eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
22.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت: واقعا دنیا پر از ظلم شدت و کاریش هم نمی شه کرد و خیلی خسته شدم و امیدی به آینده ندارم. گفتم: تو واقعا مسلمونی؟! گفت: چطو مگه؟! گفتم: چون یکی از مهم ترین اعتقادات یک مسلمان به خصوص شیعه اعتقاد به مهدویت است و مهدویت یعنی امید همیشگی به آینده ای روشن. (1) پی نوشت: ۱) یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً یرْضَی بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّیرُ فِی الْجَو (1): زمین را پر از عدل کند، چنان که پر از ظلم شده باشد؛ ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وی خشنود خواهند بود.
12 🌺 بعد از واقعه ی غدیر خم، بعد از اینکه پیامبر صلوات الله علیه، امیرالمومنین علیه السلام رو به عنوانِ خلیفه و جانشینِ خودش معرفی کرد 🎴 یه نفر صدا زد و گفت : یا رسول الله اگه دستور خدا اینه که من از علی کنم بگو تا خدا همین الان بلایی بفرسته و منو نابود کنه!🚫😒 ⚫️ همون لحظه سنگی از آسمان خورد تو سرش و به درک واصل شد....🔥🔥 📚 تفسیر فرات کوفی/ ص ۵۰۴ 🌹❤️ حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از این ماجرا به امیرالمومنین علیه السلام عرض کردن : ✨{ یا ابالحسن! فکر نکن دشمن تو فقط همین کسی بود که آمد و ابرازِ تنفر کرد ؛ بلکه دشمنانِ دیگری هم هستند که این کینه و نفرت را نسبت به تو در دل شان دارند اما فعلاً چیزی نمیگویند.....}✨ ☢
26.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ⏰ 👌 در لحظه زندگی کن 📹 لطفاً ببینید و منتشر کنید!
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شکر نعمت، نعمتت افزون کند... داستانی ناب و شنیدنی از کرامات امام رضا علیه السلام 🔘حجت الاسلام و المسلمین عالی
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 عظیم‌ترین عاشقانه‌ها در مناجات شعبانیه 🌐 آپارات
15.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به هر جای آسمان رفتم امام خامنه ای را دیدم «اللهم عجل لولیک الفرج»
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رمز موفقیت سپاه در کلام شهید سلیمانی به مناسبت سالروز میلاد سالار شهیدان امام حسین علیه السلام و بخشی از سخنرانی حاج قاسم سلیمانی در عملیات کربلای ۱ منتشر شد. میلاد تبریک به 🎊
11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فضائل حضرت عباس علیه‌السلام در کلام اهل بیت علیهم‌السلام 🔰
41.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ | کربلایی کیست؟ 🌺 ولادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مبارک باد 🔅کربلایی ها علاوه بر اعتقاد، اهل اقتداء به امام بودند ولو با صلیب روی گردنشان... 🔹نمازجمعه چهاردانگه مبارکباد 🎊
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش اسموتی خفن و خوشمزه😋.
💠روزت مبارک علمدار انقلاب...
خندید وگفت :چقدر نگران بنظر میاین ..چیز طبیعی دیگه ..البته ازاونجایی که رشد نی نی تونم خیلی خوب بوده.....اما بهتره بدونی که در دوران بارداری اونم سه ماه اول ..هورمون پروژسترون مسئول افزایش ظرفیت ریه ها برای تنفس میشه ...واینم هست که نیاز به اکسیژن بیشتری هست همون طور که گفتم وواسه این که اکسیژن بیشتری به خونت برسه ..تعداد دفعات تنفست بیشتر میشه یعنی از افراد عادی بیشتر ..واین به نظر میرسه که تنگی نفس داری ..چون اینطور نیست ..تالش توئه واسه اکسژن بیشتر که اینطوری حس میشه که تنگی نفس داری .. لبخندی زد وگفت :درضمن اون ریزه میزه ..درحال رشد کردنه ورحمت داره فضای بیشتری رو دربدنت اشغال میکنه..بنابراین رحمت فشار میاره به دیافراگمت ....