eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
22.8هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از زهراسادات
رسول اکرم(ص): "بدترین مردم کسى است که بر خانواده‌اش سختگیر باشد " گفتند اى رسول خدا! سختگیرى بر خانواده چگونه است؟ پیامبر(ص) فرمودند: مرد وقتى وارد خانه شود، همسرش از او هراسان و فرزندان از او گریزان شده، فرار کنند و چون بیرون رود همسرش شاد شود و خانواده‌اش با یکدیگر انس گیرند!
حسبناالله: ✨ 👈 بانویی در محضر هشت امام معصوم 🌴حبابه والبیه (نام زنی است از قبيله يمن، وی از بانوان پرهيزگار با فضيلت بوده و امام رضا او را با لباس خود كفن نمود و دفن كرد.) می گوید: امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در محل پیش تازان لشکر دیدم، در دستش تازیانه دو سر بود و با آن، فروشندگان ماهی بی فلس و مار ماهی و ماهی طافی (که حرامند) را می زد و می فرمود: ای فروشندگان مسخ شده بنی اسرائیل و لشکر بنی مروان! فرات بن احنف عرض کرد: یا امیرالمؤمنین لشکر بنی مروان کیانند؟ حضرت فرمود: مردمی بودند که ریشهای خود را می تراشیدند و سبیلهایشان را تاب می دادند. 🌴حبابه می گوید: من گوینده ای را خوش بیان تر از علی علیه السلام ندیده بودم، به دنبالش رفتم تا در محل نشیمن مسجد کوفه نشست. عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! خدا رحمتت کند! نشانه امامت چیست؟ امام علی علیه السلام در پاسخ(به سنگ کوچکی اشاره کرد)و فرمود: آن را بیاور! من سنگ کوچک را به حضرت دادم، امام با انگشتر خود به آن مهر زد، سپس فرمود: ای حبابه! هر کسی ادعای امامت کرد و توانست مثل من این سنگ را مهر زند، بدان که او امام است و اطاعت از او واجب می باشد و نیز امام کسی است که هر چه را بخواهد از او پنهان نگردد. 🌴حبابه می گوید: از محضر امیرالمؤمنین رفتم. مدتی گذشت حضرت به شهادت رسید، نزد امام حسن علیه السلام که در مسند امیرالمؤمنین نشسته بود و مردم از او سؤال می کردند، رفتم. هنگامی که مرا دید، فرمود: ای حبابه والبیه! عرض کردم: بلی، سرورم! فرمود: آنچه همراه داری بیاور! من آن سنگ کوچک را به حضرت دادم با انگشتر خود با آن مهر زد همچنان که امیرالمؤمنین مهر زده بود. 🌴پس از امام حسن، خدمت امام حسین علیه السلام که در مسجد پیامبر خدا(در مدینه بود)رسیدم مرا نزد خود خواست و به من خوشآمد گفت و فرمود: در میان دلیل امامت، آنچه را که تو می خواهی موجود است. آیا دلیل امامت را می خواهی؟ عرض کردم: بلی، سرور من!فرمود: آنچه همراه داری بیاور! من آن سنگ را به حضرت دادم امام مهر خود را بر آن زد و مهر در آن سنگ نقش بست. 🌴پس از شهادت امام حسین به خدمت امام زین العابدین رسیدم. آن چنان پیر شده بودم ضعف و ناتوانی اندامم را فرا گرفته بود و من آن وقت خود را صد و سیزده سال می دانستم، امام را دیدم در حال رکوع و سجود بوده و مشغول عبادت است.(و به من توجه ندارد، من هم توان آنجا ماندن را نداشتم)از دریافت نشانه امامت، ناامید شدم. 🌴در این وقت حضرت با انگشت سبابه خود به من اشاره کرد به محض اشاره آن حضرت جوانی من برگشت. منتظر شدم امام نماز را تمام کرد. عرض کردم: سرور من! از دنیا چقدر گذشته و چقدر باقی مانده است؟ فرمود: نسبت به گذشته آری، اما نسبت به آینده نه. (گذشته را می توان معلوم کرد، به آن آگاهیم، ولی باقی مانده را کسی آگاه نیست، آن را خدا می داند). آنگاه فرمود: آنچه همراه خود داری بیاور! من سنگ کوچک را به امام سجاد دادم آن حضرت نیز مهر زد. 