بسمﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ
شهادت باب الحوائج حضرت موسی ابن جعفر علیه السّلام را محضر بقیةاللّه الاعظم(عج) تسلیت عرض میکنیم.
برگ سبزیست تحفه ی درویش
┅┅┅❅❁❅┅┅┄
سال ها گوشه ی زندان به زبان ، آسان است
دوری از خانه و طفلان به زبان ، آسان است
مُجرم اَر رفت به زندانِ بلا ، کِیفرِ اوست
بی گُنَه زاده ی زهرا ، به زبان آسان است
پاره ی قلب نبی ، نورِ دوچشمانِ علی
پدرِ شاهِ خراسان ، به زبان آسان است
همه شب گَرمِ مُناجات و دعا و زاری
با لبِ روزه و عَطشان ، به زبان آسان است
تازیانه شده بود ، عادتِ روزانه یِ او
ناسِزا بر شَهِ مَردان ، به زبان آسان است
گفت ظالم سخن از مادرِ من ، هیچ مَگوی
گَر اِهانَت نَکُنی ، بارِ گران ، آسان است
یوسفِ فاطمه ، زنجیرِ جفا ، طعنه ی خَصم
خواهشِ مرگ زِ یَزدان ، به زبان آسان است
رفت زندان که گَزندی نرسد ، بر شیعه
درکِ این بحث و بیان هم ، به زبان آسان است
همه مَدیونِ امامیم ، برادر ، تو بدان
شیعه و این همه عُصیان ، به زبان ، آسان است
(گَر چه دوریم ، به یادِ تو ، سخن می گوییم)
شرحِ این ، دوری و هِجران، به زبان ، آسان است
ای "طریقت" غمِ دل گوی به بابِ حاجات
گَر عنایت برسد ، رنج و زیان ، آسان است
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
تقدیمی:حاج مرشدعلی طریقت
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
بر تخته ای فرسوده پیکر میشود تشییع
پیکر که نه! یک جسم لاغر میشود تشییع
راحت نکردند از غل و زنجیر جسمش را
با دست و پای بسته، مضطر میشود تشییع
«باب»الحوائج بود و جای بهترین تابوت
آقایمان بر لنگه ای «در» میشود تشییع
حاجاتمان پیراهن مشکی به تن کرده
چون حضرت موسی بن جعفر(ع) میشود تشییع
جا مانده آهِ احتضارش گوشهٔ زندان
جان داده دور از چشم دختر میشود تشییع
دلواپس بیتابیِ معصومه(س)جانش بود
دور از رضا(ع) در غربت آخر میشود تشییع
بر صورتش جامانده ردّ زخمهٔ شلّاق
دارد کبودی های حنجر میشود تشییع
شکرخدا در ازدحام نیزه داران نیست
بیگانه با شمشیر و خنجر میشود تشییع
بر روی شانه! نَه به زیر ضربه هایِ نعل
دارد تنش با وضع بهتر میشود تشییع
دلواپس ناموس در بین حرامی نیست
دور از غم ِ خلخال و معجر میشود تشییع!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
قعر سجون، به واژه که معنا نمیشود
در چاه، جای یوسف زهرا نمیشود
چندین سیاه چال در اعماق یکدگر
اینجا که جای این قدِ رعنا نمیشود
تاریکتر ز شامِ سیه سِجنِ من شده
نور خدا، نهان دلِ شبها نمیشود
ممنوع شد اگرچه ملاقاتِ من، ولی
دیوار و در که مانعِ زهرا نمیشود
این گردنِ شکسته ی زنجیر بسته ام
حتی برای سجده کمی تا نمیشود
کوبیده ساقِ پای من از حلقه ی قیود
این استخوانِ خورده گِره وا نمیشود
با زهرِ کین، گلوی منِ روزه دار سوخت
افطار من که سیلیِ اعدا نمیشود
بر غربتم اگرچه رضا روز و شب گریست
اما غمم، مصیبت عظما نمیشود
با روضه های جدّ غریبم گذشت عمر
دردم بدونِ گریه مداوا نمیشود
این سالهای سخت به زندان، چو یک شبِ...
زندانِ سختِ زینب کبرا نمیشود
چندین کفن به جسم من، ای وای یک کفن...
