دست های کریم
دست های کریم تو فهماند
که سخاوت به مال و ثروت نیست
در تواریخ مثل تو هرگز
هیچ کس صاحب کرامت نیست
از پس پرده دست های شما
علت قلب های شاد شده
حاتم طایی از کرامت تو
صاحب شهرت زیاد شده
دست اعجاز پیش تو عجز است
چه کسی از تو سر در آورده ؟؟
جبرئیل از سلام سمت بقیع
در هوای تو، پَر در آورده
«حُسن» را نام تو «حَسن» کرده
بر گناهان ثواب را بچشان
بر شب خشک این کویر بیا
بارش آفتاب را بچشان
دست هایت،به خوب و بد بخشید
لطف دست تو مثل خورشید است
در روایات خوانده ام ، آقا
هستی اش را سه بار بخشید است
بر فقیران شهر، سفره ی تان
درد را التیام می داده
از تواضع امام عرض و سما
به جزامی سلام می داده
رُکنی از رُکن های آل کسأ
با وجود تو استوار شده
مادرت فاطمه چه خوشحال است
پسرش مرد کارزار شده
صلح تو از نبودن یار است
جرأتت را جمل همه دیدند
دست بردی به قبضه ی شمشیر
علم را با عمل همه دیدند
ای که دادی جواب ،بی پرسش
تشنه گان را به آب هم برسان
ما دعاییم ای عزیز خدا
بر دعا استجاب هم برسان
علی اصغر یزدی
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_ولادت
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
ای به آقایی ملقّب
ای به آقایی ملقّب، یامُعزّالمؤمنین
نام ِ تو ذکرِ مجرّب، یامُعزّالمؤمنین
نزد ِ سائل ها کریم و در هیاهویِ نبرد؛
از جنم هستی لبالب، یامُعزّالمؤمنین
محض ِ یاری دادنت حق می کند لشکرکِشی
می نشینی تا به مَرکب، یامُعزّالمؤمنین
با غضب ابرو گره کردی جمل شد تار و مار
دشمنت افتاد در تب، یامُعزّالمؤمنین
خوش درخشیدی! علی(ع) احسنت گفت و در دلش
یادِ خیبر بود و مرحب، یامُعزّالمؤمنین
صلح تو اوجِ بصیرت بود و سر تا پا قیام
صبرِ تو ناجیِ مذهب، یامُعزّالمؤمنین
شک ندارم پیش از هر خطبه های خود حسین(ع)
گفته در آغازِ مطلب، یامُعزّالمؤمنین
ضربۂ شمشیرِ قاسم(ع) شد کُشنده، چون بر آن
حک شده با دست زینب(س)، یامُعزّالمؤمنین!
مرضیه عاطفی
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی #شعر_ولادت
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
خوشهء چشم سیاهت
خوشهء چشم سیاهت بار دارد می دهد
مجمر دستان تو افطار دارد می دهد
مستی شاءن نزول آیه های خنده ات
دست جبریل امین هم کار دارد می دهد
میشود حتی شراب این روزها شرعاً حلال
حال خوبی باده ات انگار دارد می دهد
صف کشیدند عاشقانت بر در بیت الولا
میثم تمار گویا دار دارد می دهد
مزهء خرمای نخلستان حیدر محشری است
خوردنی تر میشود وقتی که طعمش کوثری است
تا می افتد راه معراج نگاهت بر افق
می زند خورشید هم انوار ِ هر روزش به ذُق
می رسد نام تو از بالا و می خندد علی
می دهد زهرا به دستان ملائک مُشتلق
کوچه ای را که از آن داری گذر یک صبحِ زود
می شود هر صبح زود از عطر گیسویت قُرُق
ابروی پیوسته ات دائم گشایش می کند
پس دگر جایی ندارد غصهء جمعی عُنق
می رسد روزی ماهم با خلائق پشت در
هرچه طولانی شود صف، مزه دارد بیشتر
سائلت را همنشین مهر و ماهش می کنی
هرچه هم سرکش، سر آخر سر به راهش می کنی
بخت برگشته ترین ها را حسابی می خری
بوسه هرکس زد به پایت پادشاهش می کنی
کمتر از ایوان چشمانت به یوسف خیره شو
قبله را گم می کند وقتی نگاهش می کنی
اصلاً از چشمان تو افتاده یوسف، پس نگو
مثل گیسوی سیاه خودت داری سیاهش می کنی
ای که در دنیا قدوم تو مشرف میشود
