#اخلاق_مومنانه
💢عمل
«ابو عمرو شیبانی» یک روز امام صادق علیه السلام را دید که در دستش بیلی بود و پیراهنی ضخیم بر تن داشت و در #بوستان خود کار میکرد و عرق از پشت او سرازیر بود.
ابوعمرو گفت:
«فدایت شوم ؛ #اجازه بدهید من به جای شما کار کنم.»
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«من دوست دارم که مرد، برای تأمین معیشت خود، در #گرمای آفتاب اذیّت شود.»
📚میزان الحکمه ، ج ۱، ص ۳۵۱
💢آیت الله بهجت:
سعد وقاص، پدر عمر سعد ـ قاتل امام حسین(ع) ـ با اینکه از اصحاب شورا بود و با علی(ع) #بیعت نکرد و از معاویه هم مهمتر بود، وقتی به معاویه رسید،
گفت: «أَلسَّلامُ عَلَیکَ أَیُّهَا المَلِک!؛ درود بر تو ای پادشاه!».
#معاویه به او اعتراض کرد که چرا «امیرالمؤمنین» نمیگویی؟ گفت: از این راهی که تو این منصب را بهدست آوردی، اگر به من میدادند، نمیپذیرفتم!١
آنچه معاویه و #یزید بالفعل داشتند، ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. اینطور نیست که آنها از جهنم آمده باشند و ما از #بهشت. به خدا پناه میبریم!
📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۸۵
💢اگر کسی حق الناسی به گردنش باشد، یا گناه کبیره ای انجام داده باشد، صرف توبه کافیست؟ به جزتوبه بایدچکارکرد؟
#پاسخ:
✅در مورد حق الناس غیر از توبه، باید جبران حق کنید. یعنی از کسی که حقی به گردنتان دارد، حلالیت بگیرید یا حقش را جبران کنید. حق الناس می تواند شرعی و مالی باشد و می تواند معنوی واخلاقی باشد.
🔷حق الناس اخلاقی جائی ست که حق معنوی از کسی را ضایع کرده باشید. مثلا آبروی ایشان با غیبت یا تهمت ضایع شده باشد، یا با رفتارتان او را رنجانده باشید و امثال اینها. در این مورداگر می توانید بدون اینکه به گناهتان اعتراف کنید حلالیت بطلبید، که بسیار خوبست. در غیر اینصورت برای جبران حقش، اعمال صالح انجام داده و به ایشان هدیه کنید. برایش دعا کرده و طلب خیر و استغفار کنید.
👈 سعی کنید هر عمل صالحی که انجام می دهید ایشان را هم در آن شریک کنید. با این کار چیزی از ثواب خود شما کم نمی شود و به همان اندازه به ایشان هم عطا می شود. با این کارها حقی که به گردن شما دارند، کم کم جبران شده و حق الناس برطرف می شود.
💢💢آیا شیطان در برزخ هم وجود دارد؟
#پاسخ:
اگر منظور از وجود شيطان در برزخ اين باشد که: آيا اکنون شيطان براي کساني که در جهان برزخ هستند، وسوسه گري و اغواگري دارد يا خير؟
با ورود #انسان به جهان برزخ، پرونده عمل انسان بسته شد مگر تا #قيامت الصالحات و صدقات جاريه يا ايجاد سنت هاي حسنه يا سیئه اي که آثاراش تا قيامت باقي است، لذا شيطان نسبت به اين افراد، اضلال و گمراهي ندارد. هم چنين است در #جهان آخرت.
ضمن این که شیطان تنها در عالم که دار #تکلیف است (دنیا) دست به وسوسه می زند تا آدمی را از عمل به آن باز دارد ودر برزخ چون جای تکلیف نیست #وسوسه هم آنجا وجود ندارد.
اگر مراد این است که آيا #شيطان در عالم برزخ و آخرت راه پيدا مي کند يا به بيان ديگر آيا #شيطان مانند ساير انسان ها داراي مرحله برزخ و قيامت هستند؟
در #پاسخ بايد گفت: در مورد آخرت حتما شيطان وجود دارد، زيرا شيطان بايد در صحنه محشر محاکمه و مورد #محاسبه قرار بگيرد.