بهر عزیز فاطمه پیدا نمیشود
زیر سمِ ستور، چه میمانَد از بدن
این جسمِ خاکمال شناسا نمیشود
چیزی نمانده تا سحرِ فجرِ انتقام
خورشید، پشت ابر تماشا نمیشود
یا صاحب الزمان بنما ذوالفقار را
چاره بجز قیام تو مولا نمیشود
شاعر: #محمود_ژولیده
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#شور
#زمزمه
#شهادت_امام_کاظم
#سبک_به_سمت_گودال_از
روضهَش شده مثلِ... روضه یِ اربابم
جار میزدن تو شهر خارجی آوُردن
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
با دستایِ بسته آقامونو بردن
امان امان ای دل (۴)
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
پیکرشو تشییع غریبهها کردن
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
دور و برش خیلی سر و صدا کردن
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
اُستخوونِ پاهاش بدجور تَرَک خورده
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
مونده تویِ زندان بدجور کتک خورده
امان امان اِی دل (۴)
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
ولی خدا رو شکر جسمِش کفن داره
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
همش میگه بچّه مگه زدن داره
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
یکی سیاهچال و یکی تهِ گودال
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
از شدّت ضعف و عطش شده بیحال
امان امان ای دل (۴)
روضهَش شده مثلِ روضهیِ اربابم
ردِّ پایِ روضه رو پیکرش داره
روضهَش شده مثلِ بیبیِ بیتابم
با غل و زنجیر پا تو کوچه میذاره
امان امان اِی دل (۴)
به سمتِ گودال....
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
#شهادت #زمزمه #شور
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
روضه موسی بن جعفر علیه السلام
من آن خورشید پنهانم که پشت ابر زندانم
زآهم شعله ور هستم ز اشکم غرق بارانم
نه یار و همدمی دارم نه غمخوار غمی دارم
نه حتی سایه ای را که کنار خویش بنشانم
اگر دلتنگ و دلگیرم چنان محبوس زنجیرم
نمی آید به دست من دگر چاک گریبانم
دمام ذکر من گشته خلصنی ای خدا من
شده این حلقه های سلسله تسبیح دستانم
شبیه غنچه ای در خود شدم جمع از غل و زنجیر
نمی آید دمی بیرون سرم از روی دامانم
به سان باغ پاییزی نمانده ازتنم چیزی
شبیه مادرم زهرا شبح در جامه ای مانم
اذان صبح من گریه اذان مغربم شلاق
به وقت شرعی آه است افطاری که مهمانم
از این دشنام زندانبان شده مویم سپید از غم
فشارغیرت از مویم کشیده شیره ی جانم
چه سنگین است دستانش نمی بیند دگر چشمم
که گویا سیلی او دوخت مژگان را به مژگانم
به روی تخته ی یک در مرا تشییع می کردند
نشد جمعیتی غیر از غبار ره پریشانم
مرا در کوچه و بازار امام الرافضین خواندند
تنم فریاد اما زد مسلمانان مسلمانم
شبیه آن اسیران که به آن ها خارجی گفتند
به یاد کوچه و بازار آن ها روضه می خوانم
موسی علیمرادی
#شعر_جدید_شهادت_امام_موسی_کاظم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_کاظم
انیسِ این شب ممتد چهارده سالم
شب است و گریه به حالم کند سیه چالم
اگرچه رفته زِ دستم حسابِ این شبها
نرفته از نظرم خاطراتِ اطفالم
اُمیدِ دیدنِ رویِ رضا ندارم حیف
از این دو چشمِ نحیف و دو پلکِ بیحالم
چنان فشرده مرا در میانِ خود زنجیر
که حلقه حلقه فرو رفته در پَر و بالم
دوباره کعبه نِی امشب سری به من زد و رفت
دوباره طعنه گرفته سراغِ احوالم
به رویِ خاک مسیرِ کشیدنم پیداست
شکسته میروم و هر دو پا به دنبالم
رسیده سَندیِ شاهک ، دوباره میخندد
و من بخاطرِ مادر دوباره مینالم
حیا نمیکند و بعدِ زخمِ سیلیِ او
به یادِ داغِ مدینه به یادِ نُه سالم
حسن لطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای دوصد موسی به طورت ملتَجی
آفتــاب و مــــه بـــه نــورت ملتَجی!
