eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
12.4هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
💕از جوانی پرسیدند بدترین دردها چیست گفت : درد دندان و داشتن همسر بد پیری این مطلب را شنید و گفت : دندان را می توان کشید و همسر را می توان طلاق داد. بدترین دردها درد چشم و داشتن فرزند بد است. نه چشم را می توان جدا کرد و نه نسبت فرزند را می توان منکر شد. سعی کنیم همیشه وجودمان باعث افتخار پدر ومادرمان باشد... ❄️🌨☃️🌨❄️
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
💕چند تا ضرب المثل با معنی ▪️در خانه مور،شبنمی طوفانست! معنی : بلای کوچک برای فقیر بزرگ است ▪️فقیر ، در جهنم نشسته است ! معنی : هر چه از دست تهی دست برود می گوید : به جهنم. ▪️درخت هر چه پر بارتر باشد شاخه هایش پایین تر می آید ! معنی : یک انسان واقعی هر چه از نظر مقام و معنا بالاتر برود متواضع تر میشود . ▪️سر بزرگ، بلای بزرگ داره معنی : مانند هرکه بامش بیش برفش بیشتر ▪️گرگِ دهن آلوده ی یوسف ندریده معنی : کسی که کاری نکرده و مردم او را فاعل آن کار می شناسند و بد نامش می کنند ▪️کور خود و بینای مردم معنی : عیب خود را نمی بیند ولی عیب دیگران را می بیند ❄️🌨☃️☃️❄️
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتلت گوشت😍😋 شما کتلت گوشت رو چجوری درست میکنید؟ خیلی ها برای درست کردن کتلت از آرد، تخم مرغ و سیب زمینی پخته استفاده میکنند ولی من یک روش دیگه برای کتلت درست کردن رو دوست دارم بدون آرد و تخم مرغ و با سیب زمینی خام👌🏼 . اول از همه دقت داشته باشید که با رنده ریز پیاز و سیب زمینی رو رنده کنید. آب پیاز و سیب زمینی را بگیرید. گوشت رو بهشون اضافه کنید و بعد نمک، فلفل، زردچوبه، پودر سیر و کمی هم زعفران بهش بزنید . خوب باهم مخلوط کنید و اگر آب انداخت حتما آب اضافی را از مخوط جدا کنید، بعد سرخ کنید یادتون باشه خیلی کلفت کتلت ها رو درست نکنید تا خوب ترد بشه، تابه حتما تفلون باشه و نیم سانت روغن داشته باشه. . یکی از مزایای سیب زمینی خام و نکته مهمش این هست که روغن کمتری مورد استفاده قرار میگیره . در کنار کتلت هم که یار همیشگیش سیب زمینی سرخ کرده فراموش نشه مواد لازم: ۳۰۰ گرم گوشت چرخ کرده ۲عدد سیب زمینی درشت و یک عدد پیاز ادویه به مقدر لازم
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😋 پودر نارگیل......200گرم شیر عسلی......200گرم ( حدود 3/4 پیمانه) شکلات تخته ای...... برای تزیین شیر عسلی و پودر نارگیل رو داخل کاسه میریزیم و خوب خوب مخلوط میکنیم تا خمیری شه،دستمون رو چرب میکنیم یا خیس می کنیم و از مواد به اندازه گردو برداشته،می تونیم وسطشو گود میکنیم و مغز بزاریم و بعد دوباره گلوله میکنیم بهتر داخل یخچال بزارید تا یکم سفت بشه.بعد داخل شکلات تخته ای بن ماری شده،میغلتونیم و در آخر با هرچی خواستیم تزیین میکنیم
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*😍😋 [مواد لازم]برنج ۴ پیمانه آب جوش۲ لیوان بزرگ برای پخت گوشت لوبیا چشم بلبلی یک و نیم پیمانه گشنیز تازه یک کیلو گوشت خورشتی ۱۲ عدد پیاز یک عدد ادویه ها: نمک، فلفل ، کاری، پودر سیر، زردچوبه پیاز خلالی یک عدد زعفران دم کرده *مواد لازم سس* رب ۲ قاشق غذاخوری آبلیمو در صورت تمایل آب گوشت
