https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
@madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
قلم در صفحه وصف یاس بنویس
شب عید است از عبّاس بنویس
رقم زن وصف یار نازنین را
گل نورسته ی امّ البنین را
قلم بنویس ماه انجم است این
ولایت را حسین دوّم است این
قلم بنویس با میلاد خورشید
رخ ماه بنی هاشم درخشید
قلم بنویس خیر النّاس آمد
گل امّ البنین عبّاس آمد
برای یار حقّ یار آفریدند
ابوالفضل علمدار آفریدند
مدینه بار دیگر گشته گلشن
امیرالمؤمنین چشم تو روشن
خداوند تعالی گوهرت داد
تعالی الله حسین دیگرت داد
که مِهر و مه به یک دیدار دیده؟
دو یوسف بر سر بازار دیده
به خورشید ولایت ماه دادند
به ثارالله، ثارالله دادند
زآغوش پدر، دامان مادر
دلش پر می زند سوی برادر
برادر گشته محو چشم مستش
پدر گل بوسه بنهاده به دستش
قمر پیش رخ آن ماه پاره
قمر نبود بود کم از ستاره
علی با فاطمه زآن گشت همسر
که آرد مثل عبّاس دلاور
در او می دید کو هستِ حسین است
به خود می گفت این دستِ حسین است
به چشم خویش دید آقائی اش را
علم بگرفتن و سقّائی اش را
به خود می گفت شیر از شیر باید
به دست این پسر شمشیر باید
ادب از دامن امّ البنینش
شجاعت از امیرالمؤمنینش
دل مادر به نورش منجلی بود
نگاهش بر حسین بن علی بود
زبس آن فاطمی خو را ادب بود
کلامی با حسینش زیر لب بود
به او می گفت عبّاسم فدایت
گل زهرا گل یاسم فدایت
پسر آورده ام یار تو باشد
تن تنها علمدار تو باشد
مهی آوردم ای شمس ولایت
که دورت گردد و گردد فدایت
لب جان بخش خود را باز کرده
به گهواره سخن آغاز کرده
که من یار وفادار حسینم
علمدارم علمدار حسینم
الهی اوست عشقم، اوست دردم
پر و بالم بده دورش بگردم
سلام ای یوسف مصر ولایت
سرم، چشمم، تنم، دستم، فدایت
غلام نجل زهرای بتولم
قبولم کن، قبولم، کن قبولم
تو را عبدو سپاهت را امیرم
اگر چه طفل شیرم طفل شیرم
مرا شیر شجاعت داد مادر
وجودم را حسینی زاد مادر
منم شعله غم تو پنج و تابم
منم تشنه تویی دریای آبم
مرا بر تو فدایی خوانده مادر
مرا دور سرت گردانده مادر
به شیری تشنه ی جام بلایم
بود دل در هوای کربلایم
وجودم از ولادت همدم توست
دو چشمم عاشق تیر غم توست
الا ای شیر زاد شیر داور
حسین دوّم زهرا و حیدر
کثیر السّجده ای و اشجع النّاس
تو عبّاسی تو عبّاسی تو عبّاس
تو جندالله اکبر را امیری
تو در شب عابد و در روز شیری
علمداری، سقّایت، پاسداری
ادب، ایمان، شجاعت، بردباری
مروّت، عشق آقائی ست از تو
علمداری و سقّائی ست از تو
تو ماه دامن امّ البنینی
تو فرزند امیرالمؤمنینی
تو پرچمدار احباب الحسینی
تو جان زینبی باب الحسینی
تویی دستی ولی دست خدایی
زپا افتاده پا بست خدایی
تو ذبح عید قربان حسینی
تو پاره پاره قرآنن حسینی
ولایت بوسه بر دست تو داده
محبّت بر روی پایت فتاده
عرب دیوانه ی ماه جمالت
ادب یک لاله از باغ کمالت
نیایش عاشق و دلداده توست
نماز شب گُل سجّاده ی توست
شفاعت سجده بر خاک تو آرد
شجاعت انس با تیغ تو دارد
چراغ آسمان گلدسته هایت
وفا خشتی زایوان طلایت
جوان مردی غلام آستانت
تمام کربلا در داستانت
تو رفتی پای در دریا نهادی
مروّت را، ادب را، درس دادی
به دریا قصّه ی تاب تبت ماند
به قلب آب هم داغ لبت ماند
تو در آیینه ی دریا، چه دیدی
که آتش در دل آب آفریدی
سرشک از دیده در دریا فشاندی
دو دریا را به یک دریا نشاندی
نخورده آب، چشمت بود بر آب
گمانم عکس اصغر بود در آب
جهاد و جنگ تو با نفسِ سرکش
شراری گشت و دریا را زد آتش
فدای همت و ایثار و صبرت
که گردد آب دریا دو قبرت
نه تنها اشگ «میثم» تشنه ی توست
تو دریایی و عالم تشنه ی توست
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
________________________________
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
@madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از تصویر شفق
سرخیل غیور عاشقان است عباس
آگاه به اسرار نهان است عباس
در روز ولادتش دمادم صلوات
مهتاب زمین و آسمان است عباس
#شعر :مهدی طهماسبی
اعیاد شعبانیه مبارک باد
نزول رحمت شعبان و موسم میلاد
سه غنچه ی صلواتم یکی یکی گل داد
در آسمان ولایت سه نور پیدا شد
حسین آمد و عباس آمد و سجّاد
اسماعیل شبرنگ........