نـــالـه ی پنـهــــان تـــو، شمشیــر تـــو
حلقـه ی وصــــل خــــدا، زنجیـــر تــــو
شـمــعِ خلــوتـگـــاهِ بـــــزم کبــریــا
کـعـبــــــه ی روح بـــلــنـــد انـبـیـــــــا
گــوهـر رخشـانِ شش دریــای نـور
نخــل سبـز نـور بخش هشت طـور
آسمـــانِ پـنــج خــورشیــد کمـــال
هفتمین وجـــهِ خـــدای ذوالجــلال
عـــرش اجــلال و شــرف را قــائمه
حــاصـل عـمـــرت رضــا و فـاطمــه
انــــس بـــــا معـبــــود، روح نـیّـــتـت
حبـس دشمــن شـــاهــد حــریّتت
روح عـــرفــان در منــاجـات شبـــت
آسمــان لبـــریـــز یـــا رب یـــا ربت
ذکــر، مشتـــاق و دعــــا دلـدادهات
اشــک تنهــایـی گــل سجـــادهات
نــام حــق گـل کـرده از لبهـای تـو
گــریـه، شمـع محفـل شبهـای تو
آیــههـــای نـــور، مشتــاق صــــدات
جــانِ شــب بیـــدارهـا بــادا فـدات
قبـلـــه ی دل بـــــاب حــاجـــات همــه
نـــالــهات صــــوت منـــاجـات همـه
حـبــس تـــو خلــــوتگـه دلــــدار بـود
سلسلـه خــــوشـتـر ز زلـف یـار بود
ای دل مطمــورههـــا زنـــــدان تـــــو
حلقـــه ی زنجیــــرهــــا گــــریـــان تــو
حبــس تـــو از قلــب شب تـــاریکتر
بـــا خـــدا از هــر زمـــان نــزدیک تر
ای هـمــایِ اوفـتـــــاده از نـــفــس!
تـــو کجـــا و دامـــن تنــگ قـفـس؟
تیـــره تـــــر از گـــوشــه ی زنـــدان تــو
سینــه ی تــــاریـــک زنــــدانـبـــان تــو
بـــارهــــا و بــــارهـــــا و بـــــارهــــا
دیـــده در حبـــس عـــــدو آزارهــــا
حیـف، مـــولا لحظــه ی جــــان دادنـت
بــــود زنجیـــر عــــدو بــــر گـــردنت
لحظـه لحظـه می شکـست آیینهات
وقــت رفتـن بــود سنگین سینـهات
همچـو جـــدت از همــه محـــرومتــر
نیـست زنـدانـــی ز تــــو مظلــومتــر
زهـــر، آتـــش شد، تــو را بیتاب کرد
آب کــــرد و آب کـــــرد و آب کــــرد
پیـکــــرت را چــــار تــــن بـــرداشتند
روی تختــه پـــــارهای بگـــذاشـتـنـد
گــرچه بـاید در عزایت خون گریست
گـرچه زنـدانی چو تو مظلوم نیست
اشک ما جاریست عمری از دو عین
بــر تـــو و بـر جـدِّ مظلـومت حسین
جسـم پـــاک تــو بـه دوش چــار تن
جسم جدت ماند بی غسل و کفن
پیـکـــر تــــو در غــــل و زنجیــــرهـــا
پیـکـــر او طـعــمــــه ی شمشیـــرهــا
جسم تـو از زهــر دشمن شـد کبود
جسـم او را زخـــم روی زخـــم بــود
زخم مــا زخمِ تنِ صد چاک اوست
اشک"میثم"وقف خون پاک اوست
#استاد_غلامرضا_سازگار
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#السلام_علیک_یا_موسی_بن_جعفر
#شهادت
#امام_کاظم_علیه_السلام
صدای روضه می آید مهیّا می شود چشمم
خدارا گریه کن ها ! بینتان جا می شود چشمم؟
برای یوسف زندان بغداد اشک می ریزم
به نابیناییم شادم ، زلیخا می شود چشمم
من از زندان و زندانبان و زندانی چه می دانم
بپرس از اشک می بینی که دریا می شود چشمم
عبادتگاه یا زندان ؟ نمی دانم ولی با او
نماز اشک می خوانم ، مصلّی می شود چشمم
بنا بود آنچه می خوانم تسلای دلم باشد
عجب جایی میان روضه ها وا می شود چشمم
شبِ تاریکِ زندان ، ابنِ شاهک ، خشم زندانبان
شب قدر است و با این روضه احیا می شود چشمم
گریزِ کربلا را نیز با خود دارد این زندان
فرات اشک ! جاری شو که سقّا می شود چشمم
تنی در بین زنجیر و تنی بر خاک در گودال
میان روضه حیرانم ، معمّا می شود چشمم
#محسن_ناصحی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دوبیتی
از داغ دلت باغ گل لاله شدی!
با مادر خود فاطمه، هم ناله شدی!
تو ماهِ شبِ چارده بودی، افسوس
زندانی ظلمِ چارده ساله شدی!
