‼️آب خارج شده از لباس در حال شستشو
🔷س 5345: در هنگام شستشوی لباس با آب متصل به کر، آبی که موقع فشار دادن لباس از آن خارج میشود، چه حکمی دارد؟
✅ج: اگر آب شیر متصل به کرّ به همه جای لباس متنجّس برسد و پس از زوال عین نجاست از آن بریزد و از آن عبور کند و خارج شود، لباس پاک است و احتیاج به فشار دادن ندارد و چنانچه پس از خصوصیات ذکر شده لباس را فشار دهند، آبی که از آن میریزد، پاک است.
📕منبع: leader.ir
🏴پوشیدن لباس مشکی تا اربعین
🔷س 5346: آیا پوشیدن لباس مشکی تا اربعین حسینی اشکالی دارد ؟(کراهت دارد؟)
✅ج: پوشیدن لباس مشکی در ایام عزاداری خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) به منظور تعظیم شعائر الهی و اظهار حزن و اندوه موجب ترتب ثواب الهی است.
📕منبع: leader.ir
‼️قرائت نماز بدون صوت
🔷س 5344: برای قرائت در نماز اگر الفاظ گفته شود، اما صوت آن شنیده نشود، نماز اشکال دارد؟
✅ج: تکبیر و حمد و سوره و ذکر و دعا را باید طوری بخواند که خودش بشنود، و اگر به واسطه سنگینی یا کری گوش یا سر و صدای زیاد نمی شنود، باید طوری بگوید که اگر مانعی نباشد بشنود.
📕منبع: leader.ir
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
مطابق #محاسبات_نجومي
🌸 #تقویم_اسلامی_نجومی_پنجشنبه
سوم مهر ۱۳۹۹ هجری شمسی
ششم صفر ۱۴۴۲ هجری قمری
۲۴ سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی
🌸 اذکار پنجشنبه :
- لااِلهَ اِلَّا الله المَلک الحقُّ المُبین( 100مرتبه )
- یا غَفُورٌ یا رَحيمٌ
- یا رزاق (308 مرتبه بعد از نماز صبح) برای وسعت رزق
🌸 پنجشنبه برای کارهای زیر خوب است :
🔹طلب حاجات و رفع نیازهای معاش
🔹دیدارهای سیاسی و ملاقات با بزرگان
🔹و سعی و تلاش برای انجام کار ها
🔹امور تجارت و خرید و فروش
🔹انجام معالجات و درمان
🔹مسافرت
🔹 کلا" انجام هر امر خیر و اساسی، خوب است
🌹 نوزادی که امروز به دنیا بیاید خوش روزی و از آفت و بلا به دور باشد ان شالله.
🌷#مباشرت هنگام زوال #ظهر ، مستحب برای فرزند دار شدن مناسب است. و فرزند چنین ساعتی عاقل. سیاستمدار، آقاو بزرگوار باشد و هیچگونه انحرافی در چنین فرزندی نیست و خداوند سلامتی دین و دنیا به وی عطا خواهد.
🌷 مباشرت در شب پنج شنبه (پنجشنبه که شب شد) پس از وقت فضیلت نماز #عشا بسیار #مستحب است و فرزند حاصل از آن به امید خدا از ابدال و یاران امام زمان عج می گردد ان شاءالله.
✂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست و سبب فقر و بی پولی و بلا می گردد .
♦ #خون_دادن یا #حجامت از نظر ماه قمری در این روز خوب نیست و موجب درد و رعشه در اعضا می گردد.
🔸 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبی است. و موجب عزت و احترام می گردد.
💢️ این پنج شنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست.
👕پنجشنبه برای بریدن، دوختن، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز خوبی است و باعث می شود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
💢️️ وقت استخاره ،در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
#اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹اذان صبح: ۳۰ : ۰۴ 🔹طلوع آفتاب: ۵۴ : ۵
🔹اذان ظهر:: ۵۶: ۱۱ 🔹غروب آفتاب: ۵۸ : ۱۷
🔹اذان مغرب: ۱۶ : ۱۸ 🔹نیمه شب شرعی: ۱۴: ۲۳💫ذات الکرسی عمود ۲۲:۴
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است.
