eitaa logo
کانون مداحان
27.1هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
22.7هزار ویدیو
213 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
*حاج محمود تاری متخلص به «یاسر»* شاعر و ذاکر پیشکسوت اهل‌بیت علیهم‌السلام در سروده‌ای با عنوان: *«به دنبال یار در عرفه»* *هم از امام زمان (عج) و هم از سیدالشهدا علیه‌السلام سخن گفته است.* 🔲⬜🔲⬜🔲⬜🔲⬜🔲⬜ *هرچه باشی از نظر ای ماه، پنهان بیش‌تر* *می‌رسد بر عاشق روی تو بحران بیش‌تر* *گرچه با شوق وصالت می‌شوم سرخوش ولی* *می‌کشم بار غمت را من ز هجران بیش‌تر* *این که دارم در دل خود یاد چشمان تو را* *می‌شود گوهر نهان در کنج ویران بیش‌تر* *هیچ می‌دانی چرا می‌سوزم از هجران تو؟* *اُنس دارم از غمت با شمع سوزان بیش‌تر* *هر که بیمار از فراق روی جانان می‌شود* *از وصال یار دارد حس درمان بیش‌تر* *آمدم تا در دعای معرفت‌آموز عشق* *دل شود از پرتو رویت درخشان بیش‌تر* *این من و این ذکر یارب یارب روز دعا* *شامل این خسته جان شد لطف جانان بیش‌تر* *از تو می‌اُفتد جدا در وادی هجران و وصل* *می‌کند هر قدر این دل خسته عصیان بیش‌تر* *گرچه بر جانم نشسته تیر اندوه و فراق* *می‌کشد رنج تو را قلب پریشان بیش‌تر* *می‌رسد آخر به وصل روی تو بعد از فراق* *هر که بر روز وصالت داشت ایمان بیش‌تر* *دیده توفانی‌ات بر قافله سالار عشق* *می‌برد دل‌های ما را سمت توفان بیش‌تر* *قافله سالار عشق آری حسین بن علی ست* *آن که داغش کرده دل را لاله افشان بیش‌تر* *از مِنای مکه دارد رو به سوی کربلا* *تا کند در آن مِنای عشق قربان بیش‌تر* *در عزای جد مظلومت حسین بن علی* *داری از هر چشم گریان، چشم گریان بیش‌تر* *گرچه داغ روز عاشورا بسوزاند مرا* *می‌زند آتش به جان, شام غریبان بیش‌تر* *رفت روی نیزه‌ها راس جدا از پیکرش* *شد ازین ماتم دل زینب پریشان بیش‌تر* *بیش‌تر می‌خورد سنگ کینه راس‌اش روی نی* *هرچه می‌خواند آن سر بُبریده قرآن بیش‌تر* *نام گلگون شهیدان تو را بردم که من* *می‌برم فیض سعادت از شهیدان بیش‌تر* *بیش‌تر حس تعلق می‌برد «یاسر» به دهر* *بر گدا هر قدر گردد لطف سلطان بیش‌تر* _*شاعر : استاد حاج محمود تاری(یاسر)*_ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
*بسم الله النور* ** ** 🔲⬜🔲⬜🔲⬜🔲⬜🔲⬜ *عهــد کردم اگر امســال رسَـــم  تا ، عرفه* *دست بر دامــــن زهــــرا بــزنم  با ، عرفه* *بزنــم دست  تـوســــل  به نـخ چـــادر او* *متبـــرک شـــود  از چــادر  زهــــرا ، عرفه*  *آبــروی دو جهـــان از  کـَـرَم فاطمــه است* *شک ندارم که به نامش شود امضا ، عرفه* *عــرفه بــادهٔ هشـیــاریِ مستــان خـداست* *کنــد از باده ، مطهــر ، دل و جان را عرفه* *نیست در بیـن دعاها که بگیــرد ، امروز* *بار سنـگیــن غــم از شــــانه ام اِلّا عرفه* *آمـدم تا که دلم زنده شــود با دَمِ عشــق* *بدمد جان به تنم همچــو مسیحا ، عرفه* *شستشویی دهم این جانِ به لب آمده را* *تا کند جان مــرا ، پاک و مُصفّــا ، عرفه* *زمزم و سعی و صفا برده دل و جان مرا* *که نمــوده ست مرا غــرق تماشا ، عرفه* *درپیِ راه نجــات  آمده ام تا عــرفــــات* *بی پناهی چو مرا خوانده به اینجا ، عرفه* *پِیِ آب آمـــده ام  تا که به  دریا برســــم* *قطره اینـــجا منم و وسـعت دریا ، عرفه* *دل به دریا زده ام تا که از اعمـــاق دعــا* *برســاند به دلــم ، گوهــــر یکــتــا ، عرفه* *سخن از ذبح منـیّات و هواهای دل است* *نُـه ذی الحجــه مِـنا گشتــه بپا یا عرفه ؟