‼️نماز خواندن با لباس عکس دار
🔷س 4167: آیا نماز خواندن با لباس هایی که روی آن عکس انسان و یا حیوان منقوش است ولی (لباس عکس دار) در زیر لباسی دیگر پوشیده شده است، کراهت دارد؟
✅ج: کراهت دارد.
✨﷽✨
🌼داستان کوتاه و پندآموز🌼
✍پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟ گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدامشغول شده است پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟
گفت از پنج سبب:
اول: آنکه تو نشسته میبودی و من به حضور تو ایستاده میماندم اکنون بندگی خدایی میکنم که مرا دروقت نماز هم ، حکم به نشستن میکند
دوم: آنکه طعام میخوردی و من نگاه میکردم اکنون رزاقی پیدا کردهام که اونمی خورد و مرا میخوراند
سوم: آنکه توخواب میکردی و من پاسبانی میکردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمیخوابد و مرا پاسبانی میکند
چهارم: آنکه میترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید
پنجم: آنکه میترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه میکنم و اومی بخشاید .
babolharam Arzi.mp3
4.6M
|⇦• #مدح_خوانی ویژۀ دهۀ کرامت و میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
أَنَّا قَد طَهُرنا بِوِلايَتِهِم
یادِ شما، دل ما را پاک میکند،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گلایهی رهبر انقلاب به وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قدم بزن با پای دل تو این هوای آشنا ...
🔰 #بنی_فاطمه
مرغ دلم راهی قم می شود
در حرم امن تو گم می شود
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
كوثر نوری به كویر قمی
آب حیات دل این مردمی
عمه سادات بگو كیستی؟
فاطمه یا زینب ثانیستی؟
از سفر كرب و بلا آمدی؟
یا كه به دنبال رضا آمدی؟
من چه كنم شعله داغ تو را
درد و غم شاهچراغ تو را
کاش شبی مست حضورم كنی
با خبر از وقت ظهورم كنی
🌷🌷🌷🌷🌷ولادت با سعادت حضرت معصومه،سلام الله علیها، مبارک باد
✨﷽✨
✅چرا باید خدا را عبادت کنیم با اینکه از ما
بی نیاز است؟
✍روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی خدا را از عبادت من چه سودی می رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
حضرت موسی(ع) فرمود: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی برایش بیفتد. با هزار مصیبت و سختی خودم را به صخره رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ! خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است.
دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا شیطان بر ما احاطه پیدا نکند و در دام حیله های شیطان نیفتیم...
💥"وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ " و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف 36)
📚الانوار النعمانیه
🌸🍃🌸🍃
انس بن مالك سالها در خانه رسول خدا خدمتكار بود و تا آخرين روز حيات رسول خدا اين افتخار را داشت. او بيش از هركس ديگر به اخلاق و عادات شخصى رسول اكرم آشنا بود. آگاه بود كه رسول اكرم در خوراك و پوشاك چقدر ساده و بى تكلف زندگى مىكند. در روزهايى كه روزه مىگرفت همه افطارى و سحرى او عبارت بود از مقدارى شير يا شربت و مقدارى تريد ساده. گاهى براى افطار و سحر، جداگانه، اين غذاى ساده تهيه مىشد و گاهى به يك نوبت غذا اكتفا مىكرد و با همان روزه مىگرفت.
يك شب، طبق معمول، انس بن مالك مقدارى شير يا چيز ديگر براى افطارى رسول اكرم آماده كرد. اما رسول اكرم آن روز وقت افطار نيامد، پاسى از شب گذشت و مراجعت نفرمود. انس مطمئن شد كه رسول اكرم خواهش بعضى از اصحاب را اجابت كرده و افطارى را در خانه آنان خورده است. از اين رو آنچه تهيه ديده بود خودش خورد.
طولى نكشيد رسول اكرم به خانه برگشت. انس از يك نفر كه همراه حضرت بود پرسيد: «ايشان امشب كجا افطار كردند؟» گفت: «هنوز افطار نكردهاند. بعضى گرفتاريها پيش آمد و آمدنشان دير شد.»
انس از كار خود يك دنيا پشيمان و شرمسار شد، زيرا شب گذشته بود و تهيه چيزى ممكن نبود. منتظر بود رسول اكرم از او غذا بخواهد و او از كرده خود معذرت خواهى كند. اما از آن سو رسول اكرم از قرائن و احوال فهميد چه شده، نامى از غذا نبرد و گرسنه به بستر رفت. انس گفت: «رسول خدا تا زنده بود موضوع آن شب را بازگو نكرد و به روى من نياورد.»