خضر وقت عاشقی تو مکلف میشود
می پَرد بر آسمانت صبح تا شب یاکریم
می رسد شور تو از افلاکیان، ماها کریم
وحی شد حی علی خیرالعمل پس واجب است
از سحر، بعد اذان یک عمر ذکر یا کریم
یا کریم العفو شبهای تو چیز دیگری است
پس به لطفت هست با ماهم خدا فردا کریم
رد شدن از برزخ و دوزخ که کاری سخت نیست
سفره داری در بهشت و ما خدا را شاکریم
بر سر مهمان خود هرشب توقف می کنی
کیف دارد لقمه ات وقتی تعارف می کنی
آنقدر که پیش پایت رفت و آمد می شود
لحن خواهش کردن مردم زبانزد می شود
حاتم طایی می آید رد شود از کوچه ات
می رود چندین قدم بعداً مردّد می شود
راه می آید دلت از بسکه با درمانده ها
حرف ما بیچاره ها دل می رباید می شود
ما که کمتر از جزامی های شهرت نیستیم
گر نیایی برسر ما حالمان بد می شود
از سر انگشت تو از بس شهد می ریزد زمین
مطمئنم که قدمگاه تو مشهد میشود
هرکسی از سلسبیلت جرعه آبی خورد، بُرد
قاسم از کندوی لبهایت عسل که بُرد، بُرد
محشری و نسل در نسلت حسن اندر حسن
امر کن در لشکر عشق تو می پوشم کفن
میدهد جان تیغ ابرویی که داری در غلاف
وقت ...
#رضا_دین_پرور #شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
حسن جان
شیرین تر از شکر که بر لب می نشیند
بر روی لب یا رب و یا رب می نشیند
الحمدلله بر لبان دائم الذکر
اسماء حسنایش مرتب می نشیند
پروردگارم گاه در رخت امامی
نزدیک اصحاب مقرب می نشیند
توحید را باید بیاموزد به خوبی
هر دانش آموزی به مکتب می نشیند
باب الحسن باب الی الله است بی شک
طالب برای درک مطلب می نشیند
تنها به شوق فتح بابی سالک شهر
پشت در این خانه هر شب می نشیند
عبدم همان عبدی که با دستی به سینه
در نزد مولایش مودب می نشیند
اِنّی اُحِبُّک های من از دل بر آمد
پس خوب بر جان مخاطب می نشیند
وقت توسل نام آقایم به جای
اوراد و اذکار مجرب می نشیند
پس می نویسم ” یا الهی” را `حسن جان”
اِنّی تَوَسَلتُ بِکُم مولا حسن جان
قال نبی المؤتمن اهلا و سهلا
قال امام الممتحن اهلا و سهلا
گرم خوش امد گویی ات هستند اقا
فرمود زهرا سوما اهلا و سهلا
جمع کسا با تو یقینا جمع تر شد
ای چارمین پنج تن اهلا و سهلا
عین الرسولی و به عشق تو بلند است
اوایی از سوی قرن اهلا و سهلا
کعبه نشسته در سر راهت بخواند
دوم علی بت شکن اهلا و سهلا
زهرا بپوشاند تو را و دم بگیرد
با دکمه های پیرهن اهلا و سهلا
هم حیدر و هم فاطمه هم مصطفایی
جمع همه در یک بدن اهلا و سهلا
شیرینی عمر بتول و مرتضایی
ای خسرو شیرین دهن اهلا و سهلا
یک زن تمام کفر مطلق بود دیروز
ای خار چشم بیوه زن اهلا و سهلا
اوازه ات پیچیده در جان طبیعت
سر میدهد مرغ چمن اهلا و سهلا
از محضرت دارم تمنایی ولیکن
پیش از شروع هر سخن اهلا و سهلا
من رعیتی هستم که اربابم رسیده
ای حضرت ارباب من اهلا و سهلا
از عالم زر عاشق روی تو هستم
ای حضرت عشق کهن اهلا و سهلا
روزی می ایی دیدن قربانی خود
پس مینویسم بر کفن اهلا و سهلا
لبهای من از ذکر تو سیری ندارد
یا نور عینی یاحسن اهلا و سهلا
اهلا و سهلا یابن زهرا یابن حیدر
اهلا و سهلا مجتبی یا سبط الاکبر
با نور تو نور سحر از سکه افتاد
تا آمدی شمس و قمر از سکه افتاد
افتاده بود از سکه یوسف بعد حیدر
تو آمدی و بیشتر از سکه افتاد
وقتی که هستی قبله ی سیار عالم
پس کعبه حق دارد اگر از سکه افتاد
بوسیدن روی تو احلی من عسل بود
شیرین زبان پیشت شکر از سکه افتاد
بی ...