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیاز پیچ😍😋 اول از همه پیاز ها رو مثل تصویر از وسط برش بزنید بزارید تا ۱۰ دقیقه ای اب پر بشن دربیارید بزارید داخل فریزر به مدت ۱۰ دقیقه🤗 . گوشت چرخ شده نصف کاسه رو همراه فلفل دلمه ای نصفی و قارچ سه دونه و نمک و فلفل سیاه و فلفل قرمز نصف قاشق چای خوری . مواد رو با هم مخلوط کنید و پیازها رو از فریز دربیارید و از مواد گوشتی داخلش بزارید و رول کنید و داخل تابه بزارید اب سه لیوان و ربگوجه دوقاق و نمک به مزه با هم مخلوط کنید و روی سطح پیازها بریزید و بزازید ۴۵‌تا ۵۰‌دقیقه بپزه با شعله کم با برنج سرو کنید که طعمش عالیه
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
آموزش هندی😋😍یه بامیه متفاوت و خوشمزه
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش 😍 بامیه ی ترد وخوشمزه ای که به هر شکلی می تونید تهیه ش کنید خمیر این بامیه یه مرحله پخت کوتاه داخل فر داره وبعد سرخ کردن حالا دلیل اینکه تو فر میره چیه؟ ❌ اول اینکه به هر شکل وبا هر ماسوره وطرحی که خواستین می تونین خمیر بامیه را شکل بدین وبا یه پخت کوتاه داخل فر شکلشون حفظ میشه و موقع سرخ شدن بهم نمی ریزه ❌دوم اینکه سرخ کردن شون بعد از پخت داخل فر خیلی کوتاه میشه و مثل بامیه معمولی طول نمیکشه و ❌سوم اینکه روغنتون هم کف نمیکنه با این میزان مواد حدود ۳۰ تا بامیه خواهید داشت شیر ۲ پیمانه (۵۰۰گرم) از آب هم می تونید استفاده کنید روغن مایع ۱/۴ پیمانه (۵۰گرم) شربت بار یا عسل ۱ق س آرد ۱ و۲/۳ پیمانه (۲۵۰گرم ) وانیل ۱/۴ ق چ تخم مرغ ۳_۲ عدد بکینگ پودر ۱/۴ ق چ (میتونید نریزید) ادامه👇👇
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
👈شیر ،روغن مایع وشربت بار را باهم مخلوط کنید وروی حرارت ملایم قرار دهید به محض جوش زدن مخلوط آرد الک شده وبکینگ پودر را اضافه وسریع مخلوط کنید حرارت را کم کنید مدام خمیر را هم بزنید وزیر ورو کنید تا خمیر یکدست ولطیف شود حدود ۱۰ دقیقه با حرارت کم داغ بزنید(یعنی مرتب زیر ورو کنید ) سپس خمیر را داخل ظرفی منتقل کنید پس از ولرم شدن تخم مرغ اول ووانیل را اضافه وخوب مخلوط کنید سپس تخم مرغ دوم واگر خمیر خیلی سفت بود تخم مرغ سوم نیز اضافه شود(اینجا ۳ تا تخم مرغ استفاده شد میزان تخم مرغ بستگی به جنس آرد وسفتی خمیر داره ممکنه بیشتر هم نیاز بشه) غلظت خمیر طوریه که با فشاار دست از قیف خارج بشه یعنی کمی سفته خمیر را داخل قیف پارچه ای محکم بریزید وبا ماسوره دلخواه هر طرحی دوست داشتین شکل بدین ✔ماسوره استفاده شده: ماسوره سلطان هست (بزرگ) درون فر از قبل گرم ۱۷۰درجه حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ای بپزید وقتی پختند که براحتی از قالب جدا شوند پس از پخت وسرد شدن درون روغن داغ با حرارت ملایم سرخ کنید وبلافاصله درون شربت ولرم بیندازید ⭕می تونید دستور بامیه معمولی را هم به این شکل درست کنید یعنی وقتی خواستین شکل های خوشگل وشیک بهشون بدین به این روش عمل کنید موقع سرخ کردن هم راحتترین 😘
