هدایت شده از زهراسادات
🌹 #آب_نیسان چیست؟ :
🌷« نیسان » ماه هشتم از ماههای رومى است که امسال از 25فروردین97 #شروع_میشود و #تا_سى_روز ادامه دارد(طبق تقویم نجومی آیت الله مصباح زاده)
🔴🔴 به قدرى در این روایت آثار و برکات، براى آن ذکر شده است که انسان در شگفتى فرو مىرود.
🌹🌹🌹 «هفت روز صبح و عصر از آن مي آشامد هر ناخوشي كه باشد خداوند عالم شفا مي دهد، و هر گاه در چشم چكاند ناخوشي چشم را زائل كند.
و اگر زندانی بياشامد خلاص شود، وسوسه دل ببرد و عداوت و بدگوئي مردم را نسبت به آشامنده زائل نمايد،» {خزائن علامه نراقي، ص 231-با تصحيح علامه حسن زاده آملي.}
🔵 #جمع_آوری آب نیسان :
موقع بارش باران در این زمان، ظرفی را زیر آن گذاشته تا آب باران جمع شود.
سپس #هر_یک از سورهها و دعاهای زیر را « #هفتاد_مرتبه » بر آن آب مىخوانید و بعد آب را می نوشید :
1 ـ سوره «حمد».
2 ـ آیه الکرسى.
3 ـ سوره «قل یا أیّها الکافرون».
4 ـ سوره «سبّح اسم ربّک الاعلى».
5 ـ سوره «قل أعوذ برب الفلق».
6 ـ سوره «قل أعوذ بربّ النّاس».
7 ـ سوره «قل هو اللّه أحد».
همچنین هر یک از ذکرهاى زیر را «هفتاد مرتبه» میخوانید:
1 ـ «لا إله إلاّ اللّه».
2 ـ «اللّه أکبر».
3 ـ «اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد».
4 ـ «سبحان اللّه و الحمدللّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أکبر».
🚨 مرحوم «علاّمه مجلسى» مىگوید:
آب باران به طور کلّى مبارک و نافع است، همانگونه که در حدیث معتبرى از امیرمؤمنان(علیهالسلام) نقل شده که فرمود: آبى را که از آسمان فرود مىآید بیاشامید که بدنها را پاک مىسازد و دردها را دفع مىکند. قرآن مجید مىفرماید: «(وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلى قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الاْقْدامَ)؛ و آبى از آسمان برایتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند؛ و پلیدى شیطان را از شما دور سازد؛ و دلهایتان را محکم، و گامها را با آن استوار دارد».
«علاّمه مجلسى» در ادامه مىگوید:
در عمل مربوط به آب نیسان #بهتر_آن_است که اگر به صورت #دسته_جمعى اذکار را مىخوانند، هر یک از افراد، مجموع آن سورهها و أذکار را هفتاد مرتبه بخوانند (یعنى مىتوانند آن را میان خود تقسیم نمایند و هر کدام سورهاى را هفتاد بار بخواند، ولى بهتر است هر یک از آنها، مجموع آن سورهها و أذکار را هفتاد مرتبه بخواند).
📚منبع:کلیات مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی،اعمال ماههای رومی.
هدایت شده از یارب
#چاقوي_خوني
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: «بین شما کسی است که مسلمان باشد؟»
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد. بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت: «آری من مسلمانم.»
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا. پیرمرد به دنبال جوان به راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند. جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد. پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید: «آیا مسلمان دیگری در بین شما است؟»
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به پیشنماز مسجد دوختند. پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت: «چرا نگاه میکنید؟ به عیسی مسیح قسم(!) که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود!»
.
عابدی سر کوه لبنان عبادت می کرد که روزها روزه دار بود و هنگام افطار خداوند متعال روزی یک قرص نان روزیش کرده بود که نصف آن را افطار و نصف دیگرش را برای سحر میگذاشت یک شب به وقت همیشگی صبر کرد و نان نیامد یکساعت صبر کرد خبری نشد، دو ساعت گذشت نان نیامد بیطاقت شده از کوه پائین آمد در آن نزدیکی یک قریه ای بود که اهل آن همه نصرانی و گبر و بت پرست بودند.
بطرف قریه سرازیر شد و سراسیمه به در خانه ای رفت و در زد پیرمرد گبری در را باز کرد عابد اظهار گرسنگی کرد پیرمرد رفت توی خانه و دو قرص نان برایش آورد عابد نان را گرفت و بطرف صمعه و عبادتگاهش حرکت کرد. سگی در خانه پیرمرد نگهبانی میکرد تا چشمش به عابد افتاد، دنبال عابد حرکت کرد و شروع به پارس نمودن و تعقیب او و گوشه لباسش را گرفتن کرد.
عابد از ترس یکی از آن نان ها را جلو سگ انداخت. سگ نان را برداشته و خورد و باز پارس کنان پی عابد براه افتاد. نان دومی را هم به سگ داد او خورد و باز پارس کنان در پی عابد راه افتاد عابد با دست خالی و شکم گرسنه نگاهی به سگ نمود و گفت تا بحال سگِ به بیحیائی تو ندیده بودم، دو قرص نان از پیرمرد گرفتم و آن را هم بتو دادم چرا هنوز پارس میکنی و دنبال من میآیی بقدرت کامله الهی قفل خاموشی از دهان آن سگ برداشته شد و گفت:
من سالهاست که مأموریت نگهداری خانه این پیرمرد را دارم و محافظ گوسفندان او میباشم و آنچه بمن میدهد قانعم و گاهی هم مرا فراموش میکند استخوان و تکه نانی خشکیده ای بمن بخوراند در این حال شاکرم در خانه دیگری نرفتم اگر بدهد میخورم اگر ندهد صبر میکنم. اما تو یکشب نانت نرسید صبر نکردی از در خانه پروردگاری که عمری را بتو روزی داده روگردانیدی و بدرخانه کسی که گبر و ضد خداست و از دشمنان اسلام است پناه بردی و بار منت کشیدی حالا بگو ببینم من بیحیا هستم یا تو.
عابد با شنیدن این سخنان از خود بیخود شد و نقش زمین گردید و وقتی که بهوش آمد توبه نمود و حالش به عبادت بیشتر شد و یکی از اولیاء گردید.
رحیمی چاره سازی بینیازی
کریمی دلنوازی دادخواهی
خوشا آنکس که بندد باتو پیوند
خوشا آن دل که دارد باتو راهی
مران از آستانت بینوا را
که دیگر در بساطم نیست آهی
مقام و عزّ و جاهت چو ستایم
که برتر از مقام عز و جاهی
فناکی دولت سر در پذیرد
که اقلیم بقا را پادشاهی
ز نخل رحمت بیانتهایت
بیفکن سایه بر روی گیاهی
به آب چشمه لطفت فرو شوی
اگر سرزد خطائی اشتباهی
مرآن یا رب ز درگاهت رسارا
پناه آورده سویت بیپناهی
در كتاب خزينة الجواهر مرحوم آقا شيخ على اكبر نهاوند رضوان اللّه تعالى عليه مطالعه كردم :
در بصره زنى زندگى مى كرد به نام شعوانه كه در لا اُبالى گرى و رقّاصى و فاحشه گرى زنى معروفه بود و هيچ خانه و مجلس فسادى نبود كه شعوانه درش نباشد. روزى اين خانم شعوانه با كنيزان خود از كوچه اى گذر مى كرد اتّفاقا گذرش از درخانه مرد صالح كه از زهاد و وعّاظ زمان خود بود افتاد، ناگهان صداى خروش و گريه و ناله اى از آن خانه بگوشش رسيد.
يكى از كنيزان خود را به آن خانه فرستاد تا ببيند جريان چيست و خبرى آورد و به او گوشزد كرد كه زود بيا و ببين در اين منزل چه مي گذرد و اين ناله و گريه براى چيست ؟
با خود گفت : در بصره ماتم خانه و عزاست و ما خبرى نداريم .
