eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.4هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
املًا خودكامه به وجود آورد. 📚همان ص 115 👌 مهمترين مخالفين وى روحانيون بودند كه معتقد بودند كه وى همچون قاجاريه غاصب حكومت مى باشد. 2⃣ظهور ارتش به عنوان نيروى حاكم و سركوبگر ؛ ❕ارتش نوين مركّب از نيروهاى سه گانه در همين دوران به وجود آمد. اين ارتش بودجه كلانى را به خودش اختصاص داده بود و مقامات كشورى عملًا تحت فشار مأمورين نظامى بودند و مخالفان رضا شاه با همين نيروى نظامى سركوب مى شدند. امّا همين ارتش قوىّ هنگامى كه جنگ جهانى دوّم آغاز شد و ايران در معرض هجوم بيگانگان قرار گرفت قادر به دفاع از مرزهاى ايران نبود. در ارتش رضا خان، حركات نمايشى بسيار رايج بود. اين نوع نمايشها جايگزين تمرينات نظامى كه لازمه يك ارتش قوىّ است مى شد. 👌همين روحيّه باعث شد در شهريور 1320 در همان ساعت اوّليّه قريب به اتّفاق نيروهاى نظامى ايران دست از دفاع كشيده، سركوب و تار و مار شوند، چرا كه آنها در زمان صلح بيشتر به مسائل ظاهرى مثل رژه و پايكوبى در جشنها و ... وقت خود را مى گذراندند. ❕در ابتدا حدود 12 و سپس 13 بودجه كشور به امور نظامى اختصاص يافته بود. تقريباً نيمى از ارتش در تهران مستقر شده بودند تا بتوانند رضا خان را در مقابل مخالفانش حفظ كنند. وى دو لشكر در تهران مستقر كرده بود و سعى بر اين داشت كه اين دو بطور دائم با همديگر اختلاف داشته باشند تا نتوانند عليه سلطنت او متّحد شوند. 👌از ابتداى دوران رضا خان تا انتها، وى با توجّه به نيروى نظامى توانست قدرت را در اختيار خود درآورد. وى با توسّل به كودتا (قدرت نظامى) به روى كار آمد و طى چهار سال با استفاده از همين وسيله توانست سلسله قاجاريه را منقرض كند و خود جايگزين آنها شود. بعد از آن نيز براى تداوم و تحكيم قدرت خويش به همين حربه متوسل شد. به همين سبب مردم از ارتش به عنوان يك نيروى سركوبگر نفرت داشتند. 📚تاریخ سیاسی معاصر ، نظر پور ص 108 3⃣ سياست تمركز زدايى ؛ 👌دولت رضا خان سعى دراز بين بردن و پراكنده نمودن عشاير و قبايل ايران داشت تا آنها نتوانند در مقابل سلطنت قد علم كنند. اين رژيم ضمن اسكان آنها در نقاط مختلف ايران اقدام به خلع سلاح آنها كرده، و بدين ترتيب قدرت متمركز عشاير و قبايل را كه بيشتر آنها مسلّح بودند، تقريباً بطور كامل از بين برده و ارتش را بر آنها مسلّط نمود، به صورتى كه ديگر خطرى براى بقاى رژيم رضا خانى محسوب نمى شدند. 📚تاريخ بيست ساله ايران، حسين مكّى، ج 6، ص 66. 💠ادامه پاسخ 👇👇👇 💠ادامه 👇 4⃣سیاست اقتصادی ؛ 👌در اين دوران، كشور دچار كسرى بودجه عظيمى بود كه در مقايسه با كسرى بودجه كشورهاى ديگر كه از پيشرفتهاى شگرفى نيز برخوردار بودند، شكست فاحشى براى دولت رضا خان محسوب مى شد. وى براى اينكه كسرى بودجه را تا حدودى تأمين نمايد دست به فروش زمينهاى دولتى زد. پس از تصويب لايحه فروش زمينهاى دولتى، مستأجران اين زمينها كه در تهران و اطراف آن بطور عمده نظاميان و در نقاط ديگر اعيان و اشراف بودند صاحب اين زمينها شدند. اين شگرد نه تنها نتوانست بطور جدّى مشكل كسرى بودجه را حلّ كند بلكه فاصله طبقاتى موجود را بيش از پيش افزايش داد. 📚تاريخ معاصر ايران از تأسيس سلسله پهلوى تا كودتاى 28 مرداد 1332، آورى، ص 115. ❕هر چند كه حكومت رضا خان خفقان كامل را بر جامعه حاكم كرده بود ولى هيچگاه در اخذ ماليات لازم از اعيان و اشراف، بويژه نظاميان موفق نبود. ماليات دهندگان اصلى طبقات محروم و فقير جامعه بودند. در مقابل، به همان اندازه كه كنترل دولت بيشتر مى شد به همان نسبت هم حيف و ميل در اموال دولتى افزايش مى یافت. شخص شاه كه با گذشت زمان طمع و آزمندى اش نسبت به ثروت اندوزى بيشتر مى شد، سرمشق خوبى براى اطرافيان خودش بود. همين مسئله باعث فساد روزافزون در دربار ايران مىشد. به اين صورت كه اگر يك نفر از اطرافيان شاه متّهم به فساد مى شد به آسانى مى توانست از چنگال قانون بگريزد. 📚تاریخ بیست ساله ایران ، مکی ، ج 6 ص 1 ❕در رابطه با كشاورزى، حدود 75% از مردم ايران از طريق كشاورزى امرار معاش مى كردند امّا هيچگونه توجّهى به امر كشاورزى نمى شد. توجّه رضا خان به ايجاد صنايع وابسته باعث افزايش بيش از پيش مشكلات در بخش كشاورزى و ازدياد فقر و تنگدستى در بين اكثريت افراد جامعه بود. 👌در بعد بازرگانى خارجى در اين زمان كسرى موازنه بازرگانى حدود 300 ميليون ريال بود. ابتدا با توجّه به وابستگى شديد رضا خان به انگليسيها، اوّلين شريك تجارى ايران همين كشور بود و پس از آن شوروى و آلمان قرار مى گرفتند. ولى پس از دهه اوّل وابستگى وى به آلمان بشدّت افزايش يافت تا اينكه اين كشور در روابط تجارى خود با ايران گوى سبقت را از دو كشور انگليس و شوروى ربود. وابسته بودن صنايع كشور به آلمان ضربه مهلكى را در زمان جنگ جهانى دوّم به ايران وارد كرد. زيرا با خروج آلمانيها از ايران با توجّه به وابسته بودن اين صنايع، تمام آنه
ا به آهن پاره هاى بى ارزش تبديل شدند. 📚نهضت روحانيون ايران، على دوانى، ج 2، ص 160- 162. 💠ادامه پاسخ 5⃣سياست ضد دينى رضا خان ؛ 👌يكى از مهمترين ويژگيهاى دوران سلطنت رضا خان پياده كردن سياست تجددطلبى و اسلام زدايى بود. تجدد طلبى به معنى پذيرفتن شيوه زندگى اروپايى، كم و بيش از دوران مشروطيت آغاز شده بود ولى در دوران رضا خان از سرعت بيشترى برخوردار شد. در راستاى اين سياست رضا خان اقدامات زير را انجام داد: 🔰الف- رفع حجاب از زنان ؛ 👌در سال 1313 ه. ش دستور رفع حجاب از زنان صادر شد. براى اينكه مسأله در جامعه به صورت رسمى مطرح شود سال بعد رضا شاه به اتّفاق ملكه و دو دخترش در حالتى كه رفع حجاب كرده بودند در يكى از دبيرستانهاى تهران حضور پيدا كردند. از اين به بعد بطور جدّى حجاب ممنموع شد. طبق برنامه اعلام شده قرار بود كسبه از فروش كالا به زنانى كه حجاب داشته، اجتناب ورزند؛ و رانندگان وسايط نقليه حق سوار كردن زنان محجبه را نداشتند؛ همچنين اين زنان حق عبور و مرور در معابر عمومى را نداشته و در صورت خروج با حجاب از منزل، مأمورين با شدّت هر چه تمامتر با آنها برخورد مىكردند. بعضى از زنان كه حاضر نبودند پوشش اسلامى خود را كنار بگذارند تا شهريور 1320 از خانه هاى خود بيرون نيامدند. 