eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از منتظران ظهور
√ با کاروان حسینی تا اربعین/ سیزدهم محرم-۱ کاروان به کوفه رسید، اما چه کوفه ای؟ کوفۀ مردمان غدّار و حیله گر. کوفۀ غرق در نشاط و شادی و رقص و خنده ها. دروازه‌های شهر، با برگ های نخل زینت شده بود و مردمان، به انتظار، چشم دوخته بودند به راه، سرهای بر نی افراشته از دور، در دست سواران نمایان شد، مردمان هلهله کردند و بر دَف کوبیدند، بازماندگان کاروان، در حصار سپاه، به کوفه رسیدند. سیدالساجدین، در غُل و زنجیر، و زنان و کودکان دست بسته پا برهنه، به پای پیاده. پیراهن خونین سالار شهیدان، دست به دست چرخید و رقصندگان با شمشیر، به لودگی جان گرفتند. سیدالساجدین خُروشید و سوز دل را بیرون داد. گفت: ای اُمت بدکردار، بر خانه هاتان باران نبارد که حُرمت جدّ ما را دربارۀ ما مراعات نکردید. از مصیبت ما آگاهید، ولی دف می زنید و به شادی هلهله سر می دهید. کسانی را در شهر می گردانید، که پایه و اساس دین را در میان شما محکم کردند. مگر جدّ ما نبود که شما را از گمراهی نجات داد و به راه راست هدایت کرد؟ در قیامت چه پاسخی برای رسول خدا دارید؟ و دیگر سکوت کرد. اولین کسی که سنگ پَراند، ندانستم کیست، اما گوییا شیطان بود! که دیگر اهریمنان، یاری اش کردند و کلام سالار شهیدان به وقوع پیوست. که گفته بود، بنی اسراییل از طلوع فجر تا ظهور شمس هفتاد پیامبر را کشتند و چنان در بازارهایشان سرگرم داد و ستد شدند که گویی هیچ نکرده اند. سنگباران اهریمنان، بر تن و جان اسیران نشست. زینب پَر کشید و سیدالساجدین را در بر گرفت و بر آنان شورید. گفت: به عزای چه کس عید کرده اید؟ وامحمدا! این سر حسین توست که به نی کرده از این سو به آن سو می برند. این پیراهن دُردانه توست که از پیکرش به غارت برده اند. اینان دختران تو هستند که به اسیری گرفته اند. یا رسول الله به تو شکایت می کنم. به تو شکایت می کنم. در و دیوار خاموش و خَمود شهر، محزون شد و شرمگین و اهریمنان، دف کوبیدند به شادی هلهله سر دادند و سر سالار شهیدان، از فراز نی همچو خورشید درخشید. سیمای پُر فروغ اش جلوه کرد و باد، موی و محاسن خونین را بازی داد و سالار شهیدان، بر سر نیزه سخن گفت. گفت: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَبًا. (۱) آیا پنداشتيد که اصحاب كهف و رقيم از آيات شگفت ما بوده است؟ دست ها ناتوان شد. دف زنان واماندند و نگاه ها مات ماندند و مردمان در بُهت و حیرت ساکت شدند. زید بن ارقم به خود لرزید و فریاد کرد. گفت: یابن رسول الله! بخدا قسم لب گشودن تو بر سر نی آیه ای عجیب تر است! و ناله سر داد. و مردمان حیله و نیرنگ، یک به یک گریستند و به آه و سوز، نوحه کردند. زینب گفت: ای کوفیان! ناله هاتان آرام نگیرد و چشمانتان تا ابد پُر از اشک باد! جز زور بازو و ثروت های آلوده و گناهان انباشته چه فضیلتی دارید؟ نه پیمان تان را بهایی است و نه سوگندتان را اعتباری. جز لاف، جز خودستایی، جز دشمنی و دروغ، جز در عیان مانند کنیزکان تملق گویی و در نهان با دشمنان ساختن چه دارید؟ آنقدر گفت، تا همه گریه سر دادند و فغان کردند. زینب ادامه داد: گریه کنید که سزاوار گریستنید. بیش بگریید و کم بخندید. با چنین ننگی که برای خود خریدید چرا نگریید؟ کدامین ننگ، ننگین تر از کشتن فرزند پیامبر و سید جوانان بهشت؟ کسی را کُشتید که چراغ راهتان بود و یاور روزهای تیره تان. کسی که در جنگ پناهتان بود و در صلح مایۀ آرامش و التیامتان. سر خجلت فرو افکنید که گذشته خود را بر باد دادید و آینده تان را تباه کردید. تعجب نکنید اگر از آسمان خون ببارد. شما مردمان پارۀ تن رسول الله را به دم هزاران تیغ دادید، جنایتی مرتکب شدید که نزدیک است آسمان بر زمین افتد و زمین بشکافد و کوه ها درهم بریزند. کار ناپسندی مرتکب شدید که زشتی آن سراسر دنیا را پُر می کند. ایمن نباشید از کیفر این گناه، پروردگار ما در کیفر گناهان شتاب نمی کند، اما خون مظلومان را بی کیفر نمی گذارد. دامن‌های پُر از سنگ از دستان رها شد، و تنها ندامت مانده بود و سرافکندگی و گریه و اشک و ماتم. √ با کاروان حسینی تا اربعین/ سیزدهم محرم-۲ زنی گفت: حکمرانانمان اینچنین می‌خواستند، نه ما! فاطمه! دُخت حسین او را نهیب زد. گفت: سکوت و همراهی شما، حاکمانتان را به گستاخی در این جنایت کشاند، و این ننگ از دامانتان پاک نمی‌شود. مگر نه آنکه مردانتان فخر می کنند که ما علی مرتضی و پسرانش را کشتیم و زنانشان را درهم شکستیم؟ در اثر کینه های سال‌های دور و شکم‌های انباشته از حرام، کشتن ما را حلال شمردید و اموال ما را به یغما بردید. خداوند ما اهل بیت را به وسیله شما امتحان کرد و شما به وسیله ما امتحان شدید. امتحان ما نیک بود و نام نیک بر جای می گذارد، اما امتحان شما، ای وای بر شما. ای اهالی نیرنگ و بی وفایی و خودخواهی، با کدامین دست بر ما ستم کردید؟ با کدامین هیات به ریختن خون ما
هدایت شده از منتظران ظهور
راضی شدید؟ با کدامین پا به ستیز با ما برخاستید؟ جز آنکه شیطان، این فرمانروای دروغ و حیله و نیرنگ، حکمرانتان بود و آنچه او می خواست همان کردید؟ زشتی‌های تان را برای تان جلوه داد و شما را به آرزوهای پوچ و بی اساس امید داد، ما را دروغ گو خواندید و در باره ما ناسپاسی کردید. ای آنانی که دریای وجودتان خشکیده است و در کف آن قطره آبی برای زندگی کِرمی باقی نمانده، دل هاتان چون سنگ خارا سخت و جگرهاتان پُر از خشم و آلودگی است. به همین سبب جاهلانه فخر می‌فروشید که ما بودیم حسین بن علی را کشتیم و این تازگی ندارد، دیروز علی مرتضی را کُشتید، و امروز پدرم را. کجاست عمویم عباس؟ علی اکبر کجاست؟ عبدالله کجایی؟ فاطمه، اختیار از کف داد، دانه های بلورین اشک، یک به یک فرو غلتیدند و به شدت گریست. زنی فریاد کرد: بس کن ای دختر پاکان. دل‌هامان را پاره پاره کردی. بس کن! زینب سوی او پَرکشید و فاطمه در آغوش زینب، آرام گرفت. ......... ۱ – سوره کهف . آیه 9 ٤ ❥✦ امام سجاد (ع) با یاری مردان بنی اسد نخست پیکر مطهر پدر بزرگوارشان را پیدا کردند و پس از گریه زاری فراوان، آن را روی بوریا (حصیر) گذاشتند سپس اندکی از خاک محل دفن را کنار زدند قبری ساخته و پرداخته ظاهر شد. آنگاه به تنهایی، بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت؛ و به بنی‌اسد فرمود: «کسی با من هست که کمکم می‌کند» 😭 سپس صورت مبارکش را بر گلوی بریده ابی عبدالله الحسین (ع) نهاد و در حالی که اشک بر گونه‌هایش جاری فرمود: چه مبارک است زمینی که بدن مطهر تو را در برگرفته است؛ دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی. بعد