كنيزك به درون خانه رفت و پس از مدتى بيرون نيامد. كنيز ديگرى را فرستاد باز هم از او خبرى نشد. همه كنيزان را يكى يكى فرستاد خبرى نشد. خيلى ناراحت شد گفت مگر چه خبر است همه كنيزان را فرستادم هيچكدام نيامدند. شايد در اينجا سرّى باشد زيرا اين ماتم ، ماتم و عزاى مردگان نيست بلكه عزا و ماتم زندگان است ، اين ماتم بدكاران است اين ماتم گناهكاران است اين ماتم مجرمان است اين ماتم نامه سياهان است . سپس با خود گفت من خودم به داخل منزل بروم و ببينم چه خبر است .
وارد خانه شد ديد مرد صالحى بالاى منبر است و مردم زيادى دور منبر نشسته اند و دارند گريه مي كنند. در اين هنگام واعظ داشت اين آيه را تفسير مى كرد (و اذا راتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيظا و زفيرا)
جهنم در روز قيامت وقتى كه گنه كاران و عاصيان را ببيند به غرش در آيد، عاصيان و گنه كاران از صداى غرش آتش جهنم به لرزش در آيند و وقتى هم معصيت كاران را وارد آتش كنند در آن مكانهاى تنك و تاريك و زنجيرهاى آتشين هم در گردنشان است كه به يكديگر بسته شده .
و اذا القوا منها مكانا ضيقا مقرنين دعوا هنا لك ثبورا
فرياد واويلاى آنها بلند است، مالك دوزخ گويد: ها؟! چه زود صداى فريادتان بلند شد؟! حالا كجايش را ديده ايد؟! كه چه فريادها و دردهاى شديدترى هم داريد براى آنها چه خواهيد كرد؟!....
شعوانه تا اين سخن و آيه را شنيد چنان در او اثر كرد كه به گريه در آمد و صدا زد اى شيخ اگر كسى توبه كند آيا با اين همه گناه خداوند توبه او را قبول مى كند و مرا بدرگاه خود جاى ميدهد؟ و مرا مى آمرزد؟ شيخ گفت : خدا ارحم الرحمين است ، توبه كنى از سر تقصيراتت مى گذرد اگر چه گناهانت به اندازه شعوانه باشد.
شعوانه گفت : اى شيخ شعوانه منم . توبه كردم و ديگر پيرامون گناه نمى روم شيخ گفت : حال كه توبه كردى تمام گناهان تو را خداوند متعال آمرزيد و تو را مشغول عفو و بخشش خود قرار داد.
شعوانه توبه راستين كرد و هرچه ثروت از اين راه در آورده بود و غلام و كنيزان را كه داشت در راه خدا داد و آزاد كرد و صُمعه اى براى خود در بيابان درست كرد و در آنجا مشغول عبادت و بندگى گرديد و سالها رياضت كشيد تا سوخته و گداخته شد.
روزى به حمام آمد كه سر وتن خود را بشويد يك نگاهى به بدن خود انداخت ديد بدنش سوخته و گداخته و نحيف ولاغر شده آهى كشيد و گفت اى شعوانه اين بدن توست ، آه در دنيا چنين زار ونزار شدى نمى دانم در آخرت احوال تو چگونه خواهد بود سپس به گريه افتاد.
ناگهان صداى شنيد كه اى شعوانه تو از درگاه ما دور نشو و ملازم در گاه ما باش و مترس تا ببينى كه فرداى قيامت كار تو چطور خواهد شد. كم كم كارش بالا كشيد كه يكى از اولياء شد كه مجلسى درست مى كردند او سخنرانى مى كرد و اشك مى گرفت . بله هر كه با خدا آشتى كند و گرد گناه و معصيت نرود به اين مقام مى رسد.
الهى چه سازم پناهى ندارم
بجز تو و گريه راهى ندارم
زهر سو گرفته مرا خوف و خشيت
بجز غصّه و غم سپاهى ندارم
زكردار بد رفته بس آبرويم
به نزد تو جز روسياهى ندارم
به آتش همه سوخته خرمن ، من
به بستان عمرم گياهى ندارم
زافعال خود آنقدر شرمسارم
كه نزد كسى عزّ وجاهى ندارم
زنفس و ز شيطان هميشه به رنجم
بجز لطف تو خير خواهى ندارم
به هرجا كنم روى درى بسته گردد
بجز در گهت جايگاهى ندارم
بريده اميدم همه از خلايق
بجز فضل تو تكيه گاهى ندارم
چه عذرم پذيرى و يا گر برانى
بجز ذات پاكت الهى ندارم
ز رحمت نظر كن به اين دل شكسته
كه جز حالت انتباهى ندارم
در كتاب گناهان كبيره جلد 2 مرحوم شهيد آية اللّه دستغيب رضوان اللّه تعالى عليه مى خواندم:
وقتى كه آيه تحريم خمر (شراب) فرود آمد منادى حضرت رسول اللّه (ص) ندا داد كسى نبايد شراب بخورد؛ داستانى آورده، كه جالب است.
روزى آقا رسول اكرم (ص) از كوچه اى مى گذشتند؛ اتفاقا يكى از مسلمانها شيشه شرابى در دست داشت وارد همان كوچه اى شد كه حضرت داشتند مي گذشتند تا حضرت رسول خدا (ص ) را ديد مى آيد خيلى ترسيد، گفت الا ن است كه آبرويم بريزد (زيرا به حضرت خيلى علاقه داشت ) گفت خدايا غلط كردم توبه كردم و ديگر لب به خمر و شراب نمى زنم فقط مرا جلوى حضرت رسول اكرم (ص ) رسوا نكن .
وقتى كه نزديك حضرت شد. حضرت رسول اللّه (ص ) فرمود: در اين شيشه چيست ؟ از ترس گفت آقا سركه است . آنحضرت فرمود: اگر سركه است قدرى در دست من بريز حضرت دست مبارك را پيش برد.
آن مرد هم شيشه را برگردانيد يك وقت متوجه شد كه مقدارى سركه در دست حضرت ريخته شده . مرد به گريه در آمد و گفت يا رسول اللّه قسم بخدا كه در اين شيشه شراب بود ولى چون توبه كردم و از خدا خواستم كه مرا رسوا نكند خدا هم توبه مرا قبول كرده و دعايم را مستجاب فرموده .
حضرت رسول اكرم (ص ) فرمود: چنين است حال كسى كه توبه كند از گناهان خود و خداوند متعال تمام سيئات و بديها و زشتى هاى او را تبديل به حسنه و خوبى فرمايد: اولئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسنات .
اى پادشاه كون و مكان اى اله من
لطفت ز مهر شامل حال تباه من
من مستحق دوزخم از كرده هاى خويش
واحسرتا اگر تو نبخشى گناه من
در حشر گر تو پرده زكارم برافكنى
محشر بود سياه ز روى سياه من
آندم كه جز عطاى تو كس را پناه نيست
خواهم كه هم عطاى تو باشد پناه من
يك شب به طاعت تو نياورده ام صبح
بيهوده رفت روز و شب و سال ماه من
اعضاى من كه غير گنه نيست كارشان
اى واى گر شوند به محشر گواه من
ترسم كه روز حشر ز بسيارى گناه
نزد تو هيچ كس نشود عذر خواه من
من لايق جنان نيم اى واى پس اگر
روز جزا جحيم نشود جايگاه من
باب توبه تا آخرين نفس انسان باز است چنانچه حضرت باقر(ع ) فرمود: حضرت آدم (ع ) فرمود پروردگا را شيطان را بر من چيره ساختى و چون خون بر من روانش كردى ، پس براى من هم چيزى مقرر فرما، خطاب شده اى آدم براى تو مقرر كردم كه هر كدام از فرزندان تو قصد گناهى كند بر او نوشته نشود و اگر هم گناهى كرد فقط همان يك گناه را بپايش بنويسند و هرگاه قصد ثوابى كند برايش يك حسنه نوشته شود و اگر آن حسنه را انجام داد برايش ده حسنه مسطور گردد.