اما در مورد اين که آيا #شيطان داراي برزخ هم هست يا نه؟ بايد گفت: تا آنجا که جستجو شد، نصوص ديني در اين باره ساکت هستند و ما نيز اصلاع چنداني از ورود #شيطان به جهان برزخ نداريم.
تقصیر من است که کم می آیی
وقتی که شوم اسیر غم می آیی
اینجمعـه و جمعههای دیگر حرف است
آدم بشوم شنبه هم می آیی ...
اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم ...
#سلام_امام_مهربانم
💢پیشنهاد رشوه به امام علی علیه السلام
✅امام علی(ع) در میان اهالی کوفه نقل کردند:
یک شب، شخصی دَرِ خانه ام آمد که در دستش ظرف حلوایی لذیذ بود. با دیدن آن ظرف چنان مشمئز شدم که گویی از آب #دهان مار تهیه شده بود.
به او گفتم:
#زکات و صدقه بر ما خاندان حرام است!
گفت:
این حلوا نه #زکات است و نه صدقه! بلکه #هدیه است.
گفتم:
#مادرت بر تو بگرید! آیا از طریق دین خدا وارد شده ای تا مرا بفریبی؟ دیوانه شده ای یا #هذیان میگویی؟!
سوگند به خدا که اگر همه کائنات را به من دهند تا یک پوست جو از دهان مورچه ای بیرون بکشم، هرگز نخواهم کرد. دنیای شما نزد من از برگ جویده شده ای در دهان یک #ملخ پست تر است.
📚نهج البلاغة ، خطبة ۲۲۴
✅ از خـــــــــــــدا پرسید:
«خــــوشبختی را کـجا میتــوان یافــــت؟»
🍃خــــــــداوند فرمود؛
«آن را در خــــواستههایت جستجو کن و از من بخـــواه تا به تو بدهم.»
✅ با خــــــــــود فکر کرد و فکر کرد:
«اگــــر خــــــانهای بـزرگ داشتــــم بیگمـــــــان خوشبخت بــــودم.»
#خــــــــــداوند_بــه_او_داد...
✅ «اگـر پــــــول فراوان داشتم یقیناً خوشبختترین مردم بـــــودم.»
#خــــــــداوند_بـه_او_داد.
🍃 اگــــــــر... اگــــــــــر... واگـــــــر...
#اینـک_همه_چیــــز_داشت_اما_هنوز_خوشبخت_نبود...
🍃 از خـــداوند پرسید:
«حالا همه چیــــز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم.»
✅ خـــــــــــداوند فرمــود؛
«باز هــــــــــم بخـــــواه.»
🍃گفت: «چه بخــــواهم؟ هرآنچه را که هســـت دارم.»
🍃 خــــــــــــداوند فرمود؛
«بخواه که دوست بداری، بخواه که دیگران را کمک کنی، بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی.»
🍃او دوســـــــت داشت
وکمــک کـــــــــرد
و در کمـــــــال تعجب دید لبخندی را که بر لبها مینشیند
و نـــــگاههای ســــــــرشار از سپـــــاس، به او لـــــذت میبخشد.
✅ رو به آسمان کرد و گفت: «خــــــــــــدایا خوشبـــختی اینجــــاست؛ در نــــگاه و لبخنــــد دیـــــگران.»
💠 روضه های فاطمیه
5-آخرین اذان بلال برای حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شیخ صدوق رحمه اللَّه در من لا یحضره الفقیه روایت کرده است:
وقتی پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رحلت نمود بلال از گفتن اذان خودداری کرد، و گفت: من بعد از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای احدی اذان نخواهم گفت.
