-802152701_-214020.mp3
13.05M
⭕️ سخنرانی صریح و شجاعانه ی #حاج آقا پناهیان به مناسبت دهه فجر در مسجد چهارمردان قم
♦️حکم بنی صدر خائن چه بود ؟
♦️حکم کسی که نفوذی است و ارزش اموال مردم را یک سوم کم کرده چیست؟
♦️حکم کسی که عامدانه و آگاهانه درصدد ناراضی کردن جامعه است چیست ؟
♦️احکام طهارت و نجاست را همه می دانند #احکام مبارزه با طواغیت را در منبرها شرح دهید
#تفاوت کاپیتولاسیون و پالرمو و قراردادهای ننگین امروزی چیست؟
چرا #فقها ساکتند آیا #امام خمینی اشتباه کرد یا...
♦️این سخنرانی را حتما دانلود و فوروارد کنید به نکات بسیار حساس و دقیقی استاد پناهیان اشاره کردند.
🔻ظهور بسیار نزدیک است
#یڪ_فنجاڹ_عشق_مهماڹ_مڹ_باشید
#بوے_باران
#قسمت_یازدهم
#بہ_نام_خداے_پرستوهاے_عاشق
•°•°•°•
کمی مکث کردو گفت:
_آخه چرا؟
+گفتم که...
به دو دلیل
_میتونم بپرسم اون دوتا دلیل چین؟
+بله
_خب...اون دوتا دلیل چین؟!
یه رز دیگه برداشتم و همینطور که گلبرگ به گلبرگ پر پر شون میکردم ادامه دادم:
+دلیل اول خانواده من هستن که میدونم به هیچ وجه راضی نمیشن
و دلیل دوم ...
_دلیل دوم چی؟
+و دلیل دوم اینکه شما بخاطر چادرم منو میخواید!
_ببخشید متوجه نمیشم...
لرزش صدامو کنترل کردم و ادامه دادم:
+شما منو قبل از اینکه چادری بشم دیده بودین ومیشناختین...
سرمو بالا آوردم و تو چشماش نگاه کردم:
اما چرا بعد از اینکه چادری شدم،برای خواستگاری پا پیش گذاشتین؟! کلافه بود...
دستی به موهاش کشیدو گفت:
+کاش میتونستم بهتون ثابت کنم که بخاطر چادرتون پا پیش نذاشتم...کاش...
اما
اینو بخونید...شاید نظرتون عوض شد...
و بعد یه دفترسبز رنگ وگذاشت روی سنگ قبر وبعد رفت...
اشکام یکی پشت دیگری پایین میریختن..
خدایا این چه حسیه؟
چرا هروقت میبینمش قلبم تند تند میزنه
دست و پام میلرزه؟
دلم هُرّی میریزه؟
دفترو برداشتم
و باز کردم و آروم شروع کردم به خوندنش...
(بسم الله الرحمن الرحیم...
توی اردوی شلمچه باما همراه بود...
عجیب بود...خیلی...
جالب اینه که نمازخوندم بلد نبود
اما داشت میومد شلمچه...!
وقتی بهم گفت نماز بلد نیست
یه لحظه ازش بدم اومد که با این سنش نماز خوندن بلد نیست.
اما سریع تو ذهنم اومد که
سید از جدت خجالت بکش!
شاید تو خونواده ای بزرگ شده که مقید نیستن...
.
وقتی بهش گفتم که نماز بخون و بدون هیچ چون و چرایی قبول کرد،
فهمیدم که پایبند اعتقادات خونواده اش نیست.
اون نماز بهترین نماز عمرم بود...
اما به خودم تشر زدم که اون دختر،
هیچ سنمی باتو نداره
و باید خودتو کنترل کنی که به چشم خواهر ببینیش...
اما
این دختر
دل و ایمان مارو باخودش برد...
اما باز هم به خودم میگفتمکه پایبند عشق یک طرفه نشو!
وقتی که از شلمچه برگشت
دیدم که چادری شده...
حدس میزدم...
خیلی از دوستاشو از دست داد
اما براش مهم نبود...
از وقتی که چادری شد،،،
فهمیدم که نصحیت های عقلم به دلم،
همه بی فایده بودن...
⬅ ادامه دارد...
•°•°•°•
#یڪ_فنجاڹ_عشق_مهماڹ_مڹ_باشید
#بوے_باران
#قسمت_دوازدهم
#بہ_نام_خداے_پرستوهاے_عاشق
. •°•°•°•.
