eitaa logo
کانون مداحان
26.6هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
21.2هزار ویدیو
197 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ درخانه بیشتر دم در میشود شلوغ مادر جلوست دور پدر میشود شلوغ این کوچه ها چقدر مگر میشود شلوغ؟ چندین نفر به زور دراین کوچه جا شدند نمرودها مزاحم پروانه ها شدند دریا خروش کرد تلاطم شروع شد دوران جاهلیت مردم شروع شد وقتش رسیده بود تهاجم شروع شد انگار کار آتش و هیزم شروع شد در پشت در زبانه ی آتش که پا گرفت دودش بلند شد همه جارا فرا گرفت دربسته بود درشکنی ایستاده بود در جنگ نور اهرمنی ایستاده بود در بین خانه ممتحنی ایستاده بود نامرد رو بروی زنی ایستاده بود فریاد میکشید ولایت گرفتنی ست با زور هم اگر شده بیعت گرفتنی ست مشغول حرف بود که با پا به در زدو صدیقه را مقابل مولا به در زد و فهمید مانده پشت در اما به در زد و همراه مادری پسرش را به در زد و گل را گلاب کرد و بدستان خار داد مسمار را به پهلوی زهرا فشار داد فضه اگر نبود به دادش که میرسید؟ چادر به روی پیکر زهرا که میکشید؟ در بین شعله بانوی این خانه را که دید محکم بصورتش زد و به سمت در دوید این پاسخ سفارش عمر رسول بود مولا به فکر حفظ حجاب بتول بود سیدپوریا هاشمی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
وقتی خدا دو لوح و قلم را درست کرد نوری میان عرش معلی درست کرد با نور فاطمه به جهان جان دمید و بعد مارا گدای "اُم اَبیها" درست کرد ما را شبیه خلقت بی انتهای خود از خاک پای حضرت زهرا درست کرد از اشک های مادر ما آب آفرید با گریه های فاطمه دریا درست کرد از تار و پود چادر مادر نخی گرفت حَبلُ المَتین برای گداها درست کرد اصلاً دلیل خلقت دنیاست ، فاطمه نور خدا و زهره ی زهراست ، فاطمه بانوی آب و آینه ، بانوی آفتاب ای قطره های اشکِ نمازِ شبت گلاب لبخند میزنی و نبی فکر میکند این خنده ی خداست نشسته میان قاب هم کوثر خدایی و هم بَضعَةُ الرَّسول هم ذوالفقار و ذکر قیام ابوتراب رزق تمام عالم از این خانه می رسد حاجات اهل عالم از این خانه مستجاب من هر نفس که بی تو کشیدم گناه بود هر لحظه که به یاد تو بودم شده ثواب ای چادر تو ، سایه ی روی سر همه یا فاطمه ، فقط تو شدی مادر همه حق را کنار سفره ی مولا شناختیم از وصله های چادر زهرا شناختیم با قطره های اشک به کوثر رسیده ایم مادر تورا شبیه به دریا شناختیم در روضه ی تو ، "مَنْ عَرَفَ نَفْسَه" دیده ایم خود را شناختیم ، تورا تا شناختیم ما بنده ی "فَقَدْ عَرَفَ رَبَه" نیستیم با مهرِ مادریِ تو اما شناختیم زهرا چقدر زحمت مارا کشیده است تا اینکه بین روضه خدا را شناختیم مارا نوشته اند مسلمان فاطمه ایمان ماست ، بسته به ایمان فاطمه حق را علم علیست ، علمدار فاطمه ست بانوی استقامت و ایثار فاطمه ست در خانه ای که واژه ی برخواستن علیست ذکر قیام حیدر کرار فاطمه ست تسبیح فاطمه صد و ده بار یا علی ست تسبیح مرتضی صد و ده بار فاطمه ست اصلاً علی ست فاطمه و فاطمه علی ست در پشت در علی ست ، نه! انگار فاطمه است آن بانوی رشیده که از حال می رود در سجده هاش ، با تن تب دار فاطمه ست مقتل نوشته بود تورا بی هوا زدند مقتل بگو که مادر ما را چرا زدند؟ آتش به روی قامت در بود و یک نفر آری هجوم چند نفر بود و یك نفر قرآن به روی نیزه که نه ، زیر دست و پاست کوچه پر از اراذلِ شر بود و یک نفر سینه سپر نموده فدای ولی شود این هجمه ها به سمت سپر بود و یک نفر فرصت نکرده است علی را صدا کند موج بلا و اوج خطر بود و یک نفر زهرا نشسته بود به دامان خویشتن فضه گواه داغ پسر بود و یک نفر پروانه سوخت و وسط شعله ها نشست آیینه ی تمام نمای خدا شکست احمد ایرانی نسب *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
