eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
12.4هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 💫روزي حضرت موسي (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) در ضمن مناجات به خداوند عرضه داشت: «مي خواهم همنشينم را در بهشت ببينم». ✨جبرئيل بر او نازل شد و گفت: «اي موسي، قصابي که در فلان محل ساکن است، همنشين توست». 🍃حضرت موسي نزد قصاب رفت و اعمال او را زير نظر گرفت. شب که شد قصاب جوان مقداري گوشت برداشت و به سوي منزل روان گرديد. موسي از پي او روان شد. چون به در منزل رسيدند، موسي جلو رفت و پرسيد: «اي جوان مهمان نمي‌خواهي؟» گفت: بفرماييد! 😳حضرت موسي (علیه السلام) وقتي به درون خانه رفت، ديد جوان با آن گوشت تازه غذايي تهيه کرد، آن گاه زنبيلي را که به سقف آويخته بود، پايين آورد و پيرزني کهنسال را از درون آن بيرون آورد. ابتدا او را شست و شو داد و آنگاه با دست خويش غذا را به او خورانيد. هنگامي که خواست زنبيل را به جاي آن بياويزد، زبان پيرزن به کلماتي نامفهوم حرکت کرد و هر دو خنديدند. سپس جوان قصاب براي حضرت موسي (علیه السلام) غذا آورد و با هم غذا را خوردند. چون موسي از ماجراي جوان پرسيد، پاسخ داد: «اين پيرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نيست و نمي توانم براي او کنيزي استخدام نمايم، خدمتش را مي نمايم».👏 🌺موسي پرسيد: «آن کلماتي که مادرت بر زبان جاري کرد،و خنديديد چه بود؟» گفت :«هرگاه او را شست و شو مي دهم و غذا به او مي خورانم، دعايم ميکند و مي گويد: "خدا تو را ببخشايد و تو را در بهشت هم درجه و همنشين حضرت موسي گرداند!"😳 حضرت موسي (علیه السلام) فرمود: اي جوان، من موسي هستم. اينک به تو بشارت مي دهم که خداوند دعاي مادرت را درباره تو مستجاب گردانيده است. جبرئيل به من خبر داد که تو در بهشت همنشين و هم درجه ي من خواهي بود 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏 💕💕💕
✍امام صادق علیه‌السلام فرمود: هرکس می‌خواهد از یاران مهدی باشد، علاوه بر ترک گناه، باید از شُبَهات هم دوری کند. یعنی مواظب باشد که هر چیزی که در آن شُبهه گناه است مرتکب نشود. 📚مکیال المکارم/ جلد۲ 💕💕💕
سی روز و شش ساعت از نبودعلی میگذشت،در عین تنها نبودن،تنها بودم.دلم هوایش را کرده بود،هوای بودنش،خندیدنش و ان نگاه های زیبایش.مادر کم کم عادت کرده بود یا اینطور بنظر میرسید؛پدر هم سنگ صبورمان بود اما زینب بی قراری میکرد،هیچکسی بی قرار تر از من نبود!جای جای خانه بوی علی را میداد.همیشه سر نماز بیش تر هوایش را میکردم، چون با سجاده علی نماز میخواندم و عطر نفس های پاکش مرا دلتنگ تر میکرد.سعی میکردم با کتاب خواندن و خانه را تمیز کردن و خرید ،خودم را مشغول و بهتر جلوه دهم تا مادر و پدر علی ناراحت من نشوند.علی چندباری تماس گرفته بود، همیشه آن نامردها را لعنت میکرد و میگفت باید خدارا شکر کنیم که ایران امنیت خوبی دارد و هیچ کشوری جریت دست درازی بر آن را ندارد،دلتنگ بودم خیلی دلتنگ، حالم اصلا خوب نبود، صبح ها با حالت تهوع بیدار میشدم و شب ها با درد میخوابیدم. فشارم سریع می افتاد و به همین دلیل مادر فکر میکرد نبود علی مرا اینگونه کرده، همه میدانستند چقدر دیوانه اش هستم، اما من طوری دیگر فکر میکردم،چون من 7 سال عمومی ام را تمام کرده بودم، حداقلِ دانشم این بود که این علایم از دلتنگی نیست، به همین دلیل تصمیم گرفتم هم خرید کنم هم به آزمایشگاه بروم،مادر نبود، یادداشتی نوشتم و بیرون رفتم.هوای بهمن ماه خیلی سرد شده بود، زمین ها پربرف و سُر بودند،با احتیاط قدم برمیداشتم، تابلوی آزمایشگاه را آنور خیابان دیدم،دوست صمیمیم متخصص زنان و زایمان بود، تلفن که کردم گفت امروز وقتش ازاد است، وارد مطب که شدم لحظه ای حسرت خوردم که چرا من الان در مطبم نیستم! با صدای سلام من به منشی، سمیه بیرون آمد .: - وایییییی خدا چی میبینم، دوتا چش رنگی میبینم، صورت برفی میبینم اووو خانوم شما کجا اینجا کجا؟ اقا دزده دنبالتون کرده اومدید اینجا؟؟ به حرف هایش خندیدم و دستانم را باز کردم برای در آغوش کشیدنش، محکم درآغوشش گرفتم، دوستی را که همیشه بعد از خدا قبل از ازدواجم تکیه گاه و محرم رازها و دردل هایم بود، شانه هایش تنها جای امن من در دنیا بود، بغضم شکست و هردو گریه کردیم، انقدر فشارش دادم که جیغش درآمد و وسط گریه گفت: چته بابا منو با بسته مواد غذایی اشتباه گرفتیا پِرِس خانوم. از آغوشش بیرون امدم، دست هایم بازوانش را گرفته بود و گفتم: دیوونه ای بخدا سمیه، که با تعجب گفت: خب بابا ها انقدر فاز مزدوج بودن نگیر، قبلا یکی بهت میگفت بالا ابروت پیشونیه میزدی تو سرش حالا واس من خانوم شده! - سمیه بریم داخل؟ - اوا ، بریم بریم، روبه منشی کرد و گفت: مریم جون دوتا شیر شکلات میاری؟ممنون. داخل رفتیم، چقدر تمیز و شیک بود، لبخندی زدم و گفتم: افرین سمیه خانوم چقدر مرتب شدیا خخ بعیده از تو. - نه بابا خو منم از اقامون یاد گرفتم. با تعجب و اشتیاق نگاهش کردم و گفتم: چییییییییییییییییییییییییییییییییی؟ ترسید و روی مبل به عقب رفت و گفت: - کوفت ، بی تلبیت، بی ادب، ترسیدم، قلبم ریخت ایش اه. گفتم اقامون دیگه، البته هنوز بلقوه است، نامزدیم. بلند شدم و به طرفش رفتم، محکم درآغوشش گرفتم و گفتم: تبریک میگم دوستم.با ذوق از دوران نامزدیشان و اخلاق های خوب نامزدش گفت، با اسم و نشانی که داد یادم افتاد چه کسی را میگوید، امیر ارسلان رسولی، خواستگار قدیمی من. چقدر خوب که با سمیه اشنا شد، خیلی بهم می آمدند .سمیه در حال صحبت بود که گفت: راستییییییی! برا چی اومدی ؟؟ - خواب بخیر! ببین سمیه من شک دارم ک... باردار باشم! تمام حالتاشو دار.. منشی که مریم نام داشت آمد و لیوان هارا روی میز گذاشت و رفت! مریم گفت دامه بده خب. - اره شک دارم که باردار باشم، لطفا یه بِی بی چک و یه ازمایش کامل ازم بگیر الان. - خب باشه باشه برو اونجا. روی تخت خوابیدم و دستگاهی را جلو اورد، بعد از زمانی معاینه گفت: - خب بلند شو. ببین سوها! - فاطمم. -باشه، فاطمه، ببین... - وااای سمیه !جون به لبم کردی بگووو. - ببین . تو... داری مامان میشییییییییییییی. هورا دستتتتتتت. به سمتم امد و درآغوشم گرفت، دست هایم به کنار افتاده بود و فقط خیره بودم، قطره ای اشک از چشمانم جاری شد، هم خوشحال بودم هم ناراحت، الان در این لحظه باید علی بود و به من لبخند میزد، باید بود و ذوق میکرد، خدایا الان ... تمام خیال ها در سرم میپیچید که سرم گیج رفت و در آغوش سمیه افتادم.... چشمانم را که باز کردم در همان اتاق بودم، یک سِرم به دستم وصل بود، تمام شده بود، آن را کندم و در آشغال انداختم بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌸 .....😭😭😭😭😭
🌷 امام خامنه ای: هركس در راه فكر مردم تلاش كند، از يك انحرافى جلوگيرى كند و از يك سوء فهمى مانع شود، چون در مقابل دشمن است، است. ...
هر عادتی مانند یک نخ نازک است. اما هر بارکه یک عمل را تکرار میکنیم ما این نخ را ضخیمتر میکنیم وباتکرار،این نخ تبدیل به طناب ضخیم میشود که برای همیشه به دور فکر و عمل ما میپیچد 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقویم می‌گوید:امروز -بیست و سوم ربیع- دختر امام کاظم(علیه‌السلام) به شهر مقدس قم، وارد شدند.
🌺قم غرقِ شکوفه بارانِ حضورت 💐با هلهله گلفشان کند عبورت 🌺ای قامتِ کهکشان خوش آمدی، قم 💐آغوش گشوده در مقدمِ نورت ! 🌷23 ربيع الاول گرامي باد
سرگشته ی مسیر عبور برادری تو از تمام فاطمیان، زینبی تری آرام و باوقار و صمیمی و چاره ساز الحق که نور دیده ی موسی بن جعفری الحق که خون فاطمه جوشیده در رگت الحق که ماده شیری از اولاد حیدری بی تاب و بی قرار سوی طوس آمدی گفتی امام را ز غریبی در آوری گفتی دلت هوایی کوی رضا شده ست چون آهوی شکسته دلی، چون کبوتری کردی نزول و قم به قدومت مدینه شد معصومه ای و نایب زهرای اطهری 🌷23 ربیع الاول سالروز گرامی باد.
