فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹پنجشنبه است یادی كنیم
🕯از مسافرانی که روزی
🌹در کنارمان بودند و اكنون
🕯فقط یاد و خاطرشان در
🌹دلمان باقیست با دعای خیر
🕯روحشان را شاد کنیم
🙏خدا تمام رفتگان شما عزیزان را بیامرزد
. 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کیک_ماست_و_مارمالادی😍😋
3 عدد تخم مرغ
2 پیمانه شکر
1.5 پیمانه روغن مایع
2 پیمانه ماست
4 پیمانه آرد سمولینا نرم(لوازم قنادی ها دارند)
2 ق م سر پر. بیکینگ پودر
کمی وانیل
👈برای تزیین
مارمالاد زردآلو ((هر مارمالادی میتونید جایگزین کنید))
خلال پسته
، تخم مرغ، روغن مایع ، شکر و ماست را در ظرفی بریزید و خوب همه را هم زده و مخلوط کنید. آرد سمولینا ، بکینگ پودر و وانیل را اضافه کرده و خوب هم بزنید تا مایه کیک صاف و یکدست شود.
قالب کیک را چرب و آردپاشی کرده و مایه کیک را در قالب بریزید و قالب را چند بار اروم روی کانتر بزنید تا هوای اضافی مایه کیک خارج شود و در فر از قبل گرم شده با دمای 175 درجه به مدت 25 دقیقه تا بپزید. بعد از پخت کیک بزارید کیک سرد شود و سپس
با مربای زردآلو و خلال پسته تزئین کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...
🟢 فیلمی که می بینید مربوط به مراسم ترحیم همسر حاج حسن خلج است. این مراسم که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ با حضور جمع زیادی از محبین اهل بیت (علیهمالسلام) و مداحی اکثر مداحان شاخص کشور در مهدیه تهران برگزار شد از ماندگارترین جلسات روضه سال های اخیر است.
🔹 در میانه این مراسم حاج سعید حدادیان با دعوت از حاج حسن خلج از وی خواست دقایقی برای حضار روضه بخواند.
🔸حاج حسن خلج با حضور در کنار منبر یکی از به یادماندنی ترین روضه هایش را خواند که هنوز پس از سال ها در خاطر هیئتی ها مانده است.
🔹دقایقی از این مراسم را به مناسبت #ایام_فاطمیه بشنوید.
#فاطمیه بر #امام_زمان تسلیت باد 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی از توقیف پیکر شهدا توسط صهیونیستها
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
..
فقط پنج دقیقه وقت داشتن😭😭
این کلیپ هم برای یکی از مدارس تو روستا های نیشابور هست که شهید نداشتن فقط شهیدگمنام قرار بوده از جاده کنار مدرسه گذر کنه خود معلمین این کلیپ رو ساختن واقعا زیباس
#تشییع_شهدای_گمنام
#جان_فدا ی #امام_زمان
کانال عشاق الحسین_۲۰۲۲_۱۲_۱۶_۰۶_۵۰_۱۶_۳۵۲.mp3
9.21M
🌺#سلام_امام_زمانم_عج
«صبحم» شروع می شود آقا به نامتان
«روزی من» همه جـا «ذکـر نـامتـان»
صبح علی الطلوع «سَلامٌ عَلی یابن الحسن»
مـن دلخـوشـم بـه «جـواب سلامتـان» ...!!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
مقام معظم رهبری: (در قضایای 9 دی)، دستهاى دشمن و تبلیغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دینى عقب بنشاند، بلکه روز به روز این احساسات تندتر و این معرفت (نسبت به امام حسین) عمیق تر شده است.
❄️🌨☃☃🌨❄️
یـــــارحــــمــــانــــــ...
#رمانِ_من_مسلمانم...
#قسمت_دهم:
💗💗💗💗💗
چند دقیقه ای هیچ صدایی از پایین نیومد و منم فقط اشک میریختم تا اینکه چندتا تقه به در اتاقم زده شد...
فکر میکردم مامان باشه...اشکام رو پاک کردم و منتظر شدم بیاد تو...
اما در کمال تعجب هیچ کس وارد اتاق نشد...
