eitaa logo
کانون مداحان
26.6هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
21.2هزار ویدیو
197 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - زیر پای علی سر بزار - طاهری.mp3
8.41M
🌸 (ع) 💐زیر پای علی سر بزار 💐یه سری تو سرها در بیار 🎤 👏 *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
‏یک نفـر ... مثل علـ❤️ـی ... میرسد از راه آخر علیه السلام *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
زان سبب ماه رجب ماه خداست که اندر آن میلاد شاه لافتی ست شد رخش از کعبه ظاهر عقل گفت چون که صد آمد نود هم پیش ماست میلاد مولای متقیان حضرت علی علیه السلام مبارک باد 🌸🌸 *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
عشق و شور و شوق اگر در آستین داریم شُکر حال اگر با های و هویی آتشین داریم شُکر قبله‌ای عین‌ُالیقین حقُ‌الیقین داریم شُکر در نجف هفت آسمان را در زمین داریم شُکر از دو عالم ما همین تنها همین داریم شُکر از دو عالم  یک امیرالمؤمنین داریم شُکر ماهِ نو با یادِ تیغِ آبدارش کج شده آسمان اصلا به عشقِ ذوالفقارش کج شده ذوالفقارش کج شده عالم مدارش کج شده و زمین در زیر پای شهریارش کج شده از کجیِ ابرویش محرابِ دین داریم شُکر هرچه داریم از امیرالمؤمنین داریم شُکر قبل از اینها که فقط تنها خدا بود و خدا قبل‌تر - از قبل از اینها - مرتضا بود و خدا گفت در معراج دیدم هرکجا بود و خدا هرکجا رفتم علی در انتها بود و خدا نَفسِ احمد نَفسِ زهرا را یقین داریم شُکر یک نَفَس گوییم امیرالمؤمنین داریم شُکر عقل حیران است مدحش را شجاعت خوانده است عشق در بُهت است و وصفش را قیامت خوانده است پیشِ او جبریل عمری درسِ حیرت خوانده است با علی گویا خدا عقدِ اُخوت خوانده است نقشِ  ایوانِ طلا را بر نگین داریم شُکر ذکر مولانا امیرالمؤمنین داریم شُکر در دل آتش زده شوقش نهان داریم ما در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما* بر سر این سفره تنها ، آب و نان داریم ما ما علی داریم و دیگر هیچ ، آن داریم ما از پدر نان حلالی دلنشین داریم شُکر آی مردم ما امیرالمؤمنین  داریم شُکر رمزِ اَنزَلنا علی و سِرِّ اَرسلنا علی کعبه‌ی احمد علی و قبله‌ی زهرا علی باعلی رفته است تا حق هرکه رفته تا علی لا هوَ الا هوَ یا لاعلی الاعلی از میان خوبرویان دست چین داریم شُکر یازده نور از امیرالمؤمنین داریم شُکر ذوالفقارِ خم ببین ، سر پشت سر انداخته صد سپاه اینجا سر و تیغ و سپر انداخته آنقدر از جنگویان  آنقدر انداخته باز عزرائیل را در دردسر انداخته مدح او را بِینِ میدان بیش از این داریم شُکر مرد مردان و امیرالمؤمنین داریم شُکر هرکه صید چشم او شد تیر می‌خواهد چکار کشته‌ی عشق علی شمشیر می‌خواهد چکار حق بده دیوانه‌اش زنجیر می‌خواهد چکار با مریض او بگو تدبیر می‌خواهد چکار نسخه‌ای از دست جبریل امین داریم شُکر بینِ غمها یاامیرالمؤمنین داریم شُکر حال ما وقتی گرفته یک زیارت کافی است مستِ ایوان نجف را یک اشارت کافی است برگ کاهیم و فقط یک لحظه غارت کافی است از خوشی‌ها گوشه‌ی دنج اسارت کافی است حسرت خاک حرم را بر جبین داریم شُکر چشم بر لطفِ امیرالمؤمنین داریم شُکر با جزامی‌ها نشست و پیششان خرما گذاشت لقمه‌ها را دردهانِ مردِ نابینا گذاشت ظرف شیری را به دست کودکی تنها گذاشت مرکب طفلان شد و بر روی دنیا پا گذاشت  دست اگر خالی  ولی حبل‌ُالمَتین داریم شُکر ما کرم را از  امیرالمؤمنین داریم شُکر اینکه شبها می‌برد بر دوش ، خرما را علیست اینکه دارد می‌کشد غمهای زهرا را علیست آنکه با خود می‌برد اندوهِ دنیا را علیست آنکه روشن می‌کند تکلیفِ فردا را علیست مردمی دلداده در این سرزمین داریم شُکر کهنه عهدی با امیرالمؤمنین داریم شُکر شیعه یعنی ذوالفقار و راه حیدر مانده است شیعه یعنی که علی آنسوی معبر مانده است شیعه یعنی فتح ما یعنی که خیبر مانده است شیعه یعنی جای پای مالک اشتر مانده است پیش رو  مردی از آفاق یقین داریم شکر شُکر فرزند امیرالمؤمنین داریم شُکر *صائب‌تبریزی 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