🌴سپس محضر امام باقر رفتم، او نیز بر آن سنگ مهر زد. بعد از آن خدمت امام صادق رسیدم آن حضرت نیز بر آن سنگ مهر زد. پس از آن سنگ را به خدمت امام کاظم علیه السلام تقدیم نمودم. او نیز مهر کرد. سپس محضر امام رضا علیه السلام رفتم آن حضرت نیز همان سنگ کوچک را مهر زد. حبابه والبیه پس از آن، نه ماه زندگی کرد و در سن 236 دار دنیا را وداع نمود. 📚 بحار ج 25، ص 175 ✨ 👈 لنگه کفش به دست 🌴در دوران جاهلیت مردی بود به نام جمیل پسر معمر فهری حافظه ای بسیار قوی داشت، به طوری که هر چه می شنید حفظ می کرد و می گفت من دارای دو قلب (دو عقل) هستم که با هر کدام از آنها بهتر از محمد صلی الله علیه و آله می فهمم! از این رو مشرکان قریش نیز او را صاحب دو قلب می شناختند. 🌴در جنگ بدر دشمنان اسلام فرار کردند جمیل پسر معمر نیز با آنان فرار می کرد. ابوسفیان او را دید که یک لنگه کفشش در پای وی و کفش دیگرش را به دست گرفته فرار می کند. گفت: ای پسر معمر چه خبر است؟ جمیل گفت: لشکر فرار کرد. ابوسفیان: پس چرا لنگه کفشی را در دست داری و لنگه دیگری در پا؟ جمیل: به راستی از ترس محمد توجه نداشتم و خیال می کردم هر دو لنگه در پای من است. 👌آری! در دگرگونی روزگار، شخصیت انسان آشکار می گردد. 📚 بحار ج 16، ص 179
ماجرای لیله المبیت در قرآن کریم هجرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از مكّه به مدینه یكی از داستانهای مهم زندگی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ماجرای عظیم هجرت او و یارانش از مكّه به مدینه است، چنان كه قرآن در سوره انفال آیه 30، و سوره بقره آیه 207 به این مطلب اشاره كرده است، كه خلاصهاش چنین است: هنگامی كه مسلمانان در مكّه در فشار و آزار شدید مشركان قرار گرفتند، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ، مسلمانان را به هجرت به مدینه دستور داد، مشركان احساس خطر شدید كردند... و با خود گفتند: هجرت مسلمانان به مدینه موجب تشكّل آنها در مدینه شده، و در آینده نزدیك، كار را بر ما سخت خواهد كرد. سران آنها در «دار النَّدوَه» مجلس شورای خود اجتماع كردند، و هر كدام در مورد جلوگیری از اسلام و دعوت پیامبر، پیشنهادی نمودند، چنان كه در آیه 30 سوره انفال به این توطئه، اشاره شده است.در اين زمان بود كه ابليس خود را به شكل يه پيرمرد مسن درآورده و به مجلس وارد شد و پيشنهاد خود را مطرح كرد سرانجام پیشنهاد ابوجهل تصویب شد، پیشنهاد او این بود كه: «از هر قبیلهای، یك جوان شجاع به عنوان نماینده انتخاب شود، و همه آن نمایندگان در یك شب، خانه پیامبر را محاصره كنند، و به سوی او حمله كرده و او را در رختخوابش بكشند.» آن شب فرا رسید، جبرئیل ماجرای توطئه كودتاچیان را به پیامبر خبر داد. پیامبر ماجرا را به علی ـ علیه السلام ـ خبر داد، و به او فرمود: «امشب در رختخواب من بخواب، تا كافران گمان كنند كه من در رختخواب خود خوابیدهام، به انتظار من در بیرون خانه بمانند و من پنهانی از خانه خارج شوم.» با این كه خوابیدن در رختخواب پیامبر و افكندن روپوش سبز پیامبر بر روی خود، صد در صد خطرناك بود، حضرت علی با جان و دل، این پیشنهاد را پذیرفت، و در رختخواب آن حضرت خوابید. آن شب نمایندگان مشركان، با شمشیرهای برهنه، خانه پیامبر را محاصره كردند، پیامبر شبانه، بیآنكه مشركان متوجه شوند، در تاریكی شب از خانه بیرون آمد و به سوی غار ثور كه در هفت كیلومتری جنوب مكّه قرار گرفته، رفت و در آن جا مخفی شد، در این هنگام ابوبكر نیز همراه پیامبر بود. سپس پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از غار ثور به سوی مدینه هجرت نمود، آن حضرت در روز پنجشنبه اول ربیع الاول سال 13 بعثت از مكّه خارج شد و در روز 12 همین ماه به مدینه وارد گردید.