روزی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: دوست دارم صدای اذان موذن پدرم را بشنوم. و چون این سخن به گوش بلال رسید، مشغول گفتن اذان شد. هنگامی که بلال دو مرتبه گفت: اللَّه اکبر، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به یاد روزگار پدرش رسول خدا افتاد و نتوانست از گریه خودداری نماید. و زمانی که بلال گفت: اشهد ان محمّدا رسول اللَّه، فاطمه علیها السّلام صیحه ای زد و با صورت خود سقوط و غش کرد!! مردم به بلال گفتند: از گفتن اذان خودداری کن! زیرا فاطمه (سلام الله علیها) دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رحلت کرد. مردم فکر کردند که فاطمه (سلام الله علیها) از دار دنیا رفته است! بلال اذان را تمام نکرده قطع نمود. پس از آنکه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به هوش آمد به بلال گفت: اذان را تمام کن. ولی بلال نپذیرفت و به آن حضرت گفت: ای برترین زنان! من از اینکه هر گاه صدای اذان مرا می شنوی و این همه ناراحت می شوی می ترسم. لذا حضرت فاطمه علیها السّلام وی را معاف نمود.
رُوِیَ اَنَّهُ لَمَّا قُبِضَ النَّبِیُّ ص امْتَنَعَ بِلَالٌ مِنَ الْاَذَانِ قَالَ لَا اُوَذِّنُ لِاَحَدٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّ فَاطِمَهَ ع قَالَتْ ذَاتَ یَوْمٍ إِنِّی اَشْتَهِی اَنْ اَسْمَعَ صَوْتَ مُوَذِّنِ اَبِی ع بِالْاَذَانِ فَبَلَغَ ذَلِکَ بِلَالًا فَاَخَذَ فِی الْاَذَانِ فَلَمَّا قَالَ اللَّهُ اَکْبَرُ اللَّهُ اَکْبَرُ ذَکَرَتْ اَبَاهَا وَ اَیَّامَهُ فَلَمْ تَتَمَالَکْ مِنَ الْبُکَاءِ فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی قَوْلِهِ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ شَهَقَتْ فَاطِمَهُ ع وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِیَ عَلَیْهَا فَقَالَ النَّاسُ لِبِلَالٍ اَمْسِکْ یَا بِلَالُ فَقَدْ فَارَقَتِ ابْنَهُ رَسُولِ اللَّهِ ص الدُّنْیَا وَ ظَنُّوا اَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ اَذَانَهُ وَ لَمْ یُتِمَّهُ فَاَفَاقَتْ فَاطِمَهُ ع وَ سَاَلَتْهُ اَنْ یُتِمَّ الْاَذَانَ فَلَمْ یَفْعَلْ وَ قَالَ لَهَا یَا سَیِّدَهَ النِّسْوَانِ إِنِّی اَخْشَی عَلَیْکِ مِمَّا تُنْزِلِینَهُ بِنَفْسِکِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِی بِالْاَذَانِ فَاَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِکَ . من لا یحضره الفقیه، ج ۳ ص ۱۳۷- روضه الواعظین، ص ۱۸۱٫
میگم قبول داری قبلاکه گرگ بودی ؟ واقعا ترسناک بودی…
منظورم چند سال پیشته…
شایدم الانم گرگ باشیا…ولی گرگتو به یه درخت بستی و نمیذاری تو و کسیو بدره !
شایدم بعضی وقتا گرگت بهت حمله کنه اما داری تلاش میکنی گرگتو اولا به یه درخت ببندی و دوما رامش کنی…
میگم قبول داری این گرگ شهوت رو اگه یه لحظه رهاش کنی همه چیو جر میده ؟ قبول داری تا زمانی که خودت گرگ باشی …گرگ باهات کاری نداره…اما وقتی میخوای گرگ نباشی تازه گرگ زوزه کشیدناش شروع میشه ؟
تو داشتی با گرگت زندگی میکردی…حالیت نبود…داشتی بزرگش میکردی و زیر دستای خودت هر شب بهش غذا میدادی…این تو بودی که بزرگش کردی …یادته ؟
این تو بودی که بهش آب و غذا میدادی…بخاطر همین بود که گرگت قدرت داشت و از یه جایی به بعد اراده نداشتی بهش بگی نه !
گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مىشود انسان پاک
هرکه با گرگش مدارا مىکند
خلق و خوى گرگ پیدا مىکند
هرکه از گرگش خورد دائم شکست
گرچه انسان مىنماید، گرگ هست
در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گرکه باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم یکدگر را مىدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مىکنند
این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب
راستی حال گرگت چطوره..آخرین بار کی بهش غذا دادی…هوم ؟
در جوانى جان گرگت را بگیرواى اگر این گرگ گردد با تو پیر
هر چقدر سنت میره بالا گرگت قوی تر میشه…مگر اینکه ببندیش به یه درخت و بهش آب و غذا ندی…ولی تازه اول ماجراست…گرگت شروع میکنه به وسوسه…
میشی مثل بیمارای روانی..به محض اینکه آتیش میبینی میشی مثل پنبه آغشته به الکل…یهو گر میگیری و تموم وجودت میلرزه…اما این بهائی هستش که باید بپردازی…تو خودت بودی که این گرگ رو بزرگ کردی…و الانم میخوای از بینش ببری… این بهاء داره…مگه نه ؟
هرکه گرگش را دراندازد به خاک رفته رفته مىشود انسان پاک
اینکه بعضی وقتا وسوسه میشی…حریص میشی…افسردگی میگیری…اضطراب میگیری…نا امید میشی… همه اینا بهائی هستش که باید بپردازی تا این گرگ بمیره !
وگرنه گرگت دوباره قدرت میگیره…ولی تو نباید بذاری این اتفاق بیوفته…
هرکه با گرگش مدارا مىکند
خلق و خوى گرگ پیدا مىکند
باید بهاء پاکی رو بپرداری…باید بخوای که گرگت رو بکشی..
اما چجوری ؟
تو باید به گرگت غذا ندی !
(ندیدن فیلم پورن… کنترل نگاه… پوشش دادن حفره ها…ترک خودارضایی… بیکار نباشی… خوندن مطالب کانال )
وقتی همه این کارهارو میکنی کم کم قدرت رو از گرگ میگیری و این تو هستی که مدیریتش میکنی…نه اون !
شاید این گرگ تا آخر عمرت زنده باشه…چون امتحان الهی توئه…اما حداقل کاری که میتونی بکنی اینه که :تو مدیریتش کنی نه اون تو رو ! بهش غذا ندهههه! پر روش نکن !!!
روز پیرى گرکه باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
نباید بذاری این گرگ روحتو ازت بگیره …نباید بذاری آیندتو خراب کنه…نباید بذاری باعث این بشه که عاقبت به خیر نشی…نباید بذاری باعث بشه پنج سال بعدتو نبینی !
این گرگ دوست داره تورو نا امید کنه…دوست داره تو ازدواج نکنی و براش برنامه ریزی نکنی…دوست داره تو هیچ هدفی نداشته باشی…این گرگ دوست داره تو هیچ تلاشی نکنی…
این گرگ دوست داره از طریق نجواهای درونی وسوست کنه تا بازم بهش غذا بدی و قدرتش بدی !
لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
ببین ؟در حال جنگیدن با گرگت باشی و شکست بخوری خیلی بهتر از اینه که هر چی گرگت گفت بگی چشم و چند سال بعد خودتو نبینی !
تو زمانی برای خودت و دیگران میتونی مفید باشی که مبارزه با این گرگ رو شروع کنی…شروع کن …
شروع کن …مهم اینه شروع کنی ! مهم اینه کم نیاری…نتیجه مهم نیست ! خدا از ما نتیجه نمیخواد ! خدا از ما نهایت تلاش و پشتکارو میخواد…درسته نتیجه مهمه اما ما نباید نتیجه گرا باشیم…وگرنه نا امید میشیم !
برای رسیدن به لذت برتر…باید دور یه سری لذت سطحی رو خط بکشی… لذت های سطحی و زودگذر دقیقا همون چیزیه که این گرگ ازت مدام میخواد !
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
تو با آب شور سیراب نمیشی…اگه قرار بود آدما اینجوری سیراب بشن هیچوقت بازیگرای پورن انقدر فیلم بازی نمیکردن…اما میبینی که همشون حرص میزنن ! و سیراب نمیشن
میدونی چرا ؟ چون گرگشون بزرگ و گنده شده… دیگه سخته کنترل یه همچین گرگی !
