eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
13.6هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️مس آیات قرآن در کتاب های دیگر 🔷س 5088: آیا حرمت مسّ نوشته‏ های قرآن بدون وضو اختصاص به موردی دارد که در قرآن کریم باشد، یا شامل مواردی که نوشته قرآنی در کتاب دیگری یا تابلو یا دیوار و غیر آنها هم باشد، می‏گردد؟ ✅ج: حرمت مسّ کلمات و آيات قرآنى بدون وضو اختصاص به قرآن کريم ندارد. بلکه شامل همه کلمات و آيات قرآنى مى‏شود، هرچند در کتاب ديگرى يا در روزنامه، مجله، تابلو، و غير آنها باشد. 📕منبع: khamenei.ir
✴️ سه شنبه 👈 25 آذر 1399 👈 29 ربیع الثانی 1442👈 15 دسامبر 2020 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . ❇️ امروز روز شایسته ای است برای امور زیر : ✅ خواستگاری و عقد و ازدواج . ✅ خرید حیوان . ✅ حرکت و مهاجرت از شهری به شهر دیگر . ✅ خارج ساختن خون از بدن . ✅ و انتقال و جابه جایی نیک است . 📛 اغاز نگارش کتاب و قسم دادن و وصیت نامه نوشتن خوب نیست . 👶 زایمان مناسب و نوزادش مبارک و شجاع خواهد گردید . ان شا ء الله 🤕 بیمار امروز نیز زود خوب شود. 🚘 مسافرت : مسافرت خوب و مفید و سودمند است . 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز برای امور زیر نیک است . ✳️ عمل جراحی . ✳️ وام و قرض گرفتن و دادن . ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ درو و برداشت محصولات . ✳️ و تشکیل شرکت نیک است . 💑 حکم مباشرت امشب (شب چهارشنبه ) ، مباشرت و زفاف عروس مکروه است و ممکن است فرزند جن زده شود . 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری، باعث پرهیز از خلق می شود . 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث نجات از بیماری می شود . ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند...😭 در کتاب ارشاد القلوب مرحوم دیلمی داستان به آتش کشیده شدن در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها را از زبان خود حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها اینگونه نقل می کند: و رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي‏😭و النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَع‏... با پایش به در لگد زد و درب را به روی من به عقب راند و باز کرد و من در آن هنگام باردار بودم و با صورت به زمین افتادم😭 در حالی که آتش شعله ور بود وحرارتش صورتم را می سوزاند...🔥🔥 📚بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏30 ؛ ص348
✅ این سوال‌ها رو حتما از کودکتون بپرسید👈 ۱. اگه می‌تونستی یه وسیله بسازی که الان نیست دوست داشتی اون چیکار کنه؟ (اینطوری اون نیازها رو میبینه و این اولین قدم برای شروع یه ابتکار و خلاقیته...) ۲. اگه یه نفرو خیلی دوست داشتی و اون ناراحت بود براش چیکار میکردی؟ (به این روش مهارت همدلی را بهش یاددادی...) ۳. چه کاری باعث میشه حسابی انرژی بگیری و خوشحال باشی؟ (اینجوری از علایق بچه‌ات و چیزایی که باعث خوشحالیش میشه، آشنا میشی) ۴. اگه امروز دوباره تکرار میشد و تو میتونستی دوباره صبح از خواب پاشی چه کارهایی رو انجام میدادی و چه کارهایی رو نه؟ (اگه بتونیم هر شب به حساب اون روزمون برسیم حتماً فردای بهتری برای خودمون میسازیم) 👌🏻با این سوال ها به فرزندتون یاد میدین بیشتر تفکر کنه و بهتر تصمیم بگیره و زندگی قشنگتری را برای خودش بسازه..
📆 34 روز مانده به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواب حجت السلام عالی به کسانی که مشکلات امروز را به اسلام و انقلاب ارتباط می‌دهند؛ ما از انقلاب ضربه نخوردیم، از انتخاب ضربه خوردیم...
