eitaa logo
کانون مداحان
28هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
23.8هزار ویدیو
222 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بخوانید وارسال کنید: مهر قبولی دعا میگیرم امشب بال و پر پرواز را میگیرم امشب عالم به دستان علی بن الحسین است اذن بقیع و کربلا میگیرم امشب
سلام بخوانید وارسال کنید: دوبیتی های شهادت امام سجاد علیه السلام روضه خوان دلش غرق غم و رنج وبلا بود وجود او به ماتم مبتلا بود پس از کرب وبلا سی سال با اشک هماره روضه خوان کربلا بود کفن دلش راداغ وغم بیت الحزن کرد وجودش را پراز رنج ومحن کرد نمی دانم چگونه با چه حالی تن صدچاک بابا را کفن کرد ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: تقدیم به مقام معظم رهبری «امام خامنه ای» فصل الخطاب آرام جان ماست، سلام تو ای عزیز محبوب قلب ها شده نام تو ای عزیز با جان خود به هرسخنت گوش می دهیم فصل الخطاب ماست، کلام تو ای عزیز کوتاهی کلام من بی بضاعتی هرگز نمی رسد به مقام تو ای عزیز خواهم زکردگار، به سجّاده ی نیاز درهر نماز خویش، قوام تو ای عزیز نسلت حسینی است،که با پیروی از او محشر به پا شود زقیام تو ای عزیز سوریه وعراق ویمن، فتح می شود هنگام انفجار پیام تو ای عزیز همراه باشماست،«وفایی»، شب فراق چشم انتظار وصل امام تو ای عزیز ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: من سلاحم گریه و با گریه طوفان می کنم سنگ را حتی به وقت گریه ، گریان می کنم مثل زهرا مادرم ، مثل رقیه خواهرم دودمان ظلم را با اشک ویران می کنم زندگانی مرگ تدریجی است بعد از کربلا کنج غربت درد را با درد درمان می کنم بی اراده ذکر لب عجل وفاتی می شود هر زمان که یاد از شام غریبان می کنم گاه یاد قاسم و گاهی به یاد اکبرم هر زمان که قصد رفتن بر گلستان می کنم حرمله داد مرا بدجور در آورده است تا توانم لعن بر آن نامسلمان می کنم هر کجا که حرف کفن و دفن آید در میان بی اراده یاد از آن جسم عریان می کنم تا صدای قاری قرآن به گوشم می رسد یاد از آن مجلس و آن چوب و دندان می کنم خواهرم آن شب جلوی چشم من دق مرگ شد شرم از آن ماجرای کنج ویران می کنم _________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: خیال کن که پر از زخم ، پیکرت باشد شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد خیال کن هدف سنگ های کوفه و شام به روی نیزه سر دو برادرت باشد فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست و جمله های"حواست به معجرت باشد" خیال کن حرمت بی پناه مانده و بعد به روی نی سر سردار لشگرت باشد کنار عمۀ سادات، یکطرف، شمر و سنان و حرمله هم سمت دیگرت باشد خیال کن که علی باشی و به مثل علی دو دست بسته کماکان مقدرت باشد خیال کن همه اینها که گفته ام هستند علاوه بر همه توهین به مادرت باشد یزید باشد و بزم شراب باشد و وای به تشت زر سر بابا برابرت باشد و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد و باز از همه بدتر که مدت سی سال تمام آن جلوی دیدهء ترت باشد به اشک حضرت سجاد می خورم سوگند که دیده هر چه که گفتیم ، باورت باشد 🔸شاعر: _________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: سر می گذارم بر سر دیوار روضه وقتی که می افتم به یاد یار روضه عرض ارادت می کنم بر آن مسیحی که روی دوش خود گرفته دار روضه مصداق کل یوم عاشوراست این مرد او شاهدی زنده است در اشعار روضه زخمی قدیمی از در