اینک
ه مردم یکدگر را مىدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
سعی کن پولاتو خرج شهوت نکنی…باشه؟
چراش مشخصه…چون گرگت بزرگ میشه!
تو با آب شیرین سیراب میشی …نه با آب شور…
راهو کج نرو …پولاتو الکی هدر نده !
تو با زحمت اینارو به دست میاری ! خرج شهوت نکن !!! برای شهوتت خرج نکن !
برای بزرگ کردن این گرگ بی شرف اسکناس خرج نکن!!!به جاش پولاتو صرف پس انداز و سرمایه گذاری رو خودت کن !
پولاتو بی برکت نکن!
هرکه از گرگش خورد دائم شکست
گرچه انسان مىنماید، گرگ هست
خودتو درست کن…
به گرگت غذا نده…
برای ازدواجت برنامه داشته باش…
از صفر تا صد خودتو بساز…و گرگتو شکست بده…
توبایدگرگتو مهار کنی تا مانع رشد و پیشرفتت نشه و روحتو به لجن نکشونه!!!
من از گرگ شهوت حرف زدم…ممکنه گرگ یکی حسادت یا غرور یا تکبر…یا خودنمایی یا تنبلی..وسواس…پرخاشگری…خشم… باشه…
خودت بگو…
کدوم گرگ در تو خیلی فعاله
پایان بحث
💢آیا اعتراف و یا بازگو کردن #گناهان نزد دیگران اشکال دارد؟
#پاسخ:
✅از نظر اسلام #انسان اجازه ندارد گناهان (کوچک یا بزرگ) خود را در مقابل دیگران بازگو کند و اسرار خود را فاش نماید. چون اولا: آبروی و ارزش انسان ها آنقدر زیاد است که #اعتراف به گناه تنها باید در پیش گاه پروردگار متعال آنهم به جهت #توبه و درخواست بخشش باشد.
انسان با اعتراف به گناه نزد خداوند کسب ارزش و آبرو می کند. و این ویژگی مخصوص #خداوند است اما غیر خداوند هر چند رازدار باشد توانایی برگشت دادن ارزش و آبروی از دست رفته انسان (در اثر اعتراف نزد آنان) را ندارند تا چه رسد به زیاد نمودن آن. ثانیا: از نظر اسلام و براساس بینش #توحیدی تنها موثر حقیقی در جهان هستی خداوند است، غیر خداوند بدون اذن و اجازه خداوند، نمی توانند تأثیری داشته باشند و در منابع دینی اسلام به شخص یا شخصیتی مقام بخشش گناهان داده نشده است.
در این رابطه توجه به چند نکته حائز اهمیت است:
۱-اعتراف در مقابل بنده ی خدا گناه نیست مگر آنکه سبب تحقیر و ذلت فرد گردد، مثلا انسانی مرتکب گناهی شده است به اشتباه خود پی برده است و به این اشتباه خود در نزد دیگران اعتراف می کند.
۲-حقوق در منظر تربیت دینی بر دو قسم است: ۱-یا حق الله است ۲-یا حق الناس، این قضایا هم حق الله است در صورتی که حقوق بندگان در آن دخیل نباشد در این صورت رضایت صاحب حق باید در نظر گرفته شود.
۳-اینکه خداوند سبحان به یک طریقی می خواهد انسان را رها نکند و با او در ارتباط باشد و بنده اش به این نتیجه برسد که همه چیزش خداست.
۴-اینکه این کار یک سری آثار پسندیده دارد و یک سری آثار غیر پسندیده.
آثار پسندیده آن این است که انسان به خطای خودش اعتراف می کند و از دیگران کمک میگیرد ودر صد جبران و رضایت بر می آید البته به شرط آنکه آن بنده که در نزد او اعتراف به خطا می کنیم راز دار باشد و راهنمائی خوب، آثار غیر پسندیده آن این است که در آینده ممکن است برای معترف در دسر ساز باشد واینکه بهترین راز دار خدا است و فقط حرف دلت را با او مطرح نما که ستار العیوب و بینا به حال بندگانش است.