سید محمد:😨👇
یک ماه باخودم فکر کردم و کلنجار رفتم... قدرت قلبم بیشتر از عقلم بود و این شد که باهزار مکافاتی که بود، ازش خواستگاری کردم... نمیدونم چه جوابی میشنونم اما من بادوست شهیدم قول و قرار گذاشتم... بهش گفتم من این همه برات زحمت کشیدم و هر جمعه اومدم پیشت و تنهات نذاشتم تو هم نیلوفرو به من بده... خدایا... میدونم که میدونی چقدر دوسش دارم... من از تو میخوامش...)
نیلوفر:😬👇
دستی به صورتم کشیدم که پراز اشک شده بود... خدااایا
منم میخوامش... !
الان تازه فهمیدم این تپش قلبها و لرزش دستها و هُرّی ریختن دلها همه اینها ،
عشق بودن... منم عاشق شده بودم و خودم خبر نداشتم...
#قلبم_برای_تو
آهنگ محسن چاووشی تو ذهنم تکرار شد:
.
(تو داری از خودت، فرار میکنی
داری با ریشه هات، چیکار میکنی؟!...) .
جواب منفی داده بودم به کسی که دوستش داشتم... اما حالا فهمیدم که دوست داشتن اون بخاطر چادری شدن من نبود... خدایا این مشکل که حل شد... با خانواده ام چه کنم؟!.. خدایا اونا مخالفت میکنن من مطمئنم... و هق هقم بلند شد... . .
.
چند روزیه که ازش خبر ندارم... تو دانشگاهم ندیدمش... زهرا متوجه حال خرابم شده بود.
_عاشق پاشق شدی رفتتت😐😂😏 +اااا...زهرا اذیتم نکن...
حالم بده این چند روز از بس بغض کردم و اشک ریختم خسته شدم... زهرا؟!
_جانم؟! +راسته که میگن دخترا سخت عاشق میشن و غم عشق زیاد میکشن؟! _اره راسته...
اماتو که مشکلی نداری..
تو که طرفتم عاشقته... +اره..
اما خونواده ام... .
تق تق تق... _اجازه هست بیام تو؟! +جانم مامان.بفرما
_به به نیلوفر خانم... چه بزرگ شدی😐 +چیشده مامان؟ من که همون اندازه ام😂
_پاشو خودتو جمع کن شب خواستگار برات میاد +اااه.مامان گفتم من فعلا قصد ازدواج ندارم!
_خیلی اصرار کردن...
توهم که جواب مثبت ندادی...
نخواستی میگی نه... .
یه تیپ معمولی زدم و چادرم و سرم کردم الانا بود که برسن... اصلا حوصله ندارم .
خدایا من #محمد و میخوام😢😢
.
⬅ ادامه دارد...
•°•°•°•
#نکتہ_هاے_ناب
🔑 #كليد_هاى آسـمانها و زمين از آن
اوست براى هر كس كه بخــواهد
روزى را گشاده يا تنگ مى گرداند
اوست كه بر هر چيـــزى داناست.
📒سوره مبارکه الشوری آیه ۱۲
✅خواستِ خدا بی دلیل نیست ،براساس بهترین حکمت و #نظم و فرمول های خاص است...
👌تمام #فرمول ها در مورد هستی و انسان در کتاب زندگی(قرآن) و گفته های نماینده های تخصصی(انبیا و ائمه علیهم السلام)آمده است🌹
#تلنگر
babolharam GhafarNejad.mp3
19.75M
|⇦•روضه و توسل تقدیم ساحتِ مقدس مادرِ ادب حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج کاظم غفار نژاد تقدیم روح ملکوتی امام راحل و همۀ مادرانِ شهدا •✾•
______________
↫ پی نوشت :
#Terrorist_America ;
Death to USA is a belief.
The blood revenge of General Suleimani & abu mahdi al_muhandis is the conquest of #Quds and the Destruction of Israel.
Wait for the Iranian lions.
#آمریکای_تروریست ،
مرگ بر آمریکا یک اعتقاد است.
انتقام خونِ ژنرال سلیمانی و ابومهدی المهندس فتح #قدس و نابودیِ اسراییل هست .
منتظر شیر بچه های ایران باش.