🔴ذات الکرسی مخصوص روز #پنجشنبه است
📚 منابع مطالب ما:
الدروع الواقیة سید بن طاووس، سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی
▪🍃▪🍃▪🍃▪🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻سالی ۷۰۰ هزار قتل در ایران!
🔹روزی ۲هزار سقط جنین در ایران صورت میگیرد که در سال به رقم ۷۰۰ هزار قتل جنین انسان می رسد!
🔹 حجتالاسلام جلالی نماینده مجلس: مردم ایران با دیدن فیلم دفن کردن جوجههای یک روزه برآشفته شدند و گریه کردند ولی بسیار دردناک تر از آن قتل ۲ هزار جنین انسان است که زنده، به قتل می رسند و سقط می شوند!
نفقه
برخی از مردان تصور می کنند اگر زن درآمد كافى داشته باشد، می توان از پرداخت نفقه به همسر، امتناع کرد.
در حالی که به فتوای تمامی مراجع، هر چند زن درآمد كافى داشته باشد باز نفقه او بر شوهر #واجب است.
رساله دانشجویی، سید مجتبی حسینی
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨
💌#دلنوشته_مهدوی
#سلام_پدر_مهربانم
❣مهدے جان!
◾️چند شب پیش
وقتی کاروان کنار درختی توقف کرد؛
سرها را آویختند به شاخه های درخت،
تا کمی نیزه دارها استراحت کنند؛
▫️دخترک سه ساله کاروان،
دستهای کوچکش را بلند کرد
به سمت سر بابا؛
شاخه پایین آمد؛
رقیه بابایش را بوسید؛
از بابایش قول گرفت زود سراغش بیاید...
▫️پدر_مهربانم
کاش من هم رقیه وار شما را میخواستم؛
کاش دعاهای من هم
رنگ صداقت داشت؛
اگر اینطور بود،
وقتی دستهایم شما را تمنا میکرد
خالی برنمیگشت...
▪️يا رب الحسين بحق الحسين
▪️إشف صدر الحسين بظهور_الحجة
💌#دلنوشته_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
التماس دعا🤲
💕💕💕
❤️برای بیماری ها چه کنیم؟
آیت الله بهجت پاسخ دادند:
خداوند متعال کپسولی درست کرده
است که تمام ویتامینها در آن است
آن هم کپسول صلوات است.
☜【آیت الله بهجت (ره)】
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
💕💕💕
واقعا قشنگه بخونيد...
اگر تربیت " غلط " به تو آموخت
غیرت داشتن دخالت کردن است و حیا را در صندوق کردن!
شهید مطهری به من گفت:
غیرت، عشق مرد به ناموسش است ؛
و حیا، احترام زن به خودش...!!!
اگر تربیت " غلط " به تو آموخت
که مرد میتواند زنش را بزند !
اسلام من به من آموخت که زن ریحانه است
و مرد وظیفه دارد تمام اسباب راحتی و آسایشش را فراهم کند...!!!
اگر تربیت " غلط "به تو گفت که
زن عقلش نصف مرد است و نمی تواند به تنهایی در دادگاه شهادت دهد...؛
شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من گفت :
که زن احساسات و عواطفش دوبرابر مرد است و از این رو
ممکن است در شهادت دادن دچار تزلزل شود...!!!
اگر تربیت " غلط " به تو گفت
که دیه زن نصف دیه ی مرد است
چون ارزشش کمتر از مرد است...؛
شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من آموخت که :
اگر من کشته شوم برای اینکه مادرت در آسایش تو را بزرگ کند
دیه ی من بیشتر است....!!!
