eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت بیست و دوم داستان دنباله دار : علی زنده است ثانیه ها به اندازه یک روز … و روزها به اندازه یک قرن طول می کشید … ما همدیگه رو می دیدیم … اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی شد … از یک طرف دیدن علی خوشحالم می کرد … از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه های سخت تر بود … هر چند، بیشتر از زجر شکنجه … درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می داد … فقط به خدا التماس می کردم …- خدایا …حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست… به علی کمک کن طاقت بیاره … علی رو نجات بده …بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت های مردم … شاه مجبور شد یه عده از زندانی های سیاسی رو آزاد کنه … منم جزء شون بودم…از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان … قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم … تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی ها … و چرک و خونک می داد …بعد از 7 ماه، بچه هام رو دیدم … پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش … تا چشمم بهشون افتاد… اینها اولین جملات من بود … علی زنده است … من، علی رو دیدم … علی زنده بود …بچه هام رو بغل کردم … فقط گریه می کردم …همه مون گریه می کردیم بامــــاهمـــراه باشــید🌹
📚امر خدا زن فقیری که با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد. مرد بی‌ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می‌داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشی‌اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد و به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است. وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و مشغول بردن خوراکی‌ها به داخل خانه کوچکش شد. منشی از او پرسید: نمی‌خواهی بدانی چه کسی این خوراکی‌ها را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می‌برد. 🍁🍂🍁🍂
باطن تو در این دنیا عین ظاهر تو در دنیااست
🐜🍃🐜 روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: ... "تمام سعی ام را می کنم...!" حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود، برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آورد... چه بهتر که هرگز نومیدی را در حریم خود راه ندهیم و در هر تلاشی تمام سعی مان را بکنیم، چون پیامبری همیشه در همین نزدیکیست...
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 کسری بودجه معضل ۵۰ ساله اقتصاد کشور؛ 🔺: وعده بودجه بدون کسری و ضد تورمی محقق می‌شود. ✍🏻 چون بدون جاسوسان روی کاره شهدا را یاد کنید با صلوات🌸 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افلاطون می گوید:🌻🍃 اﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ🌸 ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﻧﺶ!📚 ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ🌻🍃 ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ 🌻چقدر این جمله دلنشینه:🌻 افکار هر انسان میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها میگذراند. خود را درمحاصره افراد موفق قرار دهید
