eitaa logo
کانون مداحان
28هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
23.7هزار ویدیو
221 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): قرص مهتاب -(وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم ) وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم به اصلِ خود برگردم از غفلت جدا باشم با اهلِ دنیا هرچه که بودم دگر کافی ست حالا زمانش شد که با اهلِ ولا باشم من فطرتم میلِ مناجاتِ سحر دارد در آسمانِ بندگی باید رها باشم امشب که قرصِ کاملِ مهتاب را دیدم مطلوب باشد گرمِ تسبیح و دعا باشم گفتند بابِ رحمتِ حق روی من باز است گر معتکف در نیمه ی ماهِ خدا باشم دیدم هم اکنون که بساطِ عاشقی جور است خوب است من هم در مدینه یک گدا باشم با یک توسُّل بر نَخی از چادرِ زهرا خاکِ قدومِ یوسفِ خیرُالنِّسا باشم غم زآتشِ دوزخ ندارم تا "حَسَن" دارم وقتی که اسمِ اعظمی چون "یاحَسَن" دارم بیداری یا خواب است رؤیایی که می بینم؟ هست آسمان یا که زمین جایی که می بینم؟ بوی کرم می آورد دوشِ نسیم امشب حَل می شود اکنون معمّایی که می بینم با کاسه های خالیِ خود سائلان جمع اند دور و برِ سکّوی زیبایی که می بینم کیسه به دوشی از مسیری آشنا آمد گویی غریبه نیست آقایی که می بینم قدِّ حسودان است کوتاه و نمی بینند در ازدحام، این قدّ و بالایی که می بینم از دستِ عیسی نیز هرگز بر نمی آید اعجازهای این مسیحایی که می بینم آنها که امروزند بندِ قرصِ نان تا شب هرگز نمی بینند فردایی که می بینم تا که گدایی هست، شبگردِ کریمی هست ما را چه غم، تا سُفره ی مردِ کریمی هست این سفره از روی زمین تا آسمان پهن است از آسمان هم تا به بالاتر از آن پهن است بالاتر از آن هم خبر آورده جبرائیل نزد ملائک سفره ی این خاندان پهن است از‌ یک سرِ این سفره در یثرب نشانی هست آن یک سرِ سفره ولی تا بی نشان پهن است شب که شود هر سُفره ای را جمع باید کرد این سفره امّا روز و شبها هر زمان پهن است اینجا دهانِ میهمانان لُقمه بگذارند اینجا بساطِ لطف و مهرِ میزبان پهن است وقتی که صاحب سُفره فرزندِ علی باشد جای تعجُّب نیست بهرِ دشمنان پهن است هر قدر می خواهی بِبَر کم که نمی آید هر وقت میخواهی بیا این آستان پهن است حاتم از اینجا می بَرد روزیِ هر سالَش یعنی حسن هرسال مسکینی ست دنبالش از هرچه جز عشقِ تو بیزاری خوشم باشد در سینه از مهرت نگهداری خوشم باشد گویند بیکاران سراغِ سائلی آیند گر سائلی این است بیکاری خوشم باشد حتّی شده یکبار در ماهِ خدا آقا مهمانِ من باشی به افطاری خوشم باشد تنها همینکه دوستت دارم الهی شکر تنها همینکه دوستم داری خوشم باشد عُصیان شکسته بالِ پروازم به سویت را از دوشِ من بالم تو برداری خوشم باشد وقتی سحرها آسمان ها هم صدای توست با گوشِ جان تا صبح بیداری خوشم باشد با گریه بر تو فاطمه خوشحال می گردد پس در تمامِ زندگی زاری خوشم باشد برگِ براتِ کربلا که سرنوشتِ ماست بسته به امضای تو آقای بهشتِ ماست گرچه تو همچون ما گدایی مُبتدی داری امّا به ما هم باز لطفِ بی حَدی داری باید حَسن جان، یک کرمخانه بَنا سازند در هر کجایی که تو رفت و آمدی داری هم وارثِ صبرِ اَمیرالمُؤمنین هستی هم در شجاعت تو