ایرادی اگر هست در مسلمانی ماست
نه دین اسلام و قرآن و احکام الهی...!!! تقدیم به همه ی بانوان مسلمان
پس بانوی مسلمان به خودت افتخار کن
💕💕💕
••✨🌹••
💢پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
حبّی و حبّ أهل بیتی نافع فی سبة مواطن، اهوالهنّ عظیمة:
☑️عند الوفاة، و فی القبر ، و عند النشور، و عند الکتاب، وعند الحساب ، و عند المیزان و عند الصراط.
🔷محبّت من و اهل بیت من در هفت جایگاه که ترس و وحشت آن زیاد است سود می بخشد:
هنگام مرگ، در میان گور ، وقت رستاخیر ، زمانی که نامهٔ اعمال را بدست آدمی می دهند، هنگام محاسبهٔ اعمال، وقت سنجش کار های خوب و بد ، و زمان عبور از صراط.
📚قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام ،ج۱ص۹۴
💕💕💕💕
‼شیخ رجبعلے خیاط :
شبی دو فرشته با دو جمله به من راه
فنا را آموختند و آن جملات این بود :
‼از پیش خود هیچ مـــــگو
‼و غیر از خدا هیچ مـــــخواه
📚کیمیای محبت
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 امید به نصرت پروردگار....
استاد پناهیان
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_سی_دوم
_گفت یکم مریض احوالے اومدم بهت سر بزنم...
اردلاݧ گفت❓
آره دیگہ مگہ مریض نیستے❓
دستمو گذاشتم جلوے دهنم و چند تا سرفہ اے نمایشی کردم.
دستم و گذاشتم رو سرمو گفتم چراااااا یکم ناخوش احوالم ...
آره معلومہ اسماء رنگتم پریده هااا چیکار میکنے با خودت
_هیچے بابا یکم کاراے دانشگاه و اینجور چیزا زیاد شده بخاطر هموݧ
آها.خوب دیگہ چہ خبر❓درس و دانشگاه خوب پیش میره❓
آره عزیزم.درس و دانشگاه تو چے❓
اره خدا روشکر
خوب زهرا بشیـݧ اینجا برم دوتا چایے بیارم
نمیخواد اسماء زحمت نکش اومدم خودتو ببینم
بابا چہ زحمتے دو دیقہ اے اومدم....
_گوشیمو از رو تخت برداشتم و رفتم آشپز خونہ
ماماݧ داشت میرفت بیروݧ
سلام ماماݧ
سلام دختر تو میاے نباید بیاے سلامے چیزے بدے❓
ببخشید ماماݧ سرم درد میکرد
چرا چیزے شده❓
حالا تو میخواے برے بیروݧ برو.
آره دارم با خانماے همسایہ میرم خرید واسہ زهرا میوه اینا ببر
چشم .ماماݧ
_سریع شماره ے اردلاݧ و گرفتم
الو اردلا❓کجایے تو❓واسہ چے الکے بہ زهرا گفتے مـݧ مریضم❓
سلام علیکم چہ خبرتہ خواهر جا.نفس بگیر
آخہ ایـݧ مسخره بازیا چیہ در میارے اردلاݧ
إ چہ مسخره بازے گفتم شاید دلت براے دوستت تنگ شده
_نخیر شما نگراݧ چیز دیگہ اے هستے.ببیـݧ اردلاݧ مـݧ کارے نمیتونم بکنم گفتہ باشم،ماماݧ باید با مادرش حرف بزنہ بعد
إ اسماء حالا تو آمارشو بگیر خواستگار اینا نداشتہ باشہ
خیلہ خب فقط تو بیا خونہ بہ حسابت میرسم. خدافظ
_چاے و ریختم و میوه وپیش دستے رو آماده کردم و زهرا رو صدا کردم.