سَر سِلسِلة عشق به موی ِتو گره خورد چرخی زد و آمد سرِ کویِ تو گره خورد لبهایِ ترک خوردة مستان زخماری در بوسة اول به سبویِ تو گره خورد عشق آمد و آنقدر به دورِ سرِ تو گشت تا بر گِرهِ «لام» زرویِ تو گره خورد عیسی نَفَسَش قدسی از آن بود که گاهی آهِ جگرش با دمِ هویِ تو گره خورد داود اگر مردِ خوش الحان خدا شد یک تار گلویش به گلویِ توگره خورد آن آب حیاتی که چکیده به لبِ خضر بی شک به نمِ آبِ وضویِ تو گره خورد تو ظاهری وباطنی وسِرِّ وجودی با رویِ خداوندیِ خود جلوه نمودی عمری به رَهَت بود دو چشمِ ترِ توحید تاکعبة گِل را بِکنی مظهرِ توحید تاپای نهادی تو در این عالمِ خاکی شد نام علی نقش، به تاجِ سرِ توحید دیدند همه جایِ قدمهایِ شمارا بر شانة عرشیة پیغمبرِ توحید حُبِّ تو جگر داده به ما تاکه بیاییم بااین دلِ آلوده به دور وبرِ توحید یک سوّم اوصافِ تو این است علی جان تنها تو کنی همسری دخترِ توحید حق است،، بِنامیم اگر« بنت اسد» را با آمدن تو پس این مادرِ توحید باید که بدوزم لبِ خود با نخ وسوزن شایدکه توان گوشه ای از مدح تو گفتن ما عاشقت از صبح اَلَستیم علی جان ازبویِ سبویت همه مستیم علی جان تاروزِ قیامت به همه فخر نماییم ماساختة دستِ تو هستیم علی جان هر بار که طوفِ حرم ِ کعبه نمودیم درراهِ خروجِ تونشستیم علی جان کردیم اگر سجده سویِ رکنِ یمانی دل از همه اغیار،گُسَستیم علی جان دانند همه سجده کُنِ صاحبِ بِیتیم ما کعبه خالی نَپرَستیم علی جان قربانی اگر خواست نگاهِ تو، بفرما ماطایفه ای سر روی دستیم علی جان بر آدم اگر اشرف مخلوق خطاب است بی نورِ ولای تو همان مُشت تراب است حالا که چنین طبعِ غزل خوان سرِحال است در کفر نَیُفتم سرِ مدحِ تو محال است اصلا به کسی ربط ندارد تو خدائی وادیِ خرابات کجا جایِ جدال است ای سِرِّ «هوالهو» و «هوالحیُّ» و«هوالحق» روی تو تجلیِّ« هوالعِزُّ »جلال است این نُطقِ اِلاهیّه جبریل مُقَرُّب تنها اثر ِ خوردنِ یک غورة کال است مِی کوثر و ساقی علی و میکده کعبه شب تا به سحر مستیِ عشاق حلال است ما با تو مدحِ تو شناسیم خدارا آئینه نمایشگرِِ کامل ز جمال است زلفت دلِ آشفته به رنجیر کشیده کارم سرِ عشقِ تو به تکفیر کشیده ماصاحبِ اشکیم که گریانِ تو باشیم هرنیمة شب زائرِ چشمان تو باشیم زلفِ سرِ دوشیم که در دستِ نسیمیم پشتِ سرِ تو بی سروسامانِ تو باشیم مارا زسرت باز مکن لیلیِ لیلا بگذار همه عمر، پریشانِ تو باشیم ما پایِ کمیلِ سحرِ جمعه نشستیم تاریزه خورِ سفرة احسان توباشیم سوگند به یک بوسه ز انگورِ ضریحت عمریست که در حلقة مستانِ توباشیم یا حضرت سلطان ِ نجف حیدرِ کرار بگذارگدایِ دمِ ایوان تو باشیم ابرویِ کَجَت را بدهی گر توتکانی حق است که ما کشتة چشمانِ تو باشیم از چلة چشمان ِتر ای شیر بزن تیر چون آهوی سرگشته به جولانِ تو باشیم بیهوده نبوده ست نبی مستِ تو بوده نازم به خدائی که علی خلق نموده هر گوشة میدان ، نظرافتاد توبودی هر جاکه نبی در خطر افتاد تو بودی آن لحظة که در حلقة پُر فتنة کُفار ازدستِ پیمبر سپر افتاد توبودی در آخر معراج که جبریل درآنجا تهدید شد، از بال و پر افتاد توبودی درشهر مدینه که نمودند جسارت بر دامنِ زهرا شرر افتاد توبودی باورکن علی جان که چه سخت است بگویم ناموسِ خدا پُشت در افتاد توبودی در کرببلاهم که عطش باهمة سوز چون گرگ پیِ هر جگر افتاد توبودی وقتی سرِ ششماهه رویِ بازویِ بابا باضربة تیرِ سپر افتاد توبودی آندم که رباب آمد و بامویِ پریشان چشمش به گلویِ پسر افتاد توبودی امشب شبِ عیداست بیا رحم به ما کن این قافله را در به در کرببلا کن 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
میرود تا به کجا باز ، دلم میکند زمزمه آغاز ، دلم یاعلی ذکر لبانم گشته به درِ او بکند ناز ، دلم عاقل از عشق تو گشته کافر سرِ ما خورده به سنگِ حیدر سالیانیست که بیدار شدم سالیانیست که هوشیار شدم از زمانی که شدم مست نجف سائل حیدر کرار شدم جان ما با تو‌ گرفته اُلفت پاک‌ شد قلب همه از لطفت دهنم باز معطر شده است خانه ، میخانه‌ی دیگر شده است مِی خوران ، مست شدند از رهِ گوش باده شان حضرت حیدر شده است مستی از نام علی شد هدفم سخت دلتنگ هوای نجفم مثل تو‌ هیچ کجا نیست علی نور حق از تو جدا نیست علی شب معراج چهل جا بودی پی‌ آنم که کجا نیست علی؟ حق و‌ میزانِ دو عالم هستی چاه را بارشِ نم‌نم هستی خالق از روح تو در ما که دمید روح از فرط جنون جامه درید در نجف ، محضر تو می آیند ماه ، شب ها و سحر ها ، خورشید ملکوت اند دخیل علمت جبرئیل است گدای حرمت خصلت بنده نوازی داری صوت معروف حجازی داری شده ثابت به همه در میدان یدِ طولا و درازی داری در اُحد یار پیمبر بودی شیرِ بیدارِ پیمبر بودی عده ای چون‌ تو به یاری بودند عده ای غرق خماری بودند مثل بز گفته شده چند نفر روی آن کوه فراری بودند خونِ دل خورد چقد پیغمبر لعن الله علی چند نفر... نور ، در دست تو بوده پیدا بارها دشمن تو‌ شد رسوا زیر پا رفت ولی حقت ، آه... لعن الله علی آن شورا حیدری تا سرِ پیری هستیم تا دم مرگ غدیری هستیم 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حق با علی‌ست ، با علی و آل اطهرش این را گواه داده خدا با پیمبرش دینی که اصل آن به «ولایت» نمی رسد نفرین به آن نمازش و لعنت به منبرش در مسجدی که نام علی را نمی برند باید که گِل گرفت به والله بر درش ذرات عالمند ترابِ ابوتراب شاهان عالمند غلامان قنبرش مهر حلالزادگی ما ولای اوست آن که محب او نَبُوَد خاک بر سرش هرکس درون سینه ندارد ولای او حتما بپرسد علت آن را ز مادرش 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دل نمی ماند به روی دست، بادلدارها خاصه وقتی که باشد روی لب، اصرارها باز تحویلم گرفتند و نوشتند عاشقم باز در آغوش یارم، تازه شد دیدارها نیستم تا زنده ام دنبال یاری غیر او نیستم راضی به این دیدار، این مقدارها من فدای آنکه دستش نخلها را بار داد آنکه رویش میدرخشد بین گندم زارها خاک پای مرتضا هستم که با دست خدا بخت ها را میگشاید وقت کشت و کارها ما اگر گل کرده ایم از اشک شبهای علی است خوبی از مانیست، از خاک قدم های علی است مرتضا انداخته بر پای صیدش دام را مرتضا انداخت بر جانم تب احرام را دیدن روی علی قطعاً ملاقات خداست کنده ام با ذکر هو هو پرده ابهام را می روم رکن یمانی سیزده شب در رجب تا بگیرم از لب ساقی کوثر،کام را آمده احمد بریزد هرچه دارد پای او آمده حیدر بیارد یکصد و ده جام را من گنهکارم، گنهکارم، گنهکارم ولی او شفاعت میکند بافاطمه فردام را حلقه بر در میزنم از بسکه چشمانم تر است. خاصه وقتی که صاحب خانه اسمش حیدر است. در مقام نوکری منت،مکرر می کشم جور عشاق علی را صد برابر می کشم دیده زیر گیوه ی خاکی مولا جای خود چشم زیر گیوه ی خاکی قنبر می کشم قاب قوسین و علی را وحی میفهمد،نه من! من در ایوان طلا عکس پیمبر می کشم شب نشینی با خدا را دوست دارم چونکه بعد یک سری هم خانه زهرا و حیدر می کشم ساغر از دستم نیفتد،من خودم خواهم شکست کوثر از دست علی باشد فقط سر می کشم می رسد روزی مان از خیر اوقات علی میدهد حاجات مان را احتیاجات علی می خرد من را خدا تا هست دکاّنم نجف خانه زاد حیدرم، هر روز مهمانم نجف مدح حیدر روبروی کعبه شک می آورد مینویسم قبله، اما باز میخوانم نجف ریخت بین استکانم فاطمه یک قطره اشک ریخت در روحم، تنم ، در جسم و در جانم نجف سنگ ریزه در غذای حضرتی دیدم شبی مزه کرده از همان شب زیر دندانم نجف تا نگیرد دست من را اعتکافم ناقص است تا نگیرم کربلا را من که می مانم نجف هرکسی که در نجف، دستش به دامان خداست زیر آب ناودان، گریان شود حاجت رواست. هرکجا حال مناجات است آنجا بهترم هرکجا که خیمه ای برپاست،خوبم محشرم مهر حیدر را به من دادند از روز ازل باامین الله بابا و کسای مادرم سنگی از در نجف دارم به دستم غالباً ذکر یا زهرا اگر حک بوده بر انگشترم صحن زهرا یکطرف، صحن مدینه یکطرف باز هم این شاخه و آن شاخه دارم می پرم رو گرفته از علی، پهلو گرفته فاطمه روضه زهرا بماند یک شب دیگر،حرم 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شاعر به سرش زد غزلی داشته باشد تاکید به عشقی ازلی داشته باشد این شعر که با نام علی می شود آغاز ابیاتِ به طعمِ عسلی داشته باشد تردید نداریم که در عَرش، خدا نیز چون حیدرِ کرار، یَلی داشته باشد! هرچند اذان مدح خدا میکند اما با ذکرِ تو "خَیرِ العَملی" داشته باشد در آتشِ دوزخ نرود پای کسی که یک ذره به دل حُبِّ علی داشته باشد!! 