[1] مباهات خدا به فرشتگان در مورد خوابیدن علی ـ علیه السلام ـ جبرئیل و میكائیل از سوی خداوند، كنار رختخواب حضرت علی ـ علیه السلام ـ آمدند، جبرئیل به آن حضرت گفت: «به به! كیست مثل تو ای فرزند ابوطالب، كه فرشتگان به وجود تو (و فداكاری تو) مباهات میكنند.» آن گاه این آیه را از طرف خداوند، در شأن علی ـ علیه السلام ـ، به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل كرد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛ بعضی از مردم (فداكار و باایمان، هم چون علی ـ علیه السلام ـ به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر) جان خود را در برابر خشنودی خدا میفروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.»[2] پي نوشت ها [1]. اقتباس از سیره ابن هشام، ج 2، ص 126 به بعد؛ ناسخ التواریخ هجرت، ج 1، ص 14. [2]. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 23 و 29. (بقره، 207). منبع : پایگاه اطلاع رسانی حکومت جهانی امام مهدی
✳️کمونیستی که مرید آیت الله دستغیب شد! 💠آیه: وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا بقرة/83 با مردم با زبانِ خوش سخن بگوييد 💠حکایت؛حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی امام جمارانی نقل میکند: یک نفر از کمونیستها برایم گفت من از میان شما روحانیون فقط به یک نفر ارادت فوق العاده دارم، آن هم آقای دستغیب شیرازی است، پرسیدم:چرا؟ گفت: در زندان که بودم شبی روی سکوی مخصوص استراحت زندان، خوابیده بودم، نیمههای شب ناگهان درب زندان باز شد، سید پیرمردی کوتاه قد و لاغر اندام را وارد کردند، فهمیدم عمامه بسر دارد، سرم را زیر لحاف کرده و دوباره خوابیدم. نزدیک طلوع آفتاب بود حس کردم دستی به آرامی مرا نوازش میدهد، تا چشم باز کردم سید پیرمرد سلام کرد وبا زبانی خوش گفت : آقای عزیز نزدیک طلوع آفتاب است ممکن است نمازتان قضا شود، من با تندی و پرخاش گفتم؛ من یک کمونیستم نماز نمیخوانم. آن بزرگوار فرمود: پس خیلی ببخشید من معذرت میخواهم که شما را بدخواب کردم مرا عفو کنید. دوباره خوابیدم، پس از بیدار شدن ایشان مجدداً از من عذر خواهی کرد طوری که من ازآن تندی وپرخاشی که کرده بودم پشیمان شدم. عرض کردم، آقا مانعی ندارد حالا چون شما پیرمرد هستید تشریف بیاورید روی سکو بنشینید و من پائین مینشینم، ایشان نپذیرفت و فرمود؛ نه شما قبل از من اینجا بوده اید و حق شما است آنجا بمانید، خلاصه جای بهتررا قبول نکرد و مدتی که باهم در یک سلول بودیم، من شیفته اخلاق این مرد شدم و ارادت خاصی به ایشان پیدا کردم. 📚 پی نوشت : با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
💠 ويژگىهاى آب قليل تعریف آب قلیل : آبى است که از زمین نجوشد و آب باران (در حال باریدن) هم نباشد و مقدار آن از کُر کمتر باشد. 1. با برخورد به نجاست نجس مىشود. «1» 2. غساله آب قليل نجس است. «2» 3. زمين نجسى را كه آب بر آن جارى نمىشود را پاك نمىكند. «3» 📚 پی نوشت : (1). توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 49، م 26. (2). همان، م 27. (3). آموزش فقه، ص 105.