* *عــرفه در دل خود غــربت سنگیـــن دارد* *که خبــر می دهد از یک غم عظما ، عرفه* *خبــر از کوفه و یک مرد غـــــریب آوردند* *سـوخت از این خبـر تلــخ ، سرا پا ، عرفه* *و از این داغ به هــــم ریخت ابا عبــدالله* *پــر شــد از زمـــزمـهٔ غــربت مــولا ، عرفه* *چه فراز و چه فرودیست در این زمزمه ها* *با نواهای حسینـــی شـــده معنــــا ، عرفه* *بغض ها ناله شــد و اشک به صحـرا بارید* *زیر باران چه غــریب است خـــدایا ، عرفه* *کـاروان می رود و پشـت ســرش می بارد* *اشـک بر گــونهٔ خشکیــدهٔ صحــرا ، عرفه* *حاجیِ کعبه ، پیِ کرب وبلایی شدن است* *می شـــود کرب و بلا دشت مِنــا با عرفه* *•••••••••••••••••••••••••* *رقیه سعیدی(کیمیا)* ۱۴۰۱/۴/۱۷ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم الله الرحمن الرحيم تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا مي گيره دلم هوايي مي شه و بونۀ آقا مي گيره اين روزايي كه دم به دم غريبي رو حس مي كنم با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنم تا كه بياي تو از سفر تا كه ببيني حالمو نذر نگاهت مي كنم اين اشكاي زلالمو ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوي گلاب با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب كاشكي بياي و سوغاتي برام بياري بوي سيب يا كه يه مهر و تسبيح از تربت ارباب غريب كاشكي بياي برامون از تشنگي و آب بخوني بياي رو منبر بشيني روضۀ ارباب بخوني مسلميه دم بگيري با گريه و شور و نوا بياي و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا" كوفه نيا كه اينجاها قحطي آبه به خدا حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا اينجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند همه با فكر انتقام روز مي كنن شباشونو نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو رو خاك گرم كربلا سه روز مي مونه پيكرت خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرت *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم الله الرحمن الرحيم آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم با ناله های خویش دلت را رضا کنم احرام بسته اَت نشدم مثل حاجیان دل را چگونه با عرفه آشنا کنم ای کاش مَحرم جَبَل الرحمه اَت شوم تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم تَرویه چیست روز گرفتاری شماست کاش ای غریب درد شما را دوا کنم یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم روزی رسد که حاجتتان را روا کنم آخر گدای سامره مَرد خدا شود یعنی به جای غیر ، شما را صدا کنم آقا منم غلام سیاه سپاه تو ناقابل است جان من ، اما فدا کنم آنانکه بر علیه تو شمشیر بسته اَند با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم هرگاه تو اجازه دهی می زنم به خط کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم عمری است ، من که گریه کنِ بی کفن شدم حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم با روضه های قافله دل های خسته را ارباب اگر اراده کند ، کربلا کنم *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بعدِ آن شب‌ها که با امید غفران آمدم... بار دیگر محضرت العفو گویان امدم فکر کردی چون گنهکارم نمی آیم دگر؟؟ نه عزیزم! با همین بار گناهان آمدم! من تورا که می‌شناسم ،تو نمیگیری به دل.. گیرم اصلا با گناهان دوچندان آمدم این غرورم را نبین! ردم کنی دق می‌کنم بی پناهم بی کسم خیلی پشیمان آمدم آن جوانِ عاصیِ سرمست دیگر نیستم.. سن و سال از من گذشته دیده گریان آمدم خواستی راهم‌ نده اما نگو "در" هم نزن تو‌ که میبینی دم این خانه حیران آمدم میهمان یعنی حبیب تو، مزاحم نیستم سفره ات را باز کن حالا که مهمان آمدم مشکلم مشکل گشا دارد که آن هم حیدر است روی کردم به نجف گفتم علی جان آمدم من دلم شور محرم می‌زند کاری بکن.. از تو پنهان نیست تا اینجا پریشان آمدم تازه فهمیدم که قدر روضه را نشناختم سال‌ها در روضه‌ی آقا چه آسان آمدم کربلا آماده شو، دیگر حسینت راهی است به هوای قافله سوی بیابان‌ آمدم مسلمش روی قناره ،او خودش صحرانشین کوچه های کوفه را دیدم هراسان آمدم من خبر دارم که ارباب مرا بد می‌کشند