خدا کند که کسی بی هوا زمین نخورد به ضرب پا وسط شعله ها زمین نخورد هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه ولی زنی وسط کوچه ها زمین نخورد در ازدحام هجوم ستم ، در خانه خدا کند که زنی (پا به ما) زمین نخورد.... به آن عبا که علی روی همسرش انداخت زنی مقابل نامردها زمین نخورد به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر که مادری جلوی بچه ها زمین نخورد زدند فاطمه را هر چه ، باز هم میگفت که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد خدا کند که کسی نیزه بی هوا نزند خدا کند که دگر بی هوا زمین نخورد خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر سر برادری از نیزه ها زمین نخورد سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد رقیه ام زروی ناقه ها زمین نخورد رباب هم به روی ناقه ها دعا میکرد علی اصغرم از نیزه ها زمین نخورد عبدالحسین میرزایی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
با من بگو در با پرِ مادر چه کرده؟ در کنده شد مادر به زیر در چه کرده؟ پهلوی مادر را حرامی ها شکستند وقتی که افتاده بگو حیدر چه کرده؟ در بین آتش ناله می زد محسنم رفت در بین آتش با گلِ پرپر چه کرده؟ دستان سنگین و رخِ نازک تر از گل با صورتش آن ضربت کافر چه کرده؟ وقتی که افتاده میانِ خاکِ کوچه با اشک مادر کودک مضطر چه کرده؟ بازوی مادر مثل پهلویش شکسته زهرا بدونِ مَحرم و یاور چه کرده؟ زینب تماشا کرده آتش را بر آن در در کربلا با آتش و معجر چه کرده؟ شام غریبان یک حرم بود و عقیله با اشک و آه و ضَجه ی دختر چه کرده؟ آنجا حسین ابن علی مُرد از خجالت با حلق خونین علی اصغر چه کرده؟ از روی مرکب بر زمین افتاد ارباب با جسم صدچاک علی اکبر چه کرده؟ دارد تماشا میکند گودال و مقتل با دیدن آن لحظه ها خواهر چه کرده؟ در پیش او آرام جانش سربریدند وقت وداع از پیکر بی سر چه کرده؟ پیچیده در کرببلا ذکرِ ؛ بُنَیّ وقتی که میزد از قفا خنجر چه کرده؟ ای کاش ختم روضه تا سر بود امّا آن ساربان از بهر انگشتر چه کرده ؟ داغ اسیری و غم زینب به جایش مهدی زهرا با غم کوثر چه کرده؟ نذر ظهورش ذکر یا محسن گرفتیم عشق عزیز فاطمه درسر چه کرده؟ عبدِ کریم *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شبیه ربنایی که دم افطار می پیچد صدای فاطمه در کوچه و بازار می پیچد مگر زهرا نبود انگیزه ی ایجاد این عالم چرا دور سر او گنبد دوار می پیچد چه غوغایی به راه افتاده از زهرا در این خانه صدایی که به در خورده است، از دیوار می پیچد سرش خورده به دیوار و کمی با مکث می افتد کنار استخوان پهلویش مسمار می پیچد برای محسنش کاری نمی شد کرد اما او به سمت مرتضی با حالتی غمبار می پیچد علی رفته، در افتاده، زبانه می کشد آتش وجود مادرم در شعله ها انگار می پیچد همین آتش زبانه می کشد تا خیمه ی اطفال صدای نازدانه دختری این بار می پیچد تنم، پیراهنم آتش گرفت ای عمه کاری کن زمین که می خورم، موهام لای خار می پیچد امیر عظیمی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دستِ اسلام را چرا بستيد!؟ فاتح بدر و خندق است اين مرد يادتان رفته درب خيبر را با همين دست‌ها شكست اين مرد يادتان رفته در حنين و احد ذوالفقار گره‌گشايی داشت يادتان رفته تا همين ديروز در مدينه برو بيايی داشت شرم‌تان باد! ناجوانمردان نكشيدش چنين غريبانه اسدالغالب است، می‌جنگد پنجه در پنجه، مرد و مردانه يادتان رفته از لبِ تيغش جايِ خون، رأفت و كرم می‌ريخت يادتان رفته بی‌زره، تنها لشگری را علی به هم می‌ريخت يادتان رفته ذوالفقارش را ماجراهای فنِ دستش را مَرحبُ و عَمروَد دو نيم شدند يادتان رفته ضربِ شصتش را يادتان رفته آن رشادت‌ها مرد ميدان غزوه‌ها می‌شد تا شماها فرار می‌كرديد سپر جان مصطفی می‌شد نبريدش چنين، يدالله است كفر از او سيلی عيان خورده ای عرب‌های بی‌حياء؛ اصلاّ اسم حيدر به گوش‌تان خورده؟ نور توحيد را نمی‌بينيد!؟ كور دل‌های باطن‌آلوده وا كنيد اين طناب‌ها را زود او برای خودش كسی بوده تيره‌بختان ز فيض محروميد در صف دشمن ولی هستيد رفته از يادتان كه مديونِ دست پُر پينه‌ی علی هستيد چاه‌های مدينه می‌دانند كه كمر قصدِ كشتنش بستيد آبروی تمام عالم را ريسمان دور گردنش بستيد حرمتش را نگه نمی‌داريد!؟ روي دوشش عبا بيندازيد او غرورش شكسته نامردان از سرش تيغ را بيندازيد پا برهنه به مسجدش نبريد او خودش خاكیِ خدايی هست نيمی از كينه را نگه داريد چون كه گودال كربلايی هست كربلا باز فرصت خوبی است عقده‌هاتان به كار می‌آيند سرِ بر نيزه رفتن پسرش همه با هم كنار می‌آيند وحید قاسمی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بعد از پدر به فاطمه دشمن چها نکرد آشوبه قیامت کبری به پا نکرد در بین کوچه های مدینه مگر عدو سیلی نثار صورت خیر النسا نکرد آتش زدن به خانه حیدر روا نبود شرمی چرا ز فاطمه و مرتضا نکرد آن قامتی که جزبرابر حق تانشد،مگر ثانی به ضربه لگد آن را دو تا نکرد با فتنه ها و غصب خلافت خدا گواست آتش به جان پنج تن آل عبا نکرد نفرین به روزگار که جزباجفای خویش مزد رسالت نبوی را ادا نکرد ظلمی که در مدینه به حیدر زمانه کرد حتی به شاه تشنه لب کربلا نکرد اسلام مولایی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
میانِ خانه ام بود و، بساطِ خون به پا کردند سفارش کرد بابایم، عجب حقش ادا کردند خدایا! جسمِ بابا را، نه تغسیل و عزا کردند به جای تسلیت بر ما، امامت ادّعا کردند ببین بابا که این امت، به حقِ ما چِها کردند مرا با پیکرِ خونین، به بستر مبتلا کردند جلویِ دیده ی طفلان چنان ظلم و جفا کردند میان کوچه جانم را، گرفتارِ بلا کردند امان از این همه غمها، ز بعدِ رفتنت بابا علی را جانبِ مسجد، طنابی از قفا کردند قسم بر زخمِ بازویم، که قلبم را جدا کردند همانا بدترین ظلم و، شقاوت بهرِ ما کردند برای اخذِ یک بیعت، چه آشوبی به پا کردند مرا با محسنِ زارم، میانِ خون رها کردند خدا داند که درحقٌم، چه ظلمِ ناروا کردند بسا این کودکانِ من پیمبر را صدا کردند که این جسم نحیفم را، ز میخِ در جدا کردند! امان از این همه غمها، ز بعدِ رفتنت بابا هستی محرابی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تا شعله ها بر جسم و جان آن در افتاد ضرب لگد زد بی حیا و مادر افتاد در کنده شد از جا و مادر زیر در بود بر روی آن در ردّ پای لشکر افتاد از ناله ی محزون یا فضه خزینی حیدر پریشان شد گمانم دختر افتاد محسن شهید و مادرم در خون و آتش شیر خدا بر خاک غربت آخر افتاد دستان حیدر را حرامی بست و مادر در بین کوچه در هوای حیدر افتاد دستان مادر بر کمربند علی بود تا اینکه با ضرب غلاف او در افتاد بازوی مادر را شکست آن پَستِ ظالم خونابه در بین نگاه مضطر افتاد نحرا* کتک زد مادرم را بین کوچه آنجا پرستو بی پناه و پرپر افتاد او رفت مسجد با همان حال وخیمش با خطبه اش ترسی به جان حبتر* افتاد صدها فدک باشد فدای تارِ مویش مادر فقط دنبال حقّ سرور افتاد دستم میان دست مادر بود تا که در بین کوچه دومی با ما در افتاد طوری به مادر ضرب سیلی زد که آنجا بر خاک غربت آبروی محشر افتاد رو میگرفت از مرتضی دربین خانه چون زخم کاری بر ردای کوثر افتاد مادر جوان بود و شبیه پیرزن شد در کربلا هم از سه ساله معجر افتاد آنجا شبیه محسنِ زهرای اطهر تیری سه شعبه بر گلوی اصغر افتاد این دشمنان از نام حیدر کینه