💢خیلی نزدیک، خیلی نزدیکتر
✅مردى نزد امیرالمومنین امام علی علیهالسلام آمد و گفت:
((مرا آگاه كن از واجب و واجبتر؟
عجیب و عجیبتر؟
سخت و سختتر؟
و نزديك و نزديكتر!))
امام علی عليه السلام فرمودند:
((توبه و بازگشت به سوی پروردگار، واجب است، و ترك گناهان از آن؛ واجبتر
گردش روزگار عجيب است، و غفلت مردم از آن؛ عجيبتر
بردبارى در برابر مصائب دشوار است، ولى صبور نبودن و از دست دادن پاداش صبوری، از آن؛ دشوارتر
هر چيزى كه به آن اميد میرود، نزديك است، و مرگ از همه آنها نزديكتر))
📚مطالب السئول(شافعی)، ج33
...؟:
داستان خیلی عالی حتما بخوانید
💮 پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجدمى رفت دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد ، خيس وگلى شد به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد .ديد در جلوى در جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اًى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى ؟
💮جوان گفت نه ، اى پير ، من شيطان هستم
💮 براى بار اول كه بازگشتى الله ﷻ به فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
❕ براى باردوم كه بازگشتى الله ﷻ به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
❕ ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى الله ﷻ به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى
💮 گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی اللهﷻ باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
💮تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی
💮بازي فوتبال 90 دقيقه
🔵 سريال تلوزيوني 60 دقيقه
🔘 فيلم سينمايي 130 دقيقه
⭕ نماز 5 دقيقه
⚪ و جهنم طول زندگی
♦️ برای خردمندان :
💮 درواتساب 300 دوست
💮 دربلاک بیری 500 دوست
💮 درتلفن 80 دوست
💮 درمحله 50 دوست
🔺 درسختی ( یک نفر )
🔻 درجنازه ات ( خانواده )
🔺 درقبرت ( خودت تنها )
💮 تعجب نکن !
👈 این واقعیت زندگی است
💮 ( چیزی جز نمازت برایت منفعتی ندارد )
🍁 چند دقیقه نشستن بعد از نماز فرض بهترین وقتی است که خداوند رحمتش رانازل می کند
🍁 استغفار کن و تسبیح بگو وآیة الکرسی بخوان فراموش نکن که تو درمهمانی پروردگارت ھستی
الله الله الله الله الله الله اللہ
اینرا به اشتراک بزار وبدان قرارنیست پولی بهت برسه و یا خبر خوشی بهت بدند فقط آدم هایی روالان یاد الله تعالی میندازن ..
شاهزاده بلوچ:
حتما بخونین خیلی قشنگ و دردناکه
!) ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺁﻣﺪ : .... ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺯﻧﺎ ﺁﻣﺪ : .... ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﻓﺖ
(!) ﺳﻮﺩ ﺁﻣﺪ : .... ﺑﺮﮐﺖ ﺭﻓﺖ !
(!)ﻣُﺪ ﺁﻣﺪ : .... ﺣﯿﺎ ﺭﻓﺖ!
(!) ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﺧﻮﺭﯼ ﺁﻣﺪ : ... ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺭﺷﻮﻩ ﺁﻣﺪ : .... ﺣﻖ ﺭﻓﺖ !
(!)ﺩﯾﺮ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺁﻣﺪ: ... ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺖ!
(!) ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺁﻣﺪ : .... ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺭﻓﺖ !
(!) ﻗﻮﻡ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺁﻣﺪ ..: ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺭﻓﺖ !
(!) ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺁﻣﺪ ...: ﺣﺠﺎﺏ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺟﻮﺍﯾﺰ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﻭ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺁﻣﺪ ...: ﺯﮐﺎﺕ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺗﻠﻔﻦ ﺁﻣﺪ ...: ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺭﻓﺖ!
ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﯿﻢ !!!
