📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت سیصد و هجدهم
از یادآوری خاطرات تلخ گذشته، قفسه سینهام از حجم غم سنگین شده و باز نمیتوانستم گریه کنم که بعد از شنیدن اخبار هولناک سرنوشت پدر و برادرم، اشک چشمانم هم خشک شده و شاید اقامه نماز، فرصت خوبی برای آرامش قلب بیقرارم بود. در سایه خیمه موکبی نماز خوانده و هنوز تعقیبات نماز را تمام نکرده بودیم که برایمان نهار آوردند. خادمان موکب در یک سینی بزرگ، ظروف یکبار مصرفی از دلمه برگ مو چیده و به همراه آب معدنی بین زائران پخش میکردند. غذایی که هرگز گمان نمیکردم در عراق طبخ شود و چه طعم لذیذی داشت که از خوردنش حسابی سرِ کیف آمده و بدنم جان گرفت. حالا پس از گذشت دو سه روز از شروع این سفر روحانی، به این طعم گوارا عادت کرده و مطمئن بودم که نه از مواد اولیه خوشمزه و نه از مهارت آشپز که همه دلچسبی این لقمهها از سرانگشتان بیریایی آب میخورَد که به عشق امام حسین (علیهالسلام) از جان و مال خود هزینه می کنند تا سهمی در خدمت گذاری به میهمانان حضرتش داشته باشند و همین بود که پس از صرف نهار، در لحظاتی که روی تکه موکتی کنار موکب و کمی دور از جاده نشسته بودیم و آسید احمد و خانوادهاش در گوشهای دیگر استراحت میکردند، زیر گوش مجید زمزمه کردم: «مجید! این غذاهایی که اینجا میخوریم، مزه همون شله زردی رو میده که تو به نیت من گرفته بودی و اُوردی درِ خونهمون!» از جان گرفتن خاطره آن روز دل انگیز در این مسیر رؤیایی، صورتش به خندهای شیرین گشوده شد و مثل اینکه نکتهای لطیف به خاطرش رسیده باشد، چشمانش به وجد آمد و گفت: «الهه! اون روز هم اربعین بود!» و نمیدانم دریای دلش به چه هوایی طوفانی شد که نگاهش در فضای اربعین گم شد و با صدایی سراپا احساس، سر به زیر انداخت: «اون روز با اینکه دلم برات میلرزید و آرزوم بود که باهات ازدواج کنم، ولی باورم نمیشد دو سال دیگه تو ایام اربعین، با هم تو جاده کربلا باشیم!» سپس سرش را بالا آورد، نگاهم کرد و چه نگاهی که از شورش احساسش، چشمانم به تپش افتاد و با من که نه، با معشوقش حسین (علیهالسلام) نجوا کرد: «من تو رو هم از امام حسین (علیهالسلام) دارم! اون روز تا شب پای تلویزیون نشسته بودم و فقط با امام حسین (علیهالسلام) دردِ دل میکردم! همش ده روز تا آخر ماه صفر مونده بود، ولی منم حسابی بیتاب شده بودم! بهش میگفتم به عشقت این ده روز هم تحمل میکنم، تو هم الهه رو برام نگه دار!» و دیگر نتوانست چیزی بگوید که هر دو دستش را از پشت روی زمین عصا کرد، کمرش را کشید تا خستگی سنگینی کوله را در کند و چشم به سیل جمعیتی که در جاده سرازیر بودند، در سکوتی عمیق فرو رفت. نیمرخ صورتش زیر آفتاب ملایم بعد از ظهر و حالا بیشتر از تبلور عشقش به درخشش افتاده بود که از همین برق چشمانش، نکتهای دیگر به یادم آمد و با لبخندی ملایم یادآوری کردم: «پارسال شب یلدا که همه اومده بودن خونه ما، تلویزیون داشت مراسم پیاده روی اربعین رو نشون میداد. من همونجا فهمیدم که تو حسابی هوایی شدی!» از هوشمندیام لبخندی زد و با نگاه مشتاقش منتظر شد تا ادامه دهم، ولی من هم باورم نمیشد که یک سال دیگر نه تنها شوهر شیعهام که حتی خودم هم در همین مسیر باشم که از روی تحیر سری تکان دادم و در برابر نگاه زیبایش زمزمه کردم: «مجید! باورت میشه؟!!!» و دل مجید در میان گرد و غبار این جاده، مثل شیشه نازک شده بود که به همین یک جمله شکست و با صدایی شکستهتر