eitaa logo
کانون مداحان
26.6هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
21.2هزار ویدیو
197 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر حضرت زهرا(س)(مادر تو از این خانه رفتی چه غریبانه) مادر تو از این خانه رفتی چه غریبانه پاشیده ز هم جمع شمع و گل و پروانه مادر مادر مادر ای مظلومه مادر مادر مادر مادر ای مظلومه مادر با چشم خودم مادر دیدم که تو را کشتند جرم تو چه بود آخر بر گو که چرا کشتند مادر مادر مادر ای مظلومه مادر مادر مادر مادر ای مظلومه مادر تو اشک مرا دیدی من داغ تو را دیدم تو پشت در افتادی من دور تو گردیدم مادر مادر مادر ای مظلومه مادر مادر مادر مادر ای مظلومه مادر امشب چه غریبانه با ناله سحر کردی زخم جگر خود را پنهان ز پدر کردی مادر مادر مادر ای مظلومه مادر مادر مادر مادر ای مظلومه مادر کی می رود از یادم در گوشه این خانه با بازوی بشکسته کردی سر من شانه مادر مادر مادر ای مظلومه مادر مادر مادر مادر ای مظلومه مادر در دیده خود هر شب خوناب جگر دارم با گریه نگه باشد بر این در و دیوارم مادر مادر مادر ای مظلومه مادر مادر مادر مادر ای مظلومه مادر این خانة در بسته این گریه آهسته پیوسته به من گویند از پهلوی بشکسته مادر مادر مادر ای مظلومه مادر مادر مادر مادر ای مظلومه مادر شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شهادت حضرت زهرا سلام ٱلله علیها -( هر چند که شد سفید تار مویت ) هر چند که شد سفید تارِ مویت یک ثانیه برنگشت خُلق و خویت دق داد حسن(ع) را غم ِ بیماری تو هنگام نماز؛ لرزش ِ زانویت بالای سرت حمدِ شفا خواند و گریست دستانِ حسین(ع) بهترین دارویت دلواپس و مهربان! کماکان دلسوز... تغییر نکرد خصلتِ نیکویت از صبر و سکوتِ ذوالفقارش لبریز هر بار علی(ع) نشست رو در رویت از درد نخوابیدی و ایکاش کمی آرام بگیرد ورم ِ بازویت صورت چه کبود و چشم هایِ خیست؛ تار است و چه تیر میکشد پهلویت! شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر غزل ابتدای جلسه فاطمیه - روضه حضرت زهرا سلام الله علیها -(به خدا علت ایجاد دو عالم زهراست) به خدا علت ایجاد دو عالم زهراست پاره ی پیکر پیغمبر خاتم زهراست بهترین مایه ی آرامش جانِ مولا شادی قلب نبیُّ الَه اعظم زهراست نه فقط الگوی زن های زمانش بوده الگوی آسیه و اسوه ی مریم زهراست و بهشت است که زیر قدمش خلق شده جلوه ی معنوی کوثر و زمزم زهراست گریه کن های حسین بن علی می دانند اولین گریه کن ماه محرم زهراست هر که آمد سر این سفره خودش آورده بانی اصلی این بیرق و پرچم زهراست اشک را روزی ما کرد خود این بانو صاحب اصلی این بارش نم نم زهراست حیف از این فاطمه که پشت در افتاد زمین آن که شد قامتش از جور و جفا خم زهراست آه ما گریه کن قد خم زهراییم آه ما گریه کن عمر کم زهراییم شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها خشم و آشوب و شراره است سراپا آتش چه بلاها که نیاورده سر ما آتش ناگهان می دَرد اندوخته عمر تو را سنگدل، سرکش و بی رحم همانا آتش از ازل کینه ای از خاک به دل داشته است از همان روز نخستین شده رسوا آتش گفتم‌ آتش جگرم سوخت خدا رحم کند می کشد ذهن مرا تا به کجاها آتش؟ تسلیت در همه جا رسم و رسومی دارد جمعیت پشت در خانه ما با آتش ناگهان جان نبی فاطمه از جا برخاست بلکه خاموش شود در دل اعدا آتش بلکه با آمدنش چکمه خجالت بکشد یا حیایی کند از دیدن حورا آتش دُر گرفتند اگر عالم و آدم یک عمر گُر گرفت از در کاشانه زهرا آتش پشت در چاره عالم چه کند چاره نداشت یا که باید ز علی دل بکند یا آتش آسمان تیره زمین تار خدایا چه شده؟ کینه دارند از این گل همه حتی آتش لگد رهگذران ساقه گل را که شکست ناله زد فضه بیا، زد دل ما را آتش باغبان یک طرف و شاخه طوبی طرفی بین شان فاصله انداخته گویا آتش   هر غمی در دلت افتاد مبادا غربت هرچه آید به سرت باز مبادا آتش از دری سوخته تا خیمه ای افروخته آه‌‌‌... چه بلاها که نیاورده سر ما آتش سلام الله علیهم اجمعین 🔸شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها پُر شدم از غصّه و اندوه و غم بانوی من پیکرت بدجور پیچیده بهم بانوی من این کبودی ها..توانم را ربوده فاطمه تار می بینم تنت را..محترم بانوی من وقت غسلت آمده..دستم به گیسویت رسید گیسوانت از چه رو گردیده کم بانوی من؟ پوستی بر استخوانت مانده بود و آب شد کن دعا!تا زودتر بر تو رسم بانوی من سینه ام تنگ ونفس تنگ و دو چشمم لاله گون دیده وا کن زنده ام گردان به دم بانوی من جای سالم نیست در روی تنت صدیقه ام چون بنفشه شد سرت تا به قدم بانوی من خونِ پهلوی تو با آب روان مخلوط شد من گریبان خودم را می درم بانوی من لیله ی قدر علی مخفی شدی در زیر خاک تا بگویند :شیعیان «ای بی حرم بانوی من» سلام الله علیهم اجمعین 🔸شاعر : ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): نجوای دلِ عاشق بی باک ، علی جان از خاکم و هستی پدر خاک، علی جان تو وجه خدایی و ید و قدرتِ داور ای خالق منظومه و افلاک،علی جان بدخت کسی که نشده مست ز جامت ای روی ضریح تو پُر از تاک،علی جان مولایی و این خلق بدهکار تو هستند ای رهبر و فرمانده ی چالاک،علی جان با هیبتی و برق نگاه تو عجیب است دشمن ز هراس تو زند چاک،علی جان خشم و غضبت خشمِ خداوندِ علیم است ای شیر خدا، شیرِ غضبناک،علی جان ای رحمت حق،ای اَبَ الایتامِ دو دنیا چشمان گدایت شده نمناک،علی جان زهرا به فدایت شد و احمد به فدایت ای محور حق در دل لولاک ،علی جان جانم به فدایت نشود،خُسرِ عظیم است باید که شوم پایِ شما خاک،علی جان لعنت به عدوی تو یقین دین و جهاد است با لعن شود قلب و دلم پاک،علی جان خارج شو ز غیبت،که ز یک نور شمایید در معرکه ها مثل تو کولاک،علی جان من عاشق مهدی شدم از لطف مدامت ای دلبر این دوره ی غمناک،علی جان /عبدِ کریم/ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): دشمن از کین به پیکرم میزد دید بی یار و یاورم میزد سیلی و تازیانه بر من که یادگار پیمبرم میزد در دلش داشت کینه حیدر دید من یار حیدرم میزد باغلافش به بازویم قنفذ پیش چشمان شوهرم میزد نه فقط پیش چشم شوهر من پیش چشمان دخترم میزد بی مهابا به همره ثانی به تن و صورت و سرم میزد 🔸شاعر : __________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): خشم و آشوب و شراره است سراپا آتش چه بلاها که نیاورده سر ما آتش ناگهان می دَرد اندوخته عمر تو را سنگدل، سرکش و بی رحم همانا آتش از ازل کینه ای از خاک به دل داشته است از همان روز نخستین شده رسوا آتش گفتم‌ آتش جگرم سوخت خدا رحم کند می کشد ذهن مرا تا به کجاها آتش؟ تسلیت در همه جا رسم و رسومی دارد جمعیت پشت در خانه ما با آتش ناگهان جان نبی فاطمه از جا برخاست بلکه خاموش شود در دل اعدا آتش بلکه با آمدنش چکمه خجالت بکشد یا حیایی کند از دیدن حورا آتش دُر گرفتند اگر عالم و آدم یک عمر گُر گرفت از در کاشانه زهرا آتش پشت در چاره عالم چه کند چاره نداشت یا که باید ز علی دل بکند یا آتش آسمان تیره زمین تار خدایا چه شده؟ کینه دارند از این گل همه حتی آتش لگد رهگذران ساقه گل را که شکست ناله زد فضه بیا، زد دل ما را آتش باغبان یک طرف و شاخه طوبی طرفی بین شان فاصله انداخته گویا آتش   هر غمی در دلت افتاد مبادا غربت هرچه آید به سرت باز مبادا آتش از دری سوخته تا خیمه ای افروخته آه‌‌‌... چه بلاها که نیاورده سر ما آتش 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان من که می دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان گرچه سختی می کشی در خانه، باشد کار کن فضه را بنشان و خود جارو بگیر اما بمان با غروبت خانه ام تاریک شد، لطفا نرو مثل شمعی نیمه جان سوسو بگیر اما بمان غربت من گرچه سنگین است روی شانه ات با غم تنهایی من خو بگیر اما بمان چهره می پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): انتها نیست در آن جلوه که با فاطمه است نقطه‌ی "فا" علی و نقطه‌ی "با "فاطمه است کیست او حضرت حق یا که نبی یا که علی کیست او فاطمه یا فاطمه یا فاطمه است بارها محضر او خورد زمین جبرائیل بارها گفت محمد به حرا فاطمه است بیش از کعبه پیمبر به طوافش می‌رفت یعنی ای قوم فقط قبله نما فاطمه است من از اَمرش به علی یادِ حدیثی کردم حجت الله عَلی  حُجَّتنا فاطمه است گفت سوگند به مظلومی تو کم نشود یک سرِ موت در این معرکه تا فاطمه است آنچنان رویِ زمین ریخت چهل تَن را که همه گفتند مگر شیرخدا فاطمه است همه گفتند که در شهر دو حیدر باشد همه گفتند که در شهر دوتا فاطمه است مرتضی گفت بمان ورنه خودش میفهماند که اذازُلزلتِ الاَرض و سَما فاطمه است چادرش را نتکاند   آخ ببینید همه نام او مردم نامرد  چرا فاطمه است روز محشر شود ؛ از آمدنش معلوم است که چرا کارِ خلائق همه با فاطمه است تا که او هست شفاعت به شفیعی نرسد تا که او هست فقط ناله‌ی ما فاطمه است 🔸شاعر ______________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): پُر شدم از غصّه و اندوه و غم بانوی من پیکرت بدجور پیچیده بهم بانوی من این کبودی ها..توانم را ربوده فاطمه تار می بینم تنت را..محترم بانوی من وقت غسلت آمده..دستم به گیسویت رسید گیسوانت از چه رو گردیده کم بانوی من؟ پوستی بر استخوانت مانده بود و آب شد کن دعا!تا زودتر بر تو رسم بانوی من سینه ام تنگ ونفس تنگ و دو چشمم لاله گون دیده وا کن زنده ام گردان به دم بانوی من جای سالم نیست در روی تنت صدیقه ام چون بنفشه شد سرت تا به قدم بانوی من خونِ پهلوی تو با آب روان مخلوط شد من گریبان خودم را می درم بانوی من لیله ی قدر علی مخفی شدی در زیر خاک تا بگویند :شیعیان «ای بی حرم بانوی من» 🔸شاعر : __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): دنیای بی زهرا شبیه یک سراب است هستی بدون حضرتش نقشی بر آب است اصلاً بدون فاطمه بودن، عذاب است هرکس که بی زهرا شود، در اضطراب است هرکس که شد بی فاطمه تنهاست، تنها سرمایه‌ی هستی فقط زهراست، زهرا زهرا