#تلنگر✋
میگفت نمیدونم چه گـناهی کردم
امسال حسین سینه زنی اش را ازم گرفت:)
رفقا لذت حُـب حسین را به لذت گناه نفروشید...
بخدا که این اشک این عشق این بی قراری
قسمت هرکس نمیشود💔
💕💕💕🖤
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ای داغداراصلی این روضه ها بیا
صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا
تنها امید خلق جهان یابن فاطمه
ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
بالا گرفته ایم برایت دو دست را
ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا
فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای
دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا
از هیچکس به جز تو نداریم انتظار
بر دستهای توست فقط چشم ما بیا
هفته به هفته می گذرد با خیال تو
پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا
بیش ازهزار سال توخون گریه کرده ای
ای خون جگر ز قامت زینب بیا
عرض ارادت کم ما را قبول کن
امسال هم محرم ما را قبول کن
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#آجرڪ_الله_یا_صاحب_زمان_عج
#صبحتون_مهدوی
💕💕💕🖤
🌠☫﷽☫🌠
#سرد_و_گرم_روزگار
به بهانه #محرم
👈 در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره "
اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را می شناختند ....
و چون کسی را نداشت و بی کس بود بهش میگفتند اصغر آواره ! 😳
انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید .
👌 تا اینجا داستان رو داشته باشید !
👈 در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند
خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت .....
حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج ملا علی همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم .... وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند !
🤔🙄 کنجکاو شد و به سمت آنها رفت .....
پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید ؟❓
یکی ازکارگران گفت این اصغر آواره است !
تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست .....😭
مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید ؟! 😳
حاجی گفت :مردم! این فرد را میشناسید ؟ همه گفتند نه ! مگه کیه این ؟ 😳
حاجی گفت: این همون اصغر آواره است ....
مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش ؟!❓😳
و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی.....
گفت : سالها قبل، از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت
سوار اتوبوس که شدم دیدم ....وای اصغر آواره با وسیله موسیقی اش وارد شد....🎼🎸🎻
ترسیدم و گفتم یا امام حسین (ع) 😱❗️
اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود , اگر هم اعتراض کنم مردم که توی اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیزارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید ....چه کنم ! ❓😱😭
خلاصه ، سرم را به پایین انداختم .....
اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد .....❗️
زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری ؟ چرا نمیزنی ؟ 😳
گفت : من در زندگیم همه غلطی کردم !
اما جلوی اولاد حضرت زهرا (س) موسیقی ننواختم ....❌
خلاصه، حرمت نگه داشت و رفت ....🚶
🙏 اونروز تو دلم گفتم اربابم حسین (ع) برات جبران کنه 🙏
👌حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشیع جنازه اصغر آواره !! و خدا خواسته فوت حاج آقا نجفی، بهانه ای بشود برای این امر !!
خلاصه با عزت و احترام، مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند
👈از این حکایت معلوم است اگر برای نوکر امام حسین (ع) هم کاری انجام بدهیم خدا یک شهر را برایمان می آورد و کارمان را سامان میدهد ان شاالله🙏😢 تا چه رسد به اینکه برای خود #امام_حسین (ع) کاری انجام دهیم !!
💕💕💕🖤
✨پیامبر اڪرم (ص) فرمود
من از جبرییل پرسیدم آیا بعد از من به زمین خواهی آمد ؟
🍀 گفت : بلی یا رسول الله
بعد از شما ۱۰ مرتبه به زمین نازل خواهم شد .... و ده گوهر از روی زمین خواهم برد ( به دلیل ڪفران مردم ).
✅پیغمبر فرمودند : آن گوهر ها چیست ؟
عرض ڪرد :
🍀 دفعه اول که نازل بشوم برڪت را خواهم برد .
🍀دفعه دوم رحمت را .
🍀دفعه سوم حیا را از چشم زنان .
🍀دفعه چهارم حمیت و غیرت را از مردان.
🍀 دفعه پنجم عدالت را از دل سلاطین .
🍀دفعه ششم صداقت و راستی را از دل رفیقان و دوستان .
🍀دفعه هفتم مروت را از دل اغنیا .
🍀دفعه هشتم صبر را از دل فقیران .
🍀 دفعه نهم حکمت را از دل حڪیمـــان.