شهادت داد: «به خدا باورم نمیشه الهه! پارسال وقتی تو تلویزیون میدیدم همه دارن میرن، با خودم میگفتم یعنی میشه منِ بی سر و پا هم یه روز برم؟!!!» و حالا شده بود و به لطف پروردگار حدود پانزده کیلومتر از مسیر هشتاد کیلومتری نجف تا کربلا را پیموده و هنوز سه روز دیگر راه در پیش داشتیم. گاهی میترسیدم که خسته شوم و نتوانم باقی مسیر را با پای خودم بروم، ولی وقتی میدیدم چه بیماران بدحال و چه سالخوردگان ناتوانی به هر زحمتی خودشان را میکشند و به عشق امام حسین (علیهالسلام) پیش میروند، دلم گرم میشد و تازه اینهمه غیر از خیل کثیری از زن و کودک و پیر و جوانهایی بودند که از مناطق دورتری مثل بصره آمده و به گفته مامان خدیجه حدود پانزده روز پیاده میآمدند تا به کربلا برسند و چه عشقی بود این عشق کربلا!
با ما همراه باشید🌹
رمان های عاشقانه مذهبی 💍
* شهید تهرانی مقدم در برابر مشکلات، تسلیم نشد!!!
سردار سرتیپ امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه در خصوص شهید تهرانی مقدم گفت: شهید تهرانی مقدم یک دانشمند و یک نخبه بود و کارهای بسیار بزرگی برای نظام، انقلاب و کشور انجام داد ولی هیچ گاه در قبال کارهایی که انجام داد برایش فرش قرمز پهن نکردند.
وی ادامه داد: آن شهید با معضلات و مشکلات و حتی بیمهریهای فراوان روبرو بود، ولی تسلیم نشد و مقاومت و استواری کرد و به پیش رفت.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه ادامه داد: اگر آن شهید در برابر مشکلات تسلیم می شد معلوم نبود امروز ما چه شرایطی داشتیم.
سردار حاجیزاده این خصوصیت شهید تهرانی مقدم را درسی برای تمام مسئولان دانست و تصریح کرد: شهید تهرانی مقدم هم می توانست خارجنشین باشد و راحت زندگی کند.
وی گفت: باید از شهید درس بگیریم و در برابر موانع و مشکلات تسلیم نشویم. با نگاه به داخل و عزم، همه مشکلات حل شدنی است.
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت سیصد و نوزدهم
خورشید کم کم در حال غروب بود و نمیدانم از عزم عاشقانه زائران شرمنده شده بود که اینچنین سر به زیر انداخته یا میخواست مقدمات استراحت میهمانان پسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را فراهم کند که پرده روز را جمع میکرد تا بستر شب آماده شود. در منظره افسانهای غروب سرخ مسیر کربلا، تا چشم کار میکرد در دو طرف جاده، پرچمهای سرخ و سبز و سیاه بر روی پایههای بلندی نصب شده و در این میان، پوسترهای بلندی خودنمایی میکردند. پوسترهایی که بیشتر در محکومیت جنایات داعش و دیگر گروه های تکفیری و حمایت آمریکا از این فرقههای افراطی طراحی شده بود و چه هنرمندانه رژیم صهیونیستی را مورد حمله قرار داده و مسبب همه مصیبتهای جهان اسلام میدانست. در یکی از پوسترها تصویر با شکوهی از سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان نقش بسته و در زیر آن عبارت جالبی از سخنرانی این شخصیت محبوب جهان اسلام نوشته شده بود: «دولت که هیچ، کشور که هیچ، روستا که هیچ، ما حتی طویلهای هم به نام اسرائیل نمیشناسیم!» عبارتی غرورآفرین که لبخندی فاتحانه بر صورتم نشاند و تشویقم کرد تا در همان لحظه نابودی اسرائیل را از خدا طلب کنم که هنوز صحنههای مصیبت بار جنایتهای این رژیم در همین ماه رمضان گذشته در غزه را فراموش نکرده و میدانستم جنایتهای امروز داعش در عراق و سوریه هم بازی کثیفی برای سرگرم کردن دنیا و به فراموشی سپردن نسل کشی اسرائیلیهاست.
