4_5859376143924200562.mp3
1.75M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷
💔انتظار منو آواره کرده
💔حجر یار تو دلم خونه کرده
😔آقا بیا
🎤 علی فانی
#سوژه_سخن_طنز
تو اتوبوس پیرمرد به دختره که کنارش نشسته بود گفت:
دخترم این چه حجابیه که داری؟
همه ی موهات بیرونه؟
دختره با پررویی گفت:
تو نگاه نکن!
بعد از چند دقیقه پیر مرد کفشش را درآورد بوی جوراب در فضا پخش شد !!
دختره درحالی که دماغشو گرفته بود به پیرمرد گفت:
اه اه اه این چه کاریه میکنی خفمون کردی؟
پیرمرد باخونسردی گفت
خوب تو بو نکن
😂😂😂😂😂
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
💠« حجاب » از نگاه رهبر معظم انقلاب
رهبر انقلاب حجاب را از تعالیم اسلام برای رشد فکری، علمی، اجتماعی، سیاسی و فضیلتی و معنوی زنان و از نعمت های الهی و هدف اسلام از تاکید بر حجاب را حفظ عفت زن می دانند و تصریح می کنند: حجاب سبب رسیدن زن به رتبه هایی معنوی و عالی، سبب جلوگیری از لغزش و سبب امنیت زن و مرد می شود
🔺 جهانگیری هم برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی نمودند و فرمودند من حق شما راخواهم گرفت!!
♦️ یه بنده خدایی از روستا گوسفندی برای فروش به شهر می برد . به گردن قوچ زنگوله ای آویزان کرد و با طنابی گردن قوچ را به دم خرش بست و حرکت کرد.
بین راه دزدان زنگوله را باز کردند و به دم خر بستند و قوچ را بردند
خر هم با چرخاندن دمش و صدای زنگوله خرکیف شده بود.
بعد از چند متر یکی از دزدان جلوی مرد روستایی را گرفت و گفت :
چرا زنگوله به دم خر بستی کدام عاقل این کار را میکند؟؟
روستایی ساده پیاده شد دید ان مرد درست می گوید.
گفت : من زنگوله را به گردن قوچ بسته بودم.
دزد گفت : درست میگویی. قوچی را در دست یک نفر دیدم به آن سوی می برد.
خر را به من بسپار و برو به دنبال گوسفندت.
مرد روستای خر را به دزد سپرد و مدتی را به دنبال گوسفند گشت
اما خسته و نا امید به جایی که خر را به دزد داده بود برگشت دید اثری از خر و آن مرد نیست !
با دلی شکسته و خسته به سمت روستا حرکت کرد.
بعد از طی مسافتی چند نفر را در حال استراحت در کتار چاهی دید
داستانش را برای آنها بازگو کرد.
یکی از انها گفت:
ان شاالله جبران میشود و ادامه داد ما چند نفر تاجریم و تمام سکه های ما در کیسه ای بود که افتاده در چاه
چنانچه شنا بلد باشی در چاه برو و کیسه را بیرون بیاور ما هم در عوض پول قوچ و خر را به تو میدهیم.
روستایی ساده دل بار سوم هم گول دزدان را خورد و لباس خود را به دزدان داد و به ته چاه رفت بعد از کمی جستجو بیرون آمد
ولی نه اثری از دزدان بود نه از لباسهایش...
...................و اما پند داستان....................
♦️درست انتخاب کنین
این بار اگر در انتخابات گول دزدان را بخوریم حتی لباسمان را از تنمان در می آورند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 افشاگری حجتالاسلام مصلحی از جاسوسی در تیم مذاکرات
حدیثکساء۩مهدیسلحشور.mp3
5.42M
💠💎📿 حدیث کسا
کساء
🎙 با نوای حاج مهدی سلحشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سقوط بورس؛ کسری بودجه دولت را جبران کرد!
🚨 مردم احساس میکنند با دولت کلاهبردار مواجه هستند!