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
قرص مهتاب
وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم
به اصلِ خود برگردم از غفلت جدا باشم
با اهلِ دنیا هرچه که بودم دگر کافی ست
حالا زمانش شد که با اهلِ ولا باشم
من فطرتم میلِ مناجاتِ سحر دارد
در آسمانِ بندگی باید رها باشم
امشب که قرصِ کاملِ مهتاب را دیدم
مطلوب باشد گرمِ تسبیح و دعا باشم
گفتند بابِ رحمتِ حق روی من باز است
گر معتکف در نیمه ی ماهِ خدا باشم
دیدم هم اکنون که بساطِ عاشقی جور است
خوب است من هم در مدینه یک گدا باشم
با یک توسُّل بر نَخی از چادرِ زهرا
خاکِ قدومِ یوسفِ خیرُالنِّسا باشم
غم زآتشِ دوزخ ندارم تا
حَسَن” دارم وقتی که اسمِ اعظمی چونیاحَسَن” دارم بیداری یا خواب است رؤیایی که می بینم؟ هست آسمان یا که زمین جایی که می بینم؟ بوی کرم می آورد دوشِ نسیم امشب حَل می شود اکنون معمّایی که می بینم با کاسه های خالیِ خود سائلان جمع اند دور و برِ سکّوی زیبایی که می بینم کیسه به دوشی از مسیری آشنا آمد گویی غریبه نیست آقایی که می بینم قدِّ حسودان است کوتاه و نمی بینند در ازدحام، این قدّ و بالایی که می بینم از دستِ عیسی نیز هرگز بر نمی آید اعجازهای این مسیحایی که می بینم آنها که امروزند بندِ قرصِ نان تا شب هرگز نمی بینند فردایی که می بینم تا که گدایی هست، شبگردِ کریمی هست ما را چه غم، تا سُفره ی مردِ کریمی هست این سفره از روی زمین تا آسمان پهن است از آسمان هم تا به بالاتر از آن پهن است بالاتر از آن هم خبر آورده جبرائیل نزد ملائک سفره ی این خاندان پهن است از یک سرِ این سفره در یثرب نشانی هست آن یک سرِ سفره ولی تا بی نشان پهن است شب که شود هر سُفره ای را جمع باید کرد این سفره امّا روز و شبها هر زمان پهن است اینجا دهانِ میهمانان لُقمه بگذارند اینجا بساطِ لطف و مهرِ میزبان پهن است وقتی که صاحب سُفره فرزندِ علی باشد جای تعجُّب نیست بهرِ دشمنان پهن است هر قدر می خواهی بِبَر کم که نمی آید هر وقت میخواهی بیا این آستان پهن است حاتم از اینجا می بَرد روزیِ هر سالَش یعنی حسن هرسال مسکینی ست دنبالش از هرچه جز عشقِ تو بیزاری خوشم باشد در سینه از مهرت نگهداری خوشم باشد گویند بیکاران سراغِ سائلی آیند گر سائلی این است بیکاری خوشم باشد حتّی شده یکبار در ماهِ خدا آقا مهمانِ من باشی به افطاری خوشم باشد تنها همینکه دوستت دارم ... #رضا_رسول_زاده #شعر_ولادت_امام_حسن #شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
جمالِ زیبایش
نوکری مُشکُ عَنبر آورده
چه!! گُلابی مُعَطَّر آورده
بار دیگر ز مقدمش یارش
گُلِ خنده زلب در آورده
شده مجنون و باده در دستش
که صبابوی دلبرآورده
دلبری که پیمبرازعشقش
شکر حق را مُکَرَّر آورده
مژده آمد که مادر گیتی
فاطمه!! جانِ اَطهر آورده
بهرِ حیدر امیرِ روزِ جزا
پسری همچو اختر آورده
پسری که امیرِ محتشم است
حسن ابن علی اباالکرم است
میدرخشد چو ماهِ تابان است
تاجدارِ همه کریمان است
بوسه بر او چنان زَنَد احمد
گوئیا بوسه اش به قرآن است
در نگین ِ جمالِ زیبایش
علی و فاطمه نمایان است
ز شکوه و تلاطمِ چشمش
حوریان و فرشته حیران است
زنمکدانِ طرحِ لبخندش
غرقِ شادی دل محبان است
و به یمن قدوم او امشب!!!