#منبع:
مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج18، ص: 385
اول ماه ذی القعده تا دهم ماه ذی الحجه
🖊 نامه حضرت آیت الله قاضی(رحمه الله علیه) به شاگردان در ورود به ماه ذی القعده.
🔹🔸🔹🔸🔹
بسماللهالرحمنالرحیم
🔸تنبّه فَقَد وافَتکم الأشهرُ الحُرُم
🔹تیقّظ لکی تزدادَ فی الزاد و اغتنِم
🔸فَقُم فی لیالیها و صُم من نهارها
🔹لِشُکر إلهِ تمّ فی لطفه و عم
🔸وَ لا تهجعَنْ فی اللیلِ إلا أقله
🔹تَهجّد و کم صبّ من اللیل لم یَنم
🔸و رتّل کتاب الحقّ و اقرأهُ ماکثا
🔹بأحسنِ صوت نورهُ یُشْرِقُ الظُّلَم
🔸فلَم تَحظ بَل لم یَحظ قِط بِمثلِه
🔹و أخطأ مَن غَیر الذی قُلتُه زعَم
🔸و سلّم على أصلِ القُرآن و فَصلِه
🔹بقیةِ آلِ اللّهِ کن عَبدَهُ السّلم
🔸فَمن دانَ للرَّحمنِ فی غیرِ حُبِّهِم
🔹فقد ضل فی إِنکاره أعظمَ
🔸فَحُبُّهُم حُبُّ الإلهِ استَعِذبه
🔹هُمُ العُروةُ الوُثقى فَبِالعُروَةِ اعْتَصِمْ
🔸و لا تکُ باللاهی عَنِ القولِ و اعْتَبِر
🔹معانیهِ کی تَرقى إلى أرْفَع القِمَمْ
🔸علیکَ بذکرِ اللّه فی کل حالةٍ
🔹و لا تن فیه لا تَقُل کیفَ ذا و کم
🔸فهذا حِمى الرحمنِ فادْخُل مراعیا
🔹لِحُرُماتِهِ فیها و عَظَّمه وَ التَزِمْ
🔸فَمَن یَعْتَصِم باللّه یُهدَ صِراطَه
🔹فإن قُلتَ ربّی اللّه یا صاحِ فاسْتَقِمْ
خداوند متعال فرماید:
«وَ مَنْ یعْتَصِمْ بِاللّٰهِ فَقَدْ هُدِی إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ».
و فرمود:
«وَ اِسْتَقِمْ کمٰا أُمِرْتَ».
و فرمود:
«إِنَّ اَلَّذِینَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ اَلْمَلاٰئِکةُ».
🔹🔸🔹🔸🔹
برادران عزیز!
🔹هوشیار باشید -خداوند شما را توفیق طاعت دهد- که وارد #ماههاى_حرام مىشویم.
🔸نعمتهاى خداوند بر ما چه بزرگ و کامل است.
🔹آن چه -قبل از هر چیز- بر ما واجب است #توبهاى همراه با شرط و شروط مخصوص به خود و #نمازهاى_معروف به آن، و آنگاه #دورى_جستن از #گناهان_کبیره و #صغیره در حد توان است.
🔸پس شب جمعه -در شب جمعه یا روز آن- یا روز یکشنبه، #نماز_توبه را به پا دارید و سپس آن را روز یکشنبه دوم ماه تکرار کنید.
🔹سپس #مراقبت_صغرى و #مراقبت_کبرى، #محاسبه و #معاقبه را به آنچه شایستهتر است و آن طریق که بهتر است انجام مىدهید که در آنها یادآورى و تذکر است براى کسانى که خواهان یادآورى و داراى ترس مىباشند. 🔸سپس از صمیم قلب نیت کنید و بیمارىهاى گناهان خود را معالجه نمائید و بهوسیله #استغفار، نابسامانىهاى درون خود را سامان دهید.
🔹و بپرهیزید از #هتک_حرمتها؛ زیرا هرکس چنین کند، اگرچه خداوند کریم او را هتک نکند؛ اما از او هتک حرمت خواهد شد.