حضرت آدم (ع ) عرض كرد: پروردگارا برايم بيفزا، خطاب شد براى تو مقرّر كردم كه هر كدام از بنى آدم گناهى كند و سپس پشيمان گردد و طلب آمرزش كند او را مى آمرزم .
حضرت آدم (ع ) فرمود: پروردگارا برايم بيفزا، خطاب شد: براى آنها توبه را مقرر داشتم تا آن وقتى كه نفسشان تا به گلوگاه شان برسد.
حضرت آدم (ع ) فرمود: پروردگارا براى من همين بس است .
در كتاب اصول كافى باب توبه حديثى جالب و زيبا نقل كرده كه حضرت رسول اللّه (ص ) فرمود:هر كس يك سال پيش از مرگش توبه كند، خدا توبه اش را مى پذيرد، سپس فرمود: نه ، يكسال زياد است ، هر كس يك ماه پيش از مرگش توبه كند خدا توبه اش را مى پذيرد، سپس فرمود: نه ، يك ماه زياد است ، هر يك هفته پيش از مرگش توبه كند، خدا توبه اش را مى پذيرد، سپس فرمود: نه ، يك هفته زياد است هر كس يك روز پيش از مرگش توبه كند، خدا توبه اش رامى پذيرد، سپس فرمود: نه يك روز زياد است هر كس پيش از ديدار آخرت و ملك الموت توبه كند خدا توبه اش را مى پذيرد.
علامه مجلسى رضوان اللّه تعالى عليه در اين حديث احتمال داده كه بيان مراتب توبه از نظر قبولى و كمال آن باشد زيرا توبه كامله تيرگي هاى گناه را از قلب و دل پاك مى كند، و بايد بعد از توبه و بعد از برطرف كردن سياهى قلب ، در تدارك صحّت و ترميم و اصلاح آن كوشش نمايد و آئينه قلب و دل را با انواع پودرها و مايعهاى سفيد كننده پاك كننده تضرع و حسنات روشن و سفيد سازد غالبا در كمتر از يك سال حاصل نمى شود و اگر يكسال نشد پس لااقل يك ماه و اگر آن هم نشد، لااقل يك هفته .
انسان مانند آهوئيست كه هنوز صياد به او تيرى نزده و اميد چندانى هم به گرفتن او ندارد امّا همينكه تيرى به او زد و او را زخمى كرد اميدوار به گرفتن او مى شود و پيوسته همراهش مى رود تا او را بگيرد، انسان هم تا وقتى كه گناه نكرده شيطان هچنان اميدى به گمراه كردن او ندارد، اما اگر يك گناه كرد و توبه نكرد شيطان اميدوار مى شود و متصل همراه شخص مى آيد تا او را فريب دهد و به معصيت بيندازد و او را از رحمت خدا ماءيوس كند و جرى در معصيت نمايد ولى انسان هر قدر گنه كار باشد نبايد از رحمت حق ماءيوس شود حتى در دم مرگ . امّا نه اينكه گناه كند و بگويد حالا وقت هست ، يكى اينكه ما نمى دانيم كى مى ميريم جوان يا پير، كوچك يا بزرگ ، چه وقت مى ميريم چه ساعتى و در چه حالى مى ميريم پس بايد زود دست به كار شويم ، تا هنوز مرگ ما را در بر نگرفته . شيخ سعدى مى فرمايد:
كنون بايد اى خفته بيدار بود
چو مرگ اندر آرد زخوفت چه سود
كنونت كه چشم است اشكى بيار
زبان در دهان است عذرى بيار
نه پيوسته باشد روان در بدن
نه همواره گردد زبان در دهن
كنون بايدت عذر تقصير گفت
نه چون نفس ناطق ز گفتن بخفت
غنيمت شُمر اين گرامى نفس
كه بيمرغ قيمت ندارد قفس
مكن عمر ضايع به افسوس و حيف
كه فرصت عزيز است و الوقت ضيف
حقيقت توبه همان پشيمانى از گناه است؛ به خاطر زشتى آن معصيت در نزد خداوند متعال، زيرا خلاف رضاى او را انجام داده آقا على (ع ) مى فرمايد: نگاه به كوچكى گناه نكن نگاه كن ببين چه خداى بزرگى را معصيت كردى. مثل غلامى كه كارى را بر خلاف رضاى مولايش انجام دهد و غافل باشد از اينكه مولايش دارد او را مى بيند، چون فهميده كه او را مى ديده قطعا سخت از كردار خود پشيمان مى شود. و همانند تاجرى كه معامله اى بكند و در آن سرمايه خود را از دست بدهد و مقدار زيادى بدهكار گردد، چقدر از آن معامله پشيمان مى شود خصوصا اگر دوست دانائى قبلا او را از آن معامله نهى كرده باشد و نيز مانند كسى كه دكتر و طبيب او را از خطر خوردن غذائى با خبر كرده باشد و بعد از خوردن و گرفتار شدن از كار خود چقدر پشيمان خواهد بود.
قطعا هرچه ايمان به خدا و روز جزا و تصديق خبرهاى قرآن و پيغمبر و امام در انسان بيشتر باشد پشيمانى از گناه كرده شده بيشتر و آتش درونى آن سخت تر خواهد بود، پس حقيقت توبه آن است كه اگر كسى گناهى كرد بعد پشيمان شد و توبه كرد همان كافيست، چنانچه پيغمبر اكرم (ص ) فرمود: اَلنِّدامَة تَوبَة؛ پشيمانى از گناه خود توبه است. در كافى دارد آقا امام باقر (ع ) فرمود:
كَفى بِالنِّدام تَوبه؛ در توبه پشيمانى كفايت است. آقا امام صادق (ع ) فرمود: ما مِنْ عَبدٍ اَذْنَبَ ذنْبا فَنَدَمَ عَلَيْهِ اِلاّ غَفَر اللّه لَهُ قَبْل اَنْ يَسْتَغْفِرَ؛ نيست بنده اى كه گناهى كند سپس پشيمان گردد مگر اينكه خداوند او را مى آمرزد پيش از آنكه او از خداوند متعال طلب آمرزش كند.
بله حقيقت توبه همان حسرت و پشيمانى قلبى و به درد آمدن دل است از گناهى كه كرده و هر اندازه اندوه دل بيشتر باشد توبه اش به قبول نزديكتر است و آن هم تابع بزرگ دانستن گناه است. زيرا گناه را هرچه بزرگتر ببيند بر پشيمانيش افزوده مى شود مانند كسى كه در اثر سامحه ، زندگى و سرمايه اش آتش بگيرد بديهى است هرچه دارائيش در خطر سوختن بيشتر باشد اندوه و غمش بر سامحه و سهل انگاريش زيادتر خواهد بود خصوصا اگر آتشى باشد كه خاموش كردنش دشوار باشد و اگر خودش را هم در خطر سوختن ببيند بطورى كه راه فرار هم نداشته باشد و فريادرسى هم نيايد حالش معلوم است. چنين شخص گنه كارى بايد بداند كه آتش براى خود افروخته كه از آن فرار نتوان كرد و هيچ آفريده اى هم خاموشش نتوان كرد زيرا آتشى است كه از قهر و غضب خداوند قهار پيدا شده كه حضرت اميرالمؤ منين (ع ) در دعاى كميل مى فرمايد:
اين عقوبتهائيست كه آسمانها و زمين در برابرش نمى توانند پايدارى كنند و سوزش آن هم مانند سوزش آتش دنيا نيست .
از رسول خدا (ص ) روايت شده كه هرگاه يك نفر را از دوزخ بيرون آورند و در تنور آتش دنيا بيفكنند خواب راحتى مى كند.