⚜️ آیةاللّه ناصری:(ره) 🌷 نماز شب، شفیع در نزد حضرت ملک الموت است. موقعی که حضرت ملک الموت تشریف می آورند، نماز شب می آید و شفاعت او را می کند. می گوید: «ایشان اهل نماز شب بوده است». البته او هم می داند. اما اين‌ها جنبه تشریفاتی آن است. 🌷 دو رکعت نماز شب بخوان. حالا نماز شب هم نشد، نماز مستحبی بخوان. نماز قضا بخوان. نماز ِهدیه به پدر و مادرت بخوان. 🌷 هر دو رکعت نمازی که در شب بخوانی، بهتر از هزار رکعت است که در روز خوانده بشود. 💕💕💕
✨دلم میخواهد آرام صدایت کنم ✨و بگویم تو خودِ آرامشی ✨و من خود خودِ بی‌قرار ✨خدایاخرابت میشوم ✨مرا هرگونه که میخواهی بساز
بهترین آرزویی که میتونم امشب براتون داشته باشم اینه که خدا آنقدرعاشقانه نگاهتون کنه که حس کنید مهم ترین و خوشبخت ترین موجود کائنات هستید 🌟شبتون بخیر و آرام🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای‌عصرغیبت‌اَللّهُمَّ‌عَرِّفْني‌نَفْسَکَ.mp3
4.87M
⛅️ دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود « در زمان غیبت به خواندن دعای «أَللهُم عَرفْنی نَفْسَک...» سفارش شده است، ظاهراً سری دارد». 📔 در روایتی از امام صادق آمده است که به زراره می‌فرماید: اگر آخرالزمان را درک کردی این دعا را بخوان: 🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، 🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، 🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، 🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، 🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ 🔅فاِنَّکَ اِنْ لَْم تعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینی
❤️ 🌼سر دفتر عالم معانے سٺ علے 🌿وابستہ‌ے اسرار نهانے سٺ علے 🌼نہ اهل زمین ڪه آسمانے سٺ علے 🌿فے الجملہ بهشٺ جاودانے سٺ علے 🌺🍃
🌷✨ اے ماه‌ترین ماه‌ترین ماه‌ترین ماه اے از دلم آگاه و اِے حضرٺ دلخواه ٺحقیق نمودیم ڪہ اڪسیر بقا چیسٺ از عرش یڪے گفٺ، علےًّ ولےالله
مداحی آنلاین - حق و باطل - حجت الاسلام عالی.mp3
3.58M
♨️حق و باطل 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام
‼️انجام بازی های قماری رایانه ای 🔷س 5479: آیا انجام بازی هایی که حکم را دارند (مانند ) به وسیله یا مانند آن در نت نیز حرام می باشد؟ ✅ج: بازی هایی که به دلیل قمار بین دو طرف، حرام بوده اگر از طریق رایانه و به تنهایی باشد و برد و باختی در آن نباشد، فی نفسه جایز است.
🌼 🌼 ‍ 🌼امام علی (ع)هرکس آيات زير را در هر سپیده دم بخواند خداوند متعال او را از هر شروهلاکتی حفظ می کند ‍ بحارالانوار ج٨٦ ص٣٣٧ 🌼❶سوره مباركه توبه آيه ٥١ 🍃قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلاَّ ما كَتَبَ اللَّـهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّـهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 🌼❷ سوره مباركه يونس آيه ١٠٧ 🍃وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّـهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 🌼❸ سوره مباركه هود آيه ٦ 🍃وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّـهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ 🌼❹ سوره مباركه عنكبوت آيه ٦٠ 🍃وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّـهُ يَرْزُقُها وَ إِيَّاكُمْ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 🌼❺ سوره مباركه فاطر آيه ٢ 🍃ما يَفْتَحِ اللَّـهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 🌼❻ سوره مباركه زمر آيه ٣٨ 🍃قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّـهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّـهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّـهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ 🌼❼ سوره مباركه توبه آيه ١٢٩ 🍃حَسْبِيَ اللَّـهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ 🌼و اين دعا را بخواند 🍃وَ امتنِعُ بِحول الله وَ قُوَّتِه مِن حَولِهِم وَ قُوَّتِهِم، و أستَشفِعُ بِرَبِّ الفَلَق مِن شَرِّ ما خَلَق، و أعوذُ بِماشاءالله لا قُوَّةَ إلّا بالله العَليّ العَظيم. 🍃🌼وتلاوت ،آیه الکرسی