از تو شبهایمان سخت و حزنهایمان طولانی است؛ تا آن زمان که خداوند سر منزلی را که تو مقیم آن شده‌ای برای اهل بیت (ع) و خاندانت اختیار کند ای زاده رسول خدا(ص) سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد.» آنگاه قبر را پوشانید و با انگشت مبارک روی قبر امام (ع) نوشتند: 『هذا قبر الحسین بن علی بن ابیطالب(ع) الذی قتلوه عطشانا غریبا』 ↫✦ سپس برادر گرامی‌اش، علی اکبر (ع) را در پایین پای امام (ع) دفن کردند و بقیه هاشمیون و اصحاب را در قبر دیگر در زیر پای امام حسین (ع) دفن نمودند. ◥✧ سپس امام(ع) به همراه بنی‌اسد به نهر علقمه رفتند؛ در آنجا با مشاهده پیکر پاک عمویش عباس(ع)، خود را بر روی بدن ابوالفضل (ع) افکند و گلوی مبارکش را بوسید. امام (ع) در حالی که به شدت می‌گریست، فرمود: بعد از تو ای قمر بنی‌هاشم خاک بر سر این دنیا؛ و سلام من به تو و رحمت و برکات الهی بر تو باد. آنگاه برایش قبری حفر کرد و همانند پدر شهیدش به تنهایی او را درون قبر گذاشت و به بنی‌اسد فرمود: «کسی با من هست که کمکم می‌کند» 📚 مقتل الحسین(ع)، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص ۱۹۷۹ ••●✦✧✦✧✦●•• به کربلا کفن مگر به غیــر بوریـا نبود مگر حسین فاطمه عزیـز مصطفی نبود مگر کسی که کشته شد... تنش برهنه می‌کنند؟ مگرکه پاره پیروهن به پیکرش روا نبود تشنه جگر شهید شد ز ظلم دشمنان مگر فراتــ مهــر مادرش سیدة النساء نبود؟ 😭😭😭😭😭 ━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━ 🍃در گرفتاری‌ها این دعا را بخوانید 💠🔹از حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام روایت شده که می‌فرمایند: 🏴 پدرم در روز عاشورا مرا به سینه خویش چسبانید و در حالی که از زخم‌هایشان خون، فوران می‌کرد، فرمود: ای فرزند! دعایی را که فاطمه علیهاالسلام آن را به من آموخت فراگیر، او از رسول الله صلی الله علیه و آله و آن حضرت نیز از جبرئیل آنرا فرا گرفته بود تا در حوائج، مهمّات، اندوه و حوادث تلخی که بر او وارد می‌شود و پیش‌آمدهای عظیمی که رخ می‌دهد آنرا بخواند. سپس فرمود: بخوان: 🍃🌼بحَقِّ یس وَالْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَالْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ، یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ، یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ، یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ، یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا به جای «وافعل بی کذا و کذا» حاجات خود را ذکر کنی. 📗دعوات، قطب‌الدین راوندی، صفحه۵۴ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• 💠 • ° •🔸 ◎﷽◎ 🔸• ° • 💠 🔷🔸 هـر شـــ🌙ـــب یـــڪ🔸🔷      ↯↯‌ داســــتــان مـعـنـــوی ↯↯ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ⬅️روضه‌خوانی که یک عمر دروغ گفته بود 💠 آیت الله مجتهدی تهرانی ره ▫️روضه‌خوانهای قدیم اول شروع روضه‌شان می‌گفتند: 🍃یا لَیتَناٰ کُنّا مَعَک فَاَفُوزُ فَوْزاً عَظیٖما ◽️کاش ما هم در رکاب تو ای حسین بودیم و به آن رستگاری بزرگ می‌رسیدیم. یک روضه‌خوان مقید بود حتماً این جمله را هر بار بگوید. یک شب ب
هدایت شده از منتظران ظهور