رحمتِ حق به ما فراوان است
سائلی دم گرفته یار آمد
وارث تیغ ذوالفقار آمد
مرغ دل بهر ِعشق او پرزد
بردر عاشقان او در زد
چه مبارک شبی شده امشب
ماه دامان فاطمه سر زد
آن مهی که خدا سخایش را
هدیه کرد و به نامِ دلبر زد
خوش بحال کسی که جانانه
درِ بیتِ امیر خیبر زد
شد نصیبش محبت حسن و
حسن او را مدال نوکر زد
شکرلله که حق دل ما را
مُلکِ وقفِ کریمِ کوثر زد
زین سبب ما پر از بها شده ایم
از گدایان مجتبی شده ایم
زد قدم تا که دین عسل گردد
بابِ زیباترین عمل گردد
آفریده خدا کریم او را
تا که ممتاز و بی بدل گردد
مثل حیدر به وقتِ جنگیدن
بر عدو حضرت اجل گردد
دشمنان را زهم بپاشد او
مردِ نامی و بی مثل گردد
پسر شیرحق همان شیر است
چو علی باید او که یَل گردد
شُتُرِ فتنه را زمین کوبید
تا که او فاتحِ جمل گردد
جان فدایش که مرحبا دارد
(سائل) از لطف او بها دارد
رضا آهی
#رضا_آهی #شعر_ولادت_امام_حسن #شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
جذبه و جاذبه و جلوهی اعظم حسن است
علی و عالی و علامه و اعلم حسن است
به خداوند بهشتش حسن آباد خداست
شرفالشمس خداوندِ دو عالم حسن است
بنویس از نفَسش فاطمه را میفهمند
بسکه آئینهیِ پیغمبر اکرم حسن است
از حسن جانِ علی بِینِ جمل فهمیدم
دومین حیدرِ این قوم مُسَلم حسن است
چهارده تَن همه اوصافِ حسن را دارند
دو حسن هست ولیکن همه از دَم حسن است
بیشتر داد به هر کَس که اهانت کردَش
بسکه بخشید که گفتیم خدا هم حسن است
او حسین است و حسین است حسن پس خوب است
بنویسیم که در هر دو مجسم حسن است
بارها گفت حسین اینکه کریم این آقاست
بارها گفت حسین اینکه مقدم حسن است
کیست او قبلهی اصحابِ اباعبدالله
نقشِ پُر جذبه ی هفتادو دو پرچم حسن است
شیخ عباس قمی ، مُنتهی الآمالش
گفت در کرببلا سیلِ دمادم حسن است
شش شهیدند از او ، پس به محرم سوگند
صاحبِ بیشترین سهم در این غم حسن است
کاش می شد که بگویم به ضریحِ حرمش
اینهمه غم حسن است اینهمه ماتم حسن است
ابن طاووس بخوان آه مُقَرَم بنویس
روضهی غربتِ شبهای محرم حسن است
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_ولادت_امام_حسن #شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حُسنِ مطلق
ریسه بندان کن، علیِ مرتضی(ع) بابا شده
نیمۂ ماهِ خدا شیرخدا بابا شده
میرسد امشب رطب از دستهای جبرییل
روزه دارن! حیدرِ آل کسا، بابا شده
حُسنِ مطلق رونمایی شد؛ حسن(ع) لبخند زد
چون أمیرالمؤمنینِ شیعه ها بابا شده
گفت امشب قلعۂ خیبر به تیغِ ذوالفقار
باخبر هستی که شاهِ لافتی بابا شده؟!