📚تاریخ سیاسی معاصر ایران ص 111 👌اين اقدام رژيم، انعكاس وسيعى در جامعه مذهبى ايران بر جاى گذاشت تا اينكه آيت الله حاج حسين قمى به نمايندگى از طرف علما و در اعتراض به اين اقدام شاه نزد وى رفت. ولى قبل از ورود به تهران، دستگير و ممنوع الملاقات گرديد. دستگيرى وى باعث شعله ورتر شدن آتش خشم مردم مجتمع در مسجد گوهرشاد شد. قبل از اينكه از تهران براى كشتار مردم حاضر در اين مسجد دستورى برسد، مأمورين با مردم درگير شده حدود صد نفر از آنها را به شهادت رساندند. پس از دو روز، دستور مركز براى سركوبى مردم به مشهد رسيد. ❕كشتار اوّليه رژيم باعث تجمّع بيشتر مردم در مسجد شده بود. پس از اين دستور، مأمورين با سلاحهاى سنگين و نيمه سنگين به مانند توپ و مسلسل شبانه به مردم مجتمع در مسجد حمله كردند كه در نهايت بيش از دو هزار نفر به شهادت رسيدند. 📚نهضت روحانيون ايران، على دوانى، ج 2، ص 160- 162 🔰ب- مبارزه با نقش روحانيون در جامعه ؛ 👌در آن زمان روحانيت از نفوذ بالايى در جامعه برخوردار بود. بسيارى از امور جامعه مانند ازدواج، طلاق، انتقال املاك و قراردادهاى بازرگانى در اختيار روحانيون قرار داشت. رضا خان براى مبارزه با اين قدرت و كاهش نفوذ آنها از شيوه هاى گوناگونى استفاده كرد كه مهمترين آنها عبارتند از: 1- وضع قوانين عرفى يا غير شرعى: ❕در اين زمان مسائل حقوقى پيوند مستحكمى با ضوابط شرعى داشت و معمولًا اين نوع امور در دست روحانيون بود. رضا خان براى اينكه نظام حقوقى حاكم را از بين ببرد و در نتيجه دست روحانيون را نيز از امور حقوقى موجود كوتاه سازد، تصميم به جايگزينى سيستم حقوقى غير شرعى به جاى سيستم قبلى كه ملهم از احكام شريعت اسلام بود گرفت. بتدريج دستگاههاى جديد حقوقى در جامعه پديدار شد و احكام حقوقى جديد جايگزين احكام حقوقى قبلى شد. 2- ايجاد سازمانهاى آموزشى به شيوه كشورهاى اروپايى ؛ 👌اين حركت از دوران مشروطيت به صورت ضعيفى آغاز شده بود ولى در دوران رضاخان با سرعت هر چه تمامتر پيگيرى شده شيوه قبلى كه در غالب مكتبخانه ها مطرح بود بطور كامل در اختيار روحانيون بود. در تصميمى كه رضا خان براى اصلاح نظام آموزش و پرورش گرفته بود، هدف اصلى وى تضعيف روحانيّون و كاستن از نفوذ و قدرت آنها در جامعه بود. در همين راستا مدارس زيادى توسط رژيم در نقاط مختلف ايران ساخته و افتتاح گرديد و به اين صورت بتدريج امر آموزش و پرورش كه يكى از عوامل مهمّ ايجاد قدرت در قشر روحانيت بود، از دست آنها خارج شد. ج- اجبارى كردن لباس اروپايى براى مردان ؛ 👌براساس قانونى كه در مجلس رضا خانى در 1307 ه. ش به تصويب رسيد، كليه مردان ايرانى بايستى از لباس اروپايى استفاده كنند. هدف اصلى در اين تصميم مبارزه با فرهنگ حاكم بر جامعه مذهبى ايران بود. زبان، لباس، آداب و رسوم موجود زائيده فرهنگ حاكم بر هر جامعه مى باشد. تغيير لباس در واقع معنا و مفهومى جز بيگانه نمودن افراد جامعه با فرهنگ اصيل خود نداشت. بريدن مردم از فرهنگ خود و پذيرش فرهنگ جديدالورود غربى هدف نهايى اين برنامه بود. 📚تاریخ سیاسی معاصر ایران ص 113 👌اگر چه بحث در این زمینه بسیار گسترده تر است اما به همین مقدار بسنده کرده و از آنجایی که عده ای خود فروخته سعی می کنند از ناآگاهی برخی مردم نسبت به تاریخ معاصر سوء استفاده کنند ، در صدد هستند از امثال رضا خان ملعون اسطوره سازی کرده و بار دیگر قدرت را به خاندان پهلوی تحویل دهند ، غافل از آنکه ملت ایران یک بار خاندان پهلوی را استفراغ کرده اند و هیچ گاه آنچه را که استفراغ کرده اند ، نمی خورند
یان_جنایات_رضاخان_ملعون 🔰گوشه ای دیگر از رضا شاه ملعون به قلم مولف کتاب تاریخ تطبیقی ایران با کشورهای جهان ؛ ❕مراسم تاجگذارى رضا شاه در چهارم ارديبهشت 1305 ه. ش. شمسى انجام گرفت. از همين تاريخ به بعد ايرانيان با يك سلسله خيانتها و جنايتها روبرو شدند، از قبيل رژيم ترور و اختناق و استقرار حكومت پليسى فاشيست مآب و ناديده گرفتن قانون اساسى و نابودى مخالفان با بدترين وضع و سركوب كردن جنبشهاى ملى و تحكيم هرچه بيشتر مالكيتهاى بزرگ اراضى و غارت دسترنج هرچه بيشتر دهقانان و كارگران و تبديل شدن شخص شاه به يكى از بزرگترين ملاكان زمين خوار كه بسيارى از زمينهاى مالكان بزرگ و سران ايلات و عشاير به دست رضا شاه مصادره شد؛ يا آن اراضى را به خود اختصاص داد و يا به طرفداران خود بخشيد. 👌 بتدريج صاحب مقدار زيادى از سرزمينهاى استانهاى حاصلخيز ايران از جمله گيلان و مازندران و گرگان شد تا جايى كه در رديف يكى از بزرگترين مالكان ايران درآمد. ❕رضا شاه تنها به تصرف نواحى شمال ايران اكتفا نكرد، بلكه در هر نقطه ديگر ايران هرجا كه جلب نظر مى كرد به تصاحب آن اقدام مى كرد و ثروت ديگران را به زور سرنيزه صاحب مى شد. 👌مباشران و نمايندگان او در املاك غصب شده از اقدام به هيچگونه جنايتى دريغ نداشتند. گذشته از اين رضا شاه به بهانه سركوبى خانها و روساى سركش ايلات و عشاير ثروت آنها را نيز غصب مى كرد. سپهبد زاهدى در جنوب و سپهبد امير احمدى در نواحى غرب ايران از هيچگونه ظلم و ستمى نسبت به مردم اين نواحى مضايقه نكردند و به نام اسكان مزارع، خانواده هاى كردستانى را از سرزمين اصلى خود كوچ دادند و املاك آنها را به تصرف خود درآوردند و آنان را راهى شهرستانها كردند. 