کجا و آن همه آزار، ای وای زهرا کجا و در کجا، دیوار، ای وای انسیه ی احمد کجا و نار، ای وای حورا کجا و ضربه ی مسمار، ای وای بین در و دیوار و آتش بود زهرا با دشمنان هم در کشاکش بود زهرا افسوس مشتی دیو و دد از او گذشتند با ضربه ی مشت و لگد از او گذشتند بر دست او شلاق زد، از او گذشتند فریاد زد: "بابا مدد!" از او گذشتند یک لحظه یاد محسنش افتاد و افتاد یک صیحه از عمق جگر سر داد و افتاد 🔸شاعر : ___________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): غم می‌وزید غم می‌وزید شادیِ ما مختصر کُنَد شب می‌رسید کامِ مرا تلخ تر کُنَد کو مَحرمی که بر درِ این خانه سر زَنَد کو مَرحمی که بر جگرِ ما اثر کُنَد مادر که می‌رود همه‌ی خانه بی کَس‌اند مادر که هست خنده از اینجا گذر کُنَد باشد‌ ، مریض هم شده باشد به خانه‌ات کافیست در نماز که چادر به سر کُنَد او هست نانِ تازه و گرمیِ خانه هست کافیست در قنوت دعایی اگر کُنَد من روضه خوانِ خویشم و دیدی که روزگار! آتش نکرد آنچه که غم با جگر کُنَد نامردِ شهر با همه ولگردها رسید تا که تمام قصه‌یِ دیوار و در کُنَد گردن کشید ...دید علی نیست...شیرشد تا بی خیال طعنه زنَد خنده سر کُنَد اول قباله‌یِ فدک از دستِ ما گرفت می‌خواست تا غرورِ مرا خُرد تر کُنَد محکم گرفته مادرِ من چادرش ، ولی فرصت نشد که دست به رویش سپر کُنَد عمدا میانِ تنگیِ کوچه کشیده زد تا ضربِ دستِ او دو برابر اثر کُنَد یک تن میانِ چند نفر حرفِ ساده نیست مادر زدن به پیش پسر حرف ساده نیست حسن لطفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): آقا سلام روضه مادر شروع شد باران اشک های مکرر شروع شد آقا اجازه هست بخوانم برایتان این اتفاق از دم یک در شروع شد
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بر مشام جان رسد بویی غریب از کوچه ها بوی سیلی،یاس نیلی،حمله ی آلوده ها بوی گریه،خاک چادر، بغضی از جنس حسن صبرحیدر،اشک زینب،غنچه ای در شعله ها
سلام(بخوانیدوارسال کنید): تو تهران یکی می گفت : خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد می زنند : 💢 آزادی 💢 آزادی 💢 آزادی 💠 و عابران خسته می پرسیدند : آزادی چند ؟؟ ✅ من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد : آزادی کجاست ؟؟ و راننده با لحن معنی داری گفت : رد کردی ؛ آزادی قبل از انقلاب بود. و من به او گفتم : 💢 آری ⬅️ از "غرب" که به میدان آزادی نگاه کنی ، آزادی قبل از انقلاب است؛ ولی ✅ از میدان " امام حسین (ع) " که به آزادی نگاه کنی، می بینی آزادی درست بعد از انقلاب قرار دارد. ⬅️ پس بنگر در کدام سوء ایستاده ای، 🌳طرف امام حسین (علیه السلام) 🌳یا طرف غرب چهل سالگی انقلاب مبارک🌹🌹 ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
حضرت زهرا سلام الله علیها مدینه! شهر نبی! تربت چهار امام!  به نقطه نقطه ی خاکت زما سلام، سلام!  اگر چه ساکت و آرام میرسی به نظر  دلی نمانده که گیرد به یاد تو، آرام  مزار چار امامی و، شهر پنج تنی  ز شش جهت به سویت حاجت آورند مدام  چراغ محفل جان، مسجد الحرام دلی  که بر طواف حریم تو، بسته دل احرام  سزد چو نام شریف تو بر زبان آرم  به حرمت سخنم، انبیا کنند قیام  دوای درد دو عالم، ز گرد صحرایی  سلام بر تو! که آرامگاه زهرایی  --  شرار غم ز وجودم زبانه میگیرد  ز گریه، مرغ دلم آب و دانه میگیرد  نه آرزوی بهشتم بود، نه شوق وطن  دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد  زهر نشانه گذر کرده، با هزار نگاه  سراغ از آن حرم بینشانه میگیرد  سلام باد به شهری که نام روح فزاش  به هر دلی که شکسته ست، خانه میگیرد  سلام باد بر آن داغدیده بانویی  که عرض تسلیت از تازیانه میگیرد!  