|⇦•اگرچه ظاهرا طفلی رضیع ..
#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اگرچه ظاهرا طفلی رضیع است
میان عرشیان شأنش رفیع است
قیامت اختیاراتش وسیع است
تمام سینه زن ها را شفیع است
علی را بی ولی، میلِ نفس نیست
حسینی تر ازین شش ماهه کس نیست
به گوش عالمی مانده صدایش
صدای غربت بی انتهایش
هدایت کرده ما را روضه هایش
چه ها کرده است با رأس جدایش
چنان عباس برپا این علم کرد
یزید و لشگرش را متهم کرد
*در بعضی روایات میگن وقتی سرها رو آوردن، سرِ ابی عبدالله با سرِ علی اصغر با هم تو یه طشت بوده .. یکی صدا زد این بچه چقدر شبیه این باباست ..*
چه ابیات پر از دردی سرود و
به روی گونه، رد خاک و دود و
دو چشم بی رمق، رنگ کبود و
لبش مانند چوب خشک بود و
به حال سختیِ جان کندن افتاد
سرش از تشنگی بر گردن افتاد
اصلا طوری شد سر از تشنگی دیگه افتاد .. سپیدی گلو معلوم شد نانجیب تیر رو زد سر کاملا به پوست آویزان شد .. ابی عبدالله یه دست سر رو گرفته بود یه دست بدنُ ..
دو چشمش رفته، بی تغییر مانده
علی لالا چه بی تأثیر مانده
بمیرم مادرش بی شیر مانده
میان خیمه غافلگیر مانده
ربابه خیره سوی اصغرش شد
چه خاکی بود آخر بر سرش شد
*لالا لالا لالا اصغر بخوابه ..*
حسین آمد علی را دید بیهوش
گرفتش با دو چشم تر در آغوش
همین که برد او را بر روی دوش
سه شعبه ذبح کردش گوش تا گوش
به دستی ماند جسم پاک اصغر
سر اصغر میان دست دیگر
پدر ماند و رضیعی سر بریده
مردد مانده و رنگش پریده
عبایش را روی اصغر کشیده
به پشت خیمه ها رفته خمیده
*یه موقع ابی عبدالله شنید خانم زینب داره صدا میزنه داداش صبر کن .. بزار رباب یه بار دیگه این صورت قشنگش رو ببینه ..*
وداع آخر است و مادر آمد
کنار زینب آمد بر سرش زد
ازین پس غصه هایش بی حساب است
عزداری فقط کار رباب است
تمام روز، زیر آفتاب است
همیشه خیره سوی ظرف آب است
بمیرم که چهل منزل پیاپی
سر شش ماهه اش را دید بر نی
شاعر: #محمد_جواد_شیرازی
ــــــــــــــــــ
ای گلت صید خوارج یا رباب
مادرِ باب الحوائج ای رباب
کودکت را خوب کردی تربیت
بر تو و بر شیرخوارت تهنیت
شیرخوارت هدیهای مولایی است
گاهوارش هودجی زهرایی است
در بلوغ عشق ماه آورده ای
ماه پاره در سپاه آورده ای
چون تو ای بانو حرم را یار کیست؟!
هیچ کس قربانیاش شش ماهه نیست
ام لیلا را خجالت داده ای
اکبری از بعدِ اکبر زاده ای
مادری کردی تو با این کودکت
چند عباس است طفل کوچکت
ای ملائک عاشقِ نوزادِ تو
میرسد از آسمان امدادِ تو
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
🔻مقدمتان را به این کانال 24هزارنفری
🟩⬜🟥
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
تیری که بر گلوی علی جای آب شد
از خونِ او محاسنِ منهم خضاب شد
پنجاه و چند سال ز بدر و حنین رفت
گفتند خونِ خیبر و خندق حساب شد
این طفلِ تشنه لب، سندِ غربت من است
تیری مکید و بر روی دستم بخواب شد
شد پاره پاره مثل فدک، حلقِ نازکش
ذبحی عظیم پاره ی قلب رباب شد
آغوشِ من، اگرچه شده قتلگاه او
لبخند میزند! جگرِ من کباب شد
"لا تُحرِ قَلبی" از طرف خیمه میرسد
گوید سکینه: زَهره ی قلبم مذاب شد
گوید رقیه: بند دلم پاره شد بیا...
ای نازنین برادرِ من، وقت خواب شد
اما ز پشت خیمه کسی گفت: ای رباب...
