eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه هم به مقصد فکر نکن! به اینکه حتما باید هر روز، قدم مثبتی برداشته‌باشی، به هرقیمتی که شده... همیشه هم به تلاش و تکاپوی مطلق فکر نکن، به اینکه باید هر روز تلاش کرده‌باشی، بدون هیچ وقفه‌ای... همیشه هم خودت را برای رسیدن به هدف‌ها و مقصدها تحت فشار نگذار، گاهی پنجره را باز کن تا بادی به سر و صورتت بخورد، آسمان را نگاه کن که چه آرام و سر به زیر و بی‌انتهاست، و پرنده‌ی کوچکی که چه بی‌خیال و خوشبخت، در وسعت بی‌انتهای آن می‌رقصد. چشمانت را ببند و نفسی عمیق بکش و با خودت بگو؛ "قرار نیست تمام روز و سال و ماه و هفته‌ام را به موفقیت مطلق فکر کنم، آنقدر که از هیچ‌ چیز لذت نبرم" ، گاهی مشغولیت‌های زندگی را از لیست اولویت‌هایت خارج کن، رها شو در آرامش محض و از رهایی‌ات لذت ببر... گاهی به این فکر کن که آمده‌ای تا زندگی کنی، که خوشحال باشی، و سرخوشانه و بدون خیال، مسیر رویاهای خودت را دنبال کنی. گاهی فقط به این فکر کن که آرام باشی. فقط همین... ─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
✨﷽✨ 🌼اعمالت را نسوزان ✍️کارت بانکی‌ام رو به فروشنده دادم و با خیال راحت منتظر شدم تا کارت بکشه، ولی در کمال تعجب، دستگاه پیام داد: موجودی کافی نمی‌باشد! امکان نداشت، خودم می‌دونستم که اقلاً سه برابر مبلغی که خرید کردم، در کارتم پول دارم. از فروشنده خواستم که دوباره کارت بکشه و این بار پیام اومد: رمز نامعتبر است. این بار فروشنده با بی‌حوصلگی گفت: آقا لطفا نقداً پرداخت کنید، پول نقد همراهتون هست؟ فکر کنم کارتتون رو پیش موبایلتون گذاشتین کلاً سوخته. در راه برگشت به خانه مرتب این جمله فروشنده در سرم صدا می‌کرد؛ پول نقد همراهتون هست؟ خدایا! ما در کارت اعمالمان کارهای بسیاری داریم که به امید آن‌ها هستیم مثلاً عبادت‌هایی که کردیم، دستگیری‌ها و انفاق‌هایی که انجام دادیم و.. نکند در روز حساب و کتاب بگویند موجودی کافی نیست و ما متعجبانه بگوییم: مگر می‌شود؟ این همه اعمالی که فکر می‌کردیم نیک هستند و انجام دادیم چه شد؟ و جواب بدهند: اعمالتان را در کنار چیزهایی قرار دادید که کلاً سوخت و از بین رفت! کنار «بخل»؛ کنار «حسد»؛ کنار «ریا»؛ کنار «بی‌اعتمادی به خدا»؛ کنار «دنیادوستی»؛ نکند از ما بپرسند: نقد با خودت چه آورده‌ای؟ و ما کیسه‌هایمان تهی باشد و دستانمان خالی. خدایا! از تمام چیزهایی که باعث از بین رفتن اعمال نیکمان می‌شود، به تو پناه می‌بریم. ❄️🌨☃🌨❄️
🔴 آثار و برکات بیداری بین الطلوعین فاصله زمانی از طلوع فجر و اذان صبح تا طلوع آفتاب است که حدود یک ساعت و نیم طول می‌کشد. در روایات از این زمان به ساعتی از ساعات بهشت یاد شده و آثار و برکاتی برای آن بیان شده که انسان به این نتیجه می‌رسد که اگر می‌خواهد خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت را داشته باشد و از بدبختی‌ها رهایی یابد می‌بایست در این ساعات بهشتی بیدار بماند؛ چرا که فرشتگان در حال تقسیم روزی هستند و اگر خواب بمانی از همه چیز باز ماندی. زیان‌های مالی: اگر کسی در این ساعات بخوابد نمی‌تواند از خود دفع شر کند و خسارتی که به اصل سرمایه او می‌رسد را برطرف کند. 📚 خصال، ج۲، ص۶۲۲ ✅ همچنین در آیه 39 سوره ق می‌فرماید: فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ؛ و بر آنچه مى‏گويند صبر كن، و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از غروب، به ستايش پروردگارت تسبیح گوی. 🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضر‌ت زینب سلام الله علیها✨🕊 ❄️🌨☃🌨❄️
🎇نماز شب 🌸 امام صادق (علیه السلام) فرمودند: 🌸 هر کس هفتاد مرتبه در سحر استغفار کند و مواظبت نماید تا یک سال، خداوند او را از مستغفرین در سحرگاهان شمارد، بهشت را برایش واجب کند و او را بیامرزد.(نماز شب یا تهجد، موسی خسروی) 🌹 استاد فیاض بخش: 🌸 استغفار در سحر، یک استغفار خاص است. انسان در طول روز وقتی با گناهی مواجه می شود، استغفار می کند؛ وقتی چشمش به نامحرم می افتد یا در تاکسی صدای موسیقی می شنود استغفار می کند، اما استغفار در نیمه های شب یک استغفار خاص است. 🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضر‌ت زینب سلام الله علیها✨🕊 ❄️🌨☃🌨❄️
🌷بـا آرزوی شبـی 🌼سـرشـاراز آرامـش 🌷بـرای شمـا عـزیـزان 🌼شبتون در آغوش اَمن خــدا 🌷🌼شــب خـوش🌼🌷 🌷🍃
به دفتر محاسبه اعمالت یه نگا بنداز ببین چه کارایی داره تکرار میشه؛این اعمال سرنوشت تو رو داره می سازه؛از همین الان برنامه ریزی کن،علتشو پیدا کن،سعی کن و از همه مهمتر از خدا بخواه که بتونی شکستش بدی. هر شب قبل از خواب اعمالمان را کنیم.