درود باد به شهری، که تربت زهراست  بهار دامنش از اشک غربت زهراست  --  مدینه! کز تو به دلها شراره افتاده  شراره بر جگر سنگ خاره افتاده  چه روی داده که خورشید تو غریب شده؟  وزو به خاک تو، ماه و ستاره افتاده؟!  چه روی داده که مثل علی، ز شدت غم  خموشی و نفست در شماره افتاده؟!  به روی نیلی زهرا قسم بگو که: چرا  به کوچههای تو یک گوشواره افتاده؟!  مدینه! ناله بر آر از جگر، بگو به علی:  بیا که فاطمه از پا دوباره افتاده!  مدینه! نخل گلت چیده شد به گلخانه  برای غنچهی خونین گریستی یا نه؟!  --  مدینه! طوطی وحی تو، آشیانه نداشت؟  و یا از فتنهی زاغان، امان به لانه نداشت؟  چو شمع سوخته گردید و آه و ناله نزد  شراره داشت به دل، بر لبش ترانه نداشت  گرفته بود چنان خو به دانه دانهی اشک  که شوق زندگی و میل آب و دانه نداشت  کسی شریک غم دختر رسول نشد  بجز علی، که محیط غمش، کرانه نداشت  مدینه! تسلیتی جز شرار و دود ندید!  مغیره دسته گلی غیر تازیانه نداشت!  گمان نبود صدای نبی خموش شود  ز دود، خانهی زهرا سیاهپوش شود!  --  مدینه! لشکر اندوه ریخت بر سر تو  نبود اینهمه رنج زمانه، باور تو  مدینه! بعد پیمبر ز بس غریب شدی  نشست قاتل زهرا، فراز منبر تو!  مدینه! چون به سرت آسمان خراب نشد؟!  چو گشت نقش زمین دختر پیمبر تو!  از آن شبی که علی دفن کرد فاطمه را  صفا گرفته شد از صبح روحپرور تو  به کوچههای تو یک روز، آفتاب گرفت!  هنوز مانده چو ابر سیاه منظر تو  میان کوچه، زنی را زدن، رشادت بود؟!  و یا به فاطمه سیلی زدن، عبادت بود؟!  --  مدینه! آنچه که میپرسم از تو، راست بگو  کجاست تربت زهرا؟ بگو کجاست؟ بگو  بقیع و منبر و محراب با حریم رسول  مزار او ز چه پنهان ز چشم ماست؟ بگو  چه شد که فاطمه هجده بهار بیش نداشت؟  چرا هماره ز حق، مرگ خویش خواست؟ بگو  چرا زمین تو، یاد آور مصیبت اوست؟  چرا هوای تو اینقدر غم فزاست؟ بگو  به گوشوارهی در کوچه اوفتاده قسم  به روی فاطمه سیلی زدن رواست؟ بگو!  چه لاله ای ز تو در بین خار و خس افتاد؟  که در مصیبت او، بلبل از نفس افتاد!  --  شکسته بال و پری ز آشیانه می بردند  تنی ضعیف، غریبا به شانه می بردند  جنازه ای که همه انبیا بقربانش  چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردند؟!  مدینه! فطمه را، روز روشن آزردند  چرا جنازه ی او را شبانه می بردند؟!  ز غربت علی و قصه ی در و دیوار  به دادگاه پیمبر، نشانه می بردند  به جای گل که گذارند روی قبر رسول  برای او، اثر تازیانه می بردند!  سزای آنهمه احسان مصطفی، این بود!  هنوز هم کفن آن شهیده خونین بود!  --  مدینه، راست بگو! شب علی به چاه چه گفت؟!  کنار تربت خورشید خود، به ماه چه گفت؟!  علی که روز لبش بسته بود و ناله نزد  ز دردهای درون با شب سیاه چه گفت؟!  مدینه! شب که علی برد سر فرو در چاه  ز محسنش، که فدا گشت بیگناه، چه گفت؟!  