دوباره چند تقه به در زده شد که منو وادار کرد با صدایی گرفته جواب بدم:
_yes?!(بله؟!)
+Elina...it's me...open the door...(الینا...منم...در رو باز کن...)
وااای نه...خدا نه...باورم نمیشه...
رایان بود...به گوشام شک داشتم...ولی نمیتونستم انکار کنم...صدای گرم رایان بود که از من خواست در اتاق رو باز کنم...
ناچار از جام بلند میشم و میرم جلو در...
یه نفس عمیق میکشم و در رو باز میکنم...
تازه متوجه تیپش میشم...مثل همیشه...اسپرت...
سرمو کمی میارم بالا و به چشماش نگاه میکنم...
به راحتی میشه نگرانی تو چشماش رو دید...
برا یک لحظه آرزو میکنم کاش مسلمون نبودم و میتونستم برم تو بغلش زار زار گریه کنم ولی حیف که دینم این اجازه رو بهم نمیده...
انگار خودش خواسته ی قلبمو از تو نگام میخونه که یه قدم میاد و جلو و تا میاد بغلم کنه من میرم عقب...
متعجب به من خیره میشه و من سرمو میندازم پایین...واقعا بیشتر از این طاقت ندارم تو چشمای خاکستریش خیره شم...
با یه لحن متعجب و شاید کمی عصبانی میگه:
+الینا اینجا چه خبره؟تو چت شده؟چرا چند روزه از همه ما فاصله میگیری؟نکنه مرضی چیزی داری هان؟
سرم پایینه و دارم با انکشتای دستم بازی میکنم که میگه:
+منو نگاه کن دارم باهات حرف میزنم...
اه لعنتی...کاش میفهمید طاقت ندارم نگاش کنم...طاقت ندارم خیره بشم تو چشماش...
به ناچار کمی سرمو میارم بالا که اونم ملایم تر ادامه میده:
+الینا؟بابات چی میگه؟تو کجا قراره بری؟
آروم زمزمه میکنم:
_نمیدونم...رایان...من هیچ جا رو ندارم...
گریم شدت میگیره:
_رایان...من که کار بدی نکردم...آخه چرا بابا اینطور میکنه؟...رایان...
انکار متوجه حال خرابم میشه که دوباره میاد جلو که ارومم کنه...میخواد بازوهامو بگیره که یک قدم میرم عقب و دستمو میارم بالاو میگم:
_don't touch me...(به من دست نزن)
+Elina...
میپرم وسط حرفشو توضیح میدم:
_I'm a muslem...(من مسلمانم...)
چندثانیه هیچی نمیگه و بعد ناباور سری تکون میده و زیرلب انگار که با خودش حرف بزنه میگه:
+no...no...you're laying... Yo...you...(نه...نه...تو دروغ میگی...تـــُ...تو...)
بعد بلند تر از قبل خطاب به من میگه:
+kidding me?(شوخی میکنی؟)
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
*بسته خیرات هدیه به اموات*
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
✨ *بسم الله الرحمن الرحیم* ✨
*ختم روز پنج شنبه شامل :*
🌟 *1 سوره حمد*
🌟 *3 سوره توحید*
🌟 *1سوره قدر*
🌟 *1 آیة الکرسی*
🌟 *1 زیارت اهل قبور*
-----------------------------------------------------
*این ختم را هدیه میکنیم به انبیا ؛ اولیا ؛ اوصیا ؛ شهدای اسلام و اموات و بخصوص اموات عزیزانی که در این گروه هستند و عزیزانی که آسمانی شدند هدیه میکنیم. روحشان شاد و یادشان گرامی باد*
-----------------------------------------------------
*🤍۱-(سوره حمد)☘️*
*بسم الله الرحمن الرحيم(۱)*
*الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (۲) الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ (۳) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (۴) إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (۵) اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ (۶) صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ (۷)*
-----------------------------------------------------
*🤍۲-(سوره توحید) سه مرتبه☘️*
*بسم الله الرحمن الرحيم*
*قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (۱) اللَّهُ الصَّمَدُ (۲) لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (۳) وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُواً أَحَدٌ (۴)*
-----------------------------------------------------