✴️ پنجشنبه 👈5 اسفند/ حوت 1400 👈 22 رجب 1443 👈24 فوریه2021 🕋 مناسبت های دینی و اسلامی. 🎇 امور دینی و اسلامی. ❇️ روز خوش یمن و خوبی برای امور زیر است: ✅خرید رفتن و فروش اجناس. ✅ مسافرت. ✅ شکار و صید و دام گذاری. ✅و تجارت و داد و ستد خوب است. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود . 👶 زایمان خوب و نوزادش مبارک و خوش قدم و خوشبخت و زندگی پاکی دارد.ان شاءالله. 🚘 مسافرت :خوب و مفید و سود دارد. 👩‍❤️‍👩 مباشرت و مجامعت : 👩‍❤️‍👩 امروز : مباشرت امروز هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل عاقل و سیاستمدار و آقا و بزرگوار خواهد شد.ان شاءالله 🔭احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است : ✳️ رفتن به خانه نو. ✳️ جابجایی و نقل و انتقال. ✳️ خواستگاری عقد ازدواج. ✳️ شروع به کار و فعالیت. ✳️ امور شراکتی و مشارکت ✳️ و امور بازرگانی نیک است. 📛 ولی فروش جواهرات و حیوان خوب نیست. 💑 امشب: امشب(شبِ جمعه) ، فرزند پس از فضیلت نماز عشاء سخنوری توانا و کلامش بجا و موثر واقع خواهد شد.ان شاءالله 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث فقر و بی پولی میشود. 💉💉حجامت فصد خون دادن . یا و فصد باعث قوت دل می شود. 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد . ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی با این دعا روز خود را شروع کنید👇👇 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ*✨
پیش الطاف خداوند سحر باید رفت با دل سوخته و دیدۀ تر باید رفت شمع با گریه سر تربت پروانه نشست محضر سوخته با خون جگر باید رفت خبر آمد جگرت سوخته راه افتادیم خواجه گفته است بدنبال خبر باید رفت به سگ کهف نگفتند بمان امّا ماند گرچه تحویل نگیرند مگر باید رفت سر به سنگ تو نگیرد به لحد میگیرد هر کجا که قدم توست به سر باید رفت خانۀ قبر به هر حال مرا میخواند بار بندید، از این خانه دگر باید رفت پدرم رفت و پی اش رفتم و دیدم نجفم خوب گفتند به دنبال پدر باید رفت خون قربانی ما ریخته زینجا رد شو خون پامال تو هستیم و هدر باید رفت پسرم از جگر سوخته ام یاد گرفت مثل پروانه در آغوش خطر باید رفت بهترین رزق سر سفرۀ مادر گریه است در دل بحر پی دُر و گوهر باید رفت
کُنجِ نَمورِ این قفسِ غم فزا بس است خو با بلا گرفته‌ام اما بلا بس است قلبم گرفته باز ، جگر گوشه‌ام کجاست این روزِ آخری غمِ هجرِ رضا بس است چشمی نمانده گوشه‌ی تارِ سیاه چال دردی نمانده آه که این دردِ پا بس است زنجیر هم به شانه‌یِ من گریه می‌کند در زیرِ حلقه‌ها بدنی بی نوا بس است صیاد آمده به تماشایِ مرگِ من بیگانه کو که دیدنِ این آشنا بس است رحمی نمی‌کند نَفَسم مانده در گلو رحمی نمی‌کند که من و این جفا بس است اینجا کسی ندید که ساقم شکسته است اینجا کسی نگفت که سیلی چرا؟ بس است یک جمله گفته‌ام که بزن خوب میزنی باشد بزن دوباره ولی ناسزا بس است #