با غروب قرص خورشید، ما هم دل از این مسیر بهشتی کَندیم و برای استراحت به یکی از موکبهای کنار جاده رفتیم. ساختمانی با دو سالن سیمانی مجزا برای بانوان و آقایان که با سلیقه فرش شده و صاحب موکب با خوشرویی تعارفمان میکرد تا داخل شویم و افتخار میزبانی از زائران امام حسین (علیهالسلام) را به او بدهیم. آسید احمد و مجید، وسایل مربوط به ما را از کولههایشان خارج کردند و به دستمان دادند که دیگر باید از هم جدا میشدیم و من به همراه مامان خدیجه و زینبسادات به سالن خانمها رفتم. دور تا دور دیوارهای سالن، تشک و پتو و بالشتهای نو و تمیزی برای استراحت میهمانان چیده شده و خانم صاحبخانه راضی نمیشد خودمان دست به چیزی بزنیم که خودش تشکها را برایمان پهن کرد و بالشت و پتو هم آورد تا راحت دراز بکشیم که اینهمه که ما از پذیرایی خالصانه و بیریای شیعیان عراقی لذت میبردیم، پادشاهان عالم در ناز و تنعم نبودند. زنان عربی که در همان سالن استراحت میکردند، دلشان میخواست به هر زبانی با ما ارتباط برقرار کرده، بدانند از کجا آمدیم و چه حس و حالی داریم و به جای من و زینبسادات که از حرفهایشان چیز زیادی متوجه نمیشدیم، مامان خدیجه با مقدار اندکی که از زبان عربی میدانست، هم صحبتشان شده و همچون کسانی که سالهاست همدیگر را میشناسند، با هم گرم گرفته بودند. گویی محبت امام حسین (علیهالسلام) وجه مشترک تمام کسانی بود که اینجا حاضر بودند و همین وجه مشترک، نه فقط عراقی و ایرانی که افرادی از کشورهای مختلف را مثل اعضای یک خانواده که نه، مثل یک روح در هزاران بدن، دور هم جمع کرده بود که با چشم خودم پرچمهایی از کشورهای مختلف آسیایی و آفریقایی و حتی کشورهایی مثل روسیه و نیوزیلند را دیدم و اینها همه غیر از حضور میلیونی زائران ایرانی و افغانی و دیگر کشورهای عربی منطقه بود. مامان خدیجه با خانم عربی که کنارش نشسته بود، هم صحبت شده و من و زینبسادات بیشتر با هم حرف میزدیم.
با ما همراه باشید🌹
رمان های عاشقانه مذهبی
#باکلاسها_بیشتر_میدانند
کمبود آب در بدن خطر ابتلا به بیماری های چشمی را افزایش می دهد.
🍁🍂🍁🍂
#همسران_باکلاس
احترام به شخصیت همسرمان را فراموش نکنیم
به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و … حفظ کنیم.
