بسم الله الرحمن الرحیم
یا صاحب الزمان آجرک الله
#شب_دهم_محرم_امام_زمان_عجلالله
کجایی که شبِ غم آخر اومد
ببین آهِ دوبیتی هم در اومد
دلت اونقدر خونِ که امشب
به داد حال و روزت مادر اومد
الهی دردِ آقا رو نبینیم
بمیریم و مداوا رو نبینیم
بگو با صبح عاشورا نیادش
دعایی کن که فردا رو نبینیم
الهی رویِ خاکی تو نبینم
تو روضه مویِ خاکی تو نبینم
شبیه مادرت از پا نیافتی
آقا پهلویِ خاکی تو نبینم
اگه از ذوالجناح با سر زمین خورد
اگه تو خیمهها دختر زمین خورد
همه تقصیرِ اون نامرده آقا
که آتیش زد در و مادر زمین خورد
(حسن لطفی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_دهم_محرم
باز دلشوره میکُشد من را
کاش میشد که شب سحر نشود
صبحِ فردا نیاید و با من
کاروانِ تو در به در نشود
خارِ صحرا اگر که میچینی
دشتی از خاک بر جگر دارم
من بمیرم به جای تو ای کاش
حیف تنها دوتا پسر دارم
از سر شب رُباب در خیمه
چادرش را کشیده رویِ علی
چه به او گفتهای که با گریه
میزند بوسه بر گلویِ علی
زیر لب حرف میزند با خود
بُرده خواب تمام قافله را
با سرانگشت میکشد بر خاک
عکس تیر مهیب حرمله را
سر شب گفت دخترت با من
عمهجان شانه زن به گیسویم
باز هم یادِ مادرم کردم
تا نشست او به روی زانویم
از همان روزِ اول سفرت
گفت چشمت که بر نمیگردم
هم با خودم چند معجر بود
چند چادر اضافه آوردم
کن دعایی که گوشِ دخترکت
زخمی از گوشوارهها نشود
معجری که عمو به او داده
محکمش بستهام که وا نشود
پیشِ رویَت نشستهام اما
حالتی مثلِ محتضر دارم
هرچه فردا خدا نکرده شود
مادرم گفته و خبر دارم
گفت فردا که تشنه میمانی
تَرَک از زخمها لبت دارد
چشمهای تو تار میبینند
مِیلِ گودال مَرکبت دارد
هیچکَس نیست حامیات اما
در عوض آنقدر حرامی هست
تکیه بر نیزهی شکسته دهی
عوضش نیزه دارِ شامی هست
گفت فردا به خیمه میآید
ذوالجناحی که زینش از خون است
حَرَمت در میانِ نا محرم
قتلگاهت زمینش از خون است
(حسن لطفی)
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_دهم_محرم
چه حالِ پُر ملالی داره زینب
اگه دستای خالی داره زینب
میره خیمه به خیمه تا بدونن
برا فرداش چه حالی داره زینب
میون این خزونِ عشق و مردی
یکی داره میره به خیمه گردی
داره میاد بگوشش از رُبابش
چرا مادر چرا باز گریه کردی
بخواب مادر بخواب با خوندن من
بخواب جونِ عمو رو دامنِ من
نزن اینقد زبونت رو رولبهات
نکِش ناخنت و رو گردنِ من
یکی داره تو تنهایی میخونه
یه دختر داره بابایی میخونه
موهاشو عمه میبافه دوباره
براش با اشک لالایی میخونه
تویِ خیمَش ببین دلگیره قاسم
زبون میگیره فردا میره قاسم
اگه تو کوچه با بابام نبودم
تقاصِ کوچه رو میگیره قاسم
مبادا زیرِ دست و پا بمونی
مبادا زنده بی بابا بمونی
داره قاسم به عبدالله میگه
اگه رفتم مبادا جابمونی
نبودم من تو پَهلویِ عمو باش
کنارش باش بازویِ عمو باش
اگه دیدی که اسبا رو میارن
رویِ سینش فقط رویِ عمو باش
میگه زینب با اون غمهاش عباس
امیدِ خیمههامون ، کاش عباس
یه بار خواهر بگی زینب فدات شه
یه بار خواهر بگو داداش عباس
دلِ گلها میلرزه با عمو نه
همه تو خیمهاند اما عمو نه
حرم خواب است بی خوابه حرامی
همه تو خیمههان اما عمو نه
غمی که اوج غمهامه آوردن
یه دردی که رو دردامه آوردن
رُباب خوابونده تازه اصغرش رو
نگید پیشش اموننامه آوردن
منو خیمه به خیمه دیدی آقا
برا یاری چه ناامّیدی آقا
ببین خونی شدن دستات عزیزم
چرا شب خارها رو چیدی آقا
بیا بردار از خاکا سرت رو
نگاهی های هایِ خواهرت رو
میترسم بعد این زنده نباشم
بیا امشب ببوسم حنجرت رو
بمیرم بی کسی مادر نداری
مگه خواهر مگه خواهر نداری
بده انگشترت رو تا نگم که
چرا انگشت و انگشتر نداری
بیا ای سایهی اطفال برگرد
از این صحرای بداقبال برگرد
ببین زینب داره میمیره امشب
بیا از سمتِ اون گودال برگرد
(حسن لطفی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
شُده از تیر و نیزه مالامال
پادشاهی که سَخت شُد پامال
تبلِ شادی زدند تا افتاد
از رویِ اسب، خسته و بی حال
شمر خندید و بی محلی کرد
"اَلعَطَشْ" هَر چه گُفت در گودال
خنجر کُند او نمی برید
روی سینه نشست آن قتّال
دست و پا زد حسین مانند
مرغ بسمل، بدون پر، بی بال
با وجود هزار و نهصد زخم
نیست دیگر نیاز به غسّال
ساربان از عقیق او نگذشت
در شلوغی غارت اموال
از تن بی سرش چرا دیگر؟!