دارند در بین آن دشت بلا صد اکبر افتاد مادر زمین افتاد در جنجال گودال وقتی جدایی بین آن جسم و سر افتاد با آیه ی جاء الحق* قرآن اجینم هرکس که با حیدر در افتاده ور افتاد عبدِ کریم نحرا*:کتک زدن همراه با هُل دادن حبتر*: دومین غاصب ملعون جاء الحق*:اشاره به ظهور امام مهدی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دوبیتی دلش را داد دستِ آسمان ها که نامش زنده مانده در زمان ها بده یک جرعه از صبر سکینه خداوندا به ما در امتحان ها ▪️ پریشان خاطر و قامت کمان بود برای داغِ بابا روضه خوان بود بمیرم! قاتل جانِ سکینه(س) صدایِ ضربه های خیزران بود! *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شب ما را سحر نمی آید خواب، در چشمِ تر نمی آید مدحش از من که بر نمی آید چون سکینه دگر نمی آید دختر شاه...گوهر نایاب بی قرینه... درست مثل رباب   روضه می خواند، روضه با احساس روضه اش داشت عطر و بوی یاس شرم یک مرد... روضه ای حساس وای از مشک پاره ی عباس روضه ی دست و چشم و مشک عمو روضه ی قطره قطره اشک عمو   روضه خوان چشم های خود را بست مادرش دست خود زند بر دست رأس اصغر به روی نیزه نشست پای نیزه قد سکینه شکست به خدا خواهر است حق دارد خواهر اصغر است حق دارد  بر سر ناقه خواند نافله را دور ناقه شنید هلهله را چه کند خنده های حرمله را چشم دشمن به سوی قافله را مثل یک مرد... مثل عمه ی خود صبر می کرد... مثل عمه ی خود   قلبش از غصه ها کباب شد و بعد سقا فقط عذاب شد و مثل او از خجالت آب شد و وارد مجلس شراب شد و خیزرانِ یزید پیرش کرد حرفِ مردی پلید پیرش کرد   دختر بی قرینه ی پدرش روضه خوان مدینه ی پدرش همه جا شد سکینه ی پدرش یادش افتاده سینه ی پدرش زیر پای سوارها افتاد روی گل، ردِ خارها افتاد   یادش افتاد آه آهِ حسین غرق در خون همه سپاه حسین بود یک نیزه تکیه گاه حسین داد می زد که قتلگاهِ حسین... ...پر شد از خونِ زخم های تنش پر شد از تیر و نیزه ها بدنش  وسط حجره ی مُحَقَّرِ خود با دل خون میان بستر خود باز در لحظه های آخر خود یادش افتاد داغِ خواهر خود کنج ویرانه خواهرش جان داد سر بابا برابرش... جان داد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گل باغ ولایی یا سکینه چو زینب با وفایی یا سکینه سکینه مرتضی را نور عینی عزیز فاطمه، دخت حسینی به دریای شرف تو دُرِّ نابی ز نسل مصطفی جان ربابی گلی از گلشن آل عبایی تو تالیِ گل خیر النسایی صفای بیت مولای غریبی به سان عمه جانت غم نصیبی تو دیدی کربلا و رنج و ماتم کنار عمه در ماه محرم چنان زینب صبوری ات عجیب است تو دیدی یوسف زهرا غریب است تو دیدی کربلا، گل های پرپر به دست دشمن بی دین کافر تو دیدی غرق خون جسم برادر که گشته اربا اربا پاره پیکر تو دیدی اکبر در خون تپیده کنار پیکرش بابا رسیده تو گشتی زین مصیبت زار و محزون که شد قنداقه ی اصغر پر از خون تو دیدی غرق در خون حنجرش را کنار خیمه دیدی مادرش را تو دیدی اصغر شش ماهه جان داد به روی دست بابا امتحان داد تو دیدی خجلت سقای طفلان سرافراز است در بین شهیدان تو دیدی دست او از تن جدا شد به راه دین حق جانش فدا شد بدیدی تو لب عطشان عباس تو دیدی تیر بر چشمان عباس تو دیدی که عمو فرقش شکسته کنار پیکرش بابا نشسته تو دیدی کشته ماه علقمه را شنیدی عطر و بوی فاطمه را تو دیدی که پدر شد قامتش خم شد از داغ برادر صبر او کم تو دیدی بر زمین افتاده پرچم تو دیدی غربت مظلوم عالم تو دیدی که پدر، جان بر لب آمد کنار خیمه گاه زینب آمد تو دیدی ناله‌های خواهرش را سرشک غم وداع آخرش را تو دیدی با برادر گفت و گویش تو دیدی عمه می بوسد گلویش تو دیدی غربت و صوت حزینش که سنگ کینه بشکسته جبینش تو دیدی تیر کین قلبش