🍀دفعه دهم ایمان را از دل مومنین.
هر گاه خداوند غضب نماید،
عذابی بر ایشان نازل نڪند .
به جایش نرخ های آنان گران می شود
و عمرهای ایشان ڪوتاه می گردد
و تجارتشان سود نمی ڪنند
و میوه هایشان نیڪو نمی باشد
و نهر هایشان ڪم آب و باران از ایشان دریغ می گردد
و اشرار بر آنان مسلط می گردد.
📚عیناثی، محمد بن محمد، اثنی عشریة فی المواعظ العددیه، ص 544 – 545، طلیعه نور، قم، 1384ش.
🏴✨🏴
💡#معرفت | حسینی هستیم یا یزیدی؟!
🔕گفت: سرت رو بنداز پایین زندگیتو بکن.به هیچ چیز فکر نکن، ما بی طرفیم، کار به کسی نداریم...
✅گفتم: زیارت عاشورا را خوانده ای؟
🔴دو دسته جمله دارد: یا سلام یا لعن!
♻️جامعه هم دو دسته دارد...
مورد سلام اهل بیت علیه السلام و مورد لعنشان...
💥عاقبت هم دو دسته میشوند، #بهشت و #جهنم،حد وسط ندارد.
🌀گفت: حتی بی طرف ها؟؟؟؟!
✅گفتم: در #زیارت_عاشورا جوابت هست...
"و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله"
🌹امام صادق(علیه السلام) آن #بی_طرف ها را هم لعن کرده...
💠هر که در لشکر حسین(علیه السلام) نباشد،
خواه در محفل #شراب باشد یا #نماز...
یزیدی است...
🌀گفت: #زمانه عوض شده،فرق کرده...
✅گفتم: باز زیارت عاشورا جوابت را داده،
(و اخر تابع له علی ذلک)
تا #آخرالزمان هر کسی مثل این ها باشد لعن شده..
قرار نیست که فامیلیش یزیدی باشد!!
🌀گفت: با این حساب #کل_یوم_عاشورا یعنی چه؟
✅گفتم: یعنی #حسین_زمان و شمر امروزت را بشناس...
عاشورا تمام #تاریخ را دو دسته کرده است،یا حسینی یا یزیدی!
🌀گفت: حسین زمان که در غیبت است؟
✅گفتم: اگر میخواهیم کوفی نباشیم باید بدانیم تا حسین نیامده، "#مسلم "ولی امر است.
🔴ببین چقدر گوش به فرمان #ولی_فقیه هستی...
⚡️اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا...
#ما_ملت_امام_حسینیم
#امام_حسین(ع)
#محرم
💕💕💕🖤
#تلنگر
#نگاه_حرام
✨ از بزرگی پرسیدند فلسفه حرام بودن نگاه به نامحرم چیست؟
گفت :
👀میبینی،میخواهی،به وصالش نمیرسی،دچار افسردگی میشوی!
👈🏻میبینی،شیفته میشوی،عیب هارا نمیبینی،ازدواج میکنی،طلاق میدهی!
میبینی ،دائم به او فکر میکنی،از یاد خــدا غافل میشوی،از عبادت لذت نمیبری!
میبینی،باهمسرت مقایسه میکنی،ناراحت میشوی،بداخلاقی میکنی!😠
میبینی،لذت میبری،به این لذت عادت میکنی، چشم چران میشوی،درنظر دیگران خوار میگردی!
👈🏻میبینی،لذت میبری،حب خدا دردلت کم میشود،ایمانت ضعیف میشود!
میبینی،عاشق میشوی،از راه حلال نمیرسی،دچار گناه میشوی...
💕💕💕🖤
آیا زندگی بدون مشکلات
میتوانست عالی و بینقص باشد؟!
مردی یک پیله کرم ابریشم پیدا کرد و با خود به خانه برد. یک روز پیله کمی باز شد. مرد ساعتها نشست و پروانه را تماشا کرد. پروانه خیلی تلاش میکرد تا بدن خود را از شکاف ایجاد شده خارج کند. بعد از مدتی پروانه دست از تلاش کشید و حرکتی نکرد. به نظر میرسید که او تمام سعی خود را کرده است و دیگر قادر به ادامهی کار نیست.