ﭼﻪ ﻫﺎ ﺁﻣﺪ،ﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺖ !.... ؟
ﺁﯾﺎﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺩﺳﺘﺖ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ
ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ
ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﯾﺶ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ، ﻭ ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺍﮔﺮﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭﺍﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﻔﺮﺳﺘﯽ
ﭘﺲ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﮐﻮﺷﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﻫﺮ ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ. ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﺪ ﺁﺗﺶ
😊
ﺟﻬﻨﻢ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﮑﻨﺪ !!!...
بخونین اگه دوست داشتین انتقالش بدین شاید تاثیر داشت,
چرا ما هميشه سر نماز خوابمون مياد؟
ولی تا ساعت سه شب برای ديدن يک فيلم بيداريم؟
چرا هر وقت می خواهيم قرآن بخونيم خيلی خسته ايم؟
اما برای خوندن کتابهای ديگه هميشه سرحاليم؟
چرا اينکه يک پيام در مورد خدا رو رد کنيم انقدر راحته؟
ولی پيام های بيهوده رو به راحتی انتقال می ديم؟
چرا تعداد کسانی که خدا رو عبادت می کنند هر روز کمتر و کمتر ميشه؟
اما تعداد بار ها و کلوب ها رو به افزايشه؟ یعنی ارتباط با خداوند انقدر سخته !!!!!!؟؟؟
در موردش فکر کنيد. اين پيام رو به دوستانتون هم بفرستيد.
99%کسانی اين پيام رو خوندن برای دیگرن نميفرستند!! شما چی ؟
خدافرمودند:اگرمن رادرمقابل دوستانتان ردكنيد,,,
من هم شمارادرقيامت ردخواهم كرد!
اين پيام ارزش فرستادن داره
شايدفقط يه نفر به فكر فرو رفت !!!!!!
??قال رسول الله :
◄ ??قـــبـــر هـــر روز پنـــج مرتبـــه انسان را صـــدا مي زند :
??1- من خانه فقر هستم با خودتان گنج بياوريد
??2- من خانه ترس هستم با خودتان انيس بياوريد
??3- من خانه مارها و عقرب ها هستم با خودتان پادزهر بياوريد
??4- من خانه تاريکي ها هستم با خودتان روشنايي بياوريد
??5- خانه ريگ ها و خاک ها هستم با خودتان فرش (زير انداز) بياوريد
1) گنج : لا اله الا الله
2) انيس : تلاوت قرآن
3) پادزهر: صدقه , خيرات
4) چراغ : نماز نماز شب
5) فرش : عمل صال
...؟:
داستان خیلی عالی حتما بخوانید
💮 پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجدمى رفت دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد ، خيس وگلى شد به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد .ديد در جلوى در جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اًى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى ؟
💮جوان گفت نه ، اى پير ، من شيطان هستم
💮 براى بار اول كه بازگشتى الله ﷻ به فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
❕ براى باردوم كه بازگشتى الله ﷻ به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
❕ ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى الله ﷻ به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى
💮 گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی اللهﷻ باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
💮تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی
💮بازي فوتبال 90 دقيقه
🔵 سريال تلوزيوني 60 دقيقه
🔘 فيلم سينمايي 130 دقيقه
⭕ نماز 5 دقيقه
⚪ و جهنم طول زندگی
♦️ برای خردمندان :
💮 درواتساب 300 دوست
💮 دربلاک بیری 500 دوست
💮 درتلفن 80 دوست
💮 درمحله 50 دوست
🔺 درسختی ( یک نفر )
🔻 درجنازه ات ( خانواده )
🔺 درقبرت ( خودت تنها )
💮 تعجب نکن !
👈 این واقعیت زندگی است
💮 ( چیزی جز نمازت برایت منفعتی ندارد )
🍁 چند دقیقه نشستن بعد از نماز فرض بهترین وقتی است که خداوند رحمتش رانازل می کند
🍁 استغفار کن و تسبیح بگو وآیة الکرسی بخوان فراموش نکن که تو درمهمانی پروردگارت ھستی
الله الله الله الله الله الله اللہ
اینرا به اشتراک بزار وبدان قرارنیست پولی بهت برسه و یا خبر خوشی بهت بدند فقط آدم هایی روالان یاد الله تعالی میندازن ..