سفرۂ افطار با ذکر«حسن(ع)جان» پهن شد
جانِ عالم؛ حضرت مشکل گشا بابا شده
در فضیلت نیست امشب کمتر از شبهای قدر
چون به یُمنِ مجتبی(ع) بابایِ ما بابا شده
هست ذکر «یاعلیُ و یاعظیم ِ» اهل بیت(ع)
سائلان خواندند او را «یاکریم اهل بیت(ع)»
کوثر امشب صاحب دردانۂ أطهر شده
حضرت أم أبیها حضرتِ مادر شده
عرشیان و خاکیان و سائلان و عاصیان
در کنار دست های کوچکش محشر شده
چشم و ابرویش به حیدر رفته و دل می برَد
قلبِ زهرا(س) بیقرارِ دومین حیدر شده
شد نبی(ص) غرق سرور و شادمانی پدر-
باعث آرامش ِ روز و شبِ دختر شده
قوم و خویشیِ پیمبر(ص) باعلی(ع) شد بیشتر
حالِ اصحابِ سقیفه بیشتر مضطر شده
جاهلی هم سنگ آورده برای امتحان
دید اما وقت رفتن صاحبِ گوهر شده
هست آقایم کریم إبن کریم و تا ابد
از تمام دست و دل بازانِ عالم سر شده
دید دستِ خالی ام را داد عیدیِ مرا
از میانِ جمعیت؛ زهرا(س) صدایم زد بیا...
آمدم! نوکر شدم از برکت نام ِ حسن(ع)
دام را انداخت؛ دل افتاد در دام حسن(ع)
ابر و باد و ماه و خورشیدش تماشایی تر است
فرق دارد آسمانِ آبیِ بام حسن(ع)
با جزامی هیچکس دمخور نشد جز مجتبی(ع)
همنشینی با ضعیفان هست پیغام حسن(ع)
مرد شامی را به جای ناسزا لبخند گفت
عاشقم! دیوانه ام کرده ست اسلام حسن(ع)
نام او کام مرا طعم عسل داده ست و کاش...
لحظه ای شیرین شود از نام من کام حسن(ع)
در خیالاتم صدایش را تصور میکنم
نسخۂ آرامشم شد لحن آرام حسن(ع)
میشود صحن و سرایش بازسازی با ظهور
میشوم در آستانش جزء خدام حسن(ع)
شک نکن یکروز میگیرم برات کربلا
از کنار پنجره فولادِ باب المجتبی(ع)!
مرضیه عاطفی
#شعر_ولادت_امام_حسن #شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
کمالِ حسن
باید فقط نشست فقط با کریمها
تاکه شوی شبی تو هم از یا کریمها
بی وقت هم اگر بروی راه میدهند
دارند لحظه لحظه کرمها کریمها
بد میکنیم گرچه ، ولی رد نمیکنند
یک طورِ دیگرند خدایا کریمها
دیدیم صبح و شام که هرگز نداشتند
در بیتِ خویش سفرهی بی ما کریمها
وقتی درِ تمامیِ این شهر بسته است
بستند خانه را همه الا کریمها
حیران سفرهدارِ کریمم که تا ابد
حیران او شدند سرا پا کریمها
حیدر شدهاست جلوهی زهراییِ حسن
باید فقط نوشت از آقاییِ حسن
دادند روزِ قبل عطایای بیشتر
دارند روزِ بعد گداهای بیشتر
مهلت نمیدهند که حرفی اَدا شود
دادند قبلِ عرضِ تمنای بیشتر
هرچه گدا رسید در این خانه جا گرفت
این خانه دارد از دو جهان جای بیشتر
از خویش میزنند برای گدایِ خوایش
دارند از این قبلیه تقاضای بیشتر
این خانواده هرچه شنیدند ناسزا
کردند جای طعنه دعاهای بیشتر
هرقدر در کمالِ حسن فکر میکنیم
هی میشویم غرقِ معمای بیشتر
شد قبلهام قبیلهی دریایی حسن
باید فقط نوشت از آقایی حسن
وقتی که چشمهات کمانگیر میشوند
اهل نفاق با تو زمین گیر میشوند
دیدند گرد ناقهی فتنه که با حسن
کابوسهایشان همه تعبیر میشوند
فریاد میزنند سپاه جمل : امان
تا که اسیر حذبه ی تکبیر میشوند
رَم میکنند هر طرفی این وحوشها
وقتی شکارِ هیبت این شیر میشوند