مرد تصمیم گرفت به پروانه کمک کند. او با یک قیچی پیله را باز کرد و پروانه راحت از آن بیرون آمد. اما بدن پروانه متورم بود و بالهایش کوچک و چروکیده بودند. مرد مدتی به پروانه نگاه کرد و انتظار داشت بالهایش بزرگ شوند و او پرواز کند، اما هیچ یک از این اتفاقها نیفتاد.
در واقع پروانه تا آخر عمرش همانطور روی شکم خود میخزید و بدن متورم و بالهای چروکیدهاش را به این طرف و آن طرف میکشید. مرد با نیت خیر این کار را انجام داده بود و نمیدانست چرا عاقبت آن چنین شد. پیلهی کرم ابریشم محکم بود و سعی و تلاش پروانه برای خروج از آن شکاف باریک، قانون طبیعت بود. برای آنکه آب اضافی از بدن پروانه خارج شود و او موفق به رهایی از پیله گردد.
🌺🌿گاهی تلاش کردن برای زندگی لازم و مفید است. اگر قرار بود بدون هیچ مانع و مشکلی زندگی را سپری کنیم ناتوان میشدیم، آن چنان که باید قوی نمیشدیم و هرگز قادر به پرواز نبودیم ...
💕💕💕🖤
📜 حكايت آموزنده
پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت:تو نگران چی هستی؟ دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت میدونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان.
پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت... هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد. پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟
مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من مُردم که ببریش آسایشگاه؟ خودم تا موقعی که زمینگیر نشدم ازش مراقبت میکنم. پسر جوان اشک ریخت و به زنش نگاه کرد. زن جوان انگار با نگاهش به او میگفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن!خيلى شرمنده ام!
💕💕💕🖤
گفتم: دارم از استرس میمیرم😞 گفت: یہ ذڪر بهت میگم هر بار گیر ڪردی بگو، من خیلی قبولش دارم: گرهیڪار ِمنم همین باز ڪرد💔 (آخہ خودشم بہ سختـی اجازهی خروج گرفت) گفتم: باشہ داداش بگو، گفت: تسبیح داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"...
حتمـا سہ سـالہی ارباب نظر میڪنہ، منتظرتم و قطع ڪردم
چشممو بستم شروع ڪردم:
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها...✨
۱۰تا نگفتم ڪہ یهو گفتن: این پنج نفـر آخرین لیستہ، بقیہاش فـردا توجہ نڪردم همینجور ذڪر میگفتم ڪہ یهو اسمم رو خوندن، بغضم ترڪید با گریہ رفتم سمت خونہ حاضرشم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درستشد😭، اشڪ تو چشمش حلقہ زد و گفت: "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"...
#شهید_حسین_معزغلامـی 🌺
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣
💕💕💕
#شهیدجانبازمحمدرضاتقی_ملک
تقول ازهمسرجانباز
یادم میگفت من از خدا هیچی نمیخوام جبهه رفتمو میدم به مادرم وجانبازیمو میدم به تو منظور به همسرش ومیگفت من با خدا معامله کردم واگر جراحتی برداشتم وآجب کفاّیی و حرف ولآیت فقیه امو گوش کردم ....
#فداکاری
#ایثار
#مادرجانباز
#همسرجانباز
#حسین_شهید
#محرم
💕💕💕🖤
.
.
#خدایآ ..!
بگـذار اگر هیچۍ همـ نشدیمـ ،
در راه تـو باشـد!
بگذار بگـویند به سمٺ خدا رفت
ولۍ هیچۍ نشد!.. :)🌿
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
💕💕💕🖤
✴️ جمعه 👈7 شهریور 1399
👈 8 محرم الحرام 1442👈28 اوت 2020
🏛مناسبت های دینی واسلامی .
😭 قحطی اب در خیمه های اباعبدالله الحسین علیه السلام.و شدت عطش بر اهل بیت علیهم السلام.
💧ابوالفضل العباس علیه السلام همراه 30 نفر از اصحاب به دستور امام علیه السلام وارد شریعه فرات شدند و 20 مشک اب تهیه و به خیمه رساندند و لقب سقا گرفتند.
🏴شب تاسوعای حسینی.
❇️روز شایسته ای است و برای امور زیر پسندیده است.
✅میهمانی و ضیافت دادن.
✅شروع به کار و فعالیت.