💠با تصويب قانون 29 آوريل 1932 م. و تمديد قرارداد نفت دارسى و انتقال موعد انقضاى اين قرارداد از سال 1961 به سال 1993 كه در همان زمان با بعضى از شخصيتهاى ايران كه خواهان قطع نفوذ كمپانى انگليس بودند، تسويه حساب شد و هر يك به نحوى تحت تعقيب قرار گرفتند، از جمله تيمور تاش بود كه به دستور شاه دستگير و زندانى شد. او همچنين سردار اسعد و مستوفى الممالك نيز بر سر همين مسئله جان خود را از دست دادند. ❕در خرداد 1304 ه. ش. قانون نظام وظيفه عمومى و خدمت اجبارى در ارتش به تصويب مجلس شوراى ملى رسيد. در همين سال به موجب قانون ديگرى كه از تصويب مجلس گذشت، مقرر شد كه انحصار قند و چاى در اختيار دولت باشد و عوايدى كه از اين راه به دست مى آيد، به مصرف كشيدن راه آهن سرتاسرى برسد. طول راه آهن سراسرى 1394 كيلومتر بود كه پس از عبور از سلسله جبال البرز و كوههاى زاگرس، بندر امام خمينى (شاهپور) را در كنار خليج فارس به بندر شاه در ساحل درياى خزر يعنى ناحيه مرزى بين ايران و كشور شوروى (روسيه كنونى) كه از نظر اقتصادى ناحيه بسيار ضعيفى است، متصل مى كرد. 👌در صورتى كه نواحى گيلان و آذربايجان از نظر اقتصادى و ارزش احداث راه اهن از اهميت و اعتبار بيشترى برخوردار بودند، ليكن هدف از انتخاب اين مسير بيشتر تأمين نقشه هاى نظامى بود. ❕بانك سپه نيز در همان سال تأسيس شد. در 27 اسفندماه 1305 ه. ش. عهدنامه دوستى بين ايران و افغانستان منعقد شد كه بتدريج با اكثر ممالك آن پيمانهاى دوستى بسته شد. به موازات بستن اين عهدنامه ها و بناى چندين ساختمان دولتى در تهران و ديگر شهرهاى بزرگ از نفوذ روحانيان در امور سياسى و اجتماعى به طور محسوسى كاسته شد. در نتيجه اصلاحات حقوقى و قضايى، روحانيان از حاكميت حقوقى در دادگاهها محروم شدند. 💠عبا و عمامه عده اى از روحانيان برداشته شد و عده اى از آنها از رفتن به منبر و روضه خوانى منع شدند. عده اى از رهبران آنها از جمله يكى از مردان مبارز تاريخ معاصر ايران زنده ياد آيت الله سيد حسن مدرس زندانى شد و كمى بعد به شهادت رسيد. بنا به دستور رضا خان در سال 1307 ه. ش. پوشيدن لباسهاى ملى و محلى ممنوع شد و مردم موظف شدند از لباسهايى به فرم لباسهاى اروپاييان استفاده كنند. 👌 حكومت هرنوع مقاومتى را در برابر اينگونه اصلاحات صورى درهم مى كوبيد. در سال 1315 مردم به عنوان مخالفت با شدت عمل پليس براى اجراى دستور رضا شاه داير بر تعويض كلاه و رفع حجاب از زنان در صحن مطهر حضرت رضا (ع) بست نشستند، ليكن به فرمان رضا شاه هدف گلوله هاى مسلسل قرار گرفتند. 🔰ادامه 🔰ادامه ؛ ❕در مقابل اين اقدامات يا اصلاحات، ملت ايران با اقدامات ديگرى مانند فعاليت حريصانه اداره املاك اختصاصى و تأسيس دفتر مخصوص شاهنشاهى براى توسعه روزافزون متصرفات رضا شاه در داخل كشور و تبليغات فاشيستى سازمان پرورش افكار و سايه شوم اداره سياسى و جلادان اداره آگاهى پليس در تمام شهرها و بسط فساد و خفه كردن هرگونه شخصيت انسانى روبه رو شدند. 👌از همه اينها مصيبت بارتر اينكه با تمام قوا در بى خبر نگاه داشتن توده ملت كوشش شد. به اعتقاد نگارنده، مورد اخير بزرگترين خ
يانت به جامعه ايران بود. ❕رضا شاه در آخرين سالهاى سلطنت به اوج قدرت خود رسيده بود و در كمال آرامش خيال در كاخهاى سر به فلك كشيده مرمر و سعدآباد روزگار را سپرى مى كرد، زيرا به اتكاى مأموران مخوف شهربانى، سرپاس مختارى نفسها را در سينه ها حبس كرده بود. علاوه بر اينكه در اين زمان رضا شاه با هيتلر كه با موفقيتهاى سياسى و نظامى خود در اروپا به يك قدرت وحشتناك تبديل شده بود، طرح دوستى ريخت. 👌 در نتيجه اين نقطه اتكاى اخير، رضا شاه در انتظار روزهاى پرشكوهترى بسر مى برد، بى خبر از آنكه تاريخ سرنوشت ساز راه ديگرى را طى مى كرد، در اين ايام 40 درصد بودجه مملكت به مصرف امور نظامى مى رسيد. پول حاصله از فروش نفت در بانكهاى انگليس باقى مى ماند كه در عوض، ايران از كشورهاى بزرگ تسليحاتى اسلحه خريدارى مى كرد و در صورت ظاهر ايران با ارتش بزرگ 150 هزار نفرى و نيروى دريايى و هوايى به يك قدرت بزرگ نظامى رسيده بود. ❕در ژوئن سال 1941 م. هيتلر پيمان خود را با اتحاد جماهير شوروى شكست و سرزمينهاى روسيه را مورد تجاوز خود قرار داد. دولتهاى بزرگ غرب براى كمك به روسيه شوروى، كشور ايران را به دليل موقعيت خاص جغرافيايى مورد توجه قرار دادند. 👌گذشته از اين، دولتهاى بزرگ از ترس اينكه مبادا روزى منابع سرشار نفت جنوب به دست آلمانها بيفتد، از دولت ايران اخراج كليه متخصصان آلمانى و ايتاليايى و واگذارى راه آهن سراسرى را خواستار شدند، ليكن رضا شاه به اتكاى دوستى با هيتلر با تقاضاى آنها مخالفت كرد. دو دولت روس و انگليس همينكه مأيوس شدند به دولت ايران اتمام حجتى مبنى بر اخراج تعداد زيادى از جاسوسان آلمانى و ايتاليايى كه در لباس مهندس و متخصص و غيره در ايران فعاليت مى کردند، دادند. 👌اين اتمام حجت هم پذيرفته نشد. به همين دليل روس و انگليس در شهريور 1320 برق آسا از طريق شمال و جنوب و مغرب سرتاسر خاك ايران را اشغال كردند. در همين زمان كابينه على منصور سقوط كرد و كابينه اى جديد به رياست محمد على فروغى تشكيل شد. ❕در 25 شهريور همين سال متن استعفاى رضا شاه به شرح زير در مجلس شوراى ملى قرائت شد: 👌 «نظر به اينكه من همه قواى خود را در اين چند ساله مصروف امور كشور كرده و ناتوان شده ام، حس مى كنم كه اينك وقت آن رسيده كه يك قوه و بنيه جوانترى به كارهاى كشور كه مراقبت دائم لازم دارد بپردازد و اسباب سعادت و رفاه ملت را فراهم آورد، بنابراين، امور سلطنت را به وليعهد و جانشين خود تفويض كردم و از كار كناره نمودم، امروز كه 25 شهريورماه 1320 هجرى شمسى است عموم ملت اعم از كشورى و لشكرى وليعهد و جانشين قانونى مرا به سلطنت بشناسد و آنچه از پيروى مصالح كشور نسبت به من كردند به ايشان هم منظور دارند، كاخ مرمر تهران به تاريخ 25 شهريور 1320 امضا» 👌حوادث شهريور 1320 به استعفاى رضا خان و رفتن او از ايران به جزيره موريس و سپس ژوهانسبورگ و در حقيقت شكست استبداد رژيم سلطنتى منجر شد.... 📚تاریخ تطبیقی ایران با کشورهای جهان ، بیات ، ص 569 به بعد 👌بیان مستند جنایات رضا خان ملعون ادامه دارد .....