رای اینکه به این شخص بفهمانند که تو اهل این ادعا نیستی، در عالم خواب دید کہ روز عاشوراست، لشکر ابن سعد این طرف و لشکر امام حسین علیه‌السلام آن طرف صف آرایی می‌کردند. او در خواب مراقب بود که مبادا امام حسین علیه‌السلام او را ببیند و بگوید بیا مرا یاری کن. اتفاقاً امام حسین علیه‌السلام او را دید و گفت: «آشیخ حسین، بیا این اسب و زره و شمشیر را بگیر و مرا یاری کن!» او هم بہ ناچار اسب آقا را گرفت، سوار شد، زره را پوشید و شمشیر را برداشت، اما با این حال مراقب بود که به محض اینکه آقا به خیمه‌گاه می‌روند فرار کند، که همینطور هم شد. به محض اینکه امام حسین علیه‌السلام وارد خیمه شدند، اسب امام علیه‌السلام را برداشت و فرار کرد. ▫️وقتی از خواب بلند شد فهمید کہ یک عمر دروغ می‌گفته که: 🍃یا لَیتَناٰ کُنّا مَعَک فَاَفُوزُ فَوْزاً عَظیٖما کاش ما هم در رکاب تو ای حسین بودیم و به آن رستگاری بزرگ می‌رسیدیم. و امشب به او فهماندند که تو مرد این سخن نبودی❗️ مگر کسی می‌تواند حبیب بن مظاهر یا زهیر بشود!؟؟؟ در شب عاشورا امام حسین علیه‌السلام فرمودند: «من بیعت خود را از شما برداشتم، هر کدامتان دست یکی از افراد خانوادهٔ مرا بگیرید و از اینجا بروید» ✨حضرت سرشان را پایین انداخته بودند کہ اصحاب خجالت نکشند. اما زهیر در همان حال بہ امام حسین علیه‌السلام عرض کرد: «آقا، ما اگر هزار مرتبه در راه شما شهید شویم، دست از یاریتان بر نخواهیم برداشت.» •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ▪️مرحوم آیت الله محی الدین حائری شیرازی: حسین (علیه السلام) در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا ؛ یک جور دیگر : ▪️شب عاشورا، سخن از "نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم" بود... ولی روز عاشورا میگوید: "بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟" "هل من ناصر ینصرنی؟؟؟" شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیب ها باشد... 🔻و روز سخن میگوید تا مبادا طیبی در بین خبیث ها مانده باشد... شب غربال میکند تا فقط صالحان در کنارش بمانند و روز غربال میکند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند
قبل از خواب صد مرتبه ذکر 🌹 الباعث🌹 به معنی زنده کننده مردگان است و کسیکه هنگام خواب این ذکر را صد مرتبه بگوید و دست به سینه اش بکشد خداوند باطنش را زنده گرداند و قلبش، را نورانی کند. 📕مصباح کفعمی
هدایت شده از منتظران ظهور
30 بعد از حمله اولیه، یاران امام به صورت چند نفری به میدان رفتند و جنگیدند و به شهادت رسیدند؛ مانند بشر بن عمرو حضرمی. یاران امام همگی بطور ویژه امتحان شدند و با ماندنشان در شب و روز عاشورا سربلند بیرون آمدند. اما خدا بشر را علاوه بر این امتحان، بطور خاص مورد امتحان قرار داد. شب عاشورا یا بنابر نقل هایی صبح عاشورا پیکی به او خبر رساند که پسرش اسیر شده است!!! او گفت: به خدا که حسین را تنها نمی گذارم. امام که با خبر شدند، به او گفتند: برو و پسرت را نجات بده. بشر گفت: درندگان مرا زنده زنده بخورند، اگر از شما جدا شوم! الله اکبر... امام به پاس وفاداریش مقداری پول و جامه گران قیمت به او دادند تا آن ها را به پیک داده و او ببرد تا پسر بشر آزاد شود. بشر ماند و به شهادت رسید! از دیگر افراد نصر بن ابی نیزر حبشی بود. او نوه