✅وتجارت و داد و ستد خوب است.
✈️مسافرت رفتن خوب است بعد از ظهر اغاز گردد .
👶برای زایمان خوب و نوزاد آن عمرش طولانی است . ان شاءالله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌗امروز برای امور زیر خوب است .
✳️شرکت در مراسمات عزداری.
✳️و کم کردن خواسته ها نیک است .
💑 انعقاد نطفه و مباشرت
👩❤️👩امروز....
#مباشرت هنگام فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل از ان ساعت دانشمندی با شهرت جهانی گردد ان شاءالله.
💑امشب...
برای #مباشرت در جمعه شب (شب شنبه )دلیلی وارد نشده..
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز باعث بیماری است.
💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن....
#خون_دادن یا #حجامت، زالو انداختن باعث درد در سر است .
✂️ ناخن گرفتن
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود..
✴️️ وقت استخاره
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است
😴 تعبیر خواب...
خواب و رویایی که امشب. (شبِ شنبه)دیده شود تعبیرش در ایه 9 سوره مبارکه "توبه" است.
اشتروا بایات الله ثمنا قلیلا.....
و از مفهوم و معنای ان استفاده می شود که دو نفر برای قطع معامله ای نزد خواب بیننده بیایند..
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
|⇦•دیدهای ده که مگر..
#مناجات با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
«السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه»
دیدهای ده که مگر قامت رعنات ببینم
هر طرف رو نهم، روی دلآرات ببینم
یا که یک دم بنشین ، تا به کنارت بنشینم
یا ز پیشم بگذر ، تا قد و بالات ببینم
من که آن دیده ندارم ، که تو در دیدهام آیی
تو مگر دیده دهی ، تا رخِ زیبات ببینم
هر کجا سینهزنت ، دستِ دعا بالا برد
مادرت با عجله ، دستِ عطا بالا برد
بارها بوسه زد و پیش همه جسم تو را
بر سر دوش ، رسولِ دو سرا بالا برد
ما کجا ظرفیت، عشق تو را داشتهایم
نظر فاطمه، ظرفیت ما بالا برد
از کثافات مرا کَندُ حسینیه کشاند
ذرهای بودم و مهر تو مرا، بالا برد
رو به کعبه نزدم، جز به تمنای خودت
نِرخ توحید مرا، کرببلا بالا برد
کم ندیدیم که بدکارهی بیتقوا را
اشک در روضۀ جان سوز شما بالا برد
گریه کردهست چو اسفند، میان آتش
هرکس از تشنگیات سوخت، صدا بالا برد
حرمله تیر زد و، از کمرت بیرون زد
همهی خون تو را زود خدا، بالا برد
ماندهام مات زمانی که دعا میکردی
این سنان بین دعا نیزه چرا بالا برد
*طیِبُ همه میشناختنش ، میگن از تو بازار در حجره شو بست میومد توی این خیابون ها به سمت خونشون بره همچین که داشت میرفت یهو دید یه آقایی اثاث هاشُ تو کوچه ریختن یه زن و دختری هم روشون و به سمت دیوار کردن انگار خجالت میکشن یه نفر هم داره سرشون داد میزنه .. چقدر گفتم کرایه تون و بدید ندادید اینم اثاث هاتون ، بارونم داره میاد ، طیب اومد جلو گفت چیه چه خبره ؟ گفت کرایه شو نداده چند وقت هم هست بهش میگم گوش نمیکنه .. یکی اومد از خونه بیرون یه وسیله ای رو پرت کرد گفت سید بیا اینم بردار جامونده ، یهو طیب گفت چی ؟؟ سید ، پسر حضرت زهرایی تو ؟ دید این زن و بچه روشون به دیواره ،دست کرد تو جیبش پول درآورد به صحبخونه گفت اینو بگیر بقیه شو بیا در حجره من یه سالشُ بهت میدم ، با پسر حضرت زهرا این کارو کردی ....خودش هم کمک کرد اثاث ها رو برد توی خونه ، تا اومد برگرده این پسر حضرت زهرا دوید دنبالش گفت آقا خدا آبروت و نگه داره ، آبروی من و حفظ کردی خدا به حق مادرم حضرت زهرا هیچ جا آبروت و نبره ...*
|⇦•بلند شو علم رو..