امام سجاد(ع)-مدح و ولادت
ای خوشا صبحدم و روی نکوی گل سرخ
ای خوشا مستی و صهبای سبوی گل سرخ
ای خوشا اهل دل و اهل مناجات سحر
چشم چون باز نمایید به روی گل سرخ
نیت آن گل شبنم زده را می دانی ؟
درس تطهیر دهد آب وضوی گل سرخ
مدعی لاف زد و هیچ نفهمید چرا
بلبل دلشده مست است ز بوی گل سرخ
چشم دل باز کن و گوشه ی محشر بنگر
نافله خواندن عشاق به سوی گل سرخ
این گل سرخ که دل با غم عشقش شاد است
پسر حضرت عشق است همان سجاد است
او همان غنچه ی عشق و گل دلخواه دعاست
او همان سالک و رهپوی گذرگاه دعاست
پر تلاطم دلش از واقعه ی کرب و بلاست
پر ترنم لبش از زمزمه و آه دعاست
نور او جلوه نما در همه ی ارض و سماست
شمس رخشان ولایت بود و ماه دعاست
اولین درس دبستان صحیفه این است
رستگاری بشر در گذر راه دعاست
پدرش خون خداوند و خودش عشق خداست
پدرش شاه شهید است و خودش شاه دعاست
خیز از جا و بیا عیدی میلاد بگیر
کربلا و نجف از حضرت سجاد بگیر
شب قدر است عجب موی سیاهی دارد !
دل حق برده عجب برق نگاهی دارد !
وه چه دشمن شکن است اشک شبانگاهی او
اشک سرباز وی است ، وه چه سپاهی دارد !
دستگیر دل افتاده به چاه گنه است
چه غمی آنکه چنین پشت و پناهی دارد
هر که شد خادم او اذن دو عالم دارد
هر که شد سائل او منصب شاهی دارد
آنکه شد نوکر سجاد به میزان جزا
چه حساب و چه کتاب و چه گناهی دارد ؟
ما که دیوانه ی عشقیم و ز غم آزادیم
بنده ایم و همه در ذکر هوالسجادیم
بشریت به تو مرهون ، پسر ثارالله
معنویت به تو مدیون ، پسر ثارالله
لیلی کرب و بلایی دل عشاق تویی
همه دلها به تو مجنون ، پسر ثارالله
هر که غافل ز تو و عشق تو شد سود نکرد
شده بی یاد تو مغبون ، پسر ثارالله
هر که در راه زیارت بدهد جان ، زده است
جرعه ای زان لب میگون ، پسر ثارالله
در مصیبات تو و عمه ی تو جا دارد
دل مهدی بشود خون ، پسر ثارالله
ما ز درگاه تو تاثیر دعا می خواهیم
فرج منتقم آل عبا می خواهیم
تو همانی که خودت اوج دعا را دیدی
زیر شمشیر شیاطین تو خدا را دیدی
چشم تو چشم خدایی است که در اوج عطش
سر نیزه سر پاک شهدا را دیدی
سوخت قلب تو از آن لحظه که در بارش تیر
دست و مشک و علم شاه وفا را دیدی
بین مقتل گل گلزار بقا را دیدی
بین آتش حرم آل عبا را دیدی
در کنار بدن بی سر شاه شهدا
مو پریشانی ام النجبا را دیدی
حق همین بود که جان سوخته ی تب بودی
زائر روی کتک خورده ی زینب بودی
سید محمد میر هاشمی...........