ودیافراگمت هم به سمت باال سمت ریه هات میره ...واین باعث میشه که عمق نفس هات کم بشه وبه اصطالح به نفس نفس میفتی ... به ارسن نگاه کردم که نفسش رو فوت کرد بیرون وبا خیال راحت به صندلیش تکیه داد ..خندم گرفته بود ..دکتر هم خیلی خانوم پایه ای بود با ابرو اشاره میکرد به ارسن که اسوده نشسته بود ...خندیدم که دکتره گفت :بذار پرونده ات رو ببینم ...احتماال اخرای ماه سه هستی ...میخوای سنو گرافی انجام بدی ..هم بدونی جنسیتش چیه ؟هم سالمه یانه ؟؟.. سری تکون دادم وگفتم :دوست دارم بدونم بچه ام چیه ؟.. ارسن به من نگاه کرد وگفت :خوب ِخوبی ؟؟.. لبخندی زدم وگفتم :اهوم خوبم ... دکتر زند به پرونده ام نگاه کرد وگفت :خانومی برو رو تخت دراز بکش تا ببینی دخمل داری یا پسر ... خودمم ذوق داشتم خیلی زیاد انگار نه انگار من همون ادمی بودم که میگفتم من بچه نمی خوام ..گاهی خیلی حسش میکردم ....به ارسن نگاه کردم که دیدم اخم کرده ..یهو روبه دکتر گفت :من میتونم باشم .. دکتر زند لبخندی زد وگفت :بله ..بفرمایید ... کمکم کرد وروی تخت دراز کشیدم ...ارسن کنارم باال سرم ایستاده بود ..دکتر هم مشغول زدن ژل مخصوص بود ... صدای قلبش که خیلی تند مزد کل اتاق رو پرکرده بود ...به ارسن نگاه کردم که لبخندی داشت که یک ثانیه هم ازروی لبش نمی رفت ...خیره شده بودم به صفحه مانیتور ..دکتر لبخندی زد وگفت :دوست داشتین چی باشه ؟؟.. ارسن سریع گفت :پسره ؟.. دکتر سریع گفت :یک اقا پسرشرو بال که بااین که تکون های بچه از چهارماهگی شروع میشه ..گاهی یک تیکون های به خودش میده ...سپیده خانوم سعی کن نفس های عمیق بکشی ... به ارسن نگاه کردم که خم شد یشونیمو بوسید ..ویواش گفت :مرسی .. نیشم شل شده بود ..هیچ جوره م بسته نمی شد... دکتره با همون لبخند بلند شد ودسمال کاغذی رو داد بهم ورفت سمت میزش ..خواستم دستمال رو بردارم واون ماده رو پاک کنم که ارسن خودش مشغول شد وبا یک نگاه قدرشناسانه گفت :مرسی گلم ..ببخشید دیگه زحمت بارش با شما ..بعدش با من ..نمی ذارم اذیتت کنه ..خیلی ممنون ... خندیدم وگفتم :درست حرف بزن .بارکش عمه ات بود ..بی تربیت .. خندید ودوباره پیشونیمو بوسید وکمم کرد بلند بشم رفتم سمت میزش که گفت :تا االن که همه چی خوبه خداروشکر ..ضربانش ..قلبش ...وازهمه محمتر بند جفته ...خالصه وضعیتت نرماله ...اما واسه چند ماه دیگه بازم بیا که ازهمه لحاض چکاپ شی که بیماری قلبی یا سندروم نداشته باشه ..مواظب خودتم خیلی باش ..واستم قرص های تقویتی مینوسم..انشااهلل خوشبخت ترازاین بشی ..وبا خنده بی صدا اشاره کرد به ارسن که سرش تو گوشیش بود نیششم باز ... خندیدم ...بهترین دوست مامان بود .. کیفم رو برداشتم ورفتم سمت ارسن که گفت :هیچ مشکلی نداری دیگه ؟؟..مطمئن باشم خوبی؟؟؟.. لبخندم پرنگ شد وگفتم :بریم .خوبم .. دوباره تشکر کردم از دکتر وبا هم رفتیم بیرون ...دستش رو دور کمرم حلقه کرد وگفت :من قربون تو اون ریزه میزه ..ای جونم پسره ..اسمش رو مسیح میذاریم .. اخمام تو هم شد ...گفتم :من خوشم نمیاد ازاین اسم ..بهتره یک چیز دیگه باشه ... انقدر خوش حال بود که متوجه نشد که ناراحتم وگفت :نه اتفاقا خیلی اسم قشنگی هست ..بریم بیرون شام ؟ داخل ماشین نشستم وگفتم :نه بریم خونه من کار دارم واسه جشن سارا ... توسکوت بودیم ..یهو مسیر رو عوض کرد که گفتم :کجا میریم ؟؟.. تک تک اجزای صورتش لبخند رو داشت ..همین طور هم گفت :میخوام برم کلیسا ..نمی دونی چقدر ارامش داره ..اصال ولش کن متوجه نمی شی... اولین بارو باید خود بگم ..تند گفتم :بچمون مسلمون میشه ها اسمشم محمد منصور میشه .. ابروی داد باال وگفت :اذیت نکن دیگه ..خوشیمون روزهر نکن ... با حرص گفتم :االن من بگم باشه هرچی تو بگی ..خوش حالی وخوشیت زهر نمیشه ..اما من که ۷۹