🔸چگونه مىتوان دلى را که شک و شبهه پریشان نموده است رها کرد و آن را به راه راست هدایت نمود و آن را از سرچشمه زلال سیراب کرد؛ باید از خدا کمک بگیریم که اوست بهترین یارىدهنده.
1⃣ خود را به انجام #فرائض در #بهترین_اوقات آن، با #نوافل آنکه مجموعاً پنجاه و یک رکعت مىشود، مکلف نمائید. و اگر ممکن نشد چهل و چهار رکعت بخوانید. و هرگاه گرفتارىهاى دنیوى شما را مشغول داشت، این نباید کمتر از نماز (اوابین) که همان هشت رکعت #نافله_ظهر است، باشد.
2⃣ #نوافل را بجا آور؛ مخصوصاً #نماز_شب را که چاره از آن نیست. عجب مىدارم از آنکس که #کمال مىطلبد؛ اما #شبزندهدارى نمىکند. سراغ نداریم که کسى بدون آن به کمالاتى رسیده باشد.
3⃣ #قرآن_کریم را با صداى نیکو و حزنانگیز به هنگام شب #تلاوت نمائید که شراب مؤمن است.
4⃣ #وردهاى_معمول را که همواره در اختیار شما است انجام دهید و سجده معروفه را از پانصد تا یک هزار ملازم باشید.
5⃣ همچنین به #زیارت هر روزه حرم مبارک حضرت على(علیه السلام) -براى کسانى که مجاور هستند- و رفتن هرچه بیشتر به #مساجد_معظمه و سایر مساجد ملتزم شوید که حالت مؤمن در مساجد مانند ماهى است در آب.
6⃣ و هرگز بعد از نمازهاى واجب #تسبیح_حضرت_صدیقه(صلواتالله علیها) را ترک نکنید که آن، #ذکر_کبیر است و لااقل در هر مجلسى یک دوره آن ترک نشود.
7⃣ و #دعاى_فرج جهت ظهور حضرت حجت(صلواتالله علیه)، به هنگام قنوت وتر بعد از نوافل شب و بلکه در هر روز و در همه دعاها، از #ضروریات است.
8⃣ خواندن #زیارت_جامعه -منظور #جامعه_کبیره است- در هر #روز_جمعه از دیگر ضروریات است.
9⃣ #تلاوت_قرآن_کریم کمتر از یک جزء نباشد.
🔟 #دوستان_نیکوکار را زیاد #ملاقات کنید که آنان برادران راه و همراهان تنگهها هستند.
1⃣1⃣ و #اهل_قبور را به هنگام روز، یک در میان، زیارت کنید؛ شب به زیارت قبور نروید.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🖋 و ما توفیقی الا بالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
شما جوانهای عزیز به توفیق الهی شکست آمریکا را خواهید دید؛ به توفیق الهی به زانو درآمدن صهیونیسم را خواهید دید؛ به توفیق الهی عظمت و عزّت نهایی ملّت ایران را مشاهده خواهید کرد.
#سلامتی_فرمانده_صلوات
سه شنبه شبها بهانه ای ست ؛ تا یاد کنیم از عزیزترینی که #همیشه_به_یاد_ماست....
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
.
33
#اصلاح_خانواده
🌺🔵🔰💯
#اصلاح_دیگران 7
🔹نکته بعدی در اصلاح دیگران اینه که:
✅اصرار بیش از حد نداشته باشیم.
⭕️اینقدر که این اصرار بیش از حد، ضربه میزنه به امر هدایت، هیچی ضربه نمیزنه.😳
✅شما هر چقدر خوب باشید و اهل هدایت دیگران باشید به پیغمبر خدا که نمیرسید!
👈خداوند متعال توی قرآن به پیامبرش میفرماید :
💎إِنَّکَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ💎
💡ای پیغمبر، تو هر کسی رو که دوست داشتی نمیتونی هدایت کنی...
🔺✔️👆🏼
📢برادر من، خواهر من!☺️
❌انصافا بی خیال شو.
❌ خیلی از جاهایی که شما امر به معروف کردنت گل میکنه واقعا نیازی نیست.❌
🔴واقعا ضرورتی نداره. چرا اصرار بی جا میکنی؟
طرف نشسته بوده پشت ماشین بنز آخرین مدل و داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یك موتور گازی ازش جلو زد! خیلی شاكی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یك مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه موتور گازیه غیییییژ ازش جلو زد! دیگه پاك قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، باز یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد! طرف كم میاره، راهنما میزنه كنار به موتوریه هم علامت میده بزنه كنار. خلاصه دوتایی وامیستن كنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی كل مارو خوابوندی؟! موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله ... داداش... خدا پدرت رو بیامرزه واستادی... آخه ... كش شلوارم گیر كرده به آینه بغلت ...
اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ایی دارند ببینید کش شلوارشان به کجای یک مدیر گیر کرده!
#داستانک_ها
#بهمددالهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#درخانه_بمانیم
💕💕💕
♨️#باطن_برزخی_ما_چگونه_است؟؟
♨️راهکاری از علامه حسن زاده آملی تا هر کسی بتواند #باطن_برزخی خود را تشخیص داده و بفهمد در باطن به چه صورتی است.
#سلام_امام_زمانم 💚
غمی به وسعت
دریای بیکران دارم
هوای گنبد زیبای
جمکران دارم...
#سه_شنبه_های_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#همه_روزم_مهدی
با شهدا صحبت کنید؛
آنها صدای شما را به خوبی،
میشنوند و برایتان دعا میکنند...
دوستی با شهدا دو طرفه است!
#شهید_امیر_سیاوشی🌱
💕💕💕
🍁 #خاڪریزخاطرات
نجف اباد اصفهان که بودیم یه پیرزن سراغ حاج احمد رو گرفت. وقتی حاجی برا سرکشی اومد، پیرزن رفت ملاقاتش و بعد از چند دقیقه گفتگو رفت…
یک هفته بعد پسر پیرزن اومده بود برای تشکر. می گفت: حاج احمد مشکلم رو حل کرده.
بعد فهمیدیم پسر پیرزن به خاطر نداشتن دیه قرار بوده بره زندان اما حاج احمد بخشی از ارثیه ای که از پدر و مادرش بهش رسیده رو میده تا دیه رو پرداخت کنن و اینجوری پسر پیرزن آزاد شده بود…🍃
سرتیپ شهید
#حاج_احمد_ڪاظمی❣
💕💕💕
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام رضا علیهالسلام فرمودند:
کسی که او (حضرت معصومه «س») را زیارت کند در حالی که آگاه به حقش باشد بهشت برای اوست.✨
#پـنـدانہهاےشـهـدا🌹
اسیر بازے دنیا نشیم!
بخندیم به این بازے و با صاحب بازے #معامله ڪنیم ؛
ڪہ معاملہ اے سراسر سود است...✨
#شهیدحاجحسینخرازے💞
💕💕💕
🌸سه دقیقه در قیامت(#قسمت_۱۵)
🍃اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم.
یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته.
♦️جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسربچه تحویل دادم.
🍀بعد به انتهای قبرستان رفتم در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم.
💥همان مامور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می کرد. یکباره دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟داری لعنت می کنی؟
گفتم:نخیر دستم را ول کن!
💠 اما او داد میزد وبقیه مامورین را دور خودش جمع کرد.
یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین زد.
🔴من دیگر سکوت را جایز ندانستم، یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم .
چهار مامور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند.
🔆 یکی از مامورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها مرا اذیت می کرد.
چند نفر جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و فرار کردم.
♻️اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند:
شما خالصانه و به عشق مولا با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید و برای همین #ثواب_جانبازی_در_رکاب_مولا_علی در نامه عمل شما ثبت شده است.
🔰 در این سفر کوتاه به قیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد، علت آن هم چند ماجرا بود:
🔷یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العادهای داشت که بچهها را جذب میکرد.
♦️خالصانه فعالیت میکرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت.
▪️ این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد
🔶من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود.ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود.
🔵 اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود!
☘ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم.
هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود...
🌾 در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم.
🍁 اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت.
تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود!
⚡️خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد.
💥بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و...
🌸 اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود.
🌒 خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم.
💥از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم.
💥یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمیشد.
✨ پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد.
❄️شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی!
🌿 هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود.مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد.پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد.
🥀 این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید.
🌿 این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم:
❓ چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد!
♻️جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید.
من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی.
🔆خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟گفتم بله عالیه.
🔆لبته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند..
اما باز بد نبود.
✅ همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم.گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم.
هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی...
ادامه دارد..
#سه_دقیقه_در_قیامت
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