یک ضربه میزنی و دوصد زَهره میدری
انگار ضربههای تو تکثیر میشوند
در کربلا شبیه حسن جلوه میکنند
نسل حسن که صاحب شمشیر میشوند
جانم فدایِ ضربهی مولاییِ حسن
باید فقط نوشت از آقایی حسن
وقت شکست پشت ستمها یکی یکی
خَم میشوند قامت غمها یکی یکی
یک روز میرسد که مدینه برای ماست
تا که بنا شوند حرمها یکی یکی
باید کبوترانِ رضا را بیاوریم
تا پر زنند گرد عَلَمها یکی یکی
باید برای صبح ظهورش امید داشت
چون جمع میشوند قدمها یکی یکی
آنروز بر ضریح طلاکوب نقره کوب
جانمحسن زنند قلمها یکی یکی
قربان رجعتی که بیایند پیشِ ما
از هفت قبله اهل کرمها یکی یکی
جانم فدای روز پذیرایی حسن
باید فقط نوشت از آقایی حسن
ابری رسید و ماه تو را ناپدید کرد
داغی رسید و سروِ تو را مثل بید کرد
الماس ریزهها جگرت را بهم زدند
ام ...
#حسن_لطفی #شعر_ولادت_امام_حسن #شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
طلیعه ی خورشید
مراشبیه عبایت تکان بده آقا
مرابه زیرِکسایت مکان بده آقا
کمی زچهره ماهت نقاب بر افکن
دوباره برتن این مرده جان بده آقا
به دست فیض کریمت طلیعه ی خورشید
گدای پشت درم, آب ونان بده آقا
به دانه هرموژه ات تیرِ زهد برقلب است
زِ ابروانِ هِلالت کمان بده آقا
توراقسم به نفسهای آخرِ قاسم
برای خوب شدن یک زمان بده آقا
به جان فاطمه محجوب میشوم آخر
زخادمان تو محسوب میشوم آخر
چه مزه ای بدهد ازجگر حسن گفتن
زِ مغرب رمضان تا سحر حسن گفتن
خدابه حق حسن, یاحسن به حق خدا
شدم عبیدتو با اینقدر حسن گفتن
تمام روزی نوکر به دست ارباب است
که آب ونان من است بیشتر حسن گفتن
ز بعدذکرِ حسین یاحسین ،میچسبد
قسم به حضرت زهرا دگر حسن گفتن
ببرتونام حسن را که عاقبت بینی
نجات بخش صراط است هرحسن گفتن
تنورعشق حسین ، از دم حسن گرم است
که اشک روضه وسوز،ازغم حسن گرم است
دوگوشواره حسن را چه گوشه گیرش کرد
و گوشه پاره حسن را چه زود پیرش کرد
حمید عرب خالقی
#حمید_عرب_خالقی #شعر_ولادت_امام_حسن #شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گدایم گدای حسن
مرا آفریده خدای حسن
برای خودش نه، برای حسن
میفتم از امشب به پای حسن
گدایم گدایم گدای حسن
حسن اسم رحمان و اسم رحیم
بخوان یاحسن، یاعلی یاعظیم
هوالله روی دهن ریخته
چه شوری در این جان و تن ریخته
شراب مرا بوالحسن ریخته
روی لب، حسن جان من ریخته
خمارم خرابم در این میکده
شب مستی ام با حسن آمده
همه برکت فصل کشتم حسن
از اول فقط می سرشتم حسن
بهشتم حسن، سرنوشتم حسن
نوشتم کریم و نوشتم حسن
حسن پیش حق بود، تنزیل داشت
هوای مرا مثل فامیل داشت
به سوز و به تب های ماه خدا
به خشکی لب های ماه خدا
به قند رطب های ماه خدا
به العفو شب های ماه خدا
من عمریست که هرچه را خواستم
فقط با حسن از خدا خواستم
ابد بود از اول، ازل را شکست
شب خلوت این محل را شکست
به والله، لات و هبل را شکست
حسن، پشت جنگ جمل را شکست
علی گر درِ خیبر آورده است
حسن چشم فتنه در آورده است
اگر جلوه ای از خدا شد حسین
اگر آبرو دار ما شد حسین
اگر هم دوا هم شفا شد حسین
اگر شاه کرببلا شد حسین...