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
🌷خداچه کسانی راامام وحاکم ماقرارداده؟ 🌷امام سجاد ع: ايها الناس! اعطينا ستا و فضلنا بسبع: اعطينا العلم و الحلم و السماحة والفصاحة و الشجاعة و المحبة في قلوب المؤمنين.... 🌷 خداوند به ما۶ صفت عطا فرموده: 🌷۱.علم، 🌷۲.بردبارى، 🌷۳. سخاوت، 🌷۴. فصاحت، 🌷۵.شجاعت 🌷۶. محبت در قلوب مؤمنين ❄️🌨☃️🌨❄️
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 انتشار نخستین‌بار 📹 | رهبر انقلاب: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرموده‌اند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم؛ وقتی دعا برای فرج آن بزرگوار میکنید، در واقع دارید زمینه را برای دعای آن بزرگوار به خودتان و برای خودتان فراهم میکنید؛ این‌جوری است. ⛅
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه بدانند 🔹پیشبینی رهبرانقلاب از آینده‌ی جنگ اقتصادی علیه ملت ایران
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
🔴⚡️خمینی را از آموزه های مهدوی کودکان حذف نکنید! 🔺بقیة الله -لقب انحصاری امام دوازدهم- نه یعنی باقیمانده خدا؛ بلکه بمعنای "وجه باقی" پروردگار است. 🔺نزدیکترین اصطلاح به آن "اولوا بقیة" در قرآن است: فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ ۗ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ(۱۱۶ هود)؛ پس چرا از نسلهاى پيش از شما صاحبان بقائی نبودند كه [مردم را] از فساد در زمين باز دارند؟ جز اندكى از كسانی كه از ميان آنان نجاتشان داديم. و كسانی كه ستم كردند به دنبال ناز و نعمتى كه در آن بودند رفتند، و آنان بزهكار بودند. 🔺"اولوا" مثل "ذو" دلالت بر مصاحبت می کند اما مصاحبتی متصل تر و پیوسته تر. اولوا العلم یعنی صاحبان علم و اولوا بقیه یعنی صاحبان بقاء، کسانی که "وجه رب" شده و باقی اند (علماء باقون ما بقی الدهر) 🔺این "اولوا بقیه" -که نزدیکترین به بقیة الله هستند- کتاب بیشتر و شاگرد بیشتر نداشته اند؛ به نص قرآن: "ینهون عن الفساد فی الارض" کرده اند. مقابل "ظالمین" و "مترفین" ایستاده اند. فقط همین خط است که توسط بقیة الله(عج) تکمیل و "یملا الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً" می شود. 🔺به تحقیق عَلَم بلند اولوا بقیه با این نص صریح قرآنی در دوره غیبت، شخص امام خمینی بوده است و هیچ عالم و عارفی از این حیث با او قابل مقایسه نیست. 🔺سرود در ورژن اول خود نشان داد ابزاری مناسب برای انتقال مفاهیم مهدوی به کودکان است؛ اما صد حیف که برای بار دوم هم نام خمینی بزرگ -این نشان ممتاز راه مهدوی- در آن نیست! امام خمینی اندازه شیخ احمدکافی بلکه ابن مهزیار و میرزا کوچک، حضور در این سبد فرهنگی نداشته است! عجیب اینکه علیرغم اعتراضات بار اول، در سرود دوم هم غایب است! 🔺امام عزیز محتاج یک سرود برای فهمیده شدن نیست؛ لکن بقیة اللهِ قرآن بدون او از مهدویت های مرتجع و متحجر، سازشکار و اهل قعود و مُترف و اشرافی قابل شناسایی نیست. شیخ کافی و کوچک خان و ابن مهزیار ذیل آن عَلَم بلندِ ینهون عن الفساد فی الارض نشان میشوند ؛حتی همت و سلیمانی ها بدون او صفرهای بدون یک اند! آموزش به فرزندان را یک فریضه بدانیم!