امام سجاد(ع)-مدح و ولادت
نسیم آمد این بار از خوش مسیری
رسانَد به ما مژده ی دلپذیری
خبر خوش خنک کرد کام زمین را
بهاری شد این خطّه ی گرمسیری
به یک خانه ی ساده کنج مدینه
چه زائرسرایی چه مهمانپذیری
به دامان شهبانویی آسمانی
چنین مادر پاک و روشن ضمیری
به ارباب دلها خدا هدیه داده
چه شمس الضّحایی چه ماه منیری
چه ماهی که دلها همه صید چشمش
ز مژگان خود تا رها کرده تیری
اماما تو خود زینت عابدینی
پناه و امید صغیر و کبیری
کریمی، عزیزی، امیری، بزرگی
امامی، رئوفی، صبوری، بصیری
تو خود خانه ی کعبه را مستجاری
به درگاه ایزد اگر مستجیری
تو عطر اقاقی در این خاکدانی
تو گرمای عرفان در این زمهریری
تو بُغض غریب دعای کمیلی
تو روح بلند دعای مجیری
مقام رفیع تو را غبطه خوردند
همه کهکشانهای این راه شیری
تو دریای صبری، تو موج وقاری
تو علم لدنّی، تو خیر کثیری
تو سبزینه ی برگ شاداب عصمت
تو خود میوه ی بوستان غدیری
دعا را تو یاد ابوحمزه دادی
چه می شد که دست مرا هم بگیری
زبور است آری بر آل محمد
کتاب صحیفه به آن بی نظیری
تو سیراب سرچشمه های دعایی
تو از باده ی سرخ سجاده سیری
معلم تویی؛ از تو آموخت شیعه
ولایت مداری ولایت پذیری
به وقت خطابه بسی سربلنی
به گاه عبادت گهی سر به زیری
جسارت نباشد سؤالی بپرسم
چرا در جوانی بدین مایه پیری
چهل سال گریه تو را پیر کرده
چرا چلّه ی اشک باید بگیری
تویی یادگار غم اهل خیمه
تویی دفتر خاطرات اسیری
تو با دست بسته به همراه زینب
رسالات خون خدا را سفیری
تو تب کردی و صبر کردی و گفتی:
حسینٌ امیری و نعم الامیری
نشد تا که در بزم نامردم شام
سر خویش یک لحظه بالا نگیری
به جالوتیان سنگ داود بودی
خوشا این شجاعت، زهی این دلیری
اماما مدد کن به صحرای محشر
ز ما استغاثه ز تو دستگیری
گدای شمایم که تقدیرم این شد
تو را شاهی و نوکران را فقیری
عباس احمدی.........
امام سجاد(ع)-مدح و ولادت
ای که خورشید جمالت پرتو افشانی کند
عالمی را جلوه ات زیبا و نورانی کند
تو همان خورشید تقوائی که عرش و فرش را
از فروغ وجلوۀ تو حق چراغانی کند
جای دارد رهگذارت را ز گلهای بهشت
جبرئیل از عالم بالا گل افشانی کند
ای بهشتی رو عجب نبود اگر رضوان خلد
از جنان گرد سرت اسپند گردانی کند
می زند لبخند بر رویت حسین ین علی
تا تماشا در رخت آیات قرآنی کند
امشب از یمن قدوم با شکوه تو حسین
هرکجا سائل بود دعوت به مهمانی کند
زینت عبادی و شایسته باشد تا خدا
نام زین العابدین را برتو ارزانی کند
شب همه شب بردعا و نغمه ات مرغ سحر
گوش جان را می سپارد تا غزلخوانی کند
سر زند ازچشم تو تا عرش یک رنگین کمان
هر زمانی دیده ات را اشک بارانی کند
هیچ کس را با چنین تقوا ندیدم غیر تو
سجده های خویش را اینقدر طولانی کند
ای شهید زنده جز تو کیست بعد از کربلا
تا از این گلشن به اشک خود نگهبانی کند
شمع جمع محفل امروز مائی و زما
غیر تو فردا چه کس رفع پریشانی کند
کوثر توفیق می خواهد ز درگاه خدا
تا «وفائی» درمدیح تو ثنا خوانی کند
سید هاشم وفایی.........
امام سجاد(ع)-ولادت
سرچشمۀ فیض کردگار آمده است
در هودجی از قدر و وقار آمده است
وقتی که شکفت غنچۀ باغ حسین
گفتند به گلها که بهـار آمده است
سید هاشم وفایی......