شاهزاده بلوچ:
حتما بخونین خیلی قشنگ و دردناکه
!) ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺁﻣﺪ : .... ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺯﻧﺎ ﺁﻣﺪ : .... ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﻓﺖ
(!) ﺳﻮﺩ ﺁﻣﺪ : .... ﺑﺮﮐﺖ ﺭﻓﺖ !
(!)ﻣُﺪ ﺁﻣﺪ : .... ﺣﯿﺎ ﺭﻓﺖ!
(!) ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﺧﻮﺭﯼ ﺁﻣﺪ : ... ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺭﺷﻮﻩ ﺁﻣﺪ : .... ﺣﻖ ﺭﻓﺖ !
(!)ﺩﯾﺮ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺁﻣﺪ: ... ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺖ!
(!) ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺁﻣﺪ : .... ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺭﻓﺖ !
(!) ﻗﻮﻡ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺁﻣﺪ ..: ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺭﻓﺖ !
(!) ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺁﻣﺪ ...: ﺣﺠﺎﺏ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺟﻮﺍﯾﺰ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﻭ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺁﻣﺪ ...: ﺯﮐﺎﺕ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺗﻠﻔﻦ ﺁﻣﺪ ...: ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺭﻓﺖ!
ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﯿﻢ !!!
ﭼﻪ ﻫﺎ ﺁﻣﺪ،ﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺖ !.... ؟
ﺁﯾﺎﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺩﺳﺘﺖ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ
ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ
ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﯾﺶ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ، ﻭ ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺍﮔﺮﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭﺍﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﻔﺮﺳﺘﯽ
ﭘﺲ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﮐﻮﺷﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﻫﺮ ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ. ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﺪ ﺁﺗﺶ
😊
ﺟﻬﻨﻢ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﮑﻨﺪ !!!...
بخونین اگه دوست داشتین انتقالش بدین شاید تاثیر داشت,
چرا ما هميشه سر نماز خوابمون مياد؟
ولی تا ساعت سه شب برای ديدن يک فيلم بيداريم؟
چرا هر وقت می خواهيم قرآن بخونيم خيلی خسته ايم؟
اما برای خوندن کتابهای ديگه هميشه سرحاليم؟
چرا اينکه يک پيام در مورد خدا رو رد کنيم انقدر راحته؟
ولی پيام های بيهوده رو به راحتی انتقال می ديم؟
چرا تعداد کسانی که خدا رو عبادت می کنند هر روز کمتر و کمتر ميشه؟
اما تعداد بار ها و کلوب ها رو به افزايشه؟ یعنی ارتباط با خداوند انقدر سخته !!!!!!؟؟؟
در موردش فکر کنيد. اين پيام رو به دوستانتون هم بفرستيد.
99%کسانی اين پيام رو خوندن برای دیگرن نميفرستند!! شما چی ؟
خدافرمودند:اگرمن رادرمقابل دوستانتان ردكنيد,,,
من هم شمارادرقيامت ردخواهم كرد!
اين پيام ارزش فرستادن داره
شايدفقط يه نفر به فكر فرو رفت !!!!!!
??قال رسول الله :
◄ ??قـــبـــر هـــر روز پنـــج مرتبـــه انسان را صـــدا مي زند :
??1- من خانه فقر هستم با خودتان گنج بياوريد
??2- من خانه ترس هستم با خودتان انيس بياوريد
??3- من خانه مارها و عقرب ها هستم با خودتان پادزهر بياوريد
??4- من خانه تاريکي ها هستم با خودتان روشنايي بياوريد
??5- خانه ريگ ها و خاک ها هستم با خودتان فرش (زير انداز) بياوريد
1) گنج : لا اله الا الله
2) انيس : تلاوت قرآن
3) پادزهر: صدقه , خيرات
4) چراغ : نماز نماز شب
5) فرش : عمل صال
🎼 آقا زاده یعنی: علی اکبر ...