۵-اعتراف کردن به گناهان در نزد بنده خدا روشی است مرسوم در بین کنیسه ها و این روش صحیحی نیست.
البته اعتراف به گناه در واقع نوعی پشیمانی است و پشیمانی از گناه توبه است وبه فرموده امام باقر (ع) پشیمانی خود توبه است وشخص ممکن است با اقرار به کار خود ندامت خود رانشان بدهد. و حرفش را میخواهد برای کسی بگوید که او را سرزنش نکند ودر واقع او را در راه رسیدن به هدفش یاری نماید.
📚خصال ترجمه مدرس گیلانی ج۱ص / ۱۴
محبان:
🌸احکام🌸
📥 سوال:
شخصی از وطن به مقصد شهری مسافرت می کند که تا اول آن شهر مسافت شرعی نیست لکن تا نقطهای که مقصود اوست مسافت شرعی می باشد، آیا برای محاسبه مسافت شرعی اول شهر ملاک است یا نقطهای که مقصود فرد می باشد؟
📤 پاسخ:
✍ آیت الله خامنهای:
اگر برای نقطه خاصی سفر نکرده بلکه مقصود او خود شهر است، اول شهر ملاک است اما اگر نقطه خاصی مد نظر است، مثلاً دوستی او را به منزل یا باغی که در داخل همان شهر است دعوت کرده، در محاسبه مسافت، همان نقطه باید در نظر گرفته شود.
✍ آیت الله مکارم:
ملاک در مسافت شرعی، آخرین خانه های شهر مبدأ تا اولین خانه های شهر مقصد می باشد.
✍ آیت الله سیستانی:
ملاک مقصد نهایی در سفر است.
✍ آیت الله شبیری زنجانی:
در فرض سوال که مقصد خود شهر نیست، باید مسافت تا منزل محاسبه شود نه خود شهر.
✍ آیت الله فاضل:
معیار و ملاک در مسافت شرعی فاصله بین دو شهر است یعنی اگر از آخرین خانه های شهر مبداء تا اولین خانه های شهر مقصد به مقدار مسافت شرعی نشود هرچند در داخل شهر مقصد تا نقطه ای که مقصود او است به مقدار مسافت شرعی برود حکم مسافر را ندارد و نمازش تمام است.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
شب آخر ماه #ربیع_الاول و دو بیت شعر زیر 👇
دلاتونو غرق تبرّا کنید
لعن به دشمنای مولا کنید
یه جور باید تولّا رو نشون داد
صلوات بلندی اهدا کنید
#شاعرمحمد_مبشری
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم
💠 روضه های فاطمیه
6-غصب فدک در کلام حضرت خضر نبی (علیه السلام)
درکتاب نزهه الکلام به نقل از ابن عباس آمده است: روزی به خانه ابوبکر رفتم عمر بن خطاب و چند نفر دیگر آنجا بودند. ناگاه پیرمردی وارد شد و سلام کرد. جوابش دادیم. ابوبکر گفت: ای پیرمرد بنشین. پیرمرد تکیه بر عصا نمود و گفت: من قصد حج دارم و مرا همسایه ای است که به من گفت: تو به حج می روی پس پیغام مرا به خلیفه رسول خدا برسان. گفت: بگو من زنی ضعیفه ام و مرا پدری بود که یاری ام می داد. پس پدرم وفات یافت و مزرعه ای برای من گذاشت که وجه معاش من و فرزندانم از آن بود. امیر آن شهر مزرعه را از من گرفت و یکی از عمال خود را بر آن گماشت تا درآمد آن را بگیرد و به او برساند و از آن هیچ به من و فرزندانم نمی دهد.
ابوبکر گفت: کراهت باد آن غاصب فاجر را. عمر گفت: ای خلیفه رسول خدا! کسی را بفرست تا آن ظالم فاجر را به سزای خود برساند.