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگه حجاب حکم اسلامه پس چرا تو بقیه کشورهای اسلامی،اجباری نیست؟ 🔹 برای چی فقط ایران؟؟؟؟
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
🙏🙏 ✅داستان واقعی نامه نگاری مرد دهاتی با امام زمان عج ✍اسمش علی بود و از سادات، صدایش می کردند آ سید علی، دهاتی بود و کم سواد، اما عجيب صفای باطنی داشت، همشهری و هم دهاتی همین شیخ حسنعلی نخودکی خودمان خودش تعریف می کند جمعه صبحی اول طلوع خورشید به بالای تپه ای رفتم کنار چشمه ای و عریضه ای، نامه ای،نوشتم برای امام زمانم که آی آقا جان! سنم دارد بالا می رود و هنوز صاحب فرزندی نشدم... کاغذ را که نوشتم پرت کردم سمت چشمه، باد گرفت و نامه را چسباند به عبایم، دو سه باری آمدم کاغذ را به داخل چشمه بیاندازم اما هر بار نمی شد، به دلم افتاد کاغذ را بردارم و بخوانم، برداشتم، نگاه كردم ديدم كه جواب من همان وقت آمده است؛ قبل از اينكه به آب برسد؛ داخل کاغذ نوشته است: خداوند دو فرزند نصيب شما ميكند كه يكي از آن ها منشأ خدمات خواهد بود. 💚 قربانشان رَوَم برایشان فرقی نمی کند مدیر باشی، تاجر باشی یا یک روستایی بی سواد، دلت که پاک باشد تحویلت می گیرند و آبرومندت می کنند،در این قحطیِ محبت یک رفيقِ بی غلُّ غش می خواهند امام زمان تا رفاقت را در حقش تمام کنند. چقدر نگاه زهرایی تان را می خواهم آقا جان دلم برایِ کسی می تپد بیا ای دوست بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم 📚برداشتی آزاد از سخنان استاد اخلاق شیخ جعفر ناصری 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ❄️🌨☃️🌨❄️
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
🔴 توسل به مادر امام زمان (عج) 🔹آیت الله شیخ احمد مجتهدی رحمه الله علیه می فرمایند من هر موقع کارم گیر می کند ، هزار صلوات نذر حضرت نرجس خاتون مادر (سلام الله علیهما) می کنم و کارم درست می شود. 📚 آداب الطلاب ص ۲۴۳
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
🌷راه ملاقات با امام زمان عجل الله فرجه🌷 مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی میفرمود: پدرم آیت الله میرزاعبدالعلی تهرانی نقل میکرد که دربازارتهران روحانی اهل معنایی بود که مغازه کفاشی داشت معروف به سیدعبدالکریم پینه دوز دربین خواص معروف بود که امام زمان علیه السلام هرچندوقت یکبار برای دیدن سید به مغازه او میرود.پدرم می گوید: یکبارازسیدعبدالکریم پرسیدم:چرا امام زمان علیه سلام به دیدن شما می آید؟ فرمود:خودم یکبار این سوال را از حضرت پرسیدم،آقافرمودند: به خاطراینکه بانفست مبارزه کردی.هرعمل و کاری که بخاطر نفس است راکنار زدی وآن را که خدا خواسته عمل کردی
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
26 ✔️ درجۀ پایین تر از این هم مال کسانی هست که "عالم قبر" رو میبینن.... 👈 یعنی کسی که "لحظۀ جون دادن و داخل قبر شدن" رو ببینه و با حسرت فراوان بگه: به هایی که کردم نمی ارزید..... 😭😓 ☑️ مرحلۀ پایین تر از این مرحله هم اینه که "آدم شبِ قدر رو در نظر بگیره و بگه خدایا مقدّرات سال جدیدم رو مثل سال گذشته ام قرار نده....."😥😢 ✅🌹 و همونطور که گفتیم، "عالی ترین نوع توبه اینه که در مقابل اطاعت از خداوند متعال، اطاعت از خودت رو خیلی زشت بدونی ...." 💖 بعد از یه مدت از هواپرستی متنفر میشی😌 🌼
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