دریده ز قلب نازنینش خون چکیده تو دیدی شمر بر سینه نشسته دل فرزند زهرا را شکسته تو دیدی شمر دون خنجر کشیده سر بابای مظلومت بریده تو دیدی آتش بر خیمه ها را سر بابا به روی نیزه ها را تو دیدی دیده گریان قلب سوزان تن بابا به زیر سم اسبان تو دیدی عمه ی قامت خمیده بزد بوسه به رگ های بریده تو دیدی بر یتیمان بی بهانه عدو می زد به کعب و تازیانه به زخم عمه ات دشمن نمک زد تو را و عمه هایت را کتک زد تو دیدی رنج و ماتم در اسیری تو دیدی در سفر رنج کثیری تو دیدی رنج و داغ و ابتلا را تو دیدی کوفه و شام بلا را تو دیدی که بزد در شهر کوفه سر بابا به روی نی شکوفه سر بابا به روی نی مقابل سرش را عمه زد بر چوب محمل عدو بنموده روزت را چنان شام بزد بر رویِ تان سنگ از لب بام دل تو زین مصیبت‌ها کباب است که جای عمه در بزم شراب است بسوزانده عدو از کین دل او شرر زد از ستم بر حاصل او یزید و رو به رویش تشت زر بود میان تشت زر رأس پدر بود عزیز تو دم از محبوب می‌زد به لب هایش عدو با چوب می‌زد (رضایم) عبد درگاه سکینه که می گریم به یاد آن حزینه عزیز فاطمه دردم دوا کن نصیب نوکرت کرب و بلا کن *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مظلومه ای مانند او غربت ندارد از بس بلا دیده ست، عافیت ندارد نامش‌غریب‌است و عزایش‌هم ‌غریب است ما روضه میگیریم... جمعیت ندارد مثل عمو عباس باب الحاجت است او این جا نباشد هر کسی حاجت ندارد اشکی که می ریزیم بر داغ سکینه با ارزش است اینقدر که، قیمت ندارد ما در ربیع الاولش هم روضه داریم حرف‌ کج اندیشان اهمیت ندارد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود بر چهره اش ز عصمت و عفت نقاب بود پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه آیینه ی تمام نمای رباب بود نامش که بود آمنه مادر سکینه خواند کآرام بخش جان و دل مام و باب بود پیوند بست عشق حسین و رباب را یعنی سکینه حاصل این عشق ناب بود این دختر حسین به میدان کربلا با دختر بزرگ علی همرکاب بود در کربلا حماسه ی اشک و پیام داشت گلواژه ی قیام و گل انقلاب بود او را اگر حسین به همراه برده است نِی حُسن اتفاق که یک انتخاب بود در پاسخ عطش زده ی نوگلان عشق آب ار نداشت دامن او پر گلاب بود لب های خشک و تشنه ی او را به هر سؤال یک مدّ آه، فاصله، وقت جواب بود می کرد ناله اش جگر سنگ را کباب از بس دلش ز آتش غم ها کباب بود دشمن اگرچه معجر او برده است باز در پرده ی جلال خدا در حجاب بود از یاد قتله گاه و شهیدانِ سرجدا نقشِ ضمیر او شب و روز التهاب بود در یاد داشت آن شب و روزی که از عطش طوفان خیمه زمزمه ی آب آب بود در یاد داشت آن شب و روزی که اصغرش از آب و شیر مانده و در پیچ و تاب بود در یاد داشت آن که رخ شیرخواره را آهسته بوسه می زد و او گرم خواب بود در یاد داشت آن که به مقتل دوید و دید خورشید پاره پاره به روی تراب بود آن ناز پروریده ی دامان افتخار کی جای او خرابه ی شام خراب بود در آفتابِ گرمِ بیابانِ راه شام سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست برو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچارم به دنبال تو ریزم اشک چشمانِ تر خود را کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را؟ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بار دیگر عزای عاشوراست از غمی بی قرینه باید گفت دو سه خط سوگواره ی غربت در عزای سکینه باید گفت قطره از وصف بحر درمانده من کجا، مدح دختر ارباب ای که بوده حسین مَدّاحت السلام ای سکینه بنت رباب در کراماتِ حضرتش کافیست شیرِ او را رباب داده، همین در غریبیِ او فقط بنویس به عمو مشک آب داده، همین کربلا بود دشتی از روضه او بلاهای خویش را دیده در عبایی پر از علی اکبر روح بابای خویش را دیده روضه می خواند دور دارالحرب نعش ها را یکی یکی که شمرد دید بابا علیِ اصغر را به امیدی گرفت و با خود برد پدر آمد ولی چه آمدنی! غرق خون کرد چشم قافله را دید دور جنازه ی اصغر همه گفتند لعن حرمله را از وداع سکینه و ارباب جگر کائنات خون شده بود آه از آن دم که دید این دختر زینِ باباش واژگون شده بود با تنی خون گرفته از گودال آمدی ذوالجناح بی بابا کاش می شد رها نمی کردی وسطِ تیر و نیزه ها او را پدرم را غریب بینِ دو نهر نحر کردند با لب عطشان السلام علیک ای بی سر السلام علیک ای عریان *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
در کودکی، عزیز بزرگان حساب شد آیینه ی تمام نمایِ رباب شد از گوهرِ عبادت و از نورِ اهل بیت آن قدر بهره بُرد، خودش آفتاب شد گاهی که لب گشود به صحبت، خطابه شد گاهی که لب گشود، غزل های ناب شد آرامش پدر شد و نور دل رباب در خانه ی حسین، سکینه خطاب شد با تیغ شعر و خطبه و با روضه خوانی اش پیروزِ هر نبرد چنان بوتراب شد مثل رباب سوخت فقط بعد کربلا یاد گلوی پاره ی اصغر کباب شد تصویر کام تشنه ی اصغر، برادرش یک عمر در نگاه تَرَش ماند و قاب شد از بس که محو ذات خدا شد به قتلگاه آخر مُبَلِّغِ پدرش انتخاب شد هر بار روی دوش کسی مشک آب دید یاد عمو، پیاله ی چشمش پر آب شد وقتی که دید با دل خون شهر شام را مانند اهل قافله، خانه خراب شد گیرم که سوخت معجرش اما به صورتش بال و پر تمام ملائک نقاب شد ای دل بسوز، عابده ی اهل بیت حق با دست بسته، راهیِ بزم شراب شد آن جا چه دیده و چه شنیده است، بگذریم... تنها بدان که سخت سکینه عذاب شد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای در آسمان صبر فروزنده کوکبی بین تمامی اُسرا رکن زینبی دشمن ذلیل عزّ و وقار سکینه است فریاد کربلای حسینی به سینه است در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا ایثار و استقامت و ایمان گزینه است هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای تو خصم را به بند حقارت کشیده ای روی تو آفتاب تماشای باب بود آئینه ی تمام نمای رباب بود در منطق تو معجزه نطق مرتضی پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود از سنگ و تازیانه که در شِکوِه نیستی در قتلگه ز بردن چادر گریستی در مجلس یزید که قلبت کباب بود دیدی میان تشت طلا آفتاب بود نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود فریاد و آه و اشک و غم از گریه ی تو سوخت حتی دل یزید هم از گریه ی تو سوخت گاهی صدای گریه ی اصغر شنیده ای گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای گاهی به روی خار مغیلان دویده ای گه حنجر بریده به گودال دیده ای در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است الحق تو را مقاومت و صبر زینب است ای یادگار فاطمه، ای دختر حسین همگام زینبینی و هم سنگر حسین در راه شام راهنمایت سر پدر منزل به منزلی تو پیام آور حسین هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش باشد صفای روضه ی شهر مدینه اش تو مصحف حسین و بهشت است دامنت بر صفحه ی جمال فروزنده احسنَت پامال حرمتت شده از جور دشمنان با تازیانه آیه نوشتند بر تنت تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای تو قاصد پیام گلوی بریده ای ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو پیوسته باد باغ شهادت بهار تو تا روز حشر گریه ی "میثم" نثار تو قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای سر تا قدم جلال و وقار و سکینه ای *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نقش جلیله دخترِ اربابِ سرجدا بعد از شهادتِ پدرش، بعد