|⇦• سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان به نفسِ حاج محمود کریمی •✾•
مولا زاده باید خودش مولا باشه
لیلا زاده باید خودش لیلا باشه
حیدر زاده باید خودش حیدر باشه
آقا زاده باید خودش آقا باشه
اونکه ادب رو یاده عالم داده یعنی: علیِ اکبر
آقا یعنی ارباب ، آقا زاده یعنی: علی اکبر
آقا زاده ای؟ نه! تو خودت آقایی
باید قلب مجنون ، فقط شیدا باشه
اونکه مرده باید دلش دریا باشه
باید امیرِ مردم ، خودش مردم مردم باشه
آقا زاده باید خودش آقا باشه
بین تموم تاریخ، فوق العاده یعنی: علی اکبر
آقا یعنی ارباب ، آقا زاده یعنی: علی اکبر
ارباب زاده ای؟ نه! تو خودت اربابی
باید اذن عشق از ، عالمِ بالا باشه
زهرا زاده باید خودش زهرا باشه
باید نوۀ حیدر مثه پیغمبر باشه
آقا زاده باید خودش آقا باشه
اونکه سرا به روی پاش افتاده یعنی: علی اکبر
آقا یعنی ارباب ، آقا زاده یعنی: علی اکبر
مولا زاده ای؟ نه! تو خودت مولایی
🎼 حضرت غزل اکبر ...
|⇦• شور زیبا ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان به نفسِ حاج محمود کریمی
بسم خالق مجنون ، بسم خالق لیلا
خالق همه هستی ، خالق تب مستی
خالقِ دل شیدا
خالق لطیفی که آفریده مضمون را
آنکه از سر لطفش لطف کرده توفیقِ
عاشقی به شاعرها
آفریدگارِ دل ، آفریدگارِ جان ، آفریدگارِ عشق
عشق سائل و سلطان
آفریدگارِ شر ، آفریدگارِ شور ، آفریدگارِ نور
نورِ فوقِ کلِ نور ، حی عالی اعلی
خالقِ خدا رویان ، خالقِ بلا جویان
خالقِ علی گویان ، خالقِ حسن گویان
دلبران بی همتا
بسم عشقِنا : اکبر ، انعکاس پیغمبر
روح نازلِ حیدر، مهرِ عاشقی گُستر
جان سِتانِ جان پرور ، حُسن یوسفِ لیلا
حُسن یوسفِ لیلا ، آفتاب آل الله
جلوۀ ولی الله ، در مدارِ رویش: ماه
مبداءِ من الله و ، مقصدِ الی الله و
راهِ روشنِ کوتاه ، بی قرار دیدارش
ساکنین بالاها
مِهتَرِ شهیدانُ ، مُرشدِ جوانانُ
جانِ قبلۀ جانُ ، آسمانِ عرفانُ
کوهِ نور و ایمانُ ، خوش جلوس کرده بر
شه نشینِ مَسنَدها
حضرت غزل اکبر ، حضرت اجل اکبر
صاحب علم سقا ، صاحب کُتَل اکبر
حضرت غزل اکبر ، حضرت اجل اکبر
هم تراز با ساقی ، هست تا ابد باقی
بوده از ازل اکبر ، چشم های دل جویش
آن لب خدا گویش ، کندویِ عسل اکبر
صاحب علم سقا ، صاحب کتل اکبر
برده ارثِ غیرت از فاتحِ جمل اکبر
کیست او؟ هو الاحمد ، کیست او؟ هو الزهرا
کیست او؟ هو الحیدر ، کیست او؟ هو الاکبر
شاهزادۀ والا، ای بهار زیبایی، شاهکارِ زیبایی
گیسوانِ پُر چینَت ، آبشارِ زیبایی
ای قرار شاه دین ، قلب عمه را تسکین
ای بلند بالایی ، که به طرز والایی
کرده غارتِ آیین
جلوۀ جمال تو ، بوسه ای ز خال تو
آرزوی حورالعین ، صورت دل آرایت