▪️
ای گل که ز بیداد خزان پژمردی!
بر شانه ی خود بار امانت بردی!
تا خاطره ی فاطمه تجدید شود
نامی ز فدک بردی و سیلی خوردی
▪️
معصوم نهم، آینه ی غیب و شهود
در تیررس ظلم و ستم، دایم بود
از نقشه ی قتل خویشتن بود آگاه
آن روز که اَبعاد فدک را فرمود
▪️
زندانی بغداد دلش بر خون بود
قربان غمش شوم، که روز افزون بود
هنگام خداحافظی از باغ و بهار
انگشت اشاره اش سوی هارون بود
▪️
آن یار، که مهر از نَفَسش گرم شود
گل پیش جمالش آب از شرم شود
در حلقه ی زنجیر بماند به چه جرم؟
آنقدر که ساقِ پای او نرم شود
▪️
آن شب که نسیم از رَهِ بغداد آمد
ما را ز حدیث عشق و خون یاد آمد
از سوز مناجات تو، محراب گریست
از صبر تو، زنجیر به فریاد آمد
▪️
روزی که قرار از دل من می بردند
پیغام غریبی به وطن می بردند
این جسم تو بود روی جِسرِ بغداد
یا گل سر دوش چارتن می بردند؟
#استاد_محمد_جواد_غفورزاده_شفق
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_کاظم
با گریه،با آه دمادم می نویسند
در ذیل مُصحف،شرحِ ماتم می نویسند
اندوه را با جوهر غم می نویسند
این روضه را مثل مُحَرَّم می نویسند
کوچه به کوچه مجلس ماتم گرفتند
کَرّوبیان با روضه خوان ها دم گرفتند
آیات قرآن حضرت موسی بن جعفر ع
تسبیحِ ایمان حضرت موسی بن جعفر ع
آوای باران حضرت موسی بن جعفر ع
دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر ع
لب تشنه ی عشق توام باران عطا کن
از دردمندان توام درمان عطا کن
بویِ دلانگیزِ بهارِ مَردُم ما
نورِ چراغِ شام تارِ مَردم ما
بودی همیشه در کنار مَردُم ما
خیلی گره خورده است کار مَردُم ما
گرچه گرفتاریم یا باب الحوائج
امّا تو را داریم یا باب الحوائج
خوشبخت چشمی که خودش را نیل کرده
آیاتِ اشک آلوده ای تنزیل کرده
پای بساطت سال را تحویل کرده
بیچاره آنکه روضه را تعطیل کرده
مشقِ بقای خضر،درسِ حوزه ی توست
آب شفای خلق،اشکِ روضه ی توست
جز ذکر "الله" لبت "بسمی" نداریم
شیرین تر از نام شما اسمی نداریم
با حرز تو از صدبلا قِسمی نداریم
ما ترس از بیماریِ جسمی نداریم
بیماری ما زندگی منهای روضه است
راه علاجِ ما دو قطره چای روضه است
چشم مرا تر کن زمان ربّناها
لطفاً نگاهم کن میان این گداها
پیچیده در هفت آسمان ها این صداها:
یا "فاطمه معصومه"ها و یا "رضا" ها
این خاک شد "ایرانِ" این خواهر_برادر
جانِ همه قربانِ این خواهر_بردار
دریای رحمت!ما به موجات خو گرفتیم
از هرکسی جز خاندانت رو گرفتیم
در اوج بیماری ز تو دارو گرفتیم
ما نسخه را از "ضامن آهو" گرفتیم
صحن رضا جانِ شما دارالشفا شد
پای ضریحش نُطقِ طفل لال وا شد
موسایِ طور غم عصایت را شکستند
با زجر تو قلب رضایت را شکستند
نامردها دست دعایت را شکستند
زیر لگدها ساق پایت را شکستند
چیزی برای تو به جز ماتم نمانده
نای مناجاتی برایت هم نمانده
شیعه هنوز از غُصّه ات تشویش دارد
داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد
سِندیِ ملعون بد زبانش نیش دارد
روی لبش دشنام قوم و خویش دارد
با ذکر مادر درد پهلو می کشیدی
داغ حسن را کنج زندان می چشیدی
در این قفس بال و پری دیدم؟ندیدم
جز روضه چیز دیگری دیدم؟ندیدم
زیر عبایت پیکری دیدم؟ندیدم
جز استخوان لاغری دیدم؟ندیدم
داغ تو ما را کُشت ای فرزند زهرا
عَجِّل وفاتی خوانده ای مانند زهرا
با جوهر خون نامه ات توقیع گردید
اندوه تو در روضه ها توزیع گردید
آیه به آیه سوره ات تقطیع گردید
بر تختِپاره پیکرت تشییع گردید
با این همه..،تو بی کفن ماندی؟نماندی
آقا!بدون پیرهن ماندی؟نماندی
اصلاً تنت آماج تیغ و نیزه ها شد؟!
