eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
13.6هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
سحر سیزدهم.... ✍ دوازدهمین، بزم عاشقی مان رسید...؛ دلبرم دوازده... عدد عاشقی من است.... من از چشمان دوازدهمین تجلی تو در زمین، روي ماهت را شناخته ام... و راه نور را یافته ام. ❄️دلبر دردانه من...؛ همه اعداد، در زمین تو، یک طرف... عدد زمین و آسمانت، یک طرف... ❄️چه رازی در آن ریخته ای، که هر بار به زبانم سرازیر می‌شود.. ؛ غم همه عالم را به یکباره در جانم می ریزد!!! سیزده سحر است...که آغوش گشوده ای به روی من... تا کمی درد تنهایی ام را التیام ببخشی... اما اله بی همتای من...؛ درد من...با یکی دو سحر، دوا نمی شود... من، گمشده ای دارم که آیینه تمام قد تو، در زمین است. من بدون او... راه آغوش تو را هزار بار گم کرده ام.... ❄️چاره ای نمی کنی...محبوب من؟؟ یک اذن بيگاه تو، تمام آوارگی هزار ساله او را، و تمام درد غریب سینه مرا، به یکباره درمان می کند. ❄️سیزدهمین سحر ضیافتت..... پر است از بوی نرگسین پیراهن یوسفم...که سالهاست همه اهل زمین را، به حیرت وا داشته است.... مرا.....به لمس نگاهش، اجابت کن...خداااا یا مجیب الدعوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 🌼 💫عاقبت وقت خوش 🌼 ديدار مهدی (عج) ميرسد 💫پرتو رخشنده 🌼رخسار مهدی (عج ) ميرسد 💫ميشود دنيا همه 🌼 عـدل و صفـا و يکدلی 💫وقت فيض از نعمت 🌼 بسيار مهدی (عج) ميرسد 🌼الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌼 🌼🍃
🌸امام سجاد علیه السلام : 🌸سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهى مى باشد و ازسختى ها و شدايد صحراى محشر در امان است : ✅ اوّل آن كه در كارگشائى و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد. ✅ دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتى بينديشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد يا هر سخنى را كه مى خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودى خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او مى باشد. ✅ سوّم قبل از عيب جوئى و بازگوئى عيب ديگران ، سعى كند عيب هاى خود را برطرف نمايد. 📚بحارالا نوار: ج۷۵، ص۱۴۱، ح۳ 🌸🍃
خیلی قشنگه این متن🌼🍃 زشت ترین قسمت بدن کجاست؟! زشت ترین قسمت بدن بینی بد فرم یا شکم بر آمده نیست، زشت ترین قسمت بدن ذهنی است که پر است از افکار منفی،خشم ،کینه پر است از بد بینی و بی اعتمادی، اگر ذهن آدمی زشت باشد، با هزار عمل جراحی که برای داشتن اندامی زیبا انجام میدهد، ذهن او همچنان زشت خواهد بود و او را زیبا جلوه نخواد داد. ای کاش مانند عمل زیبایی اندام کمی ذهنها را جراحی و زیبا میکردیم ذهن زیبا،زندگی را برای خود و اطرافیانش زیباتر جلوه میبخشد... 🍃🌺🌸🍃