🔻رسایی نماینده اسبق مجلس در گفتگو با خبرفوری:
⭕️ به مردم گفتید، سرمایههایتان را بیاورید در بورس؛ بعد یک سری سهامهای دولتی را عرضه کردید و مدعی شدید که با تخفیف است
⭕️ مردم به امید اینکه در این وضعیت اقتصادی سود کنند، به شما اعتماد کردند و بعد بورس ریزش کرد
⭕️ مردم در ماجرای بورس احساس میکنند با دولت کلاهبردار مواجه هستند
‼️وضو با انگشتر
🔷س 5307: آیا #وضو گرفتن در حالی که #انگشتر در دست باشد، صحیح است؟
✅ج: اگر آب به تمام قسمت های زیر انگشتر (گرچه با چرخاندن آن) برسد، وضو صحیح است.
#احکام_وضو #موانع_وضو
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
🔴"داستان واقعی جوان فقیر کارگر و گوهرشاد خاتون"
"گوهر شاد" یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود.
"او می خواست در کنار "حرم امام رضا (ع)" مسجدى بنا کند."
به همه کارگران و معماران اعلام کرد؛ دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى "شرطش" این است که؛
فقط با "وضو" کار کنید و در حال کار با یکدیگر "مجادله و بد زبانى" نکنید و با "احترام" رفتار کنید. "اخلاق اسلامى" را رعایت و "خدا" را یاد کنید.
او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآوردند، علاوه بر دستور قبلى گفت؛
سر راه حیوانات "آب و علوفه" قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که "تشنه و گرسنه" بودند آب و علف بخورند.
بر آنها "بار سنگین" نزنید و آنها را "اذیت" نکنید. من "مزد شما را دو برابر مى دهم."
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به "مسجد" میرفت.
روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى "چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و "عشق گوهرشاد" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به "مرگ" نزدیک کرد.
چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را "جویا شد."
به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به "عیادت" او رفت.
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "ملکه گوهرشاد" برساند و گفت؛ اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست.
او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر "عکس العمل" گوهرشاد بود.
ملکه بعد از شنیدن این حرف با "خوشرویى" گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از "ناراحتى یک بنده خدا" "جلوگیرى" کنیم؟
و به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "ازدواج" با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد.
یکى اینکه "مهر" من "چهل روز اعتکاف" توست در این مسجد تازه ساز.
اگر "قبول" دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط "نماز و عبادت خدا" را به جاى آور.
و "شرط دیگر" این است که بعد از آماده شدن تو من باید از شوهرم "طلاق بگیرم."
"حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن."
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این "مژده" درمان شد و گفت؛ چهل روز که چیزى نیست اگر "چهل سال" هم بگویى حاضرم.
جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به "امید" اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و "وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد" باشد.
"روز چهلم" گوهر شاد "قاصدى" فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد.
قاصد به جوان گفت؛ فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه "منتظر" است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد.
جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به "نماز" پرداخته و حالا پس از چهل روز "حلاوت" نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد:
به گوهر شاد خانم بگویید؛
"اولا "از شما ممنونم و "دوم" اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم.
قاصد گفت؛ منظورت چیست؟!
"مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى؟!"
جوان گفت؛ آنوقت که "عشق گوهرشاد" من را "بیمار و بى تاب" کرد هنوز با "معشوق حقیقى" آشنا نشده بودم، ولى اکنون "دلم به "عشق خدا" مى طپد "و جز او" معشوقى" نمى خواهم.
من با خدا "مانوس" شدم و فقط با او "آرام" میگیرم.
اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند "آشنا" کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم.
و آن جوان شد "اولین پیش نماز" "مسجد گوهر شاد" و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک "فقیه کامل" و او کسی نیست جز؛
"آیت اله شیخ محمد صادق همدانی."
گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد "مشهد" است.
‼️حق سکونت زن در خانه پس از وفات شوهر
🔷س 5306: اگر شوهر برای این که همسرش بعد از مرگ او بدون منزل نباشد، به همسرش بگوید: تا زمانی که زنده هستی سکونت در منزلم را برای شما قرار دادم و زن هم قبول کند و در آن سکونت کند، آیا پس از #فوت_شوهر، #ورثه می توانند زن را از سکونت در منزل منع کنند؟
✅ج: در فقه به چنین قراردادی "عمریٰ" می گویند و با اجرای این قرارداد لازم، زن تا زمانی که زنده است #حق_سکونت در خانه را دارد ـ هر چند ارث منحصر در خانه باشد ـ و ورثه نمی توانند از سکونت او ممانعت کنند.
#احکام_ارث #قرارداد_عمری