🌷ضررهای ترک نماز: 🌷۱.زندگی ناگوارمیشود: ومن اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا.۱۲۴طه زندگی تنگ و ناگوارمیشود 🌷۲.شیطان همدمش میشود: ومن یعش عن ذکرالرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین۳۶ و۳۷زخرف 🌷۳.باعث جهنم میشود: قالوالم نک من المصلین.۴۳مدثر 🌷۴.اذانادیتم الی الصلوة اتخذوها هزوا ولعبا ذالک بانهم قوم لایعقلون.۵۸مائده جدی نگرفتن نماز،ازبی عقلی است 💕💕💕
『💙͜͡🌿』 🌱 یه‌زمانی‌اگه‌خواستی‌براےخدادلبری‌کنی اگه‌راهشوبلدنبودی‌،اگه‌کم‌آوردی‌ مناجات‌امیرالمؤمنین‌روبخـون.. اصلاراه‌عشق‌بازےبین‌خالق‌ومخلوقِ... مناجـات‌بخونید... سرسجاده‌برید،صداش‌کن... خالق‌من،قوی‌ترین،صاحب‌من مولاے‌من... بیاوطبیب‌حال‌ناآروم‌مخلوقت‌شو... 💕💕💕
💕شیوه صحیح انتقاد از همسر : 💕زمان انتقاد : زمانی انتقاد کنیم که همسر ، آمادگی روحی و ذهنی لازم برای شنیدن انتقاد را داشته باشد. 💕مکان انتقاد : هیچگاه در جمع ، انتقاد ، نکنیم 💕زبان انتقاد: با رویی گشاده و گفتاری دوستانه و لحنی مهربانانه ، انتقاد کنیم 👌شکل انتقاد : تا حد ممکن انتقادها را به صورت غیرمستقیم بگوییم. 👌میزان انتقاد: انتقادات زیاد موجب می شود که همسر مان احساس کند ما فردی عیب جوییم و فقط به دنبال نقص های او می گردیم. 👌گفتن خوبی ها در کنار انتقاد : باید ، پیش و پس هر عیبی ، خوبی های همسرمان را هم به او یادآوری کنیم. 👌قالب انتقاد: گاهی می توان در قالب یک نامه یا پیامک ، انتقاد کنیم. 👌نیت انتقاد: انتقاد ، تنها و تنها باید برای اصلاح عیب همسر ، بیان شود. 👌حفظ حریم خصوصی در انتقاد : نباید انتقاد از یک فرد را به کسی دیگر به جز خود او گفت. 👌عیب جویی،ممنوع : انتقاد به معنای ذرّه بین به دست گرفتن و به دنبال عیبهای همسر گشتن ، نیست. زمینه سازی برای شنیدن و پذیرش انتقاد : الف : یکی از موضوعات جلسات گفتگو با همسرمان را ، انتقاد ، قرار دهیم. ب : پیش از انتقاد از همسر ، از خودمان انتقاد کنیم. ج : سعی کنیم خود به آنچه که از همسر مان می خواهیم ، عمل کنیم. د : سخنان مقدماتی برای ورود به انتقاد ، خیلی مهم است. 💚💓💚💓♥️💓💚💓💚
تنها راهزني كه دار و ندار آدمي را به تاراج ميبرد انديشه هاي منفي خود او است. دشمنان شما همه در درون خودتان هستند . تنها كسي كه بايد دگرگون شود ، خودتان هستيد ؛ خودتان كه دگرگون شويد، همه ي اوضاع و شرايط پيرامونتان نيز دگرگون مي شود. براي شفای تن بايد روح را شفا داد... 💕💕💕
"طمعکار" روزی حاکمی از وزیرش پرسید: چه چیزی است که از همه چیزها بدتر و نجس تر است؟ وزیر در جواب ماند و نتوانست چیزی بگوید. از حاکم مهلت خواست و از شهر بیرون رفت تا در بیابان به چوپانی رسید که گوسفندانش را میچرانید... سلام کرد و جواب گرفت. به چوپان گفت: من وزیر حاکم هستم و امروز حاکم از من سوالی پرسید و نتوانستم جواب دهم.! این بود که راه خارج از شهر را گرفتم. اکنون این سوال را از تو میپرسم و اگر جواب صحیح دادی تو را از مال دنیا بی‌نیاز میکنم... بعد هم سوال حاکم را مطرح کرد... چوپان گفت: ای وزیر پیش از اینکه جوابت را بدهم مژده‌اي برایت دارم.! بدان که در پشت این تپه گنجی پیدا کرده‌ام و برداشتن آن در توان من تنها نیست.