اگر خمس مالت را نمی‌دهی یا برای رضای خدا از خوابت نمی‌گذری، چگونه می‌توانی در راه خدا از جانت بگذری؟! اگر انسان در کوچک‌ها، مخیر به بهشت و جهنم و بین دنیا و آخرت و مخیر بین رضای خدا و لذت نفس می‌شود و لذت نفس را ترجیح می‌دهد، دلیلی ندارد که وقتی به امتحانات بزرگ رسید بتواند پا بر روی هوای نفسش بگذارد! ◀️ این "شکر" و "کفر" در هر نگاه و حرکتی و خوردن و خوابیدن و در کوچک‌ترین موضع‌گیری‌های انسان وجود دارد و در همۀ اینها بهشت و جهنم هست. اگر انسان در کوچک‌ها، مخیر به بهشت و جهنم و بین دنیا و آخرت و مخیر بین رضای خدا و لذت نفس می‌شود و لذت نفس را ترجیح می‌دهد، دلیلی ندارد که وقتی به امتحانات بزرگ رسید بتواند پا بر روی هوای نفسش بگذارد! ◀️ انسان آن‌گاه که می‌فهمد باید از لذت این غذا بگذرد و غذای بهتر را به دوستش بدهد، جای بهتر را برای دوستش در نظر بگیرد، لباس بهتر را برای دیگران بخواهد، و جایی که می‌فهمد باید این گذشتِ کوچک را بکند، اما حاضر به این کار نشود، چطور می‌شود که در راه خدا بتواند گذشت‌های بزرگ کند؟ آن‌گاه که آدم نمی‌تواند برای خدای متعال از خوابش بگذرد، چطور می‌تواند از جانش بگذرد؟ آن‌گاه که انسان برای خدای متعال حاضر نیست حق واجبی که در مالش قرار داده، ادا کند، چطور حاضر به فداکاری‌های بزرگ می‌شود؟! خدای متعال به انسان می‌فرماید من رزق تو را می‌دهم، هرچه خرج کردی و خوردی اشکال ندارد، ولی هر مقدار زیاد آوردی واجب است یک پنجمش را بدهی. انسانی که حاضر نیست این حد از مالش گذشت کند و در راه خدای متعال، یا اصلاً دنبال حساب و کتاب نیست یا اگر هست دنبال راهی می‌گردد که به‌طرف خودش جذب کند، این انسان چگونه در راه خدا از جان خودش می‌گذرد؟ انسانی که بخشی از این مازاد مالش را که سهم ولی معصوم خداست حاضر نیست بدهد و واجب هست، چگونه می‌تواند در راه ولی معصوم خدا برود و در رکاب او بجنگد؟! بزرگواری از فرد دیگری نقل می‌فرمودند که: آنهایی که امام حسین (ع) را شهید کردند، [در جایی] از یک شربت آب نتوانسته بودند بگذرند، و امثال این [تعلقات]، آنها را کم‌کم به طمع‌های بزرگ کشاند. ◀️ اگر از لذت‌های کوچک، در راه خدای متعال بگذرم و با خدا تجارت کنم، مهیای بزرگ‌ترها می‌شوم. خدای متعال می‌فرماید ما به آنها گفتیم شما نماز بخوانید، فعلاً جهاد واجب نیست. اینها مدام می‌گفتند چرا جهاد را واجب نمی‌کند؟ مهیا نشدند و وقتی جهاد را برایشان واجب کردند، به‌جای اینکه مهیا شده باشند و خوف خدا در دلشان جا گرفته باشد و توکل و اعتقاد خدای متعال در دلشان جا گرفته باشد، از دشمن می‌ترسیدند! «يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللهِ‌ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً». لذا حاضر نشدند بروند! بنابراین انسان نباید معصیت‌های کوچک را، تا وقتی به معصیت‌های بزرگ نرسیده، معصیت حساب نکند! نباید منتظر باشد که کار به مرحلۀ‌ نهایی برسد؛ چون آن‌وقت اگر امر مردد بین بهشت و جهنم شود، چه امیدی هست که موفق شود؟ انسانی که در اول، از لذت‌های کوچک نمی‌گذرد، چطور می‌تواند به خودش امیدوار باشد و چه اعتمادی هست که وقتی پای لذت‌های بزرگ‌تر پیش آمد، بر نفسش غالب بیاید؟ اگر شیطان و نفس در امور کوچک حریف من می‌شود و من این اندازه حاضر به مقابله نیستم، چطور در امور بزرگ توانا خواهم بود؟ لذا روایات می‌فرماید هیچ گناهی را شما کوچک نشمارید! نگویید این گناه مهم نیست، من این گناه را می‌کنم و گناه مهم‌تر را ترک می‌کنم! آدم چه می‌داند که اگر گناه کوچک را مرتکب شد، بعد از آن موفق می‌شود گناه بزرگ را ترک کند!»
