کوچه
مثنوی به مناسبت ایام فاطمیه
#شعر #مثنوی #شعر_آئینی #شعر_اهل_بیت #شعر_فاطمی #کوچه #سیلی #فاطمه #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
ماه در هودجی شبیهِ ملَک
باز میگشت از مسیر فدَک
هالهای نور گِرد چادر او
چرخ میگشت با تلنگر او
شعله میریخت از نگاه تَرش
داغِ خورشید کرده شعلهورش
ناگهان ابر تیره پیدا شد
بهرِ آزارِ او مهیا شد
تیرگی راه را به ماه گرفت
ماه در کوچهای پناه گرفت
تیرگی پیش و ماه پس میرفت
داشت آن ماه از نفس میرفت
دستِ شب بیبهانه بالا رفت
مثل یک تازیانه بالا رفت
دستش از بس که پیچ و تاب گرفت
تا فرود آمد آفتاب گرفت
آسمان را به سینه چاک افتاد
چادری رنگ شب به خاک افتاد
تازه شد داغ مرگ پیغمبر
ناله از عرش رفت بالاتر
غلت میزد ستارهای بر خاک
آن طرف گوشوارهای بر خاک
ماه را ناله در گلو خشکید
نخل پربار آرزو خشکید
دید دنیای روبرو تار است
آسمان پیش چشم او تار است
اختری در کنار ماه نشست
دیده جز بر نگاه ماه نبست
بغض او ناگهان شکست و گریست
بغضِ هفت آسمان شکست و گریست
آتش افتاد در سرای علی
اشک میریخت مجتبای علی
ناگه آمد گرفت دستش را
بوسه زد دستِ حقپرستش را
گفت؛ ای ماهِ مصطفی ! برخیز
از زمین جان مجتبیٰ برخیز
ای که محبوبِ خاتمالرّسلی !
این زمین نیست جای چون تو گلی
این زمین جای چون تو بانو نیست
گوشَت ای ماه من ! چرا خونیست
ای که تنها چراغ افلاکی
آخر اینگونه از چه بر خاکی
خیز تا سوی آشیانه رویم
مادرا ! خیز تا به خانه رویم
ای فدایت تمامِ بود و نبود !
ماهِ رخسارت از چه گشته کبود
بشکند دست نانجیبِ شبی
کاینچنین ضربه زد به ماهِ نبی
باز اختر گرفت دستش را
بوسه زد دست حقپرستش را
بردش آرام تا سرای پدر
ناگه افتاد چشم ماه به در
گفت؛ ای مجتبی ! رهایم کن
مادر از خود دمی جدایم کن
مینمایم کمی شکیبائی
تا روَم در سرا به تنهائی
ترسم از غصه جان دهد زینب
آسمان را تکان دهد زینب
گریه کمتر کن ای بهشتی رو !
با پدر ماجرای کوچه مگو
#ابراهیم_سنائی
#ابراهیم_سنایی
#شاعر
#شاعر_اهل_بیت_علیهم_السلام
#شاعر_آئینی
#شاعر_دفاع_مقدس
#شاعر_پایداری
#خوزستان
#اهواز
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