از پشت سر راس تو از پیکر جدا شد؟!
آنگونه دور خیمه هایت شر به پا شد؟!
ناموس تو راهیِ شامات بلا شد؟!
پس هیچ دردی مثل درد کربلا نیست
پس هیچ داغی داغ شاه سرجدا نیست
بردیا محمدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_کاظم
یارب به حق مادرم خَلِّصنی یارَب
یارب به جدّ اطهرم خَلِّصنی یارَب
او هم نوا با چاه شد من با سیه چال
من از علی تنهاترم خَلِّصنی یارَب
یارب به آن زندانیِ زندان کوفه
به عمه جانِ مضطرم خَلِّصنی یارَب
تا کی از این زندان به آن زندان خدایا
ذکر و دعای آخرم خَلِّصنی یارَب
تا کی نبینم ای خدا معصومه ام را
دل تنگِ روی دخترم خَلِّصنی یارَب
زندان تاریک و نمورم مثل قبر است
خاک سیه شد بسترم خَلِّصنی یارَب
بین قفس بسته چرا صیاد بی رحم
زنجیر بر بال و پرم خَلِّصنی یارَب
زیر غل و زنجیر و ضرب تازیانه
چیزی نماند از پیکرم خَلِّصنی یارَب
شلاق خون گرید به حال غربت من
زخمی شده پا تا سرم خَلِّصنی یارَب
تا کی زند سیلی به رویم این یهودی
شد تار چشمان ترم خَلِّصنی یارَب
راضی به مرگ خود شدم از بس که گوید
او ناسزا بر مادرم خَلِّصنی یارَب
**
هر لحظه خون می ریزد از زخم گلویم
یاد گلوی اصغرم خَلِّصنی یارَب
عبدالحسین میرزایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
من کیستم ولی خداوند اکبرم
آیینه ی تمام نمای پیمبرم
آرام جان فاطمه و نجل حیدرم
بابالحوائجِ همه موسیبنجعفرم
مولای کائنات و امام سما و ارض
بر جن و انس هادی و مولا و رهبرم
امروز باب حاجت خلقم به کاظمین
فردا پناه خلق به صحرای محشرم
هر سال و ماه و هفته و هر روز و شب رسد
هر دم به جن و انس و ملک فیض دیگرم
دریای نور شش دُرِ ناب محمّدی
بر شش سپهر نور فروزنده اخترم
قرآن روی دست ششم حجت خدا
بر روی سینه همچو رضا هست کوثرم
هنگام کظم غیظ به خلق محمدی
ریزد فرو به خنده ز لب دُرّ و گوهرم
من نخل باغ وحیم و سنگم اگر زنند
ریزد هماره میوه ی توحید از برم
گنجینه ی علوم خدا سینه ی من است
تا حشر بر کتاب خداوند داورم
تنها خداست مادح ما خاندان و بس
من از ثنای خلق دو عالم فراترم
من مشعل هدایتم و با فروغ خود
در تیرگی به قلب شما نورگسترم
تنها نه باب حاجت خلقم در این جهان
در روز حشر هم به شما یار و یاورم
من پیشتاز و رهبر آزادمردیام
زنجیر گشته اسلحه و حبس سنگرم
در مکتب منور و مشعل فروز وحی
در پیکر ولایت روح مطهرم
در حلقههای سلسله بین سیاه چال
نام خدا به لب شده ذکر مکررم
سجاده خاک و آب وضو اشکِ نیمهشب
این سجدههای دائم و این دیده ی ترم
مانند یک جنین که در آغوش مادر است
شب تا به صبح بر سر زانو بوَد سرم
پایم میان سلسله چشمم بوَد به در
گویی نشسته است رضا در برابرم
با هر نفس که میکشم انگار میکنم
باشد درون حبس نفسهای آخرم
وقتی که تازیانه زند خصم بر تنم
گریم به یاد پیکر مجروح مادرم
زندان من چراغ ندارد خدا گواست
چون شمع آب گشته در این حبس پیکرم
ممکن نبود و نیست در این تیرگی دمی
بر زخمهای سلسله ی خویش بنگرم
با تازیانه خصم مرا میزد و نگفت
چیزی به جا نمانده ز اندام لاغرم
آزادیام چه فایده دارد از این قفس
وقتی شکسته بال من و ریخته شد پرم
سوز درون «میثم» خونین جگر شود
هـر دم که بـاد میدهد از سینه آذرم
#استاد_غلامرضا_سازگار
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_کاظم
آنسان که خیرها همه آثار کوثرند
درد و بلا ، مصائب آل پیمبرند