*🤍۳-(سوره قدر)☘️*
*بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم*
*إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾*
-----------------------------------------------------
*🤍۴-آیت الکرسی☘️*
*بسم الله الرحمن الرحیم*
*الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إلا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وَ ما خَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض وَ لا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها و الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُهُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هم فیها خالدون.*
-----------------------------------------------------
*زیارت اهل قبور:*
*بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم*ِ
*اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یا أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مِنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ اِغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ وَحْشُرْنا فی زُمْرَهِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ علیٌّ وَلِیٌّ الله*
-----------------------------------------------------
*پنج شنبه است و ياد درگذشتگان:*
*اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ.*
-----------------------------------------------------
🤍☘️🤍☘️🤍☘️🤍☘️🤍
*تعجیلدر فرج امامزمان(عج) ۳صلوات*
☘️🤍☘️🤍☘️🤍☘️🤍☘️
----------------------------------------------------انتشار پست ثواب جاریه درپی دارد.🌺
بخش اول از قسمت دهم
سرمو به نشونه منفی تکون میدم که با خشم روشو ازم میگیره و میگه:
+احمق...احق...احمق...you are a fool...do you understand me?...damn...(تو یه نادونی...میفهی چی میگم؟...لعنتی...)
هیچی نمیگم...فقط گریه میکنم...شنیدن این حرفا از زبون رایان خیلی سخته خداااا...
پوزخندی میزنه و میگه:
+پدرت طردت کرده ها؟از خونه انداختت بیرون؟نمیدونی کجا بری نه؟چرا موقعی که مسلمون میشدی بهش فکر نکردی؟حالا کدوم گورستونی میخوای بری؟میدونی بابات پایین چی بهم گف؟بدبخت؟بابات گف اگه تا یه ساعت دیگه از این خونه رفتی که هیچ اگه نه میاد با کمربند میندازتت بیرون...حالیته؟
لگدی به چمدون پرت شده کف اتاق میزنه و ادامه میده:
+زود باش جلو پلاستو جمع کن اگه دلت کتک نمیخواد...
حس میکنم چیزی نمونده بمیرم...از دیشب تاحالا که هیچی نخوردم...اینهمه هم گریه کردم...الانم که رایان...با این حرفاش...این داد و بیداداش...
وقتی بی حرکتی من رو میبینه به سمت کمدم میره و همه لباسامو میکشه بیرون و پرت میکنه رو زمین...تازه به خودم میام...میرم جلو و جیغ میزنم:
_Ryan... Get out of here...get out of here...(رایان...برو بیرون...برو بیرون...)
با قدم های بلند و عصبی از اتاق خارج میشه..
🍃
نیم ساعت اروم اروم همونطور که گریه میکنم لباسا و وسایلامو جمع میکنم...
بعد از جمع کردن همه چی خودمم پوشیده ترین لباسمو میپوشم و لحظه آخر قبل از بیرون رفتن از اتاق گوشیمو چک میکنم...هیچ خبری از اسما و حسنا نیس...تو دلم مینالم:پس من کجا برم...
از اتاق خارج میشم و میرم تو سالن...
هیچ کس تو سالن نیس...چمدونم رو میزارم کنار در و به آشپز خونه میرم...حدس میزنم مامان اونجا باشه...
با وارد شدن به آشپزخونه میفهمم حدسم درست بوده...
مامان سرشو گذاشته بود روی میز و آروم آروم گریه میکرد...
رفتم پشت سرش و از پشت بغلش کردم و دوباره گریه کردم...
مامان سرشو بلند کرد و زل زد تو چشمام...
آروم و زیر لب زمزه کرد:
+الینا؟!
با هق هقی که شدت گرفته بود خودم رو پرت کردم تو بغلش و زار زدم:
_ماما...