نشانِ احمدی داری آدم به نورِ حُسنِ تو مَردِ عبادت شد یعنی که هرجا نامَت آید مَعبدی داری رَعشه به اندامت به هنگام نماز اُفتد بارانِ اشکی نیمه شب در مسجدی داری یادِ غریبیِ تو دیشب خواب می دیدم دیدم که مانندِ حُسینت گُنبدی داری آقا شما، هم در مدینه گوشه ی بستر هم کنج کوچه، مَقتلی و مَشهدی داری بر خاکِ کوچه گوشواره دیده ای یکروز رَدهای خونِ گوشِ پاره دیده ای یکروز شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مرثیه رباعی امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد) ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد بر سینه نشست و از وفاداران شد با زهر، دلت دشت شقایق گردید با تیر، جنازۀ تو گلباران شد شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): قرص مهتاب -(وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم ) وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم به اصلِ خود برگردم از غفلت جدا باشم با اهلِ دنیا هرچه که بودم دگر کافی ست حالا زمانش شد که با اهلِ ولا باشم من فطرتم میلِ مناجاتِ سحر دارد در آسمانِ بندگی باید رها باشم امشب که قرصِ کاملِ مهتاب را دیدم مطلوب باشد گرمِ تسبیح و دعا باشم گفتند بابِ رحمتِ حق روی من باز است گر معتکف در نیمه ی ماهِ خدا باشم دیدم هم اکنون که بساطِ عاشقی جور است خوب است من هم در مدینه یک گدا باشم با یک توسُّل بر نَخی از چادرِ زهرا خاکِ قدومِ یوسفِ خیرُالنِّسا باشم غم زآتشِ دوزخ ندارم تا "حَسَن" دارم وقتی که اسمِ اعظمی چون "یاحَسَن" دارم بیداری یا خواب است رؤیایی که می بینم؟ هست آسمان یا که زمین جایی که می بینم؟ بوی کرم می آورد دوشِ نسیم امشب حَل می شود اکنون معمّایی که می بینم با کاسه های خالیِ خود سائلان جمع اند دور و برِ سکّوی زیبایی که می بینم کیسه به دوشی از مسیری آشنا آمد گویی غریبه نیست آقایی که می بینم قدِّ حسودان است کوتاه و نمی بینند در ازدحام، این قدّ و بالایی که می بینم از دستِ عیسی نیز هرگز بر نمی آید اعجازهای این مسیحایی که می بینم آنها که امروزند بندِ قرصِ نان تا شب هرگز نمی بینند فردایی که می بینم تا که گدایی هست، شبگردِ کریمی هست ما را چه غم، تا سُفره ی مردِ کریمی هست این سفره از روی زمین تا آسمان پهن است از آسمان هم تا به بالاتر از آن پهن است بالاتر از آن هم خبر آورده جبرائیل نزد ملائک سفره ی این خاندان پهن است از‌ یک سرِ این سفره در یثرب نشانی هست آن یک سرِ سفره ولی تا بی نشان پهن است شب که شود هر سُفره ای را جمع باید کرد این سفره امّا روز و شبها هر زمان پهن است اینجا دهانِ میهمانان لُقمه بگذارند اینجا بساطِ لطف و مهرِ میزبان پهن است وقتی که صاحب سُفره فرزندِ علی باشد جای تعجُّب نیست بهرِ دشمنان پهن است هر قدر می خواهی بِبَر کم که نمی آید هر وقت میخواهی بیا این آستان پهن است حاتم از اینجا می بَرد روزیِ هر سالَش یعنی حسن هرسال مسکینی ست دنبالش از هرچه جز عشقِ تو بیزاری خوشم باشد در سینه از مهرت نگهداری خوشم باشد گویند بیکاران سراغِ سائلی آیند گر سائلی این است بیکاری خوشم باشد حتّی شده یکبار در ماهِ خدا آقا مهمانِ من باشی به افطاری خوشم باشد