کسی که از یک حَبّه‌قند نمی‌گذرد، چطور می‌تواند از یک کلّه‌قند و از کارخانۀ قند بگذرد؟! ◀️ «انسانی که با دنیا تسویه‌حساب کرده، می‌تواند اهل‌ سبقت نسبت به آخرت باشد و اِلّا کسی که هزار هوس دنیایی در دلش هست، این هوس‌ها کِی می‌گذارند که آدم اهل سبقت باشد؟ یک هوسش مانع می‌شود؛ یک آرزویش مانع می‌شود. ◀️ آنهایی که با همه‌چیز تسویه‌حساب کردند اهل سبقت‌اند. آنهایی که یک عمر تمرین کردند و از لذت‌های کوچک گذشتند و اهل ایثار در کوچک‌ها بودند، در همۀ هستی خودشان هم می‌توانند اهل ایثار و سبقت باشند و در پیشِ روی سیدالشهدا(ع) خونشان را بدهند و دون الحسین(ع) شهید بشوند. ◀️ یک عزیزی تشبیه زیبایی داشت، می‌فرمود اگر کسی از یک حبه‌قند نگذشت چطور از یک کله‌قند می‌گذرد؟! اگر از یک کله‌قند نگذشت چطور از کارخانۀ قند می‌گذرد؟ تمرین می‌خواهد! آدم در آن روزی که باید در مقابل یک حبۀ قند مقاوم باشد و نیست، چطور از خود انتظار دارد که وقتی کارخانۀ قند پیشنهاد شد گذشت کند؟ انسانی که با هوس‌های کوچکش درگیر نیست و زیر پای هوس‌های کوچکش قرار دارد و در چنگال هوس‌های کوچکش اسیر است و تمرین نکرده که عبور کند، چطور می‌تواند در صحنه‌ای که همۀ آمال و آرزویش می‌آید، اهل سبقت و سرعت باشد و کوتاه نیاید؟ ◀️ آن کسانی که در کمک کردن به دین و در یاری کردن اولیاء خدا اهل سبقت و جلودار بودند، این خصوصیت را داشتند که اهل سبقت‌ها و سرعت‌ها و معرفت‌ها و توجه به غنیمت‌ها و فوزها بودند و از این غنیمت‌ها و فوزها غافل نبودند و در پشت‌سر، تمرین‌های مستمر اینها برای سبقت جستن و جلوداری در نصرت دین خدا و اولیاء الهی بوده است.»
📌عده ای این غلط رو به کار می برند؛ ❗️هر کسی کار خودش، بار خودش، آتیش به انبار خودش❗️ و اینطور می کنند که سود و زیان کار هر کس متوجه خودش میشه و دیگران به ما مربوط نیست...!👇 ⁉️ آیا این ضرب المثل، با سازگاری داره؟! 🔻یعنی اگه انبار همسایه آتیش بگیره، به ما نداره؟! 😟 🔺حداقل برای اینکه به انبار خودمون سرایت نکنه، باید نشون بدیم و نباشیم! ✅ افراد جامعه، ساکنان یک کشتی هستند. گناه در ، مثل سوراخ کردن کشتی در دریاست! همین که آب وارد شد، همه رو غرق میکنه! همینطور خطر ، متوجه همه مردم جامعه است! 👈پس این تفکر که گناه کسی در دیگران نداره، صحیح نیست. ‌🍂🍁🍂🍁
✨﷽✨ 🔴 توبه کننده راستین! ✍ روایت زیبایی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که خواندنی است. فرمودند: «آیا می‌دانید توبه کننده کیست؟ گفتند نه.» فرمود: «هرگاه بنده توبه کند و صاحبان حق را راضی نکند تائب نیست.» توبه در مسائل حق‌الناس رضایت صاحب حق است. صرف استغفار کافی نیست. تا جایی که می‌تواند باید سعی خودش را بکند. اگر از توانش خارج بود، باید با رد مظالم و استغفار برای صاحبان حق، جبران کند. «هر کس توبه کند و عبادت خود را افزایش ندهد، تائب نیست.» حالا که با خدا آشتی کردی، بیشتر در خانه او برو و گذشته را جبران کن. «و کسی که توبه کند و لباسش را تغییر ندهد تائب نیست.» مثلا اگر دخترخانمی که موهایش را بیرون می‌ریخت و با وضع آنچنانی بیرون می‌آمد، حالا باید این وضع را با وضعیت مطلوب خداوند عوض کند تا تائب محسوب شود. «کسی که توبه کند و رفقای خودش را تغییر ندهد تائب نیست. کسی که توبه کند و اخلاقش را تغییر ندهد و نیتش را خالص نگرداند تائب نیست.» اخلاق و روحیاتش باید عوض شود. 📚 کتاب قیامت و حشر 🍂🍁🍂🍁