گلواژه های گریه که یک جا شوند جمع
جوشن نوشته: روضه ی موسی بن جعفرند
زنجیر، زجر، زهر، سیه چال، ناسزا
گویا همه روایتِ گودالِ دیگرند
شیبُ الخضیب را به تهِ چاه دیده ای؟
خدُّالتَّریب ها چه بجا سجده میبرند
مقتل نوشته: ساق برایش نمانده بود
رَزّازها هَماره یهودِ ستمگرند
ریشه دوانده همچو درختی به عمقِ خاک
این عضوهاست، وارثِ زهرای اطهرند
آهن کجا و گردنِ مجروح و پای زخم
این دستهای خسته همان دستِ حیدرند
با اینکه زیر سُمِّ ستوران نرفته اند
این دنده ها شکسته تر از نعش اکبرند
سیلی به استخوانِ شکسته نمیزنند
اما چه باک؟ وارث غمهای مادرند
سبط حسین بود که پیشانی اَش شکست
این سربلندها پسرِ شاه بی سرند
با اینکه او نمود بلا را خود اختیار
خلّصنی یارب از چه به لعلش مُکررند؟
آن بد دهن نمود اهانت به مادرش!
این خاندان ز خلقِ جهان مادری ترند
عجّل وفاتی اَش به عطش مستجاب شد
بر روزه دار، زهر به افطار میبرند؟
گر تخته پاره ای شده تابوت این امام
آری همه تلافی آن فتح خیبرند
زنجیرها به پیکر او حلقه حلقه ماند
تا روز حشر نیز نشانش به پیکرند
محمود ژولیده
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_کاظم
از حال و روزش آسمان حالی مکدر داشت
رنگی کبود و دیده ای دلواپس و تر داشت
خورشید در زنجیر بود و نور می افشاند
او چشم هایی نافذ و قدیسه پرور داشت
زندان در آغوشش گرفت و نورباران شد
چون بوریایی که کسی را گرم در بر داشت
پایش شکست و آه زهرا رفت تا بالا
یعنی ستون عرش آن لحظه ترک بر داشت
با چشم نیمه بسته جان می داد؛ یعنی که
شوق وصال دخترش را بار دیگر داشت
زندان به زندان مجلس روضه عوض میکرد
بر لب نوای یاحسین و وای مادر داشت
وقتی کبودی تنش تکثیر شد گفتند:
او هیاتی در سینه اش از داغ کوثر داشت
او ترجمان زخم های کوچه و در بود
بر روی جسمش بیت الاحزانی مصور داشت
مقتل نویسان شرح میدادند عاشورا
آهی که در بین گلو، موسی بن جعفر داشت
زیر گلویش زخم شد، اما جدا هرگز
در لحظه جان دادن خود سایه سر داشت
با روضه های قتلگاه جد خود جان داد
با هفتمین زخمی که جدش روی حنجر داشت
محسن حنیفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_کاظم
دخیل بسته فلک بر ضریح زنجیرش
نماز گریه کند با نوای تکبیرش
شکسته ساقه ی او آیه ای مقطعه بود
که هیچ سوره نیاورد ، تاب تفسیرش
چگونه حلقه ی آهن گرفت حلقش را
چرا به گوشه ی زندان ؟ چه بود تقصیرش ؟
چگونه زهر هلاهل ، به زخمه ی الماس
به نازنین جگرش ، مینوشت تقدیرش
به روی تخته ی در میبرند دریا را
قلم به شرم در آمد ، ز شرح تصویرش
عجب که حامل عرش است دوش چار غلام
زبان گشوده حقیری برای تحقیرش
شبیه جد خودش روی خاک پرپر شد
شبیه جد خودش زنده مانده تاثیرش
میثم مؤمنی نژاد
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آهسته گذارید روی تخته تنش را
تا میخ اذیّت نكند پیرهنش را
اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند
زشت است بیارند غلامان بدنش را
این ساق به هم ریخته كِتمان شدنی نیست
دیدند روی تخته ی در، تا شدنش را
این مرد الهی مگر اولاد ندارد
بردند چرا مثل غریبان بدنش را
این مرد نگهبان كه حیا هیچ ندارد
بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را
این هفت كفن روضه ی گودال حسین است
ای كاش نیارند برایش كفنش را
نه پیرهنی داشت حسین نه كفنی داشت
مدیون حصیرند مرتب شدنش را