مامان آروم آروم کمرم رو نوازش میکرد و ازم میخواست که آروم باشم:
+هیییس...آروم دخترم...آروم...قوی باش...تو بزرگ شدی...باید بتونی از پس خودتو زندگیت بر بیای...من با پدرت صحبت میکنم...راضیش میکنم...شک نکن...نمیزارم دور ازمون بمونی...ولی...آخه الینا مامان...این چه کاری بود کردی؟!...چرا هممونو بدبخت کردی؟...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
بخش دوم قسمت دهم
سرمو از بغلش اوردم بیرون و نالیدم:
_مامان...
اجازه توضیح بهم نداد و گفت:
+هیییس...هیچی نگو الینا...هیچ توضیحی ازت نمیخوام...
از جاش بلند شد و من رو هم وادار به بلند شدن کرد و در همون حال گفت:
+برو دخترم برو از اینی که هست سخت ترش نکن...برو مادر...رایان تو حیاط منتظرته...برو...
بعد هم من رو آروم به سمت در هل داد و خودش هم پشتشو کرد به من و رفت سمت یخچال...
میدونستم الکی در یخچال رو باز کرده و فقط میخواد من نبینم داره گریه میکنه...
آروم رفتم سمتش از پشت بوسه کوتاهی روی گونش زدم و آروم زمزمه کردم:
_goodbye mom...(خداحافظ مامان...)
بعد هم به سرعت از آشپزخونه اومدم بیرون...
🍃
وارد حیاط که شدم سرمو به اطراف چرخوندم تا رایان رو پیدا کنم که دیدم رو تاب نشسته و به آسمون خیره شده...
کمی رفتم نزدیکتر که متوجه حضورم شد و از رو تاب بلند شد...
یک قدم جلو اومد و مثل همیشه بی پروا زل زد تو چشمام...ولی من مثل همیشه به خاطر ترس از رسوایی سرمو انداختم پایین...
صداشو شنیدم که آروم پرسید:
+بریم؟!
تو دلم جواب دادم کجا؟!ولی با زبون جواب دادم:
_بریم...
اونقدر آروم بریم رو زمزمه کردم که شک داشتم شنیده یا نه...
مهم هم نبود چون اون بعدش بلافاصله چمدون من رو گرفت و راه افتاد سمت در...
🍃
از کوچه که خارج شدیم گفت:
+آدرس بده...
چی باید میگفتم؟!آدرس کجارو باید میدادم؟!
برای هزارمین بار در طول امروز تو دلم نالیدم:خدایا اسما و حسنا کجان؟!
تو فکر بودم چه غلطی کنم که یاد محیا افتادم...
آره شاید بتونم برم خونه اونا...
محیا یکی دیگه از دوستام بود...خیلی باهاش صمیمی نبودم ولی خب نسبت به دیگران با من خیلی خوب برخورد میکرد...
تصمیم گرفتم زنگی به محیا بزنم و ببینم میتونم برم خونشون یا نه...
با بدبختی و خجالت زمزمه کردم:
_رایان...میشه یه جا وایسی من به یکی زنگ بزنم؟!
پوزخندی زد و ماشین رو گوشه خیابون پارک کرد...
از ماشین پیاده شدم و با محیا تماس گرفتم...
+الو؟!
_سلام محیا...
+الینا تویی؟سلام دختر چطوری؟چه خبرا؟سرما خوردی؟صدات خیلی گرفته نشناختم...
_محیا؟چه خبرته؟یکی یکی!نه سرما نخوردم...راستش...
دوباره گلومو بغض گرفت...
دستی به گلوم کشیدم...انگار میخواستم بغضشو از بین ببرم...
صدای محیا کمی رنگ نگرانی به خودش گرفت و پرسید:
+الینا؟چی شده؟
دیگه طاقتم تموم شد...تحمل این بغض تو گلو خیلی سخته...
با گریه پرسیدم:
_محیا میشه بیام خونتون؟!
محیا که معلوم بود کلی تعجب کرده تندتند گف:
+آره عزیزم...آره...الآن آدرسو برات اس میکنم...
_ممنون...خدافظ...
+خدافظ...
بخش سوم قسمت دهم
بعد از قطع کردن گوشی رفتم سمت ماشین..
سوار شدم و بدون گفتن هیچ حرفی سرمو به صندلی تکیه دادم و چشمامو بستم...