#FoulMouthedTrump
|⇦•روضه و توسل تقدیم ساحتِ مقدس مادرِ ادب حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج کاظم غفار نژاد تقدیم روح ملکوتی امام راحل و همۀ مادرانِ شهدا •✾•
┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
«حَسْبُنَا اللَّهُ و نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى و نِعْمَ النَّصیرُ»
یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ ..
یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین. اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة یا صاحب الزمان ..
ای اُم بنین که فاطمه بودت نام
بر تربت توُ چهار شهیدِ تو سلام
دیروز کنارِ چهار فرزندِ علی
امروز کنارِ تربت چهار امام
نیستی زهرا ولی مانندِ زهرا اطهری
خانۀ شیرِ خدا را خانه دارِ دیگری
بعدِ زهرا ، بعدِ زینب از همه زن ها سری
ای تمام مادران قربانِ تو نامادری
پیش تو تعظیم کرده آسمان ها و زمین
مادری کردی تو بر مثلِ امیرالمومنین
با تو میشد عطر و بویِ فاطمه احساس کرد
عفت دامانِ تو ، عباس را عباس کرد
مانند نوری آمدی تابیدیُ بعد
با دستِ زهرا موردِ تاییدیُ بعد
خود را دم بیتِ ولایت دیدیُ بعد
آن چارچوبِ سوخت بوسیدیُ بعد
گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم
من آمدم دستانِ زینب را بوسم
*دخترِ قبیلۀ بنی کلابِ ، طائفه دارِ ، فامیل داره .. از یه طرم داماد علی ابن ابیطالب امیرالمومنینِ ، نمیشه که این عروس رو تنها بدرقۀ خانۀ داماد کرد ، فامیل باهاش اومدن اما تا رسیدن به محلۀ بنی هاشم بی بی فرمود به دور و بری هاش این کوچه حرمت داره .. حواستون باشه ..*
کم کم پسرهایِ تو بال و پر گرفتند
دور و برت را مثلِ یک لشکر گرفتند
بویِ امیرِ فاتحِ خیبر گرفتند
درسِ شجاعت از خودِ حیدر گرفتند
گویی از اوصافِ عظیمِ تو همین حد
زینب پس از زهرا تو را مادر صدا زد
ای وای از روزی که قلبت را شکستند
حجاجِ زهرا بارِ بیت الله بستند
دیدی همه سرها گرفته رویِ دستند
با چه شکوهی رویِ محمل ها نشستند
بر زانویِ عباس زینب پا گذارد
شکرِ خدا که محملِ او پرده دارد
*آمادۀ حرکت شدن ، یه وقت دیدن اُم البنین اومد صدا زد عباس بیا بگو برادرات هم بیان .. پسراشو دورِ خودش جمع کرد گفت خوب دقت کنید چی میگم ؛ با حسین میرید بی حسین برگردید حلالتون نمی کنم ..*
اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت
با دیدنِ یک صحنه ای چشم تو تر گشت
باور نمی کردی ولی دل با خبر گشت
از این مصیبت عالمی خونین جگر گشت
بالاترین روضه همین در عالمین است
از راه آمد زینب ، اما بی حسین است
*بشیر میگه امامِ سجاد به من فرمود بشیر در مدینه اعلامِ عزا کن ، بگو اون قافله ای که با حسین رفته حالا بی حسین برگشته .. میگه جار زدم تو مدینه ، آی اهلِ مدینه بیاید ببینید چه خاکی به سرمون شده .. بنی هاشم بیرون ریختن ، یکی میگه وا محمدا .. یکی میگه وا علیا .. خلاصه همه رو خبر کردم ؛ یه وقت دیدم اُم البنین داره میاد آقازاده هایِ عباسم بودن .. رفتم عرضِ ادب کنم ، اولین سوالی که پرسید گفت بشیر از حسین چه خبر؟ ..
تو خودم جرات گفتنشُ نداشتم ، گفتم بی بی جان عونتُ کشتن ، گفت بشیر از حسین چه خبر ؟.. بی بی جان عثمانتُ کشتن .. گفت میگم از حسینم چه خبر ؟.. جعفرت رو کشتن ، بشیر از حسین چه خبر ؟..
گفتم تا اسم عباس رو بیارم دیگه حرف عوض میشه .. اما تا گفتم عباس رو هم کشتن ، نهیب زد بشیر میگم از حسین چه خبر ؟.. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم ..