امام سجاد(ع)-ولادت
امشب رواق دیده را آذین ببندید
همراه اشک شوق خود چون گل بخندید
امشب فروغ آسمان ها را ببینید
نور چراغ کهکشان ها را ببینید
امشب سپهر زهد و تقوا ماهتابی ست
چون روز در شب آسمان ها آفتابی ست
امشب که اشک چشم من آئینه بسته
با ذوق، اشک شوق در چشمم نشسته
با اشک، شوق خویش را ابراز کردم
بر آسمان چشم دلم را باز کردم
دیدم تمام عرشیان را در سماوات
دارند بر درگاه لطف حق مناجات
جبریل می گوید که نور نور آمد
شیدائی آمد عشق آمد شور آمد
امشب مریدان شام میلاد مراد است
امشب دل آل رسول الله شاد است
ای دل حسین بن علی فرزند دارد
زین غنچه ی زیبا به لب لبخند دارد
ای اهل عالم زینت عباد آمد
من فاش گویم سید سجاد آمد
سجاده از او رنگ و بویی تازه دارد
اخلاص و تقوا آبرویی تازه دارد
وقت ولادت هم پر از شور نماز است
رخساره ی نورانیش نور نماز است
پیچیده در هفت آسمان راز و نیازش
پُل بسته تا عرش برین روح نمازش
عشق و محبت با دل او همنشین است
او مظهر تقوا و زین العابدین است
در هر دلی بذر ولایش ریشه دارد
آن دل برای حشر خود اندیشه دارد
مهرش کلید باغ فردوس خدا شد
هر کس ز مهرش شد جدا از حق جدا شد
آن کس که گردد ذره ی این مهر پر نور
روز جزا هم با همان نور است محشور
هر کس دلش پر می زند در صحن سینه
پروانه ی پرواز دارد تا مدینه
بر ما «وفائی» می رسد بوی مدینه
ای کاش ما را خواند او سوی مدین
سید هاشم وفایی......
امام سجاد(ع)-مدح و ولادت
ای بحر شرف، گهر مبارك
ای شمس ضحی، قمر مبارك
ای بانوی شهر، شهر بانو
دیدار رخ پسر مبارك
ای مادر نه امام تبریك
ای نخل ولا ثمر مبارك
این دسته گل حسین بر تو
از خالق دادگر مبارك
این آیت محكم حسین است
قرآن مجسم حسین است
خورشید سپهر پرور است این
یا عبد خدای منظر است این
دوم علی حسین زهرا
سر تا به قدم پیمبر است این
لبخند بزن به ماه رویش
زیرا كه حسین دیگر است این
دردانة چار بحر توحید
منظومۀ هشت اختر است این
این سید كل ساجدین است
مولای همه مجاهدین است
شعبان به ولادتش معظّم
قرآن به ولایتش منظّم
در هر ورق صحیفۀ او
قرآن نخواندهای مجسّم
خوانند فرشتگان ثنایش
مانند دعای نور با هم
بخشد به دعا تلاوتش روح
همچون نفس مسیح مریم
رویش كه بهشت عالمین است
گلخانۀ بوسۀ حسین است
گل آینهدار خلق و خویش
دل تشنۀ كوثر سبویش
در طور دعا، هزار موسی
مدهوش به شوق گفتگویش
دست همه اولیا به دامن
چشم همه انبیا به سویش
لبخند زند عزیز زهرا
هر صبح به بوستان رویش
جان مست نوای دلنوازش
آغوش حسین مهد نازش
ای آینة جمال سرمد
سر تا به قدم تمام احمد
فرزند حسین، نجل زهرا
سجاد، علی، ابا محمد
تو دست خدا و گردش چرخ
پیداست كه با یَد تو باید
از خالق ذوالجلال و از خلق
بر جان و تنت سلام بیحد
مشتاق نیاز بینیازت
سجادۀ عشق جانمازت
قرآن خط حسن نازنینت
گلبوسة سجده بر جبینت
تنها نه ملائكه، خدا هم
مشتاق دعای دلنشینت
هم روی ملك در آستانت
هم دست خدا در آستینت
هنگام دعا صدای آمین
خیزد ز یسار تا یمینت
تكبیر و قیام سر فرازت
جبریل مكبِّر نمازت
ای در دهنت زبان قرآن
وی هر سخنت بیان قرآن
هم صورت تو صحیفة نور
هم در تن تو است جان قرآن
هم میوه و هم درخت توحید
هم روحی و هم روان قرآن
ارکان تو كعبۀ ولایت
رخسار تو بوستان قرآن
آمین خداست در دعایت
وحی است تمام خطبههایت
فرماندۀ ملك لامكانی
سلطان زمین و آسمانی
در پیكر شرع روح روحی
در جسم نماز جان جانی
معصوم ششم ولیِّ چارم
مولا و امام انس و جانی
در تنگی حلقههای زنجیر
بخشنده به وسعت جهانی
تو كل وجود را امامی
در سلسله هم امیر شامی
ای قلۀ عرش جایگاهت
جنّ و بشر و ملك سپاهت
در دایرۀ خرابۀ شام
بر وسعت آسمان نگاهت
چون سیر كنی به سوی معبود
بال ملك است فرش راهت
با رفتن گوشۀ خرابه
كی كم شود از جلال و جاهت؟
تو مظهر حیّ داور استی
از وهم بشر فراتر استی
ای سجدۀ عرشیان به خاكت
ای روح خدا به جسم پاكت
تو سلسلهدار عالم استی
از سلسلۀ عدو چه باكت
صد مصر وجود خاك راهت
صد یوسف مصر سینه چاكت
تا هست لوای عدل بر پا
هستند ستمگران هلاكت
اوصاف تو بر زبان «میثم»
باشد به بدن روان «میثم»
استاد سازگار.........
