هدایت شده از منتظران ظهور
سلام بر مولای مهربانی که آمدنش وعده ی حتمی خداست و سلام بر منتظران و دعاگویان آن روزگار نورانی و قریب...
وقتی می گویم
"السلام علیک یا داعی الله........."
چشمانم پر از اشک می شود
یادم رفته که امام زمانم دعوت کننده ی به خداست و اوست که حکم دعوتم به این جا را امضا کرده
و دعوتم کرده تا رنگ خدا بگیرم
میخواهم برای سلامتی و فرج شما دعا کنم،
اما،
گفتهاند گناهان مانع استجابت دعاست و من سرتاپا غرق در گناهم،
و نیز گفتهاند راه هیچ وقت بسته نیست،
و اگر حر هم که باشی،
و رو در روی امام زمانت هم بایستی،
میتوانی برگردی تا امام زمانت دستت را بگیرد و توبهات را قبول کند،
و این دلم را روشن میکند،
یا صاحب الزمان!
به شما پناه میآورم،
از خودم، از نفسم و از شدت گناهام،
و به درگاه خدا توبه میکنم،
از عصیانم، از این که دل شما را شکستم و از بدیهایم،
یا صاحب الزمان!
حر نیستم، اما، راه را بر شما که نبستهام!
و شما تنها پناهگاه امن من هستید!
مرا بپذیرید!
یا صاحب الزمان!
هدایت شده از منتظران ظهور
یکی از نشانههای بینا بودنِ معنوی این است که انسان وجود امامش را در زندگیاش ببیند. چه امام حاضر باشد و چه غایب، برایش فرقی نمیکند. امام را میبیند.
دقّت کنید وجود امام محیط بر ماسوی اللّه است، همه جا هست. شما جایی را نمیبینید که تحت توجّهات حضرت ولیّ عصر ارواحنافداه نباشد.
باید تمرین کنید که امام علیهالسّلام را ببینید نه با چشم سر بلکه با دیده دل
اگر اهل گناه باشیم و گناه را ترک نکنیم، این دیدهٔ دل ما کور میشود.
یکی از آثار گناه بر روح این است که انسان دیدش را از دست میدهد.
وقتی دیدش را از دست داد و کور شد، هرطور خواست زندگی میکند. نمیفهمد که نظارت و کنترلی روی اوست و امام زمان ارواحنافداه هر لحظه شاهد او و با اوست.
کسی که زندگیاش را جدا کرد، یعنی اگر در طول روز فراموش کرد که امام زمان ارواحنافداه مرا میبیند، این درجهای از کفر است، یعنی نادیدهگرفتن ولایت امام زمان ارواحنافداه.
ولی اگر این را تمرین کند و در زندگیاش پیاده کند، این شخص، خطا و گناه نمی کنند.
هدایت شده از منتظران ظهور
وقتی انسان از خواب غفلت بیدار شد، از آثار بیداری این است که توبه میکند و آن حجاب کنار میرود. خودش را لحظهبهلحظه تحت اشراف و احاطهٔ روحی، معنوی و علمی امام زمانش میبیند.
هدایت شده از منتظران ظهور
#حدیث_امروز
💢نیتِ مومن
امام صادق(ع):
✅گاهى مؤمنى در روز #تصميم مى گيرد كه در شب نماز شب بخواند، ولى خوابش مى برد و موفق به خواندن نماز شب نمي شود خداوند به دليل همان #نيت و قصدش براى او اجر نماز شب را ثبت مى فرمايد و براى نفس هايش ثواب تسبيح و براى خوابش ثواب #صدقه مى دهد.
📚ميزان الحكمة، ج ۱۰، ص ۲۸۰
هدایت شده از منتظران ظهور
#پاسخ_شبهات
💢پس از #ظهور مدت حکومت امام زمان چقدر است؟ آیا پس از #شهادت حضرت #قیامت خواهد است؟
مرگ حضرت #طبیعی خواهد بود یا شهادت؟
✅پاسخ: بعد از ظهور امام زمان(ع) فوراً قیامت بر پا نمى شود بلکه حضرت مدتى را در روى زمین سلطنت و حکومت مى کند. البته روایات در رابطه با مدت حکومت مختلف است از پنج سال تا 309 سال ذکر شده است
این اختلاف شاید اشاره به دوران هاى مختلف حکومت آن حضرت باشد.