زهراااااا❓بیا حال.کسے نیست خونہ
بہ بہ اسماء خانم چہ چایے خوش رنگے دیگہ وقتشہ هاااا
خندیدم و گفتم آره دیگہ ...برو بشیـݧ رو مبل الاݧ میارم
چادرتم در بیار کسے نیست
باشہ
_خوب.چہ خبر زهرا❓
سلامتے
چقدر،از درست مونده
یہ ترم دیگہ لیسانسمو میگیرم
_إ بسلامتے ایشالا ، نمیخواے ازدواج کنے❓دیر میشہ هاااا.میمونے خونتوݧ دیگہ از دست مام کارے بر نمیاد
چرا دیگہ بخاطر تو از امروز بهش فکر میکنم
إ زهراااا مسخره بازے در نیار جدے نمیخواے ازدواج کنے❓
چرا خوب،ولے هنوز موردے کہ میخوام نیومده
مگہ تو چے میخواے❓
خوب اسماء جا،براے مـݧ اعتقادات طرف مقابلم خیلے مهمہ،تو خوانواده ما ،فقط ماییم کہ مذهبے و مقیدیم خواستگاراے منم اکثرا زیاد پایپند ایـݧ اصول نیستند،سر همیـݧ قضیہ هم ما با خالمینا قطع رابطہ کردیم
_إ چرا❓
خالم خیلے دوست داشت مـݧ عروسش بشم ولے خوب مـݧ پسر خالم اصلا بهم نمیخوریم.
آهاݧ خب یادمہ چندتا خواستگار مذهبے هم داشتے از همیـݧ مسجد خودمو...
اره ولے خوب اوناهم همچیـݧ خوب نبودݧ
واااا زهرا سخت گیریا بعد ماماݧ بہ مـݧ میگہ.
حتما منتظرے از ایـݧ برادرانے کہ شبیہ شهیداݧ زنده اند بیاݧ خواستگاریت
_با دست زد پشتمو گفت.اسماء قسمت هر چے باشہ هموݧ میشہ،اگہ یہ نفر واقا قسمت آدم باشہ همہ چے خود بخود پیش میره باور کـݧ مـݧ سختگیر نیستم.
نمیدونم چرا یاد سجادے افتادم
و گفتم آهاݧبلہ استفاده بردیم از صحبت هاتوݧ زهرا خانوم
_خوب دیگہ مـݧ پاشم برم کلے کار دارم
إ کجا بودے حالا بموݧ واسہ شام.
ن دیگہ قربانت ،باید برم کار دارم
باشہ پس سلام برسوݧ بہ مامانتینا
چشم.حتما
تو هم بیا پیش ما خدافظ
چشم حتما خدافظ
_اوووووف خدا بگم چیکارت نکنہ اردلاݧ
رفتم اتاقم ولو شدم رو تخت و از خستگے خوابم برد
با تکوݧ هاے اردلاݧ بیدار شدم
_بیدار شو تنبل خانم ساعت ۱۰پاشو شام حاضره
پتورو کشیدم رو سرمو گفتم .شام نمیخورم
پتو رو از روم کشیدو گفت خب نخور پاشو ببینم چیشد آمارشو گرفتے❓
خندیدم و گفتم اهاݧ پس واسہ امار اومدے
خواستم یکم اذیتش کنم
خیلے جدے بلند شدم و دستم و گذاشتم رو شونہ ے اردلاݧ و گفتم:
خیلے دوسش داری❓
با یہ حالت مظلومانہ اے گفت :اووهووم
سرمو انداختم پاییـݧ و با ناراحتے گفتم
متاسفم اردلاݧ .یکے دیگرو دوست داره.باید فراموشش کنے...
_دستمو از رو شونش برداشت و آهے کشیدو گفت بیا شام حاضره واز اتاق رفت بیروݧ
سر سفره ے شام اردلاݧ همش باغذاش بازے میکرد
ماماݧ نگراݧ پرسید .اردلاݧ چیزے شده❓غذارو دوست ندارے❓
_ماماݧ جاݧ اشتها ندارم
إ تو کہ گشنت بود تا الاݧ
دلم براش سوخت بادست بهش اشاره دادم و بهش گفتم شوخے کردم
چشماشو گرد کرد و انگشت اشارشو بہ نشونہ ے تحدید تکوݧ دادو گفت بہ حسابت میرسم.