امام سجاد(ع)-مدح و ولادت
باز در بحر ولایت گهری پیدا شد
ابر، یک سو شد و قرص قمری پیدا شد
گلشن عشـق و امیـدِ پسـر فاطمه را
الّه الّه! چــه مبـارک ثمـری پیدا شد
یکصدا خنده زنان اهل سماوات و زمین
همـه گفتنـد حسین دگـری پیـدا شد
یا حسین ای پسر فاطمه چشمت روشن
ذکر و تسبیح و دعا را پدری پیـدا شد
یم توحید به جوش آمد و در دامن آن
صدفی گشت عیان و گهری پیـدا شد
همه خوبان جهان یکسره کردند اقرار
که ز خوبان جهان خوبتری پیدا شد
روی حق روی نبی روی امامان یکسر
همـه در صورت زیبـا پسری پیدا شد
مژده ای اهـل تـولا شـب میلاد آمد
جان بگیرید به کف حضرت سجاد آمد
سوره ی نـور حسین بـن علـی سیمـایش
دو جهـان شیفته ی حسن جهـان آرایش
چشم مادر به تماشای جمالش روشن
جـای گل بوسه ی بابا بـه همه اعضایش
نقش فرقان محمد خط و خال و حسنش
جـای پیشانـی جبریل به خاک پایش
شجـر نـور بــود آیتــی از جلـوه ی رخ
ملک العرش بـود بنـده و او مولایش
این همان سوره ی طور است و کتاب مستور
که بـود قـلب حسین بن علی سینایش
پای داوود پیمبـر بـه زمین می چسبد
گـر بـه هنگـام تضـرع شنود آوایش
نور بر عرش کند سر ز مناجات شبش
روح بخشـد بر وی با دم روح افزایش
پای تا سر قـد و بـالای علی را بیند
چشم بابا بـه تمـاشای قد و بالایش
معنی پنج کتاب است نهان در نفسش
چـارده سـوره ی نـور است رخ زیبایش
به جـلال و شـرف و قدر ندارد همتا
در همه عالم چون خالق بیهمتایش
نه عجب عالم اگر گردد فرمانبر او
ابر بـارد بـه منـاجات غـلام در او
روی او مصحف قدر و شرفش پیغمبر
گوهـر چـار یـم نـور و یـم هفت گهـر
استـلام حجـرش کـور کند چشم هشام
کعبـه دور سـر او گـردد بـا حجر و حجر
میتـوان در غل و زنجیـر بگیرد چو علی
بــا دو انـگشت یـداللّهــی در از خیبــر
کـرم و جــود بـود سائــل پشـت در او
شـرف و قـدر به خـاک قـدمش آرد سر
حلقه ی سلسلـه در حلقـه ی فرمان وی است
سنـگ بـر لـب بامنــد از او فرمــان بر
این خلیلی است که با هر سخنش بت شکند
احتیاجش نه بـه دست است نه بازو نه تبر
اوست آن بنده که چون پای نهد در محراب
در نمـاز شبش از هـوش رود مـرغ سحر
این توانمند خطیبی است که در مسجد شام
بر سـر تخت ستـم بشکنـد از خصم، کمر
این رسولی است که بوده است چهل معراجش
سـوی معبـود بــه دنبـال سـر پـاک پدر
چه روی ناقه ی عریـان چه به ویرانه ی شام
این امام است امام است امام است امام
این امامی است که همگام امام شهداست
پدر حلم و رضا و پسـر خـون خداست
موج در موج بـود لنگـر کشتـی نجات
گام در گام همه شعله ی مصباح هداست
در عنایت کمـی از کفه ی جـودش عالم
در حقیقت نمی از قطره ی علمش دریاست
طاعت خلق سماوات و زمین بی مهرش
به خـدا روز قیـامت سنـد بی امضاست
این خدا نیست خدا نیست خدا میداند
طلعت غیـب در آیینـه ی رویش پیـداست
بــیجهت سـدِّ رهِ زائــر او گردیدنـد
حـرم حضـرت سجاد، بقیـع دل ماست
این علیبنحسین است که با فریادش
همه جا کرببلا و همه دم عاشوراست
تـا خدایی خداونـد، امـام است به خلق
بـه خدایـی خدایی که جهان را آراست
«میثما!» از سخن مدح، فراتر خوانش
این کتابی است که هرگز نبود پایانش
استاد سازگار........