بزار اینجور بگم صدا ناله ت بلند شه .. مجلسِ مادرِ قمر بنی هاشمِ .. مجلسِ مادرِ اون آقاییِ که هر وقت گرفتار میشیم صداش میزنیم .. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم با دست اُسرا رو نشون دادم ، گفتم خودِ زینبِ کبری بهش میگه .. این خانمی که شش ماهِ این همه داغ دیده الان دلش یه آغوشِ مادرانه می خواد .. دید اُم البنین داره میاد گفت الان خودمُ مسندازم تو آغوشِ اُم البنبن دلمُ خالی میکنم .. اما تا اُم البنبن رسید به زینب زینبُ نشناخت .. از خودِ بی بی پرسید زینب کجاست ؟.. بگم صدا ناله ت بلند شه ..
فریاد زد اُم البنین گیسو سفیدم
مادر نبودی عصرِ عاشورا چه دیدم
از خیمه تا گودال با زحمت دویدم
با دستِ خود از پهلویش نیزه کشیدم
اُم البنین تاجِ سرم را سر بریدن
پیراهنش را از تنش بیرون کشیدن
اُم البنین دروازۀ کوفه قیامت ساختم من
بر مرکبِ طوفانِ خطبه تاختم من
تا چشم رویِ نیزه ها انداختم من
در یک نظر عباس را نشناختم من
از دردِ غیرت صورتش چرخاند مادر
بستند او را تا به نیزه وای مادر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ببینید
دستور العمل آیت الله #بهاء_الدینی برای باز شدن #گره_های_زندگی
🌸 حجت الاسلام و المسلمین #عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روز های بحرانی در پیش است /پشت رهبری رو خالی نکنیم
🔺از شیعیانی که هنگام شبهات پشت امامشان را خالی کردند، عبرت بگیریم
حجت الاسلام #عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مراقب باشید دم انتخابات دوباره با انواع حاشیه ها شما رو فریب ندن..
#دختر_آبی ، #ننه_ذغالی ، #خوانندگی_زنان #حجاب ، #شبهات
استاد رائفی پور
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
#غزل_مرثیه
هر نفس هربار در هربار : یا امالبنین
هر تپش تکرار در تکرار یا امالبنین
نذرِ من شد سُفرهاش از مادرم آموختم
خواندهام بسیار در بسیار یا اُمالبنین
با گرههایی که کور است آمدیم و واشدند
رو به او گفتیم تا یکبار یا امالبنین
سینهام آماج غمها شد ولی زخمی ندید
تا نوشتم روی این دیوار یا امالبنین
بچه سیدها که بر زهرا توسل میکنند
با رعیت هرکه دارد کار : یا امالبنین
کار عباسش که مشکل شد مدد از او گرفت
نالههای سینهی سردار : یا امالبنین
چادرش بابالحوائج خانهاش بابُ المراد
چارهی هر مشکلِ دشوار یا امالبنین
با دلِ زهراییاش دین باوریاش را ببین
با امیرالمومنین همسنگریاش را ببین
بچههای فاطمه مادر صدایش میزنند
مادریاش را ببین نامادریاش را ببین
کارِ عباس است وقفِ زینبِینِ خانهاش
دائما میگفت زینب نوکریاش را ببین
بی حسیناش مینشست و میشکست و میشکست
روضه خوانیاش ببین نوحه گریاش را ببین
بسکه از خاکِ بقیع رویِ سر خود ریخته
چادرِ خاکی ، سرِ خاکستریاش را ببین
از همه شرمنده اما از ربابش بیشتر
مَشک را میگفت خاکِ روسریاش را ببین
روزها گِرد سکینه میزند بر سینهاش
آه زینب چهره نیلوفریاش را ببین
زینبش پیشش نشست و مُشت خود را باز کرد
گفت مادر ردِ خون انگشتریاش را ببین
✍
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
#غزل_مرثیه
السلام ای مادر ایثار یا ام البنین
دلخوشی حیدر کرار یا ام البنین
وقت توصیف تو ای بانو زبان ها لال شد
مدح تو بالاتر از گفتار یا ام البنین
جز تو در عالم کدامین زن برای زینب است
بعد زهرا بهترین غمخوار یا ام البنین