باغی از گل نسرین ، لالهزار زیبایی
دست خالقِ خلقت ، وقتِ خلقتِ چشمت
شاهِ مرتضی حشمت ، شاه مرتضی مُکنت
ماه فاطمی طینت ، ماه فاطمی هیأت
ای محمدی صورت ، ای محمدی سیرت
ای محمدی خلقت ، ای محمدی شوکت
ای محمدی صولت ، شاعرانه خلقت کرد
با شکار زیبایی
ای سرودۀ ذاتِ حی سرمد یکتا
ای موذن بابا ، روح باطنِ بابا
عشقِ بَیِّن بابا ، ای مُبَیِّن بابا
ای غزل غزل چشمت، آیه های اعطینا
ای دلاور عمه ، عکس مادر عمه
شکل دیگر عمه ، ناز دلبر عمه
دست تو گره بند ، پای معجر عمه
چشم تو نگهبانِ دیدۀ تر عمه
قهر آتش خشمت ، ترجُمانِ اهلکنا
ای دلیر شیر افکن ، برده زهره از دشمن
با صدا کوبنده ، ضربههای توفنده
حمله های برق آسا
لایق امامت: تو، لایقِ زعامت: تو
دست با کرامت: تو، قامتِ قیامت: تو
حُسن پنج تن یک جا
بی قرار نامت: من، تشنۀ کلامــت: من
مردۀ مرامت : من ، شاهی و غلامت: من
فانیِ مقامت: من، عاجزم ز فهمیدن
یا تورا پرستیدن، یا دمی تو را دیدن
آسمان کجا و این، خاک تیره واویلا
ما تبسم غمگین ، ما توسلِ مسکین
ما دعایِ سرگردان ، تو اجابتِ آمین
ما اسیر دردیم و ، ما دچار داغی تلخ
تو کرامت دیرین ، دست گیریات شیرین
قلب سورۀ یاسین ، یا کریم اکرمنا
ما همه گرفتار و ، دردهایِ ناچار و
خسته جان و بی تابیم ، یا خموده یا خوابیم
ما اسیر گردابیم ، یا علی و ادرکنا
تو حقیقت عشق و ، عشق زادهای الحق
ما توسل مضطر ، ما ارادتِ یک سر
تو سیادتِ مطلق ، ما بنایِ فرسوده
ما گناه آلوده ، ما دعای بیهوده
تو زلالیِ کوثر، با دمت فَطَهِرنا
جای دارد آقاجان ، شادمانه و خندان
با طلوع زیبایَت ، درپیِ قدم هایت
گل کند در این محفل ، شورِ بانگِ جاءَالحق
تا دهد به ما عیدی ، چشم روشنی لیلا
یا علی و ادرکنا
من فقیر چشم تو ، من اسیر چشم تو
من حقیر چشم تو ، من اجیر چشم تو
در مسیر چشم تو ، پایِ تیر چشمِ تو
کاش می شدم مثلِ، کشتههای بی پیکر
می زدم به خون پر پر، زخمی از غمت بی سر
می شدم به تو ملحق، این همه تمنا را
این همه تقاضا را، از غلام خود یارا
کن قبول و بالزهرا
بی دلم طَرَب دارم، می نخورده تب دارم
یا علی به لب دارم، از دم تو دلـــدارم
حال پر هیاهویِ دیگری طلب دارم
مستِ مستم و شورِ مولدِ رجب دارم...
میلادحضرت علی اکبرع🌷 شبه پیامبرص🌷 حیدر ثانی🌷 عشق فاطمه الزهراس🌷شاگردممتاز امام حسن ع🌷جگرگوشه امام حسین ع🌷 امیدعمه
ی سادات س🌷 همرزم با ابالفضل ع 🌷برشمامحب حضرات🌹مبارک🌹
💕💕💕
🌸🍃🌸🍃
در زمان پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه واله یک مردی بود که با مهمان بسیار میانه ی خوبی داشت و وعده ای نبود که برود خانه و کسی را همراه خودت نبرد و در سرسفره ی خود ننشاند.