فرياد از آتشى كه تنور آتشين دنيوى نسبت به آن آسايشگاه است . آيات قرآن در بيان شدّت و سختى قهر خداوند بسيار است و خلاصه شخص گنه كار بايد سخت پشيمان و پريشان باشد و نالان و گريان بسوزد و بگدازد و تا پاك شدن خود را يقين نكند آرام و قرار نگيرد و آن يقين هم پيدا نمى شود مگر هنگام مرگ كه ملائكه رحمت او را بشارت دهند. و عجب آنجاست كه همان سوز و گداز و ناله و فريادش خاموش كننده آتشها و پاك كننده چركها و روشن كننده تاريكيهاى گناهانش مى شود به طوريكه حالش مانند پيش از گناهش مى شود چنانچه رسول اللّه (ص ) فرمود:
توبه كننده از گناه مثل كسى است كه اصلا گناه نكرده التّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ بلكه گاهى بهتر از پيش مى شود، يعنى در اثر ادامه آن سوزش دل و سعى در اصلاح حال چنان به پروردگارش نزديك مى شود كه محبوب او مى گردد انّ اللّه يحبّ التّوّابين
از اين جاست كه امام سجاد (ع ) مى فرمايد:خدايا توفيق توبه اى بده كه مرا به مقام محبّت تو رساند. و اوجب لى توبة توجب لى محبّتك و مرا به درجه توبه به سوى خودت برسان و در دعاى ابوحمزه ثمالى : و انقلمنى الى درجة التوبة اليك .
اثر توبه در از بين بردن گناه باعتبار كمى و زيادى ندامت است بايد در زياد شدن آن كوشيد و بهترين وسيله براى زيادتى آن تَدبُّر در آيات و احاديث و داستانهاى افرادى كه توبه كرده اند.
توئى رَبّ و پناه بى پناهان
منم آن بنده سرگرد حيران
به غفلت رفت عمر نازنينم
كنون با ضعف و با پيرى قرينم
زخواب غفلتم بيدار گشتم
ز اعمال نكوتخمى نكشتم
به لذّتهاى نفسم ره سپردم
زطاعات تو لذّتها نبردم
تن از بارگنه ويرانه گشته
دل از ترس گنه غمّى نه گشته
هدایت شده از حسبناالله
حسبناالله:
وقت اضافی برای خدا
⌛️⏰
لطفا تا آخرش بخونید :👇
چقدر خنده داره
که یک ساعت خلوت با #خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد میگذره!🏃⚽️
چقدر خنده داره
که صد هزارتومان کمک در راه #خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید
میریم کم به چشم میاد!☹️😣
چقدر خنده داره
که یک ساعت #عبادت_در_مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت
میگذره!📺😑
چقدر خنده داره
که وقتی میخوایم #عبادت_و_دعا کنیم هر چی فکر میکنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما
وقتی که میخوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
♂
چقدر خنده داره
که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی میکشه⌚️⚽️ لذت میبریم و از هیجان تو
پوست خودمون نمیگنجیم اما وقتی مراسم #دعا_و_نیایش طولانیتر از حدش میشه شکایت
میکنیم و آزرده خاطر میشیم!🙁😏
چقدر خنده داره
که خوندن یک صفحه و یا بخشی از #قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان
دنیا آسونه!📚📖📖😕
چقدر خنده داره
که سعی میکنیم ردیف جلو صندلیهای یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف
نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!😵😥
چقدر خنده داره
که برای #عبادت و #کارهای_مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمیکنیم اما
بقیه برنامهها رو سعی میکنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!
🕰🕰⏳😒
چقدر خنده داره
که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور میکنیم اما سخنان #قرآن رو به سختی باور میکنیم!☹️☹️📡😤😤
چقدر خنده داره
که همه مردم میخوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا #کاری_در_راه_خدا انجام بدند به
بهشت برن!😕😕
چقدر خنده داره
که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال میکنیم به سرعت آتشی که🔥😧
در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا میگیره
اما وقتی #سخن_و_پیام_الهی رو میشنویم دو برابر
در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر میکنیم!
😓😓
خنده داره
اینطور نیست؟☹️☹️
دارید میخندید؟😄
دارید فکر میکنید؟
این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از #خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست.😍❤️
⁉️آیا این خنده دار نیست که وقتی میخواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلیها را از لیست خودپاک میکنید؟
👈 به خاطر اینکه مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند.😶
💢این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره.
🌹یا امیر المومنین علی علیه السلام🌹
هدایت شده از منتظر
💥 # منتظران_عشق 💥
یارب از رحمت خود لطف و عطایی بفرست
زین شب ظلم و ستم اذن رهایی بفرست
شب هجران دلم را تو به پایان برسان
این دل خسته ما بین و دوایی بفرست
دیگر از پرده درآور رخ آن یوسف ما
آخر آن وعده بر حق خدایی بفرست
برسان نصرت خود را بده بر ما مددی
بر صف جبهه حق برگ و نوایی بفرست
برسان نوبت آن صور دل انگیز ظهور
ده به جبریل امین اذن و ندایی بفرست
یارب آخر برسان منجی موعود جهان
خلق مظلوم جهان را تو رجایی بفرست
بده از برکت او خیر فراوان همه جا
با طلوع رخ او نور و ضیایی بفرست
با قدوم خوش او تازه کن این روح زمان
و به یمن قدمش صلح و صفایی بفرست
🌤اللهم عجل لولیک الفرج🌤
😔بحق زینب کبری س
هدایت شده از منتظر
منتظران عشق:
🌎آخرالزمان و بایستگی پایداری اخلاقی
🌓واقعیت این است که جامعه بشری از نظر اخلاقی و شیوع مفاسد و معاصی، هر روز بدتر و بدتر می شود و هیچ کس از ترکش های آخرالزمانی مصون و در امان نیست!! می شود گفت همه بشر بدون استثنا بشدت آلوده و غرق اند ؛ مگر کسانی که تقوا و ورع منتظرانه و مجاهدانه داشته باشند.
به عبارت روشن تر تنها راه نجات ما اخلاق و ورع مضاعف و چند صد برابری است. اگر کوتاهی و سستی کنیم ، قافیه را باخته ایم!! هر روز که دنیا و اهلش فاسدتر و پلیدتر می شوند و سبک و فرهنگ زندگی، شیطانی ضد اخلاقی می شود، ما باید عزم و اراده جدی برای تزکیه و جهاد اکبر داشته باشیم و در پاسداری و حراست از دین و ایمان و اخلاق، به هیچ چیز و هیچ کس توجه نکنیم جز راه روشن توحید و انتظار.
بارها گفته ام ما تنها چیزی که داریم عفت نفس و نجابت مان است که در این زمان بشدت مورد تخریب و تهدید قرار گرفته است و کمترین مسامحه و سهل انگاری و غفلت و آلودگی، مسیری برای ما در پی دارد که هیچ راه بازگشتی ندارد! حتی امکان توبه را از ما می گیرد... آخرالزمان، دوران تاریکی برای انسان شدن است!
نویسنده دکتر رحیم کارگر
🌤اللهم عجل لولیک الفرج🌤
↶
داستان داوود عليه السلام در قرآن
اصبرْ عَلى مَا يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الاَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ
إِنَّا سخَّرْنَا الجِْبَالَ مَعَهُ يُسبِّحْنَ بِالْعَشىِّ وَ الاشرَاقِ
بر آنچه مى گويند، صبر كن و به ياد آور بنده ما داوود را كه نيرومند بود و بسيار به خدا رجوع داشت .
ما كوهها را با او مسخر كرديم كه نزد او مجتمع گردند و همه دمساز باشند.