تعجیل کن، که روی علی در نقاب شد
یک عده نیزه دار، به دنبال غارتند
بشتاب که، مزارِ علی هم خراب شد
بر نیزه، راسِ کودک شش ماهه جا نشد
زینب که دید، در دل او انقلاب شد
بر سر زنان، تمام زنان جیغ میکشند
زهرا شنید و خونجگرش بوتراب شد
سرها به نیزه رفت و بدنها بخاک ماند
با اینکه دفن کشته ی اهل عذاب شد
#محمود_ژولیده
🔻مقدمتان را به این کانال 24هزارنفری
🟩⬜🟥
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#شب_هشتم_حضرت_علی_اکبر
تا که پامال خزان شد لالۀ لیلای من
دشت غم آمد بهار، از اشک خون پالای من
در منای کربلا خون ذبیحم تا که ریخت
عید قربان شد یکی با روز عاشورای من
از هجوم خارها مانند گل شد برگ برگ
لالۀ من یاس من تنها، گل رعنای من
کاش فرق من به جای فرق اکبر می شکافت
کاش می پاشید پیش از او زهم اعضای من
من تماشا کردم او در خون خود زد دست و پا
زین تماشا پای تا سر سوخت سر تا پای من
بی تو دیگر شد بهشت آرزوهایم خراب
از چه اَفتادی به خاک ای شاخۀ طوبای من
احتیاجی نیست تا رَخ شویم از آب فرات
شسته شد با خون سیمای علی سیمای من
دوستانم یک به یک رفتند و در این سرزمین
گوش دشمن پر شده از بانگ واویلای من
گرگ ها کردند جسم یوسفم را چنگ چنگ
وای من ای وای من ای وای من ای وای من
تشنه بودم حنجرم می سوخت کامم خشک بود
تر شد از خون گلوی اکبرم لب های من
گر چه قلبم سوخت، آهم در درون سینه ماند
سر کشد از نخل "میثم" سوز نا پیدای من
🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#شب_هشتم_حضرت_علی_اکبر
ای پیکر تو چون جگر پاره پاره ام
تا کی زنی به دل ز سکوتت شراره ام
با آن که سینه ام شده مجروح داغ تو
لبخند قاتلت زده زخم دوباره ام
یک آسمان ستاره زچشمم به خاک ریخت
دیدم چو پاره پاره شده ماه پاره ام
من چاره ساز درد همه عالمم ولی
با اوفتادن تو زکف رفته چاره ام
ای تشنه لب برآر سر از خاک و آب ریز
از اشک دیده بر گلوی شیر خواره ام
چون قرص ماه آفتاب وجودم تمام سوخت
دیدم به چشم خویش غروب ستاره ام
بعد از تو ای ستارۀ صبح امید، نیست
غیر از سکوت دائم و اشک هماره ام
از چشم نیم باز تو خون پاک می کنم
شاید کنی به گوشه چشمی نظاره ام
"میثم" زسوز سینه چو شرح غمت دهد
آتش زند به عالم دل با اشاره ام
🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#شب_هشتم_حضرت_علی_اکبر
سیاه گشته جهان پیش دیدۀ تر من
کجائی ای مه در بحر خون شناور من
ستارۀ سحرم آفتاب صبحدمم
غروب کرده به هنگام ظهر در بر من
به مصحف بدن پاره پاره ات گریم
که پاره تر شده از لاله های پرپر من
بپوش زخم جبین شکستۀ خود را
که بهر دیدنت آید ز خیمه خواهر من
نیاز نیست به تیغ عدو که کشت مرا
دو چشم بستۀ تو در نگاه آخر من
فرات موج زد و من نظاره می کردم
که کشته شد پسرم تشنه در برابر من
زبان خشک تو را در دهان نهادم و سوخت
دهان من نه، دل من نه، که پای تا سر من
مبر فرو ز عطش خون حنجر خود را
که از برای توآورده آب مادر من
پس از تو در دل دشمن چنان غریب شدم
که گشته عمّۀ مظلومه ی تو یاور من
هزار قاتل و یک کشته و هزاران زخم
هزار بار تو را کشته خصم کافر من
به خیمه اشک خجالت گرفت چشمم را
ز بانگ واعطشای علیّ اکبر من
ز چشم خود همه خون جگر فشان «میثم»
به لحظه های غروب مه منّور من
🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#شب_هشتم_حضرت_علی_اکبر
گمان مدار كه گفتم برو دل از تو بریدم
نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
محاسنم به كف دست بود و اشك به چشمم
گهی به خاك فتادم گهی زجای پریدم
دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت
خدای داند و دل شاهد است من چه كشیدم
دو چشم خود بگشا و سوال كن كه بگویم
ز خیمه تا سر نعش تو چگونه رسیدم
ز اشك دیده لبم تر شد آن زمان كه به خیمه
زبان خشك تو را در دهان خویش مكیدم
نه تیغ شمر مرا می كشت نه نیزه خولی
زمانه كشت مرا لحظه ای كه داغ تو دیدم
هنوز العطشت می زد آتشم كه ز میدان
صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم
سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید
كه شد به خون جوانم خضاب موی سفیدم
كنار كشته تو با خدا معامله كردم
نجات خلق جهان را به خونبهات خریدم
بگو به نظم جهان سوز "میثم" این سخن از من
كه دست از همه شستم رضای دوست خریدم
🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#شب_هشتم_حضرت_علی_اکبر
یک لحظه جدا کردم از خویش، جوانم را
گویی که فدا کردم صدمرتبه جانم را
در آتش هجرانش میسوخت وجودم را
با رفتن خود از تن میبرد روانم را
با داغ علی دشمن یک لحظه گرفت از من
هم روح و روانم را هم تاب و توانم را
هنگام وداع هم دادیم نشانِ هم
او حنجر خشکش را من اشک روانم را
سر تا به قدم افروخت از بس جگرش میسوخت
داغیِ زبان او سوزاند دهانم را
با کشتن فرزندم تسلیم خداوندم
کردم به جگر پنهان فریاد و فغانم را
ای ماه فروزنده! تسبیح پراکنده
برخیز و فرو بنشان این سوز نهانم را
"میثم!" ز زبان من با خون جگر بنویس
کشتند بهارم را؛ دیدند خزانم را
🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#شب_هشتم_حضرت_علی_اکبر
مى زند نیش، سكوتت به دل من، پسرم
لب گشا كُشت مرا خنده ى دشمن، پسرم
چشم خون وا كن و یك بار دگر حرف بزن
از لب تشنه و سنگینى آهن، پسرم
بى تو از دیده ى من قُوّه ى بینایى رفت
در عوض دیده ى دشمن شده روشن، پسرم
داغ مرگ پسرش را به دلش بگذارند
آن كه بگذاشته داغت بدل من، پسرم
پاره هاى تنت افتاده، به هر سو گوئى
برگ گل ریخته در دامن گلشن، پسرم
كس ندیده است كه از تیغ هزاران جلاد
این همه زخم رسد بر سر یك تن، پسرم
تو ذبیح منى و من تن صد چاك تو را
هدیه دادم به ره خالق ذوالمن، پسرم
نتوان گفت كه از داغ تو بر من چه گذشت
هیچ كس را نبود تاب شنیدن، پسرم
بوده حرف دل من بر لب "میثم" زآن رو
سیل خون ریخته از دیده به دامن، پسرم
🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#شب_هشتم_حضرت_علی_اکبر
به همره تو رود روح من ز پیکر من
سپردمت به خدا ای یگانه گوهر من
اگر که میروی آهستهتر برو پسرم
که هست پشت سر تو نگاه آخر من
دو غصه بر جگر عمهات زده آتش
دهان خشک تو و اشک دیدۀ تر من
وضو بگیر ز اشک و برو به جانب مرگ
کـه پیشبـاز تـو آیـد ز خلد، مادر من
چگونـه تـاب بیـارم، چگونه صبر کنم؟
کـه بـر سـر تـو بریزند در برابر مـن
اگــر فتـاد عبـورت کنـار شط فرات
بیـار جـرعۀ آبـی بــرای اصغر مـن
بپوش زخم سرت را به دستِ غرقه به خون
اگر به دیدنت آیـد ز خیمـه خـواهر مـن
ز حلقــههای زره بیشتر رسـد زخمت
هزار پاره شود پیکرت چو حنجـر من
اگر چه فرق تو گردد دو تا به تیغ ستم
یکی است قبـر تـو و تـربت مطهر من
عدو به گریۀ مـن خنده میزند «میثم»
تـو گریـه کـن بـه عزایِ علیِّاکبر من
🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯
#شب_هشتم_حضرت_علی_اکبر
اگر چه در دل دشمن تو را رها کردم
به قاتلان تو نفرین، به تو دعا کردم
محاسنم به کف دست و اشک در چشمم
به همره تو دویدم، خدا خدا کردم
هزار مرتبه جانم ز تن جدا گردید
دمی که تشنه لب از خود تو را جدا کردم
اذان صبح، اذان گفتنت دلم را برد
صلاة ظهر تو را هدیه بر خدا کردم
تو آب خواستی و من ز خجلت آب شدم
به اشک دیدۀ خود حاجتت روا کردم
زبان تو که مکیدم همه وجودم سوخت
چو شمع سوختم و گریه بی صدا کردم
به زخم های تنت بوسه می زنم پسرم
خوشم که این همه گل هدیه بر خدا کردم
از آن شبی که گشودی دو چشم خود به جهان
همه وجود تو را وقف کربلا کردم
از آن به دیدن داغ تو گشته ام راضی
که با شهادت تو دوست را رضا کردم
گلوی تشنه فرستادمت به قربانگاه
چه خوب حق تو را ای پسر ادا کردم
عزیز فاطمه من "میثمم" قبولم کن
که سوز سینۀ خود، هدیه بر شما کردم
🔻مقدمتان را به این کانال 24 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
➡️ www.mesf.ir/s
╚═══💫💎═╝
╭┅───────────┅╮
🕌 http://eitaa.com/maddahanesf
╰┅───────────┅╯