ولی از این امر همسر وی خسته شد که این چه کاری است ما همیشه مهمانداری این دفعه می روم و شکایت حال را به رسول خدا میکنم!!!
آمد نزد پیامبر و ماجرا را عرض کرد!!!
حضرت فرمودند:
این بار که شوهرت مهمان آورد برو بالای بام خانه و نگاه کن و چون مهمان خواست که برود باز بالای بام خانه رفته و نگاه کن ببین چه میبینی؟؟؟
زن بنا به دستور پیامبر عمل کرد، چون مهمان رسید رفت بالا بام خود دید :
به!!! هرچه نعمت و برکت و عافیت و خیر است به سمت خانه ی ما روان است.
وچون مهمان خواست برود رفت دید:
به!!! آنچه فقر و پریشانی و مریضی و گرفتاری است این مهمان همراه خود برد....
پس از این به بعد اگر همسر وی بدون مهمان می آمد خانه او را می فرستاد تا کسی را پیدا کند و در سر سفره ی خود بنشاند...
هرچه مهمان از نظر اعتقادی و تقوا و ایمان برجسته تر باشد و مومن تر باشد ثواب و اجر مهماندار و میزبان بیشتر خواهد بود...
آدمايى كه احساساتشون رو
راحت و صادقانه و بدون
سانسور نشون ميدن،
نه ضعيفن، نه احمق و نه
ساده لوح!!
بلكه اونقدر قوى و واقعی
هستند كه به نقاب روى
صورتشون احتياج ندارند و
به جای پنهان کردن
حرفها یا نقش بازی کردن
راحت احساسشون رو بیان میکنن!
💕💕💕
🌸🍃🌸🍃
#علامت_زخم_صدقه
از ما حركت از خدا بركت
يكی از ياران رسول خدا صلی الله عليه و آله فقير شد. محضر رسول خدا صلی الله عليه و آله آمد و شرح حال خود را بيان كرد. پيغمبر💚 صلی الله عليه و آله فرمود برو هر چه در منزل داری اگر چه كم ارزش هم باشد بياور!
آن مرد انصار رفت و طاقه ای گليم و كاسه ای را خدمت پيغمبر صلی الله عليه و آله آورد. حضرت آنها را در معرض فروش گذاشت و فرمود
چه كسی اينها را از من می خرد؟
مردی گفت
من آنها را به يك درهم خريدارم. حضرت فرمود
كسی نيست كه بيشتر بخرد! مرد ديگری گفت
من به دو درهم می خرم. پيغمبر💚 صلی الله عليه و آله به ايشان فروخت و فرمود اينها مال تو است.
آن گاه دو درهم را به آن مرد انصار داد و فرمود
با يك درهم غذايی برای خانواده ات تهيه كن و با درهم ديگر تبری خريداري كن و او نيز به دستور پيغمبر صلی الله عليه و آله عمل كرد.
تبری خريد و خدمت پيغمبر💚 صلي الله عليه و آله آورد. حضرت فرمود
اين تبر را بردار و به بيابان برو و با آن هيزم بشكن و هر چه بود ريز و درشت و تر و خشك همه را جمع كن، در بازار بفروش.
مرد به فرمايشات رسول خدا صلی الله عليه و آله عمل كرد. مدت پانزده روز تلاش نمود و در نتيجه وضع زندگی او بهتر شد.
پيغمبر💚 گرامی صلی الله عليه و آله به او فرمود
اين بهتر از آن است كه روز قيامت بيايی در حالی كه در سيمايت علامت زخم صدقه باشد.
#بحارالانوارج۲
💕💕💕
#شهيد_نوشت
خدایا آنگونه زندهام بدار
ڪه نشکند دݪی از زنده بودنم
و آنگونه بمیران
ڪه به وجد نیاید کسی از نبودنم..
زندگی آنقدر ابدی نیست
ڪه هر روز بتوان
مهربان بودن را به فردا انداخت..
#شهید_سیدمرتضیآوینی..