هدایت شده از miss_sadege
✨ده خصلت در نماز✨ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌واله فرمود: نماز ستون دین است و در آن ده خصلت است: ❶ زینت صورت و آبروی نمازگزار است؛ ❷ نور و روشنی دل است؛ ❸ باعث و سبب راحتی بدن است؛ ❹ سبب نزول رحمت است؛ ❺ چراغ آسمان است. جایی که نماز خوانده می شود برای آسمان ها مانند ستاره ای می درخشد. ❻ سبب سنگینی عمل در ترازوی اعمال است؛ ❼ سبب خشنودی پروردگار است؛ ❽ بهای بهشت است؛ ❾ اُنس در قبر است؛ ❿ حجاب و پرده ای از آتش جهنم است. و کسی که نماز را به پا داشت دین را بپا داشت. و کسی که نماز را ترک کند دین را نابود کرد. 📚مواعظ العددیّه،ص ۲۲۴
هدایت شده از حسبناالله
ان آورده بودند را از راه خدا منع مى كردند و راه خدا را كج و معوج نشان مى دادند و مى خواستند هر چه بيشتر اين راه را زننده در نظرها جلوه دهند. و سپس شروع كردند به تهمت زدن ، گاهى او را ساحر خواندند و زمانى كذابش معرفى كردند و خود آن جناب را تهديد كردند كه اگر دست از دعوتت برندارى سنگسارت خواهيم كرد و بار ديگر او و گروندگان به او را تهديد كردند كه از شهر بيرونتان مى كنيم مگر اينكه به كيش بتپرستى ما برگرديد. و به اين رفتار خود همچنان ادامه دادند تا آنكه آن حضرت از ايمان آوردنشان بكلى ماءيوس گرديد و بناچار رهايشان كرده به حال خودشان واگذار نمود و در آخر دعا كرد و از خداى تعالى درخواست فتح نموده ، عرضه داشت : ((ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق و انت خير الفاتحين )). دنبال اين دعا خداى تعالى عذاب يوم الظله را نازل كرد، روزى كه ابر سياه همه جا را تاريك كرد و بارانى سيل آسا بباريد، اهل مدين آنجناب را مسخره مى كردند كه اگر از راستگويانى قطعه اى از طاق آسمان را بر سر ما ساقط كن ، پس صيحه آسمان آنها را بگرفت در نتيجه در خانه هايشان صبح كردند در حالى كه به زانو در آمده و مرده بودند و خداى تعالى شعيب و مؤ منين به وى را نجات داد، پس شعيب پشت به آن قوم مرده كرده ، گفت : چقدر در ابلاغ رسالت پروردگارم به شما كوشيدم و چقدر نصيحتتان كردم حالا چگونه مى توانم درباره سرنوشت شوم مردمى كافر اندوهناك باشم . 2. شخصيت معنوى شعيب (ع ) شعيب (عليه السلام ) از زمره پيغمبران مرسل و محترم خداى تعالى بود و خداى عزوجل آن جناب را در ستايش هايى كه از انبياى گرام خود نموده و در ثناى جميلى كه قرآن آن را در اين باره آورده شركت داده و قرآن كريم در آيات شريفه اش و مخصوصا در سوره اعراف و هود و شعراء از آن جناب مقدار زيادى از حقايق معارف و علوم الهى و ادب خيره كننده اى كه نسبت به پروردگارش و نسبت به مردم داشته حكايت كرده است . و او خود را رسولى امين و مصلح و از صالحين شمرده و خداى تعالى همه اينها را از آن جناب حكايت كرده و امضاء و تصديق نموده و در شخصيت معنوى آن جناب همين بس كه كليم خدا، موسى بن عمران (عليه السلام ) نزديك به ده سال او را خدمت كرده است سلام اللّه عليه . 3. نظر تورات درباره آن حضرت در تورات داستان شعيب و قوم او نيامده ، تنها يادى كه از آن جناب كرده اين است كه در اصحاح دوم از سفر خروج گفته : بعد از آنكه موسى (عليه السلام ) آن مرد قبطى را كشت از مصر به مدين فرار كرد (تا آخر داستان ) و در آنجا شخصى را ذكر كرده به نام اعوئيل كاهن مديان (و يا به عبارتى ديگر عالم دينى شهر مدين ). ادب شعيب (ع ) در دعا و از جمله ادعيه انبياء، نفرينى است كه حضرت شعيب بر قوم خود كرده و گفته است : ((ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق و انت خير الفاتحين )). بعد از آنكه از رستگارى قوم خود مايوس مى شود از خداى تعالى درخواست مى كند كه وعده اى كه درباره همه انبياء داده و از آن جمله فرموده : ((و لكل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون )) تنجيز نموده كه بين او و قومش نيز به حق حكم كند. و جهت اينكه گفت : ((بين ما)) و نگفت : ((بين من )) اين بود كه مؤ منين به توحيد را نيز ضميمه كرده باشد، چون كفار قومش درتهديد خود، او و مؤ منين را تهديد كرده و به همه شان گفته بودند: ((لنخرجنك يا شعيب و الذين آمنوا معك من قريتنا او لتعودن فى ملتنا)) از اين جهت او نيز مؤ منين را ضميمه خود كرد و آنان را از قوم جدا و با خود بدرگاه خداى تعالى گسيل داشت و گفت : ((اى پروردگار ما حق را در بين ما و بين قوم ما ظاهر ساز)). شعيب در اين دعاى خود در بين اسماى خدا تمسك كرد به خير الفاتحين براى اينكه سابقا هم گفتيم تمسك به آن صفت از صفات خداوندى كه مناسب با متن دعا باشد خود تاييد بليغ و به منزله قسم دادن خدا است به آن صفت ، به خلاف گفتار موسى كه گفت : ((رب انى لا املك الا نفسى و اخى فافرق بيننا و بين القوم الفاسقين )) براى اينكه گفتيم كلام آن جناب در واقع دعا نبود بلكه كنايه بود از خوددارى از تبليغ و ارجاع امر به خدا، بنابراين كلام او مقتضى قسم دادن نبود به خلاف كلام شعيب . منبع : پایگاه اطلاع رسانی حکومت جهانی امام مهدی
هدایت شده از حسبناالله
َّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلا بُعْداً لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَت ثَمُودُ(95) 84. و (همچنين ) به برادر مردم مدين ، يعنى شعيب ، وحى كرديم . او نيز به مردمش گفت : اى قوم ، خدا را بپرستيد، چون غير او معبودى نداريد و در معاملات ، ترازو و قپان را به نفع خود زياد و به ضرر مردم كم نگيريد. من خيرخواه شما هستم . من بر شما از عذاب روزى مى ترسم كه عذابش از هر جهت فراگير است . 85. و اى مردم ، پيمانه و وزن را با عدالت وفا كنيد و بر اشياء مردم عيب مگذاريد و از حق آنان نكاهيد و در زمين فساد مكنيد. 86. سودى كه خدا در معامله برايتان باقى مى گذارد، برايتان بهتر است و بدانيد كه (ضامن كنترل شما در دورى از كم فروشى و قناعت به خير خدا، تنها و تنها ايمان شماست و) من مسؤ ول كنترل شما نيستم . 87. گفتند: اى شعيب ، آيا نمازت به تو دستور مى دهد كه ما آنچه را پدرانمان مى پرستيدند، ترك گوييم و آنچه را مى خواهيم ، در اموالمان انجام ندهيم ؟ كه همانا تو مرد بردبار و رشيدى هستى . 