به هوای بوی پیراهن به کنعان آمدم یک نفر با شمر میگوید که ذبحش مال تو شمر میگوید که جسمش را بچرخان! آمدم! آی مردم ذبح نه! والله اقا نحر شد بوی خون می آید از شعرم، به پایان آمدم شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا مي گيره دلم هوايي مي شه و بونۀ آقا مي گيره اين روزايي كه دم به دم غريبي رو حس مي كنم با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنم تا كه بياي تو از سفر تا كه ببيني حالمو نذر نگاهت مي كنم اين اشكاي زلالمو ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوي گلاب با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب كاشكي بياي و سوغاتي برام بياري بوي سيب يا كه يه مهر و تسبيح از تربت ارباب غريب كاشكي بياي برامون از تشنگي و آب بخوني بياي رو منبر بشيني روضۀ ارباب بخوني مسلميه دم بگيري با گريه و شور و نوا بياي و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا" كوفه نيا كه اينجاها قحطي آبه به خدا حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا اينجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند همه با فكر انتقام روز مي كنن شباشونو نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو رو خاك گرم كربلا سه روز مي مونه پيكرت خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرت یوسف رحیمی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
با موضوع عرفه السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دیده روشن شده از نور دعای عرفه دل من پر زده در اوج هوای عرفه باز هم یوسف زهرا نشده قسمت من دیدنت کرب وبلا بین دعای عرفه حال، من آمده ام تا که بجویم ز تو روی گوئیا در طلب توست گدای عرفه آمدم عرش نه با پای خودم، از سرِ لطف سوی خود خوانده مرا باز خدای عرفه نوکر روسیه ام بار گناه آوردم تا کنی پاک مرا بین صفای عرفه تو ببخشای مرا گرچه نمکدان شکنم من نمک خورده ام از خوان عطای عرفه قبل رفتن به منا،مشعر و کوی عرفات تو مُسَلّم بروی کرب وبلای عرفه باز جدّت بشود ذاکر و تو مستمعش بشنوی از لب او سوز صدای عرفه داری از غربت او در دل خود شور ونوا کاروانش شده راهی به سوی کرب وبلا در میان کاروانش هست زینب خواهرش هم رقیه آن سه ساله نازدانه دخترش با خودش برداشته گل های باغش را تمام اکبر و عباس و قاسم هست بین لشکرش می شود سی روز دیگر،باغ گل هایش خزان می شود در راه ِ او گل ها تماماً پرپرش وای از آن دم که رسد بر سینه اش داغ جوان روبه روی او شود صدپاره جسم اکبرش می زند بوسه به دستان جدای حامی اش می کشد تیر از درون دیده ی آب آورش بر روی دستان او سیراب گردد ناگهان با سه شعبه، حنجر خشک علی اصغرش وای از آن دم که زند زینب کنار خیمه گاه بوسه ای بر حنجر او در وداع آخرش می رود زینب به روی تل ولی بیند که شمر رفته با چکمه ز کینه روی جسم اطهرش می زند بر سینه و سر، می شود بر روی تل محتضر از دیدن خنجر به روی حنجرش بی کفن گردد رها در بین‌مقتل جسم او می رود تا شام و کوفه روی سرنیزه سرش روبه روی دخترش ده مرکب ده بی حیا می رسد با نعل تازه بر ضریح پیکرش می شود دعوا سر عمامه و پیراهنش زیر تیر و نیزه وسنگ وعصا مدفون تنش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دلم از غیرِ شما میلِ جدایی دارد پر و بالی بدهی شوقِ رهایی دارد لحظه ای رُخ بِنَما در عوضش جان بستان عالَمِ عشق عجب حال و هوایی دارد دلِ سنگ از هنرِ عشق ترک خوردُ شکست بشکند دل بِخدا سوزِ صدایی دارد سرِ کوی تو گدا هر که شد ،آقایی کرد هر که شد بی سر و پایت سر و پایی دارد روزِ محشر همه ی مُدّعیان میبینند که غلامِ درِ این خانه چه جایی دارد دست بر سر مکن اینقدر مرا با مَرهَم طالبِ زخم چه حاجت به دوایی دارد اجلم را نرساند گنهم دل با تو وعده ی یک سفرِ کربُ بلایی دارد خوش بِحالِ دلِ زوّارِ شما آقاجان صحنِ بین الحرمینت چه صفایی دارد اشک روزی بشود ،هر قدمش با مهدی روضه ی دست و عَلَم شور و نوایی دارد سرِ از کاسه شکسته شده دیگر حالا... باقی اش بر نوکِ این نیزه چه جایی دارد؟! آنطرف جسم به همراهِ زِرِه غارت شد اینطرف خواهرش انگار دعایی دارد... ای خدا بر گِرهِ معجرِ من رحمی کن فتنه ی غارت خیمه بی حیایی دارد ! خوب شد نیزه نیاورد تحمّل سر را تا نبیند ز سرِ نی سرِ بی معجر را حبیب نیازی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای امیر عرفه دست من و دامانت جان به قربان تو و گردش آن چشمانت ای امیر عرفه ذكر لبت را قربان حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان ای امیر عرفه روح مناجات توئی مشعر و سعی و صفا مروه و میقات توئی ای امیر عرفه حالِ مناجات بده بر گدای حرمت وقت ملاقات بده ای امیر عرفه گرچه سراپا دردم گر بیائی به خدا دور سرت می گردم ای امیر عرفه دیدۀ پر آب بده دل بیتاب مرا با نگهی تاب بده ای امیر عرفه فیض دمت را قربان دل دریایی لبریز غمت را قربان ای امیر عرفه تنگ غروب است بیا سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بیا ای امیر عرفه حاجی زهرا برگرد جان زهرا دگر از خیمۀ صحرا برگرد ای امیر عرفه خنده بزن بر رخ من جان زینب بده روز عرفه پاسخ من ای امیر عرفه! ذكر مدام است بیا كار این عاشق دلخسته تمام است بیا ای امیر عرفه دیدن رویت عشق است مردن امشب به خدا بر سر كویت عشق است ای امیر عرفه جان گل یاس بیا آخر مجلس ما روضۀ عباس بیا ای امیر عرفه در عرفاتی امروز یا كه در علقمه ی شاه فراتی امروز ای امیر عرفه شرح بده خود بر من سر عباس كجا ضرب عمود آهن!! مجتبی روشن روان *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
عاشقان مدارج عالى در عروجند با سبکبالى از خداوند پر شدم دیشب تا مرا کرد از خودم خالی دل دنیا گریز باید داشت معرفت نیست جنس بقالی ذبح کردم تعلقاتم را جای آن گوسفند هر سالی تا که یکبار هم شده راحت بزنم دور تو پر و بالی بار اگر بار عشق معشوق است راضیم من به شغل حمالى خاک پاى تو را به من دادند نیست مانند من خوش اقبالى پوزه ام را به پات می مالم دست خود را سرم که می مالى جبرییل تو می شویم اگر برسد از تو غوره کالى ما فقیران اگر غذا نرسد بیشتر می کنیم خوشحالى گریه های جوانیم حتماً می دهد بار در کهنسالی عرفه آمد و همه رفتند سمت گودال "جاى ما خالى" همه رفتند ساربان هم رفت تو هنوزم میان گودالى به تو دستم نمیرسد، اصلاً... تو برایم همیشه آمالى علی اکبر لطیفیان *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دارد زمان توبه ما دیر می شود بی توبه هم زمانه چه دلگیر می شود  دارد دگر یواش یواش از نشانه ها آن بنده جوان تو هم پیر می شود وقتی ز دست شب و روز است قدر من قدر مسلمم آینه تسلیم می شود باید سراغ قافله عرشیان گرفت ورنه هوای شهر نفس گیر می شود پیش شهید عشق چه سان سر کنم بلند وقتی نگاه فاطمه تکثیر می شود  اینجا هنوز وقت برای انابه هست با یک اشاره بر لبم اکسیر می شود  گاهی که خالصانه ترین گریه می کنم تقدیر هم مؤید تغییر می شود حالا ز دست، لیله قدر آمدیم و رفت تکلیف چیست؟ بر تو چه تقدیر می شود؟  باید که راهی عرفه گردی ای رفیق آنجا که معرفت به تو تقدیر می شود وقتی که از وقوف رَوی به مشعر الحرام دل خود به خود به زمزمه تطهیر می شود سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است وقتی زمان مسلخ و تقصیر می شود  دیگر صدای هلهله ها پس برای چیست؟ آنجا که دفعتا پدری پیر می شود  باز این چه شورش است که در خلق عالم است ذبح عظیم بانی تکبیر می شود *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دلتنگ در نوکرت را بخوان به صحن و سرات تا نگویند شوقِ یک طرفه لنگ امضای کربلای توایم چند روزی که مانده تا شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*