💕💕💕
#برنامه_ترک_گناه
و رسیدن به #لذت_بندگی 48
💠➖🔶🌸🌷🔹
#برای_عبد_شدن 15
🔵ما به طور روزانه باید هوای نفسمون رو تشخیص بدیم
✅هوای نفست رو بزنی داغونش کنی.
✅هر روز باید بهش فکر کنی
✅شناسایی ش کنی
😈هر موقع فریبت داد
😢بعد از گناه، "باهاش دعوا کن"
بزن توی سرش👊
بگو ای خبیث، آخرش کار خودتو کردی؟؟؟⛔️😕
آ🔴خرش آبروی منو پیش مولای خوبم بردی؟؟😒
🔎ازین به بعد بیشتر مراقبتم!😒
💯 به لطف مولای خوبم، اجازه نمیدم منو به گناه وادار کنی.😒
💞من خدای خوبی دارم که منو از دست تو نجات خواهد داد...
🔹🌺🔹🌷
🗣این یه واعظ درونی هست برای انسان.
👊باید مدام با هوای نفست درگیر باشی.
#مراحل_عبد_شدن
🔷🔹🔶🌺👏🏻
🌺تنهامسیر آرامش
خواهی که ببینی رخ پیغمبر را
بنگر رخ زیبای علی اکبر را
در منطق و خلق و خوی او میبینی
با دیده جان محمدی دیگر را
#السلام_علیک_یا_علی_اکبر_بن_حسین_ع
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع_مبارک
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
سلام به خدا
که آغازگر هستی ست
سلام برمنجی عالم
که آغازگر حکومت الهیست
سلام به آفتاب
که آغازگر روزست
سلام به مهربانی
که آغازگر دوستیست
سلام به شماکه
آفتاب مهربانی هستید
الهی به امید تو💚
#یک_آیه_تدبر
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا.
هر کس کار نیکی انجام دهد،
خداوند ده برابر به او پاداش دهد
#سوره_انعام_آیه160
💡برای نزدیکی به خدا یک قدم بردارید به طرف خدا ، خدا هزار قدم بر می دارد به طرف تو
لبیک یا امام مهدی (عج)
ز همه دست کشیدم که تو باشی همهام
با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد
#یا_مهدی_ادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
مداحی آنلاین - اومد اون گلی که همه هست حسین - جواد مقدم.mp3
1.96M
🌸 #میلاد_حضرت_علی_اکبر(ع)
💐اومد اون گلی که همه هست حسین
💐دوباره یه حیدر دست حسین
🎤 جوادمقدم
╭━═━⊰🍃🌼🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
✨امام صادق (ع) فرمودند:
كمال ادب و مروت در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوشاخلاقى و مدارا.✨
#رمان
#رهایی_از_شب
#قسمت_نودم
من فقط علامت سوال بودم و خشم بی جواب!!
فاطمه هم دست کمی از من نداشت.رو به حامد پرسید:چرا حاجی اینطوری کرد؟؟این دیگه چه قانونیه.؟؟؟ ای وای دیدی چه بد نگاهم کرد؟؟خب اگه به من از قبل میگفتند چنین قانونی هست من ایشون رو ثبت نام نمیکردم! چرا باید نیروی به این فعالی رو از دست بدیم؟
فاطمه اصلا متوجه نبود که من چه حالی دارم.حاج مهدوی با این کارش داشت رسما منو از مسجد بیرون می انداخت. .در حالیکه اونشب تو ماشین بهم گفت مسجد خونه ی خداست!!
چرا الان؟ چرا بعد از دو ماه؟ من که دیگه بعد از اونشب دنبال او نرفتم؟ هرطوری بود خودم و دلتنگیمو کنترل کردم تا مبادا خلف وعده کرده باشم. پس چرا این قدر سردو نامهربون باهام رفتار کرد؟
او چقدر از من متنفر بود!! نگاهش لحظه ی آخر حالم رو بد کرد..