🍁🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️دو چیز به درد آخرت می خورد: یکی امام حسین(ع) یکی تقوا
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
مداحی_آنلاین_یه_قلب_مبتلا_تو_این.mp3
6.26M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃یه قلب مبتلا تو این سینه است
🍃مریضم و دوام ابوالفضله
🎤 #محمود_کریمی
⏯ #زمینه
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃یه قلب مبتلا تو این سینه است
🍃مریضم و دوام ابوالفضله
🎤 #محمود_کریمی
⏯ #زمینه
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
4_6041632295150944380.mp3
5.41M
🌸همش دلم میگیره برا حرم شب جمعه بیشتر
🌸دلم میخواد ی بار به کربلا برم شب جمعه بیشتر
🌹 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: ارواح مؤمنان هر شب جمعه به آسمان دنیا میآیند و روبروی خانهها میایستند و هر یک با آوای حزین در حالی که میگرید میگوید ای کسان من، ای فرزندانم، پدرم، مادرم، نزدیکانم به ما عطوفت کنید.
▫️خدا شما را بیامرزد با درهم پولی یا گرده نانی و یا لباسی در حق ما رحم کنید که خدا به شما از لباسهای بهشتی بپوشاند.
✍آنها که عزیزان ما بودند اکنون چشم انتظار محبت ما هستند...
📗مستدرک الوسائل ج ۲
🌹 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها
هر دفعہ کہ هر مشکل و
هر مسئلہاے بود
بردیم پناه از همہ دنیا بہ ابالـفضـل
#بیدستکربلا✋
#دست_مرا_بگیر✋
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙
✨امام صادق علیه السلام می فرماید:
🌼✨از شامگاه پنج شنبه و شب جمعه، فرشتگانی با قلم هایی از طلا و لوح هایی از نقره،
از آسمان به سوی زمین می آیند و تا غروب روز جمعه ثواب هیچ عملی را به جز صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام نمی نویسند.
📚(من لایحضره الفقیه /ج۱/ص۴۲۴)
🌹 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی مجید تال در حرم حضرت معصومه (س)
🔹عصر شعر قرار فاطمی همزمان با ایام ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم در حرم مطهر آن حضرت برگزار شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ قصهی بسیار جذّاب #ازدواج پسر ایرانی با دختر (کمتوقع) لبنانی❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ علی اکبر #رائفی_پور
🔻در دنیا ما اسکوئیدگیمها واقعیت دارد
🔻به صحبت های # حاج_قاسم دقت کنید☝️
‼️رشوه
🔷س ۵۷۱۴: اموالی که بعضی از فروشندگان به مأموران خرید ادارات یا شرکت ها بدون آن که آن ها را به قیمت تثبیت شده اضافه کنند، به خاطر برقرارکردن ارتباط می پردازند، نسبت به فروشنده و نسبت به مأمور خرید چه حکمی دارند؟
✅ ج: پرداخت این اموال توسط فروشنده به مأمور خرید جایز نیست و برای مأمور هم دریافت آن ها جایز نیست و آن چه را که دریافت می کند باید به اداره یا شرکتی که مأمور خریدِ آن است، تسلیم کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نمیذارن بدهکارشون باشیم
👤استاد #عالی
📌 #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چند دقیقه وقت بذارید این کلیپ رو ببینید ضرر نمیکنید!
‼️ وضو و غسل با وجود ناخن بلند
🔷 س ۵۷۱۵: آیا بلند بودن #ناخن مانع رسیدن آب به زیر ناخن و در نتیجه باعث باطل شدن #وضو می شود؟
✅ ج: صرف بلند بودن ناخن، مانعی برای وضو محسوب نمی شود و موجب بطلان آن نیست؛ اما اگر زیر آن مقدار از ناخن که از حدّ معمول بلندتر است، مانعی باشد بايد برطرف شود.
#احکام_وضو #وضو_با_ناخن_بلند
‼️کسب درآمد از کاشت ناخن
🔷 س ۵۷۱۶: آیا کسب درآمد از خدمات #کاشت_ناخن ، جایز است؟
✅ ج: اگر #ناخن_مصنوعی ، قابل برداشتن باشد، کاشتن آن و دریافت دستمزد به خودی خود اشکال ندارد؛ اما اگر برداشتن آن ممکن نباشد یا مشقت غیر قابل تحمل داشته باشد، کاشتن ناخن (بدون ضرورت غیر قابل اجتناب) و دریافت دستمزد، جایز نیست.
#احکام_کسب_و_کار