وشروع کرد بہ تند تند غذا خوردݧ ...
اوݧ شب با ماماݧ صحبت کردم
ماماݧ وقتے فهمید میخواست از خوشحالے بال دربیاره و قرار شد فردا با مادر زهرا صحبت کنہ
انقد خوشحال بود کہ یادش رفت بپرسہ کہ امروز چیشد❓با سجادے کجا رفتم❓چیگفتیم❓
هییییییی ....
_چقد سختہ تصمیم گیرے.کاش یکے کمکم میکرد یکے امیدوارم میکرد بہ آینده...
بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ با خودم بالاخره جواب سجادے رو دادم ....
ادامه دارد....
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_سی_سوم
_بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ باخودم بالاخره جواب سجادے رو دادم
با مریم داشتیم وارد دانشگاه میشدیم کہ سجادے و محسنے و دیدیم
تا ما رو دیدݧ وایسادݧو همونطورے کہ بہ زمیـݧ نگاه میکردند سلام دادݧ
مریم کہ ایـݧ رفتار براش غیر عادے بود با تعجب داشت بهشوݧ نگاه میکرد
خندم گرفت و در،گوشش گفتم:
_اونطورے نگا نکـݧ الاݧ فک میکنن خلے ها
جواب سلامشونو دادیم
داشتند وارد دانشگاه میشدند کہ صداش کردم
آقاے سجادے❓
با تعجب برگشت سمتم و گفت بله❓بامنید❓
بلہ باشمام اگہ میشہ چند لحظہ صبر کنید .یہ عرض کوچیک داشتم خدمتتوݧ
_بلہ بلہ حتما
بعد هم بہ محسنے اشاره کرد کہ تو برو تو
مریم هم همراه محسنے رفت داخل
خوب بفرمایید در خدمتم خانم محمدے
راستش آقاے سجادے مـݧ فکرامو کردم
خیلے سخت بود تصمیم گیرے اما خوب نمیتونستم شما رو منتظر نگہ دارم
_سجادے کہ از استرس همینطور با سوویچ ماشیـݧ بازے میکرد پرید وسط حرفمو گفت:
خانم محمدے اگہ بعد از یک هفتہ فکر کردݧ جوابتوݧ منفیہ خواهش میکنم بیشتر فکر کنید
مـݧ تا هر زمانے کہ بگید صبر میکنم
_خندیدم و گفتم:مطمعنید صبر میکنید❓شما همیـݧ الاݧ هم صبر نکردید مـݧ حرفمو کامل بزنم
معذرت میخوام خانم محمدے
در هر صورت مـݧ مخالفتے ندارم
سرشو آورد بالا و با هیجاݧ گفت جدے میگید خانم محمدے❓
بلہ کاملا
_پس اجازه هست ما دوباره خدمت برسیم با خوانواده❓
اینو دیگہ باید از خوانوادم بپرسید با اجازتوݧ
وارد کلاس شدم و رفتم پیش مریم نشستم اما سجادے نیومد
مریم زد بہ شونم و گفت:إ اسماء سجادے کو پس
نمیدونم والا پشت سرم بود
چے بهش گفتے مگہ❓
هیچے جواب خواستگاریشو دادم.
_حتما جواب منفے دادے بہ جووݧ مردم رفتہ یہ بلایے سر خودش بیاره
بازوشو فشار دادم و با خنده گفتم نخیر اتفاقا برعکس
إ خرشدے بالاخره❓پس فکر کنم ذوق مرگ شده.اسماء شیرینے یادت نره ها
باشہ بابا کشتے تو منو بعدشم هنوز خبرے نیست کہ
_وارد خونہ شدم کہ ماماݧ صدام کرد
اسماااااء❓
سلام جانم❓
بیا کارت دارم
باشہ ماماݧ بزار لباسامو...