🌸✨سه شنبه تون عالی و بینظیر 💗✨ان شاءالله امروز 🌷✨برای تک تک دوستانم 🌸✨همون روزی بشه که 💗✨آرزوشـو دارند 🌷✨پراز خیر و برکت 🌸✨پراز دلخوشی 💗✨پراز موفقیت و 🌷✨پراز محبت خدا در زندگی 🌸✨روزتون زیبا و طاعاتتون قبول 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ علی مطهری: مدافعان اختیاری هم باید در مجلس نماینده داشته باشند تا حرف آنها شنیده شود! 🔻مدافعان همجنس بازی: پس ما چی! 🔻مدافعان شرابخواری: پس ما چی! 🔻مدافعان دزدی: پس ما چی! 🔻مدافعان زنا: پس ما چی! 🔻مدافعان قتل: پس ما چی! 🔻مدافعان قاچاق: پس ما چی! 🔻مدافعان سقط جنین: پس ما چی! 🔻مدافعان موادمخدر: پس ما چی! 🔻قاتلان شهید مطهری: پس ما چی! 🔻سایر مدافعان افعال و اعمال شیطانی: پس ما چی! این همان علی مطهری است که وزیر کشور را به خاطر ساپورت پوشیدن برخی خانم‌ها به مجلس کشاند... جاهل را نمی‌بینی مگر در حالت یا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر روز یک آیه راجع به امام عصر(عج) 🔵 جزء دوازدهم 🌕 حضرت لوط آرزو دارد مانند اصحاب حضرت مهدی ارواحنا فداه باشد
🔴 حقیقت اجرنا من النار یا مجیر 🔥اجرنا من النار یا 🔹پناه بده از آتش ای پناه دهنده 🔴 پناه الهی که در صلوات شعبانیه کهف حصین نام برده شده است محمد و آل محمد صلوات الله علیهم هستند... 🔹 و امام سجاد علیه سلام در دعای ۴۷ صحیفه ارواحنا رو اینگونه معرفی می کند : فَهُوَ عِصْمَةُ اللائِذِينَ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ... او را حافظ پناهندگان و سنگر مؤمنان و دستاويز نجات جويان و فروغ مردم جهان قرار دادى... هر کسی به آنان وصل شد از هر آتش و غمی پناه داده شده که اصل پناه و کشتی نجاتند. 🔵 حقیقت (اجرنا من النار یا مجیر) معنایش این است که دست من را به دست امام زمانم برسان.
☑️ الگو برداری از شهـداء 🌷شهید مدافع‌ حرم حیدر ابراهیم خانی 🌹غیبت کردن... شهید حاج حیدر ابراهیم خانی از غیبت کردن خیلی متنفر بودند حتی روی صفحه ی گوشی ساده ای که داشتند نوشته بودند غیبت ممنوع و در جلسات بسیج بار ها درباره غیبت کردن صحبت میکردند. وقتی توی جمعی ک نشسته بودند و کسی غیبت میکرد بلند میشد و جمع را ترک میکرد و بعد از چند دقیقه دوباره بر میگشت و طوری که به طرف بر نخورد درباره غیبت کردن صحبت میکردند. 🌹تنفر از دروغ از دروغ هم متنفر بودند و میگفتند حتی در سخت ترین شرایط هم نباید دروغ گفت و گفتند بعضی ها هم میگویند دروغ مصلحتی است حتی این دروغ مصلحتی هم گناه دارد زیرا باهمین دروغ مصلحتی است که سر رشته ی دروغ گفتن شروع میشود 🌹 امر به معروف وقتی میخواست کسی را امر به معروف کند جوری امر به معروف میکرد که آن شخص ناراحت نشود 🌹سخن گفتن همیشه با ملایمت سخن میگفتند و بیشتر سخنانشان درباره ی اقا خامنه ای و امامان و شهدا و احکام بود. ۹۵/۱/۱۴ العیس اطراف حلب یاد شهدا با ذکر صلوات🌸
🌷آیت‌الله : ✨به‌گونه‌ای بخوان که چشم تو قرآن را ببیند، گوش تو قرآن را بشنود و قلب تو نسبت به بلند او حضور داشته باشد. 📚