داستان داوود عليه السلام
اصبرْ عَلى مَا يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الاَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ
إِنَّا سخَّرْنَا الجِْبَالَ مَعَهُ يُسبِّحْنَ بِالْعَشىِّ وَ الاشرَاقِ
وَ الطيرَ محْشورَةً كلُّ لَّهُ أَوَّابٌ(
وَ شدَدْنَا مُلْكَهُ وَ ءَاتَيْنَهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصلَ الخِْطابِ
وَ هَلْ أَتَاك نَبَؤُا الْخَصمِ إِذْ تَسوَّرُوا الْمِحْرَاب
إِذْ دَخَلُوا عَلى دَاوُدَ فَفَزِعَ مِنهُمْ قَالُوا لا تَخَف خَصمَانِ بَغَى بَعْضنَا عَلى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَ لا تُشطِط وَ اهْدِنَا إِلى سوَاءِ الصرَطِ(
إِنَّ هَذَا أَخِى لَهُ تِسعٌ وَ تِسعُونَ نَعْجَةً وَ لىَ نَعْجَةٌ وَحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَ عَزَّنى فى الخِْطابِ
قَالَ لَقَدْ ظلَمَك بِسؤَالِ نَعْجَتِك إِلى نِعَاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِّنَ الخُْلَطاءِ لَيَبْغِى بَعْضهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ قَلِيلٌ مَّا هُمْ وَ ظنَّ دَاوُدُ أَنَّمَا فَتَنَّهُ فَاستَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ رَاكِعاً وَ أَنَاب
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِك وَ إِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَ حُسنَ مَئَابٍ
يَدَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَك خَلِيفَةً فى الاَرْضِ فَاحْكُم بَينَ النَّاسِ بِالحَْقِّ وَ لا تَتَّبِع الْهَوَى فَيُضِلَّك عَن سبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شدِيدُ بِمَا نَسوا يَوْمَ الحِْسابِ
وَ مَا خَلَقْنَا السمَاءَ وَ الاَرْض وَ مَا بَيْنهُمَا بَطِلاً ذَلِك ظنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ
أَمْ نجْعَلُ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ كالْمُفْسِدِينَ فى الاَرْضِ أَمْ نجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كالْفُجَّارِ
كِتَبٌ أَنزَلْنَهُ إِلَيْك مُبَرَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا ءَايَتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الاَلْبَبِ
بر آنچه مى گويند، صبر كن و به ياد آور بنده ما داوود را كه نيرومند بود و بسيار به خدا رجوع داشت .
ما كوهها را با او مسخر كرديم كه نزد او مجتمع گردند و همه دمساز باشند.
و نيز مرغان را مسخر كرديم كه نزد او مجتمع گردند و همه به سوى او رجوع مى كردند.
و ما پايه هاى ملك او را محكم كرديم و او را حكمت و فصل خصومت داديم .
آيا از داستان آن مردان متخاصم كه به بالاى ديوار محراب آمدند، خبر دارى ؟
وقتى كه بر داوود در آمدند، از ايشان بيمناك شد، گفتند: مترس ! ما دو متخاصم هستيم كه بعضى بر بعضى ستم كرده . تو بين ما بحق داورى كن و حكم خود جور مكن و ما را به سوى راه راست رهنمون شو.
اينك اين برادر من است كه نود و نه گوسفند دارد و من يك گوسفند دارم . او مى گويد اين يك گوسفندت را در تحت كفالت من قرار بده ، و در اين كلامش مرا مغلوب هم مى كند.
داوود گفت : او در اين سخنش كه گوسفند تو را به گوسفندان خود ملحق سازد، به تو ظلم كرده ، و بسيارى از شريكها هستند كه بعضى به بعضى ديگر ستم مى كنند، مگر كسانى كه ايمان دارند و عمل صالح مى كنند، كه اين دسته بسيار كم اند. داوود فهميد كه ما با اين صحنه او را بيازموديم ، پس طلب آمرزش كرد و به ركوع درآمد و توبه كرد.
ما هم اين خطاى او را بخشوديم و براستى او نزد ما تقرب و سرانجام نيكى دارد.
اى داوود، ما تو را جانشين خود در زمين كرديم ، پس بين مردم بحق داورى كن و به دنبال هواى نفس مرو، كه از راه خدا به بيراهه مى كشد و معلوم است كسانى كه از راه خدا به بيراهه مى روند، عذابى سخت دارند به جرم اينكه روز حساب را از ياد بردند.
و پنداشتند كه ما آسمان و زمين را بباطل آفريديم و حال آنكه چنين نبود و اين پندار كسانى است كه كفر ورزيدند. پس واى بر كافران از آتش !
و يا پنداشتند كه ما با آنهايى كه ايمان آورده و عمل صالح كردند و آنهايى كه در زمين فساد انگيختند، يكسان معامله مى كنيم و يا متقين را مانند فجار قرار مى دهيم .
اين كتابى است كه ما به سوى تو نازلش كرديم تا در آيات آن تدبر كنند و در نتيجه خردمندان متذكر شوند.
(از سوره مباركه ص )
خداى سبحان در چند مورد او را از انبيا شمرده و بر او و بر همه انبيا ثنا گفته ، و نام او را بخصوص ذكر كرده و فرموده : ((و آتينا داود زبورا)) (ما به داوود زبور داديم ) و نيز فرموده : ((به او فضيلت و علم داديم )) و نيز فرموده : ((به او حكمت و فصل الخطاب داديم ، و او را خليفه در زمين كرديم )) و او را به اوصاف ((اواب )) و ((دارنده زلفا و قرب در پيشگاه الهى )) و ((دار
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
نده حسن مآب ستوده )).
داستان داوود (ع ) در روايات
در الدرالمنثور به طريقى از انس و از مجاهد و سدى و به چند طريق ديگر از ابن عباس ، داستان مراجعه كردن دو طايفه متخاصم به داوود (عليه السلام ) را با اختلافى كه در آن روايات هست نقل كرده است . و نظير آن را قمى در تفسير خود آورده . و نيز در عرائس و كتبى ديگر نقل شده ، و صاحب مجمع البيان آن را خلاصه كرده كه اينك از نظر خواننده مى گذرد:
داوود (عليه السلام ) بسيار نماز مى خواند، روزى عرضه داشت : بار الها ابراهيم را بر من برترى دادى و او را خليل خود كردى ، موسى را برترى دادى و او را كليم خود ساختى . خداى تعالى وحى فرستاد كه اى داوود ما آنان را امتحان كرديم ، به امتحاناتى كه تاكنون از تو چنان امتحانى نكرده ايم ، اگر تو هم بخواهى امتيازى كسب كنى بايد به تحمل امتحان تن در دهى . عرضه داشت : مرا هم امتحان كن .
پس روزى در حينى كه در محرابش قرار داشت ، كبوترى به محرابش افتاد، داوود خواست آن را بگيرد، كبوتر پرواز كرد و بر دريچه محراب نشست . داوود بدانجا رفت تا آن را بگيرد. ناگهان از آنجا نگاهش به همسر ((اوريا)) فرزند ((حيان )) افتاد كه مشغول غسل بود. داوود عاشق او شد، و تصميم گرفت با او ازدواج كند. به همين منظور اوريا را به بعضى از جنگها روانه كرد، و به او دستور داد كه همواره بايد پيشاپيش تابوت باشى (و تابوت عبارت است از آن صندوقى كه سكينت در آن بوده ). اوريا به دستور داوود عمل كرد و كشته شد.
بعد از آنكه عده آن زن سرآمد، داوود با وى ازدواج كرد، و از او داراى فرزندى به نام سليمان شد. روزى در بينى كه او در محراب خود مشغول عبادت بود، دو مرد بر او وارد شدند، داوود وحشت كرد. گفتند مترس ما دو نفر متخاصم هستيم كه يكى به ديگرى ستم كرده - تا آنجا كه مى فرمايد - و ايشان اندكند.