88. شعيب گفت : اى قوم من ، هرگاه من دليل آشكارى از پروردگارم داشته (باشم و او) رزق خوبى به من داده باشد، (آيا مى توانم برخلاف فرمان او رفتار كنم ؟). من هرگز نمى خواهم چيزى كه شما را از آن باز مى دارم ، خودم مرتكب شوم . من جز اصلاح ، تا آنجا كه توانايى دارم ، نمى خواهم و توفيق من جز به خدا نيست ، بر او توكل كردم و به سوى او بازگشت . 89. و اى قوم من ، دشمنى و مخالفت با من سبب نشود كه شما به همان سرنوشتى كه قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شويد، و قوم لوط از شما چندان دور نيست . 90. از پروردگار خود آمرزش بطلبيد و به سوى او باز گرديد، كه پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه كار) است . 91. گفتند: اى شعيب ، بسيارى از آنچه را مى گويى ، ما نمى فهميم و ما تو را در ميان خود ضعيف مى يابيم و اگر به خاطر احترام قبيله كوچكت نبود، تو را سنگسار مى كرديم ، و تو در برابر ما قدرتى ندارى . 92. گفت : اى مردم (همشهريان من )، آيا چند نفر خويشاوند من در نظر شما عزيزتر از خدايند كه او را بكلى از ياد برده اعتنايى به او نداريد با اينكه پروردگار من بدانچه شما مى كنيد، محيط است ؟ 93. و اى قوم من ، شما هر قدرتى كه داريد، به كار بزنيد، من نيز كار خودم را مى كنم . بزودى مى فهميد كه عذاب خواركننده به سراغ چه كسى مى آيد و چه كسى دروغگوست . شما منتظر باشيد كه من نيز با شما منتظر مى مانم . 94. و همين كه امر ما (عذاب موعود) آمد، شعيب و گروندگان به وى را با رحمت خود نجات داديم و صيحه همه آنهايى را كه ستم كردند، بگرفت و در محل سكونتشان به صورت جسدى بيجان درآورد. 95. آنچنان كه گويى اصلا در آن سرزمين زندگى نكرده اند. (و فرمان الهى رسيد) كه قوم مدين از رحمت من دور باشند، همان طور كه قوم ثمود دور شدند. (از سوره مباركه هود) گفتارى پيرامون داستان شعيب (ع ) و قوم او 1. شعيب (ع ) سومين پيامبر عرب بود منظور اين است كه آن جناب سومين پيامبر عربى است كه نام شريفشان در قرآن كريم آمده و پيامبران عرب عبارتند از: هود و صالح و شعيب و محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم )، كه پاره اى از سرگذشت هاى زندگى شعيب (عليه السلام ) در سوره هاى اعراف و هود و شعراء و قصص و عنكبوت آمده است . شعيب (عليه السلام ) از اهل مدين بوده (و مدين شهرى بوده در سر راه شام ، راهى كه از شبه جزيره عربستان به طرف شام مى رفته ) و آن جناب با موسى بن عمران (عليه السلام ) معاصر بوده و يكى از دو دختر خود را در برابر هشت سال خدمت به عقد آن جناب در آورده و اگر موسى خواست ده سال خدمت كند خودش داوطلب شده و اين دو سال جزء قرار داد نبوده ، موسى (عليه السلام ) ده سال وى را خدمت كرد و سپس از آن جناب خدا حافظى نموده ، با خانواده اش از مدين به طرف مصر رهسپار شد. و قوم اين پيغمبر يعنى اهل مدين بت مى پرستيدند، مردمى برخوردار از نعمتهاى الهى بودند. امنيت و رفاه و ارزانى قيمت ها و فراوانى نعمت داشتند ولى فساد در بينشان شيوع يافت مخصوصا كم فروشى و نقص در ترازو و قپان ، لذا خداى تعالى شعيب را بسوى آنها مبعوث كرد و دستور داد تا مردم را از پرستش بتها و از فساد در زمين و نقص كيلها و ميزانها نهى كند و آن جناب مردم را بدانچه ماءمور شده بود دعوت كرد، اندرزشان داد، انذارشان كرد، بشارتشان داد، و مصايبى كه به قوم نوح ، قوم هود، قوم صالح و قوم لوط رسيده بود به يادشان آورد، و در احتجاج عليه كارهاى زشتشان و در موعظه و اندرزشان سعى بليغ كرد اما جز بيشتر شدن طغيان و كفر و فسوق در آنان نتيجه اى نگرفت . مردم مدين بجز چند نفر به وى ايمان نياوردند بلكه در عوض شروع به اذيت او و مسخره كردن و تهديدش نموده ، مردم ديگر را از پيروى آن جناب بر حذر داشتند، بر سر هر راهى كه به جناب شعيب منتهى مى شد مى نشستند و رهگذران را از اينكه نزد شعيب بروند مى ترساندند و كسانى كه به وى ايم
هدایت شده از حسبناالله
داستان حضرت شعیب عليه السلام در قرآن و (همچنين ) به برادر مردم مدين ، يعنى شعيب ، وحى كرديم . او نيز به مردمش گفت : اى قوم ، خدا را بپرستيد، چون غير او معبودى نداريد و در معاملات ، ترازو و قپان را به نفع خود زياد و به ضرر مردم كم نگيريد. من خيرخواه شما هستم . من بر شما از عذاب روزى مى ترسم كه عذابش از هر جهت فراگير است . و اى مردم ، پيمانه و وزن را با عدالت وفا كنيد و بر اشياء مردم عيب مگذاريد و از حق آنان نكاهيد و در زمين فساد مكنيد. سودى كه خدا در معامله برايتان باقى مى گذارد، برايتان بهتر است و بدانيد كه (ضامن كنترل شما در دورى از كم فروشى و قناعت به خير خدا، تنها و تنها ايمان شماست و) من مسؤ ول كنترل شما نيستم . گفتند: اى شعيب ، آيا نمازت به تو دستور مى دهد كه ما آنچه را پدرانمان مى پرستيدند، ترك گوييم و آنچه را مى خواهيم ، در اموالمان انجام ندهيم ؟ كه همانا تو مرد بردبار و رشيدى هستى . شعيب گفت : اى قوم من ، هرگاه من دليل آشكارى از پروردگارم داشته (باشم و او) رزق خوبى به من داده باشد، (آيا مى توانم برخلاف فرمان او رفتار كنم ؟). من هرگز نمى خواهم چيزى كه شما را از آن باز مى دارم ، خودم مرتكب شوم . من جز اصلاح ، تا آنجا كه توانايى دارم ، نمى خواهم و توفيق من جز به خدا نيست ، بر او توكل كردم و به سوى او بازگشت . و اى قوم من ، دشمنى و مخالفت با من سبب نشود كه شما به همان سرنوشتى كه قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شويد، و قوم لوط از شما چندان دور نيست . از پروردگار خود آمرزش بطلبيد و به سوى او باز گرديد، كه پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه كار) است . گفتند: اى شعيب ، بسيارى از آنچه را مى گويى ، ما نمى فهميم و ما تو را در ميان خود ضعيف مى يابيم و اگر به خاطر احترام قبيله كوچكت نبود، تو را سنگسار مى كرديم ، و تو در برابر ما قدرتى ندارى . گفت : اى مردم (همشهريان من )، آيا چند نفر خويشاوند من در نظر شما عزيزتر از خدايند كه او را بكلى از ياد برده اعتنايى به او نداريد با اينكه پروردگار من بدانچه شما مى كنيد، محيط است ؟ و اى قوم من ، شما هر قدرتى كه داريد، به كار بزنيد، من نيز كار خودم را مى كنم . بزودى مى فهميد كه عذاب خواركننده به سراغ چه كسى مى آيد و چه كسى دروغگوست . شما منتظر باشيد كه من نيز با شما منتظر مى مانم . و همين كه امر ما (عذاب موعود) آمد، شعيب و گروندگان به وى را با رحمت خود نجات داديم و صيحه همه آنهايى را كه ستم كردند، بگرفت و در محل سكونتشان به صورت جسدى بيجان درآورد. آنچنان كه گويى اصلا در آن سرزمين زندگى نكرده اند. (و فرمان الهى رسيد) كه قوم مدين از رحمت من دور باشند، همان طور كه قوم ثمود دور شدند. (از سوره مباركه هود) داستان شعيب عليه السلام وَ إِلى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شعَيْباً قَالَ يَقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكم مِّنْ إِلَهٍ غَيرُهُ وَ لا تَنقُصوا الْمِكيَالَ وَ الْمِيزَانَ إِنى أَرَام بخَيرٍ وَ إِنى أَخَاف عَلَيْكمْ عَذَاب يَوْمٍ محِيطٍ(84) وَ يَقَوْمِ أَوْفُوا الْمِكيَالَ وَ الْمِيزَانَ بِالْقِسطِ وَ لا تَبْخَسوا النَّاس أَشيَاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فى الاَرْضِ مُفْسِدِينَ(85) بَقِيَّت اللَّهِ خَيرٌ لَّكُمْ إِن كنتُم مُّؤْمِنِينَ وَ مَا أَنَا عَلَيْكُم بحَفِيظٍ(86) قَالُوا يَشعَيْب أَ صلَوتُك تَأْمُرُك أَن نَّترُك مَا يَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فى أَمْوَلِنَا مَا نَشؤُا إِنَّك لاَنت الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ(87) قَالَ يَقَوْمِ أَ رَءَيْتُمْ إِن كُنت عَلى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبى وَ رَزَقَنى مِنْهُ رِزْقاً حَسناً وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلى مَا أَنْهَامْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلا الاصلَحَ مَا استَطعْت وَ مَا تَوْفِيقِى إِلا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكلْت وَ إِلَيْهِ أُنِيب (88) وَ يَقَوْمِ لا يجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقى أَن يُصِيبَكم مِّثْلُ مَا أَصاب قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صلِحٍ وَ مَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكم بِبَعِيدٍ(89) وَ استَغْفِرُوا رَبَّكمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبى رَحِيمٌ وَدُودٌ(90) قَالُوا يَشعَيْب مَا نَفْقَهُ كَثِيراً مِّمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنرَاك فِينَا ضعِيفاً وَ لَوْ لا رَهْطك لَرَجَمْنَك وَ مَا أَنت عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ(91) قَالَ يَقَوْمِ أَ رَهْطِى أَعَزُّ عَلَيْكم مِّنَ اللَّهِ وَ اتخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِياًّ إِنَّ رَبى بِمَا تَعْمَلُونَ محِيطٌ(92) وَ يَقَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكمْ إِنى عَمِلٌ سوْف تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يخْزِيهِ وَ مَنْ هُوَ كَذِبٌ وَ ارْتَقِبُوا إِنى مَعَكمْ رَقِيبٌ(93) وَ لَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نجَّيْنَا شعَيْباً وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظلَمُوا الصيْحَةُ فَأَصبَحُوا فى دِيَرِهِمْ جَثِمِينَ(94) كَأَن ل
هدایت شده از حسبناالله
و جل زمین را به وسیله حضرت قائم علیه السلام زنده میکند، پس از مردن آن.» (20) برای رعایت اختصار بقیه آیات را تنها با ذکر شماره و منبع استناد به پایان میبریم. 11 - بقره/ 148: «فاستبقوا الخیرات ...» (21) 12 - بقره/ 155: «ولنبلونکم بشیء من ...» (22) 13 - آل عمران/ 83: «و له اسلم من فی السموات ...» (23) 14 - آل عمران/ 200: «یا ایها الذین آمنوا اصبروا و ...» (24) 15 - نساء/ 47: «یا ایها الذین اوتوا الکتاب ...» (25) 16 - نساء/ 59: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوالله و ...» (26) 17 - نساء/ 69: «و من یطع الله و الرسول فاولئک ...» (27) 18 - نساء/ 77: «الم تر الی الذین ...» (28) 19 - نساء/ 159: «و ان من اهل الکتاب ...» (29) 20 - مائده/ 14: «و من الذین قالوا انا نصاری ...» (30) 21 - انعام/ 44: «فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا ...» (31) 22 - انعام/ 158: «هل ینظرون الا ان تاتیهم ...» (32) 23 - اعراف/ 53: «هل ینظرون الا تاویله یوم ...» (33) 24 - اعراف/ 157: «الذین یتبعون الرسول ...» (34) 25 - اعراف/ 159: «و من قوم موسی ...» (35) 26 - انفال/ 33: «و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة و ...» (36) 27 - توبه/ 33: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و ...» (37) 28 - یونس/ 20: «و یقولون لولا انزل علیه آیة ...» (38) 29 - طه/ 135: «فستعلمون من اصحاب الصراط ...» (39) 30 - انبیاء/ 11 تا 15: «و کم قصمنا من قریة ...» (40) پینوشتها : 1) بقره/ 1 تا 3. 2) کمال الدین و تمام النعمة، جلد 2، ص 340. 3) ابراهیم / 5. 4) صدوق، خصال، ص 108 و معانی الاخبار، ص 365. 5) حجر / 36 تا 38. 6) دلائل الامامة، ص 240 و تفسیر عیاشی، ج 2، ص 242. 7) اسراء/ 33. 8) کامل الزیارات، ص 63; عیون اخبار الرضا، ص 151. 9) اسراء/ 81. 10) کلینی، روضه کافی، ص 287. 11) انبیاء/ 105. 12) تفسیر قمی، ج 2، ص 77; مجمعالبیان، ج 7، ص 66. 13) نور/ 55. 14) نعمانی، کتاب الغیبة، ص 126; کافی، ج 1، ص 193. 15) نمل/ 62. 16) تاویل الایات الظاهرة، ص 403; کتاب الغیبة، چاپ مکتبة الصدوق، صص 181 و 182; تفسیر قمی، ج 2، ص 205. 17) قصص/ 5. 18) همچنین ر. ک: شیخ طوسی، الغیبة، ص 113. 19) حدید/ 17. 20) کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 668; کتاب الغیبة، ص 110. 21) ر. ک: کلینی، روضه کافی، ص 313. 22) ر. ک: کتاب الغیبة، نعمانی، ص 132; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 68. 23) ر. ک: تفسیر عیاشی، ج 1، ص 183. 24) ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص 105. 25) ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص 149. 26) ر. ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 253. 27) ر. ک: تفسیر قمی، ج 1، ص 142. 28) ر. ک: روضه کافی، ص 330. 29) ر. ک: تفسیر قمی، ج 1، ص 158. 20) ر. ک: کافی، ج 5، ص 352. 31) ر. ک: تفسیر قمی، ج 1، ص 200. 32) ر. ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 336. 33) ر. ک: تفسیر عیاشی، ج 1، ص 235. 34) ر. ک: کافی، ج 1، ص 429. 35) ر. ک: تفسیر عیاشی، ج 2، ص 32. 36) ر. ک: مجمعالبیان، ج 4، ص 543. 37) ر. ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 670; تفسیر عیاشی، ج 2، ص 87. 38) ر. ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 340. 39) تاویل الآیات الظاهره، ص 323. 40) ر. ک: روضه کافی، ص 51. 41) نوشتار پیش رو اقتباس از همین کتاب است منبع : پایگاه اطلاع رسانی حکومت جهانی امام مهدی(عج)