نینوا… کمتر نبود از هنرِ عمه های خود با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان مرهون نوحه های سکینه ست کربلا آن بانویی که عابده ی اهلبیت بود با سوز خویش داده چنین درسِ دین به ما تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی گفت از هزار داغ، یکی را برای ما وقت غروب بود و أذانی نمی رسید إلاّ صدای هلهله ی لشکر دَغا دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه در لابلای شیون و غوغای ماجرا یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل یک فوج نیزه، معجرِ زن های با حیا دست خودم نبود که فریاد می زدم معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود یک نابکار، با طَمَع و حرص، بی هوا در بینِ دود و آتشِ خیمه، به دست خصم دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان با دامنِ به شعله نِشسته ،سوی کجا؟ می گفت با تمام نواهای زخمی اش این جاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا این موجِ کربلا همه را غرق می کند مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل که از سکوت غصه‌دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره‌پاره‌های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه‌های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منورت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی‌شمار را به زخم‌های بی‌شمار پیکرت شناختم تو را به حسِّ بی‌بدیل خواهر و برادری به چشم‌های بی‌قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه‌ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تابیده است از دو طرف بر تو آفتاب هم دختر حسینی و هم دختر رباب هرچند آمنه ست و امینه، ولی رباب نام تو را سکینه ی خود کرده انتخاب درباره ی مقام بلندت حسین گفت: ممسوس در خداست شبیه ابوتراب در هر دو عالم از سر ارج و بها تو را شد "فخرة النسا" لقب از "سیدالشباب" ای ننگ بر تمام قلم های روزگار وقتی نمانده نام تو در این همه کتاب از آن زمان که راویه ی "شیعتی" شدی دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم شد قوت غالب تو فقط رنج یا عذاب درد تو را شنیده ام از سهل ساعدی داغ تو را گرفته ام از مجلس شراب "بس کن که ناله ات جگرم را کباب کرد" این حرف را شنیده ای از فاطمه به خواب رویش سیاه باد و دو دستش شکسته باد هر کس که دست های تو را بسته با طناب هر چند گریه پلک تو را زخم کرده است هر چند رأس رفته به نی برده از تو تاب یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد گیرم هزار بار رسیدی به اضطراب شأن تو با شکوه تر از حرف های ماست هر کس دروغ بسته به تو خانه اش خراب باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج زیرا دعای خسته دلان هست مستجاب *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گوشه ای با دردهای خویش خلوت می کند چشم هایش را انیس اشک غربت می کند در خلال هق هق بی انتهای هر شبش شرحه شرحه از غم دوری حکایت می کند بانوی غم ها، سکینه، یادگار کربلا یک به یک ما را به بزم روضه دعوت می کند درد دل هایی که در سینه برایش مانده را با تمام عاشقانِ اشک قسمت می کند عالم و آدم به هم می ریزد از فرط عزا تا که خاتون حرم شرح مصیبت می کند کودک شش ماهه ای در پیش چشمش جان سپرد از سه شعبه زیر لب دائم شکایت می کند مشک خالی، دست بی جان، از عمو دم می زند از عمو جانی که احساس خجالت می کند بعد عباس بن حیدر، دشمنی ها جان گرفت خیمه ها می مانَد و دستی که غارت می کند راوی روضه، گریز روضه های خویش را سمت گودال عطش کم کم هدایت می کند بانویی با خشکی لب های خود دارد هنوز "شیعَتی مَهما