درست است کار ربش بوده است
ولی یاحسن بر لبش بوده است
نشستم زمین، دلبرم خاکی است
چه گنجی است او، گوهرم خاکی است
اگرچه پریدم، پرم خاکی است
نپرسیدم از چه حرم خاکی است
فدای غم هر دو چشم ترش
که خاکی شده چادر مادرش
برای دفاع فدک دیر شد
و آن بزدل بی حیا شیر شد
ته کوچه مادر زمینگیر شد
بمیرم همانجا حسن پیر شد
امان از مسیری که بسته شده
دوتا گوشواره شکسته شده
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
جانم حسن
از روز ازل مست می نوکری ام من
دلداده ی این طایفه ی دلبری ام من
ای ساقی کوثر بده پیمانه به دستم
هرقدر بریزی به خدا مشتری ام من
گر سربرود خون ز رگم بانگ زند باز
آند السون علینین جانینا حیدری ام من*
این رشته اشکم نخی از چادر زهراست
در حشر گواهی بدهد مادری ام من
اما منشم سائلی از دست کریم است
آری حسنیم ، ز دو عالم بری ام من
هر قطب نما قبله نما گشته به سویت
این ماه مبارک شده با رویت رویت
تا خواست قنوت شب زهرا اثری را
در چهره تو دید مبارک سحری را
هر کس که خبردار شد از آمدن تو
عاشق شد و دادند به او بی خبری را
وا شد به گدایان دری امشب که دوباره
سائل نکشد هیچ کجا در به دری را
تا چشم تو واشد همه این معجزه دیدند
در چهره خورشید طلوع قمری را
یک رتبه حسن داد به مولای مراتب
پوشاند تن شاه لباس پدری را
در دست علی سوره و شمس ضحی ها است
این ماه مبارک شد ه ی سفره زهراست
هرجا سخن از بردن دلها که بیاید
اول رخ زیبای حسن دل برباید
بی شک که ببینند همه روی حسن را
روزی که خدا از رخ خود پرده گشاید
توز لف بیفشان و به عالم نظری کن
تا از شب تاریک جهان ماه درآید
هرکس قدوبالای تورا دیده به لبهاش
لاحول ولاقوه اله بیاید
بر حلقه توهر که اسیر است امیر است
این حکم مقرر شده بی شبهه و شاید
از نام حسن گفتم لب غرق عسل شد
هر قطعه ای ازجان و تنم نیز غزل شد
تا چرخ و فلک از می چشمان تو نوشید
شد مست به دور سر این می کده چرخید
افتاد ز رونق همه جا عطر فروشی
تا باد در آن حلقه گیسوی تو پیچید
هر کوچه که بند آمده از تو خبری هست
هرجا سخنی هست کلام تو درخشید
ابروی گره کرده تو فاتح رزم است
ای لشگریان جملی بار ببندید
طوری به زمین گام نها دی که به افلاک
خورشید و قمر از سر هر گام تو پاشید
این زَهری چشم تو به هررزم مثل بود
مژگان حسن صف شکن جنگ جمل بود
بی عشق حسن زندگی ما شدنی نیست
جز کرببلا بر حسنیون وطنی نیست
او هرچه که دارد به خدا وقف حسین است
درمکتب و قاموس حسن ، خویشتنی نیست
در حد حسن هیچ کسی نیست حسینی
اندازه ارباب کسی هم حسنی نیست
از بس که به سینه زده ام سنگ شما را
چون سرخی این سینه ،عقیق یمنی نیست
در قبرهم از تن نَکَنم جامه ی خدمت
جز رخت غلامی به تن ما کفنی نیست
درسینه نمانده ...
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*