💠 حدیث : امام سجاد (علیه السّلام) فرمودند: إیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الکَذّابِ، فَإنَّهُ بِمَنزِلَةِ السَّرابِ، یُقَرِّبُ لَکَ البَعیدَ وَ یُبَعِّدُ لَکَ القَریبَ؛ از همنشینی و دوستی با دروغگو بپرهیز؛ زیرا او مثل سراب است، دور را برای تو نزدیک جلوه می دهد و نزدیک را دور می نمایاند. (1) شرح حدیث: برای وصله کردن لباس، باید از پارچه همشکل و همرنگ استفاده کرد. به تعبیر حضرت امیر علیه السّلام در حدیثی، دوست و همنشین مثل وصله ی لباس است، پس باید با انسان سنخیت و تشابه و همسانی داشته باشد. با این حساب، فرد مؤمن با چه کسانی باید رفاقت کند؟ با کسانی که در دینداری، صداقت، ایمان و اخلاق با او تشابه داشته باشند. امام سجاد علیه السّلام در این حدیث، از رفاقت با چند گروه نهی می کند که «دروغگو» یکی از آنان است. در ادامه حدیث است که: «از همنشینی با فاسق، بخیل، احمق و کسی که به دیدار خویشاوندان خود نمی رود، نیز بپرهیز.» اینان آدم را به لقمه ای نان می فروشند. آن جا که به یاری و حمایتشان نیاز داریم، از مساعدت دریغ می کنند. چون نادانند، می خواهند سود برسانند، ولی ضرر می زنند. و کسی هم که از خویشاوندانش گسسته و با آنان قطع رابطه کرده باشد، ملعون است. دروغگو، حرفهایش فریبنده، جذاب، ولی بی پایه و اساس است؛ مثل سراب و آب نما در کویر که از دور، مثل برکه ی آب یا دریا جلوه می کند، ولی هر چه نزدیکتر می شوی، می بینی از آب خبری نیست و فریبی بیش نبوده است. چرا با کسانی رفاقت کنیم که ما را به اشتباه می اندازند و از واقعیتها دور می سازند؟ همنشینی با دروغگو، انسان را دروغگو بار می آورد. منشین با بدان که صحبت بد گرچه پاکی، تو را پلید کند آفتاب، ار چه روشن است، او را پاره ای ابر، ناپدید کند (2) 📚 پی نوشت: 1. تحف العقول، ص 279 2. سنایی غزنوی.
💠 ترس از عاقبت به خیری رسول خدا صلی الله علیه و آله شبی در خانه همسرشان ام سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکی مشغول دعا و گریه و زاری شد. ام سلمه که جای رسول خدا صلی الله علیه و آله را در رختخوابش خالی دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد. متوجه شد رسول اکرم صلی الله علیه و آله در گوشه خانه، جای تاریکی ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند. در حال گریه می فرمود: خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت نموده ای از من نگیر! مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان! خدایا! مرا به سوی آن بدیها و مکروههایی که از آنها نجاتم داده ای بر نگردان! خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنی به خودم وا مگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتی نگهدار! در این هنگام، ام سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت گریه را جویا شدند. ام سلمه گفت: - یا رسول الله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا می گریید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد خدا دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای حتی به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وا نگذارد، پس وای بر احوال ما! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: - چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که حضرت یونس علیه السلام را خداوند لحظه ای به خود وا گذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست! 📚پی نوشت بحار، ج 16، ص 217.