✅علامه مجلسى مى گوید: بعضى از روایات بر جمیع مدت حکومت و بعضى بر زمان استقرار دولت، دلالت دارد. یکى از اعتقادات شیعه، مسئلة رجعت است.
✅رجعت در #زمان ظهور و پس از ظهور امام زمان(ع) به وقوع مى پیوندد. عقیدة شیعه امامیه آن است که خداوند متعال در موقع ظهور امام زمان(ع) مردمى از شیعیان آن حضرت را که قبلاً مرده بودند به دنیا بر مى گرداند تا به ثواب یارى او و مساعدت وى و مشاهده دولت آن حضرت فائز گردند. هم چنین برخی از دشمنان آن حضرت را زنده مى گرداند تا از آن ها انتقام گیرد.
بر این اساس در دعاى عهد نیز مى خوانیم: اگر قبل از ظهور حضرت مرگم فرا رسید، مرا از قبر بیرون آور تا در #رکاب حضرت باشم.
✅ازبرخی روایات استفاده مى شود که بعضى از امامان (ع) مانند امام حسین(ع) به دنیا بر مى گردند. امام صادق(ع) مى فرماید: «نخستین کسى که قبرش مى شکافد و زنده مى شود و به دنیا بر مى گردد حسین بن علی(ع) است و این رجعت عمومى نیست بلکه افراد خاصى به دنیا بر مى گردند که یا مؤمن خالص و یا #مشرک محض باشند».
✅عیاشى در #تفسیر خود از جابر بن یزید جعفى روایت نموده که گفت شنیدم حضرت باقر(ع) مى فرمود: به خدا قسم مردى از ما اهل بیت بعد از مرگش سیصد و نه سال سلطنت مى کند. عرض کردم: این در چه زمانى خواهد بود؟
✅فرمود: بعد از #مرگ قائم است.
عرض کردم: حضرت قائم در عالم خود چقدر باقى مى ماند؟ فرمود: نوزده سال از موقع قیام تا هنگام مرگش. عرض کردم: آیا بعد از مرگ قائم هرج و مرج مى شود؟ فرمود: آرى پنجاه سال. آن گاه امام منتصر به دنیا باز مى گردد براى خون خواهى خود و یارانش. وى بى دین ها را به قتل مى رساند و به اسارت مى برد.
✅پس از ایشان امام سفاح به دنیا بر مى گردد پس تمام #دشمنان ستمگر ما را مى کشد و تمام زمین را مالک مى شود و خداوند کار او را اصلاح مى گرداند و سیصد و نه سال سلطنت مى کند آن گاه امام فرمود: اى جابر مى دانى امام منتصر و سفاح کیست؟ منتصر حسین(ع) و سفاح، امیرالمؤمنین(ع) است.
در برابر این گونه روایات دسته دیگر از روایاتی است که می گوید بعد از امام مهدی #قیامت بر پا خواهد شد.
✅مرحوم شیخ مفید در این مورد مى فرماید: غالب روایات مى گویند: مهدى موعود چهل روز پیش از قیامت مى میرد و در آن چهل روز هرج و مرج خواهد شد و علامت بیرون آمدن مردگان و روز رستاخیز براى #حساب و پاداش اعمال آشکار خواهد شد.
✅با توجه به این مطالب ، داوری در مورد مدت #حکومت مهدی (ع) و زمان قیامت نمی تواند قطعی باشد، اما آنچه مسلم است این که مدت حکومت عادلانه در زمین که آرزوی #تمام انبیاء و اولیای الهی بوده است ، نمی تواند کوتاه و زودگذر باشد.
منتخب الاثر، ص 618.
علامه مجلسی، مهدى موعود، ص 1238
هدایت شده از منتظران ظهور
🏴 لوح| سلاح اشک
◾ حضرت آیتالله خامنهای: چرا مسئلهى گریهى حسابشده، گریهى درازمدّت و طولانى در خاندان پیامبر اتّفاق افتاد؟ گریهی حضرت زهرا (علیهاالسّلام)، گریهای حسابشده و طولانیمدت بود. دختر پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآله) به یک شکل خاصّی گریه کرده و وضع را به گونهای فراهم آورده که رقبا و مخالفین از آن گریه احساس خطر کردند. گریهی دیگر، گریهى #امام_سجّاد (علیهالسّلام) است که چهل سال به هر مناسبتى براى حسینبنعلى (علیهماالسّلام) گریه کرده... گریهى سوّم هم گریهاى است که امام باقر (علیهالسّلام) بسى حسابشده و دقیق معیّن و مقرّر کرد. خب، شیعیان ملتفتند؛ خاندان پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآله) اهل گریه و زارى و ندبه و نوحه نیست. همرزمان حسین علیهالسلام، ص۲۲۴.
🏴یک بیت روضه🏴
چه رفـــــته بر تو آن ایّام آقا
که فرمودی سه بار اَلشّام آقا
شهادت امام سجاد علیه السلام تسلیت باد
هدایت شده از منتظران ظهور
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد
هدایت شده از منتظران ظهور
فقیری به ثروتمندی گفت: اگر من در خانه ی تو بمیرم، با من چه می کنی؟
ثروتمند گفت: تو را کفن می کنم و به گور می سپارم.
فقیر گفت: امروز که هنوز هم زنده ام، مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار ....!
👌حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست؛
که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمی دانیم ولی بعد از مردن هم، می خواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم.
👈 ارزش کار
علی پسر ابی حمزه می گوید: امام موسی بن جعفر را دیدم در زمین خود کار می کرد، وجود مبارکش را عرق فرا گرفته بود. گفتم: فدایت شوم! کارگران کجا هستند؟
امام فرمود: ای علی! کسانی با دست کار کرده اند که از من و پدرم بهتر بودند. پرسیدم: آنها کیانند؟
فرمود: رسول الله و امیرالمؤمنین علیه السلام و اجداد من همه با دست کار می کردند، کار کردن روش پیامبران و فرستادگان خدا و بندگان صالح است.
📗 #بحارالانوار، ج 48، ص 115
✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
👈 این هم می گذرد
ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎیﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ می گریست. ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ: ﺍﯾﻦ ﻫﻢ می گذرد،
ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﯿﺰﻡ می فروختم، ﺣﺎﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ.
ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﻣﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺎﺯ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ: ﺍﯾﻦ ﻫﻢ می گذرد.
🍂گر به دولت برسی، مست نگردی مردی
🍂گر به ذلت برسی، پست نگردی مردی
🍂اهل عالم همه بازیچه دست هوسند،
🍂گر تو بازیچه این دست نگردی مردی
👈 قدر ندانستنِ داشته ها
مردی از خانه ای که در آن سکونت داشت زیاد راضی نبود، بنابراین نزد دوستش در یک بنگاه املاک رفت و از او خواست کمکش کند تا خانه اش را بفروشد، بعد از دوستش خواست تا برای بازدید خانه مراجعه کند.
دوستش به خانه مرد آمد و بر مبنای مشاهداتش، یک آگهی نوشت و آنرا برای صاحب خانه خواند. "خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، بام سه گوش، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع. کاملا دلخواه برای خانواده های بچه دار "
صاحب خانه گفت دوباره بخوان!
مرد اطاعت کرد و متن آگهی را دوباره خواند و صاحب خانه گفت: این خانه فروشی نیست!!! در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی، ولی تا وقتی که تو نوشته هایت را نخوانده بودی نمی دانستم که چنین جایی دارم.
👌خیلی وقت ها نعمت هایی را که در اختیار داریم، نمی بینیم چون "به بودن با آنها عادت کرده ایم" ، مثل سلامتی، مثل نفس کشیدن، مثل دوست داشتن، مثل پدر، مادر، خواهر و برادر، فرزند، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم....قدر زندگیمان را بیشتر بدانیم و خدا را در هر حال شاکر باشیم.
👈 برخورد پسنديده
يكی از خويشان امام زين العابدين عليه السلام در برابر آن حضرت ايستاد و زبان به ناسزاگويی گشود. حضرت در پاسخ او چيزی نگفت.
هنگامی كه مرد از پيش حضرت رفت. امام به اصحاب خود فرمود: آنچه را كه اين مرد گفت، شنيديد. اكنون دوست دارم، همراه من بياييد تا نزد او برويم و جواب مرا نيز به او بشنويد. عرض كردند: حاضريم، ما دوست داشتيم شما هم همانجا پاسخ ايشان را بگوييد و ما هم آنچه می توانيم به او بگوييم.
سپس امام نعلين خويش را پوشيده، به راه افتاد. در بين راه اين آيه را می خواند:
وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ آنان كه خشم خود فرو خورند و از مردم گذشت نمايند و خدا نيكوكاران را دوست دارد.(آل عمران/134)
راوی می گويد: ما از خواندن اين آيه دانستيم به او چيزی نخواهد گفت. وقتی رسيديم به خانه آن مرد، او را صدا زد و فرمود: به او بگوييد علی بن الحسين با تو كار دارد.
همين كه متوجه شد امام زين العابدين عليه السلام آمده است در حاليكه آماده مقابله و دفاع بود از منزل بيرون آمد و يقين داشت آن جناب برای تلافی جسارتهايی كه از او سر زده آمده است.
ولی چشم امام عليه السلام كه به او افتاد، فرمود: برادر! چندی پيش نزد من آمدی و آنچه خواستی به من گفتی. اگر آن زشتيها كه به من گفتی در من هست، هم اكنون استغفار می كنم و از خداوند می خواهم مرا بيامرزد و اگر آن چه به من گفتی در من نيست، خداوند تو را بيامرزد.
راوی می گويد: آن شخص سخن حضرت را كه شنيد پيش آمد و پيشانی امام عليه السلام را بوسيد و عرض كرد: آری! آن چه من گفتم در شما نيست و من به آن چه گفتم سزاوارترم.
📗 #بحارالانوار، ج 46، ص54
✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
هدایت شده از منتظران ظهور
#مرور_زندگی_امام_حسین 41
اما پسران امام مجتبی ؛ 4 تن از فرزندان این بزرگ امام در کربلا حضور داشتند. از حسن مثنی و عبدالله جلوتر صحبت می کنیم ان شاءالله.
دیگری بکر بن حسن بود که جنگید و به شهادت رسید. بعد او قاسم بن الحسن عزم میدان کرد. قاسم حدودا 13 سال داشت و 3 ساله بود که پدرش شهید شد و عمویش سرپرست او شد. وقتی برای اذن میدان نزد امام رفت، حضرت اجازه ندادند. طبق نقلی قاسم نزد مادرش رفت و گفت: عمویم اجازه نمی دهد. مادرش نامه ای را به او داد و گفت این را به عمویت نشان بده. امام نامه را گشود و دست خط برادرش را دید که اجازه رفتن قاسم را داده بود...
حضرت بعد دیدن نامه قاسم را در آغوش گرفتند و به شدت گریه کردند. هیچ وداعی این شکلی گزارش نشده. رابطه امام حسن و امام حسین بسیار زیباست. این دو همواره همراه هم بودند. حالا ده سال از شهادت برادر گذشته که یادگارش می خواهد برود...
زرهی اندازه او نبود اما او به میدان رفت. هیچ چیز مانع نشد! نگفت امکانات نیست پس نمی توانم!!!
قاسم در میدان گفت: اگر مرا نمی شناسید؛ من پسر حسنم. نواده پیامبر. این حسین چون اسیران در محاصره مردمی است که هرگز باران رحمت بر آنان نبارد!
حمید بن مسلم از راویان جنگ و واقعه نگار سپاه ابن زیاد می گوید: نوجوانی که چهره اش مانند ماه می درخشید، به میدان آمد. او شمشیر می زد که ناگهان بند کفش چپ او پاره شد. ایستاد تا بند کفشش را محکم کند!
بعد از جنگی که کرد، ضربتی به سرش خورد و فریارد برآورد: عمو جان!
امام شتابان به سمت او رفت و با شمشیر به فردی که بالای قاسم ایستاده بود زد. سپاه عمر برای نجات او آمدند و میدان شلوغ شد.
و قاسم در حالیکه از شدت درد پاهایش را به زمین می زد، جان داد...
میدان که آرام شد، امام فرمود: از رحمت خدا دور باشند قومی که تو را کشتند، در حالیکه دشمن آن ها در قیامت جد تو باشد. بر عمویت سخت است که تو او را بخوانی و او پاسخ تو را نگوید یا او تو را پاسخ دهد اما این پاسخ به تو نفعی نرساند.
امام قاسم را به سینه چسباند و درحالیکه پاهای قاسم به زمین کشیده می شد، او را به خیام برد.
قاسم شیرینی عسلی را که گفته بود، چشید...