پس يكى از آن دو به ديگرى نگاه كرد و خنديد، داوود فهميد كه اين دو متخاصم دو فرشته اند كه خدا آنان را نزد وى روانه كرده ، تا به صورت دو متخاصم مخاصمه راه بيندازند و او را به خطاى خود متوجه سازند پس داوود (عليه السلام ) توبه كرد و آن قدر گريست كه از اشك چشم او گندمى آب خورد و روييد.
آنگاه صاحب مجمع البيان مى گويد - و چه خوب هم مى گويد - داستان عاشق شدن داوود سخنى است كه هيچ ترديدى در فساد و بطلان آن نيست ، براى اينكه اين نه تنها با عصمت انبيا سازش ندارد، بلكه حتى با عدالت نيز منافات دارد، چطور ممكن است انبيا كه امينان خدا بر وحى او و سفرايى هستند بين او و بندگانش ، متصف به صفتى باشند كه اگر يك انسان معمولى متصف بدان باشد، ديگر شهادتش پذيرفته نمى شود و حالتى داشته باشند كه به خاطر آن حالت ، مردم از شنيدن سخنان ايشان و پذيرفتن آن متنفر باشند؟!.
مؤ لف : اين داستان كه در روايات مذكور آمده از تورات گرفته شده ، چيزى كه هست نقل تورات از اين هم شنيعتر و رسواتر است ، معلوم مى شود آنهايى كه داستان مزبور را در روايات اسلامى داخل كرده اند، تا اندازهاى نقل تورات را - كه هم اكنون خواهيد ديد - تعديل كرده اند.
داستان داود (ع ) در نگاه امام رضا و امام صدق (ع )
و در كتاب عيون است كه - در باب مجلس رضا (عليه السلام ) نزد ماءمون و مباحثه اش با ارباب ملل و مقالات - امام رضا (عليه السلام ) به ابن جهم فرمود: بگو ببينم پدران شما درباره داوود چه گفته اند؟
ابن جهم عرضه داشت : مى گويند او در محرابش مشغول نماز بود كه ابليس به صورت مرغى در برابرش ممثل شد، مرغى كه زيباتر از آن تصور نداشت . پس داوود نماز خود را شكست و برخاست تا آن مرغ را بگيرد. مرغ پريد و داوود آن را دنبال كرد، مرغ بالاى بام رفت ، داوود هم به دنبالش به بام رفت ، مرغ به داخل خانه اوريا فرزند حيان شد، داوود به دنبالش رفت ، و ناگهان زنى زيبا ديد كه مشغول آب تنى است .
داوود عاشق زن شد، و اتفاقا همسر او يعنى اوريا را قبلا به ماءموريت جنگى روانه كرده بود، پس به امير لشكر خود نوشت كه اوريا را پيشاپيش تابوت قرار بده ، و او هم چنين كرد، اما به جاى اينكه كشته شود، بر مشركين غلبه كرد. و داوود از شنيدن قصه ناراحت شد، دوباره به امير لشكرش نوشت او را همچنان جلو تابوت قرار بده ! امير چنان كرد و اوريا كشته شد، و داوود با همسر وى ازدواج كرد.
راوى مى گويد: حضرت رضا (عليه السلام ) دست به پيشانى خود زد و فرمود: ((انا لله و انا اليه راجعون )) آيا به يكى از انبياى خدا نسبت مى دهيد كه نماز را سبك شمرده و آن را شكست ، و به دنبال مرغ به خانه مردم درآمده ، و به زن مردم نگاه كرده و عاشق شده ، و شوهر او را متعمدا كشته است ؟
ابن جهم پرسيد: يا بن رسول اللّه پس گناه داوود در داستان دو متخاصم چه بود؟
فرمود: واى بر تو خطاى داوود از اين قرار بود كه او در دل خود گمان كرد كه خدا هيچ خلقى داناتر از او نيافريده ، خداى تعالى (براى تربيت او، و دور نگه داشتن او از عجب ) دو فرشته نزد وى فرستاد تا از ديوار محر
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
ابش بالا روند، يكى گفت ما دو خصم هستيم ، كه يكى به ديگرى ستم كرده ، تو بين ما به حق داورى كن و از راه حق منحرف مشو، و ما را به راه عدل رهنمون شو. اين آقا برادر من نود و نه ميش دارد و من يك ميش دارم ، به من مى گويد اين يك ميش خودت را در اختيار من بگذار و اين سخن را طورى مى گويد كه مرا زبون مى كند، داوود بدون اينكه از طرف مقابل بپرسد: تو چه مى گويى ؟ و يا از مدعى مطالبه شاهد كند در قضاوت عجله كرد و عليه آن طرف و به نفع صاحب يك ميش حكم كرد، و گفت : او كه از تو مى خواهد يك ميشت را هم در اختيارش بگذارى به تو ظلم كرده . خطاى داوود در همين بوده كه از رسم داورى تجاوز كرده ، نه آنكه شما مى گوييد، مگر نشنيدهاى كه خداى عزّوجلّ مى فرمايد: ((يا داود انا جعلناك خليفة فى الاءرض فاحكم بين الناس بالحق ....))
ابن جهم عرضه داشت : يا بن رسول اللّه پس داستان داوود با اوريا چه بوده ؟
حضرت رضا (عليه السلام ) فرمود: در عصر داوود حكم چنين بود كه اگر زنى شوهرش مى مرد و يا كشته مى شد، ديگر حق نداشت شوهرى ديگر اختيار كند، و اولين كسى كه خدا اين حكم را برايش برداشت و به او اجازه داد تا با زن شوهر مرده ازدواج كند، داوود (عليه السلام ) بود كه با همسر اوريا بعد از كشته شدن او و گذشتن عده ازدواج كرد، و اين بر مردم آن روز گران آمد.
و در امالى صدوق به سند خود از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه به علقمه فرمود: انسان نمى تواند رضايت همه مردم را به دست آورد و نيز نميتواند زبان آنان را كنترل كند همين مردم بودند كه به داوود (عليه السلام ) نسبت دادند كه : مرغى را دنبال كرد تا جايى كه نگاهش به همسر اوريا افتاد و عاشق او شد و براى رسيدن به آن زن ، اوريا را به جنگ فرستاد، آن هم در پيشاپيش تابوت قرارش داد تا كشته شود، و او بتواند با همسر وى ازدواج كند.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حکومت جهانی امام مهدی
هدایت شده از رٍ͜❉وۘ❉نـٍ͜ـ❉یـٍ͜ـ❉ رٍ͜❉وۘ❉حـٍ͜ــٍ͜ــٍ͜❉یـٍ͜ـ❉
🌼السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی
هر چند که دیر یادمان افتاده ست
اینکه تو نیامدی دلیلش ساده ست
ما تا سر کوچه آب و جارو کردیم
گفتیم بیا جهان ما آماده ست !!!😔
اللهم عجِّل لولیڪ الفرج الساعة🌹
الـتـ دعا ـماس...🌺
هدایت شده از زهراسادات
اگر نماز نخوانم چطور میشود❓
🔴🔷 حضرت فاطمه علیه السلام فرمود:
✍ از پدرم رسول خدا (ص) درباره ی مردان و زنانی که به نمازشان اهمیت نمیدهند و سبک میشمارند سوال کردم که جزای آنها چیست؟
🔴🔷 پیامبر اکرم (ص) فرمود:
✍ خداوند آنها را به ۱۵ بلا گرفتاری میکند:
👈 شش عذاب در دنیا:
۱و۲. برکت را از عمر و رزق و روزی او میگیرد؛
۳. سیمای (نیک) صالحین را از چهره اش محو میکند؛
۴. هر کاری بکند، بدون پاداش خواهد بود؛
۵. دعایش مستجاب نخواهد شد؛
۶. برای وی بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود.