هدایت شده از حسبناالله
سیمای امام مهدی عج) در قرآن کریم در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد كه به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است قرآن مجید نیز نسبتبه این موضوع اهتمام ویژهای داشته و اراده و خواستخداوند متعال را بر این میداند که دوران کومتشیطان به پایان رسد و بساط پیروان او برچیده شود و حتما تمام بندگان صالح خداوند در همه جای زمین به حکومت رسند و سراسر گیتی به آنان سپرده شود تا قوانین اسلام به طور کامل و همه جانبه تطبیق و اجرا و سعادت افراد بشر تضمین و تامین گردد و هدف نهایی از زندگی تحقق پذیرد بیش از یکصد و بیست آیه از آیات قرآن به مساله مهدویت تفسیر شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم: 1 - « الم× ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین× الذین یؤمنون بالغیب و ...» (1) امام صادق علیه السلام در ذیل این آیه فرمودند: «متقیان شیعیان علی علیه السلام هستند و غیب همان حجت غائب است». (2) 2 - «و ذکرهم بایام الله». (3) از امام باقر علیه السلام روایت است که فرمود: «ایام الله عز و جل ثلاثة: یوم یقوم القائم علیه السلام و یوم الکرة و یوم القیامة; (4) روزهای خدا سه تا ست: روزی که قائم علیه السلام قیام خواهد کرد، و روز رجعت و روز قیامت». 3 - «قال رب فانظرنی الی یوم یبعثون قال فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم». (5) از امام صادق علیه السلام درباره این آیه و وقت معلوم سؤال شد. آن حضرت در جواب فرمودند: «وقت معلوم روز قیام قائم آل محمد است. هرگاه خداوند او را برانگیزد در مسجد کوفه ابلیس میآید در حالی که بر زانوهایش راه میرود و میگوید: ای وای از این روزگار، آن گاه با پیشانیش گرفته شده، گردنش زده میشود، آن هنگام روز وقت معلوم است که مدت او به پایان میرسد». (6) 4 - «و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا»; (7) «و هر آنکه مظلوم کشته شود پس البته که ما برای ولی او حکومت و تسلط دادیم، پس مبادا در کشتن اسراف کند که او منصور است.» وقتی از امام صادق علیه السلام درباره این آیه سؤال شد، آن حضرت در جواب فرمودند: «آن قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است که خروج میکند و به انتقام خون حسین علیه السلام دشمنان را میکشد. پس چنانچه اهل زمین را به قتل رساند مسرف نخواهد بود.» (8) 5 - «و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا»; (9) «و بگو که حق آمد و باطل نابود شد که همانا باطل محو شدنی و سزاوار نابودی است.» امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: «اذا قام القائم علیه السلام ذهب دولة الباطل; (10) هرگاه قائم علیه السلام بپا خیزد، دولتباطل از بین میرود [و زایل میگردد].» 6 - «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون»; (11) «و به راستی که ما پس از نوشتن در ذکر [تمام کتب آسمانی یا تورات ]در زبور نیز نگاشتیم که البته بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند برد.» علی بن ابراهیم در تفسیرش که منسوب به امام صادق علیه السلام است در معنی این آیه گوید: «فرموده، تمام کتابها [ی آسمانی] ذکر [خداوند] است، البته بندگان صالح من زمین را به ارث خواهند برد × فرمود: حضرت قائم علیه السلام و اصحاب اویند.» (12) 7 - «و عدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض ...»; (13) «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند وعده فرموده که آنها را [در ظهور امام قائم علیه السلام ]در زمین خلافت دهد ... .» امام صادق علیه السلام درمعنای این آیه شریفه میفرماید: «درباره حضرت قائم علیه السلام و اصحاب او نازل گشت.» (14) 8 - «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض»; (15) «آیا آن کیست که دعای مضطر را هنگامی که او را میخواند به اجابت میرساند و رنج و غم را برطرف میسازد و شما را جانشینان زمین قرار میدهد؟» از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام درباره این آیه نقل شده است که فرمودند: «این آیه درباره قائم از آل محمد صلی الله علیه و آله نازل شده، هرگاه که خروج کند معمم میشود و در کنار مقام نماز گذارد و به درگاه پروردگارش تضرع نماید، پس هیچ پرچمی از او رد نشود.» (16) 9 - «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین»; (17) «و ما اراده کردیم بر آنان که در زمین مستضعف شدند منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.» روایات در مورد اینکه این آیه درباره امامان از آل محمد صلی الله علیه و آله نازل شده بسیار است که در کتاب «البرهان» یاد گردیده است. (18) 10 - «اعلموا ان الله یحی الارض بعد موتها»; (19) «بدانید که البته خداوند زمین را پس از مردن آن زنده خواهد کرد.» از امام باقر علیه السلام درباره این آیه نقل شده است که فرمود: « خداوند عز
هدایت شده از حسبناالله