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
میگه همچین که بیبی روشو از علی میپوشوند، علی خیلی خجالت میکشید.. (من قصد مدینه رفتن نداشتم ..)
آخه این مشکُ که از خیمه ها برداشت، همه بچه ها گفتن عمو داره میره با آب برمیگرده؛
عمو میره دست خالی برنمیگرده..
همچین که این تیر به این مشک خورد؛ دید این آب ها داره از مشک میریزه ..
ای مشک مریز آبرویم ..
حرف از مدینه زده شد امشبم که شب تاسوعاست ، این که گفتم خدا آبرو هیچ مردی رو نبره '
خیلی زشته ، خیلی بده مردی قولی بده به هر دلیلی نتونه اون قول رو برآورده کنه ..
همچین که تو دل شب داشت این بدن و غسل میداد، هی میگفت: حلالم کن...
علی رو حلال کن واسه زخم بازوت
علی رو حلال کن واسه درد پهلوت
بمیرم اباالفضل، که نقش زمینی
نه میتونی پاشی، نه اینکه بشینی
کو اون چشم دریا، کو اون مهجبینی
نمیتونی حتی، حسین و ببینی
دو دستت کنارم، تنت روبرومه
چه بغض عجیبی، میون گلومه
بلند شو علم رو، بلند کن اباالفضل
بلند شو که حرفِ، من و آبرومه
رو خاکی تحمل، ندارم ندارم
علم رو رو دوشِ، کی باید بذارم
تو این قوم کافر، ندارم یه یاور
صد آه و صد افسوس، شدم بیبرادر
تو رفتی و حالا، میگن بیسپاهه
بلند شو نفهمن، حرم بیپناهه
بلند شو ببینن، هنوز یه نفر هست
نیان سمت خیمه، تا وقتی قمر هست
به اشکم میخندن، به اشک غریبیم
به این اضطرابم, به این بیشکیبیم
تو رفتی و حالا، حرم میشه غارت
میپوشه سکینه، لباس اسارت
بدون تو خیلی، برا خیمه بد شد
زدن دخترام و، غرورم لگد شد
همین که سه سالم، دیگه بیعمو شد
ببین خواهرم رو، با کی روبرو شد
بلند شو برادر، قرارم رو بردی
همین که بمونی، یعنی آب آوردی
همچین که دید ابیعبدالله داره میاد؛ خدای ادبِ .. هیچ جا نداریم حتی بعضیا میگن، حتی تو کربلا هم نگفت اَخا با ذکر اباعبدالله صدا زد داداششُ. بعضیا میگن یبار گفتن اونم کربلا، بعضیا میگن همون یبارم نگفت.
یه همچین آقاییِ ...
_از کی درس گرفته؟!
_از امام حسن
چون میدید امام حسن نسبت به برادرش حسین جوری رفتار میکنه انگار حسین بزرگتر از حسنه...
چنان قربون صدقه حسین میرفت امام حسن، فَلذا هیچوقت نگفت داداش.
حالا یه همچین آقایی ببین سی و چندسال تاحالا به حسین نگفته داداش، همش گفته مولا، یااباعبدالله، سیدنا...
حالا دراز به دراز خوابیده از دور دید ابی عبدالله داره میاد... هی این بازوهارو میخواد یه جوری تقلا کنه یه جوری خودشو بنشونه، از دور ابیعبدالله گفت: عباسم تکون نخور عباسم؛ خیلی باوفاست...
بیاین مثل عباس برا امام زمانمون باوفا باشیم.
وفای عباس اگه بخوام فقط یه نمونهشو بگم، همچین که این غنیمتهایی که گرفته بودن رو یزید لعنت الله میخواست پس بده به اهلبیت، همه رو که پس داد رسیده به یه عَلمی،همچین که این عَلم رو نگاه کرد یهو همه دیدن سه مرتبه باصدای بلند فریاد زد:
"الله اکبر ، الله اکبر ، الله اکبر"
_چی دیدی؟!
_گفت:« علمدار این پرچم کی بوده»؟!
گفتند: این پرچم عباسه
گفت عجب یاری داشت...
تاآخرین لحظه هم زمین افتاد این عَلم دستش بود
عَلم نیفتاد، علم بیفته یعنی سپاه حسین بیعَلمدار شده...
اینجوری علم و محکم گرفته بود، حاضر نبود یه ذره، خشی، یه تیری به ابی عبدالله بخوره...