انگار حضور رایان رو به کل فراموش کرده بودم که وقتی حرف زد کمی به خودم اومدم و صافتر رو صندلی نشستم:
+چی شد؟کجا میری بالاخره؟!
قطره اشکی از گوشه چشمم چکید...دوباره چشمامو بستم و آروم زمزمه کردم:
_وقتش شده در پیش بگیرم سفرم را...
جایی بروم تا تو نیابی اثرم را...
من میروم اینبار به جایی که بدانند...
قدر من و احساسم و چشمان ترم را...
خواست حرفی بزنه که صدای اس ام اس گوشی بلند شد...
با دیدن نام محیا فهمیدم اس ام اس،آدرسه...
گرفتمش جلو چشمای رایان و زیرلب گفتم:
_میرم اینجا...
💝💝💝💝💝💝💝
📝نویسنده👉👈اَسْما...صـــاد📝
💖💖💖💖💖💖💖
#ادامه_دارد...
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ عَلِيٍّ اَلْمُرْتَضَى...
سلام بر تو ای یادگار امیرالمومنین .
سلام بر تو و بر روزی که زمین درد کشیده را، با عدالت علوی التیام خواهی داد.
✴️ جمعه 👈 9 دی 👈 جدی 1401
👈6 جمادی الثانی 1444👈30 دسامبر 2022
🏛مناسبت های اسلامی ودینی.
🔵امور دینی و اسلامی
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خواستگاری عقد و ازدواج.
✅مسافرت.
✅خرید رفتن.
✅دیدار روسا و مسئولین.
✅خرید وسیله سواری.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅و شکار وصید و دام گذاری خوب است..
👶برای زایمان مناسب و نوزاد خوش قدم و مبارک است.ان شاءالله
🚘مسافرت خوب است.
💏مباشرت امروز:
مباشرت امروز پس از فضیلت نماز عصر هم استحباب دارد و هم برای سلامتی مفید و فرزند حاصل از آن دانشمندی مشهور خواهد شد .ان شاءلله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓امروز قمر در برج حمل و برای امور زیر مناسب است:
✳️ارسال کالاهای تجاری.
✳️خرید لوازم و ضروریات.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️ آغاز به کارو شغل.
✳️ختنه نوزاد.
✳️مسافرت.
✳️شکار و صید و دام گذاری.
✳️و دیدار با مسولین نیک است.
📛ولی شروع بنایی خوب نیست.
💑 انعقاد نطفه و مباشرت:
امشب:برای #مباشرت در جمعه شب (شب شنبه )،برای سلامتی بدن خوب است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) ، باعث بلای ناگهانی می شود.
💉حجامت.
خون دادن فصد و زالو انداختن...
#خون_دادن یا حجامت ،موجب رعشه اعضا می شود.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
با این دعا روز خود را شروع کنید
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ*✨
*_*_*_*_*_*_*_*_*_*
#سؤال‼️🧐
ثواب کدام قسمت #نماز_شب ازهمه بیشتراست؟🤔
جواب✅
🔆🔻باتوجه براینکه درصورت ضیق وقت می فرماینداز#هشت رکعت اول نافله #شب صرف نظرکنید ❗️وفقط سه رکعت آخررابخوانیدمعلوم می شود سه رکعت آخراز #ثواب بیشتری برخورداراست وهمچنین دربین سه رکعت ،رکعت آخرکه نماز #وتر نامیده می شود #ثوابش_بیشتر ازسایررکعت هاست انشاءالله موفق وازثواب کامل #نماز_شب
بهرمند شويد🙂💐.
••❥⚜︎-----------.🌕🌻 #الّلهُــــــمَّ_عَجِّــــــلْ_لِوَلِیِّکَــــــ_الْفَـــــــــرَجْ💫
👶 #فرزندپروری | پدر و مادر عزیز تشویق زیادی ممنوع!
1️⃣ تا تشویق برای کودک بیارزش نشه و اونو پرتوقع نکنه و برای هر کاری تشویق نخواد.
2️⃣ کودک رو تشویق کنید ولی نه انقدر که مغرور و خودبین بشه.
3️⃣ به کودک پاداش بدید نه رشوه؛ رشوه، باج دادنه پس نگید «اگر این کار رو بکنی من...» پاداش، بدون قرار قبلی باید باشه.