از مهدويت و آخر الزمان چه مي دانيد؟ رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود زماني بر امت من مي آيد كه در آن زمان درون هاي مردم پليد مي شود ولي ظاهرشان به طمع مال و دنيا آراسته مي گردد؛ به آنچه در پيشگاه خداوند است دل نمي بندند كارشان ريا و تظاهر است؛ خوف از خدا به دلشان راه نيايد و خداوند آن ها را به عذابي فراگيرد دچار سازد آن ها چون غريق خداوند را مي خوانند ولي خداوند دعايشان را مستجاب نمي كند كافي ج8- ص 3-06- در اين مقاله دو اصطلاح مهدويت و دوره آخر الزمان را مورد بررسي قرار مي دهيم مهدويت يعني چه؟ باور به ظهور شخصي كه جهان را پر از عدل و داد كرده و ريشه هاي ظلم و ستم را مي چيند اختصاص به اسلام نداشته بلكه شامل اديان مختلف الهي و آسماني مي شود و در اسلام مسيحيت يهوديت و زرتشت و به ظهور اين شخص نويد داده شده است بنابراين مي توان گفت تمامي اديان به آمدن موعودي مصلح باور دارند كه اين موعود در انديشه زردتشت سوشياتت در انديشه مسيحيت حضرت مسيح و در اسلام حضرت مهدي عج است كه قرآن و سنت به آمدن آن بشارت داده اند امّا در مورد اينكه مهدويت يعني چه؟ بايد اذعان داشت لغت مهدويت برگرفته از امام مهدي عليه السلام است خلاصه و حقيقت مهدويت منتهي شدن سير جوامع جهان به سوي جامعه واحد و سعادت عمومي امنيت و رفاه تعاون و همكاري همبستگي همگاني حكومت حق و عدل جهاني غلبه حق بر باطل غلبه جنودالله بر جنود شيطان نجات مستضعفان و نابودي مستكبران و خلافت ممنان و شايستگان به رهبري يك ابرمرد الهي است كه موعود انبياء و اديان و دوازدهمين اوصياء و خلفاي پيغمبر آخرالزمان است لطف الله صافي گلپايگاني اصالت مهدويت ج 2- امّا از آنجا كه نام آن منجي در ميان مسلمانان مهدي عج است اين انديشه را انديشه مهدويت ناميده اند هر چند ساير اديان به آن انديشه موعودگرائي و مي گويند به هرحال مهدويت يك انديشه و تفكر برگرفته از كتابهاي آسماني است كه با فطرت و سنن عالم خلقت موافق است خلاصه و حقيقت مهدويت منتهي شدن سير جوامع جهان به سوي جامعه واحد و سعادت عمومي امنيت و رفاه تعاون و همكاري همبستگي همگاني حكومت حق و عدل جهاني غلبه حق بر باطل غلبه جنودالله بر جنود شيطان نجات مستضعفان و نابودي مستكبران و خلافت ممنان و شايستگان به رهبري يك ابرمرد الهي است كه موعود انبياء و اديان و دوازدهمين اوصياء و خلفاي پيغمبر آخرالزمان است دوره آخر الزمان يعني چه؟ به يقين هر آغازي را سرانجامي و هر شروعي را پاياني است جز ذات اقدس خدا كه هم آغاز است و هم انجام زمان نيز از جمله آفريده شده هاي خداي تواناست و از اين قانون نيز خارج نمي باشد از اين رو برگه هاي پاياني كتاب زندگي را در زمين آخرالزمان مي گويند قرآن كريم نيز در آيات متعددي به دوران آخرالزمان اشاره كرده است و در معارف ارزشمند اسلامي نيز بارها اين واژه آخرالزمان در دو معناي كلي به كار رفته است 1- مدت زماني كه با ولادت پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ آغاز مي شود و با شروع رستاخيز بزرگ پايان مي يابد و از اين رو آن پيامبر رحمت را پيامبر آخرالزمان نيز ناميده اند 2- مدت زماني كه با ولادت حضرت مهدي عج آغاز مي شود و همه اتفاقات عصر غيبت و عصر ظهور را در دل خود دارد و سپس با شروع قيامت پايان پيدا مي كند و اينك نيز از واژه آخرالزمان همين معنا را اراده مي كنند و در هين معنا به كار مي رود و خود اين قسم نيز داراي دو مرحله مي باشد الف دوران نخست كه انسان به مراحل پاياني انحطاط اخلاقي رسيده فساد اخلاقي و ستم همه جوامع بشري را فرا مي گيرد و به تعبير روايت جهان پر از ظلم و جور مي شود ب دوران دوم وعده الهي تحقق پيدا مي كند و آن منجي اعظم ظهور مي كند و حكومتي جهاني تشكيل مي دهد و به كفر ستيزي و ظلم ستيزي مي پردازد و هستي را از عدالت پر مي كند امام رضا عليه السلام فرمودند خداوند زمين را به دست قائم عج از هر ستمي پاك گرداند و از هر ظلمي پاكيزه سازد و ميزان عدل را در ميان مردم نهد اين قطعه از زمان كه آخر الزمان نام گرفته است داراي نشانه هايي است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم گفتني است اين خصايص به دوران نخست از عصر آخرالزمان مربوط مي شود كه انسان در آن عصر به مراحل پاياني انحطاط اخلاقي و ستم مي رسد 1- روابط سود جويانه و استثماري انسان در ارتباط با انسان ديگر به سود و سرمايه مي انديشد و با همين انگيزه به ميدان پيوندهاي اجتماعي گام مي نهد پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند در آخر الزمان اقوامي بر مسلمانان سيطره يابند كه تا لب به سخن گشايند آنان را بكشند و اگر لب فرو بندند خون ايشان را مباح شمرند تا منابع درآمد آنان و اموالشان را ويژه ‌خود سازند امام علي ـ عليه‌ السلام ـ مي فرمايند و آن زماني است كه از فتنه ها نجات نمي يابد مگر ممناني كه بي نام و نشانند اگر در حضور باشند شناخته نشوند و اگر غايب گردند كسي سراغ آ
هدایت شده از حسبناالله
ن ها را نمي گيرد آن ها براي سير كنندگان در شب ظلماني جامعه ها چراغ هاي هدايت و نشانه هاي روشنند نه مفسده جو هستند و نه فتنه انگيز نه در پي اشاعه فحشايند و نه مردمي سفيه و لغو گو اينانند كه خداوند درهاي رحمتش را به سويشان باز مي كند و سختي ها و مشكلاتي را از آن ها برطرف مي سازد 2- گريز از دين پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ويژگي هاي انسان هاي اين دوران را چنين شمرده است زماني بر مردم خواهد آمد كه دينشان در همهايشان خواهد بود و همتشان شكمشان و قبله هاشان زنانشان براي طلا و نقره ركوع و سجود به جاي مي آورند آن ها همواره در حيرت و مستي خواهند بود؛ نه بر مذهب مسلماني اند و نه بر مسلك نصراني مستدرك الوسايل ج1-1- ص 3-7-9- 3- دنيا پرستي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود زماني بر امت من مي آيد كه در آن زمان درون هاي مردم پليد مي شود ولي ظاهرشان به طمع مال و دنيا آراسته مي گردد؛ به آنچه در پيشگاه خداوند است دل نمي بندند كارشان ريا و تظاهر است؛ خوف از خدا به دلشان راه نيايد و خداوند آن ها را به عذابي فراگيرد دچار سازد آن ها چون غريق خداوند را مي خوانند ولي خداوند دعايشان را مستجاب نمي كند كافي ج8- ص 3-06- 4- آزمايشهاي بزرگ يكي ديگر از ويژگي هاي آخرالزمان امتحاناتي است كه انسان ها در اين دوران پشت سر مي گذارند امام علي ـ عليه‌ السلام ـ مي فرمايند و آن زماني است كه از فتنه ها نجات نمي يابد مگر ممناني كه بي نام و نشانند اگر در حضور باشند شناخته نشوند و اگر غايب گردند كسي سراغ آن ها را نمي گيرد آن ها براي سير كنندگان در شب ظلماني جامعه ها چراغ هاي هدايت و نشانه هاي روشنند نه مفسده جو هستند و نه فتنه انگيز نه در پي اشاعه فحشايند و نه مردمي سفيه و لغو گو اينانند كه خداوند درهاي رحمتش را به سويشان باز مي كند و سختي ها و مشكلاتي را از آن ها برطرف مي سازد نهج البلاغه خطبه 1-03- منابع سايت انديشه قم مستدرك الوسايل ج1-1- نهج البلاغه خطبه 1-03- اصالت مهدويت لطف الله صافي گلپايگاني ج