تنها همینکه دوستت دارم الهی شکر تنها همینکه دوستم داری خوشم باشد عُصیان شکسته بالِ پروازم به سویت را از دوشِ من بالم تو برداری خوشم باشد وقتی سحرها آسمان ها هم صدای توست با گوشِ جان تا صبح بیداری خوشم باشد با گریه بر تو فاطمه خوشحال می گردد پس در تمامِ زندگی زاری خوشم باشد برگِ براتِ کربلا که سرنوشتِ ماست بسته به امضای تو آقای بهشتِ ماست گرچه تو همچون ما گدایی مُبتدی داری امّا به ما هم باز لطفِ بی حَدی داری باید حَسن جان، یک کرمخانه بَنا سازند در هر کجایی که تو رفت و آمدی داری هم وارثِ صبرِ اَمیرالمُؤمنین هستی هم در شجاعت تو نشانِ احمدی داری آدم به نورِ حُسنِ تو مَردِ عبادت شد یعنی که هرجا نامَت آید مَعبدی داری رَعشه به اندامت به هنگام نماز اُفتد بارانِ اشکی نیمه شب در مسجدی داری یادِ غریبیِ تو دیشب خواب می دیدم دیدم که مانندِ حُسینت گُنبدی داری آقا شما، هم در مدینه گوشه ی بستر هم کنج کوچه، مَقتلی و مَشهدی داری بر خاکِ کوچه گوشواره دیده ای یکروز رَدهای خونِ گوشِ پاره دیده ای یکروز شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
حكمت 31 : 🔻(بخش هشتم) 🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 💎وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِى الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ 🔻و جهاد نيز بر چهار پايه استوار است : امر به معروف ، نهى از منكر ، راستگويى در هر حال ، و دشمنى با فاسقان . 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 ✅لينك كانال حكمت هاي نهج البلاغه در تلگرام: https://t.me/hekmat_nahjolbalaqe
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عشق تو شد حاصلِ سرمایه ها طفل دبستانِ تو عرفان شده دور تو گشتند همه آیه ها عاشقِ تفسیرِ تو قرآن شده هست میانِ تو و حق رابطه فاطمه از شأن تو دارد خبر زینبی و جاذبه و ‌دافعه ارث رسیده ست به تو از پدر حجب و ‌حیایت شده ورد زبان چادر تو داده به شب اعتبار زینت بابایی و ‌برّنده تر لحن تو از صاعقهٔ ذوٱلفقار غیرت و حقّانیتِ مرتضیٰ با تو دلیرانه تسلسل گرفت معنیِ کرّاری و از قدرتِ خطبهٔ تو کوفه تزلزل گرفت سجده به درگاهِ تو آورده کوه پیشِ تو دیده ست خودش را ذلیل خطبهٔ تو داد به «توحید» روح شاهدِ آن، جملهٔ «إلا ٱلجمیل»! دختر جنگاورِ خیبرگشا! خواهرِ مظلومهٔ نِعم ٱلامیر! هست قیامِ تو پس از کربلا حاصل و دنبالهٔ روز غدیر . ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خورشیدِ عرش و أرض و‌ سما آفریده شد عشقِ خدا و شیرِخدا آفریده شد اسطورهٔ نجابت و دردانهٔ وقار محبوبهٔ تمام-نما آفریده شد از اقتدارِ چادر او کعبه غرق شوق آیینه دارِ حُجب و حیا آفریده شد بر دستهای عالمِ بالا نگین نشست دُرّ رکابِ آل کسا آفریده شد زینب رسید و پشتِ درِ خانهٔ علی گرد آمدیم و خیلِ گدا آفریده شد جانم فدایِ سورهٔ وٱلعصرِ فاطمه بسکه صبور بود، بلا آفریده شد ذکر قنوتِ نافله اش «یاحسین» بود اصلا برایِ کرب و بلا آفریده شد سر را به سجده داشت به همراهِ کائنات بر تربتی که محضِ شِفا آفریده شد . ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ولادت باسعادت حضرت زینب سلام الله علیها بلورنور -(بازاعجازآفرین درخلقتش اعجازکرد) ولادت باسعادت حضرت زینب سلام الله علیها بلورنور بازاعجازآفرین درخلقتش اعجازکرد برهمه خلق جهان ازخلقت خود نازکرد بانسیم مهرخود،درگلشن پُرنور وحی غنچه ای بارنگ وبوی یاس عصمت بازکرد زینت دامان زهرا کردتااین غنچه را باغ هستی را ازاو،آئینه دار رازکرد چشم زینب رابه چشمان حسین خودگشود هردو رابا یک تبسّم مظهر اعجاز کرد در بهشت سبز عصمت ،پیش چشم باغبان زندگانی را کنار لاله ها آغازکرد نورمی بارد ، زبس ازآفتاب نام او نام اورا جبرئیل ازآسمان آوازکرد ازهمان روزنخستین این همای صبروحلم تا افق های بلند بندگی پروازکرد مکتب تقواوعصمت، این بلورنوررا درحضورنورمُطلق، بنده ای ممتازکرد دردل دریائیش غم قطره قطره جمع شد چشم اورا چون صدف پیوسته گوهرسازکرد درسرشت غرق نورش دردوغم گرریشه کرد دردخودرا باخدای خویشتن ابرازکرد بعد عاشورا همین بانودرآفاق جهان نغمۀ سرخ حسینی راطنین اندازکرد شکرلله بانسیم رحمت خود،کردگار درمدیح او«وفایی»راسخن پردازکرد سیدهاشم وفایی شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ترجیح بند میلاد باسعادت عقیله العرب علیهاسلام -(ای گل گلشن یقین زینب ای مبارک مه مبین زینب) ترجیح بند میلاد باسعادت عقیله العرب علیهاسلام ترجمان حیا ای گل گلشن یقین زینب ای مبارک مه مبین زینب راحت قلب حیدر وزهرا مونس ختم مرسلین زینب آفرین می رسد به رخسارت هردم از صورت آفرین زینب روز اول که آمدی بگذاشت نام تو رب العالمین زینب در رخت نور حق نبی می دید بوسه زد گر برآن جبین زینب ای که از خرمن صبوری تو گشته ایوب خوشه چین زینب به تو نازندحیدر وزهرا که شده زنده از تو دین زینب در ره دین احمدی باشد عزم وجزم تو آهنین زینب زینت عرش کبریایی تو حلقه ی عشق را نگین زینب چه بگویم به مدحتت که تویی دست یزدان در آستین زینب ای علی فاطمه نبی جلوات برتو وخاندان تو صلوات با قدومت بها رجان آمد برتن باغبان توان آمد تو زلال محبتی ، ازتو روح دیگر به جسم وجان آمد بهر زهرا وجود پاک تو بود آن چه از دوست ارمغان آمد بعد زهرا یگانه بانویی که بود بهترین زنان آمد غنچه ای نوشکفته درگلزار پیش چشمان باغبان آمد آن نوید ولادت تو بود مژده ای که به عاشقان آمد با شکوفایی گل رویت رنگ وبویی به بوستان آمد با قدوم تو از محبت وانس یک جهان معنی ونشان آمد با وجود تو ای ملیکه ی حسن برحیا، شرم، ترجمان آمد نکته ای از هزارها نکته است آن چه درمدحت از زبان آمد ای علی فاطمه نبی جلوات برتو وخاندان تو صلوات ای که ازتو جهان صفا دارد شام تاریک ما ضیا دارد ای بنفشه گل علی از تو گلشن فاطمه صفا دارد بی تو گل رابها وقدری نیست گل ز رخسار تو بها دارد درمصلا نماز شکرانه فطمه گرکنون به پا دارد به خدا حق به جانب زهراست چون درآغوش خود تو را دارد ای ملائک زتو شده مبهوت با ولایت اثر دعا دارد جز حسین تو درهمه عالم چون تو خواهر کسی کجا دارد امشب ازیمن مقدمت ما را گرببخشد خدای جا دارد هرکه مهرتو دردلش باشد چه غمی درصف جزا دارد ای شکوه وجلال عشق ازتو که نظر برتو کبریا دارد ای علی فاطمه نبی جلوات برتو وخاندان تو صلوات ای که نخل بلند امیدی گل گلزار سبز توحیدی درسپهر مدینه درآن