مدینه! شیر خدا، کم پناه عالم بود  چو دید فاطمه افتاده بی پناه، چه گفت؟!  مدینه! فاطمه در پشت در چو آه کشید  به آن شهیده، علی در جواب آه چه گفت؟!  مدینه! شرح غم تو، که نیست خاتمهاش  بسوز! هم به علی، هم برای فاطمهاش!  --  مدینه! طوبی قامت خمیدهی تو، چه شد؟!  مدینه! فاطمهی داغدیدهی تو، چه شد؟!  شرار فتنه ز اهل جحیم چون برخاست  بگو: بهشت به آتش کشیدهی تو چه شد؟!  به آن شکوفه که نشکفته چیده شد، سوگند  گل شبانه به گل آرمیدهی تو، چه شد؟!  نهال گلبن وحی را چو ضربه رسید  بگو که غنچه ی از شاخه ه تو چه شد؟  مزار فاطمه می باید از نظر، مخفی  مزار محسن در خون طپیده ی تو چه شد؟!  بریز اشک! که خاک مدینه را شویم  نشانی از حرم بی نشان او، جویم  --  حرامیان! که به خود ننگ جاودانه زدید  بدون اذن، علی را قدم به خانه زدید  کبوتری که هنوز آشیانهاش میسوخت  چه کرده بود که او را در آشیانه زدید؟!  چرا به کشتن زهرا هجوم آوردید؟!  چرا به مادر سادات، تازیانه زدید؟
سلام(بخوانیدوارسال کنید): دو دمه‌های ایام فاطمیه -(فاطمه در پشت در افتاد و شد محسن فدا) ◾️دو دمه‌های ایام فاطمیه ◾️بنداول فاطمه در پشت در افتاد و شد محسن فدا گفت یافضه بیا(۲) ◾️بنددوم در میان دود و آتش لطمه خورده از جفا گفت یا فضه بیا(۲) ◾️بندسوم میخ در بر سینه زهرا نشسته ای خدا گفت یا فضه بیا(۲) ◾️بندچهارم فاطمه با محسنش شد کشته‌ی راه ولا گفت یا فضه بیا(۲) شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): فراق زهرا(س)_سر فرو برده بزانوی غم ومی نالد یا زهرا(س) سر فرو برده بزانوی غم ومی نالد زند آتش غم جانکاه دل حیدر را دست بردست زندازدل خودآه کشد آخر از دست بدادست بهین همسر را دل او خون شده از فرقت یاری همدم داده قرآن مجسم ز کفش کوثر را کودکان برسر بستر به فغان می گریند مرتضی مانده چسان جمع کند بستر را یاد آرد که چگونه به گلش زخم زدند نتوانسته مدد یار شود دلبر را یاد آرد که زاو غنچه ی گل پرپر شد در زمانی که لگد زد عدو آن در را غم زهرا(س) کمر شوهر او را خم کرد داد از دست علی(ع) یار حمایتگر را غم همسر طرفی سوی دگر چار یتیم مانده حیران چه کند اینهمه بی مادر را زینبش کار کند فاطمه آید نظرش ای خدا صبر بده حیدر بی همسر را شعر:اسماعیل تقوایی شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): استقامت -(چنان در سجده هایش استقامت می کند زهرا) چنان در سجده هایش استقامت می کند زهرا سر سجاده تدریس عبادت می کند زهرا تبسم می کند حیدر همین که گوشه ی خانه برای زینبش قرآن تلاوت می کند زهرا علی را در خداوندش، خدا را در همانندش خدا را هر کجا باشد زیارت می کند زهرا عسل می‌ریزد از نام علی، هنگام تسبیحش خدا را با علی گفتن ضیافت می‌کند زهرا به دار الحکمه ی زهرا خلافت می کند حیدر به دار الحکمه ی حیدر خلافت می کند زهرا برای شمع و پروانه که راه عشق می جویند کفایت می کند حیدر، کفایت می کند زهرا به یادش یاس می کارم معطر می شود روحم به دل حب علی باشد سرایت می کند زهرا سوالی داشتم پرسیدم از تاریخ گریان شد و پاسخ داد احساس کسالت می کند زهرا به مجروحان جنگی سر زدم با درد میخوابند نمی دانم چگونه استراحت می کند زهرا به آن میخی که با شرمندگی کج شد توجه کن اگر هم سخت، دنیا را هدایت می کند زهرا به کرسی شفاعت می نشیند با دلی پر خون قیامت را