چشم گرد کردم وگفتم :محمد لوس نشو..از صبح بود ... خندید وگفت :حاال ما خواستیم یکم مسخره بازی دریاریم ها .. خندیدم دستم رو دور کمرش حلقه کردم وگفتم :خوش حالم که شوهرمی .... باز شیطون میشه ومیگه :چرا ؟؟.. منم صادقانه میگم :چون ارامش میگیرم با حضورت ...افتخار میکنم به داشتنت .. حلقه دستش رو تنگ تر میکنه ونمی ذاره ادامه حرفم رو بگم ومیگه :بانو این همه هندونه؟! چیکارکنیم ما ؟؟ میخندم حرف هایم را باور نکرده ...سرم رو بلند میکنم ونگاهش میکنم ..هیچ نمی گویم ..هیچ نمی گوید ... متوجه صداقت کالمم که میشود همین طور که سرش را پایین میاورد زمزمه میکند ...زندگیمی سپیده ... زیر برنج را خاموش کردم که داخل شد وگفت :میشه یکم بهم مرخصی بدین یک سر تا بیمارستان برم وبیام .. ناراحت شدم اما به روی خودم نیاوردم که گفت :من قربون اخم زیر پوستیتون...سریع میام که نهار رو دور هم باشیم االنم مامانت گفت از خونه دوستش داره بر میگرده ....کی بشه بریم خونه خودمون اسم خونه خودمون لبخند میکاره رو لبم ..یقیه خراب لباسش رو درست کردم وگفتم :باشه برو به کارت برس ..منتظرتم ... پیشونیم رو پر مهر بوسید وگفت :پس خداحافظ فعال ومواظب خودتم باش ... تا دم در بدرقه اش کردم ...تا اخرین لحظه با حرفاش میخندوندم ..اصال محمد حسین همیشه شاد بود مگر این که اتفاقی خیلی مهم وبحرانی میفتاد که جدی میشد اما جدی هم که میشد انگار یک ادم دیگه میشد ...نمیشناختیش چون به اخالق شادش نمیخوره اون جدی بودنه ..اما از میریتش تو کارها خیلی خوشم میاد ..مَرده وحرفاش حرف مزخرف نیست ..به قول نغمه مرد عمله ... بوقی میزند وراه میفتد ..خواستم در رو ببندم که کسی مانع شد وهمان بچه که در فیلم دیده بودمش جلوم ظاهر شد ...تعجب کرده ..یک قدم عقب میروم که مردی داخل خانه میشود ... سریع گفتم :اقا بفرمایید بیرون ..شما اصال کی هستین که برام فیلم های بچه اتون رو میفرستین؟ وهمین طور اون حرفاتون رو ... مکث میکند ...دقیق نگاهم میکند سرتاپایم را ...از نگاهش معذب میشوم از ان چشمان سبزی که صورتم را میکاود انگار به دنبال یک حقیقت است ...دستی به موهای سیاهش میکشد چیزی را زمزمه میکند ...جلو رفتم وگفتم :اقا شما کی هستین؟ ...فامیل هستین؟ ..دوستین ؟...چی میخواید اینجا ؟؟.. دستی به صورتش کشید وگفت :اسمت چیه ؟؟ ابرو دادم باال وگفتم :اقا محترم بهتره هر چه زودتر برین تا زنگ نزدم به پلیس ... از فک منقبض شده اش ..میفهمم عصبی است ..با مکث گفت :من یکی از دوستان پدرتون هستم سپیده خانوم ... اسمم را میداند واز من اسمم را میپرسد ؟؟شک میکنم تند گفتم :اقا خواهشا مزاحمت درست نکنید اصال کی هستین که اسم منو میدونید ولی ازمن اسمم رو میپرسید؟ ... در جواب دادن تعلل میکند وبه یکبار ..به مانند کسی که چیزی را کشف کرده گفت :میدونید شک کردم که سارا خانوم نباشید ؟ چیزی نمی گویم که گفت :اشکال نداره بیام داخل ... با این که نمی دانم کدام دوست باباست گفتم :بفرمایید االن که مادرم نیستن ...شما چیکار دارین؟ ..میدونید که پدرم فوت کردن ؟؟.. سریع گفت :میدونم سپیده خانوم ..من با مادرتون کار دارم هستم تا بیان ..البته اگر اشکال نداره .... با این که نمی خواستم مردی غریبه به خانه بیاید اما زشت بود اگر راهش نمی دادم مجبوری گفتم :خواهش میکنم بفرمایید داخل ..منم االن تماس میگیرم که زود تر بیان ..فقط شما اقایی ؟؟؟؟؟ خیلی خون سرد وارام گفت :بگید نائینی ... به داخل راهنماییش کردم وخودم هم خواستم برم که گفت :سپیده خانوم میشه چند لحظه از مسیح پسرم مراقبت کنید من شرمنده اما از صدای گریه اش خسته شدم ... باز هم مکث کردم وگفتم :اشکال نداره ... بچه رو گرفتم ..چقدر خواسنتی بود بچه ..یک شلوارک سفید وتی شرت ابی اسمانی وکاله ابی اسمانی سرش بود ..شصتش رو مک میزد ..به روش خندیدم که لباش خندید ...چقدر اروم بود ..من که ندیده بودم این بچه گریه کنه ؟؟