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
بالاترین خورشید، گنجی در خفا بود
لبهای خشکش، تشنهء ذکر و دعا بود
بی جلوه هم از بندهء بد، عبد می ساخت
موسای ما در معجزاتش بی عصا بود
از ساق عرش افتاد در زندان ویران
آنکس که مجروحیتش از ساق پا بود
با ضربه ها هرچند که از حال می رفت
در سجده مدهوش ملاقات خدا بود
زیر عبایش جلوه های پنج تن داشت
هر جای جسمش روضهء آل عبا بود
بار قنوتش را ورم هایش کشیدند
هر وعده سیلی خورد آقا بی هوا بود
هرکس که آمد پیش او حاجت روا شد
هرچند حرفش نیشدار و ناروا بود
زنجیر، دور گردنش بود و زمین خورد
بسکه ردیف استخوانش جابجا بود
با زخم لبهایش به سختی آب می خورد
هرشب گریز روضه هایش کربلا بود
ای کاظمینی ها! جنازه بر زمین ماند
ای کاش در بین شما، یک آشنا بود
هرچند بی کس روی تخته پاره افتاد
در وقت تدفینش یقین دارم رضا بود
اینجا از ابریشم، کفن آماده کردند
در پیش مردم حرمت صاحب عزا بود
در کربلا یا سر به روی نیزه می رفت...
یا هر تنی صدپاره با سر نیزه ها بود
آنجا سری در دست قاتل بود اما
با خنجر کُندی بریده از قفا بود
بعد سه روز ارباب ما را دفن کردند
تجمیع جسم او به دست بوریا بود
#رضا_دین_پرور
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
عجب فضائل عرشی، عجب کمالی داشت
چه قدر و منزلت و جلوه و جلالی داشت
به پیش پرتو خورشید تیره گی محو است
سپیده را چه غمی گر سیاه چالی داشت
کجاست گر که عبایی از او فقط باقی است
میان شور مناجات خود چه حالی داشت
نگشت مانع پرواز او غل و زنجیر
برای سیر و سلوکش همیشه بالی داشت
چراغ خلوت او بود ذکر یا قدوس
که آن حقیقت روشن دل زلالی داشت
نبود غافل از اندیشه ی خدا جویی
به قدر فرصت گل ها اگر مجالی داشت
به گردنی که نشد خم، به پیش ظلم و ستم
زِ باغ سرخ شهادت عجب مدالی داشت
تمام زندگی او قیام بود و جهاد
چه روزهای عزیزی، چه ماه و سالی داشت
از آن دعا که به لب داشت در شب هجران
امید روشنی و مژده ی وصالی داشت
غمش ز بس که مقدس بود ،«وفایی» گفت
امین وحی خدا از غمش ملالی داشت
#سید_هاشم_وفایی
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#مدح_منقبت
#شهادت_امام_کاظم_علیه السلام
#حاج_غلامرضا_سازگار
#مدیحه_سرا
ای باب حوائجِ الی الله
در ملک خدا امام آگاه
ای بـاب مـراد خلق عالم
سر تا به قدم رسولاکرم
در هـر سخنت پیام قرآن
بر هر نفست سلام قرآن
در دیدهء دل چراغ نوری
موسای هزار کوه طوری
قبر تو چراغ اهل بینش
صحن تو بهشت آفرینش
کعبه است هماره زیر دِینت
تعظیم کند به کاظمینت
در حبس، به نُه سپهر ناظم
مشهورتر از همه به کاظم
ارباب کرم گدای کویت
چشم دل اهل دل به سویت
تو دسـت عنـایت خـدایی
از خلق جهان گره گشایی
در حبسی و خلق، پایبستت
سررشتۀ آسمان به دستت
حبس تو نهان ز چشم یاران
از اشک شبت ستاره باران
بر خاک، جمال نازنینت
گلبوسهء سجده بر جبینت
پیشانی خود نهاده بر خاک
بگذاشته پا به فرق افلاک
زندان تو محفل دعا بود
میعادگه تو و خدا بود
زنجیـر، سلام بر تو میداد
از دوست پیام بر تو میداد
اینجا که فراق نیست در بین
بر توست مقام قاب قوسین
اینجا که تجلی خداییست
تاریکی حبس، روشناییست
قرآن زده بوسه بر لب تو
العفو، نوای هر شب تو
در حبس به جز خدا ندیدی
خود را ز خدا جدا ندیدی
دردا که بدان جلال و جاهت
زندان تو گشت قتلگاهت
ای روح لطیف رنجه دیده
هر صبح و مسا شکنجه دیده