رشته‌ی دلهای عاشق پشت این در بسته شد بار ما از خانه‌ی موسی ابن جعفر بسته شد تا خبر آمد غروب از خانه بیرون می‌زند با هجوم سائلان از صبح معبر بسته شد مشت ما را وا نخواهد کرد وقتی از کرم مشت مسکین درش با کیسه‌ی زر بسته شد آنکه از کار پیمبرها گره وا می‌کند دست و پایش در غل و زنجیر آخر بسته شد ای خدا آزاد بودن پیشکش این ظلم چیست؟ در قفس حتی پر و بال کبوتر بسته شد یک نفر با تازیانه آمد و در باز شد یک نفر با تازیانه آمد و در بسته شد تازیانه رفت بالا چشم مادر تار گشت تازیانه خورد بر تن چشم مادر بسته شد آه روی تخته پاره ساق پایش بند نیست بیش از این حرفی ندارم روضه ها سربسته شد
من و توسل به صحن و سرای موسی بن جعفر سر ارادت ‌نهادم بپای موسی بن جعفر جهان هستی و جانش فدای نطق و بیانش که لب گشاید به مدح و ثنای موسی بن جعفر قسم به جان رضایش بکوش بهر رضایش رضای حق را بجو در رضای موسی بن جعفر به ذات حق کن توکل به سوی او بر توسل که کل رحمت بود در عطای موسی بن جعفر هزار خاقان و قیصر کم از غلام غلامش هزار حاتم گدای گدای موسی بن جعفر کلیم مدهوش طورش عصا به کف در حضورش مسیح بیمار دارالشفای موسی بن جعفر نه می دهم دل به طور و نه می کنم رو به سینا که سینه ام گشته دارالولای موسی بن جعفر عدوست مرهون فیضش به حیرت از کظم غیظش کع فیض گیرد به غیظ از دعای موسی بن جعفر کجا نیازم به درمان و یا به ناز طبیبان که درد خواهم به شوق دوای موسی بن جعفر ز عالمی پا کشیدم به کوی جانان رسیدم ز ما سوی دل بریدم سوای موسی بن جعفر نه عاشق خنده ی گل نه مستم از صوت بلبل که خیزد از بند بندم نوای موسی بن جعفر خوشم که صورت گذارم شبی به دیوار زندان که بشنوم نغمه ی دلربای موسی بن جعفر ز دیدگان اشک ریزد ندای العفو خیزد دل سحر از طنین صدای موسی بن جعفر به سجده آن جان جانان چنان شده نقش زندان که گشته تن در نظر چون عبای موسی بن جعفر ز خاندانش جدا شد به یاری دین فدا شد الا که جان دو عالم فدای موسی بن جعفر نگشت با آن غم دل ز دوست یک لحظه غافل نبود زنجیر قاتل سزای موسی بن جعفر خدا گواهی ز دردم چه می شود دفن گردم به دامن تربت با صفای موسی بن جعفر ز گریه بسته گلویم کجا روم با که گویم که خون روان شد به زندان ز پای موسی بن جعفر سیاه چال، آشیانه به کتف و گردن نشانه غروبها تازیانه غذای موسی بن جعفر چو باغبان در غم گل ز هجر و سنگینی غُل خمیده گردیده قدّ رسای موسی بن جعفر جنازه بر تخته ی در مشیّعش گشته مادر فتاده زاری کنان در قفای موسی بن جعفر سرشک غم آب و دانه شراره ی دل ترانه خموش شد مخفیانه صدای موسی بن جعفر رضا کند آه و زاری به موج غم گشته جاری ز چشمه معصومه اشک عزای موسی بن جعفر به سینه تا هست آهش به ناله تا هست سوزش هماره «میثم» بگرید برای موسی بن جعفر
در دل حبسم و حبس است به دل فریادم فرصتی نیست که از سینه برآید دادم سال‌ها می‌گذرد رفته‌ام از یاد همه کاش می‌کرد اجل گوشۀ زندان، یادم طایر عرش کجا، قعر سیه‌چال کجا؟ من کجا بودم و یا رب به کجا افتادم همه شب خُرم از آنم که در این گوشۀ حبس «هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم» زهر یکبار مرا کشت، خدا می‌داند بارها سوختم و ساختم و جان دادم به امیدی که رضا لحظه‌ای آید به برم سال‌ها حلقه‌صفت چشم به در بنْهادم بال پرواز، شکسته است و پرم ریخته است چه نیاز است که صیاد کند آزادم دل صیاد بوَد سنگ و ندارد اثری گیرم از سینه برآید به فلک فریادم منم آن لالۀ پرپر شدۀ دور از باغ که چو گلبرگ خزان داد فلک بر بادم مرهم زخم تن خستۀ من گریه بوَد چشم «میثم» مگر از اشک کند دلشادم