چرا گفت بگیرمش ؟؟...باخود میگویم حتما خسته شده.... ستاره خانوم را صدا میزنم که پذیرایی کند ...بهش نگاه کردم که با لبخند خاص نگاهم کرد ..لبخندش ونگاهش هیز نبود ..اما خب سرم رو انداختم پایین وبا پسرش بازی کردم ...اوهم روی مبل کمی جابه جا شد وبا همان لبخند که پاک نمیشد از روی لبش به خوردن شربتش ادامه داد .. سرگرم بودم با بچه که گفت :شما چند ماه پیش رو یادتون هست که با پدرتون رفتیم بیرون ..یعنی مسافرت ...شیراز ؟؟.. نمی خواستم بداند که من فراموشی دارم ...مکث کردم ...نمی دانستم دروغ بگویم یانه ؟؟...اما با ۲۲۴
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
پروی گفتم :چرا میپرسید ؟؟؟.. سریع گفت :یادتون نیست که با همسرم چقدر دوست بودین ...شما رو خیلی خوب میشناخت ...دیگه داشتم اذیت میشدم ...نمی خواستم خاص عام مشکلم را بدانند ...از طرفی هم هرچه فکر می کردم هیچی به ذهنم نمی رسید سرم از درد در حال ترکیدن بود ...سریع بلند شدم وگفتم :ببخشید ... بچه را دادم بهش ورفتم داخل اشپز خانه از داخل قرص هایم دنبال قرص مورد نظر گشتم ..سریع با کمی اب خوردمش وشقیقه هام رو ماساژدادم ...خواستم برگردم که دیدم تکیه داده به در ونگاهم می کند ..اخم دارد وخیره نگاهم می کند سریع گفتم :چیزی الزم دارید ؟؟... موشکافانه نگاهم کرد وداخل شد ...یک راست امد سر قرص هام که گفتم :اقای محترم دارید .. سریع میان حرفم پرید و گفت :یک لحظه سپیده خانوم ...با دقت قرص ها رو نگاه کرد . ..با خشم پالستیک رو گرفتم وگفتم :برید بیرون اقا ... نگاهش تردید داشت که چیزی را بگوید یانه ؟؟..قدم به قدم نزدیک تر می امد ...ترسیده می رفتم عقب ...بهتر بود هرچه سریع تر بگم ستاره هم بیاد باال تنهایی میترسیدم ..خوردم به دیوار وگفتم :اقا برید کنار ... بچه اش را داد بهم ...سرش را کنار گوشم اورد که من قبض روح شدم کنار گوشم گفت :ممنون میشم بازم مراقب این فینگیل من باشی سپیده جان ... سردردم بیشتر شده بود ...بالفاصحه رفت بیرون ..عصبی گفتم ستاره بیاد ...تا امد بچه را دادم بهش وگفتم :مواظب این اقا باشید که سرک نکشن به جایی تا زمانی که مامان بیاد منم میرم باال سرم درد میکنه .. چشمی گفت ومنم در حالی که سر درد ناکم رو محکم در دست گرفته بودم راهی راه پله هاشدم که به اتاقم بروم که صدایش امد که گفت :سپیده خانوم من میدونم فراموشی دارید همسرم که دوست شماست به من گفته ..نمی خواد خجالت بکشید ... عصبی گفتم :میدونید وسوال میپرسید از چند ماه گذشته ؟؟ خیلی خون سرد گفت:میخواستم بدونم خوب شدین یانه ؟؟خیلی عذر میخوام ... کنترل اعصابم رو از دست دادم اما چند نفس عمیق کشیدم وبغضم رو که از سر ناتوای در شناسایی این ادم بود قورت دادم وگفتم :اصلا چی میخواید ؟؟ ۲۲۵
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان دختری که در دام پسر زیبا افتاده و بلایی که سر دختر اومد 😔 داستانی که شیخ احمد کافی تعریف کرده و عاقبت معجزه آسای پاکدامنی این دختر
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
‌❣ ‌وسط معرکھ نبرد با داعش ، از عراق زنگ زد و گفت : شنیدم تهران برف اومده . . گفت برو فلان پادگان سپاه ، آهوها از کوه میان پایین بخاطر غذا .. براشون علوفه و آب تهیہ کن ، حیوونا بی‌آب و غذا نمونن ! به شوخی گفتم حاجی! وسط جنگ با داعش بھ آهوها چیکار داری!؟ گفت من به دعایِ آهوها نیاز دارم :)🌱 | . ♥️
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
32.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 موضوع رفیق بد سخنران شهید کافی(رحمت الله علیه) 💚الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌💚
۲۰ اسفند ۱۴۰۱