نذاشت حرفم تموم بشہ
_همیـݧ الاݧ بیا..
بلہ ماماݧ
مادر سجادے زنگ زده بود.تو ازجوابے کہ بہ سجادے دادے مطمعنے❓
مگہ براے شما مهمہ ماما❓
چپ چپ نگاهم کرد و گفت ایـݧ حرفت یعنے چے❓
_خب راست میگم دیگہ ماماݧ همش فکرت پیش اردلانہ تو ایـݧ یہ هفتہ ۴ بار رفتے با مادر زهرا حرف زدے تا بالاخره راضیشوݧ کنے اما یہ بار از مـݧ پرسیدے میخواے چیکار کنے نظرت چیہ❓
_اسماء مـݧ منتظر بودم خودت بیاے باهام حرف بزنے و ازم کمک بخواے ترسیدم اگہ چیزے بگم مثل دفعہ ے قبل...
حرفشو قطع کردم و گفتم ماماݧ خواهش میکنم از گذشتہ چیزے نگو
_باشہ دخترم.مگہ میشہ تو برام مهم نباشے❓
مگہ میشہ حالا کہ قراره مهم تریـݧ تصمیم زندگیتو بگیرے بہ فکرت نباشم بعدشم تو عاقل تر از ایـݧ حرفایے مطمعـݧ بودم تصمیم درستے میگیرے
_باشہ ماماݧ مـݧ خستم میرم بخوابم
وایسااا.مـݧ بهشوݧ گفتم با پدرت حرف میزنم بعد بهشوݧ خبر میدم الاݧ هم بابا و اردلاݧ رفتـݧ واسہ تحقیق
تو دلم گفتم چہ عجب و رفتم تو اتاقم
_اردلاݧ و بابا تحقیق هاشونو کرده بودند و راضے بودن و قرار شده بود سجادے خوانوادش آخر هفتہ بیاݧ براے گذاشتـݧ قرار مدار عقد.
یک شب قبل از بلہ بروݧ اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت...
داستان ادامه دارد....😇
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
تمام بود و نبودم وجود مادر بود
کسی که مظهر عشق بود، مادر بود
برای من به جهان هزار رنگ و فریب
کسی که مونس وغمخوار بود مادر بود
برای راحتی من چه رنج ها نکشید
کسی که موی سفید روی سفید بود مادر بود
به وقت بیماری بی قرار او به برم
کسی که دست بر سرم میکشید مادر بود
به نیمه های شب و با صدای گریه من
کسی که با هراس ز جا می پرید مادر بود
به کوچه و برزن یا به وقت خطر
کسی که با شتاب در پیام می دوید مادر بود
چو پای من به زمین گاه می لغزید
کسی که از ته دل آه میکشید مادر بود
🖤ذکر صلوات و فاتحه ای به روح آسمانی مادر سردار شهید محمد مهدی حمیدی 🖤
|⇦•خواهر نبودی ببینی..
#روضه و توسل جانسوز به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج امیر کرمان شاهی
تاکنون لاجرعه از غم خورده ای
تاکنون سیلی محکم خورده ای
گوشواره دانه دانه برده ای
مادرت را سمت خانه برده ای
درسته که کارم تمومه
یه بغضی میونِ گلومه
یه کوچه هنوز رو به رومه ..
خواهر نبودی ببینی به روزم چی آورد
خواهر نبودی ببینی تو کوچه حسن مرد
خواهر نبودی ببینی که مادر زمین خورد
منُ از همه دنیا سیر کرد
منُ زندگی وقتی پیر کرد
که مادر تویِ کوچه گیر کرد ، وای ..