👈 سه عذاب هنگام مرگ:
۷.خوار و ذلیل میمیرد؛
۸و۹. گرسنه و تشنه جان خواهد داد، به طوریکه اگر از همه ی نهرهای دنیا به او آب داده شود، تشنگی او برطرف نخواهد شد؛
👈 سه عذاب در قبر:
۱۰. خداوند فرشته ای را برمیگزیند تا آسایش او را در قبر سلب نماید؛
۱۱. قبرش را تنگ گرداند؛
۱۲.قبرش تاریک خواهد بود؛
👈 سه عذاب در قیامت:
۱۳. ملکی او را به سوی موقف حساب می کشاند، در حالیکه مردم او را مینگرند؛
۱۴. حسابرسی او در قیامت سخت خواهد بود؛
۱۵. خداوند با نظر رحمت به او نمی نگرد، و او را از گناه پاک نمی کند و برای او عذاب دردناک است.
📚 مستدرک الوسائل، ج۳، ص۲۳
🔴 #فضیلت_دائم_الوضو_بودن
❄️با آنکه آیات و روایات زیادی بر دایم الوضو بودن تأکید دارند، با این حال وضو گرفتن برای بسیاری از ما سخت است!
💥 گویا نمی دانیم چه خیر کثیری را از دست می دهیم:
1⃣◀️ رزق و روزیت فراوان می گردد
🔶از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید، هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد…
2⃣◀️ خشک نکردن آب وضو حسنه دارد
🔶امام صادق (علیه السلام) فرمودند : کسى که وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک کند، یک حسنه براى او نوشته مى شود
و کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود…
3⃣◀️ عمرت زیاد می شود
🔶رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید….
4⃣◀️خواب با وضو، عبادت است
🔶سول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند
🔹و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود….
5⃣◀️مرگ با وضو، شهادت است
🔶رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود…
6⃣◀️در قیامت نورانی می شوی
🔶پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
فردای قیامت خدای متعال امّت من را بین بقیّه ی امّتها در حالی محشور میکند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانیهای نورانی دارند
📙منابع:
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج۱ ص۳۵۶
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۲، باب۵
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۳، باب۵
وسایل الشیعه: ج۱، ص ۲۹۷
ثواب الاعمال، شیخ صدوق
🔸 " حدیــــث روز " ...
💢امام علي عليه السّلام فرمودند:
🌼مَن عَمِلَ بِالحَقِّ مالَ إلَيهِ الخَلقُ ؛
🔹هر كه به حق عمل كند ، مردم به او روی مى آورند.
📗غرر الحكم و درر الكلم، حديث۸۶۴۶
💠پرهیز از کار امروز را به فردا افکندن
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ابوذر غفاری می فرماید : ای ابوذر! از آن بپرهیز که خیالات و آرزوها سبب شود که کار امروز به فردا بیفکنی، زیرا تو متعلق به امروز و مالِ امروز هستی نه مالِ روزهای نیامده. در آنجا که کار مفید و لازم و خداپسندی میخواهی انجام دهی تأخیر و دفع الوقت را روا مدار. ای ابوذر! به عمرت بیشتر بخل بورز تا به مالت.
📚( مرتضی مطهری، حکمتها و اندرزها ، ج1 ،ص62)
#حکایت_اخلاقی
💠موزه های تماشایی
این موزه ها چرا اینقدر تماشایی اند و از دور و نزدیک به نظاره و تماشای آن ها می روند؟ چون اشیاء قیمتی را با خود دارند.
سینۀ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم موزه بود ، و تنها چیز های با ارزش در آنجا ثبت و ضبط می شد ، حتی اگر خلاف و خطایی از کسی می دید ، سعی می کرد برای خود یک عذر و بهانه ای درست کند و یک نکتۀ مثبتی از آن برای خود بتراشد و آنگاه آن را در سینۀ خود جای دهد.
بر خلاف ما ها که سینه هامان خرابه است ، و حتی خوبی ها هم به بدی تفسیر کرده و مثبت ها را هم منفی نموده و آنگاه به ذهن و خاطر خود می سپاریم.
📚کتاب سلوک باران – حجت الاسلام محمد رضا رنجبر
💠اطاعت در معصیت خدا ممنوع!!
قال علی [عليه السلام] لَا طَاعَةَ لِمَخْلُووقٍ فِى مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ ( الشافی ص 828)
حق نداریم از هیچ مخلوقی اطاعت کنیم که آن اطاعت از مخلوق ، معصیتِ خالق باشد. آن مخلوق ، هر کس می خواهد باشد. حسن کار در اطاعت اولیای الهی و پیغمبر و ائمه معصومین علیهم السلام این است که انسان خاطرش جمع است که اینها معصومند، حرفی که آنها می زنند ، امری که می کنند ، بلا شک در آن معصیت خالق نیست، بلکه عینِ اطاعت خالق است. اما در غیر معصومین ، این معنا وجود ندارد؛ چه آن کسی که اطاعت آن را می کنیم آدم فاسق و ظالمی باشد یا آن شخص عادل و مومن باشد لکن اگر به آنچه که ما را به آن امر می کند معصیت خدا باشد حق نداریم از آن اطاعت کنیم.
📚 شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... امام خامنه ای (مدظله العالی) [ 1/ 12/ 91 ]
#شرح_حدیث
💠تقاضاى فرزند به جاى قيمت روغن
حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم حكايت فرمايد:
امام حسن مجتبى عليه السلام از مدينه با پاى پياده ، عازم مكّه معظّمه گرديد؛ و چون با پاى برهنه راه را مى پيمود، پاهايش آسيب ديده و متورّم شد، به طورى كه در مسير راه به سختى قدم برمى داشت ، به حضرت پيشنهاد داده شد كه چنانچه سوار شوى ناراحتى پاهايت برطرف خواهد شد.
حضرت فرمود: خير، من قصد كرده ام كه پياده بروم ؛ و سپس افزود: همين كه به اوّلين منزل برسيم ، مردى سياه پوست وارد خواهد شد و او روغنى همراه خود دارد كه براى ورم و ناراحتى پا مفيد و درمان كننده است ؛ پس هنگام دريافت روغن هر قيمتى را كه گفت قبول كنيد.
بعضى از همراهان حضرت گفتند: ياابن رسول اللّه ! در اين نزديكى منزلى نيست كه كسى بيايد و روغن بفروشد؟!
امام عليه السلام فرمود: چرا، منزل نزديك است و روغن فروش نيز خواهد آمد.
و چون مقدار مسافتى كوتاه به راه خود ادامه دادند، به منزلى رسيدند؛ حضرت فرمود: در همين منزل استراحت مى كنيم .
در همين بين ، مردى سياه پوست وارد آن منزل شد، همراهان حضرت از او تقاضاى روغن براى ناراحتى پا كردند؟
آن مرد گفت : روغن براى چه كسى مى خواهيد؟
پاسخ دادند: براى امام حسن مجتبى فرزند اميرالمؤ منين علىّعليهماالسلام مى خواهيم .
مرد سياه پوست گفت : من بايد خدمت آن حضرت شرفياب شوم و خودم روغن را تحويل ايشان دهم .
روغن فروش بر حضرت وارد شد، سلام كرد و عرضه داشت : ياابن رسول اللّه ! من غلام شما هستم ، اين روغن در اختيار شما باشد و من در ازاى آن چيزى نمى خواهم ، جز آن كه تقاضامندم از خداوند متعال بخواهيد تا فرزندى پسر، دوستدار شما اهل بيت رسالت ؛ و نيكوكار به من عطا گرداند؟
امام مجتبى عليه السلام روغن را گرفت و به او فرمود: به خانه ات بازگرد؛ مطمئن باش كه خداوند فرزند پسرى به تو عطا خواهد نمود؛ و سپس پاهاى مبارك خود را با آن روغن ماساژ داد و ناراحتى ورم آن كاملاً خوب و برطرف گرديد.