تو همانی که به عشق قبله عالم حسین
تربیت کردی سپهسالار یا ام البنین
خوش به حال هر که چون تو غیر گریه بر حسین
تا دم آخر ندارد کار یا ام البنین
مادر یل ها سرت را تا ابد بالا بگیر
دست از شرمندگی بردار یا ام البنین
جان عباست بیا بس کن ، برایت خوب نیست
گریه با این چشم های تار یا ام البنین
بیشتر از هر چه غم در سینه ات داری تو را
پیری زینب دهد آزار یا ام البنین
خوب شد ماندی ، ندیدی که حسین افتاده بود
بین مقتل تشنه و بی یار ، یا ام البنین
خوب شد ماندی ندیدی زینب افتاد از نفس
از حرم تا قتلگه صد بار ، یا ام البنین
خوب شد ماندی ندیدی خیمه ها می سوخت در
آتش بین در و دیوار یا ام البنین
خوب شد ماندی ندیدی کاروان را بی حسین
در میان کوچه و بازار یا ام البنین
خوب شد ماندی ندیدی بر فراز نیزه ای
خورده از پهلو سر ِ سردار یا ام البنین
خوب شد ماندی ندیدی خنده مستانه بر
اهل بیت احمد مختار یا ام البنین
✍
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
#غزل_مرثیه
منم آن باغبانی که شده پژمرده گلهایم
میان باغ پژمرده فسرده حال وتنهایم
شب وروزم شودطی درعزاوروضه بشنیدن
زفرط بیقراری بیقرار دشت و صحرایم
اگرچه چاریوسف ازمن کنعان نشین کشتند
ولی من داغدار یوسف کنعان زهرایم
دگربعدازحسین ماندن دراین دنیا نمی ارزد
الهی کاش میشدهرنفس آخرنفسهایم
شنیدن کی بودمانند دیدن،کزغم این درد
پریشان حال چشم داغداردخت طاهایم
شنیدم درمیان علقمه افتادعباسم زمین
دریدند گرگهای کربلا اعضای سقایم
چوازداغ دودست ازبدن افتاده بشنیدم
شدم آشفته حال ورفت توان وقوت ازپایم
به هرلحظه که دیدم مادرغمدار اصغر را
ز شرم لعل خشک اصغرش لرزید اعضایم
شده جاری زچشمانم سرشک اشک خون آلود
که مغموم شهید،کشته دربین دو دریایم
بعید است از غم دلبند زهرا و غم زینب
شوم فارغ زاشک وآه و افغان و نواهایم
ازاین رنجی که شدسهم دل پردرد من،دانم
کسی دیگر نباشد غیر مرگ من مداوایم
✍
13981116_35381_128k.mp3
9.43M
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
گزیده بیانات صبح امروز رهبر انقلاب درباره #انتخابات مجلس شورای اسلامی.
۱۳۹۸/۱۱/۱۶
#سلامتی_فرمانده_صلوات
💟 #یک_داستان_یک_پند
💠✨بیست سال پیش بود از تهران میآمدم. سوار اتوبوس شدم تا به شهرستان بیایم. ده هزار تومان پول همراه داشتم.
💠اتوبوس در یک غذاخوری بینراهی برای صرف شام توقف کرد. به یک مغازه ساندویجی که کنار غذاخوری بود رفتم. یک ساندویچ کالباس سفارش دادم. در آخرهای لقمه بودم که دست در جیب کردم تا مبلغ 200 تومان پول ساندویچ را پرداخت کنم.
💠دست در جیب پیراهن کردم پول نبود، ترس عجیبی مرا برداشت. دست در جیب سمت راست کردم؛ خالی بود. شهامت دست در جیب چپ کردن را نداشتم؛ چون اگر پولهایم در آن جیب هم نبود، نه پول ساندویچ را داشتم و نه پول رفتن به خانه از ترمینال.
💠وقتی دستم خالی از آخرین جیبم برگشت، عرق عجیبی پیشانی مرا گرفت.
مغازه ساندویچی شلوغ بود، جوانی بود و هزار غرور، نمیتوانستم به فروشنده نزدیک شده و در گوشش بگویم که پولی ندارم.
💠لقمه را آرام آرام میخوردم چون اگر تمام میشد، باید پول را میدادم. میخواستم دیر تمام شود تا فکری به حال و آبروی خودم کرده باشم. آرام در چهره چند نفری که ساندویچ میخوردند نگاه کردم تا از کسی کمک بگیرم ولی تیپ و قیافه و کیف سامسونت در دستم بعید میدانستم کسی باور کند واقعاً بیپولم.