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شد در وسط خطبه لبِ خشک تو تر دوش همّام تو میرفت در این فاصله بر دوش سرگشته ی عشقت شده گویی، خبر آمد خورشید در آورده سر از کوه و کمر دوش گیسوی تو قدریست که در گردش ایام کس پی به بلنداش نبرده ست مگر دوش ای نخله ی توحیدِ خلیل از تو ثمر خیز! سبز است در این بادیه از بارِ تبر دوش ای صالحِ اعجاز! تکانَد پی تیغت باری شتر معرکه از محملِ شر دوش در سیر مقامات تو این بس که نرفته ست پیغمبر ما را احدی مثل تو بر دوش رفتی به جهاز شتران ای که تو را هست همشانه ی جبریل به هر کوی و گذر دوش ای یکشبه مهمان چهل جا، شده حیران از حال تو هرکس که گرفته ست خبر دوش تو صورتِ والای قیامی و قعودی این تیر حقیر است چه در پا و چه در دوش ای کوه تحمل! به نود زخم تو سوگند یکبار نلرزیده تو را گاهِ خطر دوش با کیسه ی نان شاه به غیر از تو ندیدیم این بار گران است گران است به هر دوش یا جای علم بوده و یا کیسه ی اطعام از زخم پذیرفته اثر روی اثر دوش زیر علم صبر تو عمریست دمادم میسوزد و میسوزد مانند جگر دوش چون‌ مور کشم بار غمت را و محال است از بردن این بار کند صرف نظر دوش ای دار و ندارِ دل تمار، در این راه از دار ندارد همه ی عمر حذر دوش 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای حاجتِ قدیمی دنیا! روا شدی دنیای عرش بودی و دنیای ما شدی دنیای بی تو ارزش خالق شدن نداشت حُسنِ دلیلِ خلق، برای خدا شدی تو رازِ سر به مُهرِ خداوندِ کعبه‌ای دیوارِ خانه باز شد و برملا شدی با تو سکوتِ عُزلتِ پیغمبری شکست شأنِ نزولِ قاری غارِ حرا شدی گفتیم ابوتراب و نوشتیم اباالحسین از بین خاک‌ها پدرِ کربلا شدی بالابلندِ وادی کوتاه‌قامتان! ای قله‌ای که نونِ میان لَنا شدی اوج غریبی است که در این همه زمان با مردمِ زمانه‌ی خود آشنا شدی حی‌علی‌الصلوةِ فُراداترین قیام! آخر میان جهلِ جماعت قضا شدی 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟! مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک را بردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را اگر‌ ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟! برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است تقبل کن ز لطف از ما  همین اشعار لالی را 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
هوهوی تو تا دشت را لبریز می کرد ! شمشیر تو اِعلان رستاخیز می کرد ! تو ! آن سلحشوری که هر دَم تیغ خود را با گردنِ گردن فرازان تیز می کرد ! وقتی به میدان می زدی هر مَرد جنگی از پنجه ی شیراَفکنت پرهیز می کرد ! «مَرحَب» اگر از زور و بازویت خبر داشت خود را هزاران بار حَلق آویز می کرد ! ابرو که در هم می کشیدی ذوالفقارت بر پهنه ی آفاق جَست و خیز می کرد ! جولان بازوهای تو در صحنه ی جَنگ مرگ سپاه فتنه را تجویز می کرد ! هر مادری شب های طفلان خودش را با قصّه ی رَزم تو سِحرآمیز می کرد ! اُسطوره ای هستی ! که در تلخی ایام تاریخ را شیرین و شورانگیز می کرد ! 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
باید که تو را عالیِ اعلا بنویسم در شعر و غزل یکسره زیبا بنویسم باید بزنم نام تو را بوسه ای از عشق در هر دو جهان سیّد و مولا بنویسم از عطرِ نگاهِ تو خدا معجزه ای ساخت اینکه به ولای تو تولّا بنویسم باید که تو را از همه ی مردمِ دنیا غمخوارِ دلِ حضرتِ طاها(ص)بنویسم شد عطرِ نسیمِ تو پراکنده به عالم از نازِ نفس های تو زهرا(س)بنویسم حیدر شده ای تا که تو را با قلمِ نور_ بر پیکره ی عرشِ معلی بنویسم هر جا که بوَد نامِ تو ما قبله نداریم من روی تو را قبله ی دنیا بنویسم تو برکه ی عشقی و جهان تشنه ی جامت از جامِ غدیرِ تو گوارا بنویسم ایوانِ طلای تو مرا باغِ بهشت است در عشق گمم کردی و پیدا بنویسم در محضرِ والای شما نذرِ من این است تا هست مرا عمر ز مولا بنویسم من عشقِ علی(ع)را به دو عالم نفروشم بر لوحِ دلم عاشق و شیدا بنویسم! 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