شب بهتر ازنورماه تابیدی تا زدی سرزگلشن هستی گل اشک از دویده ات چیدی روی دامان هرکه می رفتی از دودیده گلاب پاشیدی شدی آرام با نگاه حسین درنگاهش مگر چها دیدی با تو آخر چه گفته است حسین که درآغوش او تو تو خندیدی اولین حرف عشق را آن روز از زبان حسین بشنیدی کس ندیده چنین محبت واُنس نرود کس برون به نومیدی شبنمی هم نگفتم از وصلت ای که درچرخ عشق خورشیدی ای علی فاطمه نبی جلوات برتو وخاندان تو صلوات ای که آئینه دار زهرایی مایه ی افتخار زهرایی توبهشت علی وفاطمه ای زینت لاله زار زهرایی تاکنی کسب معرفت ازاو همه جا درکنار زهرایی ای امید دل حسین وحسن در دل وجان قرار زهرایی ای بهار مجسم توحید گل یاس بهار زهرایی نورعشق از وجود تو پیداست طور صبرو وقار زهرایی درره حفظ مکتب توحید دختر جان نثار زهرایی همچو شمعی اگرچه می سوزی نور شب های تار زهرایی بعد زهرا علی به تو نازد که گل یادگار زهرایی گفت با تو «وفایی» آینه ی قامت استوار زهرایی ای علی فاطمه نبی جلوات برتو وخاندان تو صلوات سیدهاشم وفایی شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): حسین جان -(راهِ دل جُز به بی کران نخورَد) راهِ دل جُز به بی کران نخورَد جز به کویِ"حسین جان" نخورَد سر فرازی نصیبِ سر نشود تا که بر خاکِ آستان نخورد رفت لیلی،به محملش ای کاش گردی از شوقِ کاروان نخورد حِسِ پرواز را نمیفهمی بال وقتی به آسمان نخورد هست اینجا بهشت و ما هستیم تا به آن آفتِ خزان نخورد دلِ تو قرص ما قسم خوردیم در دلت آب هم تکان نخورد ما قسم خورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب دل سرا پرده ی محبت اوست دلِ عاشق تمامِ قیمتِ اوست نجف از او مدینه هم حتیٰ کربلا هست اگر، زِ غیرتِ اوست چادرش را بگو تکان بدهد هست محشر اگر ، قیامتِ اوست این حسین است یا که آینه اش این علی هست یا که قامتِ اوست هر که سر داد در رهش فهمید گردنش زیرِ بارِ منت اوست خواست تا بارِ ما سبک گردد کارِ ما نه فقط عنایتِ اوست همه پرورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب می نویسم بر آسمانِ حرم خوشبحالِ مدافعانِ حرم آه یادش بخیر می شُد کاش بشنوم باز هم اذانِ حرم خوشبحالِ کسی که در این راه جا نمانَد زِ ِکاروان حرم ما که باشیم؟رویِ گنبد هست پرچمِ سرخِ پاسبانِ حرم تو که هستی؟فقط از آنِ حسین من که هستم؟فقط از آنِ حرم دلِ ما تنگِ زینبیه شده دلِ ما تنگ شد به جانِ حرم جگر آورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب او حسن او حسین با هم شد تا که زهرا چنین مجسم شد از بقیع رفتنش به ما فهماند که نگینِ امام ها هم شد سایبانش برادرش شد تا عصمتش پیشِ ما مُسَلَم شد در نزولش قیامِ عباس است در جلوسَش تمامِ مریم شد زیرِ تابوتِ سینه چاکش باز شانه یِ شهر های ما خَم شد یک نفر وصل شد به اقیانوس یک نفر از میانِ ما کم شد رگ اگر داده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ولادت حضرت زینب(س) -(آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است) تضمينی از شعر مرحوم منزوی" آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است جلوه در جلوه تجلیاتِ خاتم زینب است خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است