*یه قدم جلو می اومد .. امام حسن و مادر یه قدم عقب می رفتن .. آخ تا رسیدن به دیوار .. *
به یک ضربت دو سیلی خورد زهرا
یکی را از عدو یک را زِ دیوار
*الهی اَحدی زیرِ این گنبد کبود نبینه یه روز مادرش بیاد تو خونه گوشۀ چادرش خاکی باشه .. الهی هیچ کس نبینه یه روزی یکی به مادرت چپ نگاه کنه ..*
خواهر نبودی ببینی تا از راه اومد زد
خواهر نبودی ببینی که نامرد چه بد زد
خواهر نبودی ببینی چه جور با لگد زد
babolharam -Kermanshahi Shab 6 Safar 98-02.mp3
4.28M
|⇦•مزارِ خاکیت آخرِ دنیاست..
#سینه_زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾•
سلام آقا ، سلام مظهرِ عطا و کرم
سلام آقا ، سلام بابِ رحمتِ محشرم
سلام آقا ، امامزادۀ بدون حرم..
سایۀ تو بالِ کبوترهاست ، آقام.. آقام..
زائرِ تو فقط خودِ زهراست ، آقام.. آقام..
مزارِ خاکیت آخرِ دنیاست ، آقام.. آقام..
ان شالله خیلی زود ، بقیع میشه آباد
می سازیم صحنت رو ، شبیهِ گوهرشاد
«آقام.. آقام.. آقام.. آقام..»
تو خواب دیدم ، نشسته به رویِ دوشم علم
با چشمِ تر ، با پیراهنِ سیاه اومدم
تویِ صحنت ، برات عاشقونه سینه زدم
یه روضه خون با گریه دم می داد ، آقام.. آقام..
فاطمه رو به تو قسم می داد ، آقام.. آقام..
کاشکی خدا به تو حرم می داد ، آقام.. آقام..
ان شالله از قبرت ، غبار روبی میشه
ضریحت تو ایران ، طلاکوبی میشه
«آقام.. آقام.. آقام.. آقام..»
غریب بودُ ، غبارِ غصه به رویِ دلش
غریب بودُ ، یه یارم نداره توی منزلش
غریب بودُ ، همسرش قاتلش
اسیر دست قوم کافر شد، ای وای.. ای وای..
با این یه روضه عمر اون سر شد، ای وای.. ای وای..
تو کوچه ها عصای مادر شد، ای وای.. ای وای..
یه عمری بار غم ، نشسته رو شونه ش
شکسته تو کوچه غرور مردونه ش
«آقام.. آقام.. آقام.. آقام..»
از اون لحظه ، براش دنیا غیر ویرونه نیست
دیگه حرفاش ، به جز نالۀ غریبونه نیست
یادش اومد ، می گفت پاشو راهی تا خونه نیست
یاد یه روضه تنش رو لرزوند ، ای وای.. ای وای..
جای یه پنجه رو صورت موند ، ای وای.. ای وای..
سه ماه روشو از علی پوشوند ، ای وای.. ای وای..
سه ماه از این غصه فقط زاری میکرد
با گریه از مادر پرستاری میکرد
«آقام.. آقام.. آقام.. آقام..»
سلام آقا ، سلام مظهرِ عطا و کرم
سلام آقا ، سلام بابِ رحمتِ محشرم
سلام آقا ، امامزادۀ بدون حرم..
سایۀ تو بالِ کبوترهاست ، آقام.. آقام..
زائرِ تو فقط خودِ زهراست ، آقام.. آقام..
مزارِ خاکیت آخرِ دنیاست ، آقام.. آقام..
ان شالله خیلی زود ، بقیع میشه آباد
می سازیم صحنت رو ، شبیهِ گوهرشاد
«آقام.. آقام.. آقام.. آقام..»
babolharam _ Taheri.mp3
5.54M
#سینه_زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
فاطمه(س) اولین شهید #فتنه بود،
غصب #ولایت_علی(ع) هم
اولین هدف فتنهگران...