امّا مرد سياه پوست ؛ چون به منزل آمد، ديد همسرش نوزادى پسر، صحيح و سالم وضع حمل كرده است ، پس بسيار خوشحال شد و به سمت امام حسن مجتبى عليه السلام بازگشت ؛ و چون به آن حضرت ملحق شد تشكّر و قدردانى كرد.(1)
📚1-مدينة المعاجز: ج 3، ص 246، ح 868، بحار الا نوار: ج 4، ص 324، ح 3، به نقل از خرايج و جرايح مرحوم راوندی
#محضر_اهل_بیت
💠خداشناسى در كشاورزى
انسان به خوبى مىتواند از طريق درختكارى و باغبانى و كشاورزى علم و قدرت خداوند متعال را بشناسد، زيرا:
1. اوست كه بادها را مىفرستد و ابر را ايجاد مىكند.
2. اوست كه بهوسيله باران زمين مرده را زنده مىكند؛ (وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذلِكَ النُّشُورُ). «1»
3. اوست كه بهوسيله نزول باران ميوهها را از دل زمين خارج مىكند؛ (اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ). «2»
4. اوست كه ميوههاى رنگارنگ مىآفريند؛ (مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا). «3»
5. اوست كه بهوسيله آب باران زراعت و زيتون و خرما و انگور را براى شما مىروياند؛ (يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنَابَ وَ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ). «4»
6. اوست كه زارع حقيقى است، نه انسان؛ (ءَأَنتُمْ تَزرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ). «5»
7. اوست كه آب را به سرزمين خشك مىفرستد؛ (أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ). «6»
8. اوست كه خورشيد را وسيله زنده شدن طبيعت قرار مىدهد؛ (سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ). «7»
9. اوست كه زمين را براى شما رام قرار داد تا كشاورزى كنيد؛ (جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا). «8»
10. اوست كه زمين را بهوسيله درختان مزين و زيبا قرار داد؛ (إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا). «9»
در برابر اينهمه لطف، اولًا استفاده بكنيد و طغيان نكنيد؛ (كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ لَا تَطْغَوْا فِيهِ) «10»
، ثانياً استفاده كنيد و اسراف نكنيد، ثالثاً حق محرومان را نيز بدهيد؛ (وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَ لَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَايُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ). «11»
📚منابع :
(1). فاطر 9
(2). ابراهيم 32
(3). فاطر 27
(4). نحل 11
(5). واقعه 64
(6). سجده 27
(7). ابراهيم 33
(8). ملك 15
(9). كهف 7
(10). طه 81
(11). انعام 141
#کلام_وحی
📡
💠 فروش زمین و مغاره ارثی برای حج واجب 💠
*⃣ #فروش_زمین
*⃣ #مغازه_ارث
__________________
❓ سوال: خانمی که مغازه و زمینی را به ارث برده و به دلیل خساست همسرش، با اجاره مغازه، گذران زندگی می کند، آیا برای انجام حج، مستطیع بوده و باید آن ها را بفروشد؟
❇️ پاسخ: ⬇️⬇️
◀️ آیت الله خامنه ای: اگر با فروش زمین و مغازه به مشقت و حرج نمی افتد، و هزینه رفتن و برگشتن و همچنین ضروریات زندگی و ساير شرائط حج را داشته باشد، واجب است به حج برود؛ و در غير اين صورت واجب نیست. [1]
◀️ آیت الله مکارم: هرگاه زن مالي داشته باشد و يا با اشتغال در مؤسسه اي هزينه حجش را به دست آورد، و مخارج روزانه اش نيز تأمين باشد، واجب الحج است. اما اگر با رفتن به حج، شوهرش براي مخارج زندگي به زحمت بيفتد، در صورتي مستطيع است که به زحمت افتادن شوهر موجب مشکلاتي براي زن نباشد. [2]
◀️ آیت الله سیستانی: واجب نيست. [3]
◀️ آیت الله فاضل: اگر با فروش اموال ارث، هزینه رفت و برگشت حج برای خانم تامین شود و مخارج ضروری اش را شوهرش پرداخت می کند، بر خانم رفتن به حج واجب می شود و اگر به مقدار هزینه رفت و برگشت حج نباشد، رفتن به حج واجب نمیشود. اگر به مغازه برای تامین مخارج ضروری که شوهر نمی دهد نیاز دارد فروش مغازه واجب نیست و اگر زمین روستا نیز به مقدار هزینه حج ارزش نداشته باشد، رفتن به حج برخانم واجب نیست. [4]
____________________
⬅️ پی نوشت: ⬇️⬇️
[1]. استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای، شماره استفتاء: waLXAfJjDQ.
[2]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله مکارم، کد رهگیری: 9606140091.
[3]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله سیستانی، کد استفتا: 655468.
[4]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله فاضل لنکرانی، کد رهگیری: 9611533.
📌 #پندانه
🔹روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند..
🔸که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد...
🔹با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...!
🔸به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.
ایشان پرسیدند:
🔹چه کار می کردی؟ ....
گفت: هیچ.
🔸فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟
🔹گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)!
🔸آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟
گفت: نه!
🔹آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...!
🔸گفت: نه آقا اشتباه دیدید!
🔹سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟
🔺گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!
🔸این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت...
🔹تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود:
🔺من یاغی نیستم
🔅 خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست!...
فقط اومدیم بگیم که:
🔺خدایا ما یاغی نیستیم....
بنده ایم....
🔺اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده.....
🔺لطفا همین جمله را از ما قبول کن.
✅
🌏🌕تقویم نجومی شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۲۸ فروردین ۱۳۹۷
میلادی: Tuesday - 17 April 2018
قمری: الثلاثاء، 30 رجب 1439
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹مرگ ابوحنیفه، 150ه-ق
🔹مرگ شافعی، 204ه-ق
🔹غزوه نخلة
📆 روزشمار:
▪️3 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام
▪️4 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام
▪️5 روز تا ولادت حضرت سجاد علیه السلام
▪️11 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
▪️15 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان(عج)
🔗 تقویم نجومی شیعه
🌓 این سه شنبه #قمر در #برج_ثور واقع است.
✅ این روز ، روز مبارکی برای امور زیر است:
🔘 ازدواج
🔘 خرید جواهرات
🔘 شروع به ساخت وساز
🔘 و اکثر امور
❤️🚫 سه شنبه شب (سه شنبه که شب شد) مباشرت ، خوب نیست و کراهت دارد.
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در سی ام ماه قمری ، موجب ایمن شدن از بلاها میگردد.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز ، رأس طبابت است . برای افراد دموی ، بلغمی و سوداوی مناسب تر است.
⚪️ این سه شنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب است.
👈 بطور کلی فقط نیمه دوم ماه (۱۵ روز دوم) چون جرم ماه در حال کوچک شدن است برای نوره کشیدن مناسب است.
👈اما از فواید نوره: نوره کشیدن آب پشت را زیاد، بدن راقوی و بدن را فربه میکند.
و روایتی از رسول است که هر کس بیشتر از یک ماه نوره را ترک کند نمازش مقبول نیست. (حلیة المتقین)
🔵 سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و از این کار پرهیز شود.
👕 سه شنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد.)
✴️️ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ززندگیتون شاد🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔حلیة المتقین
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
#سه_گام_با_امام_علی (ع)✨
☘گام اول:
🔸دنیا دو روز است...یک روز با تو و روز دیگر
علیه تو
🔸روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست ناامید مشو...
🔸زیرا هر دو پایان پذیرند ...
☘گام دوم:
🔸بگذارید و بگذرید ..... ببینید و دل نبندید .
🔸چشم بیاندازید و دل نبازید.... که دیر یا
🔸زود ...... باید گذاشت و گذشت...
☘گام سوم:
🔸اشکهاخشک نمیشوندمگر بر اثر قساوت
🔸 قلبها و قلبها سخت و قسی نمیگردند مگر به سبب زیادی گناهان ...
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