کمانِ ابرویِ دلبر، شکار می خواهد ذبیح می طلبد؛ جان نثار می خواهد مجال عرضه ی بی دست و پایی ما نیست شراب عشق علی کُهنه کار می خواهد رسیده سائل و از او نگین طَلب کرده رسیده میثم تمار و دار می خواهد علی معلم تدریس «قاب قوسین» است فقیرِ کاهلی از او "انار" می خواهد!؟... شکوهِ پرچمِ ایوان طلای او از باد نوای هوهوی بی اختیار می خواهد چه ظلم ها که بر او روزگار آورده چه صبرها که از او روزگار می خواهد علی کسی ست که "مرحب" مقابلش از ترس به تنگ آمده، راه فرار می خواهد نخواست دشمن او والی ولایت را نخواست آن چه که پروردگار می خواهد علیست نام خدا در شناسنامه ی عشق مرا ببخش! دلم گَه گُدار می خواهد - - که جای کعبه به صحن نجف کنم سجده جنون بندگی ام، سنگسار می خواهد قسم به لوح و قلم هر بلند بالایی ز خاک پای علی اعتبار می خواهد شبیهِ کاه رسیده اُحد مقابل او برای کوه شدن، اقتدار می خواهد چهار فصل دلم را خدا به لطف علی بهار خواسته است و بهار می خواهد خیال خال علی خواب مَخمَلی را بُرد که این معادله، شب زنده دار می خواهد به کوه کندن فرهاد غبطه خواهم خورد که شهد عشق علی پشتکار می خواهد فقیر و خسته و درمانده و پریشانم چه عاشقانه مرا زلف یار می خواهد تمام هستی خود را که باختم، گفتم: چه چیز دیگری از من قمار می خواهد؟! ... اگر که پاسخ من را به تیغ هم بدهد ببوسم آن چه لب "ذوالفقار" می خواهد چه عیب اگر که به انگور دست ما نرسید امیر، عاشق خود را خمار می خواهد ادامه دادن این شعر کار شاعر نیست حِسان و حِمیَری و شهریار می خواهد شبیه حضرت آدم همیشه عاشق او کنار صحن و سرایش مزار می خواهد دعای آخر عشاق او فقط فرج است ظهور صاحب مان، انتظار می خواهد ... 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
هیچ کس مثل علی یار پیمبر نشود شاه شیرین دهن و ساقی کوثر نشود چون علی صاحب عنوان برادر نشود روی دست نبی و دوش نبی بر نشود جز علی کیست که بر شهرِ نبی در باشد مثل آئینه در آئین پیمبر باشد او فقط لایق آن است که حیدر بشود اسدالله شود فاتح خیبر بشود علیِ عالیِ اعلای پیمبر بشود ز عنایات خدا محشرِ محشر بشود منکرش را تو بگو دست ز شک بردارد نگذارد ز غمش کعبه ترک بر دارد چون خدا خواسته سرّ ازلی اش بشود در پسِ پرده ی معراج علی اش بشود وَ علی باشد و آن گاه ولی اش بشود وارث آن همه اوصاف جلی اش بشود کیست در خمّ خدا باده ی سرمد جز او کیست آن کس بشود یار محمّد جز او راز خلقت همه در سرّ مگوی لب اوست و خدا مست لب و لهجه ی یک "یا رب" اوست مست شیرینی حلوای نماز شب اوست و علی مست خدا بود و خدا مشرب اوست پادشاهی ست گدای در او گردیدن همه ی عمر اگر قنبر او گردیدن شعرِ در شأن تو را حضرت باران گوید وحی باید برسد تا که نمایان گوید جبرئیل آید و در وصف تو "انسان" گوید آیه آیه سخن از لولو و مرجان گوید اسداللهی و عالم شده از روی تو مست شب شده یکسره از هِق هِقِ هوهوی تو مست 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
در ولادت حضرت علی (ع)   اَلا که آشکار شد طلوع طلعت قدم شهنشه وجود زد عَلَم ز عرصهء عدم خدم طفیل هستی اش ولی مجرد از خدم طلوع کرد نیّری که آفتاب صبحدم به کسب نور سایدش مدام جبهه بر قدم   چو خواست غیب ممتنع که رشهود دم زند ز اختفا به نور خود در اعتلا عَلَم زند ز صنع قاف قدرتش به کاف و نون رقم ‌زند هنوز پیش از آن که دم ز لوح و از قلم زند دل علیش لوح شد لسان احمدش قلم   چو آن خدای کعبه را به رکن دل مقام شد طواف کعبه نقض شد عمل دگر تمام شد نواهی خواص بین اوامر عوام شد بلی زیارت حرم به اهل دل حرام شد از آن که گشت رکن دل مقام صاحب کرم   من ار به قبله رو کنم، نظر به سوی او کنم اقامه صلوه را به گفتگوی او کنم گر از وطن سفر کنم، سفر به سوی او کنم ز حج بیت بگذرم، طواف کوی او کنم کز احترام مولدش، حرم شده است محترم   اَلا که رحمت آیتی ز رحمت علی بود همه کتاب انبیا، حکایت علی بود بهشت و هر چه اندر او عنایت علی بود اجل نعمت خدا، ولایت علی بود در این ولا بگو نعم، که هست اعظم نعم   شهی که از لسان او خدا کند خطاب را به حکم او به پا کند قیامت و حساب را به حب و بغض او دهد، ثواب را، عقاب را منزه است از آنکه من بخوانم آن جناب را خدیو دولت عرب، امیر کشور عجم   ببخشد از تبسمی وجود ممکنات را ستاند از تکلّمی قرار کائنات را ز لطف و قهر می دهد حیات را ممات را اگر زحال ماسوی بگیرد التفات را به یک اشاره می زند بساط کون را بهم   چون ذات پاک حق بُوَد منزه از تصوّرا خطا بُوَد که اندر او کسی کند تفکرا نبایدش ببیندش تعقّلا تبصّرا عقول را ذوات را در او بُوَد تحیّرا