هدایت شده از کانون
مردم عزیز چند دستگی و اختلافات را کنار بگذاریم و همگی در آن چیزی که همه به او ایمان داریم و همه او را دوست داریم و همه در او اتحاد داریم یعنی در امام زمان عج و دعا و یاری او برای ظهور او یک دل شویم❤️
هدایت شده از حسبناالله
زماني كه انگيزه‌هاي گناه كم مي‌شود بعد از ظهور حضرت به واسطه رشد عقلي و فكري كه در مردم ايجاد مي شود انگيزه هاي انجام گناه بسيار كم و نادر مي شود مردم در عين آزادي مشغول اعمال صالح شده و گناهان بسيار كم مي شوند اما مطلقاً از بين نمي رود در اين مقاله به طرح يك شبهه و يك سوال درباره امام زمان عليه السلام پرداخته و اجمالا به آنها پاسخ خواهيم داد يك شبهه ميدانيم كه يكي از علائم ظهور رواج ظلم و ستم در جهان است حال با نگاهي اجمالي به علائم ظهور و ستمي كه در جهان حاكم است اين شبهه ايجاد مي شود كه پس چرا امام زمان عج ظهور نمي كنند؟ در پاسخ به اين شبهه توجه به چند نكته ما را در دستيابي به پاسخ ياري مي دهد 1- عبارتي كه در روايات فراواني ديده مي شود اين است يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا زمين را پر از عدل و داد مي كند همانطور كه پر از ظلم و ستم شده است آنچه از اين روايت فهميده مي شود آن است كه ظهور حضرت و فراگير شدن عدالت او در زماني است كه ظلم و جور در جهان شيوع پيدا كرده است يعني ممكن است بعد از اين كه سالهاي زيادي از شيوع ظلم در جهان گذشت حضرت ظهور كنند به عبارت ديگر اين روايات بيان مي كنند كه گسترش و توسعه ي عدالت و ريشه كن شدن ظلم و ستم فقط توسط امام زمان عج انجام مي گيرد؛ و در صدد بيان علائم ظهور نيست و نمي خواهد بيان كند كه هر گاه جهان پر از ظلم شد حضرت ظهور خواهد كرد 2- فراگير شدن ظلم يك امر نسبي است يعني مي توان گفت از زمان حضور بشر در زمين ظلم همراه هميشگي انسان ها بوده است و همواره عده اي ظالم و عده اي مظلوم بوده اند پس نمي توان ادعا كرد تنها در اين دوره ظلم فراگير شده است و قبل و بعد از آن به اين شدت نبوده و نمي باشد 3- فراگير شدن ظلم اگر به عنوان علائم باشد به معناي علت تامه براي ظهور نيست بلكه به نحو اقتضا مي باشد و علائم و علت هاي ديگري نيز در اين امر دخالت دارند و بايد همه ي علائم و علل تحقق يابند تا امام زمان عج ظهور كنند پس مي توان نتيجه گرفت كه به صرف وجود ظلم هاي بسيار در عالم نبايد توقع قطعي داشت كه حضرت به زودي ظهور خواهد كرد هرچند با توجه به مطالبي كه در روايات آمده است وظيفه داريم دائما چشم انتظار حضرت بوده و با فراهم كردن مقدمات ظهور نزديك تر شدن صبح ظهور را دعا كنيم همه اين موارد ثابت مي كند كه مردم در عين آزادي مشغول اعمال صالح مي شوند و گناهان بسيار كم مي شوند اما مطلقاً از بين نمي رود در اين زمان مسيحيان و يهوديان نيز به زندگي مذهبي خود ادامه مي دهند خداوند درباره اين دو گروه در آياتي مي فرمايد كه مابين ايشان دشمني و عداوت تا روز قيامت قرارداديم مائده1-4- و 6-4- در نتيجه؛ بايد اين دو گروه تاروز قيامت باقي بمانند و در زمان حضرت زندگي كنند يك سوال آيا بعد از ظهور امام زمان عج مردم با وجود آزادي گناه انجام نمي دهند؟ آزادي و اختيار انسان از مسائل فطري و از مميزات انسان است كه قابل خدشه و محدود به زمان خاصي نيست بعد از ظهور حضرت به واسطه رشد عقلي و فكري كه در مردم ايجاد مي شود انگيزه هاي انجام گناه بسيار كم و نادر مي شود مهم ترين عامل صدور گناه از انسان طمع و حرص او به اندوختن مال دنيا و احساس نياز انسان به متاع دنيا است وقتي انسان به قدر كفايت از مال و ثروت بهره‌مند گشته و عزت و آبروي اجتماعي بيابد و بينش او الهي شود و دنيا و متاع آن برايش بي ارزش گردد و به يقين برسد كه تمامي وعده‌هاي الاهي حق‌اند و گرچه ديگران نخواهند و نپسندند و در سر راه تحقق آن مانع بتراشند بالاخره محقق خواهند شد؛ اگر انسان به يقين برسد كه معاد و حساب و كتابي در كار است و بهشت و آنچه در آن است قابل مقايسه با عمر دنيا و آنچه در آن است نبوده ديگر انگيزه‌اي براي ارتكاب گناه باقي نمي‌ماند به خصوص كه بنابر برخي روايات و استدلالهاي برخي محققان فرزانه عمر ابليس نيز با قيام حضرت عليه السلام تمام خواهد شد و به استناد برخي روايات آن ملعون به دست نبي اكرم صلي الله عليه و آله در بيت المقدس ذبح خواهد شد و تسويلات و وسوسه‌ها و تزيين‌هاي او هم منقطع مي‌گردد الميزان عربي ج 1-4- ذيل آيه 3-6- سوره‌ي حجر فراگير شدن ظلم اگر به عنوان علائم باشد به معناي علت تامه براي ظهور نيست بلكه به نحو اقتضا مي باشد و علائم و علت هاي ديگري نيز در اين امر دخالت دارند و بايد همه ي علائم و علل تحقق يابند تا امام زمان عج ظهور كنند از طرف ديگر موانع بي شماري مثل حكومت عدل فراگير كه رهايي از عدالت آن امكان ندارد محيط امن و امان و سالم و عدم پذيرش فساد و تباهي و گناه از طرف عموم مردم مانع صدور گناه خواهد بود پس انگيزه مفقود و مانع موجود مي‌شود لذا گناه صادر نمي‌شود در اين زمينه نيز احاديث فراوان است از جمله امام صادق عليه السلام در توصيف دوران ظهور مي‌فرمايد روابط نامشروع مشروبات الكلي و رباخواري از بين مي‌رود مردم به عبادت و اطاعت روي مي
هدایت شده از حسبناالله
‌آورند امانت ها را به خوبي رعايت مي‌كنند اشرار مردم نابود مي‌شوند و افراد صالح باقي مي‌مانند صافي گلپايگاني منتخب الاثر ص 4-7-4- و پيامبر صلي الله عليه و آله مي‌فرمايند خداوند به وسيله‌ي مهدي عج از امت رفع گرفتاري مي‌كند دل‌هاي بندگان را با عبادت و اطاعت پر مي‌كند و عدالتش همه را فرا مي‌گيرد خداوند به وسيله او دروغ و دروغ گويي را نابود مي‌سازد روح درندگي و ستيزه جويي را از بين مي‌برد و ذلّت بردگي را از گردن آنها بر مي‌دارد بحار الانوار ج 5-1- ص 7-5- همه اين موارد ثابت مي كند كه مردم در عين آزادي مشغول اعمال صالح مي شوند و گناهان بسيار كم مي شوند اما مطلقاً از بين نمي رود در اين زمان مسيحيان و يهوديان نيز به زندگي مذهبي خود ادامه مي دهند خداوند درباره اين دو گروه در آياتي مي فرمايد كه مابين ايشان دشمني و عداوت تا روز قيامت قرارداديم مائده1-4- و 6-4- در نتيجه؛ بايد اين دو گروه تاروز قيامت باقي بمانند و در زمان حضرت زندگي كنند منابع سايت اسلام كوئيست منتخب الاثر ـ صافي گلپايگاني
هدایت شده از حسبناالله
امكان زيارت است با توجه به فراواني و تعداد افرادي كه در دوران غيبت صغرا و كبراي امام عصرعليه السلام آن حضرت را زيارت كرده‌اند شكي نيست كه ديدار امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف امري شدني و ممكن است ________________________________________ در اين فراز نظر برخي از علماي بزرگ شيعه را در اين باره مورد توجه قرار مي دهيم مرحوم سيد مرتضي در كتاب تنزيه الأنبياء در جواب كسي كه پرسيد اگر امام غايب باشد و كسي نتواند به خدمت او برسد و از بركات وجودش بهره ببرد پس چه فرقي بين وجود و عدم آن حضرت است نوشته است اول چيزي كه در پاسخ مي گويم اين كه ما قطع نداريم كه كسي خدمت او نرسد و آن حضرت را ملاقات نكند اين امري است كه قطعي نشده و نيز در جواب مي توان گفت هرگاه علت پنهان شدن امام خوف از ظالمان و تقيه از معاندان باشد اين علت در حق مواليان و شيعيان زايل مي گردد 1- عارف واله و بزرگ قرن اخير در پاسخي عارفانه به اين سال كه آيا ديدار امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در دوران غيبت امكان دارد فرموده است وقتي خدا را مي شود ديد امام را كه مخلوق خداست چگونه نمي شود ديد؟ 