‌.. بیا با هم آن را تصرف کنیم و در اینجا قصری بسازیم و لشکری جمع کنیم و حاکم را از تخت به زیر کشیم تو حاکم باش و من وزیرت.! وزیر تا این حرف را شنید خوشحال شد و به چوپان گفت: عجله کن و گنج را نشان بده... چوپان گفت: یک شرط دارد.! وزیر گفت: بگو شرطت چیست؟ چوپان گفت: تو عمری وزیر بودی و من چوپان برای اینکه بی‌حساب شویم باید سه بار زبانت را به مدفوع سگ من بزنی.!! وزیر پیش خود فکر کرد که کسی اینجا نیست من اینکار را میکنم و بعد که حاکم شدم چوپان را میکشم. پس سه بار زبانش را به مدفوع سگ چوپان زد و گفت: راه بیوفت برویم سراغ گنج... چوپان گفت: قربان گنجی در کار نیست. *من جواب سوالت را دادم تا بدانی هیچ چیزی در دنیا بدتر و نجس تر از طمعکاری نیست...!* 💕💕💕
سخن" را تا نگفته‌اى در بند توست چون گفتى تو در بندآنى پس زبانت را چون "طلا و نقره‌ات" حفظ كن.. چه بسا يک كلمه نعمتى را از بین برده و عذابى را پيش آورده ... 💕💕💕
🌷 اگر می خواهید تاثیر گذار باشید، اگر می خواهید به و خدمت و جایگاهتون نکرده باشید ، ما راهی به جز اینکه یک زنده در این عصر باشیم نداریم . 🌷 💕💕💕
روزی شاگردی از استاد خود پرسید: سم چیست؟ استاد به زیبایی پاسخ داد: هرآنچه که بیش از نیاز و ضرورت ما باشد، سم است! مانند: قدرت، ثروت، ایگو، بلند پروازی، عشق، نفرت و یا هر چیز دیگری. شاگرد بار دیگر پرسید: استاد، حسادت چیست؟ استاد ادامه داد: عدم پذیرش داشته‌ها و موقعیت‌های خوب در دیگران. و اگر ما آن خوبیها در دیگران را بپذیریم، به الهام و انگیزه تبدیل خواهد شد... شاگرد: خشم چیست؟ استاد: رد و عدم قبول چیزهایی که فراتر از کنترل و توانایی ما است... اگر ما آن را پذیرا باشیم، این ویژگی به صبر و شکیبایی بدل خواهد شد.. شاگرد: نفرت چیست؟ استاد: عدم پذیرش شخص به همان صورتی که هست. و اگر ما شخص را بدون قید و شرط پذیرا باشیم، این‌نفرت به‌عشق تبدیل خواهد شد! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌ 💕💕💕
❣❣❣❣❤️❤️❤️❤️❤️❤️❣❣❣❣ به روايت امير حسين ................................................................. مدام نگران اين بودم كه بابا سرد برخورد كنه يا حرفی بزنه که ناراحتشون کنه. بلاخره با افراد مذهبی میونه خوبی نداره . اما خوشبختانه این خانواده انقدر خون گرم و مهربون هستن که هم مامان هم بابا خیلی زود باهاشون صمیمی شدن و همچنین پرنیان با نامزد امیرعلی فاطمه خانوم. اما اون خانومی که فهمیدم خواهر امیرعلی بوده و اسمش هم حانیه ؛ نه تو بحثی شرکت میکنه نه حرفی میزنه ، وای مدام سعی میکنم بهش توجه نکنم اما همش فکرم درگیرشه و همین منو عذاب میده. بلاخره نامحرمه ، همون مسجد هم که باهاش چشم تو چشم شدم کلی توبه کردم و چند روز حالم داغون بود. امیرعلی_ امیرحسین. اینجایی؟ _ جان؟ امیرعلی_ کجایی داداش ؟ عاشق شدی؟ _ چی ؟ من ؟ نه بابا امیرعلی_ 😂 . میخوای من سکوت کنم به توهماتت برسی پسرم ؟ _ نه پدرم ادامه بده. 😂 . . . مامان حانیه خانوم _ خب دخترا میاید کمک سفره بندازیم؟ با این حرف، مامان و پرنیان و فاطمه خانوم و حانیه خانوم بلند میشن و به سمت آشپزخونه میرن و بلاخره بعد از تعارف معمول که نه شما بفرمایید و این حرفا؛ همه خانوما میرن تو آشپزخونه . . . چندبار سر جام غلط میزنم ." وای خدا دارم دیوونه میشم ". الان یه ساعته که میخوام بخوابم ولی خوابم نمیبره. تصمیم میگیرم کمی مهمونی امشب رو مرور کنم ، واقعا شب خوبی بود ، خیلی خوش گذشت. با این وجود که خانواده مذهبی بودن اما بابا خیلی خوب باهاشون کنار اومد اما اون اوضاع حجاب حانیه خانوم اون روز دربند و اون شب برام عجیب بود ، از یه خانواده مذهبی همچین حجابی؟ البته حجاب اون شبش به خاطر کار اون...... با حرص دندونامو رو هم فشار میدم و چشمام رو میبندم . آية الكرسى مسكن خوبيه....... . . . با صداي آلارم گوشي سريع از جام بلند ميشم. با حرص گوشي رو خاموش ميكنم و ميندازمش اون سمت. " واي امروز ، دانشگاه نه " . . . محمدجواد_ ميگما امير اين خواهرمون چي بود اسمش؟ اها خانوم مقيمي. اخ ببخشيد بيتا خانوم. بعد لحنشو زنونه ميكنه و ميگه _ خواهر فكر كنم ميخواد مختو بزنه. _ خيلي مسخره اي جواد. ميدوني ازاين شوخيا بدم ميادا. محمدجواد_ اوا خواهر . خب به من چه ؟ _ بسته برادر. محمد جواد_ خب حالا بي جنبه جانم. امروز ميخوايم با بچه ها بريم بيرون فكر كنم يه شش هفت ماهي هست كه اصلا جايي نرفتيم ، فقط تو هيئت همدیگه رو دیدیم. میای دیگه ؟ _ صددرصد محمدجواد_ سنگین باش خواهرم. _ برادر تقبل الله با نشستن دستی روی شونم برمیگردم عقب ، از چیزی که میبینم متعجب و فوق العاده عصبی میشم. چشمامو میبندم و چندتا صلوات زیر لب زمزمه میکنم. مغزم از کار افتاده و واقعا نمیدونم چیکار میتونم بکنم. دستم میارم بالا که با تمام قدرت بزنم تو صورتش اما گذشت بهترین کاره. تمام نفرتم رو تو چشمام میریزم و سریع پشتم رو بهش میکنم که از برم بیرون از دانشگاه. چشمم به اطراف که میوفته با دیدن جمعیتی که همه با تعجب زل زدن بهم عصبانیتم بیشتر میشه. دستم رو مشت میکنم و تمام حرصم رو سعی میکنم رو دستم خالی کنم. دختره بی حیا خجالتم نمیکشه. سریع از در دانشگاه خارج میشم و به سمت ماشین میرم. با اینکه من کاری نکردم اما خودم رو گناهکار میدونم. بهترین مهد آرامش برای من مزار شهدا بود ، پس پیش به سوی بهشت زهرا. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به روايت راوي ( سوم شخص ) محمد جواد مات و مبهوت اتفاقی که افتاده فقط به رفتن امیرعلی نگاه میکنه، الان فقط اون حال دوستش رو درک میکنه ، چون میدونه امیرحسین فوق العاده رو مسئله محرم و نامحرم حساسه. و البته پچ پچ اطرافیان بیشتر عصبیش میکنه. تمام نفرتش رو تو چشماش میریزه و به سمت بیتا برمیگرده. محمد جواد_ دختره احمق این چه کاری بود که کردی؟ بیتا که ظاهرا به نقشش رسیده بود لبخند موزیانه ای میزنه و با ناز و عشوه پشتش رو به محمد جواد میکنه و از اونجا میره. همه فکر میکنن بیتا عاشق امیرحسین شده در صورتی که قصد اون فقط و فقط اذیت کردن بچه مذهبیای دانشگاهه که با این لبخندش محمد جواد پی به نقشش میبره. جو دانشگاه براش فوق العاده سنگینه و این رو هم درک میکنه که امیرحسین الان فقط نیاز به تنهایی داره. تصمیم میگیره در اولین فرصت با بچه ها تماس بگیره و برنامه امروز رو کنسل کنه و خودش هم به سمت خونه راه میوفته. . . . امیرحسین با سرعت زیاد به سمت بهشت زهرا میره ، تمام مدت تنها چیزی که ذهنش رو پر کرده ، حانیه هست. دختری که با وجود بی حجابی اما هیچ سو استفاده ای حتی از تنهاییشون نکرد و این فکرش بیشتر کلافش میکنه ، اصلا دوست نداره به نامحرم فکر بکنه اما........ بعد از یک ساعت به بهشت زهرا میرسه. قطعه 40. سرداران بی پلاک . شهدای گمنام. نزدیک به اذان مغربه و هوا تقریبا تاریک. چراغ های روشن بالای قبر شهدا فضا رو دلنشین کرده. تمام سعیش اینه که آرامش قلب بی قرارش رو از شهدای گمنام بگیره. زیارت عاشورا کوچیکی که همیشه همراهش بود رو از جیبش درمیاره و شروع میکنه به خوندن. به یاد دوست شهیدش میوفته و باهاش درد و دل میکنه. یاداوری این که چند وقته از دوست شهیدش حسابی دور شده دوباره غم عجیبی به دلش برمیگرده. با شنیدن صدای الله اکبر چشماش رو میبنده و زیر لب صلواتی میفرسته.چفیه ای که انداخته بود روی شونش رو برمیداره و روی زمین پهن میکنه جانماز کوچیکی که از ماشین برداشته بود رو روی اون میندازه و قامت میبنده. _ الله اکبر
سلام. يكي از  مسايلي كه در سخنان معصومين (علیهم السلام) آمده انجام كارها به تناسب خود، در روز ها خاص بخاطر تاثير فراوان بر تداوم و بركت آن كار است. از امام صادق (علیه السلام) نقل است كه در روزهاي يكم، دوم، ششم، هفتم، نهم، چهاردهم، هجدهم، نوزدهم، بيستم،‌ بيست و دوم، بيست و سوم، بيست و هفتم، بيست و هشتم و بيست و نهم هر ماه قمري، آغاز هر كاري مبارك است. بنا به دستورات ديني در ساعات قمر در عقرب، از انجام كارهاي اساسي نظير انعقاد نطفه، عقد ازدواج، افتتاح كار و كسب، اسباب كشي، تعيين و تغيير نام و گذاشتن سنگ بنا و كلاً انجام هر يك از كارهاي اساسي پرهيز كنيم. البته راههايي براي بر حذر بودن از نحوست ايّام نيز وجود دارد.«آقا امام صادق (علیه السلام) میفرماید:مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ إِذَا أَصْبَحَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِكَ الْيَوْم‏.» هر كس صبح صدقه دهد خدا نحوست آن روز را از دفع مي كند.
📚✨📚✨📚 ✅پرسش: آیا زمان قمر در عقرب، تاثيري دراموري مثل سفرازدواج يامعامله تاثيري دارد؟ اگربنا برضرورت در آن ایام، کاری صورت بگیرد که توصیه به ترک شده است، چه کنیم تا به خیر و خوبی به سرانجام برسد؟ 🌺پاسخ: در روايتي امام صادق(علیه السلام) مي فرمايند: « هر کس در هنگامي که قمر در عقرب باشد، مسافرت يا ازدواج نمايد، خيري نمي بيند». ✍️موضوع قمر در عقرب امري است که بر طبق آن فتوا داده شده است، ولي بايد در نظر داشت که فتوا ويژه مواردي است که در روايت ذکر شده است (سفر، ازدواج)، و علاوه بر اين، حکمي که در فتوا به آن اشاره شده است، کراهت است نه حرمت، از اين رو برخي از فقهاء گفته اند: اگر امر اهم مانند اطاعت والدين ( مثلاً والدين به فرزند خود در روزي که قمر در عقرب است دستور سفر دهند) يا حج واجب، با اين موضوع تنافي پيدا کند، آن امر اهم مقدّم مي شود. 🌸در مورد معناي قمر در عقرب هم مي توان گفت، احتمال آن که منظور از روايت امام (علیه السلام)، بودن ماه در صورت فلکي عقرب (نه برج عقرب) باشد، وجود دارد، اگر چه احتياط به رعايت هردو (صورت فلکي و برج عقرب) هم خالی ازوجه نیست