سنگ ها می کنند استقبال
مادرش آمد و چه سخت گذشت
ماجرای تنش به این منوال
یادم آمد "غروب فرشچیان"
ذوالجناح آمدست خونین یال
چادر خیمه ها در آتش سوخت
چادر خواهرش ... زبانم لال
بود در دست عده ای نامرد
گوشواره، النگو و خلخال
سنگ ها خورد روی نیزه حسین
رفت زینب ز داغ او از حال
داد فتوا شریح، قاضی شهر
شمر را بر قبولی اعمال ...
🔸شاعر:
#علی_اصغر_یزدی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین
سایه ات بر سر من هست ولی فردا نه!
احترام پر من هست ولی فردا نه
مشک خالی ست ولی شکر که سقا داریم
دست اب آور من هست ولی فردا نه
چشم بد دور ز قد من و زنهای حرم
دور من اکبر من هست ولی فردا نه!
تاکنون پای غریبه به حرم وا نشده..
حُرمت محضر من هست ولی فردا نه
بقچه ی کهنه ما هست لباست هم هست
هدیه مادر من هست ولی فردا نه
بنشین خوب ببین چادر من را حالا
چادرم بر سر من هست ولی ...
ترسم این است که تو دق بکنی از حرفم
به سرم معجر من هست ولی فردا نه
گوشواری که خودت داده ای الان دارم
محرمم! زیور من هست ولی فردا نه
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
مادر آب!
غم به غیر از غمِ او این دلِ بی تاب نخورد
چهرهء شامِ غمش رنگ ز مهتاب نخورد
بیش ازین ننگ ، به پیشانیِ اعراب نخورد
ذبح شد تشنه و آب از روی آداب نخورد
« مادر آب کجایی پسرت آب نخورد»
دشمن از پیر و جوان سیر شد از آب ولی.....
مرکبِ لشگریان سیر شد از آب ولی.....
خولی و شمر و سنان سیر شد از آب ولی.....
قطره ای کودک ششماهۀ بی خواب نخورد
« مادر آب کجایی پسرت آب نخورد»
تار می دید همه کرببلا را ز عطش
دود می دید تمامیِّ فضا را ز عطش
خوب تشخیص نمی داد صدا را ز عطش
بود عطشان و از آ ن گوهرِ نایاب نخورد
« مادر آب کجایی پسرت آب نخورد»
هر چه دنبالِ سرش خواهرِ او گشت نبود
به خدا جای سرش بر نی و در تشت نبود
هیچ سنگی به هر اندازه در آن دشت نبود
که در آن ورطه به پیشانیِ ارباب نخورد
« مادر آب کجایی پسرت آب نخورد»
بی غنیمت کسی از کرببلا رفت ، نرفت
بی سرش ، شمر زگودال بلا رفت، نرفت
زآنهمه تیر یکی هم به خطا رفت ، نرفت
چه جراحات که بر پیکر اصحاب نخورد
« مادر آب کجایی پسرت آب نخورد»
سر، پیمبر شدو نی نقطۀ معراج شد و ....
قتلگه خون شد و دریا شد و مَوّاج شد و ....
حرم فاطمه طوفان شد و تاراج شد و ....
هیچ طوفان زده اینگونه به گرداب نخورد
« مادر آب کجایی پسرت آب نخورد»
پدر خاک!