و دیوار دارد آزرده او را واژه ی مسمار روضه سی سال اشک و هق هق و ذکر مصیبت در چشم او شد زندگی سرشار روضه بیماری کرببلایش مصلحت بود بیمار بوده او ولی بیمار روضه هر شب به روی سفره اش با دیدن آب می کرد با خون جگر افطار روضه هر جا که ذبحی را کنارش سر بریدند افتاد یاد مقتل غمبار روضه بابای مظلوم مرا لب تشنه کشتند وقتی که شمر نحس شد آوار روضه خیلی خجالت می کشم از عمه هایم از ازدحام کوچه و بازار روضه بی معجری ها یک طرف، از یک طرف هم گوش رقیه، غارت گوشوار روضه 🔸شاعر: __________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر می خواست امامت از دل آتش چنان ققنوس بر می خاست علی باشی و در میدان نجنگی ، داغ از این بدتر؟ خدا اورا به بزم عشق بازی شعله ور می خواست علی در خونِ خود پرپر علی با تیرِ در حنجر علی از شعله سوزان تر علی بودن هنر می خواست نباید شعلهء این ماجرا یک لحظه بنشیند عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر می خواست به پای این کبوتر نامه ای از جنس زنجیر است که فریاد بلند تشنگان پیغامبر می خواست مصیبت تازه بعداز کربلا آغاز شد یعنی به غیر از خونِ تن ، دشمن از او خون جگر می خواست خرابه خیزران خنیاگری ها خارجی خواندن نمک از زخم هایش زخم های تازه تر می خواست امامت را زنی با خود به هر جان کندنی می برد که زینب بود ، اگر او زیر دست و پا سپر می خواست پدر لب تشنه جان داد و گذشت اما تمام عمر صدای گریهء باران چه از جان پسر می خواست غریب است آنچنان کعبه میان آشنایانش که استعلام حقانیتش را از حجر می خواست 🔸شاعر: _______________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: شب فراق، همان صبح انتظار من است كه انتظارسحر فیض برگ‌وبار من است اگرچه دوره هجران به رنگ پاییز است خزان مقدمه فصل نوبهار من است شكست بغض قنوتم درالتماس فرج قرار، شرط قیام است وبی‌قرار من است زعهدِ «لاناسين لِأمْرِكُمْ» * خواندم كه من اسیر جدایی و او كنار من است قسم به غیرت سرخ مدافعان حرم به هركجاكه توهستی همان دیارمن است به زیر خاك، دلم بی‌قرار دیدن توست كه آرزوی تو در گوشه مزار من است به لب رسیده دگر جانم از فراق بیا بیا كه تیره‌تر از شام، روزگار من است عزای حضرت سجاد و ناله «الشّام» گواه سوز دل وچشم اشكبارمن است * امام زمان (عج) در نامه شریفشان به شیخ مفید می‌فرماید: «إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، ولاناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَلَوْلا ذلِكَ لَنَزلَ بِكُمُ اللاَّواءُ وَاصْطَلَمَكُمُ الاَعْداءُ، فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَظاهِرُونا عَلَی انْتِياشِكُمْ مِنْ فِتْنَة قَدْ أَنافَتْ عَلَيْكُمْ» 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم آنچه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم از همه سختی گودال همین بس باشد قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت پی انگشت پدر در همه جا گردیدم با عبا جمع نمودم که نریزد عباس پاره های تنِ سقای دلاور دیدم کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا چادر سوخته وپاره ی خواهر دیدم وای از شام که ناموس خدا را بردند خنده و هلهله در مردم کافر دیدم سخت تر از همه بازار یهودی ها بود عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: تا که چشمش به آب می افتد یادِ طفل رباب می افتد کوهِ آتشفشان