💠با شرم نزد مرد جوانی رفتم کارت دانشجوییام را نشان دادم و آرام سرم را به نزد گوشش بردم و گفتم پولهایم گم شده است، در راه خدا 200 تومان کمک کن.
💠مرد جوان تبسمی کرد و گفت: سامسونتات را بفروش اگر نداری. خنجری بر قلبم زد. سرم را نتوانستم بالا بیاورم ترسیده بودم چند نفر موضوع را بدانند.
💠مجبور شدم پشت یخچال رفته و با صدای آرام و لرزان به فروشنده گفتم: من ساندویچ خوردم ولی پولی ندارم، ساعتام را باز کردم که 4 هزار تومان قیمت داشت به او بدهم.
💠مرد جوان دست مرا گرفت و گویی دزد پیدا کرده بود، با صدای بلند گفت: «من این مغازه شاگرد هستم باید پیش صاحب مغازه برویم.» عصبانی شدم و گفتم: «مرد حسابی من کجا میتوانم فرار کنم؟ تا وقتی که این اتوبوس هست من چطور میتوانم فرار کنم در وسط بیایان؟؟؟»
💠با او رفتیم، مردی جوان در داخل رستوران دور بخاری نشسته بود. که چند نفر کنارش بودند. مرد ساندویچی گفت: «بیا برویم تو.» گفتم: «من بیرون هستم منتظرم برو نتیجه را بگو.»
💠مرد ساندویچی رفت و با صاحب مغازه بیرون آمد. گفت: «اشکالی ندارد برو گذرت افتاد پول ما را میدهی.» گفتم: «نه. گذر من شاید اینجا نیفتد اگر چنین بمیرم مدیون مردهام. یا ساعت را بگیر یا به من 200 تومان را ببخش یا از صدقه حساب کن. که شهرم رسیدم 200 به نیابت از شما صدقه میدهم.» مرد جوان گفت: «بخشیدم.
💠 آن روز یاد گرفتم که هرگز نیاز کسی را از ظاهرش تشخیص ندهم و به قول اللهتعالی، نیازمند واقعی چنان است که انسان نادان او را از نادانی ثروتمند میپندارد.
مداومت بر خواندن سوره واقعه قبل از خواب
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم:
هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هرگز فقیر نخواهد شد
امام باقر(ع) :
هر کس سوره واقعه را هر شب قبل از خواب بخواند، خداوند را دیدار میکند در حالیکه چهره اش همچون ماه شب چهارده میدرخشد.
🌎🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎
✴️ پنجشنبه👈17 بهمن 1398
👈11 جمادی الثانی 1441 👈6 فوریه 2020
🕋 مناسبت های دینی و اسلامی.
🎇امور اسلامی و دینی.
❇️ روز تولد شیث وصی ادم .ع. روز بسیار خوبی برای امور زیر است.
✅تجارت و داد و ستد.
✅و خواستگاری عقد. و عروسی خوب است.
👶برای زایمان مناسب و نوزاد زندگی خوبی خواهد داشت. ان شاءالله.
🤒مریض امروز زود خوب می شود.
🚘 مسافرت:
مسافرت بسیار خوب است.
🔭احکام و اختیارات نجومی.
✳️انجام امور کشاورزی.
✳️مسافرت.
✳️و کندن چاه و قنات نیک است.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری خوب نیست
💉💉حجامت فصد خون دادن زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت و فصد در ان روز خوب نیست
😴 تعبیر خواب امشب:
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 12 سوره مبارکه یوسف علیه السلام است.
ارسله معنا غدا یرتع و یلعب....
وچنین برداشت میشود که عزیزی از خواب بیننده دور افتد و عاقبت ان دور افتاده خوب باشد.ان شاءالله. و در این مضامین قیاس شود.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
1_31882261.mp3
2.61M
وَ مِنَ اللَّیلِ فَاسجُد: مقداری از شب را سجده کن؛
سجده چیز بسیار ارزشمندی است؛ شبها یک سجده ی طولانی داشته باشید.
بعد از حجامت، خون بند نمی آید برای نماز چه کنم؟.mp3
871K
احکام نماز کسی که #حجامت می کند.