ابن عباس گوید: پس دیدم که پیرمرد بازگشت و گفت:نعوذبالله من حقد الله فمن اظلم ممن یظلم بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم).
"پناه می برم به خدا از دشمنی و عداوت خدا.چه کسی از ظلم کننده بر دختر رسول خدا ظالم تر و فاجر تر است؟" و از آن خانه بیرون رفت
ابوبکر گفت: او را برگردانید و کسی را دنبال او فرستاد. اما پیرمرد را ندیدند.
ابن عباس گفت: خدمت امیر المومنین علیه السلام رسیدم. حضرت از این داستان پرسید و سپس فرمود: او خضر پیامبر بود.
حدیقه الشیعه ج۱ص۳۲۶به نقل از نزهه الکرام ج۱ص۲۳۲
💠 روضه های فاطمیه
7-حضرت زهرا (سلام الله علیها)-مقتل-جسارت های عمر در اسناد شیعه و سنی
آیا عمر بن الخطاب ، به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کرده است ؟
پاسخ :
این که عمر بن الخطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کرده است ، از قطعیات تاریخ است .
روایاتی که در رابطه با هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره در کتب اهل سنت آمده به چند دسته می شود تقسیم کرد .
تهدید به سوزاندن خانه:
ذکرالطبری: باسناده عن زیاد بن کلیب قال: اتی عمر بن الخطاب منزل علیّ و فیه طلحه والزبیر و رجال من المهاجرین فقال: واللّه لاحرقنّ علیکم او لتخرجنّ إلی البیعه، فخرج علیه الزبیر مصلتاً بالسیف فعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فاخذوه.
عمر به منزل علی (علیه السلام) آمد در حالی که طلحه و زبیر و مردانی ار مهاجرین آنجا بودند. پس عمر گفت: به خدا قسم که خانه را بر سرتان به آتش می کشانم مگر اینکه برای بیعت خارج شوید. پس زبیر با شمشیر کشیده خارج شد پس زمین خورد و شمشیرش افتاد و ایشان وی را گرفتند.
تاریخ الطبری: ۲/۴۴۳٫
وابن ابی الحدید: عن سلمه بن عبد الرحمان قال: فجاء عمر الیهم فقال: «والذی نفسی بیده لتخرجنّ إلی البیعه او لاحرقنّ البیت علیکم .
پس عمر به سوی ایشان (متحصنین) رفت و گفت: قسم به کسی که جانم در دست اوست یا برای بیعت از این خانه خارجتان می کنم یا خانه را بر سرتان به آتش می کشانم.
شرح نهج البلاغه: ۱/۱۶۴ (۲/۴۵)
آرامش یعنی
قایق زندگیت را
دست کسی بسپاری که
صاحب ساحل آرامش است
الابذکرالله تطمئن القلوب
امشب
قشنگترین آرامش نصیبتان باد
🌺شبتون خوش🌙
🌸زندگیتون آرام
💢آیا حضرت فاطمه (س) بعد از ظهور امام زمان (عج) #رجعت خواهند کرد؟
#پاسخ:
✅حدیثی در منابع روایی وجود دارد که حکایت از #رجعت حضرت زهرا (س) بعد از ظهور امام زمان (عج) دارد. داستان رجعت آن حضرت در ضمن روایتی طولانی که در پرسش مفضل از امام صادق (ع) مطرح شده، آمده است:
مفضل می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم: آقا، آیا پیامبر (ص) و على (ع) با قائم (عج) خواهند بود؟
فرمود: آرى، و الله پیامبر و على (ع) ناگزیر می باید قدم روى زمین بگذارند.... اى مفضل! گویا مى بینم که ما ائمه آن موقع جلوی پیامبر جمع شده و به آن حضرت #شکایت مى کنیم که امت بعد از وى چه به روز ما آوردند، و مى گوییم امت، ما را تکذیب کردند؛ بى اعتنایى، نفرین، لعنت و تهدید به #قتل نمودند، حاکمان ستمگر آنها ما را از وطن بیرون آورده به پایتخت خود بردند و جمعى از ما را با سم و حبس کشتند. در این وقت پیغمبر سخت #گریه می کند و می فرماید اى فرزندان من! هر چه به شما رسید بیشتر به #جد شما رسید.