ز معرفت نمی توان زدن در این مقام دم   منزّهی که عقل کل نبرد پی به ذات وی دگر عقول ناقصان بر او کند احاطه کی کسی به غیر ذات او به ذات او نبرده پی چو او به قدرت از عدم بقا دهد به کل شئ عدم چگونه پی برد به ذات صانع قِدَم   مقلّدان بی بصر ز شیخ و شاب تن به تن گرفته اند خالقی ز خلق وهم خویشتن برند عالی و دنی تمام سجده بر وثن من آن نیَم که جهلشان شود محیط عقل من مراست عقل و مشعری به قدر خویش لاجرم   خدای وهم خویش را نه راکعم نه ساجدم محاط فهم خویش را نه عابدم نه حامدم در این عقیده و گمان نه مفتی ام نه زاهدم خدای، ظاهر از علی به باطن است، شاهدم که من صمد ندیده ام، به جز عیان از این صنم   چو شاه ما نمود رخ شدیم جمله مات او مجلّی ذوات شدتجلّی صفات او فرو شدند عاقلان در افتکار ذات او نبوده راه معرفت به ذات بحت بات او عقول شد به روشنی غریق لُجهء ظُلَم   وجود عقل چون بُوَد ترشّحی ز جود او چگونه عقل می کند احاطه بر وجود او در این مقام طیر دل هبوط شد صعود او نیافت غیب او کسی چرا که در شهود او هجوم حیرت و وله زیاد گشت و علم کم   زبان کجاست تا کنم حکایت دهان او به نکته ای رسیده ام که لالم از بیان او نیافت چون دلم نشان ز لعل بی نشان او حکایت دهان او بگویم از زبان او که از مقال او کنم بیان حال او رقم   شهی که از علو شان، ثنای او خدا کند دگر مدیح ذات او چگونه ماسوا کند نمی توان به وصف او چو عقل دیده وا کند سزد که او به نطق خود ثنای خود ادا کند از آنکه سر ذات او، ز غیر اوست مکتتم   بهشت را بهشته ام، بهشت من علی بود علیست آنکه از رخش بهشت منجلی بود به غیر دیده داشتن، نشان احولی بود کسیست عاشق ولی، که ناظر ولی بود به دست دیگران دهد کلید گلشن ارم   به زندگی از آن خوشم که زندگیست داد او بدان امید جان دهم که جان دهم به یاد او به عیش و طیش و نیک و بد خوشم در انقیاد او اَلا، مراد عاشقان همه بُوَد مراد او چه در تعب چه در طرب چه در نعم په در نقم   طبیب اگر دوا دهد در آن دوا شفا بُوَد حبیب اگر جفا کند در آن جفا وفا بُود فا مجو ز عاشقی که شاکی از جفا بُوَد اَلا،‌ سلوک صوفیان به عالم صفا بُوَد مساوی است نزدشان وجود صحّت و سقم   تو ای علی مرتضی، که نفس پاک احمدی چو نفس پاک احمدی، ظهور ذات سرمدی ز هر علل منزهی، ز هر خلل مجردی به ظاهر محمدی، تو باطن محمدی نبی به جسم ظاهرت، خطاب کرده ابن عم   وجود را، فقود را، تو خالقی، تو داوری جمال را، جلال را، تو مظهری تو مظهری تو نقطه ای، تو مرکزی، تو صادری، تو مصدری تو باطنی، تو ظاهری، تو اولی تو آخری و مِنکَ یَنجَحُ الطَّلب و فیکَ یَنتَهِی الهِمَم   تو آن تجلی حقی، که هستی است طور تو مشارق جهان بود مطالع ظهور تو دل فواد چون کند تغافل از حضور تو که هر طرف عیان بود تجلیات نور تو ز پرده های مختلف، به اقتضای بیش و کم.   فواد کرمانی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مثل طفلش، دوست می‌دارد گدا را اینچنین غیر آغوشش گدا دارد کجا را اینچنین؟ عده ای خیره به ایوانند و ما در حسرتش غیر را آنگونه حیران کرد، ما را اینچنین کاش بفرستد برایم سرمه از خاک درش چشم دارم آری آری اعتنا را اینچنین تیغ ابرو کشت ما را و نگاهش زنده کرد جمع بسته صولتش خوف و رجا را اینچنین با قسم بر خاک پایش حاجتم را خواستم تا سر کوی اثر بردم دعا را اینچنین دعوی مردانگی جز از علی لاف است و بس ما که فهمیدیم حکم «لافتی..» را اینچنین کشته‌ی تیغش ذلیل است و چه کس تفسیر کرد، جز جناب ذوالفقارش «من تشا» را اینچنین؟ آدم اویم که حتی در زمین گندم نخورد دوست می‌دارد نگار من خدا را اینچنین 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