با مُسَمَط با قصیده با غزل با مثنوی صائِبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی جودی و یَغما و نَیِر شهریار و مولوی می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنزوی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است (اين حسين عاشق يكی دارد كه آن هم زينب است) نامِ او پُر کرده عالم را حجابش بیشتر خُطبه اش بنیان کَن و فصلُ الخِطابش بیشتر غیرتش مبهوت ساز است،انقلابش بیشتر محملش دارد تماشا و رکابش بیشتر گفت با عباس پُشتیبانِ پرچم زینب است شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است عشق وقتی می تپد عاشق پرستو می‌شود دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو می‌شود هر که با خورشید شد آیینه ی او می‌شود دخترِ شاهِ نجف هم شاه بانو می‌شود یک تن اما حامیِ ناموسِ عالم زینب است از همان اول خدا میخواست او را شُد حسین اصلاً او با اولین پلکِ تماشا شُد حسین فاطمه شُد مرتضی شُد پیش از آنها شُد حسین گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین او حسین است و حسینش هم مُسَلَم زينب است گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز او که باشد سایبانی قافله دارد هنوز می‌رود پشتِ برادر فاصله دارد هنوز با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز آنکه ریزد در فراغت اشک ماتم زینب است شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): میلآد حضرت زینب (س)_زمین وآسمان غرق سرور است میلاد حضرت زینب(س) زمین وآسمان غرق سرور است مدینه شادمان دریای نور است به روز پنجم از ماه جمادی فروزان ماه در حال ظهور است مداری گشته بیت پاک حیدر(ع) ملائک دور خانه در عبور است خدا دختر به زهرا (س)داده زینرو علی(ع)شاکر به درگاه غفور است پیمبر(ص)با شعف رویش ببوسد وجبریل امینش در حضور است بیاورده پیامی از خداوند که "زینب"نام این مولود نور است بود او سومین فرزند بابا برای مادر اسباب غرور است پسرهای علی را خواهر آمد چه خواهر،بهرشان سنگ صبور است صدیقه،فاضله،بانوی صبر است عقیله بر بنی هاشم، فکور است به میلاد گل بی خار زهرا(س) دل شیعه پر از شادی وشور است به هرجا مجلس شادی بگیریم نبات ونقل در حد وفور است دل ما عازم شام است امروز زیارت سهممان از راه دور است سلامی ده به بانوی کرامات همان که صاحب قلب صبور است شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): یا ربّ یاربّ یاربّ -(آنانکه وقت مرگ دم از آبرو زدند) آنانکه وقت مرگ دم از آبرو زدند هفته به هفته پیش تو با گریه رو زدند از شوق اینکه باز کنی در به رویشان هر در که داشت عطر تورا کو به کو زدند در کوی تو شکسته دلی شرط اول است مقصود گریه بود که حرف از وضو زدند اینجا به احترام علی خیر دیده اند اینجا لباس پاکیشان را رفو زدند پای کمیل سود گدایان زیاد شد حرفی که زد علی همگی مو به مو زدند چون کربلا بهشت تو بر روی خاک بود راه وصال را زهمین سمت و سو زدند صحبت ز نازدانه ارباب آمد و گریان شدند و دست توسل به او زدند میگفت عمه سخت غرورم شکسته است من را درست پیش نگاه عمو زدند شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