باید از شدت حقارتهایی که توسط او مدام متحمل میشدم دست از علاقه اش برمی داشتم ولی او هرچه از من بیشتر دوری میکرد دیوانه تر میشدم.فاطمه وحامد هنوز در مورد رفتار حاج مهدوی حرف میزدند و اصلا نمی دیدند که من چقدر صورتم قرمز شده!! و نمیدیدند که دستهایم از شدت ناراحتی میلرزد. از آنها فاصله گرفتم و به سمت خیابان روانه شدم.فاطمه خودش رو بهم رسوند.
_رقیه سادات؟ ؟
داشت اشکهای خفته در چشمم بیدار میشد.نگاهش کردم.
_دیرم شده ..خداحافظ
فاطمه دستم رو گرفت تا مانع رفتنم شود:
_چه اخلاق بدی داری که هروقت از چیزی ناراحت میشی سرتو پایین میندازی بی خداحافظی میری!
دستم رو با مهربانی فشار داد:ناراحت نشو..من امشب ازشون میپرسم که چرا یک دفعه چنین تصمیمی گرفتن.
بغضم رو فروخوردم و با لبخندی تلخ گفتم :مهم نیست…فعلن
دستم رو از داخل دستش بیروم کشیدم و به سمت تاکسیها حرکت کردم.
وقتی رسیدم دم خونه، همسایه یکی از واحدها با دیدنم بجای جواب سلام، اخمی کرد و درحالیکه زباله هاش رو گوشه ای میگذاشت زیر لب غر زد:
_هرچی بی کس وکاره الواته دورو برماست!
منظورش من بودم؟!! مگه من چیکار کرده بودم؟! من فقط مسجد میرفتم!
تمام شب به رفتار حاج مهدوی و همسایه ام فکر میکردم .وخود بخود دکمه ی تکرار در ذهنم روشن میشد.قلبم به سختی شکسته بود و روحم زخمی نگاه نامهربان حاج مهدوی شده بود.
دلم میخواست از او بپرسم چرا.؟؟ از من در این مدت چه خطایی سر زده بود که او خواستار بیرون کردن من از بسیج شد.واز مرد همسایه بپرسم که چرا بی تحقیق منو لات و بی کس وکار خوند؟!
شب بعد فاطمه زنگ زد.
بعد از حرف زدن از این در و اون در گفت : من با حاج مهدوی درباره ت صحبت کردم..ایشون سر حرف خودشون هستن.میگن درست نیست که تو از یک محله ی دیگه واسه حوزه ی ما فعالیت کنی..
با بغض گفتم:تو باور کردی؟
_راستش نه. .ولی آخه چه دلیل دیگه ای میتونه داشته باشه؟؟
کاش روی گفتن ماجرا رو داشتم.
به ناچار سکوت کردم و بعد از دلداری دادنهای فاطمه گوشی رو قطع کردم.
نمیتونستم همینطوری یک گوشه بشینم و حاج مهدوی وبقیه در مورد من دچار قضاوت بشن.تصمیم گرفتم برای حاج مهدوی نامه ای بنویسم.با اشک و ناله گلایه ام رو از رفتارش درنامه ای نوشتم ولی بعد، پشیمان شدم که به دستش برسونم.شاید بخاطر اینکه خودم رو سپرده بودم دست خداوند، تا او به دلم بیندازد که چه کاری خوب است و چه کاری بد.قطعا این نامه کار را بدتر میکرد.
روزها یکی بعد از دیگری سپری میشدند و من روز به روز در تنهایی فرو میرفتم. و رفتار همسایه ها باهام سرد وسنگین شده بود.فاطمه، دیگر مثل قدیم وقتش رو با من نمیگذروند و جواب تلفنهایم رو یک در میان میداد. علت این کم پیدایی رو گذراندن وقتش با حامد و خرید عروسی مطرح میکرد.و من هم به او حق میدادم و سعی میکردم کمتر مزاحم او باشم. او بعد از چندین سال تحمل مشکلات و ناراحتیها، تازه برایش فرصتی فراهم شده بود که زندگی کند.پس نباید با مشکلات و تنهاییهام خاطر او را مکدر میکردم.
ادامه دارد…
نویسنده:#ف_مقیمی