و میلادیه امیرالمومنین(جدید) آمده آنکس که نامش دلرباست زادگاهش کعبه و بیت خداست آمده آنکس که محبوب خداست در مسیر بندگی بی انتهاست آمد آن جانان که عشق عالم است او فقط جان رسول خاتم است آمده شاهی که از عالم سَر است از ملائک ، انبیاء او برتر است آمد آنکس که امامِ بر حق است بر همه عالم ، ولیِّ مُطلق است آمد آن مولا که اسمش حیدر است آمد آن آقا که شیرِ خیبر است آمده آنکس که کُفو فاطمه است دل به یُمن مَقدمش بی واهمه است او فقط یار و انیس مادر است شَان او تنها برای کوثر است آمد آنکس که نبی را نائب است هردلی را با ولایش صاحب است آمده یار و معین بی کسان دلبر و دلداده ی صاحب دلان آمده آن کس که حق با او بُود دائما ذکرش به لب یاهو بُود چون علی باحق وحق هم با علی است ذکر یارب یارب من یا علی است کن مُنور بزم ما ای آفتاب کن دعای خسته دلها مستجاب باده ی نابی بده همچون گلاب تا که مست تو شویم ای بوتراب *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بر ممات گرگ خویان شیر بیرون آمده از نیامِ ذات حق شمشیر بیرون آمده کعبه را خانه تکانی کرد دست کردگار مژده بادا آیه تطهیر بیرون آمده آدمیّت را ولی الله معنا می کند نور حق را بهترین تصویر بیرون آمده هر چه می خواهی میانِ چشم جذاب علیست هرچه در هستی ست را تفسیر بیرون آمده آیه ها را خواند چون چل سالهٔ غار حرا مومنون را دستگیر و میر بیرون آمده برق چشمانش أشِّداءُ عَلَی الکُفار شد گر چه بهر عاشقان اکسیر بیرون آمده 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یک ذره از نگاه علی آفتاب شد انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد مارا ز خاک پای علی آفریده اند پس با همین حساب علی بوتراب شد سجاده ی نماز شبش بال جبرئیل گل بود و اشکهای دو چشمش گلاب شد هر حاجتی که پیش خداوند برده ام گفتم خدا به حق علی مستجاب شد باید غلام قنبر او شد که از ازل هر کس غلام او شده عالیجناب شد گفتیم یاعلی و شعف آفریده شد با خنده هاش دُرّ نجف آفریده شد ما در تو دیده ایم صفات امیر را طی کرده ایم با تو تمام مسیر را با لطف فاطمه ست به عالم علم نمود علامه ی امینی اگر الغدیر را باید اضافه کرد به القابت ای علی جای امیر ، لفظ امیرِ کبیر را آنکه سروده تو اسدالله غالبی تشبیه کرده است به چشم تو شیر را این جذبه ی نگاه تو مارا گرفته است یعنی اسیر کرده نگاهت ، اسیر را یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی جایی که آب هست تیمم مجاز نیست وقتی امام هست خلیفه نیاز نیست سوگند میخورم به تمام مقدسات بی حُبِّ او نماز شما هم نماز نیست مبهوتم از زیارت ایوان طلای تو کعبه گمان کنم نجف است و حجاز نیست بر سردر بهشت نوشتند یاعلی یعنی به جز لوای تو در اهتزاز نیست اصلاً قیام کرده قیامت برای تو آنجا که غیر حُبّ علی چاره ساز نیست حتما علی کنار خدا ایستاده است حتما علی بخاطر ما ایستاده است هوهوی ذوالفقار علی اسم اعظم است حیدر خودش تجلی آیات محکم است حیدر بشر نبود اگر چه خدا نبود اما برای بنده خدای مجسم است آیینه ی تمام نمای خدا علیست هر چه نوشته اند ز اوصاف او کم است گفتیم‌ یا علی و شنیدیم فاطمه زهراست جان حیدر و او جان فاطمه ست ساقی علی ، پیاله علی ، باده هم علی امشب بساط مستی ما هم فراهم است با یاعلی ، علی و علی مست میشویم ما می نخورده ایم ولی مست میشویم حیدر اگر نبود صفایی نداشتیم شبهای جمعه حال دعایی نداشتیم بیچاره میشدیم اگر روز اربعین راه نجف به کرببلایی نداشتیم پابند صحن حضرت زهرا شدیم که وابستگی به هیچ کجایی نداشتیم یادش بخیر جز دم لبیک یاحسین در کاروان خسته صدایی نداشتیم دلتنگ لحظه های زیارت که میشویم ای وای اگر امام رضایی نداشتیم عمریست ما گدای همین خانواده ایم مدیون بچه های همین خانواده ایم *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بیشتر از هر زمانی، من به تو وابسته‌ام از غم و اندوهِ دوری؛ از فراقت، خسته‌ام در مسیرِ سختِ دنیا، قامتم خم شد، ولی عهدِ نوکر بودنم را، لحظه‌ای، نشکسته‌ام بهترین ساعاتِ عمرم در حرم طی شد، که من محوِ صحن و بارِگاه و گنبد و گلدسته‌ام می‌رسد روزی که من فارغ زِ رنج و دردها، گوشه‌ی ایوانِ شاهِ اولیا، بنشسته‌ام شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نور جلي می وزد از ساحت مرتضی علی(ع) عقلِ حقیر مانده در حیرت مرتضی علی(ع) آیه به آیه سوره ها وصل شده به سیره اش وحیِ مجسّم است در صحبت مرتضی علی(ع) شد وصیِ بعدِ نبی(ص)؛ هر که ندارد اعتقاد در صف حشر نیست از امّت مرتضی علی(ع) دار و ندار و هستی اش، یارِ خدا پرستی اش در دو جهان فاطمه(س) شد ثروت مرتضی علی(ع) رحمتِ واسعه ست از برکتِ نانِ او حسین(ع) ارث رسیده بر حسن(ع)؛ رأفت مرتضی علی(ع) آمده و نشسته روبروی او به روی خاک پیش گدا روا شود حاجت مرتضی علی(ع) نان و نوایِ بینوا، ناز و نوازش مدام شد پدر یتیم ها حضرت مرتضی علی(ع) سیزده ماه رجب مجلس شاه و رعیت است شکرخدا شدیم از رعیت مرتضی علی(ع) بوسه بر ایوان نجف کاش که قسمت بشود از کرم فاطمه(س)؛ با دعوت مرتضی علی(ع)! *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