از کی یاد گرفته؟!
همچین که کمربند مولا رو گرفته بود، گفت نمیذارم علی رو ببرین...
فلذا امام صادق فرمودن:« انقد نامرد قنفذ با این تازیانش به بازوی مادر ما زد». که امام صادق میفرمایند:« علت شهادت مادر ما فاطمه، همون ضرباتی بود که دست زهرا از کمربند علی جدا نمیشد»...
اینقدر زد تا این دست جدا شد...
🏴تغییر نذر به جهت ویروس کرونا
🔷س 5363: با توجه به شیوع #بیماری_کرونا و جلوگیری از تجمعات، اگر کسی در ایام #ماه_محرم در هیئات و تکایا، غذا #نذر کرده باشد، آیا تغییر این نذر امکان پذیر است؟
✅ج: اگر #صیغه_نذر را به نحو صحیح بر زبان جاری نکرده است تغییر آن مانع ندارد.
#احکام_نذر #تغییر_نذر
‼️عمل نکردن به نذر به جهت کرونا
🔷س 5364: فردی برای دهه #محرم سیصد پرس غذا نذر کرده و #صیغه_نذر را هم خوانده است، ولی با توجه به شرایط فعلی کرونا قصد دارد نذری ندهد، آیا تکلیفی بر عهده دارد؟
✅ج: تا زمانی که امکان عمل به #نذر با رعایت قوانین مربوطه و توصیه های بهداشتی، وجود داشته باشد، نمی تواند عمل به نذر را ترک کرده و یا آن را تغییر دهد.
#احکام_نذر #تغییر_نذر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ میگویند چرا این یک سال را به خاطر کرونا تحمل نکردید و طاقت نیاوردید که مجالس عزای سیدالشهدا(ع) را برپا نکنید
💔نفس شیخ حسین انصاریان گرم، ببینید امسال که مراسم سخنرانیاش را از حسینیه هدایت به داخل ورزشگاه سعیدی آورده در پاسخ چه میگوید 😭👆
4_5927161422323648505.mp3
4.03M
|⇦•بلند شو علم رو..
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نوجوان بود که در صفّین
کَمَرِ #استکبار را شکست!
کُشته شدنِ اِبنِشَعثاء از شـام
و ۷ تن از پسرانش به دست او
حکایت #اقتدار_عباس(ع) بود
4_5927161422323648504.mp3
3.92M
|⇦•دیدهای ده که مگر..
#مناجات با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نوجوان بود که در صفّین
کَمَرِ #استکبار را شکست!
کُشته شدنِ اِبنِشَعثاء از شـام
و ۷ تن از پسرانش به دست او
حکایت #اقتدار_عباس(ع) بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاداش سلام بر امام حسین علیهالسلام
⚫️ #استاد_عالی
تو شلوغیِ عاشورا در کربلا، ديدم زنی با عبای عربی روبروی حرم سيدالشهدا با لهجه و كلام عربی با ارباب سخن ميگويد
عربی را ميفهميدم؛ زنِ عرب میگفت: آبرويم را نبر، به سختی اذن زيارت از شوهرم گرفته ام ...
بچه هايم را گم كردهام، اگر با بچه ها به خانه برنگردم
شوهرم مرا ميكشد ...
گريه ميكرد و با سوزِ نجوايش اطرافيان هم گريه ميكردند.
كم كم لحن صحبتش تند شد: توخودت دختر داشتی ...
جان سه ساله ات كاری بكن ...
چند ساعت است گم كردهام بچههايم را ...
كمی به من برخورد كه چرا اينطور دارد
با امام حسين(ع) حرف میزند !!!
ناگهان دو كودك از پشت سر عبايش را گرفتند ...
يُمّا يُمّا ميكردند ...
زن متعجب شد ...
با خود گفتم لابد بايد الان از ارباب تشكر كند ..!
بچه هايش را به او دادند، اما بی خيالِ از بچه های تازه پيدا شده دوباره روبرویِ حرم ايستاد ...
شدت گريه اش بيشتر شد!!
همه تعجب كرده بوديم!
رفتم جلو و گفتم: خانم چرا هنوز گريه ميكنی؟
خدا را شاكر باش!