نجاشی، پادشاه منصف و عادل حبشه بوده که زمان رسول خدا همراه پدرش به مدینه آمده بودند. پس از مرگ نجاشی، مردم به دنبال ابی نیزر آمدند تا در حبشه پادشاهی کند اما او گفت: ساعتی در خدمت رسول خدا بودن، برایم از یک عمر پادشاهی بهتر است و در مدینه ماند. نصر در شب عاشورا بعد از برداشتن بیعت توسط امام، گفت: نه به خدا، هرگز و هرگز... اگر رفتنی بودیم به اینجا نمی آمدیم! بعد حمله اولیه و بنا به نقل هایی قبل آن، امام فرمود: یاوری نیست که به خاطر خدا به داد ما برسد؟ حر با شنیدن این سخن نزد عمر سعد رفت و پرسید: آیا با او می جنگی؟ عمر گفت: آری؛ جنگی که بریدن دست ها و سرها کمترین کار آن باشد. حر به کنار یارانش بازگشت در حالیکه می لرزید. مهاجر بن اوس با دیدن حر گفت: اگر از من می پرسیدند شجاع ترین مرد کوفه کیست؟ تو را نام می بردم. چرا در این حالت هستی؟ حر گفت: خود را بین بهشت و دوزخ مردد می بینم. به خدا قسم جز بهشت را انتخاب نمی کنم حتی اگر قطعه قطعه ام کنند. حر با شرمندگی و چکمه به گردن نزد امام رفت. برخی گفته اند پسر و غلامش هم با او رفتند. حر گفت: من مانع شما شدم ولی فکر نمی کردم کار به جنگ ختم شود، اینک توبه می کنم. آیا پذیرفته می شود؟ امام گفت: آری و حر شادمان گفت: اجازه بدهید اکنون به میدان بروم. امام قبول کردند. حر جنگید تا به زمین افتاد. امام بالای سرش گفتند: تو آزاده ای، همان گونه که مادرت تو را حر و آزاده نام نهاد. بعد از جنگ افراد قبیله اش مانع بریدن سرش شدند و او را در محلی که اکنون در حاشیه کربلا قرار دارد دفن کردند. " همچو حر چکمه سر شانه ام انداخته ام مادرم را به عزایم بنشانید فقط "
هدایت شده از منتظران ظهور
نبش قبر برخی از مردم معتقدند که نباید قبر میّت تا ابد شکافته شود. در حالی که این عقیده درست نیست و نبش آن بعد از محو آثار مانعی ندارد، مگر در مورد قبور بزرگان و اولیاءالله. استفتاء از دفتر آیت الله مکارم شیرازی 🌱 تشویق به استخاره برخی از افراد استخاره را در حکم وحی منزل دانسته و سرنوشت خود را با یک استخاره تعیین می کنند! مثلا از همین طیف کسانی زمان ازدواج، شخص مورد نظر خود را با استخاره تعیین می کنند و آینده زندگی خود را بی تفکر و تأمل به دست استخاره می سپارند! آیت الله امینی می فرمایند: "دختر و پسر و خانواده آن ها برای شناخت همسر باید به تحقیق و کنجکاوی بپردازند و اگر باز هم تردید داشتند با یک یا چند نفر افراد مطلع و مورد اعتماد مشورت نمایند، اگر به نتیجه رسیدند، اقدام نمایند. تحقیق و مشورت طبعا بر استخاره تقدم دارد، اگر نتیجه تحقیقات شما خوب بود وارد عمل شوید و لازم نیست استخاره کنید، ما در اسلام تشویق به استخاره نشده ایم.1 1. جوان و ازدواج ص107 🌱 کشتن ماهی زنده برخی از مردم به واسطه تصوری که نسبت به ذبح حیوانات حلال گوشت دارند، گمان می کنند اگر ماهی را در بیرون از آب، زمانی که هنوز زنده است، کشته یا قطعه قطعه نمایند، موجب حرام شدنش می شود. در حالی که طبق نظر مراجع تقلید، ملاک کلی در این زمینه آن است که ماهی دارای پولک‌، زنده از آب گرفته شود و همین برای حلال بودنش کافی است، پس کشتن و یا پاک کردن آن در بیرون آب، زمانی که هنوز ماهی زنده است ایرادی ندارد و موجب حرام شدنش نمی‌شود.1 1. استفتاء از دفتر مراجع تقلید 🌱