✳️لسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... ✳️ سلام ای جوابِ سلامِ خدا ظُهورت طلوعِ تمامِ خدا تویی آفتابِ بلندِ زمین تویی سایه یِ مُستدامِ خدا تویی که به تعظیمِ تو امر کرد تویی صاحبِ احترام خدا تو نهجُ البَلاغه تو قرآن تو وَحی کلامی بگو هم کلامِ خدا صدایت صدایش به معراج بود حدیثَت حدیثِ مُدامِ خدا برایِ تو کعبه جگر چاک زد بیا مَردِ بیتُ الحَرام خدا مرا کعبه ی سینه چاکم کنید فقط پایِ حیدر هلاکم کنید علی ابتدا و علی انتهاست علی مصطفیٰ و علی مرتضیٰ ست علی اول است و علی آخر است علی در ظهور و علی در خَفاست علی ظاهر است و علی باطن است علی لااِلهَ علی لافَتاست علی در مَعارج علی در بُراق علی اِنَما و علی وَالضُحیٰ ست علی با حق است و علی بر حق است علی کعبه است و علی در حَراست علی نیست آن و علی نیست این علی نه جدا و علی نه خداست علی را بگو هرچه گویی کم است که زهرا علی و علی فاطمه ست اگر تیغِ تو سایه گُستر شود همان ابتدا کارِ یکسر شود غلط گفتم آقا ندارد نیاز که تیغِ شما خرجِ لشگر شود نیازی ندارد که میدان چو خاک به یک ضربه یِ مالک اشتر شود محال است جمعِ تمامِ سپاه که با قنبرِ تو برابر شود زمانِ شروعِ رجز خوانی ات زمین کَر شود آسمان کَر شود خدا دوست دارد تماشا کند کمی ذوالفقارِ علی تَر شود بِبَندَد اگر دستمالِ نَبَرد نباشد کسی را خیالِ نَبَرد به کعبه بکو رازِ تنزیل را بگو بِشکَنَد قلبِ قندیل را توو مادرو مصطفی و خدا ببین دورِ خود جمعِ فامیل را بخوان با فِصاهَت زِ با تا به سین زبورانه تورات و اِنجیل را کمی گَردِ نعلینِ خود را بریز تَفَقُد نما بالِ جبریل را برای یتیمان کمی کار کُن بِکَن چاهِ آب و بزن بیل را بکش طعنه های زن پیر را بِبَر روزها بارِ زنبیل را تویی صاحبِ پینه های قدیم تویی مَرکبِ کودکان یتیم نگهدار ما را برای خودت فقط بینِ مِهمانسَرای خودت مرا آیِنه کُن به دردی خورم در آغوشِ ایوان طلای خودت برای پدر مادرم کافی است نخی،ریشه ای از عبایِ خودت اگر پا گذارم به جاپایِ تو مرا می بری تا خدایِ خودت مرا می برد گوشه ای از بقیع فقط ردِ پا ردِ پایِ خودت سَرَت مانده بر شانه یِ نخل ها بگو با من از ماجرایِ خودت چرا استخوان در گلو مانده ای که با روضه هایی مَگو مانده ای حسن لطفی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
💢السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ ... 💢 چه غم دارم از لحظه مردنم به قبر و به زیر لحد خفتنم به میزان عدل خدا بردنم در آتش بخواهد بسوزد تنم که مولا علی دستگیر من است میان دو عالم امیر من است امامم علی اعتبارم علی پناهم علی افتخارم علی قرار دل بی قرارم علی همه لحظه ذکر و شعارم علی علی فاتح غزوه خیبر است نفسهای روز و شب کوثر است علی مرد میدان و مرد نبرد علی پشت خود را به دشمن نکرد علی درد را زار و بیچاره کرد علی مقتدا، پیشوا، رادمرد علی دست حق است در آستین ولیِّ فقیه خدا در زمین علی هست، دین نبی کامل است عبادت بدون علی باطل است کسی که علی داشته عاقل است و هرکس ندارد علی جاهل است تپشهای قلب نبی یا علی به معراج می رفت تا با علی علی عطر سجّاده اش یاس بود به اذن خدا اشجع النّاس بود به زهرا و اسمش چه حسّاس بود یکی از شجاعانش عباس بود علی همسر باوفای بتول علی اولین جانشین رسول علی باغبان زمین فدک علی سفره ی عالمی را نمک نگاه علی چرخش نُه فلک و ذکر شب و روز جن و ملک علی حاکم و عالم و عادل است علی رافع و حل هر مشکل است علی بهترین عبد پروردگار علی معنی کامل ذوالفقار علی مُلک این سینه را شهریار علی مرد شیر افکن روزگار علی گفتن ما عبادت بوَد قبول عبادت ولایت بوَد من از آنچه گفتم علی برتر است نبی شهر علم و علی چون در است علی همدم سوره کوثر است علی موج طوفان و، جنگ آور است خدا با علی و علی با خدا شهنشاه مُلک ولا مرتضی رضاباقريان ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*