نیست قلبی که ازین حادثه غمناک نشد
نیست چشمی که در این مرثیه نمناک نشد
نیست آهی که ازین داغ به افلاک نشد
عمق این فاجعه واللهِ که ادراک نشد
" پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد "
وقتی افتاد روی خاک نبودش نفسی
نه مُعینی نه کمک حال ، نه فریاد رسی
در میان شهدا وضعیتِ جسم کسی
مثل جسمِ خودِ ارباب اسفناک نشد
" پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد "
یک نفر نیست بگیرد جلوی ملعون را
پُر ز خون شهدا کرد همه هامون را
خون ارباب ز سر ریخت به صورت ، خون را
خواست با پیرهنش پاک کند پاک نشد
" پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد "
ای مصیبات به پیشِ غمِ این تن هیچید
به عبا کاش یکی بود تنش را میچید
گر چه گیرم کفنی بود نمی شد پیچید
بوریا نیز حریفِ تن صد چاک نشد
" پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد "
به کنار اینکه لبش پُر ترک و عطشان بود
یا که آیاتِ تنش زیر سُم اسبان بود
شهریار همه عالم بدنش عریان بود
پوشِشَش غیر غبار و خس و خاشاک نشد
" پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد"
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
هل من معین بی کسی اش تا شنیده شد
رنگ جمال پرده نشینان پریده شد
تا شاه بی رمق شد و افتاد روی خاک
افسار گرگ های حرامی دریده شد
چون ماهی فتاده به صحرای خون تنش
بر روی خارهای مغیلان کشیده شد
میگفت تشنه ام جگرم سوخته ولی
با سنگ و نیزه ناز دهانش خریده شد
هر کس رسید زخم به زخمش اضافه کرد
اعمال کشتنش به درازا کشیده شد
وقتی سه شعبه بوسه به قلب حسین زد
دنیا خراب,قامت زینب خمیده شد
🔸شاعر:
#حسن_کردی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
قلبی که با حضور شما پا نمی شود
محبوب خانواده ی زهرا نمی شود
انسان بی حسین چو بیمار لاعلاج
دردش به هیچ وجه مداوا نمی شود
عین هزار سال رکوعش قبول نیست
قدی که سمت کربلا تا نمی شود
تنها نه اینکه زنده کند مرده را حسین
بی مهر او مسیح, مسیحا نمی شود
همچون رسالتی که روی دوش مصطفاست
جز او کسی به دوش نبی جا نمی شود
روزی به روی سینه ی احمد نشسته بود
امروز, شمر از بدنش پا نمی شود
می خواست از گلو سر او را جدا کند
خیلی تلاش می کند… اما نمی شود
جز آن که از قفا ببرد از حسین سر
از کار قاتلش گرهی وا نمی شود
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
در عجب باشد جهان از وسعت این قتلگاه
جا گرفته در دل آن، هم زمان چندین سپاه
نیمه جان بودی که بر روی تنت می تاختند
نیمه جان بودی که آتش رفت سمت خیمه گاه
زینبت از روی تل می دید بی لشکر شدی
حرف ها با زینب خود می زدی با هر نگاه
اکبر و قاسم، بُرَیر و مسلم و جون و حبیب ...
نیست دیگر هیچ سرداری در این آوردگاه
خیمه ها می سوزد و پای برهنه می دوند
روی خاشاک بیابان، کودکان بی پناه
رو سپید عالمی، افسوس در عصر دهم
دوره ات کردند در گودال مشتی روسیاه
گوشه ی گودال مادر بود و جسمی چاک چاک
آسمان با هر "بُنَیّ" زیر لب می گفت: آه
در نگاه تو چه سِرّی بود، کشتی نجات!
هر که می آمد ته گودال، می شد سر به راه
🔸شاعر:
#احسان_نرگسی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
ديگر رسيده قصه به آخر، جدا شدن
سخت است خواهري ز برادر جدا شدن
با دلهره كنون كه بغل مي كني مرا
يعني فراق، با دل مضطر جدا شدن
پنجاه سال صبح و شبم با تو سر شده
آهسته رو زمان ز خواهر جدا شدن
تو از مدينه ياد ز يحيي كني چرا؟
يعني رسيده است دم سر جدا شدن؟
بگذار تا گلوي تو را بوسه اي زنم
حيف است حنجر تو به خنجر جدا شدن
تو مي روي و غصه ي من مي شود شروع
از دختران فاطمه معجر جدا شدن...
پيش نگاه غمزده ي كودكان تو
يكسر سر شهيد ز پيكر جدا شدن...
از ما زنان بپرس زماني كه تنگ شد
درد آور است النگو و زيور جدا شدن...
🔸شاعر:
#رضا_رسول_زاده
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را
نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی
که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را
نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان
به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را
فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد
بزرگی کن، ببوس این دختر کوچکتر خود را
لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست
برو در نهر علقم کن خبر، آب آور خود را
ز دورادور، می دیدم گلویت عمه می بوسید
مگر آماده کردی بهر خنجر - حنجر خود را
به همراه مسافر آب می پاشند،من ناچارم
به دونبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را
کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست
چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را
🔸شاعر:
#استاد_علی_انسانی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد
از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را
از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد
از خط به خط مقتل گودال رد شد و
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد
اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد
زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد
از روضه ی ربودن معجر شروع کرد
برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد
از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد
لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد
از التهاب مشک برادر شروع کرد
هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد
تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد
غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد
مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد:
ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!
دم را برای روضه ی مادر شروع کرد
یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد
- هیزم می آورند حرم را خبر کنید-
این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد
وقتی که شعر قافیه هایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*