🌷 ۷ نشانه مومنین: 🌷قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ...قطعامومنین سعادتمند شدند 🌷مومنین کیانند؟ 🌷الذینهم فی صلاتهم خاشعون 🌷۱.آنانکه درنماز، ادب وحضور قلب دارند 🌷والذینهم عن اللغو معرضون 🌷۲.علاوه بر ترک گناه ،کاربیهوده هم انجام نمیدهند 🌷۳.والذینهم للزکاة فاعلون 🌷۳.خمس وزکات مالشان را میدهند 🌷۴.والذینهم لفروجهم حافظون 🌷۴.وعفیف وپاکدامن هستند 🌷۵ و۶.والذینهم لاماناتهم وعهدهم راعون 🌷۵.امین هستند.۶. ووفای به عهد میکنند 🌷۷.والذینهم علی صلواتهم یحافظون 🌷۷.بر وقت نمازها مراقبت می‌کنند. 🌷اولَٰٓئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ (١٠)مومنون 🌷الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (١١)مومنون اینهاوارث فردوس بهشتندودرآنجا جاودانه اند 🍃🌸🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😋 ازقبل 1لیوان سویا رابا آب گرم خیسوندم وگذاشتم یکساعت بمونه تا خوب سویا خیس بخوره وبعد از صافی ردکردم وخوب آبش رو گرفتم وچرخ کردم. 4عدد سیب زمینی راهم آبپز کردم وبعد خنک شدن رنده ریز زدم. 1عدد پیاز متوسط راهم رنده درشت زدم وآب پیاز روگرفتم. حالا درظرف همه مواد رامخلوط کردم، که شامل سیب زمینی وپیاز وسویاو2قاشق غذاخوری پودرسوخاری(من پودرپانکو راآسیاب کردم واستفاده کردم) 1عددتخم مرغ وادویه جات که از هرکدام 1قاشق چایخوری ریختم(پودر تخم گشنیز +فلفل قرمز +پودر سیر+زنجبیل+زیره+زردچوبه+پاپریکا) وکمی نمک وکمی هم جعفری خرد شده (من فریز شده ریختم) همگی راخوب مخلوط کردم تا حالت چسبندگی پیدا کند (اگه دیدین کمی مایه چسبندگیش کمه، یک قاشق آردنخودچی بریزید). بزارید ماهیتابه گرم شود بعد روغن بریزید چون اگه همون اول روغن بریزید زود روغن میسوزه، بعد از مایه کتلت به اندازه یک نارنگی کوچک بردارید وبه شکل دلخواه شکل بدین وسرخ کنید. درآخرکتلتها را بزارید روی دستمال کاغذی آشپزخونه تاروغن اضافه آن گرفته شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥯 😋😍 ▫️سفیده تخم مرغ ۴ عدد ▫️پودر شکر ۲۵۰ ▫️پودر نارگیل ۱۵۰ ▫️هل یا وانیل به میزان لازم دمای فر ۱۵۰ درجه سانتیگراد زمان پخت ۷-۱۰ دقیقه 🔴نکات ♦️نصف دستور در فیلم درست شده است. ♦️ مواد به دمای محیط رسیده باشند در صورت امکان قابلمه آب روی حرارت ملایم باشد ♦️به جای هل از وانیل میتوانید استفاده کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😋 تخم مرغ چهار عدد شکر ۱۲۰ گرم(از نصف لیوان یک بند انگشت بیشتر) وانیل یک قاشق چایخوری آرد ۱۰۰ گرم(از یک لیوان یک بند انگشت کمتر) کاکائو ۳۰ گرم(سه قاشق غذا خوری) بکینگ پودر یک قاشق مربا خوری 🔺اندازه های رولت چون باید دقیق باشه به گرم نوشتم ولی به پیمانه هم اندازه کردم،اگر خواستید اضافه میکنم ولی اگه رولت تون خوب نشد دیگه تقصیر از من نیست. طرز تهیه: تخم مرغ و شکر و وانیل و با هم میزنیم تا سفید و پوک شود،بعد مواد خشک رو تلک کرده اضافه میکنیم و با لیسک آروم هم میزنیم،داخل سینی ۳۰ در ۴۰ کاغذ گذاشته مواد رولت رو میریزیم و داخل فر از قبل گرم شده با دمای ۲۰۰ درجه حدود ۹ تا ۱۱ دقیقه میپزیم. بعد از اینکه از فر خارج کردیم و رولت از داغی افتاد روی دستمال پودر قند الک میکنیم و رولت رو با دستمال رول میکنیم و میزاریم بمونه خنک بشه،بعد از خنک شدن باز میکنیم و خامه کشی کرده و دوباره رول میکنیم و داخل یخچال دوساعت استراحت میدیم و برش میزنیم ،من روش کمی خامه زدم و شکلات بن ماری ریختم بعد برش زدم. خامه ای که استفاده کردم‌و استوری میکنم ببینین.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😋 ۷ تا سیبزمینی متوسط ۱ ق غ روغن زیتون ۱ ق چ نمک ۱ ق چ فلفل ۱ پیمانه پنیر خامه ای فلفل سبز تند ۶ عدد خورد شده پنیر چدار نصف پیمانه پنیر موزارلا نصف پیمانه خامه سه چهارم پیمانه نمک ۱ ق چ فلفل ۱ ق چ گوشت ۱۲ تیکه پنیر چدار ورقه
۳ قبـل از قـ💫ـدر اول یه چـــرتکه بنداز؛ چیزهایی که قراره بخوای؛ در شأنِ حقیقتِ وجود تو هستند یا نه؟ اول قیمتت رو بشناس بعد، یه لیسـ📄ـت نورانی بنویس!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺کنایه مجری برنامه زندگی پس از زندگی به رسانه های داخلی و خارجی 🔹تجربه گر: ابتدا با آمدن به ایران به خاطر تصوری که از طریق رسانه ها و فضای مجازی از ایران داشتم مخالف بودم 🔹عباس موزون :رسانه های داخلی و خارجی خسته نباشید!
💠حکم افطار روزه به خاطر ضعف: 🌺 انسان نمى تواند به خاطر ضعف، روزه را افطار کند، ولى اگر ضعف او به اندازه‌ای باشد که معمولاً نمی‌توان آن را تحمّل کرد، مى تواند روزه را افطار کند و سپس قضای آن را بگیرد. 📚پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
💠حکم روزه واجب معین(مثل ماه رمضان) کسی که مردد در گرفتن روزه می شود یا اینکه قصد می کند یکی از مبطلات روزه را انجام دهد؛ چیست؟ 🌺اگر در روزه‌ی واجب معین بین روز مردد شود که روزه را ادامه دهد یا نه و یا تصمیم بگیرد یکی از مبطلات روزه را انجام دهد ولی آن را انجام ندهد، بنا بر احتیاط واجب باید روزه را تمام کند و بعداً قضای آن را بگیرد. 📚 رساله نماز و روزه آیت‌الله خامنه‌ای/مسأله ۸۱۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅میخوای زندگیت عوض شه ؟ 🔰 # یا ابا صالح المهدی ادرکنی ❤ سلامتی‌امام‌زمان # صلوات🌹 《 اللهم عجل لولیک الفرج ♡》
🌷 آیت‌الله شهید : بزرگترین برکت ، پیراستن و دور کردن یا کاستن آلودگی‌ها از جانمان و از خلقیات‌مان است. اگر ماه رمضان بیاید و بگذرد و ما همان اخلاق ناپسندی باشد که داشتیم ماه کم برکتی برای ما بوده‌است. 📚 پایگاه اطلاع‌رسانی حفظ و نشر آثار شهید‌بهشتی 🍃🌸🌺🌸🍃
✨﷽✨ ✅از كجا دانستند؟ ✍ يكى از كوهنوردان مى گويد: در تمام مدت سال از منزلم تا بالاترين نقطه تپه اى كه در محيط زندگيم بود، راهپيمايى مى كردم. زمستان بسيار سردى بود، برف سنگينى زمين را پوشانده بود، از محلى كه رفته بودم بر مى گشتم، در مسير راهم در بالاى تپه حوضچه اى پر آب بود. گنجشك هاى زيادى هر روز پس از خوردن دانه به كنار آن حوضچه براى آب خوردن مى آمدند؛ آن روز سطح حوضچه را يخ ضخيمى پوشانده بود، گنجشك ها به عادت هر روز كنار حوضچه آمدند نوك زدند، سطح محل را يخ زده يافتند، ايستادم تا ببينم كه اين حيوانات كوچك ولى با حوصله چه مى كنند. ناگهان يكى از آن ها روى يخ آمد و به پشت بر سطح يخ خوابيد، پس از چند ثانيه به كنارى رفت، ديگرى به جاى او خوابيد و پس از چند لحظه دومى برخاست، سومى به جاى او قرار گرفت، همين طور مسئله تكرار شد تا با حرارت بدن خود آن قسمت را آب كردند؛ وقتى نازك شد با نوك خود شكستند آب بيرون زد، همه خود را سيراب كردند و رفتند؛ براستى اين عمل اعجاب انگيز چيست؟ از كجا فهميدند كه يخ با حرارت آب مى شود سپس از كجا فهميدند كه بدن خود آن ها حرارت مناسب را دارد و از كجا دانستند كه بايد اين حرارت با خوابيدن روى يخ به يخ برسد و از كجا فهميدند كه با خوابيدن يك نفر مشكل حل نمى شود، بلكه بايد به نوبت اين برنامه را دنبال كرد؟ آيا جز هدايت حضرت حق اسم ديگرى بر اين داستان مى توان گذاشت؟! 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی جلد 13 اثر استاد حسین انصاریان ‌🍃🌸🌺🌸🍃
روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: «مرا بغل کن.» زن پرسید: «چه کار کنم؟» و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد. با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند. شوهرش با تعجب پرسید: «چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم.» زن جواب داد: «دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند.» شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى «مرا بغل کن» چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است. عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد. فاصله ابراز عشق دور نیست. فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید. 🍃🌸🌺🌸🍃
50 🌷 امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» امروز دین شما رو کامل کردم؛ فرمودند: ✨«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ بِإِقَامَةِ حَافِظِهِ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی بِوَلَایَتِنَا وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً أَیْ تَسْلِیمَ النَّفْسِ لِأَمْرِنَا» ✨ 🔸مناقب آل ابیطالب/ ج ۳، ص ۲۳ 👈 یعنی "حافظ دین" رو که هست معرفی کردم و اینکه نعمتم رو براتون تمام کردم یعنی "نعمتِ ولایت" رو بهتون دادم💎👌 ✅ و اینکه حالا راضی شدم از دین اسلام یعنی "هوای نفست رو تسلیم امر مولا کن"💖 "اسلام حقیقی" که خدا راضی میشه اینه👆 🌹
🌿اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ🌿: چسبیدم ب صندلیم از اینکارم خندش گرفت زد زیرخنده و شیطون گفت +آخییی خم شده بود ک داشپورت و باز کنه داشت توش دنبال ی چیزی میگشت تو این فاصله بوی عطر خنکش باعث شد ی نفس عمیق بکشم از موهای لخت خیلی خوشم میومد ناخودآگاه جذبشون میشدم. بی هوا ی لبخند زدم و مثه گذشته ها دستم و گذاشتم تو موهاش و تکونشون دادم. از اینکه بخاطر لختیشون ب راحتی با یه فوت بالا و پایین میشد ذوق میکردم محکم فوتشون کردم و وقتی میومدن پایین میخندیدم یهو فهمیدم مصطفی چند ثانیست که ثابت مونده . خجالت کشیدم و صاف نشستم سرجام . ایندفعه بلند تر از قبل خندید . کیف پول چرمش و از داشپورت ورداشت و دوباره نشست رو صندلی. برگشت سمتم و به چشمام زل زد از برقی ک تو نگاهش بود ترسیدم . چیز بدی نبود ولی من دلم نمیخواست وقتی از احساسم بهش مطمئن نبودم اینو ببینم . نگاهم و ازش گرفتم از ماشین خارج شد و رفت بیرون مسیرش و با چشمام دنبال کردم در یه فست فودی و باز کردو رفت داخل ب ساعت نگاه کردم ۱۵ دیقه ای مونده بود تا شروع مراسم تقریبا ۳ دقیقه بعد با یه ساندویچ برگشت تو ماشین . گرفت سمتم. ازش گرفتم داغ بود و بوش تحریکم میکرد برای خوردنش . پرسیدم :این چیه ؟ داشت کتش و در میاورد وقتی در اورد و گذاشتش رو صندلیای عقب گفت +اگه گشنته بخورش . اگه نه ک نگه دار با خودت. گشنت میشه تا تموم شه مراسمشون . ازش تشکر کردم که گفت +نوش جان یخورده ک از مسیر و گذروندیم دستش و برد سمت سیستم و یه اهنگ پلی کرد تقریبا شاد بود ابروهام بهم گره خورد و رو بهش گفتم شهادته خاموشش کن دوباره با همون لحن مهربونش گفت: شهادت فرداعه بابا +کی گفته فرداست؟ فاطمیه دو تا دهس الان دهه دومشه حداقل وقتی خودمون داریم میریم هیئت رعایت کنیم دیگه. _سخت نگیر فاطمه جان ملت عروسی میگیرن ک +اولا اینکه مردم مرجع رفتارای ما نیستن و ما از اونا الگو نمیگیریم دوما اینکه اصن اینا هیچی میگم حق با تو و وارد بحث اعتقادات بقیه نمیشم فقط اینو خیلی خوب میدونم خوشی هایی که وقت غمِ خدا باشه مونگار نیست و میشه بدبختی... دهنم کف کرده بود انقدر که تند حرف زدم مصطفی که دید دارم تلف میشم گفت :باشه بابا بااشهه غلط کردممم تسلیمم آروم باش عزیزم خودمم خندم گرفت از اینکه اینجوری حمله کردم بهش ... دیگه چیزی نگفتیم ۱۰ دقیقه بعد رسیدیم ب مقصدمون باخوندن اسم مکان و مطمئن شدن ماشین و کنار خیابون پارک کرد و پیاده شدیم ... از ماشین پیاده شدم و کولمو انداختم دوشم. یه نگاه به مصطفی کردم و _توعم میای مگه؟ +نه ولی میام راهنماییت کنم بعدش باید برم جایی کار دارم . _اها باشه +مراسم تموم شد زنگ بزن بیام دنبالت _نه مزاحمت نمیشم اخم کرد و محکم تر گفت +جدی گفتم . دیر وقت نمیزارم تنها بری چپکی نگاش کردمو گفتم باشه ‌ بعد باهم راه افتادیم سمت قسمتی که خانوما نشسته بودن چون باید از وسط اقایون رد میشدیم مصطفی به من نزدیک تر شد. دیگه کاراش داشت آزارم میداد . یه خورده که رفتیم ازش خداحافظی کردم . اونم ازم جدا شد و رفت سمت ماشین. از رفتنش که مطمئن شدم حرکت کردم. یه ذره راه رفتم که دیدم یه سری پسرا تو خیابون رو به روی در ورودی هیئت حلقه زدن و باهم حرف میزنن وایستادم و چند بار این ور و اون ور و نگاه کردم . چشَم دنبال آشنا بود . میخواستم اون دونفرو پیدا کنم . هی سرمو میچرخوندم دونه دونه قیافه ها رو زیر نظر میگرفتم . تا یه دفعه قیافه آشنایی نظرمو جلب کرد. سریع زوم شدم روش. متوجه شدم همونیه که برام دستمال اورده بود . مشغول برانداز کردنشون بودم که یه نفر ازشون جدا شد چون نمیتونستم برم بین پسرا وقتی داش از سمت من رد میشد بهش گفتم _ببخشید سرشو انداخت پایین و گفت +بفرمایید امری داشتین؟ _میشه اون آقا رو صدا کنین ؟ +کدوم؟ دستمو بردم بالا و اونو نشونش دادم . دنبال دستمو گرفتو گفت +اها اونی که سوییشرت سبز تنشه ؟ _نه نه اون بغلیش‌ . چشاشو گرد کرد و با تعجب بم خیره شد . +حاج محمدو میگین ؟؟؟؟ پَکر نگاش کردم با اینکه اسمش و نمیتونسم جهت انگشت اشارشو که دنبال کردم گفتم _بله از همونجا داد زد +آقااا محمدددد !!! همه برگشتن سمتمون حاجیییی این خانوم (پوف زد زیر خنده)کارتون داره با این حرفش همه ی اونایی که داشتن باهم حرف میزدن خندیدن. برام عجیب بود که چی میتونه انقدر جالب و خنده دار باشه براشون... :فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور