eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.4هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسبناالله
ون سيد عبدالكريم كفاش چنان غرق عشق روي يار مي گردند كه امام عصرعج هر هفته به ديدارشان مي آيند و ايشان را مي نوازند چرا كه به اعتراف خودشان اگر هفته اي بر من بگذرد و روي مولايم را نبينم به خدا سوگند كه جان مي دهم 1-0 به پروردگار علي سوگند حجت خدا در ميان آنان است در كوچه و بازار ايشان گام بر مي دارد بر خانه هاي آنان وارد مي شود در شرق و غرب عالم به سياحت مي پردازد گفتار مردمان را مي شنود بر اجتماعات ايشان وارد مي شود و سلام مي دهد او مردمان را مي بيند در حالي كه ديده نمي شود عارفاني چون آيت حق سيد علي آقاي قاضيره چنان مست شهود و معرفت مي گردند كه به ديدار آن طلعت رشيد بار مي يابند و ناباوران را با اين گفتار تأديب مي كنند كور است چشمي كه صبح از خواب بيدار شود و در اولين نظر نگاهش به امام زمان عج نيفتد 1-1- با نگاهي گذرا به شرح حال كساني كه در طي دوران غيبت كبراي مولا امام زمانعليه السلام سعادت شرفيابي به محضر مقدمش را يافته و يا از كرامات و عنايات حضرتش بهره مند گشته اند مي توان دريافت كه ديدار امام زمان عجل الله تعالي فرجه بيش از آن كه به شخص زمان يا مكاني خاص بستگي داشته باشد به عوامل روحي و معنوي ويژه اي وابسته است كه مهم ترين آن ها در حصول اين توفيق الهي توجه قلبي مواظبت عملي رعايت تقوا و استمرار بر گونه اي خاص از عبادت خداوند و اطاعت اوليائش بوده است با اين همه نقش زمان هاي خاص چون شب هاي جمعه نيمة شعبان نيمة رجب و مكان هايي خاص چون مكه مكرمه مدينة منوره مسجد سهله مسجد كوفه و مسجد جمكران را براي حصول ديدار خاص و ملاقات همراه با شناخت قائم آل محمدصلي الله عليه و آله و سلم و بهره مندي از عنايات و الطاف ويژة آن حضرت نبايد ناديده گرفت آخرين تحليل ما نكته اي عرفاني است و آن اين كه در واقع امامعج را هيچ كس به آن گونه كه هست درك نمي كند زيرا او در قالبي نگنجد مرحوم حاج آقا اسماعيل دولابيره از اين زاويه به اين مسئله عالي نگريست كه فرمود اين كه در روايت آمده است كه هر كس ادعاي مشاهدة امام زمان عج را كرد تكذيبش كنيد به اين معناست كه آن چه ديده است فقط پرتو مختصري از امام زمان عج است و مطلب خيلي بالاتر از اين است از طرف ديگر كسي كه چيزي را ديد نبايد به ديگران بگويد لذا ما وظيفة تكذيب داريم گرچه ممكن است راست بگويد1-2- پي نوشت 1- ميرزا حسين نوري نجم الثاقب در احوال حضرت ولي عصرع ص7-2-1- 2- مهدي طيب مصباح الهدي ص3-1-8- 3- تنگابني ميرزا محمد قصص العلماء ص3-5-5-ـ3-6-4- 4- مجلسي همان ج5-2- ص2-5-5- 5- كليني الكافي ج8- كتاب الحجّة ص1-2-4- ح8-8-5- 6- مجلسي همان 7- همان ج5-1- ص3-5-0 8- حر عاملي وسائل الشيعة ج8- ص9-6- ج9- 9- مجلسي همان ج5-2- ص1-6-9- 1-0 حسين گنجي ارتباط معنوي با حضرت مهديع ص2-2- 1-1- مهدي طيب همان ص3-2-1- 1-2-اهل بيت مشتاق ديدار مهدي عمرتضي آقاتهراني صفحه 2-0 منابع نجم الثاقب وسائل الشيعة مصباح الهدي الكافي قصص العلماء ارتباط معنوي با حضرت مهديع اهل بيت مشتاق ديدار مهدي ع
هدایت شده از ↩بــســوے خـ❤ـدا↪
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🍃حیا یعنی چه⁉️ آیا به این است که انسان سرش را به زیر بیندازد⁉️ در تعریف حیا گفته شده است: حیا یعنى شرم، آزرم، گرفتگى نفس از چیزى و ترک آن به خاطر ترس از سرزنش.(1) به معنى پدید آمدن حالتى در نفس است که آدمى را از غلبه شهوت باز می دارد.(2) ✨ انسان از سه چیز حیا می کند: از بشر، خود و . نیروى شرم و حیا، فرد را از آلوده شدن باز می دارد. هر چه حیا بیشتر باشد، نیروى بازدارنده قویتر خواهد بود. بین حیا و عفت رابطه مستقیمى وجود دارد. 💠 امام (ع) می فرماید: "على قدر الحیاء تکون العفة؛ عفت و پاکدامنى به اندازه شرم و حیاى انسان است". (3) از این روایت استفاده می شود که . 💠 رسول اکرم(ص) حیاء را دو قسم کرده و فرموده اند: "حیاء بر دو قسم است: حیاء عاقلانه و حیاء احمقانه. ناشى از و ناشى از است".(4) ❗️حیاء مذموم، همان کم رویى است که ناشى از ضعف نفس و نشانة حقارت درونى است. 💠 امام علی(ع) یکى از آن موارد را حیا و شرم از فراگیرى علم مى داند و مى فرماید: "هیچ کس حیا نکند از این که اگر چیزى را نمى داند یاد بگیرد".(5) ⚠️ در این صورت حیاء و شرم موجب انحطاط فکرى و عامل رکود و عقب افتادگى انسان مى شود. 💠 امام علی(ع) مى فرماید: "ترس همراه زیان و حیاء به نومیدى پیوسته است".(6) ✅ اما حیاء ممدوح با عفت و بزرگوارى نفس آمیخته شده است تا جایى که امام (ع) آن را رأس مکارم مى داند.(7) این حیا عامل بازدارنده از گناه است. 💠 امام علی(ع) مى فرماید "حیاء انسان را از انجام کار زشت باز مى دارد".(8) 🌹 قرآن مجید دختر شعیب (ع) را براى داشتن چنین صفتى مى ستاید و مى فرماید: "یکى از آن ها (در برابر موسی) با شرم و حیا قدم بر مى داشت".(9) ✅ حیاء دختر شعیب، همان شرم از مواجهه با نامحرم بوده است. این حیا قطعاً به کمک خواهد کرد. 💠 امام علی(ع) مى فرماید: "عفت به اندازة شرم و حیاى انسان است".(10) البته باید حد و مرز این حیا را شناخت تا به صورت افراطى در نیاید که زیاده روى در این بخش نیز مذموم است چون در زندگى انسان با اجتماع سر و کار دارد و قطعاً با نامحرم مواجه مى شود. اگر حیا و شرم بیش از اندازه شد چه بسا به ترس از مردم منتهى مى شود و زمینة گوشه گیرى را فراهم مى کند. پس حیا به این نیست که انسان سرش را به زیر بیندازد اگر در بین مردم چنین گفته شده منظور آن است که به نامحرم نگاه آلوده نشود. ----------------------------------- 📚پی نوشتها: 1 - اقرب الموارد، ج1، ص 251. 2 - همان،
هدایت شده از ↩بــســوے خـ❤ـدا↪
#نهج_البلاغه 💠 در بیان عیب کسی مشتاب که شاید خداوند گناه او بخشوده باشد، و از گناه کوچکی که خود مرتکب شده ای آسوده خاطر مباش، که شاید به خاطر آن عذاب شوی 📚خطبه ۱۴۰
هدایت شده از ↩بــســوے خـ❤ـدا↪
🌸شیخ رجبعلی خیاط(ره): 🍀سعي كنيد صفات خدايي درشما زنده شود. 🌼خداوند كريم است,شما هم كريم باشيد. رحيم است ،رحيم باشيد. ستار است ،ستار باشيد...
هدایت شده از ↩بــســوے خـ❤ـدا↪
گفتم : خدايا همنشينم باش گفت : من مونس کساني هستم که مرا ياد کنند ؛ گفتم : چه آسان به دست مي آيي گفت : پس آسان از دستم نده
هدایت شده از زهراسادات
🌹 چیست؟ : 🌷« نیسان » ماه هشتم از ماههای رومى است که امسال از 25فروردین97 و ادامه دارد(طبق تقویم نجومی آیت الله مصباح زاده) 🔴🔴 به قدرى در این روایت آثار و برکات، براى آن ذکر شده است که انسان در شگفتى فرو مى‌رود. 🌹🌹🌹 «هفت روز صبح و عصر از آن مي آشامد هر ناخوشي كه باشد خداوند عالم شفا مي دهد، و هر گاه در چشم چكاند ناخوشي چشم را زائل كند. و اگر زندانی بياشامد خلاص شود، وسوسه دل ببرد و عداوت و بدگوئي مردم را نسبت به آشامنده زائل نمايد،» {خزائن علامه نراقي، ص 231-با تصحيح علامه حسن زاده آملي.} 🔵 آب نیسان : موقع بارش باران در این زمان، ظرفی را زیر آن گذاشته تا آب باران جمع شود. سپس از سوره‌‌ها و دعاهای زیر را « » بر آن آب مى‌‌خوانید و بعد آب را می نوشید : 1 ـ سوره «حمد». 2 ـ آیه الکرسى. 3 ـ سوره «قل یا أیّها الکافرون». 4 ـ سوره «سبّح اسم ربّک الاعلى». 5 ـ سوره «قل أعوذ برب الفلق». 6 ـ سوره «قل أعوذ بربّ النّاس». 7 ـ سوره «قل هو اللّه أحد». همچنین هر یک از ذکرهاى زیر را «هفتاد مرتبه» می‌‌خوانید: 1 ـ «لا إله إلاّ اللّه». 2 ـ «اللّه أکبر». 3 ـ «اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد». 4 ـ «سبحان اللّه و الحمدللّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أکبر». 🚨 مرحوم «علاّمه مجلسى» مى‌‌گوید: آب باران به طور کلّى مبارک و نافع است، همانگونه که در حدیث معتبرى از امیرمؤمنان(علیه‌‌السلام) نقل شده که فرمود: آبى را که از آسمان فرود مى‌‌آید بیاشامید که بدنها را پاک مى‌‌سازد و دردها را دفع مى‌‌کند. قرآن مجید مى‌‌فرماید: «(وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلى قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الاْقْدامَ)؛ و آبى از آسمان برایتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند؛ و پلیدى شیطان را از شما دور سازد؛ و دلهایتان را محکم، و گامها را با آن استوار دارد». «علاّمه مجلسى» در ادامه مى‌‌گوید: در عمل مربوط به آب نیسان که اگر به صورت اذکار را مى‌‌خوانند، هر یک از افراد، مجموع آن سوره‌‌ها و أذکار را هفتاد مرتبه بخوانند (یعنى مى‌‌توانند آن را میان خود تقسیم نمایند و هر کدام سوره‌‌اى را هفتاد بار بخواند، ولى بهتر است هر یک از آنها، مجموع آن سوره‌‌ها و أذکار را هفتاد مرتبه بخواند). 📚منبع:کلیات مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی،اعمال ماههای رومی.
هدایت شده از ناصری
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: «بین شما کسی است که مسلمان باشد؟» همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد. بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت: «آری من مسلمانم.» جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا. پیرمرد به دنبال جوان به راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند. جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که می‌خواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد. پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد. جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید: «آیا مسلمان دیگری در بین شما است؟» افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به پیشنماز مسجد دوختند. پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت: «چرا نگاه می‌کنید؟ به عیسی مسیح قسم(!) که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی‌شود!» .
عابدی سر کوه لبنان عبادت می کرد که روزها روزه دار بود و هنگام افطار خداوند متعال روزی یک قرص نان روزیش کرده بود که نصف آن را افطار و نصف دیگرش را برای سحر میگذاشت یک شب به وقت همیشگی صبر کرد و نان نیامد یکساعت صبر کرد خبری نشد، دو ساعت گذشت نان نیامد بیطاقت شده از کوه پائین آمد در آن نزدیکی یک قریه ای بود که اهل آن همه نصرانی و گبر و بت پرست بودند. بطرف قریه سرازیر شد و سراسیمه به در خانه ای رفت و در زد پیرمرد گبری در را باز کرد عابد اظهار گرسنگی کرد پیرمرد رفت توی خانه و دو قرص نان برایش آورد عابد نان را گرفت و بطرف صمعه و عبادتگاهش حرکت کرد. سگی در خانه پیرمرد نگهبانی میکرد تا چشمش به عابد افتاد، دنبال عابد حرکت کرد و شروع به پارس نمودن و تعقیب او و گوشه لباسش را گرفتن کرد. عابد از ترس یکی از آن نان ها را جلو سگ انداخت. سگ نان را برداشته و خورد و باز پارس کنان پی عابد براه افتاد. نان دومی را هم به سگ داد او خورد و باز پارس کنان در پی عابد راه افتاد عابد با دست خالی و شکم گرسنه نگاهی به سگ نمود و گفت تا بحال سگِ به بیحیائی تو ندیده بودم، دو قرص نان از پیرمرد گرفتم و آن را هم بتو دادم چرا هنوز پارس میکنی و دنبال من میآیی بقدرت کامله الهی قفل خاموشی از دهان آن سگ برداشته شد و گفت: من سالهاست که مأموریت نگهداری خانه این پیرمرد را دارم و محافظ گوسفندان او میباشم و آنچه بمن میدهد قانعم و گاهی هم مرا فراموش میکند استخوان و تکه نانی خشکیده ای بمن بخوراند در این حال شاکرم در خانه دیگری نرفتم اگر بدهد میخورم اگر ندهد صبر میکنم. اما تو یکشب نانت نرسید صبر نکردی از در خانه پروردگاری که عمری را بتو روزی داده روگردانیدی و بدرخانه کسی که گبر و ضد خداست و از دشمنان اسلام است پناه بردی و بار منت کشیدی حالا بگو ببینم من بیحیا هستم یا تو. عابد با شنیدن این سخنان از خود بیخود شد و نقش زمین گردید و وقتی که بهوش آمد توبه نمود و حالش به عبادت بیشتر شد و یکی از اولیاء گردید. رحیمی چاره سازی بینیازی کریمی دلنوازی دادخواهی خوشا آنکس که بندد باتو پیوند خوشا آن دل که دارد باتو راهی مران از آستانت بینوا را که دیگر در بساطم نیست آهی مقام و عزّ و جاهت چو ستایم که برتر از مقام عز و جاهی فناکی دولت سر در پذیرد که اقلیم بقا را پادشاهی ز نخل رحمت بیانتهایت بیفکن سایه بر روی گیاهی به آب چشمه لطفت فرو شوی اگر سرزد خطائی اشتباهی مرآن یا رب ز درگاهت رسارا پناه آورده سویت بیپناهی
در كتاب خزينة الجواهر مرحوم آقا شيخ على اكبر نهاوند رضوان اللّه تعالى عليه مطالعه كردم : در بصره زنى زندگى مى كرد به نام شعوانه كه در لا اُبالى گرى و رقّاصى و فاحشه گرى زنى معروفه بود و هيچ خانه و مجلس فسادى نبود كه شعوانه درش نباشد. روزى اين خانم شعوانه با كنيزان خود از كوچه اى گذر مى كرد اتّفاقا گذرش از درخانه مرد صالح كه از زهاد و وعّاظ زمان خود بود افتاد، ناگهان صداى خروش و گريه و ناله اى از آن خانه بگوشش رسيد. يكى از كنيزان خود را به آن خانه فرستاد تا ببيند جريان چيست و خبرى آورد و به او گوشزد كرد كه زود بيا و ببين در اين منزل چه مي گذرد و اين ناله و گريه براى چيست ؟ با خود گفت : در بصره ماتم خانه و عزاست و ما خبرى نداريم . كنيزك به درون خانه رفت و پس از مدتى بيرون نيامد. كنيز ديگرى را فرستاد باز هم از او خبرى نشد. همه كنيزان را يكى يكى فرستاد خبرى نشد. خيلى ناراحت شد گفت مگر چه خبر است همه كنيزان را فرستادم هيچكدام نيامدند. شايد در اينجا سرّى باشد زيرا اين ماتم ، ماتم و عزاى مردگان نيست بلكه عزا و ماتم زندگان است ، اين ماتم بدكاران است اين ماتم گناهكاران است اين ماتم مجرمان است اين ماتم نامه سياهان است . سپس با خود گفت من خودم به داخل منزل بروم و ببينم چه خبر است . وارد خانه شد ديد مرد صالحى بالاى منبر است و مردم زيادى دور منبر نشسته اند و دارند گريه مي كنند. در اين هنگام واعظ داشت اين آيه را تفسير مى كرد (و اذا راتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيظا و زفيرا) جهنم در روز قيامت وقتى كه گنه كاران و عاصيان را ببيند به غرش در آيد، عاصيان و گنه كاران از صداى غرش آتش جهنم به لرزش در آيند و وقتى هم معصيت كاران را وارد آتش كنند در آن مكانهاى تنك و تاريك و زنجيرهاى آتشين هم در گردنشان است كه به يكديگر بسته شده . و اذا القوا منها مكانا ضيقا مقرنين دعوا هنا لك ثبورا فرياد واويلاى آنها بلند است، مالك دوزخ گويد: ها؟! چه زود صداى فريادتان بلند شد؟! حالا كجايش را ديده ايد؟! كه چه فريادها و دردهاى شديدترى هم داريد براى آنها چه خواهيد كرد؟!.... شعوانه تا اين سخن و آيه را شنيد چنان در او اثر كرد كه به گريه در آمد و صدا زد اى شيخ اگر كسى توبه كند آيا با اين همه گناه خداوند توبه او را قبول مى كند و مرا بدرگاه خود جاى ميدهد؟ و مرا مى آمرزد؟ شيخ گفت : خدا ارحم الرحمين است ، توبه كنى از سر تقصيراتت مى گذرد اگر چه گناهانت به اندازه شعوانه باشد. شعوانه گفت : اى شيخ شعوانه منم . توبه كردم و ديگر پيرامون گناه نمى روم شيخ گفت : حال كه توبه كردى تمام گناهان تو را خداوند متعال آمرزيد و تو را مشغول عفو و بخشش خود قرار داد. شعوانه توبه راستين كرد و هرچه ثروت از اين راه در آورده بود و غلام و كنيزان را كه داشت در راه خدا داد و آزاد كرد و صُمعه اى براى خود در بيابان درست كرد و در آنجا مشغول عبادت و بندگى گرديد و سالها رياضت كشيد تا سوخته و گداخته شد. روزى به حمام آمد كه سر وتن خود را بشويد يك نگاهى به بدن خود انداخت ديد بدنش سوخته و گداخته و نحيف ولاغر شده آهى كشيد و گفت اى شعوانه اين بدن توست ، آه در دنيا چنين زار ونزار شدى نمى دانم در آخرت احوال تو چگونه خواهد بود سپس به گريه افتاد. ناگهان صداى شنيد كه اى شعوانه تو از درگاه ما دور نشو و ملازم در گاه ما باش و مترس تا ببينى كه فرداى قيامت كار تو چطور خواهد شد. كم كم كارش بالا كشيد كه يكى از اولياء شد كه مجلسى درست مى كردند او سخنرانى مى كرد و اشك مى گرفت . بله هر كه با خدا آشتى كند و گرد گناه و معصيت نرود به اين مقام مى رسد. الهى چه سازم پناهى ندارم بجز تو و گريه راهى ندارم زهر سو گرفته مرا خوف و خشيت بجز غصّه و غم سپاهى ندارم زكردار بد رفته بس آبرويم به نزد تو جز روسياهى ندارم به آتش همه سوخته خرمن ، من به بستان عمرم گياهى ندارم زافعال خود آنقدر شرمسارم كه نزد كسى عزّ وجاهى ندارم زنفس و ز شيطان هميشه به رنجم بجز لطف تو خير خواهى ندارم به هرجا كنم روى درى بسته گردد بجز در گهت جايگاهى ندارم بريده اميدم همه از خلايق بجز فضل تو تكيه گاهى ندارم چه عذرم پذيرى و يا گر برانى بجز ذات پاكت الهى ندارم ز رحمت نظر كن به اين دل شكسته كه جز حالت انتباهى ندارم
در كتاب گناهان كبيره جلد 2 مرحوم شهيد آية اللّه دستغيب رضوان اللّه تعالى عليه مى خواندم: وقتى كه آيه تحريم خمر (شراب) فرود آمد منادى حضرت رسول اللّه (ص) ندا داد كسى نبايد شراب بخورد؛ داستانى آورده، كه جالب است. روزى آقا رسول اكرم (ص) از كوچه اى مى گذشتند؛ اتفاقا يكى از مسلمانها شيشه شرابى در دست داشت وارد همان كوچه اى شد كه حضرت داشتند مي گذشتند تا حضرت رسول خدا (ص ) را ديد مى آيد خيلى ترسيد، گفت الا ن است كه آبرويم بريزد (زيرا به حضرت خيلى علاقه داشت ) گفت خدايا غلط كردم توبه كردم و ديگر لب به خمر و شراب نمى زنم فقط مرا جلوى حضرت رسول اكرم (ص ) رسوا نكن . وقتى كه نزديك حضرت شد. حضرت رسول اللّه (ص ) فرمود: در اين شيشه چيست ؟ از ترس گفت آقا سركه است . آنحضرت فرمود: اگر سركه است قدرى در دست من بريز حضرت دست مبارك را پيش برد. آن مرد هم شيشه را برگردانيد يك وقت متوجه شد كه مقدارى سركه در دست حضرت ريخته شده . مرد به گريه در آمد و گفت يا رسول اللّه قسم بخدا كه در اين شيشه شراب بود ولى چون توبه كردم و از خدا خواستم كه مرا رسوا نكند خدا هم توبه مرا قبول كرده و دعايم را مستجاب فرموده . حضرت رسول اكرم (ص ) فرمود: چنين است حال كسى كه توبه كند از گناهان خود و خداوند متعال تمام سيئات و بديها و زشتى هاى او را تبديل به حسنه و خوبى فرمايد: اولئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسنات . اى پادشاه كون و مكان اى اله من لطفت ز مهر شامل حال تباه من من مستحق دوزخم از كرده هاى خويش واحسرتا اگر تو نبخشى گناه من در حشر گر تو پرده زكارم برافكنى محشر بود سياه ز روى سياه من آندم كه جز عطاى تو كس را پناه نيست خواهم كه هم عطاى تو باشد پناه من يك شب به طاعت تو نياورده ام صبح بيهوده رفت روز و شب و سال ماه من اعضاى من كه غير گنه نيست كارشان اى واى گر شوند به محشر گواه من ترسم كه روز حشر ز بسيارى گناه نزد تو هيچ كس نشود عذر خواه من من لايق جنان نيم اى واى پس اگر روز جزا جحيم نشود جايگاه من
باب توبه تا آخرين نفس انسان باز است چنانچه حضرت باقر(ع ) فرمود: حضرت آدم (ع ) فرمود پروردگا را شيطان را بر من چيره ساختى و چون خون بر من روانش كردى ، پس براى من هم چيزى مقرر فرما، خطاب شده اى آدم براى تو مقرر كردم كه هر كدام از فرزندان تو قصد گناهى كند بر او نوشته نشود و اگر هم گناهى كرد فقط همان يك گناه را بپايش بنويسند و هرگاه قصد ثوابى كند برايش يك حسنه نوشته شود و اگر آن حسنه را انجام داد برايش ده حسنه مسطور گردد. حضرت آدم (ع ) عرض كرد: پروردگارا برايم بيفزا، خطاب شد براى تو مقرّر كردم كه هر كدام از بنى آدم گناهى كند و سپس پشيمان گردد و طلب آمرزش كند او را مى آمرزم . حضرت آدم (ع ) فرمود: پروردگارا برايم بيفزا، خطاب شد: براى آنها توبه را مقرر داشتم تا آن وقتى كه نفسشان تا به گلوگاه شان برسد. حضرت آدم (ع ) فرمود: پروردگارا براى من همين بس است . در كتاب اصول كافى باب توبه حديثى جالب و زيبا نقل كرده كه حضرت رسول اللّه (ص ) فرمود:هر كس يك سال پيش از مرگش توبه كند، خدا توبه اش را مى پذيرد، سپس فرمود: نه ، يكسال زياد است ، هر كس يك ماه پيش از مرگش توبه كند خدا توبه اش را مى پذيرد، سپس فرمود: نه ، يك ماه زياد است ، هر يك هفته پيش از مرگش توبه كند، خدا توبه اش را مى پذيرد، سپس فرمود: نه ، يك هفته زياد است هر كس يك روز پيش از مرگش توبه كند، خدا توبه اش رامى پذيرد، سپس فرمود: نه يك روز زياد است هر كس پيش از ديدار آخرت و ملك الموت توبه كند خدا توبه اش را مى پذيرد. علامه مجلسى رضوان اللّه تعالى عليه در اين حديث احتمال داده كه بيان مراتب توبه از نظر قبولى و كمال آن باشد زيرا توبه كامله تيرگي هاى گناه را از قلب و دل پاك مى كند، و بايد بعد از توبه و بعد از برطرف كردن سياهى قلب ، در تدارك صحّت و ترميم و اصلاح آن كوشش نمايد و آئينه قلب و دل را با انواع پودرها و مايعهاى سفيد كننده پاك كننده تضرع و حسنات روشن و سفيد سازد غالبا در كمتر از يك سال حاصل نمى شود و اگر يكسال نشد پس لااقل يك ماه و اگر آن هم نشد، لااقل يك هفته . انسان مانند آهوئيست كه هنوز صياد به او تيرى نزده و اميد چندانى هم به گرفتن او ندارد امّا همينكه تيرى به او زد و او را زخمى كرد اميدوار به گرفتن او مى شود و پيوسته همراهش مى رود تا او را بگيرد، انسان هم تا وقتى كه گناه نكرده شيطان هچنان اميدى به گمراه كردن او ندارد، اما اگر يك گناه كرد و توبه نكرد شيطان اميدوار مى شود و متصل همراه شخص مى آيد تا او را فريب دهد و به معصيت بيندازد و او را از رحمت خدا ماءيوس كند و جرى در معصيت نمايد ولى انسان هر قدر گنه كار باشد نبايد از رحمت حق ماءيوس شود حتى در دم مرگ . امّا نه اينكه گناه كند و بگويد حالا وقت هست ، يكى اينكه ما نمى دانيم كى مى ميريم جوان يا پير، كوچك يا بزرگ ، چه وقت مى ميريم چه ساعتى و در چه حالى مى ميريم پس بايد زود دست به كار شويم ، تا هنوز مرگ ما را در بر نگرفته . شيخ سعدى مى فرمايد: كنون بايد اى خفته بيدار بود چو مرگ اندر آرد زخوفت چه سود كنونت كه چشم است اشكى بيار زبان در دهان است عذرى بيار نه پيوسته باشد روان در بدن نه همواره گردد زبان در دهن كنون بايدت عذر تقصير گفت نه چون نفس ناطق ز گفتن بخفت غنيمت شُمر اين گرامى نفس كه بيمرغ قيمت ندارد قفس مكن عمر ضايع به افسوس و حيف كه فرصت عزيز است و الوقت ضيف
حقيقت توبه همان پشيمانى از گناه است؛ به خاطر زشتى آن معصيت در نزد خداوند متعال، زيرا خلاف رضاى او را انجام داده آقا على (ع ) مى فرمايد: نگاه به كوچكى گناه نكن نگاه كن ببين چه خداى بزرگى را معصيت كردى. مثل غلامى كه كارى را بر خلاف رضاى مولايش انجام دهد و غافل باشد از اينكه مولايش دارد او را مى بيند، چون فهميده كه او را مى ديده قطعا سخت از كردار خود پشيمان مى شود. و همانند تاجرى كه معامله اى بكند و در آن سرمايه خود را از دست بدهد و مقدار زيادى بدهكار گردد، چقدر از آن معامله پشيمان مى شود خصوصا اگر دوست دانائى قبلا او را از آن معامله نهى كرده باشد و نيز مانند كسى كه دكتر و طبيب او را از خطر خوردن غذائى با خبر كرده باشد و بعد از خوردن و گرفتار شدن از كار خود چقدر پشيمان خواهد بود. قطعا هرچه ايمان به خدا و روز جزا و تصديق خبرهاى قرآن و پيغمبر و امام در انسان بيشتر باشد پشيمانى از گناه كرده شده بيشتر و آتش درونى آن سخت تر خواهد بود، پس حقيقت توبه آن است كه اگر كسى گناهى كرد بعد پشيمان شد و توبه كرد همان كافيست، چنانچه پيغمبر اكرم (ص ) فرمود: اَلنِّدامَة تَوبَة؛ پشيمانى از گناه خود توبه است. در كافى دارد آقا امام باقر (ع ) فرمود: كَفى بِالنِّدام تَوبه؛ در توبه پشيمانى كفايت است. آقا امام صادق (ع ) فرمود: ما مِنْ عَبدٍ اَذْنَبَ ذنْبا فَنَدَمَ عَلَيْهِ اِلاّ غَفَر اللّه لَهُ قَبْل اَنْ يَسْتَغْفِرَ؛ نيست بنده اى كه گناهى كند سپس پشيمان گردد مگر اينكه خداوند او را مى آمرزد پيش از آنكه او از خداوند متعال طلب آمرزش كند. بله حقيقت توبه همان حسرت و پشيمانى قلبى و به درد آمدن دل است از گناهى كه كرده و هر اندازه اندوه دل بيشتر باشد توبه اش به قبول نزديكتر است و آن هم تابع بزرگ دانستن گناه است. زيرا گناه را هرچه بزرگتر ببيند بر پشيمانيش افزوده مى شود مانند كسى كه در اثر سامحه ، زندگى و سرمايه اش آتش بگيرد بديهى است هرچه دارائيش در خطر سوختن بيشتر باشد اندوه و غمش بر سامحه و سهل انگاريش زيادتر خواهد بود خصوصا اگر آتشى باشد كه خاموش كردنش دشوار باشد و اگر خودش را هم در خطر سوختن ببيند بطورى كه راه فرار هم نداشته باشد و فريادرسى هم نيايد حالش معلوم است. چنين شخص گنه كارى بايد بداند كه آتش براى خود افروخته كه از آن فرار نتوان كرد و هيچ آفريده اى هم خاموشش نتوان كرد زيرا آتشى است كه از قهر و غضب خداوند قهار پيدا شده كه حضرت اميرالمؤ منين (ع ) در دعاى كميل مى فرمايد: اين عقوبتهائيست كه آسمانها و زمين در برابرش نمى توانند پايدارى كنند و سوزش آن هم مانند سوزش آتش دنيا نيست . از رسول خدا (ص ) روايت شده كه هرگاه يك نفر را از دوزخ بيرون آورند و در تنور آتش دنيا بيفكنند خواب راحتى مى كند. فرياد از آتشى كه تنور آتشين دنيوى نسبت به آن آسايشگاه است . آيات قرآن در بيان شدّت و سختى قهر خداوند بسيار است و خلاصه شخص گنه كار بايد سخت پشيمان و پريشان باشد و نالان و گريان بسوزد و بگدازد و تا پاك شدن خود را يقين نكند آرام و قرار نگيرد و آن يقين هم پيدا نمى شود مگر هنگام مرگ كه ملائكه رحمت او را بشارت دهند. و عجب آنجاست كه همان سوز و گداز و ناله و فريادش خاموش كننده آتشها و پاك كننده چركها و روشن كننده تاريكيهاى گناهانش مى شود به طوريكه حالش مانند پيش از گناهش مى شود چنانچه رسول اللّه (ص ) فرمود: توبه كننده از گناه مثل كسى است كه اصلا گناه نكرده التّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ بلكه گاهى بهتر از پيش مى شود، يعنى در اثر ادامه آن سوزش دل و سعى در اصلاح حال چنان به پروردگارش نزديك مى شود كه محبوب او مى گردد انّ اللّه يحبّ التّوّابين از اين جاست كه امام سجاد (ع ) مى فرمايد:خدايا توفيق توبه اى بده كه مرا به مقام محبّت تو رساند. و اوجب لى توبة توجب لى محبّتك و مرا به درجه توبه به سوى خودت برسان و در دعاى ابوحمزه ثمالى : و انقلمنى الى درجة التوبة اليك . اثر توبه در از بين بردن گناه باعتبار كمى و زيادى ندامت است بايد در زياد شدن آن كوشيد و بهترين وسيله براى زيادتى آن تَدبُّر در آيات و احاديث و داستانهاى افرادى كه توبه كرده اند. توئى رَبّ و پناه بى پناهان منم آن بنده سرگرد حيران به غفلت رفت عمر نازنينم كنون با ضعف و با پيرى قرينم زخواب غفلتم بيدار گشتم ز اعمال نكوتخمى نكشتم به لذّتهاى نفسم ره سپردم زطاعات تو لذّتها نبردم تن از بارگنه ويرانه گشته دل از ترس گنه غمّى نه گشته