اندوه است از نگاهش مُذاب می افتد پلک هایش که بسته می گردند پرده های حجاب می افتد نیمه شب خوابِ "شام" می بیند نیمه شب ها ز خواب می افتد نمکی چشم شور شامی ها روی قلبی کباب می افتد روی گلبرگ یاس های حرم اثرات طناب می افتد یاد آن خیزران و تشت طلا یاد بزم شراب می افتد شام را قتلگاه می بیند نیزه ها را،"نگاه" می بیند مثل کرببلا در اینجا هم روبه رویش سپاه می بیند تا تماشا شوند بین گذر همه جا سدِّ راه می بیند کوچه کوچه به گریه می افتد کوچه کوچه گناه می بیند معجری پاره پاره افتاده یا که او اشتباه می بیند؟ تنِ دخترسه ساله ای را،آه.. از کبودی سیاه می بیند بین آن ازدحام جان فرسا عمه را گاه گاه..،می بیند عمه را بین آن همه نامرد... عمه را بی پناه می بیند 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: پسر مادرِ آبی؛ پدر اشک شدی در مسیر غمِ خود همسفر اشک شدی آسمان خیس شد از بارش بارانِ زمین تا که بالا برود؛ بال و پر اشک شدی در دل سوخته‌ات یک غمِ چندین ساله‌ست چشم تو مقتل مکشوفه‌ای از گودال است لحظه‌ی شعر نوشتن قلمم می‌لرزد موقعِ گفتن از این روضه زبانم لال است تنِ تو تب زده بود و تنِ بابا بر خاک نیزه‌ای شد قلمِ مقتل و شد دفتر؛ خاک تا نوشتند، حسین بن علی را کشتیم ... آسمان خورد زمین؛ ریخت زمین بر سر؛ خاک روی نی رفت، سری؛ دور و برش هلهله شد دُزدها حمله نمودند، حرم ولوله شد لرزش شانه‌ی تو قافیه را ریخت بهم وای، ناموسِ خدا همسفر حرمله شد مهربان؛ با دلِ تو گردش ایام نشد گریه کردی همه جا و دلت آرام نشد کوفه و کرب‌و‌بلا داغ، فراوان دیدی آه، اما بخدا هیچ کجا شام نشد وای، از شهرِ بلاخیز و حسودی‌هایش دست‌های بزنش؛ جای کبودی‌هایش همه‌ی بغضِ علی جمع شد و خالی شد بر سر قافله با دستِ یهودی‌هایش قدّ یک عمر، فقط رنج کشیدن سخت است آه، هر ثانیه را زهر چشیدن سخت است قصه‌ی خاطره‌های تو تمامش روضه ست تو چه‌ها دیده‌ای آخر که شنیدن سخت است ؟! 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم کسی نمانده برایم غریب می‌میرم کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم چگونه با که بگویم غروب غمگین است غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است من اشکِ بی کسیِ خیمه‌گاه را دیدم میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند تمام نیزه به‌دوشان پِیِ‌سرش بودند به یک طرف به جگر شعله خواهرش می‌زد به یک طرف به سر و سینه مادرش می‌زد چگونه با که بگویم غروب را دیدم به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم صدای هلهله‌ها تا به گوش ما آمد صدای حرمله از پشت خیمه‌ها آمد به پشتِ خیمه نوکِ نیزه‌ای زمین می‌خورد کسی به خنده سرِ کوچکی به نِی می‌بُرد حرامیان نه فقط گاهواره می‌بُردند لباس را زِ تَنی پاره‌ پاره می‌بُردند به رویِ دوش همه تازیانه می‌آمد زِ گوشهای همه گوشواره می‌بُردند درونِ خیمه زمین‌گیر بودم اما سوخت تمامِ بستر من با خیام یکجا سوخت زِ داغ تاول آتش صدای ما می‌سوخت میان شعله سر و دست و پایِ ما می‌سوخت چگونه با که بگویم حکایتِ سر را حکایت عطش و خیزران و پیکر را زمانِ غارت ما بود و خنده‌ی دشمن که دید چشم غریبم دو چشمِ خواهر را نمیرود زِ خیالم دَمی که می‌دیدم به سمت نیزه‌ی بابا نگاهِ دختر را دوید کودکی و یک نفر به دنبالش گرفت پنجه به زلف و کشید معجر را 🔸شاعر: _______________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان