسش شد
برد با حوصله در کوچه دشمن او را
می سپارد به دم تیزی آهن او را
ذره ذره تنش از اسب زمین می ریزد
اربأ اربا بدنش مثل نگین می ریزد
زخم ها پشت سر هم به بدن باز شدند
عضو های تنش انگار که مقراض شدند
روی زانو، پدر از راه خمیده آمد
از همه زندگی اش دست کشیده آمد
شاعر: #حسن_کردی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ب غم
گریه کردم به تو و از تو نوایی نرسید
هرچه گفتم پسرم هیچ صدایی نرسید
بوسه دادم به لبت تاکه لبی بگشایی
ازلب غرقه به خون تو نوایی نرسید
سوخت از داغ توبابا جگر سوخته ام
سوی این سوخته دل باد صبایی نرسید
گرکه خون جگرم ریخت زدیده به دلم
سخت تراز غم تو تیر بلایی نرسید
به کنار تن صد چاک تو بیمار شدم
سوختم درتب غم، گرد شفایی نرسید
بار داغ تو به روی جگرم سنگین بود
درد بسیار به دل بود ودوایی نرسید
گره افتاد چو درکار دلم از داغت
غیرزینب زحرم عقده گشایی نرسید
خواستم تا که به ناله زجهان دست کشم
جان به لب آمد وغمناله به جایی نرسید
به وفائی که تو دادی به ره دوست نشان
در ره عشق ووفا هیچ وفایی نرسید
#سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
جلوه ی ايثار
ازبيـن مــوج خــون گهـرم رابياوريد
جـان زجـان عـزيـزتـرم را بياوريد
طـوفان غـم به جـان ودلم موج می زند
آرام جـان شعلــه ورم را بيــاوريد
شمعـم كه سـوختـه ازپـانشستــه ام
پــروانــه ی شكستــه پرم رابياوريد
چـون آفتـاب سُـرخ پرازشعله ام هنوز
ای هاشمی رُخـان،قمــرم رابياوريد
ماباهميـم همسفـر ازفرش تا به عرش
ازبيــن راه همسـفـرم را بيـاوريـد
تـابنگــريـد جلــوه ی ايثــاروعشـق را
آئينــه ی شكستــه ســرم را بياوريد
ازبس كه تيرونيزه به برگ وبـرم زدنـد
افتــاده بـرزميـن، ثمـرم را بياوريد
ديدم كه قطعه قطعـه شـده پـاره ی دلم
ازروی خـاك هــاجگــرم را بيـاوريد
يعقـوبم وزديـده ی مـن نور رفتــه است
تاخيمـه يـوسفـم،پســرم رابيـاوريـد
#سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نوحه حضرت علی اکبر علیه السلام
لاله ی ليلا
برروی خاك صحرا ،گرديده اربأ اربا ،
لالـه ی ليلا
زينب بياكمك كن بردارم اين بدن را،
از روي صحرا
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
پُركرده ام چمن را،اين دشت واين دمن را، .
ازناله هايم
پيچيده ام دراين جا، اين پاره پاره تن را،
بين عبايم
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
جسمش به خون نشسته، فرق علی شكسته،
مانندبابا
شدپهلويش پُرازخون، باجان قلب وخسته ،
شبيه زهرا
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
ازعرشيان محزون برخاك می چكدخون ،
برحرمت من
برگـو مـؤذن من ، خيـزد اذان بگويـد ،
برغُربت من
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
ازبس كه زخم ديده ، پا بر زمين كشيده ، درپيش قاتل
بااين تن پُراز خون ،درخاك وخون طپيده ،
چون مرغ بسمل
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
تااوزخون وضوكرد ، روسوی اوعدو كرد ،
ای وای ازاين غم
هركس كه نيزه ای داشت ،برپيكرش فروكرد ،
ای وای ازاين غم
زينب، دركنار او زمين گيرم
زينب ،بی علی ازغُصه می ميرم
واویلتا واویلتا از دلم خواهر
واویلتا واویلتا شد گلم پرپر
#سید_هاشم_وفایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای مرا آشفته کرده حال تو
دیده و جان و دلم دنبال تو
عزم وصل حق تعالی کردهای
ترک جان یا ترک بابا کردهای
روح من با این شتاب از تن مرو
ای تمام عمر من بیمن مرو
کم زهجر خویش قلبم چاک کن
باز گرد از دیده اشکم پاک کن
راه غم بر قلب تنگم باز شد
غربتم با رفتنت آغاز شد
ای دل صد پارهام پیراهنت
اشک ثار الله وقف دامنت
میروی این قوم سنگت میزنند
گرگهای کوفه چنگت میزنند
صبر کن بابا تماشایت کنم
سِیر حسن و قدّ و بالایت کنم
بعدِ عمری حاصل من داغ توست
جان بابا قاتل من داغ توست
عهد من با دوست عهدی محکم است
هر چه بینم داغ در این ره کم است
عهد بستم تا که قربانت کنم
غرق خون تقدیم جانانت کنم
عهد بستم تا که درراه خدا
عضوعضوت را کنند از هم جدا
زخم تو مشکل گشایی میکند
مرگ از تو دلربایی میکند
من خلیل الله، تو اسماعیل من
داغ تو تسبیح من تهلیل من
جسم مجروحت گلستان من است
فرق خونین تو قرآن من است
خون گلاب وخاک صحرا مُشک توست
آبروی من دهان خشک توست
زخم ما را خنده بر شمشیر هاست
چشم ما چشم انتظار تیرهاست
گرچه خشک ازتشنگی لبهای توست
رو که جدم مصطفی سقای توست
ما به راه دوست هستی باختیم
بعد از آن در قلب دشمن تاختیم
شاعر:غلامرضا سازگار
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*