2- و اينك پاسخ اين پرسش را از زبان مبارك خود امام زمان عج جويا مي شويم علامه حلي طي سفري از حله به كربلا به محضر نوراني امام عصر مي رسد اما حضرت را نمي شناسد در طول مسير عصا از دست علامه به زمين مي افتد امام زمان عج خم مي شوند عصاي علامه را برمي دارند و به دست ايشان مي دهند در همين هنگام سالي در ذهن علمه القا مي شود و از محضر امامعج مي پرسد در اين عصر و زمان كه دورة غيبت كبراست آيا مي توان حضرت صاحب الامرعج را ملاقات كرد؟ حضرت در پاسخ مي فرمايند چگونه نمي توان و حال آن كه دست او هم اكنون در دست توست؟ به محض اين كه علامه اين پاسخ را مي شنود بي اختيار خود را به زمين مي اندازد تا پاي مبارك حضرت را ببوسد كه در اين هنگام از كثرت شوق مدهوش مي شود 3- انواع ديدار ديدار امام زمان عج در دوران غيبت براي همگان در يك سطح و مرتبه اتفاق نمي افتد بلكه بر دو گونه تحقق مي يابد الف عام ملاقات بدون شناخت ب ديدار خاص ملاقات امام همراه با شناخت ناگفته نماند كه هرگونه ديدار خود داراي مراتب و درجاتي است كه هر مرتبه اي بستگي تامي به شخص ديداركننده و سطح كمالي او دارد عارف واله و بزرگ قرن اخير در پاسخي عارفانه به اين سال كه آيا ديدار امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در دوران غيبت امكان دارد فرموده است وقتي خدا را مي شود ديد امام را كه مخلوق خداست چگونه نمي شود ديد؟ الف ديدار عام ملاقات بدون شناخت امام زمان عج علاوه بر حضور روحاني در تمام عوالم در سراسر اقطار عالم مادي نيز حضور جشماني دارند؛ چنان كه قطب عرفان ـ مولانا اميرالممنين عليعليه السلام ـ در اين باره مي فرمايد صاحب اين امر در ميان آن ها راه مي رود در بازارهايشان رفت و آمد مي كند روي فرش هايشان گام برمي دارد ولي او را نمي شناسند مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به ايشان معرفي كند 4- بدين سان غيبت امام زمان عج به معناي نفي ديدار آن حضرت نيست بلكه مي تواند به معناي نفي شناخت آن حضرت باشد چه بسيار افرادي كه در دوران غيبت آن حضرت به شرف ديدارش نايل مي شوند ولي او را نمي شناسند چه بسيار افرادي كه سلام جان فزاي آن حضرتش را مي شنوند و حتي به سلام حضرتش پاسخ مي گويند اما صاحب سلام را نمي شناسند به پروردگار علي سوگند حجت خدا در ميان آنان است در كوچه و بازار ايشان گام بر مي دارد بر خانه هاي آنان وارد مي شود در شرق و غرب عالم به سياحت مي پردازد گفتار مردمان را مي شنود بر اجتماعات ايشان وارد مي شود و سلام مي دهد او مردمان را مي بيند در حالي كه ديده نمي شود 5- شبيه همين گفتار از امام صادق ع السلام به ما رسيده است كه فرمود چگونه اين امت انكار مي كنند كه خداوند بزرگ و عزيز با حجت خويش آن گونه رفتار مي نمايد كه با يوسف رفتار كرد؟ امام زمان عج به شكل ناشناس در بازارهايشان حركت مي كند و بر فرش هايشان گام مي نهد تا اين كه خداوند در اين باره به او اجازة ظهور دهد 6- چه بسيار مردمي كه امام زمان عج را در طول مراسم حج ديده اند ولي نشناخته اند چه بسيار افرادي كه آن حضرت را به هنگام حضورش به ياد مي آورند و مي گويند به خدا سوگند او را بارها در مكان هاي متعدد ديده ايم اما نشناخته ايم به خدا سوگند كه صاحبين امر در مراسم حج هر سال حضور مي يابد و يكايك مردمان را مي بيند و مي شناسد مردم نيز آن حضرت را مي بينند ولي نمي شناسند7- از امام صادق ع السلام نقل است كه فرمود مردم امام خويش را نمي يابند پس امام هنگام حج در مراسم حج حضور مي يابد و ايشان را مي بيند ولي آن ها وي را نمي بينند8- ديدار خاص ملاقات همراه با شناخت دانستيم كه آن چه عموم مردمان در دوران غيبت امام عصرعج از آن محروم مي مانند شناخت آن حضرت است و نه ديدار او 9- دلباختگاني چ