از این به بعد اینجوری باشید:
🔸 بین نوع تشویق و عمل کودک، تناسب برقرار کنید.
🔸 بدقولی نکنید.
🔸 قدردانی کنید نه ارزیابی. نگید «تو بهترین...» بگید «این کارت منو خوشحال کرد.»
#خانه و #خانواده
👶 #فرزندپروری | بذارید فرزندتون خودش انتخاب کنه
🔸 بچه با پول گم کردن یاد میگیره که چطور پول گم نکنه. مثلا با بچهتون پاساژ رفتین ۵ هزار تومن بدین دستش بستنی بخره. هی بهش نگین «پولتو بده من گم نکنی» «پولتو بده من بذارم تو قلکت برات قایم کنم...»
🔸 بچهتون وقتی رسید به بستنیفروشی دست کرد تو جیبش و دید که پولش نیست، اینجا میفهمه گم کردن یعنی چی. میفهمه...
🔸 بهش نگین «صد دفعه گفتم پولتو بذار جیبت گم نشه» اینا توهین و تحقیره. اگه توهین و تحقیرش کنین تو سن نوجوانی باهاتون لجبازی میکنه. بستنی رو نخرید، بذارید گریشو بکنه. دفعه بعد پول بهش بدید بگید بخر.
#خانه و #خانواده
صعود چهل ساله.pdf
17.85M
📚کتاب-صعود-چهل-ساله (۳۳۳).pdf
✅ مروری بر دستاوردهای چهل ساله انقلاب اسلامی براساس آمارهای بین المللی👌
#جهاد_تبیین
#روشنگری
🔶 التماس دعا
♦️ و چـه مـیکـنـد شـهـیـد...
🔹 یک تکه استخوان شهید خون آدمی را چنان به جوش میآورد و قلب انسان را چنان به تلاطم میاندازد که امواج خون در رگهای غیرت خروشان میگردند و از شاهرگ حیاتی جان نور و نیرویی به مغز انسان تزریق میکنند که موجب تعقّل ملکوتی ذهن بشر میگردد.
🔸 هندسۀ تابوت شهید چنان به افکار پراکنده آدمی نظم و انسجام میبخشد که نظام فکری میسازد و منظومهای به مرکزیت خورشید تابان ولایت سامان میدهد که هیچ آزادهای آزاد نمیگردد مگر اینکه نیت و فکر و عمل خود را در مدار و با محور این منظومه تنظیم کند.
🔹 وصیّت نامۀ شهید دلیل بی بدیل استدلالهای عالمان و سند محکم و اصیل استنادهای راویان و حقیقت در افق ایستادۀ کشف و شهود عارفان و واقعیّت ماندگار و همیشه زندۀ تجربههای کاوشگران ادوار تاریخ است که حکمت و معرفت ناب را عیار و اعتبار میبخشد.
🔸 نام جاوید شهید گرما بخش قلوب مستضعفین و سوزانندۀ غرور مستکبرین است و همچون مشعلی پر فروغ راهنمای بشریت در دود دسیسههای کفّار و غبار فتنههای منافقین است و همچون مرهمی بر دل کوخ نشینان و چون صاعقهای بر تاج کاخ نشینان است.
🔹 یاد و راه شهید پلی میزند از اعماق ازل تا اوج ابد و علم را به عمل تبدیل و انقلاب را به اسلام منتهی و جمهور را به توحید متصل میکند و همچون بیرقی بلند و بی قرار شرافت و افتخار و ولایتمداری را فریاد میزند تا همچنان بیدارگر خفتگان عصر غیبت باشد.
🔺 اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک تحت رایة ولیک المهدی(عج)
40.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناگفتههایی از فرزند شهیدی که بین نماز به حاج قاسم گل اهدا کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 آرمانِ عزیزِ طلبه ما
یکی با سنگ زد یکی با چوپ زد یکی با آهن زد😔
مجموع این ضربات باعث شهادت او شد🌷
سلسله نشستهای جهاد تبیین
🔹 حجةالإسلام منتظری - دادستان کل کشور