به یک آهش قیامت می کند زهرا و با پیراهنی که گرگ ها صد پاره اش کردند تمام شیعیانش را شفاعت می کند زهرا شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(گل که افتد آه میگیرد چمن را بیشتر) گل که افتد آه میگیرد چمن را بیشتر خندهٔ در بسترت آزرده من را بیشتر از سکوتت آب گشتم اینکه رسمِ مهر نیست غیر از آن عجل وفاتی گو سخن را بیشتر از فدک، سرخیِ گلهایش نصیب تو شده روی تو سوزانده من را و حسن را بیشتر روز، خاموش است از بغضش حسن، اما به شب میپرد از خواب و میگوید نزن را بیشتر با چه زحمت بهر من مهمانِ آن آتش شدی دیدمت بر جان خریدی سوختن را بیشتر حاجتِ تو بعد از این نه سال ، حالا این شده تابوتی آور بپوشاند بدن را بیشتر با همین دستانِ خسته بر حسینش دوخته پس مواظب باش زینب پیرهن را بیشتر روضه ای می خوانم و رد میشوم مولا ببخش میخ در حتما دهد آزار زن را بیشتر شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): هر شب ستاره ریزم و شب را سحر کنم بر آفتاب گریم و بی ماه سر کنم زهرای کوچک علی ام کز امام خویش در موج غم چو فاطمه دفع خطر کنم شب ها به موج غصّه زنم خویش را به خواب تا گریه مخفیانه برای پدر کنم بابا برو ز خانه برون روزها که من بنشینم و نگاه به دیوار و در کنم فضّه تو ساعتی پدرم را به حرف گیر تا من به جای خالی مادر نظر کنم هر چند کودکم، بگذارید نیمه شب وقت نماز چادر او را به سر کنم دیدم که ریخت خصم ستمکار بر سرت قدّم نمی رسید که خود را سپر کنم همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم این جامۀ من است که باید به بر کنم 🔸شاعر: ______________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت به من از آنهمه رنج و غم و آزار نگفت گريه مي کرد ولي از غم مظلومي من از غم و درد خودش با منِ غمخوار نگفت درد بسيار به تن داشت که شب خواب نداشت شب نخوابيد ولي از درو ديوار نگفت ماه در پرده ابر سيه اش را پوشاند رو گرفت از من و از سيلي اغيار نگفت همره هر نفس از سينه او خون مي رفت به من از ضرب در و سينه و مسمار نگفت بارها بار غم و غصه ز دوشم برداشت غصه ها بود درون دلش انبار نگفت اثر ضرب در و سيلي و مسمار و غلاف تا که غصه نخورم زان همه آثار نگفت اين وفاداري او کشت مرا که هرگز چه سرش آمده از خصم ستمکار نگفت نتوانست زند شانه به موي زينب دست بشکسته اش افتاد از اين کار نگفت همه جا در غم من سنگ صبورم مي شد اين همه غم به دلش بوده و يک بار نگفت 🔸شاعر: _________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): به خدا علت ایجاد دو عالم زهراست پاره ی پیکر پیغمبر خاتم زهراست بهترین مایه ی آرامش جانِ مولا شادی قلب نبیُّ الَه اعظم زهراست نه فقط الگوی زن های زمانش بوده الگوی آسیه و اسوه ی مریم زهراست و بهشت است که زیر قدمش خلق شده جلوه ی معنوی کوثر و زمزم زهراست گریه کن های حسین بن علی می دانند اولین گریه کن ماه محرم زهراست هر که آمد سر این سفره خودش آورده بانی اصلی این بیرق و پرچم زهراست اشک را روزی ما کرد خود این بانو صاحب اصلی این بارش نم نم زهراست حیف از این فاطمه که پشت در افتاد زمین آن که شد قامتش از جور و جفا خم زهراست آه ما گریه کن قد خم زهراییم آه ما گریه کن عمر کم زهراییم 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