هدایت شده از حسبناالله
ون سيد عبدالكريم كفاش چنان غرق عشق روي يار مي گردند كه امام عصرعج هر هفته به ديدارشان مي آيند و ايشان را مي نوازند چرا كه به اعتراف خودشان اگر هفته اي بر من بگذرد و روي مولايم را نبينم به خدا سوگند كه جان مي دهم 1-0 به پروردگار علي سوگند حجت خدا در ميان آنان است در كوچه و بازار ايشان گام بر مي دارد بر خانه هاي آنان وارد مي شود در شرق و غرب عالم به سياحت مي پردازد گفتار مردمان را مي شنود بر اجتماعات ايشان وارد مي شود و سلام مي دهد او مردمان را مي بيند در حالي كه ديده نمي شود عارفاني چون آيت حق سيد علي آقاي قاضيره چنان مست شهود و معرفت مي گردند كه به ديدار آن طلعت رشيد بار مي يابند و ناباوران را با اين گفتار تأديب مي كنند كور است چشمي كه صبح از خواب بيدار شود و در اولين نظر نگاهش به امام زمان عج نيفتد 1-1- با نگاهي گذرا به شرح حال كساني كه در طي دوران غيبت كبراي مولا امام زمانعليه السلام سعادت شرفيابي به محضر مقدمش را يافته و يا از كرامات و عنايات حضرتش بهره مند گشته اند مي توان دريافت كه ديدار امام زمان عجل الله تعالي فرجه بيش از آن كه به شخص زمان يا مكاني خاص بستگي داشته باشد به عوامل روحي و معنوي ويژه اي وابسته است كه مهم ترين آن ها در حصول اين توفيق الهي توجه قلبي مواظبت عملي رعايت تقوا و استمرار بر گونه اي خاص از عبادت خداوند و اطاعت اوليائش بوده است با اين همه نقش زمان هاي خاص چون شب هاي جمعه نيمة شعبان نيمة رجب و مكان هايي خاص چون مكه مكرمه مدينة منوره مسجد سهله مسجد كوفه و مسجد جمكران را براي حصول ديدار خاص و ملاقات همراه با شناخت قائم آل محمدصلي الله عليه و آله و سلم و بهره مندي از عنايات و الطاف ويژة آن حضرت نبايد ناديده گرفت آخرين تحليل ما نكته اي عرفاني است و آن اين كه در واقع امامعج را هيچ كس به آن گونه كه هست درك نمي كند زيرا او در قالبي نگنجد مرحوم حاج آقا اسماعيل دولابيره از اين زاويه به اين مسئله عالي نگريست كه فرمود اين كه در روايت آمده است كه هر كس ادعاي مشاهدة امام زمان عج را كرد تكذيبش كنيد به اين معناست كه آن چه ديده است فقط پرتو مختصري از امام زمان عج است و مطلب خيلي بالاتر از اين است از طرف ديگر كسي كه چيزي را ديد نبايد به ديگران بگويد لذا ما وظيفة تكذيب داريم گرچه ممكن است راست بگويد1-2- پي نوشت 1- ميرزا حسين نوري نجم الثاقب در احوال حضرت ولي عصرع ص7-2-1- 2- مهدي طيب مصباح الهدي ص3-1-8- 3- تنگابني ميرزا محمد قصص العلماء ص3-5-5-ـ3-6-4- 4- مجلسي همان ج5-2- ص2-5-5- 5- كليني الكافي ج8- كتاب الحجّة ص1-2-4- ح8-8-5- 6- مجلسي همان 7- همان ج5-1- ص3-5-0 8- حر عاملي وسائل الشيعة ج8- ص9-6- ج9- 9- مجلسي همان ج5-2- ص1-6-9- 1-0 حسين گنجي ارتباط معنوي با حضرت مهديع ص2-2- 1-1- مهدي طيب همان ص3-2-1- 1-2-اهل بيت مشتاق ديدار مهدي عمرتضي آقاتهراني صفحه 2-0 منابع نجم الثاقب وسائل الشيعة مصباح الهدي الكافي قصص العلماء ارتباط معنوي با حضرت مهديع اهل بيت مشتاق ديدار مهدي ع