امام سجاد(ع)-مدح و ولادت
سلام! ای سلام خـدا بـر سـلامت!
درود! ای کـلام الهــی، کــلامت!
تو هم سجده؛ هم سیدالساجدینی
که قلب حسین است بیتالحرامت
مسلمـان نباشم نبـاشم نبـاشم
ندانـم اگـر بـر خـلایق امـامت
سلام خدا بـر سجـود و رکوعت
درود خـدا بـر قعــود و قیـامت
حجر بر در خانهات قطعه سنگی
مقـام آورد سـر بـه پای مقامت
تو حَجّی صلاتی زکاتی جهادی
تو ممدوح بـا نامِ زین العبادی
تو در تیرگــیها سـراج المنیری
تو همچون پیمبر، بشر را بشیری
سمـاوات و عرشند در اختیـارت
تـو آزادۀ عالمـی، کـی اسیـری؟
تو در کنـج ویرانهها هـم بهشتی
تو در زیــر زنجیرهـا هـم امیری
به پای تو سر کرد خم «سربلندی»
تو تنها به نزدِ خدا سر به زیری
یمِ هشت بحری و درِّ سـه دریا
ولـی خداونــد حــیّ قدیـری
تو «قدر» و «تبارک» تو «فرقان» و «نوری»
تو عیسـی تـو گردون تو موسی تو طوری
تو با خطبهات شام را شـام کردی
تو همچون علی فتح اسـلام کردی
تو از شـام، پیغـام خـون خـدا را
به هر عصر و هر نسل، اعلام کردی
تو بـر روی دشمـن نمـودی تبسّم
تو حتی به «مروان» هم اکرام کردی
تو دل پیش زخـم زبانهـا گشودی
تو دعـوت ز سنـگِ لبِ بـام کردی
تو در کوفه یک لحظه دخت علی را
بـه اوج خروشیــدن آرام کــردی
تو با صبر و با حلم و با استقامت
بـه قـرآن بقـا دادهای تا قیامت
تو زمزم، تو مروه، تو سعـی و صفایی
تو فرزنـد کعبـه، تـو خیـف و منایی
تو قرآن، تو احمد، تو حیدر، تو زهرا
تـو در حُسـن، آیینـۀ مجتبــایی
امامـی و، پیغمبــری از تـو زیبد
کــه تنهــا پیــامآورِ کــربلایی
کلامت بوَد وحیِ صاعد چه گویم
تــو از پــای تـا سر کلامِ خدایی
دعـا بــر دهـان و لبت بوسه آرد
همانــا همانــا تــو روح دعـایی
چه بهتر که «میثم» ثنای تو گوید
بـرای تـو خوانـد، بـرای تو گوید
استاد سازگار.........
مام سجاد(ع)-ولادت-رباعیات
وقتی که فروغ ازلی دیدن داشت
انوار خداوند جلی دیدن داشت
با دیدن فرزند عزیزش سجاد
لبخند حسین بن علی دیدن داشت
×××
شادی و طرب به دست غم بند زده است
دل را به سرور و عشق پیوند زده است
دیدند زمین و آسمان نورانی است
گفتند مگر حسین لبخند زده است
×××
محبوب حریم حق تعالی آمد
تفسیر گر نور و تجلا آمد
درفصل شکفتنش سروشی می گفت
سجاده نشین عرش اعلا آمد
سید هاشم وفایی........