آب وضوی تو اشکهایت
خون بود روان ز ساق پایت
افسوس که حرمتت شکستند
بازوی تو را به حبس بستند
ای پاسخ مهربانیت قهر
ای قلب تو پاره پاره از زهر
آثار شکنجه در تنت بود
زنجیر ستم به گردنت بود
با آن همه دختـر و پسرها
رفتی ز جهان غریب و تنها
معصومه کجاست؟ تا که آید
زنجیـر ز گـردنت گشاید
ای یوسف عترت پیمبر
تابوت تو بود تختهء در
آخر بدنت به اوج عزّت
تشییع شد ای غریب عترت
کردند ز پیکر تو تجلیل
می رفت به عرش، بانگ تهلیل
بس نوحه که در غمت سرودند
زنجیر ز گردنت گشودند
با آن همه زخم حلقهء غُل
کردند نثار پیکرت گُل
دیگر نزدند بر تنت سنگ
از خون جبین نشد رخت رنگ
دیگر به سرت نخورد شمشیر
دیگر نزدند بر دلت تیر
دیگر نبرید کس سرت را
در خون نکشید پیکرت را
دیگر سر تو نرفت بر نی
در طشت طلا و مجلس می
بردند به دوش پیکرت را
دیگر نزدند دخترت را
دارم به دل آه سینه سوزی
چون روز حسین نیست روزی
تا شیعه توان گریه دارد
باید به حسین اشک بارد
تا از دل شیعه ناله خیزد
«میثم» به حسین اشک ریزد
گلچین و تلفیق سه مثنوی
#حاج_غلامرضا_سازگار
#شهادت_امام_کاظم(ع)
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
من که بی تقصیر در زندان گرفتارم خدایا
از چه دشمن میدهد اینقدر آزارم خدایا
من که از زندان زمین گیرم نباشد
حاجتی دیگر به زنجیر گرانبارم خدایا
آه از این زندان ظلمانی و زندانبان ظالم
وه کجا افتاده در غربت سر و کارم خدایا
جز فروغ گوهر اشکی که با یاد تو ریزم
کس نیفروزد چراغی در شب تارم خدایا
عاشقان را خواب در چشمان نمیآید از آن رو
روز و شب با ذکر تو مشغول و بیدارم خدایا
ای که میبخشی نجات از بین آب و گل شجر را
کن خلاص از مَحبَس هارون تن زارم خدایا
جان ز حسرت بر لب آمد وندرین ساعات آخر
دیدن روی رضا را آرزو دارم خدایا
کو رضا آرام جانم کو رضا روح و روانم
تا از او روشن شود چشم گهربارم خدایا
بر مؤید مرحمت فرما طواف مرقدم را
چون که اشعراش بود مقبول دربارم خدایا
#استاد_سید_رضا_مؤيد
#امام_موسی_ابن_جعفر_ع
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
4_6021681502046128064.mp3
9.29M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🎶 سفرهموسےابنجعفر
▪️ #شهادت_امام_موسی_کاظم علیه السلام_تسلیت_باد🖤🖤🖤
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای به زندان کرده خلوت با خدا، موسیابن جعفر
🏴شهادت امام کاظم(ع) تسلیت
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#شهادت_امام_کاظم
▪️غمت دائم هزاران دسته بوده
تنت موسی بن جعفر خسته بوده...
▪️تو را بابالحوائج خواندهاند چون
که عمری در به رویت بسته بوده...
🏴درود بر آن آقای غریبی که شیعیان به میمنت آزادیشان به استقبال آمدند ولی پیکر تابناکش با غل و زنجیر از کاخ هارون بیرون آمد.
🥀شهادت غریبانه باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر را به محضر #امام_زمان و شیعیانشان تسلیت می گوییم.🥀
#امام_کاظم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مداحی آنلاین - اخلاق خوب امام کاظم - استاد رفیعی.mp3
3.36M
🏴 #شهادت_امام_کاظم(ع)
♨️اخلاق خوب امام کاظم(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
با تازیانه روزه ی خودباز می کند
مردی که مانده بین حصار شکنجه ها
#امام_کاظم_ع
#استوری
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*