زن با گريهٔ عجيبی گفت: من از صاحب اين حرم بچه هایِ لالم را كه لال مادرزاد بودند خواسته ام، اما نه تنها بچه هايم را دادند، بلكه شفای بچه هايم را هم امضا كردند 😔
به احترام ارباب بی کفن آقا اباعبدالله الحسین (ع) هر چی ارادت دارید به اشتراک بگذارید.
🌹اللهم الرزقنا زیارت الحسین (ع)🌹
🚨 اعلام معجزه ای عجیب در نزدیکی قبر مطهر حضرت ابوالفضل
خواندن توضیحات شیخ عباس ۷۴ ساله، که ۳۶ سال خادم حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده است، در مورد راز جریان آب در اطراف قبر علمدار کربلا خالی از لطف نیست.
وی گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از ۴۰۰ سال قبل که آب لولهکشی نبود این آب مرتب میجوشید و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج میشد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم میآمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده میکردند که آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود.
اما یک فرد از خدا بیخبر آمد به بهانه اینکه تَرَکی در دیوار حرم اباالفضل پیدا شده گفت، میخواهم آزمایش کنم این آب از کجا میآید و بعد آن دو چشم را کور کرد و هر چه تلاش کردند، آن دو چشمه احیا نشد.
اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسید و آن آب چشمهای کور شده را شفا ۵۰ سال قبل تا کنون این آب در یک سطح ثابت مانده و نه کم و نه زیاد میشود.
وی ادامه داد: شما به خوبی میدانید اگر آب به مدت ۱۰ روز در یک جا بماند گندیده میشود، اما این آب با وجود اینکه در ورودی آن بسته شده مانند گلاب میماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.
وی افزود: هم اکنون در بخش درب صاحبالزمان مرقد مطهر اباالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب میاید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بستهاند.
این آب چند ویژگی دارد. اول اینکه اگرچه راکد است، هرگز رنگ و طعم آن از دست نرفته و گندیده نشده است.
ویژگی دوم آن که سطح آب بالاتر از قبر مطهر آقا ابوالفضل(ع) است آب از دیواره دور قبر به داخل نفوذ نمیکند./باشگاه خبرنگاران جوان
|⇦•حسین حسین که میگم..
#سینه_زنی تقدیم به ارواح همۀ شعرا ، پیرغلامان و همۀ سینه زنانی که سر به تیرۀ تراب نهاده اند به نفس کربلایی حسین طاهری •✾•
حسین حسین که میگم بویِ حرم میپیچه
خدا میدونه نوکر ، بدونِ ارباب هیچه
به کربلا و به شیش گوشه قسم
با تو به هرچی که میخام میرسم
تو زیاد مثل من داری ، ولی من مثلِ تو هرگز
میگیرم یاد تو فالُ ، تو جوابم میگه حافظ:
رندانِ تشنه لب را آبی نمی دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلفِ چون کمندت ای دل مپیچ کان جا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
حسین ... حسین ...
اجازه دادی حرفِ دلم صمیمی تر شه
رفاقتِ ما با هم بازم قدیمی تر شه
از پایِ سفرت میرم با دستِ پر
آغوشت رو باز کن واسم مثل حر
به فدای حسین ابن علی ابن ابی طالب
سر سجاده ام هرشب یاد یک بیتی از صائب:
چند روزی بود اگر مهر سلیمان ماتم
تا قیامت سجدگاهِ خلق مهر کربلاست
حسین ... حسین ...
برای من میدونی ، تو باهمه فرق داری
خدا وکیلی خیلی به گردنم حق داری
چه حس خوبی دارم به پرچمت
لحظه به لحظه بیشتر دوست دارمت
خیلی از شاعرا گفتن به هوایِ تو بیماریم
همه حرف دلم جمعِ تو همین شعر انسانی:
از عناوینِ جهان مرثیه خوان مارا بس
از دو بازار یکی باب دکان ما را بس
زخم ما را همه در گوشۀ شش گوشه بزن
که در این شور و نوا جامه دران ما را بس
ای قرار دل زینب ، دلمه بی قرارِ تو
میکنم عشق چقدر با این غزلِ سازگار تو:
در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری
عمر جاوید به شیرینی آن یك دم نیست
بگذار آدمیان طعنه زنندم گویند
هر که خود را سگ کوی تو نخواند آدم نیست
حسین ... حسین ...