شَرِبتُم" را روایت می کند اشک می ریزی به یاد کربلا، بنت الحسین جان من قربان غم های تو یا بنت الحسین *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود بر چهره اش ز عصمت و عفّت نقاب بود پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه آئینه ی تمام نمایِ رباب بود نامش که بود آمنه، مادر سکینه خواند کآرام بخش جان و دل مام و باب بود پیوند بست عشق حسین و رباب را یعنی سکینه حاصل این عشق ناب بود این دختر حسین به میدان کربلا با دختر بزرگ علی هم رکاب بود در کربلا حماسه ی اشک و پیام داشت گلواژه ی قیام و گُل انقلاب بود او را اگر حسین به همراه برده است نِی حُسن اتفاق که یک انتخاب بود در پاسخ عطش زده ی نوگُلان عشق آب ار نداشت؛ دامنِ او پُر گُلاب بود لب های خشک و تشنه ی او را به هر سؤال یک مدّ آه، فاصله، وقت جواب بود می کرد ناله اش جگر سنگ را کباب از بس دلش ز آتش غم ها کباب بود در یاد داشت آن شب و روزی که از عطش طوفان خیمه، زمزمه ی آب آب بود در یاد داشت آن شب و روزی که اصغرش از آب و شیر مانده و در پیچ و تاب بود در یاد داشت آن که رخ شیرخواره را آهسته بوسه می زد و او گرم خواب بود در یاد داشت آن که به مقتل دوید و دید خورشید پاره پاره به روی تُراب بود آن ناز پروریده ی دامان افتخار کی جای او خرابه ی شام خراب بود در آفتابِ گرمِ بیابانِ راه شام سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای چشمِ حسین بر جمال ات وی مظهر فاطمه، جلال ات تعظیم کمال بر کمال ات تحسین رسول بر خصال ات بر قلب پدر سکینه ‌ای تو در بیت ولا، امینه ‌ای تو تو سوره ی نورِ اهل ‌بیتی تو شادی و شور اهل ‌بیتی در سینه، سرور اهل ‌بیتی تو نخله طور اهل ‌بیتی تو دختر ماه و آفتابی آئینه زینب و رُبابی گُل بر تو، گُلاب بر تو نازَد عطشانیِ آب بر تو نازد آیات حجاب بر تو نازد تنها نه رباب بر تو نازد حقّا که تو فخر عالَمِینی ممدوحه ی زینب و حسینی ای چشم حسین را نظاره بر فاطمه، زینبِ دوباره فریادِ گلویِ پاره پاره وصف تو فراتر از شماره تا حشر، سکینه ی ولایت آرامشِ سینه ی ولایت تو وجه خدای را، گواهی در قلب پدر، شرار آهی بین اُسَرا چراغِ راهی پیغام ‌رسانِ قتلگاهــی پیغامت از آن رگِ بریده تا حشر، قیامت آفریده در فُلک وَلا، سکینه ‌ای تو راضیه ‌ای و امینه ای تو یک کرب و بلا، مدینه ‌ای تو چون فاطمه بی ‌قرینه ‌ای تو تـو آیه ی حُسن ابتلایی قرآنِ شهیدِ کربلایی در بحر عفاف، گوهری تو بر فُلک کمال، لنگری تو هنگام خطابه، حیدری تو زیرا به حسین، دختری تو تو سینه ‌سپر به هر بلایی تو یاسِ کبودِ کربلایـی ای در نَفَسَت صدای زینب در هر سُخنت ندای زینب همسنگر و پا به پای زینب مرآت خدانمای زینب "میثم" به ثنای تو چه خوانَد هر چند ز لب گُهَر فشانَد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
۲۲ (حضرت سکینه س) ای گل باغ ولا دختر خون خدا بر زینب کبری،نور دو عینی تو گلی ز گلزار،باغ حسینی تو مولاتی مولاتی۲ بر ربابی نور عین جان و هستی حسین هستی سکینه جان،از نسب زهرا حسین به تو نازد،ای روح با تقوا مولاتی مولاتی۲ دیده ای در کربلا رنج و داغ و ابتلا تو دیده ای در خون،پیکر اکبر را غرق به خون دیدی،حنجر اصغر را مولاتی مولاتی۲ دیده ای گشته قلم دست سقای حرم ای بر حسین دختر،دیدی به چشم تر دیدی جدا گشته،دستانش از پیکر مولاتی مولاتی۲ ظلم و کین گشته فزون دیده ی غرق به خون دیدی گل زهرا،افتاده بر خاک است سرش روی نیزه،پیکر او چاک است مولاتی مولاتی۲ راحت از غم ها شدی همدم زهرا شدی ای شافع فردا،رفتی از این دنیا گشته برای تو،بزم عزا برپا مولاتی مولاتی۲ (سبک: با نوای کاروان) *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*