آن گاه فاطمۀ زهرا (س) مى آید و از ظلم هایی که در حق او همسرش شده و غصب فدک، #ملک خود توسط آنها، و رفتن به میان مهاجرین و انصار و ایراد خطبه اش در خصوص غصب فدک، شکایت می کند. سپس نقل می کند که چگونه جمعى امیر المؤمنین (ع) را از خانه خود براى #بیعت گرفتن در سقیفه بنى ساعده بردند،... .
بنابر این، طبق این روایت که مفضل از امام صادق (ع) نقل می کند، حضرت فاطمه (س) نیز جزو #رجعت کنندگان خواهند بود.
📚بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷
بسم الله الرحمن الرحیم
سجاده نماز شب امشب رو با نام مبارک حضرت علی اصغر(ع)پهن میکنیم و ثواب نماز شب امشب رو به محضر مبارک ایشان هدیه میکنیم
از سفارشات پروردگار به حضرت موسی این گونه است که خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد که:
در تاریکی شب بلند شو و قبرت را باغی از باغ های بهشت قرار بده
درِ خانه خدا هم که دربان ندارد همیشه در خانه او باز است. هر وقت در بزنی، در باز است.
منظور از در زدن چیست؟ همین «یا اللّٰه، يا اللّٰه» گفتن شما مثل در زدن است. چی می خواهی آقا؟ هرچه می خواهی، می گویی.
دوست خوبم مطمئن باش اگه نظر کرده امام زمان نبودی الان اینجا نبودی...هر اتفاق مثبتی که میوفته بدون دعای خیر امام زمان بوده.این دو روز دنیا میگذره و فقط همین حس و حال خوب موقع سحرش میمونه که میرفتی سجده و این بین الطلوعین رو از دست نمیدادی...باور کن هیچ تایمی در طول روز این حس و حال رو نداره
نافله نماز صبح دو رکعت است که قبل از نماز صبح خوانده مىشود.وفرقی نمی کند که قبل یا بعد از اذان باشد حتی کسی که نماز شب می خواند می تواند بعد از نماز شب بخواند
یکی از نمازهایی که بزرگان اهل تفسیر خیلی سفارش کردن که ازش مراقبت کنیم نماز "صبح "است خیلی اهمیت داره که صبح با تواضع و افتاده در محضر خدا حاضری بندگیمون رو بزنیم ✅
خدا رو دوست داریم ولی اخه ما بعضی مواقع اصلا حس نماز خوندن نداریم😔
اعتقادم داریم به خدا نه اینکه نداریم ولی...🙄
.
امروز ، دوشنبه ۱۸ آذر ، اول ربیع الثانی است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
هر گاه شب را به صبح آوردی، صدقه بده تا نحوست آن روز را از تو دور کند...
#صدقه_صبح_شام
دلم برای حرم امام حسین (ع)تنگ شده ...
اگه نرفتی ارزو می کنم خیلی زود قسمتت بشه و اگه رفتی ....دیگه نیازی به توضیح نداری ...
یادته ورودی حرم از سمت بین الحرمین ؟ زمین سراشیبی داره.. پاتو که توی صحن می ذاری ...جلوتر که میری.
اذن دخول که می خونی...در ورودی رو که می بوسی...اشکت که جاری می شه
دست که روی سینه می ذاری...و بعد از یه عمر حسرت دیدن شش گوشه با بغضی به وسعت سالهای انتظار می گی السلام علیک یا اباعبد الله ..
دستام خالیه ... 😔
شرمندتم از اینکه با با رو سیاهی اومدم حسییین 😭😭
دستام خالیه ..
بیچاره ام ..
آواره ام ..
پیِ نگاهی اومدم حسییین 😭
سلام بر تو ای دروازه ارتباط با خدا که جز از درگاه تو به ساحت او راهی نیست!
و سلام بر تو ای حکمفرمای دین، که نیکان و بدان را سزا خواهی داد...